جام فردي علوم پزشكي لرستان

  • انتخابات ششمين دوره مجلس در لرستان(بخش اول)

    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />لابه‌لاي كاغذ‌پاره‌هايي كه گردآوري مي‌كنم، چشمم به نتايج دور اول انتخابات ششمين دوره‌ي مجلس شوراي اسلامي شهرهاي مختلف لرستان در اسفند 1378 افتاد. بد نديدم آنها را در وبلاگ قرار دهم. فعلاً نتيجه آراء شهرهاي خرم‌آباد را در اين صفحه قرار مي‌دهم تا فرصتي باشد و به بقيه‌ي حوزه‌هاي انتخابيه نيز پرداخته شود: خرم‌آباد؛ آراء صحيح مأخوذه 232946 رأي 1 سيدعيسي ‌موسوي‌نژاد 37165   18 حشمت‌الله ‌اميري‌امرايي 8563 2 عبدالرحيم بهاروند 31288   19 محمدجعفر لرستاني 6214 3 كريم ملك‌آسا 30093   20 علي علي‌نيا 6142 4 كورش فولادي 25763   21 محمدتقي ايراني 5393 5 فتح‌الله حسنوند 22388   22 سيداسدالله‌هاشمي 4579 6 غلام‌عباس بزرگ‌مهر 22098   23 مريم ناصريان 4526 7 نورمحمد‌فردي‌بيرانوند 21131   24 ضرغام غلام‌رضايي 4490 8 اسدالله حيدري 19924   25 سيدابراهيم محمدي 4398 9 اسماعيل دوستي 14173   26 فريده بزني 4132 10 عيسي بهرامي 14089   27 ضرغام حسنوندي 3497 11 قدرت‌الله ايماني 13069   28 احسان‌الله فاضل‌پور 2667 12 قدرت نظري 12634   29 حكمت شريفي‌فرد 1762 13 سيدمحسن‌رحيمي 10450   30 ناصر طرهاني‌نژاد 1634 14 رضا رحيمي‌نسب 10274   31 سيدمصطفي طاهري 863 15 جهان‌شاه سپهوند 9664   32 مصطفي مهران‌زاده 354 16 عبدالرضا سپهوند 9350   33 حسين‌رضا‌جمشيدي 114 17 علي نيازي 9217        



  • حلالیت‌طلبی

    1- فكر مي‌كردم بحث حلاليت‌طلبي يك ماه قبل كه برخي همشريان گرامي عازم سفر حج شدند به پايان رسيده، اما اين روزها دو نفر مراجعه کرده و فرمودند: «حلالم كن! » یکی‌شان که اصرار داشت: «حلال كن و بیش‌تر از اين چيزي نپرس!» اگر چه حدس مي‌زنم كه كه حلاليت‌طلبي همشهريان گرامي به خاطر چه مواردي باشد، چيزي نمي‌پرسم و حلال مي‌كنم، اما وجداناً بياييم هميشه در حق ديگران مردانگي كنيم تا آن‌ها هم در حق‌ ما چنين كنند! اين شعر زيباي سعدي كه بي‌مناسبت با كار نادرست يكي از اين آقايان در حق من نيست را تقديم كساني مي‌كنم كه براي من دوست واقعي بوده و هستند: چشم بدانديش كه بركنده باد                       عـيـب نمـايـد هـنـرش در نظر گر هنـري داري و هفتـاد عيب                       دوست نبيند به‌جز آن يك هنر ________________________________ 2- چند روز قبل براي انجام كاري به يكي از ادارات استان رفتم. فردي كه مسؤول يك قسمت از آن اداره بود را ديدم كه درون اتاق مشغول رسيدگي به كار 2 نفر از مراجعين است. كناري نشستم تا نوبتم برسد. پس از من هم يك نفر ديگر به اتاق وارد شد. ساعت نزديك دو ظهر بود. بررسي كار يكي از مراجعين قدري طول كشيد. من نگران از اين كه با اين روند نكند ساعت اداري به پايان برسد با بي‌تابي در و ديوار و ساعت را نگاه مي‌كردم. گويا آقاي مسؤول فكر مرا خواند! سرش را به سمت من چرخاند و گفت: «ببخشيد كه كار اين آقا كمي طولاني شد. قول مي‌دهم كار شما را حتي اگر ساعت اداري هم تمام شود انجام دهم!» با تعجب نگاهي به او انداختم و در جايم آرام نشستم. آن بنده خدايي كه كارش انجام مي‌شد از يكي از نقاط دور شهرستان ازنا آمده بود. انصاف نبود با اين بعد مسافت، امروز كارش انجام نشود. پس از يكي دو دقيقه مشكل آن بنده خدا كه ناشي از كم‌توجهي مسوولين شهرش بود تا حدودي حل شد و آن شخص با صميميت و گرمي دست در گردن آقاي مسؤول انداخت و گفت: «حتي اگر كارم درست نمي‌شد، به خاطر اين برخورد خوب، راضي و خشنود اتاق شما را ترك مي‌كردم. خداوند خيريت بدهد» سپس به دليل طولاني شدن كارش از ما هم عذرخواهي كرد و از اتاق بیرون رفت. نفر دوم هم يك برگه درآورد و از آقاي مسؤول تقاضا كرد كه آن را امضا كند. وي پس از ورانداز كردن ورقه، آن را امضا كرد و جهت سريع‌تر راه افتادن كار آن بنده‌ي خدا، توصيه‌اي برادرانه هم به او نمود كه آن مراجع نيز بسيار خوشحال شد و دست در گردن آقاي مسؤول انداخت و تشكر كرد و رفت! نوبت به من رسيد اما شخصي كه پس از من آمده بود سريع چند برگه روي ميز گذاشت و شروع به شرح دادن مشكل‌اش كرد. آقاي مسوول با لبخند او را دعوت به نشستن كرد و گفت: «نوبت اين آقا است! اگر اجازه ...

