جبهه فرهنگی سبکبالان جهرم
پوستر جشنواره سوم عمار
پوستر جدید ... جهت اکران کنندگان مساجد دانلود کنید توجه : این پوستر توسط "جبهه فرهنگی سبکبالان شهرستان جهرم" طراحی شده است. این پست در سایت جشنواره مردمی فیلم عمار:اینجا این پست در سایت تریبون مستضعفین : اینجا
مساجد را دریابیم
به برکت فعالیتها و پیگیریهای یک مجموعه از دوستان پایمان به یکی از مساجد تهران باز شد و قسمت شد که برخی برنامههای فرهنگی را در آنجا برگزار کنیم و یا پیشنهاد بدهیم. این یادداشت هم پیرو برخی تأملات در همین مورد است. اگر به اسلام ناب اعتقاد داریم به مساجد ناب هم اعتقاد داشته باشیماگر دین اسلام دین دنیا و آخرت است، دین عرفان و جهاد است، دین تربیت کننده انسانهای عاشق خدا مبارز در راه خدا و مجاهد در جهت برپایی قسط و عدالت اجتماعی است، و اگر اسلام داعیه دار این است که در کنار نگاه به فرد به اجتماع هم نگاه میکند و برای آن هم برنامه دارد، و اگر اسلام دیانت و سیاست را در کنار هم آورده است و خیلی اگرهای دیگر؛ نمیتوان انتظار داشت که مساجدی که به اسم اسلام بنا میشوند با این اهداف اسلام بیگانه باشند. خلاصهی ماجرا همین است. اگر به یک چنین اسلامی اعتقاد داشته باشیم دیگر نمیتوانیم به اوضاع خیلی از مساجد قانع باشیم. باید کسانی که میتوانند در این راه خدمت کنند تا مساجد به سطح مساجد مورد نظر اسلام برسد. همانگونه که در مساجد صدر اسلام محل مسجد محل تعلیم و تربیت و سیاست و عبادت و ... بود. راهمان را در یک مسجد ادامه دهیمخیلی اوقات به این فکر میکردم که پس از ایام دانشجویی، و در کنار زندگی و کار خود چه جایی را میشود یافت که برخی دغدغههای فرهنگی را دنبال کرد. برخی از افراد به سمت برخی تشکلها و موسسات فرهنگی و اینگونه وادیها میروند. برخی هم که در جریان امورات عادی زندگی و کار هضم میشوند و هیچ. اما عدهای را هم میشناسم که دغدغه دارند اما نبود یک زمینه مناسب برای پیگیری دغدغههایشان باعث هدر رفتن برخی استعدادهایشان میشود. مساجد این ظرفیت عظیم را دارند که اگر افرادی دغدغهمند بتوانند آنها را فعال کنند به مراکز تربیت نسلهایی انقلابی تبدیل شوند. یا محلی برای پیگیری حقوق مردم و یادآوری تکالیفشان. یا محلی برای افزایش عمق تحلیل مردم و ... و اما ما ادراک الروحانی...!در مسجد آن شخصیت محوری که بیش از همه میتواند تأثیر بگذارد روحانی و امام جماعت مسجد است. و این رسالت روحانیون است که باید اسلام ناب را بشناسند و مرزهای آن را با التقاط و تحجر و اسلام آمریکایی برای مردم بازگو کنند. اگر روحانی مسجد، فعال و با نگاه انقلابی باشد، کسانی که میخواهند دغدغههای انقلابی خودشان را پیگیری کنند کارشان خیلی راحتتر خواهد بود. چرا که هماهنگ کردن برنامهها، ایجاد دغدغهها و... بهتر انجام میشود. اما اگر نگاه انقلابی نداشته باشد یا منفعل باشد، آنموقع است که کار سختتر میشود. الحمد لله مسجدی که این چند مدت گاهی به آن ...
