جملات خودکشی

  • خودکشی یا جادوی جملات

    خودکشی یا جادوی جملات

    فک کنم دچار يه رکود ذهني، فکري، احساسي، عملياتي و يا ... شده بودم دستم به نوشتن نميرفت ولي يه عالمه مطلب داشتم که بنويسم يا حداقل در حد موضوع تو ذهنم شنا مي کردند. تصميم گرفتم خودمو بکشمولي بعد فکر کردم اول ظرفارو بشورم بعدش خودکشي کنم. ظرفا رو که شستم حيفم اومد از ديدن منظره ماه لذت نبرم. باد خنک داشت مي وزيد و ماه تو آسمون يه جورايي با احساس من هماهنگي داشت. فعلا که خودکشي نکردمو نشستمو وبمو دارم پر مي کنم. ديدم اين آدمکا حيفن، چرا ازشون استفاده نکنم و يه تصميم ديگه گرفتم: آهنگ سکوت محسن يگانه رو گذاشتم رو وبم. نميدونم خوشتون مياد يا نه ولي فعلا که با احساس من يه جورايي مي خوره. هرچند محتواش ربطي به احساسم نداره ولي لحنو آهنگشو الان دوست دارم و یه تصمیم شیرین و جذاب دیگه: نشستم باز به فوکو خوندن. چند وقتی بود فوکو نخونده بودم و از خودم دور شده بودم. وای که چقد این فوکو شیرینه.   جملات جادوئی اند! گاه ناخودآگاه جملاتی را در ذهن خویش تکرار می کنیم که از تأثیرشان آگاه نیستیم، جملاتی شبیه به اینکه: "چقدر کار نکرده دارم"، "آخ که چقدر کار دارم"، "من اصلا فایده ندارم"، "من خیلی ضایه ام" و ... به جای اینا شاید باید هی تکرار کنیم: "من چقد مفیدم"، "عجب آدم باحالی هستما!"، "عجب کاردرستم"، "عمرا کسی بتونه با مشکلات اینطور که من مبارزه می کنم مبارزه کنه"، "من چقد مدیریت بحرانم عالیه"، "عجب نویسنده ای هستما!"، "عجب سلیقه ای!"، "من خدا رو دارم پس هیچوقت تنها نیستم و هر کاری که توش بمونم به خدا میگم سیم ثانیه ای حل میشه و تموم".   حالا حالم بهتره



  • خودکشی

    خودکشی (2) تصور لب و خال و خیالهای محال تصور شب دنیا ز عشق مالامال شب شراره آتش وَ پیچکی پرپر شب تلاقی احساس و سنگی از مرمر نگاه مار و تن دار و قلبی از دیوار نگاه غرق تمنای جنسی، دختری بیمار گذشت... من دو سه سالی شراب و لهو شدم گذشت تا که تو گفتی برو وَ محو شدم دلم شکستی و رفتی و من چه بی تقصیر دلم گرفت و بریدم ز دست این تقدیر دوباره بوی خیانت و خنجری در دست دوباره من وَ دوباره اسیر عشقی پست هوای خانه گرفته، چه سرد و دلگیرست هوای خانه پر از غصه های شبگیر است غروب تلخ جدایی و آسمان سیاه غروب سرخ و غم جمعه، اشک و ماتم و آه تگرگ و برگ و غم و عشق، روزها در پی هم تگرگ و شیشه و رگ، مرگ، نامه ای مبهم محمد فلاحخودکشی 3خاطرات کشنده ی دیروز.ذهن دفتر که پر شد از حسرت.هرزه ای مهربان و زیبا رو.هدیه می داد بوسه و نفرت.عکس هایی دوباره خیس از اشک.چند قلب شکسته بر دیوار.یار رفته دیگر نمی آید...(از مزایای  گرمی بازار)سرد مثل یک زمستان سیاه.رو به اضمحلال مثل قرص ماه.تخت مملو از صدای عشق بود.عشق پاشیده شد درون چاه.***تن به تن  بود جنگ بی فرجام.عشق یعنی تولد. رونسانس.حس بی مصرفیست مثل آدامس.آنقدر... تا تماس با اورژانس.منقبض می شوم از این تکرار.بدرود حیات. پست فطرت.نعش سنگین غم به دوش من.والیوم، الکل، شب هجرت.محمد فلاح

