جنگ حیوانات
جنگ حیوانات
جنگ جهانی اول؛ حیوانات جنگی
جنگ جهانی اول از یک سو عرصه استفاده از تکنولوژی های جدید برای کشتار و غلبه بر جبهه مقابل بود که پس از چند دهه به تکنولوژی های مرگبار جنگ جهانی دوم بدل شد و از سوی دیگر آخرین نبردهایی بود که به طور گسترده از حیوانات به عنوان ابزار جنگی در آن استفاده شد. به گزارش سرویس عکس و تایخ فرارو، استفاده از حیوانات از زمان آغاز جنگ ها در تاریخ بشری رواج داشته و حتی امروز نیز برخی از ارتش ها از موجودات زنده برای فعالیت های مختلفی از ردیابی بمب ها گرفته تا گشت زنی ساحلی استفاده می کنند اما شاید در هیچ یک از نبردها به گستردگی و تنوع جنگ جهانی اول از حیوانات در جبهه نبرد استفاده نشده است. استفاده از اسب، قاطر، شتر و فیل برای حمل بار و سرباز و سگ، کرم شب تاب، زنبورهای نیش دار، شیر دریایی، کبوتر نامه بر و بسیاری دیگر از انواع حیوانات برای خبر رسانی، امدادرسانی، جاسوسی، خنثی کردن مین یا ضربه زدن به جبهه مقابل در طول جنگ جهانی اول در تمام جبهه ها رواج داشته است. عکس های زیر در ادامه آلبوم جنگ جهانی اول به استفاده از حیوانات در جنگ جهانی میپردازد. سرباز سواره نظام در حال گشت زنی؛ گرچه استفاده از اسب در آغاز جنگ در بیشتر جبهه ها صورت می گرفت اما با رواج یافتن استفاده از سیم خاردار، مسلسل و بمب هزینه استفاده از اسب در نبرد افزایش یافت. حمله شیمیایی در جبهه غرب؛ یک سرباز سگی را برای فرستادن خبر حمله شیمیایی به عقب جبهه میفرستد. سال 1918 حمل مسلسل ماکسیم M1910 توسط اسب در ارتش آلمان سرباز آلمانی و سگ حامل تجهیزات امدادرسانی. سال 1915 کبوتر جاسوس با یک دوربین نیمه اتوماتیک؛ این پرنده توسط فردی به نام Julius Neubronner در آلمان آموزش دیده و به جبهه نبرد فرستاده شده است. تخلیه بار قاطر در بندر اسکندریه برای انتقال به جبهه نبرد. سال 1915 "سرجنت استوبی" سگ مشهور امریکایی که در طول 18 ماه در جبهه های مختلف نبرد حضور داشت و چندین بار با رساندن خبر حملات شیمیایی جان بسیاری را نجات داد. وی از ارتش این کشور مدال شجاعت دریافت کرد. استراحت دادن قوای سلطنتی اسکاتلند به اسبهای خود در جبهه فرانسه حمله به اسب و گاری مخصوص بهداری فنلاندی در جبهه غرب در بلژیک. سال 1918 امدادرسان حلال احمر با شتر در "عوجه الحفیر". سل 1916 سرجوخه استرالیایی با کوالایی در آغوش در مقابل یک بیمارستان ارتش این کشور در قاهره حمله پیاده نظام ترک در جبهه "سالونیکی" استفاده از سگ پیامرسان برای حمل قرقره کابل و سیمهای برق و مخابرات در خطوط عملیاتی آلمان ها استفاده از فیل برای جابجایی موانع پیش روی نیروهای آلمانی. سال 1915 حمل ...
