حدیث برای نه گفتن
آموزش گفتن(نه) به فرزندان
به فرزندان خود (نه) بگوییم و(نه)گفتن را یاد بدهیم. امام محمد باقر(ع) روایت شده که فرمودند: بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی و محبت نسبت به فرزندان ، ازحد تجاوز کنند و به زیاده روی و افراط بگرایند. فرزندان ممکن است در برخی مواقع خواستههایی داشته باشند که برآورده کردن آنها به صلاح نباشد. با چنین فرزندانی چه برخوردی باید داشته باشیم و چگونه میتوانیم آنها را قانع کنیم؟ درخواست فرزندان بر اساس میل و نیاز آنهاست، امّا در برخی مواقع برآورده کردن این میل و نیاز، ممکن است به مصلحت نباشد. ارضای خواستهها و نیازها باید به گونهای باشد که راه را برای رشد شخصیت فرد باز کند. به این معنی که اگر همیشه همه خواستههای ما بدون کوچکترین مانعی برآورده شود، آن گاه از وضعیت موجود احساس رضایت کرده و هیچ تلاشی برای بهبود شرایطی که در آن هستیم انجام نمیدهیم و به دنبال پیشرفت نخواهیم بود. اصولاً پیدایش نیازها و خواستههای تازه که محرّکی برای حرکت رو به جلو است. نتیجه این است که به برخی از خواستههای خود نرسیدهایم. بنابراین ما در حالی که نیاز فرزندان خود را برآورده میکنیم، باید آنها را آماده کنیم که از لحاظ شخصیتی، اجتماعی و روانی به پلههای بالاتری دست پیدا کنند. برای این کار لازم است اوّلاً خواستههای معقول ارضاء شود؛ چرا که محرومیت و ناکامی در دستیابی به خواستهها، شخص را در آینده از لحاظ شخصیتی و زندگی فردی با مشکل مواجه میکند. دوّم اینکه ارضاء و پاسخگویی به این خواستهها باید نسبی باشد. پاسخ دادن نسبی به خواستهها روحیه صبر و افزایش تحمل را برای کودک به دنبال دارد و مهارتهای تلاش برای بدست آوردنهای بیشتر را در او تقویت میکند. اگر همیشه همه خواستههای ما بدون کوچکترین مانعی برآورده شود، آن گاه از وضعیت موجود احساس رضایت کرده و هیچ تلاشی برای بهبود شرایطی که در آن هستیم انجام نمیدهیم و به دنبال پیشرفت نخواهیم بود.این همان چیزی است که روانشناسان به آن «ناکامی بهینه» میگویند. در برخی موارد واقعاً صلاح نیست به نیازهای فرزندانمان پاسخ دهیم. اما چگونه؟ فرزندان ما هنگامی دارای شخصیت سالم هستند که دو خصوصیت در آنها وجود داشته باشد. خصوصیت اول، شناخت واقعیتها و شناسایی محدودیتها و فرصتهایی است که وجود دارد. یعنی آموزش این نکته که در زندگی موانع و ناکامیهایی وجود دارد، خودش میتواند یک هدف تربیتی باشد و به فرزند ما کمک کند که واقعنگر تربیت شود و به قول معروف لوس و دردانه نشود. بچههای لوس بچّههایی هستند که «نه» نشنیدهاند. خصوصیت دوّم مربوط به تفکّر فرزند است. به این معنی که ...