  • اولين ساختمان بانك‌ملي خرم‌آباد

    اولين ساختمان بانك‌ملي خرم‌آباد

    اولين ساختمان بانك‌ملي خرم‌آباد در دهه 1310 نخستين شعبه بانك ملي خرم‌آباد سال 1311 هجري خورشيدي در ساختماني استيجاري  تاسيس شد. رييس اين شعبه فردي به نام "اسدالله‌خان رستگار" بود. بانك ملي استان لرستان 20 مرداد 1365 از سرپرستي استان همدان منتزع و به صورت سرپرستي با 23 واحد رسماً شروع به كار نمود. سپس تعداد واحدها افزايش يافت به طوري كه در حال حاضر داراي 84 واحد كه شامل يك شعبه ممتاز درجه (ب) در خرم‌آباد‌، يك شعبه درجه يك در بروجرد‌، 5 شعبه درجه دو‌، 10 شعبه درجه سه‌، 29 شعبه درجه چهار، 38 شعبه درجه پنج مي‌باشد‌. كل پرسنل بانك‌ملي لرستان 862 نفر و از اين تعداد 6 نفر داراي مدرك تحصيلي فوق ليسانس، 116 نفر ليسانس‌، 88 نفر فوق ديپلم‌، 554 نفر ديپلم و 98 نفر زير ديپلم هستند. 65 واحد بانك ملي لرستان در ساختمان ملكي‌، تعداد 13 واحد در ساختمان استيجاري و تعداد 6 واحد در ساختمان‌هاي اماني فعاليت دارند‌. رياست اداره امور شعب بانك‌ملي لرستان از سال 1365 به ترتيب با: سيد مراد‌علي موسوي‌، سيد عبدالرسول شبيري، عبدالحميد درخشنده، محمود كاشاني‌، محمدرضا آستركي، روح‌الله لهرابيان‌، حجت نظری و در حال حاضر غلامرضا ساکی بوده است. (اطلاعات برگرفته از وب‌سايت بانك‌ملي ايران) تصويري از اولين ساختمان بانك‌ملي خرم‌آباد در چهارراه بانك به تاريخ 26 مهر 1337 كه تا كنون 2 بار تخريب و مرمت شده است: عكس از آرشيو حاج پرويز جايدري  