سیر مختصر مطالعاتی و چند الگو و پیشنهاد
دوستان در چند دانشگاه میخواستند سیر مطالعاتی مختصری بر اساس جزوه و آن هم عمدتا برای ورودی جدیدها برگزار کنند و نظر بنده را خواستند که سیر را به همراه چند نکته اینجا آوردم: دین همه دین است / وحید جلیلیمجاهده فرهنگی و وضعیت ما / حجت الاسلام و المسلمین نظافتعوام و خواص / آیتالله خامنهای (+) اسلام ناب / امام روحاللهشما خواصید / آیت الله خامنهایبسیج و رسالت دانشجوی بسیجی / حسن رحیمپور ازغدیجام زهر(پیام قطعنامه) / امام روحاللهجبهه فرهنگی انقلاب اسلامی / وحید جلیلیمنشور آزاد اندیشی (چاپی) / آیت الله خامنهایضرورت نظام فکری (چاپی) / احسان بابایی در کنار موارد فوق میتوان از جزوات ذیل نیز استفاده کرد: خلاصه قاموس عدالت (چاپی) / آیت الله خامنهایما مسئولیم / حجت الاسلام روحعارفان مبارزهجو / حجت الاسلام موسویمفسر اسلام ناب / شهید مطهری (ره)حیاة الاحکام / آیات و روایات پیرامون عدالتحیات حقیقی / گزیده احادیث جلد اول و دوم الحیاةمعارف انقلاب (چاپی)/ آیت الله خامنهایعرفان جهادی (چاپی) / حجت الاسلام قاسمیانمنشور روحانیت / امام روحالله تمامی جزوات فوق را در قالب یک فایل فشرده از اینجا دانلود کنید * این سیر قابل تغییر و گاهی لازم التغییر میباشد: متناسب با وضعیت فکری, روحی و مطالعاتی مخاطب میتوان -یا شاید باید- آن را تغییر داد. چرا که برخی افراد نیاز به تلنگر دارند تا راه بیافتند و برخی راه افتادهاند و دام پیشرویشان عملزدگی است. البته در چیدن جزوات فوق بیشتر به وضعیت عموم دانشجویان تازه وارد توجه شده است که گاهی نیازمند تلنگر و گاهی نیازمند دیدن افقهای دور و گاهی نیازمند احساس حس تکلیف و مسئولیت. *این سیر به عنوان نخ تسبیح است: سیر جزوات تنها به عنوان حلقه وصل جلسات با هم به کار می رود و نه محتوای تمام جلسات. لذا مسئول جلسات باید بتواند در سطحی بالاتر از دیگران جلسات را جمعبندی کند و سوالات جمع را به منابع اصیل وصل کند. همچنین نباید جمع تصور کند که با این جزوات-یا حالا ده تا جزوه دیگر- دیگه رسیده به ته مطالعه و عمق فکری! نه! هیچ چیز جای کتاب را نمیگیرد * مخاطب سیر جزوات بیشتر ورودیهای جدید دانشگاه یا ورودیهای تازه تشکل می باشند. لذا افراد پختهتر باید برای خود فکری بکنند. * برای غنیتر و پربارتر شدن این جلسات میتوان از قالبهای دیگری استفاده کرد که مواردی از آن در ذیل میآید: ** کارگاههای مهارتی: میتوان قسمتی از جلسه را اختصاص به یک کارگاه داد. مواردی که تا بحال شاهد اجرای آن بودهام کارگاههای نویسندگی, خبرنویسی و نشریه دانشجویی بوده است. میتوان با توجه به علاقه و استعداد و نیاز مخاطبین محورهای ...
الحمد لله همه هستند!
متن:مشاهده عکسحاشیه:این عکس را یکی از رفقا نشانم داد. تبلیغات انتخابات ششمین دوره انتخابات مجلس است.خیلی خیلی میشود در موردش حرف زد اما حیف که قرار است متن عکس باشد و حاشیه متن!ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــپینوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتسخیر سفارتخانه رژیم صهیونیستی و نیز حمله به سفارت عربستان خبرهای خوش امروز بود. این بانگ آزادیست کز خاوران خیزد....