مهارتهای نه گفتن
راه آسان برای گفتن نه خیلی ها هستند زمانیکه درخواست کمکی از آنها می شود، می خواهند همراهی کنند حتی اگر کارهای مهمتری برای انجام دادن داشته باشند.چرا “نه” گفتن برایمان سخت است؟برای اینکه “نه” گفتن را بیاموزیم بایستی در ابتدا متوجه شویم که چه چیزی ما را در برابر آن مقاوم می کند. در زیر دلایل معمولی که باعث سخت شدن “نه” گفتن برای ما می شود را خواهید دید.1- می خواهید کمک کنید. شما یک جورهایی قلب مهربانی دارید. نمی خواهید که طرف را اصطلاحا “دک کنید” بلکه می خواهید تا آنجایی که امکان دارد کمک کنید حتی اگر آن کار باعث هدر رفتن وقت تان شود.2- از گستاخ شدن هراسانید. خیلی ها اینطور فکر می کنند که “نه” گفتن به نوعی گستاخی است. این نوع تفکر مخصوصا در فرهنگ آسیا مرسوم است، جایی که “حفظ منزلت و شان” اهمیت دارد.3- می خواهید که سازگار باشید. نمی خواهید که خودتان را از گروه بیگانه کنید بنابراین درخواست های دیگران را تایید می کنید.4- ترس از نزاع. شما احتمالا از این می ترسید که در صورت رد درخواست فردی، باعث عصبانی شدن وی شوید. این می تواند منتج به یک برخورد زشت شود. اگر هم چنین اتفاقی رخ ندهد امکان دارد که اختلاف عقیده ای رخ داده و در نتیجه در آینده باعث نتایج منفی شود.5- ترسِ از دست دادن موقعیت ها. شاید با گفتن “نه” مضطرب شوید چرا که باعث بسته شدن درها بر روی تان می شود. 6- خراب نکردن پل ها. برخی از مردم “نه” گفتن را نوعی روگردانی می دانند. اینطور فکر می کنید که، “نه” گفتن می تواند باعث خراب شدن پل ها و قطع رابطه ها شود.“نه” گفتن به معنای گستاخ شدن شما نیست؛ همانطوری که ناسازگاری شما را نخواهد رساند. “نه” گفتن به معنای ایجاد نزاع نیست؛ همانطور که باعث از دست دادن موقعیت های تان در آینده نخواهد شد. و همچنین “نه” گفتن قطعا باعث خراب کردن پل ها نخواهد شد. این ها همه تفکرات اشتباهی هستند که در ذهن تان وجود دارند.“نه” گفتن راجع به احترام به موقعیت ها، زمان و فرصت تان است. “نه” گفتن حق مسلم شماست.7 راه ساده برای “نه” گفتناگر شما اطمینان ندارید که چگونه بایستی “نه” بگویید، در زیر 7 راه ساده برای انجام آن وجود دارد. آنها را در موقعیت های خوب به کار ببندید.1- “الان خودم اولویت های دیگری دارم، نمی توانم این کار را انجام دهم.”اگر سرتان خیلی شلوغ است که درگیر درخواست یا پیشنهاد او شوید، جمله ی بالا به کارتان می آید. این جمله به دیگران می فهماند که وقت شما هم اکنون پر است، بنابراین او بایستی دست نگه دارد. اگر که می خواهید کارتان آسان تر شود، می توانید به جمله تان این را هم اضافه کنید که بر روی چه چیزی مشغول به کار هستید تا او بهتر ...
اداب سخن گفتن
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَينِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ(البقرة/83)و (به ياد آوريد) زماني را که از بني اسرائيل پيمان گرفتيم که جز خداوند يگانه را پرستش نکنيد؛ و به پدر و مادر و نزديکان و يتيمان و بينوايان نيکي کنيد؛ و به مردم نيک بگوييد؛ نماز را برپا داريد؛ و زکات بدهيد. سپس (با اينکه پيمان بسته بوديد) همه شما -جز عده کمي- سرپيچي کرديد؛ و (از وفاي به پيمان خود) رويگردان شديد. امشب در خصوص این قسمت از ایه صحبت می کنیم " وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا " پیامبر" صلوات الله علیه " فرمودند : طوبی لمن ملک لسانه : خوشا به حال کسی که اختیار زبان خود را دارد. اداب سخن گفتن : ۱- دست طرف را نگیرد و به شانه و بدن طرف نزند. ۲- حرف می زنید محبت بین افراد را زیاد کنید نه اینکه موجب تنفرشوید. رسول خدا وقتی حرف می زد کلامش به گونه ای بود که دو طرف را به هم نزدیک می کرد و تنفری که طرفین بهم داشتند از بین می برد . 