  • حكايات خواندني

    حكايات خواندني

    14 خرداد فرا رسيدن سال‌روز ارتحال امام خميني(ره) تسليت باد   نشست سادات و مراجع عظام قم، از راست حضرات آيات عظام: گلپايگاني، امام خميني(ره)، شريعتمداري و مرعشي‌نجفي سادات خرم‌آباد كه دوره قاجار در اين شهر ساكن بوده‌اند به 5 دسته تقسيم مي‌شوند. ان‌شاء‌الله به زودي مطلبي در اين مورد در وبلاگ قرار خواهم داد. *** از غیبت تا تهمت  استاد سيد فريد قاسمي نقل كرد:        روزي شخصي به نزد حاج‌آقا ابوتراب جزايري (1325- 1252) رفت و گفت: آقا، هم‌شهريان‌مان بسيار غيبت هم‌ديگر را مي‌كنند، لطفاْ بالای منبر، آن‌ها را نصیحتی بنما ! آقا ابوتراب عليه‌الرحمه كه فردي بسيار متدين و خداترس بود پاسخ داد: من سوگند ياد مي‌كنم كه هيچ‌كدام از مردم خرم‌آباد غيبت نمي‌كنند! آن شخص گفت: آقا قسم نخوريد ... غيبت مي‌كنند! سيد افزود: قسم مي‌خورم که آن‌ها غيبت نمي‌كنند، بلكه تهمت مي‌زنند! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سعدي چه خوش گفت: خداترس بايد امانت‌گزار                 اميني كز تو ترسد، امينش مدار به راستي دروغ و رياكاري چرا؟ چرا برخي از همشهريان سعي مي‌كنند خود را آن گونه كه نيستند نشان دهند و كارشان شده پشت سر ديگران حرف زدن ؟! آيا غير از اين است كه كننده‌ي اين كارها از نوعي ناراحتي روحي و رواني، شسكت‌هاي خانوادگي و عقده‌هاي گذشته رنج مي‌برد كه سعي دارد با دادن نسبت‌هاي ناروا به ديگران يا خانواده‌شان، افكار عمومي را از سمت ايرادهاي فراوان خود و خانواده‌اش به سوي ديگر منحرف نمايد؟ استاد نصرت‌الله مسعودي چه خوش در مورد چنين رياكاراني قلم زد كه: «به راستی چه عواملی سبب شده‌اند که ما در این بی‌خویشتنی هولناک، به آن‌ چه نیستیم مدام تظاهر کنیم و سر وجدان‌مان کلاه بگذاریم؟ به گمان من آن‌چه مردم را به حضیض ذلت می‌کشاند، مکانیزم‌هایی است که بی‌اخلاقی و همین کلاه‌های گشاد را تولید می‌کند. اما اين افراد هر چه هم کلمات‌ و يا ظاهرشان را بَزَک کنند، باز آبله‌رو بودن واژه‌ها و رياكاري‌شان، ایجاد تهوع مي‌کند.» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مسلماني آدابی دارد نقل است که روزی حسن بصري* ياران خود را گفت: شما ماننده‌ايد به اصحاب رسول عليه‌السلام. ايشان شاد شدند! حسن گفت: البته فقط به روی و به ريش، نه به چيز ديگر! چرا که اگر شما را بر آن قوم چشم افتادی همه در چشم شما ديوانه نمودندی و اگر ايشان را بر سراير شما اطلاع افتادی يک تن از شما را مسلمان ندانستندی! پرسيدند: ...

  • نگاهي آماری به هشت دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي در خرم‌آباد

    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />  نتايج كامل انتخابات مجلس هشتم در حوزه انتخابیه خرم‌آباد (جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۸۶)  

  • خرم‌آباد در عصر قاجار (بخش دوم)