قدم زدن در کوچه پس کوچههای انقلاب اسلامی
"بسمه تعالی. مطالعه این کتاب توصیه میشود. برای آگاهی از تاریخ گذشته مبارزات ملت ایران. موفق باشید. صادق باشید. موفق باشید."امضاء: مطهری عبارت فوق جملهای است که عزت الله مطهری معروف به شاهی (عزتشاهی) در ابتدای کتاب خاطراتش برایم نوشت. کتابهایی که داستان مردم و مبارزان را در انقلاب اسلامی روایت میکنند از جهت اینکه به روایت مردمی مبارزات نزدیکترند برخی موارد را که در تاریخهای رسمی دیده نمیشود و یا اهمیت نمییابند را در اختیار خواننده میگذارند. کتابهای خاطرات انقلابیون قسمتی از این موارد است که میتواند دردها و رنجها و خوندلهای حین مبارزه را به طور ملموستر به انسان نشان دهد. و شاید بتوانند یک منبع ایجاد انگیزه برای پیگیری اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی در حال حاضر و توسط نسلی که انقلاب را درک نکردهاند باشد. عزتشاهی که متولد 1325 در خوانسار و در خانوادهای تنگدست میباشد پس از عزیمت به تهران در وارد مبارزات با رژیم سلطنتی میشود. و در آن ایام با گروههایی نظیر حزب الله، موتلفه و سازمان مجاهدین خلق همکاری میکند یا ارتباط دارد. هر چند که کم و کیف کار کردن وی در این گروهها هیچگاه به صورت یک فرد سازمانی هضم شده در آن نبوده است. و پس از مدتی مبارزه است که وی به دست رژیم سلطنتی دستگیر میشود و همین است که قسمت زیادی از کتاب خاطرات او به شرح اتفاقات داخل زندان و جو زندانیان میگذرد. خاطرات عزتشاهی حاوی نکات بسیاری در مورد سازمان مجاهدین خلق میباشد و برخی موارد تشکیلاتیاش نکات و عبرتهایی خواهد بود برای افرادی که میخواهند کار تشکیلاتی کنند. از برخوردهای غیر انسانی سازمان با نیروهای خود در حیطههای فکری و نیز شیوههای انسجام دادن به تشکیلات و پیشبردن ایدئولوژی گروه حاکم بر مجموعه تا شیوههای غیر اخلاقی برخی از اعضای سازمان برای به اصطلاح به انقلاب کشاندن جامعه. همچنین این قسمت میتواند منبع خوبی است برای بررسی نحوه نفوذ التقاط در یک تشکیلات. قسمتی دیگر از خاطرات هم مربوط میشود به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در میان همه مباحث مربوط به این قسمت از خاطرات یک نکتهاش هیچ گاه از ذهنم پاک نمیشود و آن هم چگونگی بازگشت انقلابیون از اصول انقلاب و بستن دهان منتقدان برای پیشبرد کارهای خود با مطرح کردن شعارهای ظاهرا انقلابی نظیر ولایت اداری (استفتاء و پاسخ امام در این مورد را در اینجا بخوانید). همچنین از نکات جالب دیگر نحوه نفوذ برخی از غیر انقلابیون و مانعین انقلاب در بخشهایی از نظام نوپای برآمده از انقلاب اسلامی است که خودش پر از نکته و عبرت است. نکات بسیاری دیگری برداشت ...
امام برای من آموزگار بود
»»قبل نوشت:خبر از نیمه خرداد میرسد... روزی که روح خدا, خمینی کبیر به خدا پیوست. و الحق که صفت امام چه شایسته بود بر تن این بزرگ مرد تاریخ. مگر خمینی که بود که هنوز بسیجیانش در سرتاسر دنیا به او عشق میورزند. مگر خمینی که بود که هنوز حتی نام او بر دل مستکبران عالم لرزه می اندازد و خبر فرو رفتنشان در زباله دان تاریخ را به آنها یاد آوری میکند. مگر خمینی که بود که هنوز دیکتاتور صفتان حتی از عکس او وحشت دارند و گمان میکنند که با آتش زدن عکس او میتوانند آتش عشق او را سینه های ما خاموش کنند. مگر خمینی کیست؟ در دعوتی از پنج وبلاگ دیگر (ایلیا, چغ(ق)ک, آذرباد, جسد زنده و خودکارهای آبی دخترانه) میخواهم که که آنها هم بگویند که"امام را به چه چیزی میشناسند؟" و آنها هم از دیگران دعوت کنند تا به این سوال پاسخ گویند. »»و اما من: برای من امام روح الله آموزگار "قیام لله مثنی و فردی" است. برای من خمینی کبیر یادآور نبرد با تحجر و خشکه مقدس بازی هاست, و نیز یادآور مبارزه با اباحه گرایی و لیبرال مسلکی بازی ها است. حضرت روح الله به من آموخت که اسلام دین قیام مستضعفین علیه مستکبرین, دین مبارزه پابرهنگان علیه مرفهین بی درد است. در مکتب روح الله آموختم که هر کس نقاب اسلام بر صورت گذاشت را مسلمان ننامم آری او به من اسلام آمریکایی را در کنار اسلام ناب آموخت. او به من آموخت که جهانی بیاندیشم. به امت واحده فکر کنم. به هسته های مقاومت در سرتاسر جهان بیاندیشم. روح خدا به من آموخت که مبارزه و جهاد را در کنار عرفان به هم بیامیزم. در مکتبش شرح چهل حدیث و جام زهر را در آغوش گرفتم و هر دو را چراغ راهم ساختم. او به من معنای واقعی اسلام ناب, معنای واقعی جهاد, انتظار, عرفان, مبارزه, عدالت, تولی, تبری, آزادگی, انسانیت, آرمانخواهی, عدالتخواهی, توحید و ... را آموخت و خودش در این وادی قدم میزد در حالی که گاه از دست متحجرین خون دل میخورد و گاه از دست لیبرال مسلکان مینالید. او رفت و برای ما ماه تابانی را به یادگار گذاشت تا در فراغ او بدون ره بر در ره قدم ننهیم. »»بعد نوشت:موج وبلاگی ۱۴خرداد۸۹ هم محل عاشقان روح الله شده است.»»عده ای هم در گوگل باز جملات امام را با موضوعات مشخص میگذارند. کار خوبی است.بقیه هم میتوانند.»»پاسخ ها:»»آنان که همیشه زنده اند.»»امام»»قسمت رادیوی وبلاگ دو اسلام هم راه افتاد.
