تزيينات تشك عروس
فرهنگ وآداب و رسوم دزفول
تاريخچه دزفول: دزفول يكي از شهرهاي استان خوزستان است،درمنطقه جنوب غربي ايران و با قدمتي ديرينه. در نوشته هاي باستاني پس از طوفان نوح از شهري به نام « آوان» نام برده شده كه پايتخت ايلام وسرآمد شهرهاي مشرق زمين بوده است و بسياری از محققين برآنند كه اوان همان دزفول كنونی بوده است. در معجم البلدان اثر ياقوت حموی، از دزفول با نام روناش ياد شده و به آن دزپل نيز گفته شده است. دزفول يعني دزپل، يا قلعه پل، بر كنار رودخانه ي دز در شمال غربي جندي شاپور واقع است. و چون پل مشهوري كه مي گويند به فرمان شاپور دوم ساخته شده در آنجاست، اين شهر بدين اسم موسوم شده است.اهميت شهر دزفول درآن زمان به خاطر پلی بوده است كه در مدخل شهر قديمی دزفول بر روي رودخانه ی دز بسته شده است كه پل قديم نام دارد ودر روزگار عضدالدوله و به دوران صفوی بر می گردد و قديمترين پل جهان است كه هنوز از آن استفاده می شود. نام دزفول از هفتصد سال پيش در آثار و كتابها ديده شده و تا كنون نيز به اين نام مشهور است. گويش دزفولى: با توجه به سابقه تاريخى دزفول، از زمان پيدايش لهجه دزفولى آگاهى دقيقى نداريم ولی با توجه به گفته بزرگان و نيز برخى از واژه ها كه گويش دزفولى وجود داشته ودرفرهنگ هاى فارسى اثرى از آنها ديده نمى شود، مي توان احتمال داد كه گويش دزفولى از گويش يا زبان«خوزى» به يادگار مانده است. دكتر محمد معين در فرهنگ خود از گويش دزفولى به عنوان يكى از لهجه هاى ايرانى نام مى برد و معتقد است كه اين لهجه ظاهراً از بقاياى زبان خوزى است. همچنين با وجود برخى از واژه ها در فرهنگ اسدى طوسى كه امروزه يا به همان صورت و يا با كمى تغييراما با همان معنى، در گويش دزفولى به كار مى رود مى توان ادعا نمود كه ريشه اين گويش را مى توان در فارسى درى جستجو كرد. گويش ها اگر چه در تلفظ واژه ها و حتى قواعد دستورى با هم تفاوت ها يي دارند اما براى اهل زبان قابل درك هستند، لذا از طريق حفظ آنها مى توان بسيارى از ويژگيهاى زبان قديم هر منطقه را شناسايى و حتى حفظ كرد. برخى از ويژگيهاى لهجه دزفولى: در اين لهجه حروف ح،ع وق از حلق ادا مى شوند، تا جايي كه برخى از واژه هاى فارسى مانند اسب را عسب، آفتاب را عفتو و اشك را عرس مى نامند. همچنين حروف صامت مانند سوش را با پيشوند اِ ادا مى كنند: شكم را اِشكم، شناختن را اِشناختن، سفيد را اِسبيد گويند.ديگر مشخصات قابل توجه اين است كه نام كليه جانداران را با پسوند «اون» جمع مى بندند، مانند: لرها = لرون ، عربها = عربون و اسبها = عسبون. تعدادى از واژه هاى دزفولى: الان:ايسون بادمجان:بازنجون گوجه:تماته آب:اُ سهم:بر ...
