خاطرات یک کتابدار
اصول اساسي اخلاق حرفه اي كتابداري
کتابداران مردمانی خاصند با حرفه ای خاص تر . مردمانی خاص بدان جهت که با گستره وسیعی از مخاطبان سروکار دارند ، چه در یک کتابخانه عمومی و چه در یک کتابخانه عظیم دانشگاهی این وسعت مخاطب بروشنی به چشم می خورد . سیل مخاطبان کتابخانه ، از کودکی تازه سواد آموخته تا عالمی که عمری را به مطالعه و تالیف و تصنیف گذرانده و دانشجویی تازه وارد تا اساتید سپید مو ، همه را در بر می گیرد . این طیف وسیع مخاطب نیازمند توانایی های اخلاقی و رفتاری بسیاری است تا بتوان به هر دسته از مراجعان بتوان خدماتی مناسب نیاز ها و خصوصیاتشان ارایه کرد . کتابدار باید بیش از هر چیز و پیش از گام نهادن در این مسیر جامعه مخاطبش را بدرستی بشناسد و در گسترش دانش همه اقشار و طبقات را در نظر گیرد . هرچند خدمت رساندن به یک پژوهش گر کارکشته نباید و نمی تواند هم سان خدمت رساندن به یک روستایی نوسواد باشد ، اما از یاد بردن آن روستایی نوسواد و انحصار خدمات برای آن پژوهش گر آغاز جروی در این راه است و آنچه مانع این گمراهی می شود ، اخلاق حرفه ای کتابدار است . اما این حرفه بدین سبب خاص تر است که علاوه بر مخاطبان بی شمارش ، علمی است که سایر علوم از آن زاده شده و کتابدار حرفه ای علم شناس ، نگاهبان و گستراننده ی جمله ی دانسته ها و دانش بشری . این حرفه فقط منحصر به دانش مطلق و علومی نیست که با قوانین ثابت شده طبیعت سروکار دارند ؛ کتابداری از علوم محض گرفته تا کوچک ترین اصول جاری یک قوم را د بر ی گیرد و این روند تازمانی ادامه می یابد که کتابدار خود را فردی رنجور و فرسوده و اژدهای خفته برگنج که خود را فقط نگهبان چند قفسه کتاب نپندارد بلکه همپای پیشرفت دانش خود نیز به پیش رود تا بتوانند به بهترین نحو در اشاعه ی آن عمل کند چنانکه در دانشگاه های پیشرو کتابداران ولو آنکه در کلاس های درس حضور نیابند خز کادر آموزشی محسوب شده و همپای استادان پیشرفت دانشجویان را تحت نظر دارند تا بتوانند با سرعت و دقت منابع مورد نیاز ایشان را فراهم و در دسترس آنان قرار دهند . فلسفه اخلاقی و حرفه ای کتابدار کتابداری در گذر زمان و در مسیر تمدن بشر تکامل یافته و ارزشهایی بر اصول اولیه آن افزوده شده است . این ارزش ها تنها در جهت تلاش های درست برمی خیزند و پی جویی حقیقت در آثار و اعتقاد به پیشرفت افراد چنین انگیزه ای را محقق می سازد . شور همراه با رسالت پیشگامان کتابداری از کالیماخوس گرفته تا دیویی و رانگاناتان ، امروزه جای خود ار به شور حرفه ای کتابداران نوین داده است.هرچند این اصول و ارزش ها نباید تنها دستمایه کتابدار در عمل باشد بلکه در سایه اعتبار آنها کتابدار باید خلاقیت ذهنی و فردی خود را به ...
