تجزیه وترکیب نهج البلاغه
تجزیه و ترکیب خطبه اول نهج البلاغه قسمت اول
12.00 تجزیه و ترکیب خطبه اول نهج البلاغه قسمت اول بسم الله الرحمن الرحیم خطبه 1 میرالمؤمنین(ع( بنام خداوند بخشنده و بخشایشگر «بسم الله» جار و مجرور و مضاف و مضاف الیه و متعلق به فعل ابتدء مقدر و یا به عامل مقدر و خبر برای مبتدای مقدر است به تقدیر ابتدایی ثابت بسم الله؛ «الرحمن»صفت ویا بدل برای الله «الرحیم» صفت دوم برای الله و اگر الرحمن بدل از الله باشد الرحیم صفت الرحمن خواهد بود؛ (الحمدلله الذی لایبلغ مدحته القائلون ؛ و لایحصی نعماءه العادون؛ و لایؤدّی حقه المجتهدون ) حمد وسپاس خدوند را سزاست که سخنوران از ستودن او عاجزند ؛وحسابگران از شمارش نعمت های او ناتوان اند؛و کوشش کنندگان نمی توانند حق نعمت او را اداء کنند؛ ترکیب «الحمد» مبتدا «لله» جار و مجرور متعلق به کائن مقدر و خبر الحمد «الذی» موصول صفت و یا بدل الله «لا» نافیه «یبلغ» فعل «مدحته» مضاف ومضاف الیه مفعول به لایبلغ «القائلون» فاعل لایبلغ صله الذی؛ «و» عاطفه «لایحصی» فعل منفی به لا «نعماءه» جمع نعمت مضاف ومضاف الیه مفعول به لایحصی «العادون» فاعل لایحصی عطف بر لایبلغ؛ «و»عاطفه «لا» نافیه «یؤدّی حقه المجتهدون»فعل و فاعل ومفعول به عطف بر جمله لایحصی؛ توضیح کسی توانای مدح وثنایی که لا یق ذات او باشد ندارند ،و از این رو است که حضرت سید المرسلین(ص) فرموده است مرا توانایی مدح و ثنای تو نیست؛ تو خود باید ثناگویی ذات قدس خود باشی ؛ شمارشگران و حسابگران از شمارش نعمتهای و بخششهای او درمانده است ؛زیرا نعمتها و عطایایی خداوند تعالی غیر متناهی و آخر برای آنها متصور نیست چنانچه در قرآن کریم س 14ی34 می فرماید :ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها)یعنی اگر بخواهید نعمتهای خدا شمارش کنید توانایی ندارید ؛پس کسی که تواند نعمتهای پروردگار را شمارش کند چه گونه می تواند حق او را اداء کند و شکرش را بجا آورد؛ پس منتها درجه سپاسگذاری آنست که بنده بعجز از ادائی حق نعمت او اعتراف کند زیرا تلاشگران از ادایی حق او در مانده اند؛ «الذی لایدرکه بعدُ الهمم؛ و لایناله غوص الفتن؛ الذی لیس لصفته حدٌّ محدود؛ و لانعت موجود؛ و لا وقت معدود؛ و لا اجل ممدود» خدای که افکار ژرف اندیش ذات او را درک نمی کند؛و دست غوّاصان دریای علوم به او نخواهد رسید؛ پروردگاری که برای صفات حدّ و مرزی وجود ندار؛ وتعریف کامل نمی توان یافت؛ و برای خدا وقتی معین ؛و سرآمدی مشخص نمی توان تعیین کرد؛ ترکیب «الذی» موصول «لا»نافیه «یدرکه» فعل و مفعول به «بعدُ الهمم» مضاف و مضاف الیه فاعل لایدرک و جمله صله الذی و موصول با صله صفت الله و خبر الحمد ؛ «و» عاطفه «لا»نافیه «لایناله »فعل و ضمیر ...