3- شوخی بیجا نکنید. ۴- از حق دفاع بکنید . نه اینکه هرچه که برای مردم خوش آمد باشد بگویید. متوکل عباسی اقای " ابن سکیت " را معلم پسران خود قرار داد روزی وی را در مجلس بزرگی اوردند ودر مقابل همه از ابن سکیت پرسید : پسران مرا که شاگرد تو هستند بیشتر دوست داری یا حسن و حسین علیه السلام را بیشتر دوست دارید . گفت والله قنبر غلام علی علیه السلام از تو و فرزندان تو بهتر هستند چطور اجازه می دهید خود و فرزندانت را با حسن و حسین علیه السلام مقایسه کنید . متوکل همان جا دستور داد زبانش را ببرند. حضرت موسی علیه السلام از خدا می خواهد زبانش به گونه ای نباشد که مردم حرفش را متوجه نباشند و می خواهد زبانش روان باشد که همه فهم باشد . قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی«25» (موسی) گفت: «پروردگارا! سینهام را گشاده کن؛محب مهدي:وَیسِّرْ لِی أَمْرِی«26» و کارم را برایم آسان گردان! وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی«27» و گره از زبانم بگشای؛ یفْقَهُوا قَوْلِی«28» تا سخنان مرا بفهمند! وقتی طرف حرف می زند ما هم در مقابلش وظیفه داریم به حرفش گوش بدهیم و وسط سخنان آنان نپریم .آقا رسول الله تا اخر همه حرف ها را می شنیدند تا جایی که مشرکان به پیامبر لقب " اذن " داده بود . اقا امام رضا علیه السلام نیزهم هیچگاه سخن کسی را قطع نمی کرد. شخصی نزد رسول خدا " صلوات الله علیه "امدند و گفتند نصیحتی به من بده حضرت فرمودند : زبانت ...
موضوع سخنرانی : آداب سخن گفتن
بسم الله الرحمن الرحیم<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> خلاصه مجموعه سخنرانیهای جلسات هفتگی مجمع رهروان کوی دوست موضوع: آداب سخن گفتن (1) آیات و روایات نویدها و هشدارهای زیادی در مورد زبان و سخن به ما می دهند از جمله امام علی (ع) در حکمت 382 نهج البلاغه لانقل ما لاتعلم بل لاتقل کل ما تعلم (آنچه را نمی دانی مگو بلکه همه آنچه را که می دانی نیز مگو) امام در واقع در این کلام می فرماید هر چه می خواهد دل تنگت مگو. هم چنین در حکمت 381 نهج البلاغه می فرماید: سخن تا وقتی که آن را نگفته باشی در بند توست و چون گفتی تو در بند آنی پس زبانت را نگهدار چنانکه طلا و نقره ی خود را نگه می داری زیرا چه بسا سخنی که نعمتی را طرد یا نعمتی را جلب می نماید. اما بعضی از آداب سخن گفتن: 1.عدم سخن گفتن در مورد چگونگی خداوند: در مورد اینکه خدا چگونه است کی آمده و کی می رود و از این قبیل سئوالات نباید پرسید. زیرا ما از عالم مادیات هستیم و خداوند از عالم مادیات نیست و آیات متشابه قرآن نیز چون محتوا بسیار والا و بلند است اما لفظ بسیار کوتاه است مثل اینکه در قرآن می فرماید: یدالله فوق ایدیهم اینکه می فرماید دست خدا بالاتر از دست هاست به این معنا نیست که خداوند جسم است و دست دارد بلکه به این معنا است که قدرت خدا از قدرت دیگران برتر است خداوند لیس لمثله شیء است. امام باقر (ع) در این زمینه می فرماید: درباره ی آفریده های خداوند سخن بگوئید زیرا سخن گفتن راجع به خداوند جز سرگردانی برای گوینده ندارد. امام صادق (ع) نیز در این زمینه می فرماید: هر که درباره چگونگی خداوند فکر کند که او چگونه است هلاک گردد. 2.راستگویی: برای توضیح این مورد به یک حدیث از امامان معصوم (ع) رجوع می کنیم . امام صادق(ع) در این زمینه می فرماید. به روزه و نماز مردم فریب نخورید زیرا ممکن است انسان به نماز و روزه شیفته شود تا آنجا که اگر ترک کند به هراس می افتد ولی آنها را به راستگویی و اداء امانت بیازمائید امام باقر (ع) نیز می فرماید: خداوند عزوجل برای بدی قفلهایی قرار داده است و کلیدهای آنها را شراب قرار داده و دروغ بدتر از شراب است. امام علی (ع) نیز می فرماید: بنده ای مزه ی ایمان را نمی چشد تا دروغ را ترک کند چه شوخی باشد چه جدی. 3.عمل کردن به آنچه می گوئیم: امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در این زمینه می فرمایند: پر حسرت ترین مردم در روز قیامت کسی است که عدالتی (مطلب حقی) را ستوده و عمل خودش بر خلاف آن باشد. قرآن کریم هم در این زمینه می فرماید: لم تقولون مالا تفعلون (چرا به آنچه می گوئید عمل نمی کنید). هم چنین می فرماید: اتا مرون الناس بالبر و تنسون انفسکم. (آیا دیگران را به نیکی دعوت می کنید ولی ...