اهميت کتابخانه هاي آموزشگاهي
اهميت کتابخانه هاي آموزشگاهي مقدمه ازمنابع مورد نياز دانش آموزان کتابخانه هاي آموزشگاهي مي باشد،چرا که در جامعه اطلاعاتي و عصر اطلاعات، دستيابي و نيل به سواد اطلاعاتي امري ضروري و حياتي است. نياز دانش آموزان براي دستيابي به منابع موثق و معتبر و کارآمد بر همگان مبرهن و آشکار است. پرورش قوه تفکر و خلاقيت نيز در نوجوانان تنها از طريق کلاس و انجام تکاليف يا موفقيت در امتحانات و آزمونها ميسر نمي شود ، بلکه نياز دارند که به عمق هر مسئله بينديشندو اين چيزي بيشتر از کتاب ودرس و مدرسه را مي طلبد .در اين راه کتابخانه ها در پرورش و رشد فردي ، اجتماعي ،علمي و فرهنگي کودکان و نوجوانان نقش و اهميت بسيار دارند . وجود کتابخانه در هر مدرسه يک ضرورت است چرا که کتابخانه ها وسيله اي براي تقويت خواندن ، ترويج سواد و بالا رفتن فرهنگ محسوب مي شوند در نگرش نظام يافته به آموزش و پرورش کتابخانه از جمله نيازهاي اساسي است و در صورت حذف يا عملکرد ضعيف آن آموخته هاي دانش آموزان گسترش نمي يابد و منحصر به يادگيري هاي کتب درسي مي شود .مقاله حاضر به منظور شناخت بهتر کتابخانه هاي آموزشگاهي ارائه شده است . که در آن به اهميت مطالعه و نقش کتابخانه ها در اين راه و منابع مورد نياز کتابخانه در مدرسه، تاريخچه کتابخانه هاي مدارس و مشکلات موجود بر سر راه اين کتابخانه ها با استفاده از تحقيقات پيشين محققان اشاره شده است ، باشد که تلنگري هرچند کوچک باشد که متوليان امر آموزش و پرورش را متوجه اهميت کتابخانه هاي آموزشگاهي نمايد . مطالعه و اهميت آن در اهميت مطالعه و ارزش مصاحبت با کتاب ، از تمام مشارب ديني واهل حکمت و دانش ، در طول تاريخ ، توصيه هاي ارزنده اي چه در آثار مکتوب و چه به صورت نقل هاي سينه به سينه به دست ما رسيده است. تا جايي که لذت مدامش خواندند ، لذتي که هيچ گاه حلاوتش زايل نمي شود. خواندن و حرکت از تاريک سراي ناداني به سمت بهشت دانايي ونيز مبارزه مداوم با جهالت و بي سوادي از جمله برجسته ترين توصيه هاي ديني و آموزه هاي گران قيمتي است که همواره به بشر گوشزد مي شده است. و با اطمينان بايد اعتراف کرد تمام سعادت بشر و تغيير مشي و منش زندگي پريشان بدوي وحرکت به سمت مدنيت و حيات اجتماعي اش مرهون آموزه هايي است که در قالب معتبري به نام «کتاب » چه کتابهاي آسماني و چه غير آن ارمغان داده شده است. "ابونصر فارابي که آدم بي چيزي بود براي مطالعه کتاب ها شبها از نور چراغ پاسبانان محلي استفاده مي کرد ، لينکن که در دوران کودکي سخت فقير و بي پول بود کتاب را از دارندگان کتاب، آن چنان گدايي مي کرد که افرادفقير يک پول سياه را از ثروتمندان گدايي مي کردند. در ...
برگی از خاطرات یک کتابدار(1)
خاطرات یک کتابدار نویسنده : مریم گریوانی دیویی یک شغل کتابداری اشاره : مریم گریوانی، کارشناس کتابداری و اطلاع رسانی و در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد رشتهی علوم ارتباطات اجتماعی است. روایت شغلی این پست خاطرات اوست از دوازده سال کتابداری و مسؤولیت در کتابخانهای عمومی. به گزارش روابط عمومی كتابخانه های خراسان شمالی، خاطرات مریم گریوانی مسئول كتابخانه و كتابدار كتابخانه عمومی موسوی بجنوردی در مجله همشهری داستان شماره تیر ماه 92 منتشر شد. قسمتی این مقاله را در این پست آورده ایم امید که فرصت برای مطالعه این مقاله زیبا داشته باشید. در بخشی از این مقاله می خوانیم: «کتابخانهی ما داخل مجتمع فرهنگی هنری گلشن است. کتابخانهای با یک مخزن و یک سالن مطالعه برای پسرها و یک زیرپله که تبدیلش کردهایم به بخش کودکان. در آستانهی ورودی کتابخانه، سمت راست، قفسهی نشریات را چیدهایم و در ادامه، سمت چپ کتابهای کودکان را. رو به روی قفسهی کودکان هم مخزن اصلی قرار دارد. انتهای این راهرو به دری شیشهای ختم می شود که آن طرفش اقا پسرهایی نشستهاند و درس میخوانند.من توی مخزن نشستهام و با هر انعکاس تصویری که روی در شیشهای مخزن منعکس میشود شروع میکنم به حدس زدن : الان کدام یکیشان از در میآید تو؟» توضیح : متن کامل این مطلب را میتوانید در شمارهی بیستو پنجم، مردادماه مجلهی داستان همشهری بخوانید.