  • زندگینامه صادق هدایت

    زندگینامه صادق هدایت

    صادق هدایت در 28 بهمن ماه 1281 (17 فوریه 1903)در تهران متولد شد و در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در آپارتمان اجاره‌ای‌اش در پاریس با گاز خودکشی کرد. او نخستین نویسنده و ادیب ایرانی محسوب می‌شود که خودکشی کرده است. وی چند روز قبل از انتحار بسیاری از داستان‌های چاپ‌نشده‌اش را نابود کرده بود. هدایت را در قبرستان پرلاشز به خاک سپردند. مراسم خاکسپاری‌اش با حضور عده‌ای قلیل از ایرانیان و فرانسویان صورت گرفت. پدر و مادر صادق از تبار رضا قلي خان هدايت يكي از معروفترين نويسندگان، شعرا و مورخان قرن سيزدهم ايران ميباشد كه خود از بازماندگان كمال خجندي بوده است. او در سال 1287 وارد دوره ابتدايي در مدرسه علميه تهران شد.پس از اتمام اين دوره تحصيلات ابتدایی، در سال 1293 دوره متوسطه را در دبيرستان دارالفنون آغاز كرد كه از همين جا با زبان و ادبيات فرانسه آشنايي پيدا كرد.در سال 1304 صادق هدايت دوره تحصيلات متوسطه خود را به پايان برد و در سال 1305 همراه عده اي از ديگر دانشجويان ايراني براي تحصيل به بلژيك اعزام گرديد. او ابتدا در بندر (گان) در بلژيك در دانشگاه اين شهر به تحصيل پرداخت ولي از آب و هواي آن شهر و وضع تحصيل خود اظهار نارضايتي مي كرد تا بالاخره او را به پاريس در فرانسه براي ادامه تحصيل منتقل كردند.صادق هدايت در سال 1307 براي اولين بار دست به خودكشي زد و در ساموا حوالي پاريس عزم كرد خود را در رودخانه مارن غرق كند ولي قايقي سررسيد و او را نجات دادند.سرانجام در سال 1309 او به تهران مراجعت كرد و در همين سال در بانك ملي ايران استخدام شد. در اين ايام گروه ربعه شكل گرفت كه عبارت بودند از: بزرگ علوي، مسعود فرزاد، مجتبي مينوي و صادق هدايت.در سال 1311 به اصفهان مسافرت كرد در همين سال از بانك ملي استعفا داده و در اداره كل تجارت مشغول كار شد. در سال 1313 از اداره كل تجارت استعفا داد و در وزارت امور خارجه اشتغال يافت. در سال 1314 از وزارت امور خارجه استعفا داد. در همين سال به تامينات در نظميه تهران احضار و به علت مطالبي كه در كتاب وغ وغ ساهاب درج شده بود مورد بازجويي و اتهام قرار گرفت. در سال 1315 در شركت سهامي كل ساختمان مشغول به كار شد. در همين سال عازم هند شد و تحت نظر محقق و استاد هندي بهرام گور انكل ساريا زبان پهلوي را فرا گرفت. در سال 1316 به تهران مراجعت كرد و مجددا در بانك ملي ايران مشغول به كار شد. در سال 1317 از بانك ملي ايران مجددا استعفا داد و در اداره موسيقي كشور به كار پرداخت و ضمنا همكاري با مجله موسيقي را آغاز كرد و در سال 1319 در دانشكده هنرهاي زيبا با سمت مترجم به كار مشغول شد.در سال 1322 همكاري با مجله سخن را آغاز كرد. در سال 1324 بر اساس دعوت دانشگاه دولتي ...