حقایقی ناگفته در مورد فراماسونرها
حتما با شنیدن فراماسونری و فراماسونرها به یاد نمادهای آنها نظیر مثلث و چشم و 13 و ... می افتید. و اگر مشتاق بوده اید حتما تا به حال تحلیلهای بسیاری در مورد نمادهای آنها روی چیزهای مختلف نظیر دلار و ... شنیده اید. اما تا به حال به این سوال فکر کرده اید که چه مقدار از این مسائل مشکل اساسی مردم میباشد. به نظر من که سرگرم شدن به این موارد از همان فتنه هایی که بیشتر در میان بچه مذهبی ها شیوع دارد. همیشه به تمام کسانی که سراغ این موارد میروند به گونه ای افراطی میروند پیشنهاد میکنم که قبل از آن حتما یک دور تاریخچه انجمن حجتیه را بخوانند و مخالفت امام با این طرز تفکر و نیز طرز مقابله با دشمن را برای خود تحلیل کنند. مشکل حجتیه این بود که در زمانی که طاغوتی مثل شاه روی کار بود و تمام مشکلات از او نشأت میگرفت عده ای در دشمن شناسی اشتباه کردند و دشمن اصلی را بهایی ها قرار دادند. (البته اگر از نوع نگاه آنها به شرایط ظهور، حکومت در دوران غیبت و ولایت فقیه و ... نادیده بگیریم.)ذکر خاطره ای از احمد احمد در این جا بد نیست. در کتاب خاطراتش نوشته بود که پس از ورودم به گروه حجتیه روزی تصمیم گرفتم که کتابهای بهاییان را برای امام ببرم و کارهای آنها را به امام نشان بدهم. یک کیسه کتاب بردم پیش امام و یکی یکی کتابها را به امام نشان دادم امام همه شان را خوانده بود و تازه به من گفت که چندتا کتاب دیگر هم هست که شما نیاورده اید! اما امام گفت که مشکل اصلی بهاییان نیستند بلکه شاه است که به اینها میدان میدهد.(نقل به مضمون) به نظر من که ماجرای فراماسونر شناسی هم الان از این نوع جنس میباشد. اگر بپذیریم که این موضوع وجود دارد(که تا حدودی هم پذیرفتنی است) باید بپذیریم که این مشکل، مشکل اصلی امروزه کشور و یا جهان اسلام نیست. هر چند که نوع ورود خیلی از افراد به این مباحث از دریچه ای است که به نظر من دشمن هم بدش نمی آید که انرژی امت حزب الله روی آن برود تا از کارهای دیگری باز بماند. دقیقا همان معضل بهاییت و مبارزات حجتیه.اگر بخواهم مشکلات اصلی رویکرد کنونی را به مباحث فراماسونری بگویم به طور خلاصه مینویسم: - خارج کردن فضای مبارزه عینی با استکبار جهانی و آمریکا و صهیونیزم خونخوار به یک فضای انتزاعی بدون تقریبا هیچ گونه نتیجه مثبت در جهان بیرون برای مبارزه با سلطه استکبار بر کشورهای منطقه- اتلاف وقت نیروهای مذهبی بر روی کارهای بیهوده ای نظیر نماد شناسی فراماسونری به جای دشمن شناسی های حقیقی و عینی نظیر دامن زدن دشمن به اختلافات قومی و مذهبی، ترویج تجمل گرایی، ترویج اسلام آمریکایی، غربزده کردن جوانان، پرداختن به فروع و جنجال های سیاسی،ترویج ...