دربارهٔ تصویر حیوانات در فیلمهای برسون
استفان بوکوروبر برسون در یکی از آخرین گزین گویه هایِ «یادداشتهایی دربارهٔ سینماگر» مینویسد: «برابریِ همه چیز. سزان، کسی که دیسی از میوه، پسرش و کوه سن ویکتوار را با چشم و جانی یکسان نقاشی میکند.» از نظر برسون، در سزان سلسله مراتب زیباشناسانه ای میان انسانها، طبیعت و ابژه های روزمره وجود ندارد – همه چیز در سطحی یکسان از حسیت-فهم پذیریِ امرِ آشکار قرار دارد. با توجه به برسون، این گرایشِ برابری طلب به مادیت جهان فیزیکی، چندان متکی به ماهیتِ تکنیکی ابزار همرسانی نیست؛ بلکه بیشتر بر پایهٔ نوع خاصی از حسیت زیباشناسانه قرار داشته که هم توسط نقاشی و هم توسط فیلم قابل درک است. برسون در گزین گویه ای قدیمیتر، این قسم آرشیو کردن بی تفاوت چیزها را به نحوی دقیق به “Alles spricht” (همه چیز سخن میگوید) در نظریهٔ ادبی رومانتیک مربوط میکند: «گفتار مرئی بدنها، ابژه ها، خیابانها و درختهای میادین» اشتیاق برسون به برابرسازی رومانتیک همه چیز، که به طور خودکار خود را در «بی تفاوتیِ صادقانه» چشم مکانیکی دوربین متجسم میکند، در زیباشناسی فیلم فیلسوف فرانسوی، ژاک رانسیر، احیا میشود.با توجه به برسون، فیلم به مثابهٔ میراث دارِ طبقه زداییِ رومانتیک از همه چیز، به قسمی نظام زیباشناسی هنر متعلق است که با توجه به این اصل پیش انگاشتهٔ برابری طلبانه عمل میکند: «هرچیز و همه چیز در جهان در دسترس هنر است.» این برابری سازی ریشه ای همه چیز، از نظام بازنمودگر هنر فاصله میگیرد؛ نظامی که در آن سیستمِ صلبی از شمول و عدم شمول (استثناء) در مورد ارزشمندی یا ناارزشمندی زیباشناسانهٔ یک رویداد تصمیم میگیرد. زندگی پادشاهان موضوع تراژدیهای بزرگ بوده اما زندگی مردان گمنام، لایق هنر نبوده است. با توجه به رانسیر، پروژهٔ رمانتیک برابریِ زیباشناسانه، قسمی زیباشناسی سیاسی برساخته است که در آن بخش بندیهای سلسله مراتبی میان امر مهم و امر نامهم، امر لاهوتی و امر ناسوتی، امر قهرمانانه و امر پست به تعلیق در میآید.فیلم به عنوان تکنیکیترین هنر، بهترین نمونهٔ هنر زیباشنانه است زیرا برابری همه چیز را از خلالِ بی تفاوتیِ چشمی خودکار آشکار میکند. این چشم خودکار، که از هر گونه ارادهٔ سوبژکتیو نسبت به هنر رها شده است، هیچ تفاوتی میان انسانها، حیوانات، طبیعت و اشیا لحاظ نمیکند: «برای ماشین تمایزی وجود ندارد. ماشین، انسانها را به واسطهٔ وظیفه ای علمی یا فنی و برای تضمین توافقی دموکراتیک میان وضعیتهای عالی و بنیادین برابر نمیکند. بلکه به سادگی آنها را زمینی یا ناسوتی میکند تا تصویری یکسان را به مشارکت بگذارند؛ تصویری ...
سگ باکسر!!!!!!!!!!!!!
گروه نژادی باکسر در گروه دوم نژادی قرار دارد ثبت بین المللی FCI, AKC, UKC, TKC, CKC منشا کشور منسوب:آلمان این نژاد در سال ۱۸۵۰ در مونیخ آلمان از جفت گتیریبولداگBulldog و بولن بیسر مستیفBullen beisser mastiff: حاصل شد. از اولین نژاد آن در شکار خرس و از نسل دوم در جنگ با بوفالو استفاده شده.خصلت وحشی این نژاد جدید ارتباط مستقیمی با اجدادش داشتهاست، البته پرورش دهندگان به طور چشمگیری از خلق و خوی درنده این نژاد کاستهاند و در سال ۱۸۹۶ این نژاد به کمال رسید و اولین باشگاه باکسر تاسیس شد. ظاهرشناسی در این نژاد بین سر و بدن تناسب ویژهای برقرار است، همچنین سر باید غیر گوشتی و بدون چین و چروک باشد فک بالا به مراتب بیشتر از فک پایین به طرف جلو کشیده باشد. حین بسته بودن دهان نباید زبان و یا دندانها مشهود باشند. بینی در این نژاد بزرگ و سیاه، حفرههای بینی باز است. گوشها آویختهاست و برای زیبای و افراشته ماندن گوش معمولا جراحی میشود. چشمها سیاه و یا قهوهای تیرهاست و صورت گرد، عضلانی و البته بدونه چین خوردگی است. دم بلند و باریک است که بسیار کوتاه جراحی میشود و افراشتهاست. پاهای جلو قائمو موازی است. قد ،وزن نرها ۶۳ _۵۷ سانتیمتر، مادهها ۵۹ _۵۳ سانتیمتر میباشد. سگهای نر که قد آنها حدود۶۰ سانتیمتر است وزنشان بیشتر از ۳۰ کیلوگرم میباشد و در سگهای ماده که قد آنها تقریبا ۵۶ سانتیمتر است وزنشان در حدود ۲۵ کیلوگرم میباشد. رنگ اصلی در این نژاد رنگ حنایی و یا والر حنایی با خطوط سیاه است. رنگی حنایی در این نژاد بسیار متنوع است و از حنایی روشن تا قهوهای مایل به قرمز دیده میشود و فاصله خطوط و وضوح رنگ سیاه نیز متغیر میباشد. و در صورت، سینه و پاها لکههای سفید دیده میشود. و بدن پوشیده از موهای کوتاه صاف و براق است. رفتار شناسی سگی با وفا است و نیز رفتار خوبی با کودکان دارد و در مقابل صاحبش خشونت نشان نمیدهد، عاقل و بصیر، فرمانبردار و با محبت است. در مقابل بیگانگان خشن و سرسخت است. در نزاع با سگها خیلی شجاع است، ولی هیچگاه به سگهای ضعیفتر از خود حمله نمیکند. تا سه سالگی میل مفرطی به بازی و بازی گوشی دارد و بعد از این مدت آرام و مطیع میشود. کارایی از این نژاد به عنوان سگ نگهبان، محافظ استفاده میشود و در گروه سگهای کاری قرار دارد. بیماری این نژاد مستعد بیماری روماتیسم است و با اینکه علاقه زیادی به تحرک دارد نباید در هوای سرد و بارانی برای پیاده روی برده شود. باکسرهایی با داشتن خصوصیاتی مانند پرخاشگری، مهاجم بودن، ترس زیاد و غیر قابل کنترل بودن اجازه شرکت در مسابقات و نسل کشی را نیز ندارد گروه:سگهای کاریکشور: ...