نمونه ای از تجزیه و ترکیب خطبه ی 17 نهج البلاغه
تجزیه و ترکیب خطبه ی هفدهم نهج البلاغة فی صفة من یتصدی للحکم بین الامة و لیس لذلک باهل در وصف كسانى كه داورى ميان مردم را به عهده مىگيرند و شايان آن نيستند . إنَّ أَبْغَضَ اَلْخَلاَئِقِ إِلَى اَللَّهِ رَجُلاَنِ :رَجُلٌ وَكَلَهُ اَللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ دشمنترين مردم در نزد خدا ، دو كس باشند . يكى آنكه خداوند او را به حال خود رها كرده ، إنَّ:از حروف مشبهة بالفعل، عامل ،مبنی علی الفتح أَبْغَضَ: اسم-مفرد-مذکر-مشتق-معرب-معرفه- غیر منصرف-صحیح الآخر/اسم ان و منصوب اَلْخَلاَئِقِ: اسم-جمع مکسر-مذکر-جامد-معرب-معرفه- غیر منصرف-صحیح الآخر/ مضاف الیه و مجرور إِلَى :حرف جر، عامل ،مبنی علی الفتح اَللَّهِ: :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-معرفه-منصرف-صحیح الآخر/مجرور بحرف جر رَجُلاَنِ: اسم-مثنی-مذکر-جامد-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/خبرانَّ و مرفوع رَجُلٌ: :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/بدل برای رجلان مرفوع به تبعیت وَكَلَ:فعل ماضی-للغائب-مجرد الثلاثی-مبنی-متعدی- معلوم-معتل/فعل و فاعل آن الله هُ:اسم-ضمیر متصل للنصب و الجر للغائب-مبنی-معرفه/مفعول و منصوب محلا اَللَّهُ: :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-معرفه-منصرف-صحیح الآخر/فاعل و مرفوع إِلَى:از حروف جر: عامل ،مبنی علی السکون نَفْسِهِ: :اسم-مفرد-مونث-جامد-معرب-معرفه-منصرف-صحیح الآخر/ مجرور بحرف جر هُ:اسم-ضمیر متصل للنصب و الجر للغائب-مبنی-معرفه/مجرور بحرف جر محلاا فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ اَلسَّبِيلِ مَشْغُوفٌ بِكَلاَمِ بِدْعَةٍ وَ دُعَاءِ ضَلاَلَةٍ پس ، از راه راست منحرف گشته است، به سخنان بدعتآميز دلبسته و مردم را به ضلالت فرا مىخواند فَ:حرف ربط-غیرعامل-مبنی علی الفتح هُوَ: اسم-ضمیر منفصل للغائب-مبنی-معرفه/مبتدا و مرفوع محلا جَائِرٌ: :اسم-مفرد-مذکر-مشتق-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/خبر و مرفوع عَنْ: از حروف جر،عامل ،مبنی علی السکون قَصْدِ: :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-معرفه-منصرف-صحیح الآخر/ مجرور بحرف جر اَلسَّبِيلِ: :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-معرفه-منصرف-صحیح الآخر/ مضاف الیه و مجرور مَشْغُوفٌ: :اسم-مفرد-مذکر-مشتق-معرب-معرفه-منصرف-صحیح الآخر/خبر بِـ: از حروف جر،عامل ،مبنی علی الکسر كَلاَمِ : :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/ مجرور بحرف جر بِدْعَةٍ : :اسم-مفرد-مونث-جامد-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/ مضاف الیه و مجرور وَ : حرف ربط-غیرعامل-مبنی علی الفتح دُعَاءِ: :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-نکره-منصرف-ممدود/معطوف و مجرور به تبعیت ضَلاَلَةٍ : :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/ مضاف الیه ...
