تعبیر خواب دیدن ضریح امام حسین
تعبیر دیدن ' ائمه اطهار (ع) ' در خواب
تعبیر دیدن ' ائمه اطهار (ع) ' در خواب ابن سیرین می گوید : اگر امیرالمومنین علی (ع) را در خواب ببینید در صورتی که خوش طبع و گشاده روی باشند علم و کرامت و شجاعت و سخاوت خواهید یافت . اگر ایشان را زنده در شهری ببینید در ان شهر عدل و انصاف و تقوی و پرهیزکاری حاکم باشد و جور و ظلم و ستم از ان دیار رخت بربندد و اهل بدعت و مخالفین اسلام در ان شهر خوار و ذلیل می گردند ولی در میان ایشان خصومت وجود دارد . اگر در خواب خود افتخار زیارت فاطمه زهرا (س) نصیبتان گردد شرم و زهد و پرهیزگاری و تقوی می یابید و اگر ایشان را شاد و گشاده روی و برازنده و خوش طبع ببینید نشان ان است که مردم ان شهر بر خواندن قران و اموختن علم و دانش و دادن خیرات راغب گردیده و در ان دیار خیر و برکت و نعمت فراوان گردد و معیشت مردم به اسانی به دست اید . چنانچه در خواب خود حضرت امام حسن (ع) یا حضرت امام حسین (ع) را ببینید خواب شما می گوید با شخص بزرگ و بانفوذ و خیری دوستی و مراوده خواهید نمود و از او خیر و نیکی و منفعت سرشاری نصیب شما می گردد . در زندگی موفق و موید گردید و سرانجام به درجه شهادت نائل ایید و رستگار شوید . اگر صحابه پیغمبر (ص) را در خواب ببینید خواب می گوید که در راه دین صادق هستید و در پرهیزگاری و صدق و صفا و تقوی یگانه و مشهور می شوید و در بین مردم به خوش قولی و راستی و صداقت و دیانت و امانت و پرهیزگاری معروف خواهید شد چرا که پیغمبر خدا (ص) فرمودند : یاران من چون ستارگانند به هر که اقتدا کنند راه یابند . اگر جعفر طیار و عبدالله را به خواب ببینید به سنت های پیغمبر خدا (ص) راغب هستید و علم شریعت را دوست می دارید . عمر شما طولانی خواهد بود . اگر سلمان را به خواب دیدید خدای متعال شما را علم قران ارزانی دارد و عاقبت بخیر می شوید . اگر اباذر و مقداد را به خواب دیدید در کار دین مجتهد می شوید . و اگر بلال حبشی را در خواب ببینید امر به معروف به جای می اورید . خلاصه اینکه هریک از یاران رسول خدا (ص) را که به خواب ببینید خیر و نیکی و منفعت دنیا و اخرت نصیبتان می گردد. اگر یکی از علما یا فضلا و یا حکما یا زهاد را به خواب ببینید در کار خیر و طاعت توفیق می یابید و علم می اموزید .