حقوق مادام العمر یا کارگران مادام العمر
پ.ن:این بحث به درد افرادی میخورد که درد دارند.و اکثر متن زیر، ایمیلی است که به برخی دوستان فرستادم برای پیگیری بحث مادامالعمر شدن حقوق برخی مسئولین و تبعیض در پرداخت حقوق. ایمیل راهکاری بود برای نشان دادن مشکل کارگران و کشاورزان و زحمتکشان و ...ترجیحا اول صوت زیر را گوش دهید: دریافت صوتدریافت صوت(کمکی) قسمتی از پادکست صحبت با یک کارگر: اینها همه دارند دروغ میگنچرا اگر اینها کاری زیر سرشان نباشدحق ما کارگرها رو باید اول میدادندچرا که ماهایی که نظافتچی هستیم ما که بدبخت هستیم ما که توسری خور هستیم.... این بیا و بروها رو کم کنندبه کارگرها بپردازند ما هم دلمان میخواهد غذا بخوریم نذارن انقلاب ما به دست نامحرمان بیافتهنذرارید یک عده صلحطلب منافع پرستسرمایهدارسلطهی ما رو بگیرنبه خوشنودی آمریکا شاید از بحث حقوق مادام العمر مطلع شدهاید.نمیدانم چطور در حالی که خیلی از کارگران و زحمتکشان، بیمه و امنیت شغلی ندارند با وقاحت تمام میروند برای خودشان قانون حقوق مادام العمر تصویب میکنند.قانونی که جز با منطق سیفالاسلامها مطابقت ندارد و مزایای ویژهای را برای افرادی که دو سال یا بیشتر در یک مسئولیت قرار گرفتهاند به ارمغان میآورد. آیا این قانون با منطق امیر المومنین که همه را در برابر بیتالمال یکسان میدید و وظیفه مسئولان را همراهی با اقشار کمدرآمد جامعه میدید، سازگاری دارد؟ آیا درست است در حالی که افراد زیادی بیکارند یا امنیت شغلی و مزایای مناسبی نظیر بیمه و بازنشستگی ندارند مسئولینی به دنبال مادام العمر حقوق گرفتن خود باشند؟ به نظرم یک دوربین یا دستگاه ضبط صوت برداریم بریم مصاحبه کنیم با این کارگرهای زحمت کش که پیامبر بر دستشان بوسه زد و بپرسیم که آینده شغلیات چی هست؟ اصلا آینده را بیخیال، حال شغلت چطور است؟بیمه هستی؟بازنشستگی چه طور؟ وقتی فکر میکنم که یک دوره همسایههای ما یکیشان بنّا بود یکیشان تاکسیدار یکیشان خرید و فروش اوراق و یکیشان مرد خانه نداشتند و زن خانواده خانه را میگرداند، وقتی به همه اینها فکر می کنم سینهام تنگی میکند. و مایی که هنوز باید بخوانیم "و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین..." بعدنوشت: پادکست فوق از مجموعه نشریه صوتی سکوت شماره ۴ میباشد.پیوند: +این مطلب در موج وبلاگی پویش برای عدالت
چیزهای خطرناک!