نقش کتابخانه های عمومی در پژوهش
چكیده:در این مقاله ضمن اشاره به اهمیت پژوهش و نقشی كه كتابخانه ها خصوصا كتابخانه های عمومی در روند پژوهش ایفا می نماید، به وظایف كتابخانه ها جهت بستر سازی تحقیقات اشاره گردیده است. در ادامه به تغییر نقش كتابداران در محیط كتابخانه های دیجیتالی در مقایسه با كتابخانه های سنتی اشاره شده است. در پایان ضمن اشاره به سیر كتابخانه های الكترونیكی به وظایف كتابداران در محیط الكترونیكی اشاره گردیده است و اینكه متناسب با رشد فناوری های نوین اطلاعاتی و ورود این فناوریها به كتابخانه ها، كتابداران باید مهارت های خود را در این زمینه بالا ببرند. كلید واژه ها: كتابخانه ها/ پژوهش/كتابخانه های سنتی و الكترونیكی مقدمه :هدف از تحقیق، كشف حقیقت است و در این بین كتابخانه ها نقش قابل ملاحظه ای در تامین حداكثر امكانات حقیقت جوئی را برای پژوهشگران راستین ایفاد می نمایند. در ابتدای تأسیس هر كتابخانه ای، فعالیتهای پژوهشی آن نیز مورد توجه قرار می گیرد قابل ذكر است كه تحقیقات و كتابخانه ها یك تأثیر متقابل بر یكدیگر دارند و همانطوریكه كتابخانه ها با گردآوری و سازماندهی و اشاعه اطلاعات نقش موثری در تحقیقات و پیشرفت كشورها ایفاد می نمایند، كتابخانه ها نیز از تحقیقات و پژوهشهای بشری بی بهره نبوده و در واقع اوج گیری و پیشرفتهای همه جانبه تحقیقات بشری دستمایه ای برای رونق روزافزون كتابخانه ها بوده است. در یك جامعه علمی همانند دانشگاه، كتابخانه بعنوان قلب آن جامعه عمل می كند و وظیفه خدمت رسانی و هماهنگی بخشهای دیگر آن جامعه را بر عهده دارد. اگر در این جامعه، قلب كارایی داشته باشد دیگر اعضا نیز به وظایف خود آگاهی داشته و عملكرد بهتری خواهند داشت و در صورت عدم كارایی قلب، دیگر اجزاء آن ارگانیسم نیز نمی توانند كار خود را بدرستی انجام دهند. اطلاعات در سیاستگذاریها و تصمیم گیری ها نقش عمده ای دارد، كتابخانه های نوین با اتكاء به همین اطلاعات است كه در جوامع در حال تحول، دیگر خزانه دانشهای گذشته، حال و آینده تلقی نمی شوند بلكه در حال تبدیل شدن به مراكز اطلاع رسانی هستند تا بتوانند نیازهای تحقیقاتی و پژوهشی جامعه را پاسخگو باشند. اهمیت كتابخانه ها و نقش مهم آنها در فراهم آوردن اطلاعات پژوهشگران، بر كسی پوشیده نیست. سرمایه گذاری در كتابخانه ها بازده مستقیمی بر روند پیشرفت جامعه می گذارد. (حری 1378 ) در مورد سرمایه گذاری در امر تحقیقات معتقد است كه سرمایه گذاری در امر تحقیق، سرمایه گذاری برای تولید اطلاعات علمی است این سرمایه گذاری در خرید متون و منابع موردنیاز متخصصان و نگهداری و سازماندهی و عرضه صحیح آنها در كتابخانه ها ...
