تحلیل چیست

  • تحلیل فاندامنتال چیست

     تحلیل فاندامنتال چیستتحلیل فاندامنتال بررسی و مطالعه تمام عواملی می باشد که بطور مستقیم یا غیر مستقیم بر میزان عرضه و تقاضا اثر می‌گذارند. تفاوت اصلی تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال در نوع نگرش و تفسیر به نوسانات بازار می باشد. تحلیل گر تکنیکال معلول گرا و تحلیل گر فاندامنتال علت گرا می باشد. به عبارتی تحلیل تکنیکال مبتنی بر قیمت و حجم معاملات است و دلایل تغییر قیمت را نادیده می گیرد. در حالی که در تحلیل فاندامنتال همه عواملی که منجر به تغییر عرضه و تقاضا می شوند مورد مطالعه قرار گرفته تا ارزش جاری و آینده ارزها در برابر یک دیگر بدست آید.نرخ برابری ارز های مختلف در برابر یکدیگر با توافق همه شرکت کننده گان و بازیگران بازار پدید می آید و بیان کننده قیمت است که عده ای برای خرید و عده ای برای فروش در آن به توافق رسیده اند. چنانچه در مجموع اکثریت بازار انتظار بالا رفتن نرخ های مبادله را داشته باشند  اقدام به خرید آن ارز خواهند کرد و اگر انتظار پایین آمدن نرخ ها را داشته باشند  ارز مورد نظر را به فروش می رسانند  .  بنابراین تعیین قیمت در بازار به انتظارات معامله گران از آینده قیمت بستگی دارد.به طور کلی عوامل اقتصادی ,سیاسی و مالی ,ترس و نگرانی,بحران ها,امید و آرزو مسایلی  هستند که انتظارات معامله گران بازار را تغییر میدهند که این امر موجب عدم تعادل  بین عرضه و تقاضا و در نتیجه تغییر قیمت ها تا رسیدن به تعادل میگردد  .هدف معامله گر فاندامنتال تشخیص همین عدم تعادل ها و معامله در جهت رسیدن قیمت به نقطه تعادل ( و متعاقبآ کسب سود) می باشد. تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال همانطور که از اسمش پیداست بررسی عواملی است که به طور بنیادی بر قیمت آنچه که شما خرید و فروش یا به اصطلاح ترید (Trade ) می کنید اثر می گذارند. آنچه در بازار های مالی از جمله بازار فارکس می توان معامله کرد بسیار پر تعداد است و از نظر ماهیت با هم تفاوت دارند. ارز ها، کالا ها و سهام شرکتها موضوعات معاملاتی یا به اصطلاح انگلیسی آن وسائل (Instruments) معاملاتی کاملا متفاوتی هستند که نمی توان عوامل بنیادی یا همان فاندامنتال موثر بر قیمت آنها را به سادگی و با یک روش بررسی نمود. حتی بعضا در مواردی مثل فلزات قیمتی و به خصوص طلا دارای ماهیتی دوگانه هستند که به آن خواهیم پرداخت.  پس نتیجه اینست که تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال باید برای هر چیزی که می خواهید ترید کنید به طور خاص تحقیق و بررسی شود. از این رو در این مقاله کوتاه مبانی تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال را به چند گروه مجزا به حسب هر مورد به طور خلاصه و صرفا با اشاره به مبانی و مهمترین ...