    اين مطلب در شماره ۱۰۲ دوهفته‌نامه سيمره مورخ ۱۵ آبان ۱۳۸۷ صفحه ۶ به چاپ رسيده است: پس از كلانتر به كدخدا مي‌رسيم... دو محله‌ي قديمي خرم‌آباد پشت‌بازار و درب‌دلاكان نام داشتند.(در اسناد دهه ۱۲۳۰ خورشیدی نام پشت‌بازار به چشم می‌خورد). اين دو محله هر يك كدخدايي داشتند كه از بين اهالي همان محله انتخاب مي‌شد. قبل از آن كه به معرفي كدخداهاي اين دو منطقه بپردازم، توضيحي پيرامون بافت قديم شهر خرم‌آباد ارائه مي‌دهم:  آن‌گونه كه اسناد و مكتوبات ياقي‌مانده يادآور مي‌شوند و همچنين به مدد تصاوير گرفته شده توسط محققين، عكاسان و جهانگردان عصر قاجار، حد غربي شهر خرم‌آباد به خيابان امروزي بازار و در امتداد آن باجگيران(جاده‌اي كه به سوي منطقه‌ي چگني مي‌رفت) محدود بوده و تا عصر ناصري هنوز ساخت و سازي در دامنه‌هاي سفيد كوه صورت نپذيرفته بود. معدود ساكنيني در قسمت‌هاي غربي در تك‌‌منازل اين قسمت خانه داشته و اين محدوده‌ شامل زمين‌هايي با مالكيت ساير اهالي بوده است. هسته‌ي اوليه‌ي شهر، حدود مقبره‌ي زيدبن علي تا حصار پيرامون قلعه و دامنه‌ي گسترش آن از سمت جنوب محدود به رودخانه و از شمال محدود به باغ‌ها و گرداب شهر(10) بوده است. بر همين اساس سكنه‌ي قديمي شهر كه در اين قسمت‌ها ساكن بودند عموماً از يك تيره و طايفه و بودند. اين افراد كه شامل چند خانواده در يك حياط بودند، با زاد و ولد و ازدياد جمعيت، ناچاراً به قسمت‌هاي غربي(سمت دامنه‌ي كوه) مهاجرت و در اين حدود كه وسعت زمين‌هاي مسطح آن، اختيار عمل بيشتري براي ساخت و ساز به سكنه مي‌داد به صورت دسته‌جمعي در جوار يك‌ديگر مساكني نو بر پا داشتند. از آن جمله گرگ‌گيرها(11) بودند كه بنا به مقتضيات خاص آن دوران، در نزديكي يك‌ديگر زيسته و در خرم‌آباد گروهي قدرتمند به شمار مي‌رفتند. آن‌ها در حدود ابتدايي ميدان پشت‌بازار(قسمت شمال غربي) سكني گزيدند. به همين ترتيب كاكاوندها(12) نيز از زيدبن علي به نقطه‌اي كه بعدها موسوم به محله يا كوچه‌ي كاكاوندها شد تغيير مكان دادند. بازماندگان ميرفلاح ساکي يعني ميرولي و پس از وي پسرانش(ميرغيظي، ميرشيخ‌علي و ميرصيدي) و فرزندان کريم ساکي(نامدار، رييس طهماسب و سوخته‌زار، در نزديکي کاکاوندهاي ساکن در پشت‌بازار سكونت داشتند. سلاحورزي‌ها و رشنوها در قسمت غربي محدوده كنوني بازار طلافروش‌ها (كاروانسراي ميرزا سيد رضا) مستقر بودند. عده‌اي از سادات(اكثراً طاهروندها) نيز از محله‌ي سادات واقع در شمال غربي زيد بن علي به درب‌دلاكان و برخي (عمدتاً قاسم‌وندها) به پشت‌بازاررفتند. چاغروندها در جوار هم و در محله‌اي به همين نام که ...