جنگ شیر با فیل
جنگ شیر با فیل گازری (لباس و کهنه شوی ) بود که خری داشت بسیار لاغر وضعیف و شکم خالی که در میان سنگلاخ بی گیاهی زندگی می کرد و روز و شب بی پناه و بینوا بود .چرا که آن جا برای خوردن چیزی جز آب وجود نداشت . در آن حوالی نیستان و بیشه ای بود که شیری در آن بیشه زندگی می کرد و با شکار حیوانات روزگار خود را سر می نمود . روزی از روزها ، شیر (سلطان وحوش) را با فیل نری جنگ افتاد که این جنگ باعث خستگی و زخمی شدن شیر شد .بقدری که دیگر شیر قادر به شکار کردن حیوانات نبود و حیوانات دیگری که از ته مانده سفره سلطان وحوش زندگی می کردند در ماتم فرو رفتند . چونکه دیگر سفره سلطان خالی بود و خود سلطان نیز گرسنه . روزی شیر یک روباه را به حضور خواند و گفت که ای روباه ، با آن مکر و حیله و خوش زبانی که در تو سراغ دارم ماموریتی به تو خواهم داد . برو و خری را برای من صیاد باش و اگر خری در این اطراف و یا گاوی پیداکردی ، آن را به این طرف بکشان و تا من با خوردن آن جان بگیرم و انرژی از دست رفته را باز یافته و به شکار بروم که زندگی من و شما ها نیز تامین می گردد. روباه (مرید ) با خود گفت :شیر ( قطب ) را خدمت بکنم .حیله و افسونگری کار من است . روباه در حالیکه از سر کوه به سوی جوی آب می رفت آن خر مسکین و لاغر را پیداکرد .سلام گرمی کرد و پیش خر رفت .خری که ساده دل و درویش بود . روباه گفت : چطوری در این صحرای خشگ و بی آب و علف ؟خر گفت : اگر در غم هستم و یا بهشت ،قسمت من بوده و من شاکر خداوندم . و دوست را در خیر و شر تشکر می گویم و راضی به رضای او هستم . چونکه قسمت کننده اوست و گله و شکایت کفر است . صبر باید کرد .صبر گشاینده را ه رستگاری است .غیر خداوند ، همه دشمن هستند و با دشمن از دوست گله کردن نیکو نمی باشد . تا دو غم دهد انگبین نمی خواهم . برای آنکه هر نعمت غمی دارد قرین آن . حکایت کرده اند که روزی خر یک هیزم فروشی که در نهایت رنج و مشقت و لاغری در محلی خشگ و بی آب و علف زندگی می کرد آرزوی مرگ خود را می کرد . زیرا هیچ وقت از جو و کاه سیر نمی شد و همیشه گرسنه بود و پشتش از شدت و سنگیی باری که می برد همیشه زخم بود . یک روز مردی که میر آخور شاه بود و آشنائی با صاحب خر داشت به مرد سقا گفت : چرا این خر تو انقدر ضعیف و لاغر است ؟مرد پاسخ داد :از درویشی من که چیزی برای خوردن پیدا نمی کنم .میر آخور گفت :ای مرد ، شما این حیوان را به من بسپارید تا در آخور اسبان تازی به بندم و او را در آخور شاه زورمندش کنم . مرد سقا خر را به میر آخور سپرد و خر به میان آخور سلطنتی بسته شد . خر بیچاره و در مانده در هر طرف اسبان قوی هیکل تازی می دید که خادمانی داشتند که مرتب زیر پای آن ها را تمیز می کردند .خر پوزه اش را ...