  • تحلیل عاملی چیست؟

    مقدمه: تحليل عاملي اصطلاحي است كلي براي تعدادي از تكنيك هاي رياضي و آماري مختلف اما مرتبط با هم به منظور تحقيق درباره ماهيت روابط بين متغيرهاي يك مجموعه معين. تحلیل عاملی از جمله روشهای چند متغیره است که در آن ،متغیرهای مستقل و وابسته مطرح نیست زیرا این روش جزء تکنیکهای هم وابسته محسوب میگردد و کلیه متغیرها نسبت به هم وابسته اند. مساله اساسي تعيين اين مطلب است كه آيا تعداد زیادی متغير اصلی را مي توان به مجموعه کوچکتری از متغیرها ،با کمترین میزان ریزش اطلاعات تبدیل کرد؟   بنیانهای اولیه تحلیل عاملی: نخستين كار درباره تحليل عاملي حدود 100 سال پیش توسط روانشناسی به نام چارلز اسپيرمن (1940) صورت گرفت، كه به گونه كلي « پدر» اين روش شناخته شده است. بعد از او كارل پيرسن (1901)، روش «محورهاي اصلي» را پيشنهاد كرد و هتلينگ (1933) آن را به گونه كاملتري توسعه داد بسياري از كارهاي نخستين در تحليل عاملي، يعني در طول سال هاي 1900 تا 1930، به كاربرد مدل اسپيرمن در بسياري از مسايل عملي و بررسي شرايط مناسب براي استفاده از آن مدل اختصاص يافته است. در طول اين دوره، علاوه بر خود اسپيرمن، دانشمندان ديگري مانند سيريل برت، كارل هليزينگر، ترومن كلي، كارل پيرسن و گادفري تامسون، كمك هاي شاياني به ادبيات تحليل عاملي كرده اند. امروزه، روش تحلیل عاملی از جمله تکنیک های تحلیل آماری است که در سطح وسیعی از شاخه های علوم مانند روانشناسی ،جامعه شناسی، مدیریت، جغرافیا ،برنامه ریزی شهری و... استفاده میشود. در اوايل سال 1930، آشكار شد كه مدل تك عاملي عمومي اسپيرمن براي توصيف روابط بين متغيرهاي يك مجموعه هميشه كافي نيست. ترستون احتمالا برجسته ترين تحليلگر عاملي نوين بوده و نفوذ قابل ملاحظه اي در توسعه اين روش از سال هاي 1930 تا كنون داشته است. كارهاي اوليه در تحليل عاملي  كه توسط دانشمندان ياد شده انجام گرفته ، بيشتر توجيه نظري دارد، هر چند هيچ يك از آن ها آماده براي آزمون هاي آماري فرضيه هاي خاص درباره ساختارهاي عاملي مجموعه هاي معيني از متغيرها نبوده است. اما، وقتي كامپيوترهاي پر سرعت در اختيار قرار گرفت در اواسط تا اواخر سال هاي 1950، حركتي از تئوري گرائي به سوي آنچه تحليل عاملي اكتشافي ناميده مي شود، به وجود آمد. اين حركت به گونه آشكار از طريق تئوري عامل مشترك ترستون تشويق، و از طريق فرمول بندي عمومي هتلينگ (1993)، درباره عمليات رياضي مولفه هاي اصلي كه قبل از آن به دليل محاسبات فوق العاده پيچيده و پرزحمت آن ، به كار نرفته بود تسهيل شد. چنين به نظر مي رسد كه در طول سال هاي 1950 و 1960، تقريبا هر كس، هر چيزي را تحليل عاملي مي كرده است، به اين اميد ...

  • تحلیل بنیادی چیست؟

    تحلیل بنیادی چیست؟

  • تحلیل SWOT چیست

    تحلیل SWOT چیست ؟ (SWOT Analysis) تحلیل SWOT ابزاری کارآمد برای شناسایی شرایط محیطی و توانایی های درونی سازمان است. پایه و اساس این ابزار کارآمد در مدیریت استراتژیک و همین طور بازاریابی، شناخت محیط پیرامونی سازمان است. حروف SWOT که آن را به شکل های دیگر مثل TOWS هم می نویسند، ابتدای کلمات Strength  به معنای قوت ، Weakness به معنای ضعف، Opportunity به معنای فرصت و Threat به معنای تهدید است. ماهیت قوت و ضعف به درون سازمان مربوط می شود و فرصت و تهدید معمولاً محیطی است.در اینجا به معرفی آنالیز SWOT پرداخته شده است و نحوه ی اجرای آن شرح داده نشده است.   قوت ها : قوت های سازمان همان منابع و توانایی هایی است که در اختیار دارد و می تواند از آنها به منظور ایجاد یک مزیت رقابتی استفاده کند. موارد زیر می توانند از قوت های شرکت به حساب آیند : اختراعات ثبت شده شرکت. نام تجاری و برند شناخته شده. شهرت در بین مشتریان. مزیت در قیمت تمام شده. دسترسی اختصاصی به منابع طبیعی. دسترسی به شبکه های توزیع مناسب. نیروی انسانی کارآمد و آموزش دیده. ضعف ها : نبودن بعضی از توانایی های کلیدی در سازمان می  تواند به عنوان یک ضعف در سازمان تلقی شود. موارد زیر می توانند از ضعفهای شرکتها باشند : عدم پشتیبانی و حفاظت از اختراعات. نام تجاری و برند ضعیف. ناشناخته بودن در بین مشتریان. ساختار پر هزینه در شرکت. عدم دسترسی به منایع. عدم دسترسی به شبکه های توزیع. نیروی انسانی ناکارآمد. نکته ی حائز اهمیت در اینجا امکان تبدیل شدن ضعفها و قوت ها به یکدیگر در شرایط گوناگون است. برای مثال ظرفیت تولید بالا می تواند یک مزیت و قوت برای شرکت محسوب شود اما همین ظرفیت بالا در شرایط رکود و تغییرات تکنولوژیکی می تواند باعث کاهش چابکی شرکت گردد و به آن لطمه وارد کند. فرصتها : شناسایی و بررسی دقیق محیط خارجی می تواند فرصتهای جدیدی را برای مدیران شرکت نمایان سازد و همین فرصتها می توانند آغازگر مسیر جدیدی برای توسعه و رشد باشند، فرصتهای می توانند شامل موارد زیر باشند : نیاز برطرف نشده مشتری. ظهور تکنولوژی های جدید. کم شدن محدودیت های قانونی. حذف موانع تجارت جهانی. تهدیدها : تغییر در متغیرهای خارجی و محیطی می تواند تهدید هایی را برای شرکت در  پی داشته باشد. مواردی چون : تغییر در سلیقه ی مشتری که باعث فاصله گرفتن او از محصولات ما می شود. ظهور محصولات جایگزین پر قدرت. افزایش محدودیت های تجاری. ماتریس SWOT به هر حال شرکت نباید منتظر به وجود آمدن فرصتهایی استثنایی در محیط خارجی باشد، بلکه باید تلاش کند تا با تقویت قوت های درونی اش مزیت رقابتی جدیدی را برای شرکت یا سازمان خلق کند. خلق این مزیت ...