آموزش " مهارت نه گفتن "
َنه گفتن مبارزهای است بین علایق شخصی ما و تمایل به ادامه ارتباطاتمان. آیا میتوانیم نه بگوییم و هنوز ارتباطاتمان سر جای خود باشد؟ بله. ما میتوانیم نه بگوییم بدون اینکه احساس گناه کنیم یا نه گفتن ما باعث ایجاد دعوا و مشاجره شود. اکثر ما یاد نگرفتهایم که « نه » را به صورت مثبت و موثر استفاده کنیم؛ پس ترجیح میدهیم با بله گفتن در تله بیفتیم. همه ما در مواجهه با درخواستهای دیگران یا با بیمیلی بله میگوییم یا جواب را آماده میکنیم و درخواست کننده را با پاسخی تدافعی مورد حمله قرار میدهیم، به طوری که باعث خشم و عصبانیت میشود یا تلاش میکنیم تا از پاسخ دادن طفره برویم به امید این که قضیه تمام شود. در واقع وفق دادن، حمله کردن و اجتناب ورزیدن سه تلهای است که اکثر ما در آن گرفتار میشویم. بدون مهارت در " نه " گفتن، شما با کوهی از درخواستها و تکالیف روبهرو خواهید بود و مرتبا سرتان شلوغ است و کیفیت کارتان افت میکند و همواره مشغول انجام کارهایی هستید که از آنها لذتی نمیبرید. با " نه " گفتن ممکن است احساس کنید که دیگران ناراحت میشوند ( البته ممکن است اینطور شود )، اما شما این پیغام را به آنها میدهید که وقت شما هم ارزشمند است، شما هم وظایف و اولویتهای کاری دارید و در عین حال برای فرد درخواست کننده احترام قائل هستید؛ چرا که نمیخواهید مسوولیتی را بپذیرید، اما آن کار را نادرست انجام دهید. اما آیا باید به هر درخواستی پاسخ منفی داد؟ البته که نه. گاهی لازم است به درخواستها پاسخ مثبت بدهیم، اما شما باید بدانید که واقعا قادر به انجام چه کاری هستید و علاقه دارید چه کنید. شما باید این احساس را درخود ایجاد کنید که اگر مایل به انجام کاری نیستید این توانایی را دارید که نه بگویید و خود را گرفتار آن نکنید. البته برای بسیاری از افراد، این کار ساده نیست. راههایی برای نه گفتن وجود دارد که هم مثبت است و هم سازنده و هم چنین میتواند روابط شما را بهبود دهد. نه گفتن سه مرحله دارد و فقط نیازمند قدری تمرین است. 1 - در مرحله اول شما باید نه گفتن را با بله آغاز کنید. این بخش، فکر کردن در مورد دلیل شما برای نه گفتن است. اگر شما « نه » خود را با ارزش بیان کنید یا با « نه گفتن » بخواهید جنبهای از زندگی خود را حفظ کنید، درخواست کننده احساس نخواهد کرد که « نه » شما عکسالعملی در برابر اوست. احتمالا برای شما هم اتفاق افتاده که درگذشته به خاطر قرضی که به دوستتان داده بودید، ارتباطتان کمتر شده است، به این خاطر که او تمایلی به برگرداندن پول شما نداشته است. پس برای ادامه دوستیهای دیگرتان تصمیم میگیرید ...
