حاشيه هاي تزئيني گلدار
ادامه مطلب (( درباره قالی بافی ))
قاليچه شكارگاه بهرام گور ( از مجموعه موزه فرش ايران ) اين قاليچه در اواخر قرن نوزدهم در كارخانه حاجي يهودا اقابابااوف كاشاني بافته شده است. اين قاليچه از نظر هنر و ادب ايران يك فرش كم نظير است . دور تا دور حاشيه هاي بزرگ وكوچك آن چهل و دوبيت شعر از اشعار حكيم نظامي گنجوي با خط خوش نستعليق بافته شده است وصحنه شكار بهرام گور را در دامنه كوهي بلند به همراهي غلامان و كنيزكانش نشان مي دهد . خوشبختانه اين قالي كاملا سالم مانده است و جزء قاليهاي تصويري ، هر چند گاه يك بار در موزه فرش ايرانب ه نمايش عموم گذاشته مي شود . محل بافت : كاشان ، كارخانه حاجي يهودا اقابابااف نوع گره : فارسي نامتقارن تاريخ بافت : اواخر قرن نوزدهم موضوع : داستان بهر ام گور و كنيز او اشعار : از حكيم نظامي گنجوي داستان شكار بهرام گور (4 بيت اول از حاشيه باريك داخلي قالي ، 11 بيت دوم از حاشيه بزرگ قالي ( داخل كتيبه ها) و 17 بيت سوم از حاشيه باريك بيروني نقل شده است).شاه روزي شكار كرد پسند در بيابان پست كوه بلند اشقر گورسم به صحرا تاخت شور ميكرد و گور مي انداخت از سواران راه بسته به دشت رمه گور سوي شاه گذشت شاه در مطرح ايستاده چو شير اشقرش رقص در گرفته به زير دستش از ره نثار درمي كرد شصت ] شست[ خالي و تير پر مي كرد بر زمين زآهن بلارك تير گاهي آتش فكند و گه نخجير ياسج شه كه خون گوران ريخت مگر آتش زبهر آن انگيخت گرمي ناچخش به زخم درشت پخته مي كرد هر كه را ميكشت داشت با خود كنيزكي چون ماه چست و چابك به همر كابي شاه تازه رويي چو نوبهار بهشت كش خرامي چو باد بر سركشت. +++قاليچه محرابي نور عليشاه و مشتاق علي شاه اندازه : 105*151 سانتيمتر تار : ابريشم پود: ابريشم پرز: ابريشم گره : نامتقارن فارسي باف محل بافت : كاشان تاريخ : 1221 هجري قمري عكس و قسمتي از اشعار از صفحه 243 كتاب قاليچه هاي تصويري استاد پرويز تناولي است . رنگهاي به كار رفته : آبي ، فيروزه اي ، سبز خيلي روشن، زرشكي سير ، زرشكي روشن ، قهوه اي سوخته ، قهوه اي روشن ، نخودي و عاجي زينت بخش حاشيه مادر قاليچه ، هشت بيت شعر عرفاني قابل توجه رد حال و احوال دراويش است كه مي خوانيم : در ميكده خدمت كن ، در معركه سلطان باش فرمانبر ساقي شو، فرمانده دوران باش در حلقه مي خواران بيكار نبايد شد يا باش چو فرمانده يا بنده فرمان باش گر صحبت يوسف را پيوسته را پيوسته طمع داري يا آينه رويش، يا آينه گردان باش گرباده ننوشيدي شرمنده ساقي شو ور عشق نورزيدي از كرده پشيمان باش سرچشمه حيوان را نسبت به كسي كم كن از عالم حيواني بيرون شو و انسان باش گر بر سر كوي او ، افتد گذرت روزي نه طالب جنت شو نه مايل رضوان باش دور از خم گيسويش جوينده ايمان باش ...