  • جملات قصار(2)

    اراده بهترین راهنمای طبیعت است. اسمایلز نقد و ارزیابی بی کینه ، پاداشی است که ارزش آن را باید دانست . حکیم ارد بزرگ اتلاف وقت ، خودکشی واقعی است. یونگ زیبائی که با فضیلت توام نباشد، گل بی عطر وبوئی را ماند. ویکتورهوگو با رسیدن به نقطه هدف ، هدف دیگری آغاز می شود. جان دیوئی سرفرازی کشور بزرگترین خواست همگانی ست . حکیم ارد بزرگ آنانکه گذشته را به خاطر نمی آورند محکوم به تکرار آنند . سانتایانا بزرگی و تنها ، و آبی و در اوج . آسمانی انگار . آندرومدا بداندیش نخستین و آخرین مردار کردار خویش است . حکیم ارد بزرگ دنیا از آن کسانی است که حرارت و انرژی دارند. ناپلئون بشریت به ظاهر نیست ، به باطن است. تولستوی مردانگی تنها به مرد بودن نیست ؛ به همت و گذشت است. هگل نزدیکی به آدمهای بی خردی که همیشه در زندگیشان اشتباه می کنند تاوانی دهشتناک دارد و اگر این رویداد رخ داد سرد و سخت باشید همچون کوه ، که مار به دور گردنتان چنبره زده است . حکیم ارد بزرگ تواضع بیجا ، آخرین حد تکبر است. لابرویر همه خوبند اما نه برای همه کار . مثل اسپانیائی آنکه مدام از کمبودها و ناراستی های زندگی خویش سخن می گوید دوست خوبی برای تو نخواهد بود . حکیم ارد بزرگ برای شب پیری در روز جوانی چراغی باید تهیه کرد. پلوتارک مرد بزرگ برخود سخت می گیرد و مردکوچک به دیگران. کنفوسیوس نگاه ما به سختی های زندگی باید همانند نگاه به انبار پر از مهمات باشد . این انبار هر چه بزرگتر و افزونتر باشد نیرو و توان بیشتری خواهیم داشت . حکیم ارد بزرگ هر کار بزرگ در آغاز محال بخ نظر می رسد. کارلایل کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند . حکیم ارد بزرگ محبت را فراموش نکنیدو آن را ناچیز نشمارید. افلاطون ارتباطات نه تنها جوهره حیات انسانی است بلکه مایملک حیاتی زندگی اوست. جان پیس نوروز ایرانیان ، فرخنده جشن زمین و آدمیان است و چه روزی زیباتر از این ؟ . حکیم ارد بزرگ بدون دانستن اینکه کیستم وچرا اینجا هستم ، زندگی ناممکن است. تولستوی جشن های پیاپی میهنی نرم خویی و دوستی را در بین مردم زیاد می کند . حکیم ارد بزرگ خدایا هنر چقدر بلند وعمر چه اندازه کوتاه است. گوته روح انسانی ، واقعاٌ تسخیر ناپذیر است. آنتونی رابینز اهل بازار ، پرواز نمی کنند و پرنده هم نمی بینند . حکیم ارد بزرگ آن نوع از عشق که فراتر از بدن و جسم ماست هنگامی ظهور می کند که با تمام وجود - و نه تنها با جسم خود - به معشوق عشق بورزیم. این عشق برتر تنها هنگامی خود را نشان می دهد که با فکر و ذهن و قلب و روح خود به فکر و ذهن و قلب و روح معشوق عشق بورزیم سپس تمامی سلول ...

  • خودکشی !!!

    قصه از اونجا شروع شد که گفت: اگه دوسم داری ثابت کن. گفتم: چه جوری؟ گفت: رگتو بزن. رگمو زدم و وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون میدادم، گفت: اگه دوسم داشتی تنهام نمیذاشتی  گفتم: گرفتی ما رو دیـــــــــــوث ؟؟؟ :)) www.asheqana.blogfa.com www.asheqana.tk  

  • خودکشی !!!

    قصه از اونجا شروع شد که گفت: اگه دوسم داری ثابت کن. گفتم: چه جوری؟ گفت: رگتو بزن. رگمو زدم و وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون میدادم، گفت: اگه دوسم داشتی تنهام نمیذاشتی  گفتم: گرفتی ما رو دیـــــــــــوث ؟؟؟ :)) www.asheqana.blogfa.com www.asheqana.tk