متن کامل نهج البلاغه
متن کامل نهج البلاغه به صورت فایل وردی را از لینک زیر دریافت نمایید. http://erabquran.persiangig.com/Book/nahjalbalaghah.doc التماس دعا
تجزیه و ترکیب خطبه ی هفدهم نهج البلاغة
فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ اَلسَّبِيلِ مَشْغُوفٌ بِكَلاَمِ بِدْعَةٍ وَ دُعَاءِ ضَلاَلَةٍ پس ، از راه راست منحرف گشته است، به سخنان بدعتآميز دلبسته و مردم را به ضلالت فرا مىخواند فَ:حرف ربط-غیرعامل-مبنی علی الفتح هُوَ: اسم-ضمیر منفصل للغائب-مبنی-معرفه/مبتدا و مرفوع محلا جَائِرٌ: :اسم-مفرد-مذکر-مشتق-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/خبر و مرفوع عَنْ: از حروف جر،عامل ،مبنی علی السکون قَصْدِ: :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-معرفه-منصرف-صحیح الآخر/ مجرور بحرف جر اَلسَّبِيلِ: :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-معرفه-منصرف-صحیح الآخر/ مضاف الیه و مجرور مَشْغُوفٌ: :اسم-مفرد-مذکر-مشتق-معرب-معرفه-منصرف-صحیح الآخر/خبر بِـ: از حروف جر،عامل ،مبنی علی الکسر كَلاَمِ : :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/ مجرور بحرف جر بِدْعَةٍ : :اسم-مفرد-مونث-جامد-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/ مضاف الیه و مجرور وَ : حرف ربط-غیرعامل-مبنی علی الفتح دُعَاءِ: :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-نکره-منصرف-ممدود/معطوف و مجرور به تبعیت ضَلاَلَةٍ : :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/ مضاف الیه و مجرور فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ اِفْتَتَنَ بِهِ ضَالٌّ عَنْ هَدْيِ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ مُضِلٌّ لِمَنِ اِقْتَدَى بِهِ فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ حَمَّالٌ خَطَايَا غَيْرِهِ رَهْنٌ بِخَطِيئَتِهِ فريبى است براى كسى كه بدو فريفته شود . از راه هدايتى كه پيشينيانش به پيش پاى گشاندهاند ، رخ بر مىتابد و كسانى را كه در ايام حياتش يا پس از مرگش به او اقتدا مىكنند ، گمراه مىسازد . بار خطاهاى ديگران بر دوش كشد و در گرو خطاى خود باشد . فَـ: حرف ربط-غیرعامل-مبنی علی الفتح هُوَ: اسم-ضمیر منفصل للغائب-مبنی-معرفه/مبتدا و مرفوع محلا فِتْنَةٌ: :اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/خبر و مرفوع لـِ: از حروف جر،عامل ،مبنی علی الکسر مَن : اسم -موصول عام –مبنی-معرفه/ مجرور بحرف جر اِفْتَتَنَ: فعل ماضی-للغائب-مزید الثلاثی-مبنی-لازم- معلوم-صحیح/فعل و فاعل آن هو مستتر بِـ: از حروف جر،عامل ،مبنی علی الکسر هِ: اسم-ضمیر متصل للنصب و الجر للغائب-مبنی-معرفه/ مجرور بحرف جر محلا ضَالٌّ : :اسم-مفرد-مذکر-مشتق-معرب-نکره-منصرف-صحیح الآخر/خبر دوم و مرفوع عَنْ: از حروف جر،عامل ،مبنی علی السکون هَدْيِ: اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-معرفه-منصرف-صحیح الآخر/ مجرور بحرف جر مَنْ : اسم-موصول عام- مبنی- معرفه/ مضاف الیه و مجرور محلا كَانَ: فعل ماضی-للغائب-مجرد الثلاثی-مبنی - معلوم-معتل/فعل ناقص اسم آن هومستتر قَبْلَ: اسم-مفرد-مذکر-جامد-معرب-معرف بالاضافه-منصرف-صحیح الآخر/خبر ...