  • تحلیل بنیادی, NAV چیست؟

     «ارزش ذاتی، NAV، نسبت‌های مالی، پی بر ای و...» تنها بخشی از متغیرهای مهم در تحلیل بنیادی شرکت‌ها است. در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال تمام متغیرهای درون‌زا و برون‌زای تاثیرگذار بر فضای کسب و کار بنگاه‌های اقتصادی مورد بررسی قرار می‌گیرد که در نهایت مبنای معقولی برای سرمایه‌گذاری یا عدم سرمایه‌گذاری در سهام صنعت و شرکتی خاص فراهم می‌آورد. در بورس تهران نیز سال‌هاست که اغلب سرمایه‌گذاری‌ها بر مبنای تحلیل بنیادی صورت می‌گیرد و حتی افرادی که نگاه تکنیکال و روند قیمتی سهام را الگویی برای سرمایه‌گذاری خود در بورس قرار داده‌اند و در واقع چارتیست هستند نیز نیم‌نگاهی به وضعیت بنیادی سهام دارند تا سرمایه‌گذاری اصولی‌تری را انجام بدهند. اهمیت تحلیل بنیادی در بورس تهران تا آنجا پیش رفته است که هم‌اکنون اصطلاحاتی همچون «ارزش ذاتی»، «افق سودآوری» و «حباب قیمتی» که همه از نگاه فاندامنتال سرچشمه می‌گیرند در مکالمات روزمره سرمایه‌گذاران و کارشناسان سهام در بورس تهران به طور مکرر شنیده می‌شوند. در همین راستا، در گفت‌وگو با حمید زمان‌زاده دانشجوی دکترای اقتصاد و تحلیلگر بنیادی به بررسی زیر و بم تحلیل فاندامنتال یا همان تحلیل بنیادی در بورس ایران و کاربردهای آن پرداخته‌ایم. او در این گفت‌وگو جزئیاتی خواندنی درخصوص تحلیل بنیادی که از نظر او کارآترین مبنای تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری در بازار سهام در شرایط کنونی به شمار می‌رود، بیان کرده است. این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید: تعریف شما از تحلیل بنیادی چیست؟ تحلیل بنیادی، تحلیلی است که درصدد یافتن ارزش بنیادی (ذاتی) یک دارایی مانند سهام و پیش‌بینی مسیر آتی بر اساس مجموعه‌ای از عوامل و متغیرهای اقتصادی و غیراقتصادی است. تحلیلگر بنیادی در بازار سهام اعتقاد دارد که قیمت‌های روز یک سهم ممکن است از ارزش بنیادی انحراف داشته باشد و در نتیجه این ارزش بنیادی باید کشف شود؛ زیرا ارزش روز سهم در نهایت به سمت ارزش ذاتی میل خواهد کرد. در واقع هدف تحلیلگر بنیادی شناسایی فرصت‌های کسب سود و شرایط زیان‌آور از طریق ارزیابی ارزش ذاتی و مقایسه آن با قیمت روز سهام است. در بورس ایران تحلیل بنیادی کاربردی‌تر است یا تکنیکال؟ در بازار سهام ایران مانند سایر بازارهای سهام هم تحلیل‌های بنیادی و هم تحلیل‌های تکنیکی رایج است. اما در مجموع به نظر من در بازار سهام ایران مبنا قرار دادن تحلیل بنیادی می‌تواند به نتایج بهتری منتهی شود. در عین حال باید توجه داشت که استفاده از تحلیل‌های تکنیکی به عنوان یک ابزار کمکی در کنار تحلیل بنیادی به عنوان ...