خون گریستن مرقد حضرت خوله دختر امام حسین(ع)+عکس
در طی یک مراسم عزاداری در ضریح حضرت خوله (سلام الله علیها) دختر امام حسین (علیه السلام) واقع در “بعلبک” لبنان ، ناگهان از دیوار های قبر خون سرازیر شد و پس از گذشت لحظاتی از اطراف ضریح نیز خون جاری شد. پس از این ماجرا صدها نفر از دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) برای دیدن این صحنه به این ضریح شریف آمدند. حوادثی از این دست اخیرا در حال افزایش است به نحوی که مدتی پیش نیز تربت امام حسین (علیه السلام) در موزه ی کربلا تبدیل به خون شد. بعد از شهادت جانسوز حضرت سید الشهدا (علیه السلام) در کربلا، یزیدیان؛ دختران و زنان اهل بیت (علیهم السلام) را به اسارت گرفته و از کربلا به کوفه و سپس به شام بردند. اهل بیت امام حسین (علیه السلام) در مسیر شام از شهرهای مختلف از جمله حمص و حلب و حماة و بعلبک عبور کردند. سیده خوله دختر امام حسین (علیه السلام) در شهر بعلبک رحلت کرده و پیکر مطهرش را در همین شهر به خاک سپردند. هم اکنون مرقد مطهر ایشان زیارت گاه عاشقان و شیعیان در این منطقه است. منبع:شیعه نیوزالله اکبر
چهل نکته خواندنی درباره حرم امام رضا(ع)
نکته1در سال 203 و به قولى 202 هجرى قمرى که حضرت رضا علیه السلام در طوس به شهادت رسیدند بدن مطهر آن امام همام را در باغ حمید بن قحطبه و در کنار قبر هارون خلیفه عباسى به خاک سپردند و نخستین بناى حرم مطهر همان بقعه هارون الرشید است که بعدها حرم را روى دیوارهاى قدیمى آن بنا نهادند و از آن به بعد طوس به مشهد الرضا تغییر نام یافت.نکته2 در سال 400 هجرى قمرى به دستور سلطان محمود غزنوى بناى بقعه و حرم تجدید بنا و منارهاى بر آن افزوده شد و پس از آن در زمانهاى مختلف اقداماتى به مرور صورت گرفته است .نکته3 سنگ مرقد نخستین که برای مشخص نمودن مدفن امام بر زمین نصب شده، سنگ بنای ساخت ضریح هم بوده است. آنچه مسلم است تا قرن هشتم هجری قمری ضریحی بر مضجع شریف نصب نبوده است.نکته4در ابتدا حرم مطهر به صورت بنایی ساده، با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود، چنانکه بقعه مطهر تنها یک در ورودی ساده در پیش روی مبارک داشت و دارای تزئیناتی مختصر به سبک آن زمان بود.نکته 5 مشهور است که از زمان صفویان گذاشتن ضریح بر مرقد امام مرسوم شده است و برخی احتمال دادند که ساخت ضریح از عصر تیموریان متداول گشته است.نکته6 28 هزار لامپ در حرم امام رضا علیه السلام روشن میباشد، که اکنون علاوه بر 28 هزار شعله برق، شش هزار لوستر نیز در ابعاد مختلف و با قدمتهای طولانی مورد استفاده قرار گرفته است.نکته7 ضریح اول، ضریحی چوبی بوده، با تسمههای فلزی و پوششی از صفحات طلا و نقره. این ضریح در زمان شاه طهماسب صفوی یعنی سال 957 هجری قمری ساخته و بر روی صندوق چوبی مضجع منور نصب میشود. در سال 1311 همزمان با تعویض صندوق به دلیل فرسودگی پایهها ضریح برچیده شده، پوشش طلا و نقره و جواهرات آن از چوبها جدا و به خزانه آستان قدس منتقل میشود.نکته8 ضریح دوم، ضریحی بوده فولادی مرصع، معروف به ضریح نگین نشان. این ضریح در سال 1160 به دستور شاهرخ فرزند رضا قلی میرزا نوه نادرشاه ساخته و به وقف بر فراز مرقد شریف نصب میشود. ضریح فولادی یا ضریح نگین نشان سقف نداشته، پنجرهها و شبکههای چهار طرف آن دارای گوی و ماسورههایی بوده است که با نگینهای کوچک یاقوت و زمرّد تزیین یافته و تعداد آنها به 2000 بالغ میشده است. به دلیل وضعیت ویژه این ضریح ذیلاً به عین کتیبه آن اشاره میشود. «نیاز رحمت ایزد مستعان، و تراب اقدام زوّار این آستان ملک پاسبان، سبط سلطان نادر شاه الحسینی الموسوی الصفوی، بهادرخان به وقف و نصب این ضریح و قبههای مرصع چهار گوشه ضریح مقدس مبارک موفق گردید. ( سنه 1160قمری) »نکته9 در زمان تولیت میرزا سعیدخان برای مصون ماندن نذورات داخل ضریح دوم ، شبکه و پوشش طلایی روی ضریح منور قرار ...