تجزیه و ترکیب خطبه اول نهج البلاغه قسمت سوم
12.00 تجزیه و ترکیب خطبه اول نهج البلاغه قسمت سوم «انشأ الخلق انشاءً؛ و ابتدأه ابتداءً بلارویّةٍ؛ أجالها؛ و لاتجربةٍ أستفادها؛ و لاحرکةٍ أحدثها؛ولا همامة نفس اضطرب فیها؛ احال الاشیاءَ لاوقاتها؛ و لَامَ بین مختلفاتها؛ و غرّز غرائزها، و الزمها اشباحها؛و احال الاشیاء لاوقاتها؛ ولَأَمَ بین مختلفاتها؛ و غرّز غرائزها، و الزمها اشباحها؛عالما بها قبل ابتدائها محیطا بحدودها و انتهائها؛ عارفا بقرئنها و احنائها» ترجمه خلقت را آغاز کرد، و موجودات را بیافرید؛ بدون نیاز به فکر و اندیشه ای؛ یا استفاده از تجربه ای، بی آن که حرکتی ایجاد کند، ویا تصمیمی مضطرب در او راه داشته باشد، برا پدید آمدن موجودات گوناگون راه هماهنگ کرد، و در هر کدام غریزه خاص خودش را قرار داد و غرایز را همرا آنان گردانید؛خدا پیش از آن که موجودات را بیافریند از تمام جزئیّات و جوانب آنها آگاهی داشت و حدود و پایان آنها را می دانست، و از اسرار درون و برون پدیده ها آشنا بود، ترکیب «انشأ»فعل ضمیر هو فاعل «الخلق» مفعول به«انشاءً»مفعول مطلق جمله استنافیّه«و»عاطفه«ابتدأه ابتداءً»فعل و فاعل و مفعول به و مفعول مطلق عطف برجمله انشأ«ب»جار«لا»نفی جنس «رویّة»مجرور متعلق به فعل مقدر خبرلا ؛«أجالها»مضاف و مضاف الیه اسم لا و لا با اسم و خبرش صفت برای ابتدأ«و» عاطفه«لا»ذایده برای تأکد«تجربة»عطف بر رویّة«استفادها» فعل و فاعل و مفعول به صفت تجربة«و»عاطفه «لا»ذایده«حرکة» عطف برتجربة«احدثها»فعل و فاعل و مفعول به صفت حرکة«و»عاطفه «لا»ذایده«همه نفس» مضاف و مضاف الیه عطف برحرکة«اضظرب فیها»فعل و فاعل وجار ومجرور متعلق اضطرب جمله اضطرب صفت همه نفس«احال الاشیاءَ» فعل و فاعل و مفغول به خبر مبتدای محزوف هو«لاوقاتها»جار و مجرور ومضاف و مضاف الیه متعلق احال«و»عاطفه«لَأمَ»فعل و ضمیر هو مستتر فاعل«بین مختلفاتها» مضاف و مضاف الیه مفعول فیه لأم وعطف برجمله احال الاشیأ لاوقاتها«و» عاطفه «غرّز»فعل و فاعل «غرائزها»مضاف و مضاف الیه مفعول به غرز«و»عاطفه«ألزمها»فعل و فاعل و مفعول به«اشباحها»مضاف و مضاف الیه مفعول به دوم برای الزمها؛ «عالما»حال از فاعل الزمها«بها» جار ومجرور متعلق عالما«قبل ابتدائها» مضاف و مضاف الیه متعلق عالما؛«محیطا»حال دوم برای فاعل الزمها«بحدودها»جار و مجرور و مضاف و مضاف الیه متعلق محیطا«و»عاطفه«انتهائها»مضاف و مضاف الیه عطف بر بحدودها«عارفا»حال سؤم از فاعل الزمها«بقرائنها»جار ومجرور و مضاف ومضاف الیه متعلق برای عارفا«احنائها»مضاف ومضاف الیه عطف بر بقرائنها توضیح اشیأ را از ...