بازشناسی طرحهای سنتی
نقاشي از هنرهايي است كه تاريخي بسيار طولاني دارد. پيشينه اين هنر را ميتوان در ديوارههاي غارهاي سنگي جستجو كرد كه طي ساليان متمادي، به كاخها ، بناهاي مسكوني ،سفالينه ، پارچه ، قالي و ديگر صنايع و هنرها راه يافت. در نقوش كشور ما ، همواره به جانوران و گياهان توجه شده و هنرمندان آنها را در آثار خود بكار بردهاند ، اين نقوش بر مبناي تفكرات و برداشتهاي آئيني شكل گرفته است و بسياري از اين نقوش ، به نهادي از اعتقادات آنها بدل گشته است. ايرانيان ، براي تزئين آثار و دستساختههايِ خود از نقوش گوناگوني استفاده كردهاند كه ظاهراً تعدد نقشهاي جانوري وگياهي بيشتر از بقيه بوده است. آنان براي طراحي و تزئين اين آثار همواره چشم به طبيعت داشته و از آنها الهام گرفتهاند ، اما هيچ گاه ، دست به تقليد نزدهاند و به طرح و آرايش آن ، بيشتر ارج مي نهادهاند تا به نمايش واقعي اشياء. هنرمنادن در آغاز از طريق « ساده نگاريِ » نقوش طبيعي ، نقشهايي كه در طبيعت همانندي نداشت ، پديد ميآوردند. ولي با گذشت زمان در عين دور كردن نقوش از طبيعتگراييِ محض ، سعي برآن داشتند تا نقش جديدي متناسب با شكل ظاهري و مواد سازنده شيء پديد آورند و نقش روي اشياء با سطح مورد نظر تناسب و همخواني داشته باشد. مثلاً براي گليم ممكن بود از خطوط شكسته و صاف و براي يك سفالِ استوانهاي از نقوش گردان استفاده كنند. نقشهاي اوليه بازتابي از زندگي روزمره انسان بود. و طرحهايي مثل كوه ، زمين، دريا و گياهان را دربرميگرفت. همچنين انواع خطوط راست ، شكسته و منحنيِ را ميتوان بر روي سفالينههاي بدست آمده از شوش ، سيلك و... ملاحظه كرد. رَمزگرايي و تمثيلي بودن از ويژگيهاي بارز اين نقوش است. طرحهايي كه مُلهم از طبيعت بوده و از آن گرفته شده وسپس با تفكر و اعتقادات هنرمند آميخته و به گونهاي انتزاعي ، به يك اثر هنري تبديل شده است. اين نقشها مقدمهاي بودهاند براي طراحي و تزئين آثار پيچيدهتر كه بعدها با نقوش و طرحهاي متنوّع ديگر گسترش و بسط يافتند. ويژگيهاي نقوش در آثار منقوش اوليّه : 1 _ نقوش گياهي در وسط متن و فضاي اصلي آثار كمتر به كار رفته اند. 2 _ كاربُرد نقوش گياهي نسبت به نقوش انساني و جانوري محدودتر است. 3 _ تنوّع نقوش گياهي زياد نبوده و بيشتر در حواشي و نوارهاي تزئيني به كار رفته اند. بسياري از نقوش ساده را ميتوان بر روي سفالينههاي پيش از تاريخ ملاحظه كرد. ايران مهد سفالهاي منقوش است كه با انواع نقوش هِندسي ، گياهي ، جانوري و انساني تزئين شدهاند. بيشتر اين طرحها براي شيء يا سطح مخصوصي طراحي شدهاند و نقش كامل كنندهشيء بوده ...
