تابلو طلا دکتر اشرفی
کمال الملک نقاش بزرگ ایرانی
آرامگاه استاد کمال الملک غفاری محمد غفاری،معروف به استاد کمال الملک ، از مفاخر هنر نقاشی ایران است.آرامگاه وی در جوار آرامگاه عطار نیشابوری (در شمال غربی باغ عطار)است.بنای فعلی مقبره استاد کمال الملک در سال 1338 شمسی به سفارش انجمن آثار ملی و توسط مهندس هوشنگ سیحون طراحی و توسط شرکت کا. ژ .ت احداث گردید.آرامگاه وی بر اساس معماری مشبک سازی جدید ساخته شده است.اضلاع مربع در نما با یک قوس نیم دایره خود نمایی میکنند؛ این قوسها و پوشش آنها در بالا، اشکال هندسی مخروطی شکلی را بوجود آوردهاند که ابتکاری هندسی بوده، اوج خلاقیت معماری را در بهرهگیری از عناصر معماری سنتی ایران در ترکیبی جدید و موزون نشان میدهد. جنس بنا از بتون مسطح،مساحت زیربنای آن 28 متر مربع و دارای 6 ایوانچه مقعر بوده و داخل فرورفتگی ایوانچه ها با کاشی معرق نفیس به رنگ لاجوردی ،سفید،فیروزه ای و...زینت یافته است. نمای بنا و تزیینات و همچنین رنگ کاشیها، هماهنگی فراوانی با آرامگاه عطار، که در کنار آن است، دارد؛ به گونهای که شاید بازدید کننده در نگاه نخست گمان کند که این بناها بخشی از هم هستند.نقش برجسته نیم تنه سنگی کمال الملک (سنگ گرانیت) نیز توسط استاد ابوالحسن صدیقی ( از شاگردان استاد) ساخته و در بالای سنگ مزارش نصب شده است. زندگینامه محمد غفاری (کمال الملک) بزرگترین فرزند میرزا بزرگ پسرمیرزا محمد پسر میرزاعبدالمطلب غفاری است که به اصل از مردم کاشان است و بسال 1264هـ.ق. درکاشان ولادت یافته. تحصیلات مقدماتی را آنجا فراگرفته و در پانزدهمین بهار زندگی راهی تهران شده بسلک دانش آموزان دارالفنون درآمده است و در همین مدرسه استعداد و نبوغ هنری خویش را بمنصه ظهور رسانیده و طرف توجه مرحوم اعتضادالسلطنه وزیر معارف وقت قرارگرفته و تصویری سیاه قلم از سیمای وی کشیده است و همین تصویر مورد توجه ناصرالدین شاه قاجار واقع شده تاآنجا که در عمارت بادگیر نقاش خانه ای برای او ترتیب داده است تا وی در محیطی ویژه مجال کارکردن بیشتربیابد در همین سالها کمال به لقب نقاشباشی مفتخر گشته و نیز معلم نقاشی ناصرالدین شاه شده است و گفته اند تابلوهای کمال در این روزگاران برای وی هم وزن و هم سطح خویش اشرفی ببار می آورد و نیز رشک و حسادت دیگران را! یک بار ناصرالدین شاه در جواب وزیر مفرضی که گفته بود این پارچه های رنگین به اینهمه طلا نمی ارزد فریاد زده بود که اولا من با این پولها برای ایران تجارت می کنم چون بزودی این تابلوها ارزش زیادی پیدا می کند و هم کمال های دیگری پیدا می شوند. بهرحال کمال سال 1311 هـ ق به اروپا رفت و از نزدیک با کار استادان نقاشی غرب چون رامبراند ...
بدون تو31
امان بی هوا درو باز کرد و اومد داخل... اعصابم خورد بود با صدای تقریبا بلندی گفتم :- وا!!! اینجا در نداره؟مامان از لحنم شوکه شد و گفت:- کرانه !! چی شده؟اشکامو پاک کردم:- هیچی لطفا برین بیرون مامان !اومد جلوتر و گفت :- وایسا ببینم ...کجا برم؟ واسه چی اینجوری داری گریه میکنی؟هه فک کنم تاحالا گریه اینجوریه منو ندیده بود!رومو برگردوندمو گفتم :- هیچی مامان جان میشه تنهام بذارین؟شونمو گرفت و برگردوند سمت خودش :- نخیر نمیرم ! کرانه میشه بگی چت شده؟؟؟و با خنده اضافه کرد:- عاشق شدی؟منم سرمو بالا گرفتمو گفتم :- اره!دیگه نمیتونستم بیشتر از این تو دلم نگهش دارم!! باید خودمو خالی میکردمو مشکلمو حل!اما اگه حل شدنی نباشه چی؟؟ هه من یکی کوتاه نمیام اراد شوهرمه حقمه!- کرانه! داری چی میگی؟از بغلش اومدم بیرونو گفتم :- مامان نذارین از گفتنش پشیمونشم!- پشیمون چیه عزیزم ..خیلیم خوشحالم که بالاخره از اون روحیه...ادامه حرفشو خورد و دوباره گفت :- راسی کرانه ...