تجزیه و ترکیب 3
لئن لم أقم فیکم خطیبا ، فإنني بسیفي إذا جدّ الوغی لخطیب <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> لـ : حرف مُوطئ للقسم ، غیر عامل ، مبني علی الفتح . / دون الإعراب . إن : حرف شرط ، عامل جزم ، مبني علی السکون . / دون الإعراب . لم : حرف للنفي و القلب ، عامل جزم ، مبني علی السکون . / دون الإعراب . أقم : فعل مضارع ، للمتکلم وحده ، مجرد ثلاثي من مصدر " قیام " ، معتلّ و أجوف ( إعلاله بالإسکان و الحذف ) ، لازم ، مبني للمعلوم ، معرب . / فعل مجزوم بـ " لم " و في محل جزم بـ " إن " لأنه فعل الشرط و فاعله ضمیر أنا المستتر فیه وجوبا و الجملة فعلیّة شرطیة مجزومة محلا . في : حرف ، عامل جر ، مبنی علی السکون . / دون الإعراب . کم : اسم ، غیرمتصرف ، ضمیر متصل للنصب أوللجرّ ، للمخاطبین ، معرفة ، مبنی علی السکون / مجرور بحرف الجر ، والجار و المجرور یتعلقان بالفعل " أقم " . خطیبا : اسم ، مفرد ، مذکر ، مشتق ، صفة مشبهة من مصدر " خطابة ، نکرة ، معرب ، صحیح الآخر ، منصرف / حال مفرد منصوب و صاحب الحال ضمیر أنا المستتر في " لم أقم " و عامل الحال فعل " أقم " . فـ : حرف جواب ، غیر عامل ، مبنی علی الفتح ، واقتران الجواب به واجب لأ ن الجملة إسمیة . / دون الإعراب . إنّ : حرف ، من الحروف المشبهة بالفعل ، عامل نصب ، مبني علی الفتح . / دون الإعراب . نـ : حرف ، للوقایة ، غیر عامل ، مبنی علی الکسر. / دون الإعراب . ي : اسم ، غیر متصرف ، ضمیر متصل للنصب أوللجرّ ، للمتکلم وحده ، معرفة ، مبني علی السکون . / اسم إنّ و منصوب محلا والجملة اسمیة في محل جزم جواب الشرط . بـ : حرف ، عامل جرّ ، مبني علی الکسر . / دون الإعراب . سیف : : اسم ، مفرد ، مذکر ، جامد غیر مصدر ، معرفة ، معرب ، صحیح الآخر ، منصرف . / مجرور بحرف الجرّ بکسرة مقدّرة علی ما قبل الیاء و الجار و المجرور " بسیف " یتعلّقان بـکلمة " خطیب " الآتیة وهو شبه فعل . ي : اسم ، غیر متصرف ، ضمیر متصل للنصب أوللجرّ ، للمتکلم وحده ، معرفة ، مبني علی السکون . / مضاف إلیه و مجرور محلا . إذا : اسم شرط ، غیر متصرف ، من الأسماء الملازمة للإضافة إلی الجملة الفعلیّة ، نکرة ، مبني علی السکون . / ظرف لما یستقبل من الزمان منصوب محلا و متعلّقه جواب الشرط . جدّ : فعل ماض ، للغائب ، مجرد ثلاثي ، صحیح و مضاعف و فیه الإدغام الواجب ، لازم ، مبني للمعلوم ، مبني علی الفتح . / فعل و فاعله کلمة " الوغی " والجملة فعلیة شرطیة مضاف إلیه في محلّ جرّ بالإضافة ، وجواب الشرط محذوف و مفسّره " إنني خطیب " . الوغی ...