پوشاک زنان بختیاری1
پوشاک زنان بختیاری1 بانوان بختياري داراي يك كلاهك(نيمه عرقچين) يك روسري به نام مينا، پيراهن بلند، تنبان(شليته)، يل(كت) و چادري توري مي باشند. كلاهك بانوان بختياري: كلاهك بانوان بختياري از پارچه هاي الوان و مخمل دوخته مي شود برش آن دو تكه اي است يكي پشت و ديگري در بالاي سر قرار مي گيرد. بخش پشت سر، پارچه اي به شكل نيم دايره است كه دنباله اي پهن دارد و اين دنباله تا به نزديك پايين گردن مي رسد. روي خط نيم دايره را پارچه اي به پهناي چهار انگشت، لب به لب گردانده و دوخته اند(اين قسمت بر روي سر و در حدود بالاي پيشاني قرار مي گيرد و بر آن، زر و زيور و سكه هاي تزئيني فراوان منجوق دوزي مي كنند بر گوشه هاي كلاهك، بندي دوخته اند كه به زير چانه مي اندازند تا كلاهك بر روي سر استوار باشد. روسري بانوان بختياري: روسري زنان بختياري كه مشهور به ميناست، يك روسري كم عرض در حدود يك متر و طول سه متر و نيم است كه روي كلاهك بر سر مي نهند. رنگ آن هميشه ساده(بدون گل و بوته) ولي الوان است طول مينا را معمولاً چند بار در پشت سر تا مي زنند(به طوري كه چندلا مي شود) و يك بار آخرين قسمت مينا را در جلوي صورت از زير چانه مي گذرانند و گوشه آن را در كلاهك(كه زير مينا دارد) با سنجاق محكم مي كنند. در اين حالت روسري در پهناي خود بر روي سينه و جلوي بدن و همچنين در پشت سر و كمرگاه افتاده است و درازي بخش پايين مينا(كه براي قشنگي مملو از سكه هاي تزئيني است) گرداگرد بدن در حدود كمرگاه جلوه گري مي كند ضمناً براي اين كه مينا از سر نيفتد با منجوقهاي بلند آن را به كلاهك درز مي گيرند و همچنين رشته اي تزييني متشكل» از منجوقها و سكه هاي تزييني از زير چانه مي گذرانند و از دو طرف در بالا بر روي مينا و كلاهك محكم بند مي كنند.روسري مينا با طرز بسته شدن آن بر سر، وضعيتي خاص دارد و ويژه بانوان بختياري است و در نزد بانوان ديگر ايراني مرسوم نيست.پيراهن بانوان بختياري:پيراهن بانوان بختياري داراي برشي ساده است. آ ستينش راسته و يقه آن گرد و جلو باز است. قد آن تا به وسط ساق پا مي رسد و در پهلو از پايين دامن تا حدود كمر و گاه اندكي پايين تر چاك دارد. جنس پارچه از ساتن رنگي و اغلب بدون گل و بوته مي باشد. گاهي بر دامن آن در جلو، تزييناتي از نوع پولك و زر يا سكه هاي تزييني تعبيه مي كنند. (پوشيدن اين نوع پيراهن ها در نزد بانوان فارس (قشقايي ها) نيز مرسوم است.)تنبان (شليته) بانوان بختياري: تنبان، شليته اي ليفه دار و پرچين است (مقدار پارچه آن از شش متر كمتر نمي باشد) اين تنبان، هميشه از مخمل هاي خوشرنگ و الوان و گاهي در زمينه خود گل و بوته دار تهيه مي شود.يل (كت) بانوان ...
تاریخ هنر
درس اول مروري بر گذشته تاريخ : مطالبي كه در اين درس عنوان مي شود در مورد خط تصويري و خط ميخي و چگونگي پيدايش آن است . در تاريخ خوانده ايم كه زندگي انسان اوليه روستانشيني ، چادر نشيني و كوچ نشيني بوده تا اينكه در بين النهرين سومري ها تمدن سومري را تشكيل دادند. اولين كساني كه خط را اختراع كردند سومري ها بودند سپس گروه ديگر بنام ابجد كه از عربستان به دجله و فرات آمده و با سومري ها زندگي كرده سپس بر آنها پيروز شده تمدن بابلي ها را تشكيل مي دهند و در خط منحني به نتايجي مي رسند و بعد آشوري ها تغييري در خط ميخي بوجود مي آورند. خط ميخي خط مفهوم نويسي است و آشوري ها يك سري تصاوير را بر خط منحني اضافه كردند . از طرفي به ايران مي آيند ايران قبلاً در جنوب فلات ايران قرار داشت و آريائيها كه در قسمت سيبري زندگي مي كردند . سيبري منطقه خوش آب و هواي بود. آريائيها به دليل سرد شدن ناگهاني آب و هوا به منطقة رود سند در هند و عده اي به مركزي ترين فلات ايران كه ايران كنوني است و به سه دسته تقسيم شدند پارسها در جنوب ـ پارتها در شمال يعني درياي مازندران و خراسان. عده اي جنگجو شدند و كلاً دست به تشكيل حكومتهايي در فلات ايران شدند . اولين حكومتي كه گسترش پيدا كرد مادها بودند. مادها بعد از حكومت با آشوريها همسايه شدند و با آنها از نظر علوم و هنر