  • پيامبر(ص): با مكتوب كردن، علم و دانش را نگهداري كنيد

    پيامبر(ص): با مكتوب كردن، علم و دانش را نگهداري كنيد

    امشب سخن از جان جهان باید گفت توصیف رسول انس و جان باید گفت در  شـــــام  ولادت دو  قــطب عالم تبـریک به  صــاحب‌الـزمان باید گفت فرا رسيدن سال‌‌روز ميلاد پيامبر عشق و مهرباني،              حضرت محمد مصطفي(ص) و امام جعفر صادق(ع) بر شما فرخنده باد *** برخی همشهريان بزرگوار نسبت به من لطف داشته و دارند كه اين رشته‌ي محبت به يقين دوطرفه بوده و خواهد بود. این عزيزان در برخوردها و ديدارهايي كه داريم در مورد سرانجام كارهاي تحقيقاتي در ارتباط با مردم‌شناسي و تبارشناسي خرم‌آباد و ساير تحقيقات كه اگر عمري باشد به ياري خدا آنها را به صورت كتاب تقديم خواهم نمود، سؤال‌هايي مي‌پرسند. هم‌چنان كه در آرشيو مردادماه 1386 اين وبلاگ نيز ذكر كرده‌ام، از سال 1384 پيرامون مردم‌شناسي و هم‌چنين تبارشناسي خرم‌آباد شروع به تحقيق نمودم كه ان‌شاء‌الله تا سال 1392 جلد اول كتاب «تبارشناسي خرم‌آباد» را منتشر خواهم نمود. دوستان بايد توجه داشته باشند كه مشكلات بسياري در زمينه‌ي انتشار چنين آثاري وجود دارد كه چند نمونه از آن را برمي‌شمرم: 1- عدم همكاري اكثر افراد به آن صورت كه مورد توجه شخص محقق است. وقتي كسي از كار و زندگي شخصي‌اش مايه مي‌گذارد، با توجه به اين كه براي اين كار حقوق و مزايايي دريافت نمي‌كند و حتا بايد هزينه‌هاي اياب و ذهاب و تلفن و ... را در طول چند سال تحقيق متقبل شود، شايسته است كه نهايت همكاري با او صورت پذيرد. به طور مثال از طوايف بزرگي مثل كمالوند، طولابي يا سلاح‌ورزي، فقط امكان مراجعه به 4 يا 5 نفر از مطلعين آنها وجود دارد چرا كه نه ما عمر نوح داريم كه افتخار زيارت همه‌ي آنها را در سراسر جهان داشته باشيم و نه اين امكان وجود دارد كه بتوان به همه‌ي آنها دسترسي داشت. خواهشمندم وقتي كسي در زمينه‌هاي تحقيقاتي اعلام فراخوان مي‌كند، عزيزان مطلع، پيش‌قدم شده و ضمن همكاري، سرعت انجام مراحل تحقيق را بالا ببرند. 2- از آن جا كه گردآوري كليه‌ي آثاري را كه در دست تدوين دارم با صرف بهترين‌ سال‌هاي زندگي‌ام يعني دوران جواني تضمين مي‌نمايم، لذا حداقل انصاف را در برخوردها از هم‌شهريانم انتظار دارم. برخي همشهريان خواسته‌ها و انتظارات نامعقولي داشته و چنين مي‌نمايند كه اگر آن طور كه آنها مي‌خواهند عمل نكنيم و ننويسيم، چنين كتبي از درجه‌ي اعتبار ساقط مي‌باشد. لذا با قيد شرط حاضر به همكاري هستند!   خط مشي كتاب «تبارشناسي خرم‌آباد» كاملاً روشن است: «ارائه‌ي اسناد قديمي خانوادگي مربوط به عصر قاجار يا پهلوي، شجره‌نامه‌ي معتبر و تصاوير پرسنلي بزرگان هر خانواده با ذكر اعمال خير آنها در حق مردم شهرشان» 3- ...

  • نميري كُرِ لر ، شيرت حلالت

    فرا رسيدن سال‌روز رحلت پیامبر اکرم(ص)، امام حسن مجتبی(ع) و آفتاب هشتم امامت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) تسلیت باد معمولاً در اين وبلاگ مطالب آماري، خبري، تاريخي يا ادبي قرار مي‌دهم، اما اتفاقي كه ديروز شاهد آن بودم، مرا وا داشت تا سنت‌شكني كرده و به پاس آشنايي با يك هم‌استاني شريف و خدمت‌گزار چند سطري در مورد او بنگارم: مراسم معارفه مدير كل جديد فرهنگ و ارشاد اسلامي لرستان ساعت 11 روز سه‌شنبه 12 بهمن 1389 با حضور محمدجعفر محمدزاده معاون مطبوعاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، دكتر حبيب‌الله ده‌مرده استاندار لرستان، علي چراغيان معاون سياسي- امنيتي استاندار و عده‌اي ديگر از مسؤولين استان در سالن شهيد آويني ارشاد خرم‌آباد آغاز شد. بالاخره متولي جديد اداره كل فرهنگ ارشاد و اسلامي استان پس از 4 ماه كه دوست خوب و هم‌كلاسي سابقم امين كمالوندي به عنوان سرپرست در اداره كل مشغول خدمت بود، معرفي شد: حجت‌الاسلام علي اسماعيليان. آقاي اسماعيليان در نخستين روز معارفه به دل اكثر اهالي فرهنگ، هنر و مطبوعات استان نشست و همگان او را كه اصالتاً اصفهاني است، فردي خوش برخورد و مهربان يافتند. وي با صبر و حوصله به پرسش‌هاي جماعت كنجكاو خبرنگار پاسخ داد... به هر حال دوران مديريت سيد عارف علوي نيز هم‌چون محمدباقر نظري، علي‌قلي نعمتي‌زاد، علي مرادي، حسين محمديان و حسن‌زاده كه ظرف 15 سال اخير در رأس مجموعه ارشاد استان بوده‌اند پايان پذيرفت تا از اين پس، فقط آيندگان و تاريخ‌نگاران در مورد عملكرد آن‌ها در طول دوران مديريتشان به قضاوت بنشينند. بالطبع هر كدام مردمي‌تر بودند و كوشاتر، از تيغ تيز نويسندگان و قاضيان ناريخ لرستان در امان مانده يا ذكر نيكي‌هاي‌شان به عنوان باقيات صالحات، توشه‌ي آينده و آخرتشان در اين زمينه خواهد بود. آقاي علوي در مراسم توديع خود حضور نيافت، اما با اهداء لوح سپاس و نمایش كليپي 5 دقيقه‌اي از اتفاقات دوران مديريت او، يادي هم از مدير كل سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي استان شد. اما آن‌چه در مراسم معارفه‌ي مدير كل جديد براي من جالب بود گفته‌هاي حاج محمدجعفر محمدزاده معاون مطبوعاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي بود كه باعث شد من و حضاري كه براي اولين بار پاي صحبت‌هاي این مسوول جوان مي‌نشستيم، بر شرافت و بزرگواري او درود بفرستيم و بگوييم: « نميري كُرِ لر، شيرت حلالت » محمدزاده را از طريق وبلاگ مشترك‌اش با ساسان والي‌زاده به نام «گفتار سبز» مي‌شناختم اما هنوز او را از نزديك زيارت نكرده بودم. قضاوت در مورد انسان‌هایی که آنها را ندیده‌ایم دشوار است، اما در همان فضاي سايبر نيز او را جواني كوشا ...