تجزیه و ترکیب 5
کلّ المصائب قد تمرّ علی الفتی و تهون ، غیرَ شماتة الحسّاد <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> عبد الله بن عُیَینه کلّ : اسم ، غیر متصرف ، من الأسماء الدائم للإضافة ، معرّف بالإضافة ، معرب ، صحیح الآخر ، منصرف . / مبتدأ مرفوع و الجملة اسمیّة ابتدائیة . المصائب : اسم ، جمع التکسیر " مفرده المصیبة و هو مؤنث ، مشتق ( اسم فاعل من مصدر إصابة ) ، معرّف بـ " ال " معرب ،صحیح الآخر ، غیر منصرف ( غیر منصرف لأنه صیغة منتهی الجموع ؛ وبسبب تحلّیه بالألف و اللام نستطیع أن نقول " هو منصرف " لقبوله الکسرة و هذا قول الأکثر و القول الأصحّ هو الأوّل . / مضاف إلیه مجرور بالکسرة لتحلّیه بالألف واللام . قد : حرف تحقیق أو تقلیل ، غیر عامل ، مبني علی السکون . / دون الإعراب . تمرّ : فعل مضارع ، للغائبة ، مجرد ثلاثي ، صحیح و مضاعف ( و إدغامه واجب )لازم ، مبني للمعلوم ، معرب . / فعل مرفوع و فاعله الضمیر المستتر فیه جوازا تقدیره " هي " و مرجعه " المصائب " و الجملة فعلیة خبر المبتدأ مرفوع محلا و رابطه الضمیر المستتر " هي " . علی : حرف ، عامل جرّ ، مبني علی الفتح . / دون الإعراب . الفتی : اسم ، مفرد ، مذکر ، جامد غیر مصدر( و قد یستعمل للوصف و لکنه جامد ) ، معرّف بـ " أل " ، معرب ، مقصور ، منصرف . / مجرور بکسرة مقدّرة بحرف الجرّ و الجارّ و المجرور متعلّقهما فعل " تمرّ " . و : حرف عطف، غیر عامل ، مبني علی الفتح . / دون الإعراب . تهون : : فعل مضارع ، للغائبة ، مجرد ثلاثي ، معتل و أجوف ( إعلاله بالإسکان و هو النقل ) ، لازم ، مبني للمعلوم ، معرب . / فعل مرفوع و فاعله الضمیر المستتر فیه جوازا تقدیره " هي " و مرجعه " المصائب " و الجملة فعلیة معطوفة مرفوعة بالتبعیة من المعطوف علیه " تمر " . غیر : اسم ، غیر متصرف ( أو: متصرف لأن له جمع تکسیر و هو : أغیار " ) ، من الأسماء الدائم للإضافة ، من أدوات الاستثناء ، نکرة مع إضافته لأنه من الأسماء المتوغّلة في الإبهام ( نستطیع أن نقول : معرفة فقط ) ، معرب ، صحیح الآخر ، منصرف . / منصوب بإعراب المستثنی المتصل الإیجابي و عامله محذوف وجوبا تقدیره فعل " أستثني " . شماتة : اسم ، مفرد ، مؤنث ، جامد مصدر) ، نکرة لأنه من الإضافة اللفظیة ، معرب ، صحیح الآخر ، منصرف . / مستثنی متصل إیجابي و مجرور بالإضافة و المستثنی ...
تجزیه و ترکیب8
و إنک ممن زِیّن الله وجهه ولیس لوجه زانه الله شائن <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> و : حرف استئناف ، غیر عامل ، مبني علی الفتح .
تجزیه و ترکیب شماره ی (16)