مصاحبه ای از حاج حسن مصفا با خبرگزاری فارس
فارس: چطور شد به تعزیه رو آوردید؟ سقا: در شناسنامه اسمم حسن مصفا است اما از بچگی اسممان را سقا گذاشتهاند. در ییلاق امیری لاریجان متولد شدم، هفت ساله بودم که تعزیه را شروع کردم و از همان موقع نقشهایی مانند دو طفلان مسلم را به ما میدادند. شکر خدا صدایم خوب و من دراین کار باقی ماندم. متولد 1325 هستم الان 57 سال است تعزیه اجرا میکنم، تا به امروز که قلبم را عمل کردم. چند سال پیش دکتر گفت دیگر نمیتوانی شبیه خوانی کنی، دکتر آمد لاریجان پای تعزیه نشست، وقتی دید در آن هوای سرد چطور تعزیه میخوانم، تحت تاثیر قرار گرفت و چیزی نگفت تا مانع کارم نشود و نصف هزینههای درمانم را نیز بخشید. یک برادرم شهید شد و برادران دیگرم هم زنده نمیماندند برای همین مرا نذر امام حسین (ع) کردند. تا به الان 58 سابقه تعزیه دارم از من بیشتر سابقه تعزیه در مازندران کسی ندارد. از کودکی همه فنون تعزیه را یاد گرفتم از مخالف خوان بودم تا امروز که نقش حضرت ابوالفضل(ع) را میخوانم البته همه را حفظ کردهام.
متن تعزیه حر
مجلس تعزیه حر این نسخه از مجلس تعزیه حر با نسخ موجود در «مجالس تعزیه» و «فصلنامه تئاتر» مقایسه شد و علیرغم پارهاندکی از اشعار مشترک با سایر نسخ که طی زمان به آن راه یافتهاند، حال و هوای حماسی خاص تعزیههای زمینه اراک، که روح سلحشورانهای تحت تاثیر علاقه مردم به داستانهای حماسی و به ویژه شاهنامه بر آنها غالب است، در این نسخه به چشم میخورد.شبیهخوانان به ترتیب ورود:ابن زیادخطیبحرابن سعدهاتفشمرامام حسین (ع)حضرت عباس (ع)حضرت علیاکبر (ع)حضرت زینب (ع)حضرت سکینه (ع)ظهیرمصعبپسر حر (ع)ابن زیاد:ای اهل کوفه چرخ به کام یزید شدشکر خدا که دولت او بر مزید شدمسلم خروج کرد سرش را به باد دادهانی برای بیعت مسلم شهید شدهر کس کند مخالفت به بیعت یزیدنامش ز روی سطح زمین ناپدید شدهر کس کند متابعت شاه کامکارنزد خدا و خلق خدا روسفید شدخطیب:ای اهل کوفه پیر و جوان جمله بنگریدآوردهایم خبر به شما حکم بر عبیداو والی است کوفه و اطراف کوفه راابن زیاد را حکومت دارالخلافه راهر کس کند اطاعت سلطان کامکارالبته میشود به جهان میر و نامدارهر کس کند قبول حسین و امامتشگردد به دهر خوار و شود خاک بر سرشابن زیاد:ساقی بریز باده گلگون به جام مامطرب بزن که دور فلک شد به کام ماما در پیاله عکس رخ یار دیدهایمای بیخبر ز لذت شرب مدام ماخطاب من به تو ای قاصد نکو منظربگو به من چه نوشته است اندر این محضرخطیب:بدان امیر فرستاده شاه خطه شامچهار بقچه خلعت به احترام تمامیکی برای تو و دیگر ایا سروربرای حر ریاحی سپهبد لشگریکی دیگر بود از ابن سعد کینه شعاریکی دیگر بود از شمر مرتد غداربپوش خلعت خود را تو با دل شاداندیگر تو خلعت هر یک به صاحبش برسانابن زیاد:ساقی بریز می و مطرب بزن نواخوش خوان بخوان، بخوان که جهان شد به کام ماخیزید و یک دو ساغر مینا بیاوریدمینا به کار ناید و صهبا بیاوریدمینا به کار ناید و کشتی کنید پرکشتی کفاف ندهد دریا بیاوریدای مجمع عرب همگی مستمع شویدحکمی رسیده است ز شاه جهان یزیدآید حسین ز شهر مدینه سوی عراقباید به کشتنش بنمایید اتفاقمضمونش این بود که همه قوم محتشمباید که راه تنگ بگیرید از کرمیا بیعت یزید نماید کنون قبولیا تغی کین کشید به پرورده بتولکنون بیا به برم ای خطیب نیک کلامبگو چه نکته نوشته است اندر این ایاممرحبا این خطیب نیک کلامگیر از من تو زود این انعامزود بر خوان تو حکم سلطان راکن بیان حکم هادی فرمان راخطیب:مستمع باشید خلق کوفه یکسر خاص و عامتا بخوانم بهرتان فرمان شهنشه تماماین نوشته آن یکی نامه که بیچون و چراکردهام در کوفه من والی عبیدالله راهر که پیچد سر ز حکمش میدهم جانش ببادآتش سوزان زنم بر خانمانش ...