تجاربي را كسب كردند و اولين حروف الفبا را اختراع كردند. بعد ازآن پارسها قدرت را بدست گرفتند ( هخامنشي ، كورش ، داريوش ) و در تمام علوم دست به نوآوري و پيشرفت زدند. بعد از آن پارتها حكومت را بدست گرفتند كه يكي از آنها اشكانيان بودند كه در تمام زمينه ها بخصوص هنر معماري پيشرفت داشتند. گروهي در شبه جزيره عربستان بنام قبايل سامي از عربستان به روي نيل و درياي احمر رفته ودر آنجا حكومت كردند. سرزمين مصر كه بوسيله مصريان كه اقوام سامي بودند تشكيل شده و مهمترين كار آنها ايجاد خط تصويري يا همان هيرو (مقدس) گليف (حجاري) بودند، خطوط تصوير بر روي سنگ حك مي شد اين عامل باعث شد كه مصري ها پاپيروس ( از شيرة گياه بردي بدست مي آيد ) را كشف كنند و آن بصورت نواري هايي بود كه در كنار هم قرار داده مي شد و كاغذ درست مي شد و بعد از آن خط تصويري بر روي همين كاغذ نوشته شد. اين خط داراي 500 علامت بود ولي بعد از آن فينيقي ها علامات را كاهش دادند به 24 علامت و آنرا به سرزمين كرت در مديترانه رساندند و از اين طريق به يوناني ها منتقل كردند يوناني ها اولين كساني بودند كه حروف بي صدا و صدا دار را به خط تصويري مصريان اضافه كردند. و بعد آنرا به رومي ها منتقل كردند و رومي ها به كشورهاي اروپايي سپس تمدن غرب نشان گرفته از تمدن شرق است. تصوير ...
بخت یار
بختياري نژاد<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> قوم لر به 2 دسته تقسيم مي شود : لر بزرگ = ايل بختياري و لر كوچك = كساني كه در استان لرستان هستند . تاريخچه نژادي قوم لر به دربار ساساني باز مي گردد . و هنگامي كه اعراب به ايران حمله كردند آنان به كوه هاي كنوني استان چهار محال و بختياري گرويدند و براي مدت ها ي بسيار زياد با اعراب جنگ چريكي ( نا منظم ) پرداختند . كه يكي از دلايل نام گذاري آنان به بختياري همين بود. آنان اعراب را به دل كوه مي كشاندند و با حملات برق آسايي آنان را مي كشتند . اعراب كه با كوه و جنگل آشنايي نداشتند و با ديدن اقوامي كه با اسب هاي تند رو در خطر ناك ترين و وحشتناك ترين راه ها گذر مي كردند شگفت زده شده و آنان را بختياري ناميدند . بختياري يعني داراي شانس و اقبال . البته قبل از اين هم نظريه ديگري نيز و جود داشت و آن اين بود كه بختياري ها از جنگ جو هاي آريايي بودند كه منتها از رم به ايران آمدند ، آنان كه بعد از پيروزي بر قسمتي از لشكر ايران وارد اين فلات شدند آريايي ها ايراني به آنها مي گفتند بختياري منظور : بخت و اقبال يارتان بود كه جنگ را بر ما پيروز شديد البته اين نظريه رد شد. چرا كه لباس مردان بختياري ها (كه در چند بند پايين تر توضيح بيشتري خواهيم داد ) چوخا ( شكل معرب آن = چوغا) از روي قبر كورش يا همان پاسارگاد ساخته شده است ( توضيحات بيشتر در پايين) كه اين مورد به هزار و پانصد سال قبل از ساسانيان و حمله رم به ايران حكايت دارد. البته نظريه هاي ديگري نيز وجود داشت كه از نوشتن آنان به برهان مهم نبودن پرهيز كرديم. زبان زبان مردمان اين ايل پارسي دري ( دربار ساساني) است . كه تنها زبان اصيل باقي مانده قبل از قاطي شدن با اعراب است كه هرگز از بين نخواهد رفت چرا كه اكنون بيش از 4 ميليون نفر در سراسر دنيا به اين زبان ( البته گويش پارسي ) سخن ميگويد . در فراگيري اين زبان هيچ گونه نوشته اي وجود ندارد و از سينه به سينه به فرزندان منتقل مي شده است . ولي اكنون افرادي هستند كه كتابهايي را براي نگه داشتن اين گويش اصيل چاپ كرده اند. پارسي دري برادي هم دارد كه آن پارسي پهلوي است كه اين گويش با گويش پارتي ها ( خراساني هاي قديم و زبان اشكانيان) قاطي شده است كه فرقي نمي كند و تنها تفاوت آنان به تلفظ واژه ها برميگرد و نه چيز ديگر . پارسي در در اداي واژه هايي جمع فتحه بالاي واژه ها را به گ تبديل مي كند مانند دُر ( دختر) = درگل ( دختر ها ) زن = زنگل ( زن ها ) و ... در اداي حروف تفاون وجود دارد مانند ق = خ و در اين گويش حرف ق جايي ندارد و در بيشتر مواقع در واژه هاي موجود در اين گويش به خ تبديل مي شود. پوشاك لباس مردان بختياري ...