  • نكته‌اي جالب در تاريخ لرستان

    لرستان ۲۲۰ سال است كه والي بومي ندارد ! رضا جايدري: سال گذشته مطلبي با عنوان « تاريخ تأسيس شهرداري خرم‌آباد » در يكي از نشريات نوشتم كه در آن ذكر شد بر اساس اسناد موجود، تاريخ تأسيس شهرداري خرم‌آباد زمستان سال ۱۳۰۲ شمسي است كه اين تاريخ را به اشتباه بر پيشاني يكي از ساختمان‌هاي شهرداري مركزي خرم‌آباد سال 1305 ثبت كرده‌اند. چندي پيش، به هنگام برگزاري جلسه شوراي اداري استان در سالن همايش‌هاي استانداري، تصاويري از استاندارهاي قبلي لرستان روي ديوار شمالي سالن نصب شده بود كه توجهم را جلب كرد. وقتي به ترتيب انتصاب آن‌ها دقت كردم، متوجه اشتباهاتي در اين زمينه شدم. خدا خير دهد به اکثر مسوولين استان ما كه براي پژوهش‌هاي تاريخي و فرهنگي، اهميت چنداني قائل نيستند! سال 1384 تصميم گرفتم اطلاعات مربوط به تآسيس نهادهاي دولتي در استان شامل اسامي رؤسا و مديران آن‌ها با ذكر مختصر خدمات مهم دوران مسؤوليت‌شان را در كتابي تحت عنوان « تاريخچه نهادهاي دولتي استان لرستان » مكتوب نمايم. بدين منظور، درخواستي خطاب به اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي و استانداري لرستان تنظيم نموده و به صورت رسمي از 11 مرداد 1385 طي نامه شماره 6455/13 (دوراني كه محمدرضا محسني‌ثاني استاندار لرستان بود) تلاشم را آغاز نمودم كه متأسفانه با عدم استقبال از سوي مسؤولين اكثر ادارات و نهادهاي استان مواجه شدم! من و شما خواننده‌ي گرامي به خوبي مي‌دانيم كه اكنون در سال ۱۳۹۰ هجري شمسي مصادف با ۲۰۱۱ ميلادي زندگي مي‌كنيم. يعني: « عصر تكنولوژي و فناوري و اطلاعات »، اما گويي برخي، سليقه‌ي شخصي را مقدم بر خواسته جمعي يا منافع اجتماعي دانسته، شايد هم ترس و واهمه‌اي دارند كه در سنجش و قياس با مدير و مسوولي ديگر، ضعف‌هاي دوران تصدي آن‌ها آشكار شود، لذا از زير بار اين‌گونه تحقيقات و كارها شانه خاله مي‌كنند! اكنون از اين طريق، بار ديگر از استاندار محترم لرستان و روابط عمومي استانداري خواهشمندم در اين زمینه همكاري نمايند. الغرض، حاصل ۶ سال پژوهش شخصي كه از طريق مطالعه‌ي كتب معتبر تاريخي و بررسي بيش از دو هزار سند از عصر زنديه تا كنون حاصل شد، اطلاعات جالبي است كه اگر خداوند توفيق دهد طي سال‌هاي آتي، آن‌ها در اختيار علاقه‌مندان تاريخ لرستان قرار خواهم داد. در توجه به اسامي و مدت زمان مسووليت واليان، نايب‌الحكومه‌ها، فرمانداران كل و استانداران لرستان كه از زمان تأسيس قاجاريه تا به امروز را شامل مي‌شود، آن‌چه جالب به نظر مي‌رسد اين است كه از دوران حكومت علي‌قلي ميرزا برادر آغامحمدخان قاجار تا دوران استانداري دكتر حبيب‌الله ده‌مرده آخرين استاندار ...