معانی عشق از دیدگاه قرآن واندیشمندان
عشق" به معنای محبت شدید و علاقه خاص است. در قرآن کلمه عشق به صراحت نیامده، امّا از مفاهیم دیگری که معنای عشق را می رساند، نام برده شده است: "بعضی از مردم معبود هایی غیر از خداوند، برای خود انتخاب می کنند و آن ها را چون خدا دوست می دارند، امّا آن ها که ایمان دارند، عشقشان به خدا (از مشرکان نسبت به معبودهاشان) شدید تر است".[بقره (2) آیه 165] در این آیه شریفه، شدت حبّ و علاقمندی به عشق تفسیر شده است.در روایات و احادیث، از "عشق" نام برده شده است.پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "با فضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت است و با عشق عبادت کند".[بحارالانوار، ج 67، ص 253، حدیث 10] علاّمه مجلسی بعد از ذکر حدیث می فرماید: عشق به معنای زیاده روی در دوست داشتن و محبت است. گاهی خیال می شود عشق، مخصوص علاقه داشتن به امور باطل است، به همین جهت در علاقه به خدا به کار نمی رود، اما این حدیث بر خلاف پندار مزبور است؟ آن چه در مورد مذمت و سرزنش است، عشق جسمانی، حیوانی و شهوانی است و آن چه مورد مدح و ستایش قرار گرفته، عشق روحانی و انسانی می باشد. عشق نوع اوّل به مجرّد وصال و رسیدن به آن، فانی شده و از بین می رود و عشق از نوع دوم تا ابد باقی و پایدار است.[بحارالانوار، ج 67، ص 254] درباره رابطه عقل و عشق نیز باید گفت که وادی عقل با فضای عشق متفاوت است؛ در این باره سه نکته قابل ذکر است:۱. عقل فقط راهنما است؛ مولا علی(ع) میفرمایند: «عقل هدایت بخش و نجات دهنده است...»، (میزان الحکمه، ج 6، ص 397، ر 13022، مکتب الاعلام الاسلامی، چ اوّل، سال 1362). و نیزمیفرمایند: العقل یصلح الرویة ؛ عقل رویه و منش را اصلاح میکند (همان، ص 396، ر 13019). ۲. عقل عشق آفرین است؛ امام علی(ع) میفرمایند: العقل رقی الی اعلی علیین ؛ عقل باعث ترقی انسان به اعلی علیین میباشد (همان، ر13016). وقتی انسان عقل خود را به کار گیرد، راه را از چاه میشناسد؛ سلوک سعادت را از سقوط شقاوت باز مییابد؛ خانه جانان را از کاشانه شیطان جدا میسازد و حتی عشق حقیقی را از عشق مجازی متمایز میکند. انسان در پرتو عقل، راه اعلی علیین را میجوید و لذّت تشخیص و ترسیم چنین راهی، کام تشنه را برای وصول به گوارایی آب تحریک میکند و با تکرار تصور ضرورت پیمودن راه عشق، دل را با خود همراه میسازد. از این رو میگوییم: عقل عشق آفرین است. ۳. مرکب وصول و معرفت قلبی عشق است نه عقل؛ عقل چون پلیس، فقط راهنمای خوبی است و گرنه هرگز پای پیمودن راه وصال را ندارد. وقتی با جرقههای راه بخش عقل، عشق در دل زبانه کشید؛ دل عاشق گامهای نخستین راه معرفت را بر میدارد و کم کم به حالاتی بلند میرسد که از عقل نشانی نمیماند.جناب عشق را در گه بسی بالاتر از عقل است ...
چهل حدیث درباره عزاداری امام حسین علیه السلام
حدیث اول آتش عشق حسینی قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: ان لقتل الحسین علیه السلام حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: برای شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .556 حدیث دوم عاشورا، روز غم قال الرضا علیه السلام: من کان یوم عاشورا یوم مصیبته و حزنه و بکائه جعل الله عز و جل یوم القیامة یوم فرحه و سروره. امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند روز قیامت را برای او روز شادی و سرور قرار می دهد.بحار الانوار، ج 44، ص .284 حدیث سوم محرم، ماه سوگواری قال الرضا علیه السلام: کان ابی اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا و کانت الکابة تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة ایام، فاذا کان الیوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه... امام رضا علیه السلام فرمود: هر گاه ماه محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت، روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود .امالی صدوق، ص 111 حدیث چهارم دیده های خندان قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: یا فاطمة! کل عین باکیه یوم القیامة الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمی گریان است، مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی مژده داده می شود.بحار الانوار، ج 44، ص .293 حدیث پنجم سالگرد سوگ حسین عن الصادق علیه السلام: نیح علی الحسین بن علی سنة فی کل یوم و لیلة و ثلاث سنین من الیوم الذی اصیب فیه. حضرت صادق علیه السلام فرمود: یک سال تمام، هر شب و روز بر حسین بن علی علیه السلام نوحه خوانی شد و سه سال، در روز شهادتش سوگواری برپا گشت.بحار الانوار، ج 79، ص .102 حدیث ششم بودجه عزاداری قال الصادق علیه السلام: قال لی ابی: یا جعفر! اوقف لی من منالی کذا و کذا النوادب تندبنی عشر سنین بمنی ایام منی. امام صادق علیه السلام می فرماید: پدرم امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای جعفر ! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند.بحار الانوار، ج 46، ص .220 حدیث هفتم نوحه خوانی سنتی عن ابی هارون المکفوف قال: دخلت علی ابی عبد الله علیه السلام فقال لی: انشدنی، فأنشدته فقال: لا، کما تنشدون و کما ترثیه عند قبره... ابو هارون مکفوف می گوید: خدمت ...