خون بِنایته اونجه رِ ، جانِ خدا بِرمه بِمو!
غزلی تازه از استاد کیوس گوران که درباره غزه سروده شده است. کِلِه پیش نیشتِنی و ، سِک شِمِه ساقِ سَر دَرهسِکِ مار ، مَشتی سَنمبَر ، تِه پَلی ، تِه وَر دَره نون و چنگل خِرِشَم شوکرِ خدا سفره کَشته و وِشنایِ میون، این دله، هَند و جَر دَره اَتّه شاب بَیر و بوئرغزه، بَوین تَش چاجِ بِننونّ گَل تِکایته وُ، چشمه سفره مَر دَره وَختی (یابو)ی اوسارّ ماسنه عَمقِلی سامدون که دِشمندِ اِماره ، اونجه راسّی شَر دَره توپّ تَش کِندو، تِفِنگِ ماسِنو، چِشّ کوریکپَرپَتو کِنده سیکونّ، این چَموشّ عَر دَره ! اَلبِ سو زَنده تفنگ، قوش دَره چیندِکایِ سَرمارِ دَس خِشکایده خون ویندی و، چَن تا پَر دَره غزه نیم مِرد و، ونِه اِفتابِ دیم چَنگلی روشاَمبا (یابو) فکرِ شِه دلخِشی و شوچَر دَره آ حسین و، جانبرار و، یارَلی، صدتا علی!تَش به سمتِ من تِنِ دشت و کَسو و کَر دَره هر مِسَلمونی که وینده غزه بَیّه کربلاونِه سَرتَن توتراک، کاسه ونِسّه زَر دَره ! خون بِنایته اونجه رِ، جانِ خدا بِرمه بِمو!دَسّ گردِن دَکِتی دِنبالِ دردِ سَر دَره غزه تِسّه بَمیرِم! دَس مِه دَوِس و تِک بَدوتاین جهون خراب بَئی، دَسّ دِتا تیب نَر دَره دومبه تِه خرمنِ تَشّ، او نَزِنده اَتّه کستا که دین دارنی ، تنِسّه ، مسجد و ممبر دَره اَمبا گیرمه لَلِه رِ، سودّ تِه سَر دِمبِه شِه پیشتا که بِگ بَیته جِهونّو، دِم به دِم بِگلَر دَره ترجمه شعر کنارِ اجاق گرم نشسته اید و فرزند را بر زانوهمسرت - سنمبر - هم در کنار شکرخدا نان و خورشت چغندر هم به سفرهمیان تو و گرسنه فاصله هاست قدمی بردار و غزه را ببین که بامش به اتش استنان به دهان موش و اب چشمه در دهان مار وقتی افسارِ یابو( نتان یاهو!) بدست عمو سام می افتدبدان که دشمن در انجا در پی شر است توپ را اتش میکند - تفنگ بر دست و چشم بستهبچه هارا درو میکند ، چموش هوای عر دارد ! سفیر گلوله است و قوش بر سرِ جوجه هادردست مادر ، خون خشکیده می بینی و مشتی پَر! غزه نیمه جان و صورت افتابش چنگ خوردهولی (یابو) پیِ دلخوشی و گردش شبانه ( شکار) آی حسین و جانبرار و یارعلی و صدها علی!اتش را میل به آیش و خرمن ماست! هر مسلمانی که شاهدِ تبدیل غزه به کربلاستبند بندِ وجودش درد است و کاسه اش به زهر ! خون برگرفتش! و خدای عزیزبه گریه افتاداز دست لُمپنی که در پیِ درد سر هست ! برایت بمیرم غزه ! دست و دهانم بسته ستاین خراب اباد جهان هم در یدِ قدرت دو زورگیر است! می دانم کسی ابی به اتش خرمن ات نمیزندتا که منسوب به دین و مسجد و ممبر هستی...! ولی ( لَله وا ) را برمیدارم و نغمه ترا سر میدهمتا وقتی جهان در کفِ بیگ است و به تداومِ حضورِ بیگلرها.....! 1393/5/3 ...