  • سفرنامه عتبات عاليات(بخش چهارم)

    سپس راهي مسجد كوفه شديم كه در حدود پانصد متري مقبره ميثم قرار داشت. این مسجد دارای محراب و مقام‌هایی است که عبارتند از: محراب اميرالمؤمنين، محراب و مقام امام زين‌العابدين، محراب امام صادق، مقام خضر نبي، دكة‌المعراج، مقام ابراهيم، مقام جبرئيل، سفينه نوح، دكة‌القضاء، بيت‌الطشت و مقام حضرت آدم. همچنین مرقد تعدادی از ياران اهل بيت از جمله مسلم بن عقيل، هاني بن عروه و مختار بن ابي عبيدة ثقفي در حاشیه‌ي این مسجد قرار دارد. پس از آن به سمت منزل حضرت علي(ع) در دويست متري مسجد كوفه رفتيم و از اتاق‌هاي كوچك آن بازديد كرديم. (جلوی ورودی خانه، حاج احمد با دوربینم عکسی از من گرفت و قبل از ورود، دوربين را به قسمت امانات تحویل دادیم.) سپس به هتل بازگشتيم. به هنگام صرف نهار، شخصي به نام رستمي بازرس شركت شمسا كه گويا كرمانشاهي بود از زوار در مورد نحوه‌ي پذيرايي پرسش‌هايي نمود. عصر آن روز حاج حسين سهرابي سرپرست كاروان ما، اعلام نمود با وجودي كه ديدار از گورستان وادي‌السلام جزو برنامه نيست، اما هر كس مايل است مي‌تواند به ديدن اين گورستان تاريخي برود. ساعت 16 برخي اعضاي كاروان كه من هم با آن‌ها بودم به زيارت مقبره هود و صالح پيامبر رفتند. پس از آن، دوباره راهي بازار شدند. من به همراه حاج احمد و عباس كه مايل بودند از اين گورستان ديدن كنند از راه خيابان كناري آن كه در آن زمان شلوغ بود به سمت پايين گورستان رفتيم و بر سر تربت مرحوم سيد علي قاضي‌طباطبايي(25/11/1325 تا 1245) از روحانيان تبريزي‌الاصل مدفون در اين گورستان كه مورد احترام ايرانيان است حضور يافتيم و فاتحه‌اي قرائت كرديم. سپس ما نيز راهي بازار شديم. در نگاهي كلي، نكاتي جالب در شهر نجف توجهم را جلب كرد: در محلات نجف دو چيز خيلي به چشم مي‌آيد: يكي داشتن خودرو توسط اكثر اهالي كه عمدتاً خودروهاي روز دنيا و مدل بالا هستند و ديگري ديش‌هاي فراوان ماهواره بر فراز منازل مسكوني. حتي محلات فقيرنشين و قديمي نجف نيز از اين قاعده مستثني نبودند! شهر نجف از ديرباز محل تحصيل علوم روحانيون برجسته بوده است. حوزه‌هاي علميه اين شهر بسيار فعال هستند و كساني كه مايل باشند فقه و اصول بياموزند وارد حوزه‌هاي علميه‌ي اين شهر مي‌شوند. در اين شهر دفاتر مراجع عظام قابل دسترسي است. حوزه‌هاي علميه از زمان شيخ طوسي تا به امروز در اين شهر مذهبي جايگاهي ويژه داشته‌اند. *** من، حاج حسين، حاج حامد و حاج احمد آن شب مشغول برچسب زدن بر ساك‌هاي زوار شديم تا مشكلي در ادامه سفر پيش نيايد. اين سومين و آخرين شب حضور ما در نجف اشرف است. قرار است، بامداد فردا، پس از انجام فريضه نماز صبح، راهي سامرا ...

