توصیف آسمان

  • توصیف آسمان ابری

    موضوع: توصیف آسمان ابری مکان: محوطه روبروی کلاس های مدرسه راهنمایی   حدود ساعت 13:20 دقیقه چهارشنبه اوایل دیماه 91 است. با همکلاسی هایمان در حیاط مدرسه مشغول نوشتن انشا هستیم . به آسمان ابری  نگاه می کنیم پروانه می گوید: صبح که از خواب بیدار شدم هوا ابری بود . انگار آسمان از چیزی ناراحت است و بغض های چندین ساله اش را می خواهد خالی کند.  ناگهان خورشید از    لابه لای ابرها ی پنبه مانند چشمک زنان بیرون می آید و به ما سلام    می کند. به به عظمت خداوند راببین! ابرها دوباره جلوی خورشید را گرفتند . او که بسیار  مغرور است نمی خواهد تسلیم ابرها شود نسیم خنکی او را همراهی   می کند و بر ابرها چیره می شود. اما  دوباره ابرها آمدند انگار در آسمان رقابتی بین خورشید و ابرها ایجاد شده است. نمی دانم امروز کدام یک پیروز میدان خواهند شد؟ خورشیدی که غرور دارد یا ابرهایی که بسیار غمگین به نظر می رسند؟ در سمت شمال آسمان صاف و دل انگیز می شود اما در گوشه ای از سمت جنوب ابرها سیاه و تیره دیده  می شوند . ای کاش زنگ انشای ما تمام نمی شد و می توانستیم تا ساعت ها به این آسمان ابری خیره شویم و زیبایی های آن را درک کنیم.



  • انشای گروهی دانش آموزان پایه سوم راهنمایی

    موضوع: توصیف آسمان ابریمکان: محوطه روبروی کلاس های مدرسه راهنمایی حدود ساعت 13:20 دقیقه چهارشنبه اوایل دیماه 91 است. با همکلاسی هایمان در حیاط مدرسه مشغول نوشتن انشا هستیم . به آسمان ابری  نگاه می کنیم پروانه می گوید: صبح که از خواب بیدار شدم هوا ابری بود .انگار آسمان از چیزی ناراحت است و بغض های چندین ساله اش را می خواهد خالی کند.  ناگهان خورشید از    لابه لای ابرها ی پنبه مانند چشمک زنان بیرون می آید و به ما سلام    می کند. به به عظمت خداوند راببین! ابرها دوباره جلوی خورشید را گرفتند . او که بسیار  مغرور است نمی خواهد تسلیم ابرها شود نسیم خنکی او را همراهی   می کند و بر ابرها چیره می شود. اما  دوباره ابرها آمدند انگار در آسمان رقابتی بین خورشید و ابرها ایجاد شده است. نمی دانم امروز کدام یک پیروز میدان خواهند شد؟ خورشیدی که غرور دارد یا ابرهایی که بسیار غمگین به نظر می رسند؟در سمت شمال آسمان صاف و دل انگیز می شود اما در گوشه ای از سمت جنوب ابرها سیاه و تیره دیده  می شوند . ای کاش زنگ انشای ما تمام نمی شد و می توانستیم تا ساعت ها به این آسمان ابری خیره شویم و زیبایی های آن را درک کنیم.

  • انشای سوم و دوم راهنمایی/کتاب قدیم/الیاس امیرحسنی

    انشای سوم راهنمایی درس اول: تفاوت زبان گفتار و نوشتار: در این درس می آموزیم: همه ی ما ناچاریم گاهی بنویسیم . فکر کنید در خیابان گواهی نامه ای پیدا کرده اید و می خواهید به صاحبش بدهید .برای این کار چه کار می کنید ؟آسان ترین کار این است که چیزی بنویسیم و به شیشه مغازه، اداره یا کار خانه بزنیم تا صاحبش بخواند و بیاید بگیرد . خوب چه بنویسیم ؟کار سختی نیست . اول هر چه می خواهیم بنویسیم ؛می گوییم . به این صورت :" این گواهی نامه این جا پیدا شده هر کی گم کرده نشونی اونو بده و اونو بگیره ."این به زبان گفتار (محاوره ) است .حالا به زبان نوشتار تبدیل می کنیم :"یک گواهی نامه پیدا شده ،هر کس آنرا گم کرده است نشانی اش را به صاحب مغازه بدهد و گواهی نامه را بگیرد ."در گفتار معمولا کلمات و فعل های شکسته به کار می بریم . مثل نشونی بده چون مخاطب حضور دارد و اما در زبان نوشتار این امکان نیست . خلاصه :برای نوشتن کافی است آنچه رامی خواهیم به زبان بیاوریم، یعنی حاصل فکر خود را روی کاغذ بنویسیم . اما باید به چند نکته توجه داشته باشیم : 1-کلمات شکسته به کار نبریم .2- از تکرار بپرهیزیم .3-مطالب زاید را حذف کنیم .4- تا می توانیم رسا وواضح بنویسیم چون مخاطب را نمی بینیم و نمی توانیم با زبان گفتار به او توضیح بدهیم . موضوعات انشا : 1-از دوست خود دعوت کنید تا برای درس خواندن به خانه شما بیاید . ابتدا به زبان گفتار بنویسید سپس به زبان نوشتار تبدیل کنید. 2-جملاتی از درس چشمان مادر بزرگ را به زبان گفتار بنویسید . 3-گفت وگوی خیالی میان تخته سیاه و گچ را به زبان گفتار بنویسید . 4- جمله ی زیر را کامل کنید : بدین سان درز ندگی محمد آرامشی پدید آمد ولی افسوس...... 5- کلمات زیر را در جمله به کار ببرید : پاکیزگی ،حصیر ،غمخوار 6- بیت زیر را به نثر روان بنویسید و در باره آن کمی توضیح دهید : به گفتار پیغمبرت راه جوی        دل از تیرگی ها بدین آب شوی 7-شرح حال نظامی گنجوی و سعدی شیرازی را فراهم کنید ودر کلاس بخوانید . 8-درباره  ی زندگی وشخصیت یکی از بزرگان ایران که به تمدن اسلام خدمت کرده است تحقیق کنید . 9- 10- سوالات درس: 1-  برای نوشتن کافی است آن چه را که می خواهیم به زبان بیاوریم یعنی ..........روی کاغذ بنویسیم . 2-در نوشتن (تبدیل زبان گفتاربه نوشتار )به چه نکاتی باید توجه داشته باشیم؟  