ایفل در روز،شانزه لیزه در شب
صبح گشت شهري شروع شد،ترافيك هم به خوب و با دقت گشتن شهر بيشتر كمك كرد.هوا گرم و بسيار آفتابي بود.از خيابان طولاني قيوولي(ريوولي خودمون!)ميگذريم.چند دور دور ميدان كنكورد ميزنيم تا تمامي توضيحات رو بشنويم.همين يكي دوروزه ،روز ملي بوده و همه جا در حال جمع كردن صندليها و تاسيساتي هستند كه برپا شده بود.از اقك دي تفيومف يا همون طاق پيروزي يا شارل دو گل اتووا ميگذريم... شانزه ليزه در روز... محله اعيان نشين فوش،كه سربالايي كمي دارد و در انتها به ميدان بزرگي كه مشرف به غول آهنين است را طي ميكنيم... ايفل در روز... يكي از زيباترين مكانهايي كه امروز رفتيم،اپراي گارنيه بود.بسيار مجلل و پر از جزييات...يك لحظه صحنه هاي مهماني هاي فيلم"دوشس" در ذهنم تداعي شد... گالري لافايت،يك مركز خريد بزرگ... سقف لافايت به قدري زيبا و پر از شيشه هاي رنگي بود...به قدري تزيينات سقف و طبقات و ايوانهاي اين مركز خريد، رنگي و پر از جزييات و ديدني بود... مردم به طرز غريبي به خريد مشغول بودند.حتي براي ورود به كيف فروشي صف بسته بودند...در پاريس شديدا حس اينكه بايد خريد، به آدم القا ميشود! شب،تنها به گروه ملحق ميشوم.خستگي راه از تن چند نفر من جمله همسرمحترم در نرفته است و استراحت را ترجيح داده اند... شانزه ليزه در شب... از ساعت ٨ تا١١ شب با تور ليدر،شانزه ليزه رو راه ميروم.به كافه فوگت ميرسيم.كافه اي كه پاتوق افراد مشهوراست.از ساركوزي تا بينوش...و اسامي افراد مشهوري كه به اين كافه امده اند،روي لوح هاي فلزي كف پياده رو حك شده است... به فروشگاه اصلي لوييز ويتون ميرسيم.ميخواهيم برويم سرك بكشيم!مردك خوش تيپ از داخل سرش رو به علامت منفي تكان ميدهد و اذن دخول نمي دهد!خوب فكر كنم حق هم داشت،اصلن به چه چيز قيافه ما مي ايد كه لوييز ويتون خر باشيم! از جلوي دفتر فروش ايران اير تنها شركت ايراني كه در شانزه ليزه ملك دارد و قبل از انقلاب خريداري شده است،رد ميشويم... دقيقا وسط خيابان شانزه ليزه،عروس و دامادي چشم بادامي ايستاده اند تا عكاس از انها عكسي در قاب اغك دي تريموف بگيرد... به قدري عروس ساده است كه شورش درامده است.يك دم اسبي با كش سر!ولباس عروسي كه جيب دارد و كراوات داماد در جيب عروس است!! ما پشت چراغ قرمز كنار خيابان مشغول تماشاي اين صحنه رمانتيك هستيم.چند پسر سياهپوست كنار ما ايستاده اند.يكي از انها به عروس و داماد اشاره ميكند و به من ميگويد:وري رمانتيك!چيزي نميگويم.ميگويد:آي لاو دم!ساكت هستم..ميگويد:آي لاو يو!چراغ سبز ميشود،ميگويد:كام ويت مي...كام آن...! با دينا،تا ميدان كنكورد ميرويم،از خيابان پشتي كه منتهي به كاخ اليزه ميشود،رد ميشويم...از كوچه هاي اعياني اين منطقه ...
تشکیل تعاونی های دانشجویی و جدول مشاغل فعاليتهاي شغلي در غالب تفاهم نامه صندوق مهر امام رضا(ع) و وز
دانشجويانی که متقاضي تاسیس تعاوني دانشجويي مي باشند سريعاً به اموردانشجويي مرکز مراجعه نمايند. مهمترين امتيازات و مزاياي تعاوني: 1- حداقل 10% سهم آورده(طبق ضوابط وآئين نامه مربوطهکه به تصويب شوراي هماهنگي خواهد رسيد) 2- اولويت دربرخورداري ازتسهيلات مندرج درفصل سوم توسعه بخش تعاون قانوناجرايي شدن سياست هاي اصل 44 قانون اساسي 3- امتياز در گرفتن تسهيلاتاستاني 4- اختصاص 000/000/150 ریال وام قرض الحسنه به هریک از نفرات شرکت تعاونی جمعا بهمبلغ 000/000/050/1 ریال توجه: دانشجويان مي بايست برای تشکیل شرکت تعاونی حداقل درگروههاي 7 نفره تاسیس گردند که برای انجام مراحل فوق و اطلاعات بیشتر به امور دانشجويي مراجعه نمايند ضمناً اولويت تشکيل تعاوني با گروههايي مي باشد که زودتر از گروههاي ديگر ثبت نام مي نمايند. تذکر مهم : از ۷ نفر فوق ۲ نفر می توانند غیر دانشجو باشند . نام برخی فعاليتهاي پیشنهادی شغلي که دانشجویان می توانند انتخاب نمایند : رديف نام فعاليت 1 آرايشگاه زنانه 2 آرايشگاه مردانه 3 آموزشگاه آرايشگري 4 آموزشگاه آشپزي 5 آموزشگاه حسابداري 6 آموزشگاه خوشنويسي 7 آموزشگاه خياطي و گلدوزي 8 آموزشگاه رانندگي 9 آموزشگاه رفوگري 10 آموزشگاه زبان 11 آموزشگاه طراحي 12 آموزشگاه علمي 13 آموزشگاه فرش 14 آموزشگاه فيلمبرداري و عكاسي 15 آموزشگاه قرآن 16 آموزشگاه كامپيوتر 17 آموزشگاه گلسازي 18 آموزشگاه موسيقي 19 آموزشگاه هنري 20 باشگاه ورزشي (خانمها) 21 باشگاه ورزشي (آقايان) 22 تعمير دستگاههاي گرم کننده خانگي و تجاري (بخاري، آبگرمكن، شوفاژ و ...) 23 تعمير انواع لوازم صوتي و تصويري و دوربين 24 تعمير دستگاههاي سردکننده خانگي و تجاري (يخچال، آب سردآن، آولر و ...) 25 تعمير ابزارآلات موسيقي 26 تعمير ماشين هاي سنگين (ماشين هاي گازوئيلي) 27 تعمير اتومبيل(ماشين هاي بنزيني) 28 تعمير انواع پمپهاي هيدروليک 29 تعمير تجهيزات پزشکي، دندانپزشکي و بيمارستاني 30 تعمير و فروش تلفن و موبايل 31 تعمير جلوبندي و آم كفنرسازي 32 تعمير چرخ خياطي گلدوزي 33 تعمير دستگاه هاي زيراكس و فاكس 34 تعمير ماشينهاي اداري و محاسباتي 35 تعمير دوچرخه 36 تعمير ديسك و صفحه 37 تعمير ماشينهاي كشاورزي 38 تعمير موتورسيكلت 39 تعمير ميزان فرمان و بالانس چرخ 40 آپاراتي و تعويض روغن 41 آسفالت كاري و عايقهاي رطوبتي 42 فروش ابزار قاليبافي (نقشه، انواع نخ، دار قالي و ... 43 اتوشويي و خشكشويي 44 خدمات پزشکي (ارتوپدي و فيزيولوژي) 45 اسكلت بندي سوله 46 خدمات مشاوره اي (بازاريابي، تجارت و امور گمرکي) 47 خدمات ...