معجره ی باور نکردنی جاری شدن خون از مزار مطهر دختر امام حسین(ع) /عکس
سرازیر شدن خون از قبر شریف حضرت خولة(س) در شهر “بعلبک” لبنان شگفتی زائران حرم ایشان را برانگیخت. شهر ”بعلبک” لبنان در عصر روز یکشنبه گذشته شاهد پدیده عجیبی در حرم حضرت خولة(س) دختر امام حسین (علیه السلام) بود. در این روز در حالی که مراسم عزاداری در این مکان برقرار بود از ضریح و دیوارهای متصل به قبر شریف، مایعی شبیه به خون سرازیر شد. در این لحظات عده زیادی از مؤمنین برای مشاهده این صحنه در اطراف قبر شریف حضرت خوله(س) تجمع کردند. همچنین تعدادی از علماء و روحانیون این واقعه را از نزدیک مشاهده نمودند.شایان ذکر است در عاشورای گذشته نیز مقداری از تربت اصل حسینی که در موزه آستان مقدس کربلاء وجود دارد تبدیل به خون شد… در سفر شام کاروان اسرای کربلا، بانویی به نام «خوله» دختر امام حسین (ع) در اثر تألمات این سفر در شهر تاریخی بعلبک به شهادت رسید و در همین شهر به خاک سپرده شد. اکنون مزار ایشان همچون چراغی فروزان به محل زیارت و برگزاری مراسم های شیعیان لبنان و خصوصا بعلبک تبدیل شده است. ماجرای راهب مسیحی نیز ظاهراً در این شهر اتفاق افتاده است و هم اکنون مسجدی بنام مسجد رأس الحسین (علیه السلام) در بعلبک وجود دارد که مربوط به همین واقعه می باشد. خبر سرازیر شدن خون از قبر دختر امام حسین (ع) + عکس خبر سرازیر شدن خون از قبر دختر امام حسین (ع) + عکس خبر سرازیر شدن خون از قبر دختر امام حسین (ع) + عکس خبر سرازیر شدن خون از قبر دختر امام حسین (ع) + عکس خبر سرازیر شدن خون از قبر دختر امام حسین (ع) + عکس خبر سرازیر شدن خون از قبر دختر امام حسین (ع) + عکس خبر سرازیر شدن خون از قبر دختر امام حسین (ع) + عکس
این مطلی واقعی هستش داستان رفاقت یک گناهکار با حضرت زهرا (س) (طولانیه ولی آدمو متحول میکنه)
خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي لوتي وار به حرمت مادرم زهرا گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکنگفت ما غيرتي شديملباسامو پوشيدم و گفتم: يالا چادرو سرت کن ببينم، امشب ميخوام تو عمرم براي اولين بار به حضرت زهرا اعتماد کنم ببينم اين زهرا ميخواد چيکار کنه مارو... يالاسوار ماشينش کردم و اومدم نزديک حسينيه اي که ميخواست بره پياده اش کردماز ماشين که پياده شد داشت گريه ميکردهمينجور که گريه ميکرد و درو زد به هم، دم شيشه گفت: ايشاالله مادرم فاطمه دستتو بگيره، خدا خيرت بده آبروي منو نبردي، خدا خيرت بده...ميگه اومدم تو خونه و حالا ضد حال خورديم و ....تو صحبت ها که داشتم ميبردمش تا دم حسينيه، هي گريه ميکرد و با خودش حرف ميزد، منم ميشنيدم چي ميگهاما داشت به من ميگفتميگفت: اين گناه که ميکني سيلي به صورت مهدي ميزني، آخه چرا اينقدر حضرت مهدي رو کتک ميزني، مگه نميدوني ما شيعه ايم، امام زمان دلش ميگيره، اينارو ميگفتمنم سفت رانندگي ميکردمپياده که شد رفت، آمدم خونهديدم مادرم، پدرم، خواهرام، داداشام اينا همه رفتند حسينيهتو اينام فقط لات من بودمگفت تلويزيونو که روشن کردم ديدم به صورت آنلاين کربلا را نشون ميدهصفحه ي تلويزيون دو تکه شده، تکه ي راستش خود بين الحرمين و گاهي ضريحو نشون ميده، تکه دومش، قسمت دوم صفحه ي تلويزيون يه تعزيه و شبيه خوني نشون ميداد، يه مشت عرب با لباس عربي، خشن، با چپي هاي قرمز، يه مشت بچه ها