مسجد جامع شهر
مسجد جامع شهر مسجد جامع گناباد از بناهاي ارزشمند دوره هخامنشيان در خراسان مسجد جامع گناباد است كه در كوي شرقي ( قصبه ) اين شهر قرار دارد . مسجد جامع با نقشه دو ايواني شامل سر در تزئيني ، صحن يا ميانسرا ، ايوان ها شمالي و جنوبي ، رواق و سه شبستان ستوندار است . سردر ورودي ضلع شمال شرقي بنا با طاق جناغي و حاشيه اي تزييني در پاكار طاق مزين به نقوش پرندگان در ميان گل و برگ بوده كه بر روي لايه اي از گچ ايجاد شده است . ايوان اصلي يا ايوان قبله در سمت جنوبي صحن واقع شده كه با چهار طاق گهواره عرضي و چهار قوس ، داراي تزئيناتي آجري شامل دو قطار پيچ ، نوارهاي اسليمي و يك حاشيه كتيبه قرآني به خط بنايي است كه در پايان عبارت « تسع و ستمائه 609 هـ . ق » ذكر شده است . كتيبه داخل ايوان نيز حاوي نام باني خير و سازنده مسجد است . همچنين در ايوان اصلي مسجد جامع محراب با نقوش هندسي گياهي و كتيبه هايي به خط معلقي مشاهده مي شود . در ضلع شرقي ايوان شرقي شبستاني است موسوم به قرآن كه پوشش سقف آن بر روي چهار ستون قرار گرفته است . آثار و شواهد معماري حكايت از آن دارد كه مسجد جامع فعلي بر روي مسجدي كهن تر بنا شده و در دوره ايلخاني نيز فضاهايي به آن افزوده شده است . مسجد جامع شهر مسجد جامع گناباد، گناباد زماني، عباس. "مسجد جامع گناباد". دوره 8، ش 92 (خرداد 49): ص 6-14، تصوير. خلاصه:موقعيت جغرافيايئ گناباد، سابقة تاريخي شهر، توصيف معماري و فضابندي مسجد وموقعيت آن درسطح شهر، ديوارها، سقفها، تزئينات روي آنها، آجرهاي ساده و گلداربنا،رواقها، ستونها، طارمي آجري مشبك، كتيبهها، محراب و مشخصات تزئيناتي آن، ايوانها وسقف، اهميت تاريخي اين بنا، رابطة معماري مسجد مزبور با بناهاي دوره سلجوقي، نقوشبكاررفته دراين مسجد و سابقه تاريخي آن. مسجد جامع گناباد دكتر عباس زماني استاديار دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران گناباد مركز شهرستان گناباد در سيصد كيلومتري جنوب مشهد واقع است و تا تهران 1200 كيلومتر فاصله دارد. طول اين شهر 58 درجه و 20 دقيقه و عرض آن 34 درجه و 41 دقيقه و ارتفاعش 1100 متر است1. گناباد در تقاطع جادههاي شرقي و مركزي ايران يعني جاده مشهد- زاهدان و يزد- مشهد واقع و يكي از شهرهاي قديم خراسان است. فردوسي شاعر گرانقدر ايران در شعري كه بمناسبت برگشتن ايرانيان و تورانيان از جنگ سروده است از گناباد نام برده است: دو سالار هر دو ز كينه بدرد ...