  • تحليل تكنيكي چيست؟

    تحليل تكنيكي بررسي تغييرات قيمتهاي پيشين به منظور پيش‌بيني تغييرات آتي قيمت است. اغلب از تحليل‌گران تكنيكي به عنوان چارتيست ياد مي‌شود چرا كه براي تحليل‌هايشان اتكاي زيادي به نمودارها دارند. تحليل تكنيكي در زمينه سهام، شاخصها، كالاها، پيمان هاي آتي(Commodity Future)، و يا هر ابزار قابل داد و ستدي كه متاثر از نيروهاي عرضه و تقاضا باشد قابل كاربرد است. قيمت به تركيبي از نرخ هاي باز شدن، حداكثر، حداقل و نرخ بسته شدن يك ورقه بهادار مشخص در بازه زماني معين اشاره دارد. واحد بازه زماني ممكن است كمتر از روز (تغييرات قيمت از يك معامله تا معامله بعدي، 5 دقيقه، ربع ساعت، يا ساعتي)، روزانه، هفتگي، يا ماهانه باشد و ممكن است از چند ساعت تا چندين سال ادامه داشته باشد. همچنين بعضي از تحليلگران تكنيكي علاوه بر نمودار قيمت، ‌مقادير حجم( تقاضاي اوليه موقع باز شدن نماد ) را نيز براي مطالعه عملكرد قيمت‌ بكار مي‌برند. { در نمودارها بصورت ميله اي زير نمودار روند قيمت قرار ميگيرد } اساس تحليل تكنيكيدر ابتداي قرن بيستم، تئوري داو چيزي را بنيان‌گذاري كرد كه بعدها به عنوان تحليل تكنيكي نوين شناخته شد. تئوري داو(Dow) از ابتدا تركيب كاملي نبود بلكه به مرور با كنار هم قرار دادن اجزايي از ميان نوشته‌هاي چارلز داو در طي چندين سال تكميل شد. از ميان قضيه‌هاي نقل شده از داو سه تا از آنها برجسته مي باشند:• قيمت معرف همه اطلاعات مي باشد.• تغييرات قيمت كاملاً تصادفي نيست.• اينكه چه اتفاقي افتاده {‌ پيشينه قيمت } بسيار مهم‌تر است از چرايي آن { چرا اتقاق افتاده‌ } قيمت معرف همه اطلاعات مي باشد: اين قضيه شبيه به اشكال قوي و نيمه قوي بازار كارا است. تحليل‌گران تكنيكي اعتقاد دارند كه قيمت فعلي منعكس كننده تمام اطلاعات است. با توجه به اينكه اطلاعات قبلا اثر خود را بر روي قيمت گذاشته است، لذا قيمت نشان دهنده ارزش منصفانه مي‌باشد و بايد پايه اصلي تحليل را تشكيل دهد. در مجموع قيمت بازار نشان دهنده كليه اطلاعات مشاركت كنندگان در بازار شامل: معامله گران، سرمايه‌گذاران، مديران پرتفوي، تحليل‌گران خريد سهام، تحليل‌گران فروش سهام، جهت دهندگان به بازار، تحليل‌گران تكنيكي، تحليل‌گران بنيادي(Fundamental Analysts) و ديگران مي‌باشد. مخالفت با قيمت‌هايي كه توسط چنين تركيبي از افراد با چنين تخصص‌ها و اعتبارهايي تعيين شده بسيار نابخردانه است. تحليل تكنيكي از اطلاعات بدست آمده از قيمت براي تفسير اينكه بازار چه مي‌گويد با هدف پيش‌بيني آينده استفاده مي‌كند. تغييرات قيمت كاملاً تصادفي نيست: بسياري از تكنيكي‌ها معتقد به روند قيمت هستند. ليكن بيشتر ...