با لباس عربي سبز، اينارو با تازيانه ميزدند و رو خاکها ميکشوندندميگفت من که تو عمرم گريه نکرده بودم، ياد حرف اين دختره افتادم گفتم وااااااي يه عمره دارم تازيانه به مهدي ميزنمميگفت پاي تلويزيون دلم شکست، گفتم زهرا جان دست منو بگيرزهراجان يه عمره دارم گناه ميکنم، دست منو بگيرمن ميتونستم گناه کنم، اما به تو اعتماد کردمکسي هم تو خونه نبود، ديگه هرچي دوست داشتم گريه کردمگريه هاي چند ساله که بغض شده بود، گريه ميکردم، داد ميزدم، عربده ميکشيدم، خجالت که نميکشيدم ديگه، کسي نبودميگفت نزديکاي سحر بود، پدر و مادرم از حسينيه آمدندتا مادرم درو باز کرد، وارد شد تو خونه، تا نگاه به من کرد (اسمش رضاست)، يه نگاه به من کرد گفت: رضا جان کجا بودي؟گفتم چطور؟ گفت بوي حسين ميدي!رضاجان بوي فاطمه ميدي، کجا بودي؟افتادم به دست پدر و مادرم، گريه.... تورو به حق اين شب عاشورا منو ببخشمن کتک زدم، اشتباه کردمبابام گريه کن، مادرم گريه کن، داداشها، خواهرا... همه خوشحالداداش ما، پسر ما، پسرم حسيني شدهصبح عاشورا، زنجيرو برداشتم و پيرهن مشکي رو پوشيدم و رفتم تو حسينيهتو ...
میلاد هشتمین امام، هفتمین قبله و دهمین کشتی نجات آقا امام رضا (ع) بر شما مبارکباد.
امروز که سر بر حرمت می آیم انگار تمام عشق کامل شده است ای ضامن آهو! به غریبی سوگند دل کندن ازاین ضریح مشکل شده است شمع جمع شاپرکهایی رضا ای کلید ساده مشکل گشا آن گل زیبا گل خوشبو تویی ای رضا جان، ضامن آهو تویی با نگاهت چون کبوتر کن، مرا تا بگیرم اوج، خوشحال و رها حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم ... میلاد نور مبارک ای پسر فاطمه، نور هدی سبزترین باغ بهار خدا با تو دل از غصه رها می شود پاکتر از آینه ها می شود ای گل گلزار خدا، یا رضا آینه ی قبله نما یا رضا هر کس در مجلسی نشیند که امر ما در آن زنده می شود، در روزی که قلب ها می میرند، قلبش نخواهد مرد. اگه به مراسم جشن میلاد آقا امام رضا-ع رفتی، ما رو هم دعا کن. السلام ای حضرت سلطان عشق یا علی موسی الرضا ای جان عشق السلام ای بهر عاشق سرنوشت السلام ای تربتت باغ بهشت نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند مردم صدای آمدنت را شنیده اند زیباتر از همیشه شده آستان تو آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند گفتی که بلا بلا بلا ، گفتم چشم ، از روز الست با رضا گفتم چشم من آمده ام تا به ولایت برسم، گفتی انا من شروطها گفتم چشم بلیط ماندن است مانده روی دستهای من در این همه مسافر حرم نبود جای من؟ رفیق عازم سفر، فقط «سلام» را ببر سفارش مریض حضرت امام را ببر هرکجاسلطان بود دورش سپاه و لشکر است، پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است با خبر باشید چشم انتظاران ظهور، بهترین سلطان عالم از همه تنها تر است عشق یعنی اشک توبه در قنوت، خواندنش با نام غفار الذنوب عشق یعنی چشمها هم در رکوع، شرمگین از نام ستار العیوب عشق یعنی سر سجود و دل سجود، ذکر یارب یارب از عمق وجود هر چند حال و روز زمین و زمان بد است یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای آنجا برای عشق شروعی مجدد است کاش من یک بچه آهو می شدم می دویدم روز و شب در دشتها توی کوه و دشت و صحرا روز و شب می دویدم تا که می دیدم تو را مرا طلای گنبد تو بی قرار میکند کسی مرا به دوش ابرها سوار میکند ...