خاطرات یک کتابدار
شغلم را دوست دارم .... اگر روزی، خبرنگاری این سوال کلیشه ای را ازمن بپرسد که اگر دوباره به بیست و دو سالگی برگردم آیا باز هم شغل کتابداری را انتخاب می کنم .با افتخار جواب می دهم:"بله حتما ". اینکه می گویم خبرنگاری این سوال را می پرسد، جزو تخیلاتم است، چرا که هیچ خبرنگاری هرگز به ذهن اش خطور نمی کند که از یک کتابدار این سوال را بپرسد، فرض محال عرض کردم. شغل من مثل بقیه شغل های اداری نیست که اول کارمند ساده باشی وبعد کارشناس و رئیس بخش، معاون و در نهایت مدیر کل یا نماینده مجلس شوی. خیلی متفاوت است، توی این شغل همیشه کتابدار می مانی با همان حقوق و مزایای کارمند ساده،نه در جلسات تصمیم گیری دعوتت می کنند و نه نظراتت برایشان مهم است، مدیرانت بیشتر وقتها غیر مرتبط اند و توقع کارهای عجیب و غریب و بی ربط دارند، اگر خواستی اینکاره شوی باید خیلی انعطاف پذیر باشی، چون که احتمال دارد که در یک روز چندین شغل را تجربه کنی، اول صبح که می روی سرکار مثل یک مدیرکل هستی که برنامه هایت راچک می کنی وآیین نامه های مختلف مثلا رف خوانی، امانت، عضویت، خیرین کتابخانه ساز و...را می خوانی و یک برنامه استراتژیک برای افزایش اعضا و کتاب و مراجعان اجرا می کنی ، مثلا درهر ماه تعداد اعضای کتابخانه ات نباید کمتر از صدو پنجاه نفر باشد و برای رسیدن به این هدف، ازروشهای مختلف از قبیل عضویت مراجعان داخل سالن ،عضویت کودکان، تشویق مراجعان و خویشاوندان به عضویت در کتابخانه و بازدید مدارس و... استفاده می کنی. بعد، مثل یک مدیر روابط عمومی خبرهای کتابخانه ات را توی ذهنت مرور می کنی آنچه را که ارزش خبری دارد، انتخاب و برای سایت استان می فرستی، نیم ساعت بعد، مثل یک کارمند نامه های اتوماسیون اداری را جواب می دهی و غر می زنی که خسته شدی از دست این نامه ها ی اداری، هنوز یک ساعت از غرزدنت نگذشته که مثل یک تکنسیین ماهر می نشینی پشت سیستم و کتاب ثبت می کنی و با مهارت کامل لیبل و بارکدها را با فاصله سه و نیم سانتی متر نه بیشتر و نه کمتر می چسبانی .ساعت ده،کار فنی را تمام می کنی و مثل یک فروشنده ماهر پشت سیستم می نشینی وبه مراجعان خدمات ارائه می دهی. اگر کسی سوالی درباره کتاب و مطالعه داشته باشد مثل یک مشاور، مراجعان را در انتخاب کتاب راهنمایی می کنی که بهترین ها را انتخاب کنند،کتابهایی راکه خودت خواندی ولذت بردی معرفی می کنی و به گفته رانگاناتان کتابدارکارش این است به مراجعه کننده بگویدکه من قبلا این راه پیموده ام، دستت را به من بده تا تورا نیز راهنمایی کنم. مشاور امین بودن کتابدار هم از همین بخش کارکتابخانه گرفته شده است. سرت که خلوت می شود، می روی سراغ ...