سوسن چلچراغ
گل سوسن چلچراغ گونه اي منحصر به فرد در ايران و محل رويش آن در منطقه عمارلو در استان گيلان است اين گل پرطرفدار در حال حاضر توسط سازمان حفاظت محيط زيست استان گيلان به طور كامل محافظت مي شود .سوسن چلچراغ از اواسط خرداد گل مي دهد و گل هاي آن تا نيمه تير ماه پايدار مي ماند و محل رويش آن در ايران ،در قريه داماش در بخش عمار لو از توابع رودبار است . سوسن چلچراغ ارزش و شهرت ملي و جهاني دارد و بسيار آسيب پذير است به طوري كه در صورت نابودي، پرورش آن ممكن نيست . اين گياه5/0 تا 5/1 متر طول دارد . گونه ايراني آن زيبايي و شهرت بسزايي دارد و نمونه هايي از آن يافت شده اند كه تا 15 گل داشته اند ، گر چه معمولاًاين گياه 4 تا 10 گل دارد تا كنون فقط در يك محل از ايران (روستاي داماش گيلان ) يافت شده اند و در خارج از ايران ،در جمهوري آذربايجان در نزديكي لنكران مشاهده شده اند سوسن چلچراغ به عنوان يك گونه نادر سال 1355 به طور رسمي از سوي سازمان حفاظت محيط زيست مورد حفاظت قرار گرفت.وسعت رويشگاه اين گونه بي همتا5700 متر مربع است اين گونه درگستره رويشي جنگل هاي هيركاني در اشكوب پايين جنگل هاي باز راش مي رويد( ليليوم لدبوري) نام علمي سوسن چلچراغ است و در وسعتي قريب به 6/0 هكتار محافظت ميشود .بسياري از مردم محلي نيز از اين گونه به عنوان گياه تزئيني در حياط منازل و باغ هايشان استفاده مي كنند كه البته به دليل مشكل بودن پرورش اين گونه خارج از زيستگاه طبيعي و موفقيت مردم محلي در اين زمينه مي توان ضمن محدود كردن اين روند ، از آن به عنوان يك الگو بهره برداري كرد ، چرا كه حتي «لد بوري » در گزارش هاي خود مي آورد« اين گونه در اسارت قابل تكثير نيست» . سوسن چلچراغ در خطر انقراض با تمام ارزش و زيبايي كه دارد و با تمام حفاظتي كه از آن مي شود هر روز به لبه تيغ انقراض نزديك تر مي شود . حالا ديگر تعداد پايه هاي گلدار اين گياه بسيار محدود شده است و با ادامه اين روند احتمالا در آينده نزديك اثري از اين سوگلي خانواده ليليوم بر جاي نخواهد ماند؛ بنابراين اگر ميخواهيد امسال سوسن چلچراغ را ببينيد امروز و فردا تصميم بگيريد چون ممكن است دير شود بهترين زمان براي ديدن سوسن چلچراغ معمولا هفته آخر خرداد و هفته اول تير ماه است كه البته بسته به شرايط آب وهوايي ممكن است طول اين مدت كمي كوتاه و بلند شود . يكي از سفرهاي طبيعت گردي كه شركت آفتاب كلوت در بهار هر سال اجرا مي كند سفر ديدار ازسوسن چلچراغ،اين اثر طبيعي ملي و دامنه گردي در روستاي سر سبز داماش است كه در بهترين حالت به صورت يك سفر دو روزه اجرا ميشود. در يك برنامه يك روزه هم مي توان از اين گل بازديدكرد ولي به دليل بعد مسافت، خسته كنندهبوده ...