دعوت نامه ای برای یک دانش آموز ( به مناسبت تولد امام حسین علیه السلام )
دعوت نامه ای برای یک دانش آموز زینب وحیدی دختر 13 ساله دانشآموز دوم راهنمایی روستای آبچور از توابع بجنورد که نامهای به امام حسین(ع) نوشت و چهزود دعوتنامه خود را از امام حسین (ع) دریافت کرد! به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس، زینب وحیدی دختر 13 ساله دانش آموز دوم راهنمایی روستای آبچور از توابع بجنورد که نامهای به امام حسین علیه السّلام نوشت و چهزود دعوتنامه خود را از امام حسین دریافت کرد! ماجرا چنین است: سوال: در چه خانوادهای زندگی میکنی و چه عاملی باعث شد به یاد امام حسین بیفتی؟زینب: پدرم کارگر ساده است، مادرم خانهدار، یک خانواده 6 نفره هستیم، به مناسبت دهه فجر سال 89 از طرف مدرسه روستا در مسابقه حفظ سوره فجر شرکت کرده و یک کارت بانکی با ارزش ده هزارتومان هدیه گرفتم. این کارت را خیلی دوست میداشتم و آن را به خوبی نگهداری میکردم. یک هفته بعد از طرف مدرسه به دانش آموزان گفتند برای بازسازی حرم مطهر امام حسین علیه السلام از طریق ستاد بازسازی عتبات کمک جمعآوری میکنند. من هم همین کارتی را که گرفته بودم با نامهای که نوشتم هدیه دادم. سوال: در نامه چه نوشتی؟زینب: نوشتم: به نام خدا - نامه مینویسم برای امام حسین علیه السّلام - خیلیها دل دارند که به کربلا بروند، بعضی میگویند باید پولدار شویم تا به کربلا برویم، ولی من میگویم باید قسمت شود و کربلا ما را بخواهد. من این نامه را که مینویسم اشک از چشمهایم جاری میشود، خدایا، میشود روزی که کربلا بیایم و کنار ضریح آن امام بزرگوار درددل کنم، من این هدیه را که در 20 بهمن 89 برای حفظ سوره فجر گرفتم به این نیت میدهم تا امام حسین علیه السّلام را همیشه بهیاد آورم، اگر من پول زیادی داشتم، هیچوقت دریغ نمیکردم ولی پدرم یک کارگر ساده است و برای درس و مخارج ما کار میکند . سوال: بعد چه شد؟زینب: نامه مرا مدیر مدرسه خوانده بود، سر صف آمد و گفت: آیا شما دانش آموزان معلم و مدیرتان را به گریه انداختهاید؟ همه گفتند: نه. مدیر گفت: زینب با نامهاش مرا به گریه انداخت و شب تا صبح گریه کردم، بعد از آن یک کارت دیگر پارسیان خودش به من هدیه داد. سوال: کی و چطور به کربلا آمدی؟زینب: یک روز به من و خانوادهام اطلاع دادند آموزش و پرورش میخواهد زینب را به سفر کربلا ببرد. بعد هم گذرنامه تهیه کردند و تاریخ سفر پنجم تیر یعنی بعد از امتحانات خرداد اعلام شد و آقا امام حسین دعوتنامه مرا امضا کرد. سوال: از آقای رازی مدیرکاروان زینب: این کاروان چگونه عازم کربلا شد؟پاسخ: آموزش و پرورش بجنورد برای تشویق ...