ارتباطات اسلامی : نباید گفت ها ، لغو و بیهوده گویی
نباید گفت ها : بیهوده گویی ، لغو گویی وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيرِ عِلْمٍ وَيتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ(لقمان/6)و بعضي از مردم سخنان بيهوده را ميخرند تا مردم را از روي ناداني، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهي را به استهزا گيرند؛ براي آنان عذابي خوارکننده است! خداوند وقتی صفات مومنون را بر می شمارد بیان می دارد : وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ(المؤمنون/3)و آنها که از لغو و بيهودگي رويگردانند؛ کارهای انسان باید مورد رضای خدا باشد و ارزش انسان را نزد خداوند بالا ببرد وگرنه لغو می باشد . منظور از لغو این است فایده عقلایی و شرعی نه از جهت دنیایی نه از جهت اخروی نداشته باشد یعنی انسان سخنی بگوید نه برای خودش نه دیگران فایده ای نداشته باشد . اقسام سخن بیهوده : ۱- سخن گفتن درباره موضوع بی فایده رسول خدا در حدیث معراج می فرمایند دیدم بر روی درب پنجم دوزخ سه جمله نوشته شده بود : ازهوای نفس تبیعت نکن ( که مخالف ایمان است ) ، و حرف زدنت را زیاد مکن در انچه که بهره ای برای تو ندارد در این صورت از رحمت خدا ساقط می شوی ، برای ظالمان کمک نباش. 2- سخن بیش از حد اندازه : رسول خداوند صلوات الله علیه می فرمایند : خوشا بحال کسی که زیادی کلامش را نگه دارد و زیادی مالش را انفاق نماید . وقتی حضرت ادم اولادش زیاد شد همه اولادش با هم حرف می زدند اما حضرت ادم ساکت بودند .پرسیدند پدر شما چرا تکلم نمی کنید جواب داد فرزندان من وقتی خداوند مرا از قرب خود بیرون انداخت با من عهد بست که کلامم را کم کنم تا به جوار خداوند نایل شوم. 3- سخن نابجا : جایی که سخن انجا نباید گفته شود امام صادق علیه السلام : بسیاری از سخنان مفید را ترک کن تا برای ان جایگاه مناسبی پیدا کنید چه بسا گوینده حقی که سخن درستی را بابجا می گوید و تباه می شود . ریشه نا بجا گویی : 1- کنجکاوی بیجا 2- علاقه فراوان و صمیمیت 3- وقت گذرانی 4- جلب توجه پیامدهای بیهوده گویی : ایت الله کوهستانی : تاثیر حرف بیهوده را کمتر از مال حرام نمی دانم . 1- تباه شدن عمر 2 حقارت در اجتماع : امام علی علیه السلام : سخن بگویید تا شخصیت شما مشخص شود انسان در پشت زبانش نهفته است. 3- سخن بیهوده زمینه ساز گناهان دیگر است : رسول خدا صلوات الله علیه می فرمایند :کسی که سخن زیاد بگوید خطایش بیشتر است و کسی که خطایش بیشتر شود گناهانش بیشتر می شود و کسی که گناهش بیشتر شود بهترین جا برایش جهنم است. 4- از دست دادن امور مفید : امام علی علیه السلام می فرمایند هر کس خودش را به چیزهایی که بکارش نمی آ ...