جزوه درسی درختان و درختچه های زینتی
نام فارسي: تکوما نام علمي: tecoma spp. خانواده: Bignoniaceae تکوما از خانواده پیچ اناری است. از درختان و درختچه های مناطق گرمسیری است. خزان كننده و برگ پهن، طرز قرار گرفتن برگها بصورت مرکب شانه ای که شامل 13-25 برگچه می باشد. ارتفاع آن به 3-4 متر مي رسد. گل آذین خوشه ای است. گلها از پایین خوشه به بالا باز می شود و تا گلهای پیر نمیرند گلهای جوان باز نمی شوند. این عاملی است که باعث می شود تا گیاه مدت زیادی گلدار بماند به این دلیل به آن گل بادوام هم می گویند. گلها زرد و شیپوری می باشد. اگر گلها روی درخت کامل برسند می توان بذرها را پس از خشک کردن جدا کرد و تا یکسال هم قابل نگهداری هستند. بذرها سبک و کاغذی هستند. به عنوان تک درخت و یا ردیفی در حاشیه ها کاربرد دارد. نام فارسي: زرشك زينتي نام علمي: Berberis thunbergii نام انگليسي: Barberry خانواده: Berberidaceae خزان كننده با برگهاي پهن كوچك و به طول 3 سانتي متر، ارتفاع درختچه 1-2 متر، گل زرد رنگ در اوايل بهار به طول يك سانتي متر، ميوه به رنگ قرمز براق و بطول 8 ميلي متر می باشد. ازدیاد توسط كاشت بذر در اول بهار، همچنين قلمه ريشه و يا جدا كردن پاجوش ها در اواخر زمستان، خوابانیدن شاخه در بهار می باشد. شاخه هاي اين درختچه خار دار مي باشد. بعنوان يك گياه حاشيه اي، پرچيني و همچنين بصورت توده هاي كوچك داخل چمن و يا استفاده در باغ سنگي. این گیاه به دلیل تغییر رنگ برگ ها در فصل سرما، دوام زیاد خوشه گل و میوه های زیبا جلوه زیبایی در ترکیب با گیاهان برگ سبز دارد. مکان آفتاب تا نيمه سايه را می پسندد. نام فارسي: دم موشي نام علمي: Buddleia davidii نام انگليسي: Butterfly bush خانواده: Loganiaceae خزان كننده و برگ پهن برنگ سبز تيره طرز قرار گرفتن برگها بصورت متقابل است. ارتفاع آن به 5/4 متر مي رسد. سريع الرشد است. گلها به رنگ سفيد و بنفش و همچنين معطر است. پانيكول متراكم و بطول 30 سانتي يا بيشتر است. زمان گلدهی اوایل اردیبهشت تا اواخر خرداد است. زمان رسیدن بذر اوایل تیر تا اواخر مهر است. به آبیاری کم نیاز دارد. ازدیاد توسط قلمه ساقه و بذر و خوابانيدن شاخه و قلمه ريشه انجام مي شود. اين درختچه را مي بايست در فصل زمستان هرس كرد و هرس شدید برایش مناسب است. از نظر تزئينات بصورت تك درخت در سطوح كوچك و بزرگ و بطور پراكنده در حاشيه ها كاشته مي شود. محل آفتابي را می پسندد. نام فارسي: شیشه شور (بطری شور) نام علمي: Callistemon citrinus نام انگليسي: Bottle brash خانواده: Myrtaceae برگ سرنیزهای باریک، پرچم ها قرمز رنگ، رگبرگهای شانه ای، گل سنبله ای تنک، گلدهی ممکن است در بهار، تابستان یا پائیز صورت گیرد. گلدهی روی شاخه های فصل رشد است. محل آفتاب ( در مناطق گرم و مرطوب نتیجه بهتری ...
سيرتحول خطوط وخواندن كتيبه ها
سيرتحول خطوط وخواندن كتيبه ها ريشه خط عربي وشاخه هاي آن : فينيقي ها (سامي) لاتين آرامي آلماني - فرانسه - ايتاليا - انگليس - يونان سانسكريت - اوستايي - پهلوي - عربي - نبطي فارسي عربي نسخ نستعليق كوفي مشرقي غربي تحريري شامي مختلط شكل گيري وپيدايش خط عربي : خط عربي نسبت به خطوط ديگرمانند : چيني،لاتين،هيتي ديرتر گسترش پيدا مي كند . دلايل آن عبارت است از : عربها معمولاً به صورت قبايل چادر نشين زندگي مي كردند ونسبت به نوشتن كلمات بد گمان بودند. آنها براي تبادل اطلاعات و ثبت اطلاعات به وسيله گفت وشنود وبه روش شفاهي وروائي اين كا را انجام مي دادند .در پيش از اسلام بخصوص قرن 6 ميلادي در ميان قبايل عرب شعر سرايي در عصر حماسي ادبيات عرب ارزش واعتبار زيادي داشت .بر اساس سنتهاي ادبي عربها فقط چند قصيده معروف (سبع معلقات- هفت قصيده) نوشته شده وشاهكار ادبي اعراب محسوب مي شدكه بر ديوار كعبه مي آميختند. حتي پس از ظهور اسلام آيات قرآن مجيد نيز در بين اعراب بصورت شفاهي وبر اساس سنت گذشته سينه به سينه حفظ مي شد. در شمال عربستان خط نبطي ودر جنوب(يمن) خط مسند رواج داشت . پيش از ظهور اسلام در شمال عربستان خط نبطي رواج داشت گسترش پيدا كرد كه تبديل به خط عربي مي شود اما در جنوب عربستان ودر يمن خط مسند بين تاجران يمني رواج داشت اما توسعه وگسترش نيافت. كتيبه هاي خط نبطي در عربستان 1) كتيبه صالح : (الحجر) 267 ميلادي . 2) كتيبه ام الجبال : اين كتيبه متعلق به سال 70 – 250 ميلادي است كه در منطقه حوران شرق اردن قرار دارد. 3) كتيبه المناره : اين كتيبه متعلق به 328 ميلادي مي باشد كه همزمان با وفات ...