  • سفرنامه عتبات عاليات (بخش دوم)

    سفرنامه عتبات عاليات (بخش دوم)

    اولين گام را كه به درون گمرك مرزي عراق مي‌گذارم در اين فكر هستم كه تا 22 سال قبل با عراقي‌ها در حال نبرد بوده‌ايم و بسياري از هم‌وطنانم توسط اهالي اين كشور از بين رفته‌اند! با دقت به چهره‌ي مأمور عراقي نگاه مي‌كنم و سپس به سمت محلي مي‌روم كه مخصوص بازرسي وسائل زائرين است. ميزي آهني آن جلو قرار داشت و پس يك بازرسي كاملاً سطحي و نمايشي به ما اجازه‌ي عبور به سمت محل بررسي و مهر كردن گذرنامه‌ها فرستادند. عده‌ي زيادي از باربرهاي عراقي با لباس‌هاي نارنجي تقاضايي تا حد التماس به زائرين مي‌كردند بلكه وسايل زائرين به آنها سپرده شود و در قبالش پولي دريافت دارند. چند رديف صندلي آهني رنگ و رو رفته روي محوطه‌اي سيماني، براي لحظاتي پذيراي‌ ما بود. در اين قسمت حدود 5 كاروان 40 نفره از زوار ايراني و برخي از عراقي‌ها كه از زيارت مشهد باز مي‌گشتند نشسته بودند. پايانه مرزي عراق وضعي كاملاً غير بهداشتي و آشفته دارد و اصلاً با پايانه ايران كه چند متر آن‌طرف‌تر پشت ديوارهاست، قابل قياس نيست! از اين ستون تا آن ستون فرج است ... از مأمورين آمريكايي خبري نبود. مي‌گفتند قبلاً برخي از ايراني‌هايي را به اتاقي برده و از آن‌ها انگشت‌نگاري و معاينه‌ي مخصوص قرنيه چشم به عمل مي‌آوردند. آن‌ها به تازگي اين محل را ترك كرده‌اند و كنترل گمرك مرزي عراق كاملاً در اختيار نيروهاي عراقي است. نيروهاي نظامي عراق سيمايي آشفته و نامنظم دارند. لباس فرم‌هايي در 2 رنگ مختلف(پلنگي و آبي نفتي) بر تن دارند. به ندرت بين آن‌ها كسي را مي‌بيني كه پوتين نظامي به پا داشته باشد و اگر هم داشت، از گتر و نظم لباس خبري نبود ... جلوي چند پنجره به صف شديم. با دوربين وبكم، تصوير ما را ‌گرفتند و گذرنامه‌ها را مهر كردند. حدود ساعت 10:30 صبح وارد محوطه‌‌اي شديم كه اتوبوس‌هاي بسياري آن‌جا بودند. پس از هماهنگي لازم، سوار اتوبوسي شديم كه راننده‌ي آن فردي به نام سيدعلي عبدحسيني از شيعيان كربلا بود. سيد علي كه اندكي فارسي مي‌دانست به ما تذكر داد كه ساعت كشور عراق نيم ساعت از ايران جلو‌تر است، لذا ساعت‌هايمان را نيم ساعت جلو كشيديم يعني از 10:30 روي 10 قرار داديم. مقصد ما نجف اشرف بود. يك نيروي امنيتي عراق با لباس فرم در حالي كه اسلحه به دست داشت سوار اتوبوس شد و كنار راننده نشست. اتوبوس ما به همراه 3 اتوبوس ديگر بيرون پايانه به دنبال وانت اسكورت كه دو مأمور مسلح ديگر درون آن نشسته بودند به حركت درآمد. از زُرباطيه، شهرك بدر و ديوانيه(مركز استان قادسيه) گذشتيم. بدر و زرباطيه كم‌تر از يك قرن پيش جزو خاك ايران و در قلمرو حكومت واليان پشتكوه(ايلام) قرار داشتند. اكنون ...