  • توصیف یه شب رصد یا رصد با اعمال شاقه

    به لطف یکی از دوستان یکی از کارای اقای کریمی رو پیدا کردم انصافا با کارایی که تو پست قبلی گذاشتم قابل مقایسه نیست اون ماری که اون پایین کشیده شده که دیگه حسابی خبر از دل_بچه های نجومی تو شبای رصدی میده و البته مخاطراتی که بچه های نجومی برای رصد رفتن باش رو به رو میشن ، یادمه تو یکی از شبای رصدیمون از بس گردنمون درد گرفته بود بالای کوه یه زیر انداز انداختیمو دراز کشیدیم ولی خب مار و و عقرب و انواع و اقسام جانوران موذی گه گداری یه عرضه ادبی میکردن و خب شما مجبور میشید یه کمی خشونت علیه اونا به کار ببرید و البته اتفاق میفته که هوا ابری میشه و بچه ها مجبورن تا باز شدن هوا یه جورایی با این حیوانات موذی خودشون سرگرم کناگه کسی حرفه ای باشه  حتما اینو میدونه که برای رفتن به رصد باید جوراب بلند پوشید و فایدش هم اینه که برای حفظ ایمنی باید پاچه های شلوارتو داخل_جورابت بکنی البته هیچ نگران نباشید که وای وای چقدر زشت و بی کلاس چون تو اون تاریکی_شب چیزی از پاهاتون پیدا نیست علیرغم این تدابیر امنیتی گاها طبیعی هست که تو تاریکی پاتونو رو دم_سگی بگذارید بعد سگ_یه کم دنبالتون کنه. خلاصه ماجرا تجربه ثابت کرده که اگه تصمیم گرفتید یه رصد برید حتما خودتونو بیمه کنید.اینا همه یه نتایج اخلاقی از یه کاریکاتور با معنا بود 

  • اشعار در توصیف مادر

    اکسیر زندکی مادر آسمان را گفتم        می توانی آیا          بهر یک لحظه ی خیلی کوتاه روح مادر گردی          صاحب رفعت دیگر گردی        گفت نی نی هرگز من برای این کار          کهکشان کم دارم                   نوریان کم دارم مه وخورشید به پهنای زمان کم دارم     خاک    را پرسیدم              می توانی آیا دل مادر گردی                   آسمانی شوی وخرمن اخترگردی گفت نی نی هرگز                من برای این کار     بوستان کم دارم در دلم گنج نهان کم دارم       این جهانرا گفتم           هستی کون ومکان را گفتم می توانی آیا                          لفظ مادر گردی همه ی رفعت را       همه ی عزت را          همه ی شوکت را بهر یک ثانیه بستر گردی                        گفت نی نی هرگز من برای این کار           آسمان کم دارم       اختران کم دارم رفعت وشوکت وشان کم دارم        عزت ونام ونشان کم دارم   آن جهانراگفتم                      می توانی آیا لحظه یی دامن مادر باشی         مهد رحمت شوی وسخت معطر باشی گفت نی نی هرگز                        من برای این کار باغ رنگین جنان کم دارم آنچه در سینه ی مادر بود آن کم دارم       روی کردم با بحر(دریا)                            گفتم اورا آیا می شود اینکه به یک لحظه ی خیلی کوتاه پای تا سر همه مادر گردی            عشق را موج شوی مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی             گفت نی نی هرگز من برای این کار   بیکران بودن را                      بیکران کم دارم ناقص ومحدودم          بهر این کار بزرگ             قطره یی بیش نیم طاقت وتاب وتوان کم دارم   صبحدمرا گفتم         می توانی آیا               لب مادر گردی عسل وقند بریزد از تو              لحظه ی حرف زدن جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی            گفت نی نی هرگز گل لبخند که روید زلبان مادر                   به بهار دگری نتوان یافت دربهشت دگری نتوان جست    من ازان آب حیات       من ازان لذت جان                             که بود خنده ی اوچشمه ی آن   من ازان محرومم       خنده ی من خالیست     زان سپیده که دمد از افق خنده ی او           خنده ی او روح است           خنده ی او جان است            جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم           روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم   کردم از علم سوال        می توانی آیا              معنی مادر را بهر من شرح دهی     گفت نی نی هرگز                  من برای این کار منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم                    قدرت شرح وبیان کم دارم ...