تقدیر از پدر
تقدیر از پدر فقید علم رباتیک ایران
به گزارش سرویس دانش و فناوری برنا به نقل از روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی قزوین، در مراسم اختتامیه ششمین دوره مسابقات بین المللی ربوکاپ آزاد ایران -2011 که با حضور مسوولان کشوری و تیم های ایرانی و خارجی شرکت کننده در این مسابقات در سالن همایش های میلاد نمایشگاه بین المللی تهران برگزار شد، یاد و خاطر پروفسور کارو لوکاس پدر فقید علم رباتیک ایران گرامی داشته شد. در این مراسم که امیلیا نرسیسیانس همسر پروفسور کارو لوکاس و جمعی از شاگردان این استاد فقید حضور داشتند حاضران در مراسم برای گرامی داشتن یاد و خاطره آن استاد عزیز ، با قیام کردن به احترام پروفسور کارو لوکاس یک دقیقه سکوت کردند. استاد فقید پروفسور کارو لوکاس در تاریخ 14 شهریور 1328 در خانواده ای ایرانی - ارمنی در شهر اصفهان متولد شد. وی در مدرسه کوشش تحصیل کرد و تحصیلات لیسانس و فوق لیسانس خود را در رشته مهندسی برق از دانشکده فنی دانشگاه تهران به پایان رساند. وی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و دکترای خود را با درجه عالی در رشته کنترل سیستم ها و دو رشته فرعی مالیه و احتمالات از دانشگاه برکلی کالیفرنیا کسب کرد. لوکاس سابقه تدریس ، پژوهش و همکاری با دانشگاه ها و موسسات بین المللی هم چون دانشگاه لس آنجلس ، تورنتو کانادا، مرکز بین المللی مهندسی ژنتیک و فن آوری زیستی ایتالیا ، آکادمی علوم چین ، موسسه فن آوری الکتریکی هاربین چین ، موسسه پژوهش در تولید انتاریو کانادا را دارد. پدر فقید علم رباتیک ایران در حالی که پیشنهاد استادیاری در دانشگاه برکلی را داشت آن دانشگاه را رها کرده و به وطن برگشت و در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تدریس و پژوهش شد. از وی مقالات و تالیف های بسیاری به جا مانده است و به خاطر یک عمر تلاش و خدمت به جامعه علمی، در سال 1385 به عنوان چهره ماندگار کشور شناخته شد و مورد تقدیر قرار گرفت. استاد فقید پروفسور کارو لوکاس در تیرماه 1389 در سن 61 سالگی دار فانی را وداع گفت. وی هم چنین در سال 1382 به عنوان یکی از بنیان گذاران اولین مرکز تحقیقات مکاترونیک در کشور در دانشگاه آزاد اسلامی قزوین با نام مرکز MRL، با این دانشگاه همکاری داشت. در مراسم گرامی داشت وی لوح یادبود و تندیسی از سوی مرتضی موسی خانی، رییس کمیته ملی ربوکاپ ایران به خانم امیلیا نرسیسیانس همسر فقید پروفسور کارو لوکاس اهدا و از زحمات این دانشمند فقید برای تلاش در جهت پیشرفت و توسعه علم در کشور تقدیر شد. همسر پرفسور لوکاس استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران است. گفتنی است از وی در اسفندماه سال گذشته نیز در دومین دوره جشنواره ستاره های فناوری ایران تقدیر به عمل آمده بود. منبع : خبر گزاری ...
نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه
صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه اغلب دانشجويان و محققان به دنبال كلماتي شيوا و زيبا براي تدوين آن هستند. در ادامه تعدادي از متون پيشنهادي براي اين صفحه آورده شده است، اميد است كه مورد استفاده دانشجويان و محققان عزيز قرار گيرد. از استاد گرامیم جناب آقای دکتر ****** بسیار سپاسگزارم چرا که بدون راهنمایی های ایشان تامین این پایان نامه بسیار مشکل مینمود. از سرکار خانم **** و به ویژه سرکار خانم **** به دلیل یاری ها و راهنمایی های بی چشمداشت ایشان که بسیاری از سختی ها را برایم آسان تر نمودند، به پاس عاطفه سرشار و گرمای امیدبخش وجودشان که در این سردترین روزگاران بهترین پشتیبان است به پاس قلب های بزرگشان که فریاد رس است و سرگردانی و ترس در پناهشان به شجاعت می گراید و به پاس محبت های بی دریغشان که هرگز فروکش نمی کند این مجموعه را به پدر و مادر عزیزم تقدیم می کنم با سپاس ازسه وجود مقدس: آنان که ناتوان شدند تا ما به توانایی برسیم... موهایشان سپید شد تا ماروسفید شویم... و عاشقانه سوختند تا گرمابخش وجود ما و روشنگر راهمان باشند... پدرانمان مادرانمان استادانمان تقدیم به پدر مادر مهربانم که هر لحظه وجودم را از چشمه سار پر از عشق چشمانشان سیراب می کنند.....تقدیم به پدر و مادر عزیز و مهربانم که در سختیها و دشواریهای زندگی همواره یاوری دلسوز و فداکار و پشتیبانی محکم و مطمئن برایم بودهاند. تقدیم به همسرم به پاس قدر دانی از قلبی آکنده از عشق و معرفت که محیطی سرشار از سلامت و امنیت و آرامش و آسایش برای من فراهم آورده است سپاسگزار کسانی هستم که سرا غاز تولد من هستند. از یکی زاده می شوم و از دیگری جاودانه. استادی که سپیدی را بر تخته سیاه زندگیم نگاشت و مادری که تار مویی از او به پای من سیاه نماند. تقدیم به مقدس ترین واژه ها در لغت نامه دلم، مادر مهربانم که زندگیم را مدیون مهر و عطوفت آن می دانم. پدر، مهربانی مشفق، بردبار و حامی. همسرم که نشانه لطف الهی در زندگی من است. برادر و خواهرم همراهان همیشگی و پشتوانه های زندگیم ماحصل آموخته هایم را تقدیم می کنم به آنان که مهر آسمانی شان آرام بخش آلام زمینی ام است به استوارترین تکیه گاهم،دستان پرمهر پدرم به سبزترین نگاه زندگیم،چشمان سبز مادرم که هرچه آموختم در مکتب عشق شما آموختم و هرچه بکوشم قطره ای از دریای بی کران مهربانیتان را سپاس نتوانم بگویم. امروز هستی ام به امید شماست و فردا کلید باغ بهشتم رضای شما را آوردی گران سنگ تر از این ارزان نداشتم تا به خاک پایتان نثار کنم،باشد که حاصل تلاشم نسیم گونه غبار خستگیتان ...
کد آهنگ پدر
برای دریافت کد آهنگ پدر روی لینک دریافت کد موزیک کلیک کنید.دریافت کد موزیک
تشکر از پدر و مادر
این مطلب از روزنامه ایران می باشد البته در آن فقط به نقش مادر اشاره شده و زیبا هم بود اما به نظرم پدر نیز سهم بسزایی دارد بنابراین با کمی اضافات و کوتاه کردن جملات برایتان نقل میکنم [ به نظرم برای یادآوری نعمت های خدا بدک نیست گرچه بعضی از اعمال مربوط به دوران کودکی است و اقتضای آن دوران و لی میتوان عملکرد خود را در دوران پس از کودکی نگاه کرد] ▪ وقتی پا به این دنیا گذاشتی؛ مادر تو را در آغوشش گرفت و به تو خوشامد گفت؛ تو با گریه از او تشکر کردی.▪ وقتی یکساله شدی، او به تو شیر می داد و تو را حمام می برد؛ تو با گریه کردن در تمام طول شب از او تشکر کردی.▪ وقتی دو ساله بودی، او به تو آموزش راه رفتن داد، تو با فرار کردن از دستش، وقتی صدایت می کرد، از او تشکر می کردی.▪ وقتی سه ساله بودی، او با عشق برایت غذا می پخت؛ تو با انداختن بشقابت روی زمین و کثیف کردن رومیزی از او تشکر کردی.▪ وقتی چهار ساله بودی،[ پدرت ] برای تو مدادرنگی هدیه خرید و تو با نقاشی روی در و دیوار از او تشکر کردی.▪.▪ وقتی شش ساله شدی،[مادرت] تو را تا مدرسه همراهی می کرد و تو با فریاد «من مدرسه نمی روم» از او تشکر کردی.▪ وقتی هفت ساله شدی، [پدر] برایت یک توپ فوتبال جایزه خرید و تو با پرت کردن آن به سوی شیشه همسایه، از او تشکر کردی.......▪ وقتی ۹ ساله شدی، او تو را در کلاس نقاشی و موسیقی ثبت نام کرد و تو با تمرین نکردن، از او تشکر کردی. ▪ وقتی ۱۱ ساله شدی، او تو و دوستانت را به سینما می برد و تو از او می خواستی تا در ردیف دیگری بنشیند.▪ وقتی ۱۲ ساله بودی، او از تو می خواست تا دیروقت فوتبال نگاه نکنی و تو منتظر بودی او بخوابد تا راحت تلویزیون نگاه کنی.▪ وقتی ۱۳ ساله بودی، او از تو می خواست تا موهایت را مرتب کنی و تو با عوض کردن دائمی مدل موهایت از او تشکر کردی.........▪ وقتی ۱۵ ساله شدی، او با خستگی از محل کار به خانه می آمد و در انتظار یک «سلام» از طرف تو بود و تو در اتاقت را به روی او قفل می کردی.▪ وقتی ۱۶ ساله بودی مادرت ]منتظر یک تلفن مهم از دوست بیمارش بود، تو تمام روز را مشغول حرف زدن تلفنی با دوستت بودی.▪ وقتی ۱۷ ساله شدی و او به تو اجازه دادند که با دوستانت به گردش بروی تو با دیر بازگشتن به خانه بدون هیچ اطلاعی، از او تشکر کردی.تو همچنان بزرگ شدی و همچنان از آنها بابت این همه لطف، حتی یکبار تشکر نکردی و یا به سادگی از آنها گذشتی.با این وجود[ آنها] هنوز بهترین دوست تو هستند آنها هنوز مادر و پدرت هستند !