دانستنیهای هرمزگان
خلیج فارس :" />خلیج فارس از همان زمانی که پارسیها به لب دریای جنوب رسیده اند ، یعنی از هزاره دوم پیش ازمیلاد بایست نام این دریا پارس یا خلیج فارس گذاشته ، زیرا از نخستین روزی که نام این دریا در اسناد معتبر تاریخی آمده است تا امروز همواره آن را به همین نام خوانده اند و در سراسر جهان متمدن تاریخی آمده است تا امروز همواره آن را به همین نام خوانده اند و در سراسر جهان متمدن همیشه به هر زبانی این نام رواج داشته است . در کتیبه ای که از داریوش کبیر در تنگه سوئز به دست آمده به نام "دارپاتیاهخاپارساآتی " یعنی دریایی که ازپارس می رود خوانده شده است . و " کلودیوس پتوله مائوس " یا بطلمیوس که بزرگترین عالم هیئت و جغرافیای قدیم است و در قرن دوم میلادی می زیست در کتاب بزرگی که در علم جغرافیا نوشته از این دریا به نام " پرسیکوس سینوس " ( خلیج فارس) یاد کرده و این اصطلاح بعدها به " سینوس پرسیکوس " تغییر یافته ومصطلح شده است . درمنابع تاریخی و جغرافیایی دوره اسلامی ، تحت عناوینی از قبیل " بحرفارس " ،" البحرالفارسی " ، " الخلیج الفارسی " و خلیج فارس از این دریا نام برده شده است . "ابوعلی احمدبن عمربن رسته " در کتاب "الاعلاق النفسه " از خلیج فارس به " الخلیج فارس یاد کرده است . دانشمند و جغرافیدان ایران به نام " سهراب " که در قرن سوم ه.ق می زیسته درکتاب خود به نام " عجائب الاقالیم السبعه الی نهایه العماره "می نویسد : " بحر فارس و هوالبحرالجنوبی الکبیر یعنی دریای پارس دریای بزرگی در جنوب است . از مطالب فوق چنین نتیجه گیری می کنیم که کلیه مورخان و جغرافیدانان جهان ، چه دردوران وسطی وچه در قرون باستان و دوره معاصر از خلیج فرس به اسامی " دریای پارس " ، خلیج فارس " و یا " خلیج العجم " و امثال آن یاد کرده اند . مستندترین دلیل بر این ادعا آثار کتب و نقشه هایی است که از آن بر جای مانده است . ترجمه اصطلاح لاتین خلیج فارس به زبانهای مختلف به ترتیب ذیل است : Golfe Persique به زبان فرانسه Persico Gulf به زبان انگلیسی Persischer Golfبه زبان آلمانی Persico Golfoبه زبان ایتالیایی Persids Kizaliv به زبان روسی Perusha klanبه ز بان ژاپنی است که در همگی نام "پارس " به خوبی مشهود است . آنچه مسلم است نام خلیج فارس در همه زبانهای زنده دنیا از زمانهای گذشته تاکنون پذیرفته شده و همه ملل جهان این دریای ایرانی را به زبان خود خلیج پارس می خوانند. خلیج فارس با مساحت 240000 کیلومترمربع دارای عرضهای مختلفی است که کمترین عرض از دماغه نای بند ( ایران ) تا راس راکان ( رکن ) شمال کشور قطر 185 کیلومتر و بیشترین عرض آن از بندر جزه ( ایران ) تا کرانه های سلیه ( امارات متحدده عربی ) 355 کیلومتر ...