او آنجا شهید شد او با تیر شهید شد او با ترکش آر پی چی شهید شد. او در تاریخ چند چند چند شهید شد. او در عملیات فلان شهید شد. رمز عملیات فلان یا فلان بود. سن او آن قدر سال بود که شهید شد. تعداد شهدای جنگ تحمیلی ما این قدر بود. تعداد آزاده های جنگ این قدر بود. شبها مداحی میکرد. روزها هم بی وضو جایی دیده نشده بود. چهره اش نورانی بود. .................... آن قدر از این چیزها به ما گفتند که ما اصلا نفهمیدیم شهدا چرا شهید شدند. منطق شهدا چه بود. از آنها نهایتا برای ما یک تبرک کده ساختند و دیگر هیچ. اگر هم جایی سوال از چرایی کارهای آنها میپرسیدیم معمولا با یک سری جمله رمانتیک و عاطفی جوابی میدادند که در نهایت اگر خود شهید هم زنده میشد نمیتوانست علت شهادت و شهادت طلبی اش را بفهمد. به ما نگفتند. خیلی چیزها را به ما نگفتند. و امروز من به دنبال این خیلی چیزها هستم. بماند که این فقط تکه ای است که در مورد جنگ تحریف کرده اند ما را از آن بی بهره گذاشتند. با دین و اسلام و تشیع هم همینطور برخورد کردند. در مورد دین و آنچه که به اسم دین به ما دادند هم ان شاء الله بعدا خواهم نوشت اما چند سالی است که دنبال این چیزهایی هستم که به قول حاج سعید قاسمی خطرناک بوده و برای حضرات شاید خطرناک تر! »»بعدنوشت:همچنین بخوانید:منفی در منفی مثبت میدهد! »»همچنین بشنوید:
نکاتی تشکیلاتی از کتاب "پیشوای صادق" | آیت الله خامنهای
کتاب پیشوای صادق حاصل چند سخنرانی از آیت الله خامنهای در سالهای قبل از انقلاب میباشد که به تحلیل شرایط سیاسی زمان امام صادق(ع) و نیز روشهایی که امام صادق(ع) اتخاذ کرده بودند میپردازد. و البته همزمان نیز به برخی مقاطع تاریخی دیگر از زندگی امام شیعه مپردازد. هر چند که کتاب به صورت مجزا برای تشکیلات نوشته نشده است اما در لابلای مباحث مطرح شده میتوان اصول و مبانیای برای یک کار تشکیلاتی اسلامی-انقلابی را بدست آورد. در ادامه نکات و برداشتهایی برای شرایط حال و پیرامون بحث تشکیلات از ایتن کتاب میآید. [مواردی که زیرشان خط کشیده شده است نکات بنده میباشد] آیت الله خامنهای پیرامون عناصر سازنده نظام اجتماعی به دو مورد ایدئولوژی و قدرت اجرایی و اجتماعی اشاره میکنند. که ائمه(ع) در دورانهای مختلف برای ایجاد چنین شرایطی فعالیت میکردند. با مطالعه کتاب تقریبا به این نکته میرسیم که منظور از قدرت اجرایی و اجتماعی، یک تشکیلات سازمان یافته با نیروهای قوی و نیز بدنه اجتماعی توجیه میباشد. که این موارد جز با کار دراز مدت حاصل و برنامهریزی شده مشخص نمیشود. وضع حکومتِ کوتاه مدت و در عین حال انقلابی امیرالمؤمنین(ع) درس و تجربه آموزندهی حال یک حکومت اسلامی و انقلابی در میان مردم تربیت نشده و یا منحرف بود. که تلاشهایی بر امامان بعدی در اتخاذ روشهای دراز مدت و تربیت دشوار و سختگیریهای حزبی را تحمیل میکند. دُورانِ پس از صلح امام حسن(ع) را میتوان دوران جمعآوری و حفظ نیروی اصیل شیعی، گستردن تفکر اصیل اسلامی محدود ولی پرعمق و انتظار برای قیام نامید. در همین دوران است که امام حسن(ع) با جلوگیری از تجهیز و اقدام نظامی توسط برخی شیعیان، آنها را به ایجاد تشکل و سازماندهی فرامیخواند: «...باید خویشتن را به طور جمعی به وسیله پیوندی خدایی محافظت کنید و به پراکندگی دچار نشوید. مقاومت و نماز و تقیه را پیشه سازید و بدانید خداوند هر لحظه به رنگی درآمدن را از بندگانش مبغوض میدارد...» که وجود این تشکیلات پنهانی را میتوان با نشانههایی همچون گسترش اندیشه شیعی با وجود محدودیتها و دشمنیها دریافت. این روند در دراز مدت پس از قیام امام حسین(ع) نیز ادامه پیدا میکند. پس از قیام امام حسین(ع) آنگونه که امام صادق(ع) میفرمایند از شیعیان سه نفر در راه میمانند.[البته افرادی که صرفا ادعای شیعه بودن را داشتند حساب نشدهاند]. در این میان برای امام سجاد(ع) دو راه میماند. ایجاد احساسات و برافروختن مبارزه علنی که به علت آماده نبودن نیرو نتیجهای جز فرو خوابیدن شعله و خالی کردن عرصه برای بنیامیه نخواهد داشت. و ...