داستان مرگ از صادق هدایت
کتاب داستان مرگ از صادق هدایت را متوانید بصورت رایگان در لینک زیر دریافت نمایید. دریافت فایل pdf
تقدیر از دانش آموزان ممتاز در شارجه
تقدیر از دانش آموزان ممتاز در شارجه نوه ام ، عبیر دانش آموز کلاس ششم ابتدائی است و در یکی از مدارس شارقه مشغول تحصیل می باشد نفر دوم کلاس ششم ابتدائی شناخته شده بود ، سه روز قبل از برگزاری مراسم تجلیل بادردست داشتن کارت دعوت از آموزشگاه به منزل آمد . مدیریت ومسئولین آموزشگاه به منظور تقدیر وتشویق دانش آموزان ساعی وممتازآموزشگاه از نفر اول تا ششم ازدانش آموزان کلاسهای اول تا ششم پسر ودختر در حضور اولیاء آنان و مسئولین آموزشگاه به منظورتشویق آنان برنامه جالبی تدارک دیده بودند ، بنا بر این آموزشگاه به خانواده های دانش آموزان ممتاز خود کارت دعوت فرستاده بود ، که یکی از این دعوتنامه ها به والدین نوه ما هم فرستاده بودند ، من وخانواده ام نیز به عنوان مهمان جزء مدعوین بودیم ، بعد از ظهر همراه با پدر ومادر و برادر، عبیر به جایگاه مورد نظر که قصر الثقافی است حضور یافتیم عبیر یک ساعت قبل از ما بوسیله سرویس آموزشگاه به آنجا رفته بود . همچنین دیگر اولیاء دانش آموزان ممتاز نیز به این مراسم وجشن دعوت شده بودند . ساختمان این مرکز وکاخ فرهنگی بسیار باشکوه دارای سالن مجلل و وسیعی است ، که فوق العاده باشکوه ومنظم می باشد که در زیر گنبد بزرگ و زیبای ساختمان قراردارد پارکینگ آن نیز وسیع و خط کشی شده بود به طوریکه براحتی جای اتومبیلهای همه مدعوین را میداد . ماشین خودرا در جای مخصوص پارک نموده پس از درب ورود وارد سالنی شدیم که به سالن اصلی بوسیله پله و آسانسور راه داشت ، مدعوین هنگام ورود در این سالن بوسیله چای و شیرینی و قهوه عربی پذیرائی می شدند . سپس به سالن اصلی که محل برگزاری جشن تکریم وتشویق است می رفتند . بد نیست بدانید : این سالن همه منظوره بسیار بزرگ جادار از هر حیث جالب ومرتب بود و با صندلی های مدرن مخمل با کیفیت بالا و درجه یک تعبیه شده بود ، ساختمان و سالن آن هم آن از لحاظ جا وموقعیت آمادگی اجرای برنامه های گوناگون و مختلفی از قبیل جشنهای مذهبی وفرهنگی ، سینما ، تاتر ، و نمایش .. دارد . برنامه به موقع تعیین شده ، طبق اطلاع قبلی آغاز شد ، ابتدا بوسیله یکی از دانش آموزان ، آیاتی چند از کلام الله مجید قرائت شد ، پس از آن مجری در تعریف منزلت علم ونوابغ سخنانی ایراد کرد سپس یکی از مسئولین در رابطه با دانش آموزانی که وظیفه خود را بخوبی درک می کنند ، وهمیشه وظیفه شناس هستند وبدون اهمال ومسامحه برای موفقیت نهائی زحمت می کشند سخن راند ، واضافه کرد وظیفه دیگر دانش آموز خوب ایمان به خدا ، فداکاری وکوشش است و اضافه کرد : دانش آموز خوب باید با ایمان باشد ...