۱۵- لا تجزعي إن مُنفسٌ أهلکته فإذا هلکتُ فعند ذلک فاجزعي ( النمر بن تولَب ) منفس : المال الکثیر لا : حرف ، عامل جزم ، مبنيّ علی السکون . تجزعي : فعل مضارع ، للمخطبة ، مجرّد ثلاثيّ ، صحیح وسالم ، لازم ، مبنيّ للمعلوم ، معرب / فعل مجزوم بحذف نون الإعراب وفاعله ضمیر الیاء البارز والجملة فعلیّة طلبیّة . إن : حرف شرط ، عامل جزم ، مبنيّ علی السکون . منفس : اسم ، مفرد ، مذکّر، مشتقّ ( اسم فاعل من مصدرإنفاس ) نکرة ، معرب ، صحیح الآخر ، منصرف / فاعل لفعل محذوف تقدیره « هلک » والجملة فعلیّة وشرطیّة ومجزومة محلّا وجوابه محذوف تقدیره « لا تجزعي ». أهلکت : فعل ماض ، للمتکلم وحده ، مزید ثلاثيّ من باب إفعال ، صحیح وسالم ، متعدّ ، مبنيّ للمعلوم ، مبنيّ علی السکون / فعل وفاعله ضمیر التاء البارز والجملة فعلیّة وتفسیریّة في المعنی ونعت في الإعراب ورابطها ضمیرالهاء . هُ : اسم ، غیر متصرّف ، ضمیر متّصل للنصب أو للجرّ، للغائب ، معرفة ، مبنيّ علی الضمّ / مفعول به منصوب محلّا . فـ : حرف ابتداء ، غیرعامل ، مبنيّ علی الفتح . إذا : اسم شرط ، غیرمتصرف ، من الأسماء الملازمة للإضافة إلی الجملة الفعلیّة ، نکرة ، مبنيّ علی السکون / مفعول فیه أو ظرف للزمان متعلَّقه جواب الشرط أي لا تجزعي ، ومنصوب محلّا . هلکتُ : فعل ماض ، للمتکلم وحده ، مجرّد ثلاثيّ ، صحیح وسالم ، لازم ، مبنيّ للمعلوم ، مبنيّ علی السکون / فعل وفاعله ضمیر التاء البارز والجملة فعلیّة وشرطیّة ومضاف إلیه مجرور محلّآ . فـ : حرف زائدة ، غیرعامل ، مبنيّ علی الفتح . عند : اسم ، غیرمتصرف ، من الأسماء الملازمة للإضافة إلی المفرد المعرَّف ، نکرة ، معرب / مفعول فیه منصوب ( أوظرف للزمان ) متعلَّقه « فاجزعي » . ذلک : اسم إشارة ، غیر متصرف ، للمفرد البعید ، معرفة ، مبنيّ علی الفتح / مضاف إلیه مجرور محلّا . فـ : حرف جواب ( واقتران الجواب به لازم لأنّ الجواب طلبیّة )، غیرعامل ، مبنيّ علی الفتح . اجزعي : فعل أمر ، للمخاطبة ، مجرّد ثلاثيّ ، صحیح وسالم ، لازم ، مبنيّ علی حذف نون الإعراب / فعل وفاعله ضمیر الیاء البارز والجملة فعلیّة وجواب شرط غیر جازم .
تجزیه و ترکیب شماره ( 8)
و إنک ممن زِیّن الله وجهه ولیس لوجه زانه الله شائن و : حرف استئناف ، غیر عامل ، مبني علی الفتح . إن : حرف من الأحرف المشبهة بالفعل ، عامل ، مبني علی الفتح . ک : اسم ، غیر متصرف ، ضمیر متصل للنصب أو للجرّ ، للمخاطب ، معرفة ، مبني علی الفتح . / اسم " إن " منصوب محلا و الجملة اسمیة . من : حرف ، عامل جرّ ، مبني علی السکون ( أدغمت النون في المیم وجوبا هنا ) . مَن : اسم ، غیر متصرف ، اسم موصول مشترک ( أو : عام ) ، للعاقل غالبا ، معرفة ، مبني علی السکون . / مجرور محلا بحرف الجارّ و " ممن " جارّ ومجرور یتعلقان بمحذوف تقدیره : تکون أو کائن ، وشبه الجملة خبر " إن " مرفوع محلا . زیّّن : فعل ماض ، للغائب ، مزید ثلاثي بحرف واحد من باب " تفعیل " ، معتلّ و أجوف ، متعدّ ، مبني للمعلوم ، مبني علی الفتح . / فعل و فاعله " الله " و الجملة فعلیة صلة الموصول و عائدها " المضمر " في " وجهه " . الله : لفظ الجلالة ( أو : لفظ لجلالته ) ، اسم ، مفرد ، مذکر ، جامد غیر مصدر ، معرف علم ، معرب ، صحیح الآخر ، منصرف . / فاعل مرفوع . وجه : اسم ، متصرف ، مفرد ، مذکر ، جامد غیر مصدر ، معرف بالإضافة ، معرب ، صحیح الآخر ، منصرف . / مفعول به منصوب . ه : اسم ، غیر متصرف ، ضمیر متصل للنصب أو للجرّ ، للغائب ، معرفة ، مبني علی الضم . / مضاف إلیه مجرور محلا . و : حرف عطف ، غیر عامل ، مبني علی الفتح . لیس : فعل ماض ، جامد ( أو : ناقص التصرف ) للغائب ، مجرد ثلاثي ، معتلّ و أجوف( لا إعلال له أو : إعلاله بالإسکان ) ، مبني علی الفتح . / فعل من الأفعال الناقصة واسمها " شائن " والجملة فعلیة ومعطوفة علی المعطوف علیه " إنک ممن " ( إذا اتخذنا الواو المسبوقة ، حرفا حالیة تکون هذه الجملة جملة حالیة ) . لـ : حرف ، عامل جرّ ، مبني علی الکسر . وجه : اسم ، متصرف ، مفرد ، مذکر ، جامد غیر مصدر ، نکرة ، معرب ، صحیح الآخر ، منصرف . / مجرور بحرف الجرّ و " لوجه " جارّ و مجرور متعلقهما محذوف وجوبا تقدیره : موجود ، و شبه الجملة خبر مقدم لـ : لیس ، و هو في محل نصب و تقدیمه واجب لتنکیر الاسم . زان : فعل ماض ، للغائب ، مجرد ثلاثي ، معتلّ و أجوف ( إعلاله بالإسکان و القلب _ إذا قلنا : بالقلب ، یکفي ) ، متعدّ ، مبني للمعلوم ، مبني علی الفتح . / فعل و فاعله " الله " و الجملة فعلیة ونعتیة في محل جرّ بالتبعیة من منعوته ( وهو : وجه ) و رابطها ضمیر " الهاء " في : زانه . ه : مکرر . / مفعول به منصوب محلا . الله : لفظ الجلالة _ مکرر . / فاعل مرفوع . شائن : اسم ، مفرد ، مذکر ، مشتق ( اسم فاعل من مصدر " شَین " _ فیه إعلال لوقوع حرف العلة بهد الألف الزائدة ) نکرة ، معرب ، صحیح الآخر ، منصرف . / اسم " لیس " مؤخر مرفوع _ و حذفت تنوینه ...
مسابقات قرآنی مدارس مطهری!
اردوی مسابقات قرآن در تاریخ ۹۲/۵/۳۰ باحضور دانش آموزان از مدارس مطهری شهرستان در دبیرستان دخترانه تهران آغاز گردید .رشته های برگزار شده در این دوره :مفاهیم – نهج البلاغه – صحیفه سجادیه – تجزیه وترکیب – حفظ (5جز و 10 جزء ) – موضوعی – قرائت - ترتیل – پژوهش قرآنی روز چهارشنبه : اسکان دانش آموزان وهماهنگی کارها صورت گرفت .روز پنج شنبه : افتتاحیه مراسم در سالن شهدای هفتم تیر با سخنرانی آقای سید حسین و حاج علی اکبری برگزار گردید.سپس در بعد از ظهر المپیاد علمی معارف برگزار گردید وپس از آن سخنرانی خانم فرضی انجام شد.وبعد از اقامه نماز مغرب وعشاء مراسم پرفیض دعای کمیل در کنار مزار شهدای گمنام در حیاط یادمان شهدای هفتم تیر برگزار شد و در ساعت 10 الی 12 شب برای دانش آموزان فیلم رسوایی پخش شد که با نقد این فیلم همراه بود.روز جمعه : صبح سابقات قرآن در مدرسه دخترانه در رشته قرائت وحفظ موضوعی و حفظ برگزار گردید.بعد از ظهر همان روز دانش آموزان به زیارت حضرت عبدالعظیم رفتند . روز شنبه : مراسم اختتامیه در سالن شهدای هفتم تیر از ساعت 3 الی 5 برگزار گردید که در آخر این مراسم برندگان مسابقات اعلام وجوایز قرآنی به آنان اهدا شد.در شهر تهران در رشته تجزیه وترکیب خانم فرد حسینی رتبه اول و درالمپیاد خانمها حاجی علی اکبری وبیرامی به ترتیب رتبه دوم وسوم را کسب کردند.همچنین مراسم کوتاهی نیز در دبیرستان دخترانه باسخنرانی مدیریت مدرسه سرکار خانم کریمی وباقرائت متن کوتاهی با موضوع مناجات امام زمان توسط خانم فردحسینی برگزار شد.