صنایع دستی در صومعه سرا
گليم گليم زير اندازي است که بيش تر روستاييان و كوچندگان از آن استفاده مي كردند و چون همانند نمد جزء اقلام اساسي زندگي مردمان هر منطقه محسوب مي شد ، از منشاء پيدايش آن اطلاعاتي دردست نيست . يافته هاي كشف شده حاكي از آن است كه عده اي بسيار قبل از مهاجرت آريايي ها در جنوب كناره درياي خزر اقامت داشته و با مهارت مبادرت به بافتن گليم مي نمودند .در اين باره نوشته اند : « با اطمينان مي توان گفت كه گیــلان در بافت گليــم يك مركز نخستين محسوب مي شده ولي تعییـن زمــان دقيق آن به آساني ميسر نيست» (هال ،ص14) كشفيات و اطلاعات موجود دركتب كهن هم چون حدود العالم وجود گليم را از قرن چهارم هجري به بعد درگيلان تائيد مي كند. هيچ نمونه اي از این اعصار دردسترس نيست و تنها مي توان به بافت هاي دوره هاي اخير (دهه هاي پنجاه به بعد) اشاره داشت كه مركزيت اصلي آن را درناحيه غرب گيلان مي دانند . بر اساس باور گليم بافان و متخصصان ، طرح و نقش گليم درغرب به ويژه تالش متاثر از گليم هاي تركي و قفقازي و عشاير شاهسون – از توليد كنندگان عمده گليم در این اعصار – است « تالش ها اكثراً ترك نژادند و تاثير دست بافته هاي قفقاز درگليم هاي آن ها مشاهده مي شود . گليم هاي آن ها به خاطر بافت هاي چاكدار روشن و شاد و نگاره هاي تزييني كنگره دار و لوزي شكل شهرت بسيار دارد. حاشيه ها باريك و با طرح و ريشه ها گيس بافت يا گره دار ساده است » (هال ،ص 206) . تاثير پذيري از نقوش عشايرشاهسون و قفقاز ازدهه هاي چهل و پنجاه درغرب گيلان ترديد ناپذير است . اين به سبب روي آوردن مجدد گليم بافان غرب به اين صنعت به جهت واردات گليم به اين منطقه است و وجود گليم بافي قبل از تاثيرپذيري از عشاير به طور پراكنده براي مصارف شخصي كه قدمتي ديرينه دارند و استفاده از نقوش نياكان به شيوه موروثي ، نشان دهنده آن است كه درگيلان گليم و نقوش به كار رفته در آن به شكل تقليدي وجود نداشته ، بلكه هويتي مستقل و خاص منطقه داشته است . با گذشت اعصار و فناپذيري پشم تمايل مردم براي استفاده از فرش ها موجب شد تا گليم اعتبار خود را در شهرها از دست بدهد و به روستاهاي كوه نشين محدود گردد ، البته دراين ميان نقوش و رنگآميزي آن اصالت خود را از دست نداد و در فرش ها و چادر شب ها متجلي گرديد . در هر حال ، در غرب گيلان آميختگي نوع بافت و نقوش گليم عشاير شاهسون ، قفقاز و .. با فرهنگ بومي و محلي تالش ، به اوج رسيد ، به طوري كه نقوش مورد استفاده به مشخصه اي تبديل شد تا كارشناسان گليم از روي همين حاشيه ها كه اغلب به رنگ هاي آبي ، زرد و يا قرمز يكدست و يا نقش ونگاري از گل و ستاره و حيوانات است آن را مختص گیلانیان بدانند. ...