اصن واسه اون پسره غصه نخوریا از اولم معلوم بود ما به هم نمیخوریم از قیافه مامانش معلوم بود راضی نیست! اگه میخواستن زنگ میزدن تا جواب بدی ... اما اصن مهم نیست . در ضمن دیگم لازم نیست همین رابطه کوچیکی هم که باهم داشته باشین ادامه بدین!حالا بگو این نوزادی که دل شمارو برده کیه؟نگامو انداختم تو نگاهشو گفتم :- اراد!- اراد؟اولش نفهمید کیو میگم بعد گفت:- چی همین پسره؟میدونستم از اولم ازش خوشش اومده اما خوب به خاطر من نمیگفت:- اره مامان !- کرانه جان اخه!- مامان من دوسش دارم، خیلی!رفت تو فکر!- اخه..کرانه نمیشه که خودتو به کسی تحمیل کنی اگه میخواستت اگه دوست داشت دوباره میومد پا فشاری میکرد چه میدونم یه کاری میکرد که برا هم بمونید ! اما ... نه زنگی نه پیگیری! اخه کرانه جان با یه بار دیدن و چنر جلسه یبرون رفتن که...- مامان مامان یکی دو بار نبوده!- نکنه باهم رابطه ی ....- نه....شمال که رفته بودیم اونم بود تازه خوب همین الانم این رابطه کوچولو دلمو...!- خوب! خوب حالا نمیتونی فراموشش کنی؟- مامان غیر از اینکه نمیتونم نبایدم فراموشش کنم!- چرا اونوقت؟؟- میشه این یکی رو توضیح ندم؟ هرجور راحتی اما اما کرانه هنوز نمیتونم هضمش کنم! تو اصن ادمی نبودی که تا زمانی روی خوش نشون نده اینجوری بیقرارش بشی! قضیه شایان یادته؟- اما ..اما مامان ! ارادم منو میخواد!- به اندازه تو؟- مطمئن باش بیشتر !- در هر صورت من نمیتونم پدرتو راضی کنم به ازدواجی تحمیلی که پدر و مادرش راضی نیستن!- مامان من نخواستم کاری بکنید فقط میخواستم دلم خالی شه!- میدونم عزیزم میدونم!بلند شد..دم در بود که گفت:- راسی کرانه دیشب کامیار خونه بود ..ازت ناراحت بود...گفت یا خونه نیست ...
بدون تو 29
- اراد تو داری چی کار میکنی؟؟؟هنوز اقای اشرفی منو ندیده بود اما اراد اروم اروم داشت ازم فاصله میگرفت...پدر اراد با تعجب و عصبانیت ادامه داد :- اراد تو چی شدی؟؟؟؟ اینجوری میگفتی عاشق کرانه ای؟؟؟؟ هنوز هیچی نشده خیانت؟؟؟ چت شده ؟؟؟اراد سریع دکمه لباسشو بست و رو به پدرش گفت :- بابا چی میگی؟؟؟- چی میگم ؟؟ خیلی وقیح شدی...داری جلو من با دختری که اصلا معلوم نیست...- بابا اون زنمه..قلبم ریخت....زنمه...زنمه...وای که توهمون حس اضطراب شیرینی حرف اراد به دلم نشست...- اراد!!!- بابا من ...من ...کرانرو عقد کردم....دکمه اخر لباسمو بستمو اروم از رو مبل بلند شدم...وای که داشتم از خجالت اب میشدم...رفتم جلو اما سرم پایین بود :- سلام....اروم سرمو بالا گرفتم لبخند اروم اروم روی لبهای اقای اشرفی نشست...- سلام..!!و رو به اراد ادامه داد:- تو هنوزم غدی...اگه مامانت بفهمه چی؟؟- دیگه برام مهم نیست بابا...- تو که میدونی نگین چی کار میکنه؟؟- بابا من امشب میام اما خیلی فرمالیته...من حتی نمیخوام ریخت اون دخترو ببینم ...فقطم به اصرار کرانه میام....اما ...اما دیگه ازاین جا به بعدشو اگه مامان پیله بشه من دیگه حساب هیچی رو نمیکنمو.....بابا من کرانرو میخوام هرجوری شده...اقای اشرفی کلافه دستشو به پیشونی کشید و گفت :- قرارا امشب به هم خورد...خالت حالش بد شده ...نگینم اونجا امشبم پیشش میمونه....و با لبخندی اضافه کرد...:- امشب کرانه جان مهمون خونه مان...چی ؟ وای خدا حالا اینو دیگه کجای دلم بذارم..- نه پدر جان ممنون....مزاحم نمیشماراد سریع گفت :- مزاحم؟؟؟؟؟- راستش خوب مامانمینا که از هیچی خبر ندارن ....من نمیتونم بهانه ای بیارم...- بگو رفتی خونه سحراینا...- نه ...نه...ولش کن ایشالا یه وقت دیگه مزاحم.....سرمو که بلند کردم اقای اشرفی رفته بود...اراد دستشو کشید به کمرو گفت :- من میخوام همین امشب مزاحم بشی...- اراد من نمیتونم به مامانمینا دروغ بگم...سرشو اورد کنار گوشمو اروم گفت :- کرانه....تو امشب پیش اراد میمونی...فهمیدی؟؟؟؟وای داشتم دیوونه میشدم...من طاقت این همه نزدیکی رو نداشتم...اروم خودمو عقب کشیدم که اراد محکم تر کمرو فشار دادو منو چسبوند به خودش....اروم یکی از دستشو انداخت پشت گردنمو و اون یکی رو پشت پام و با یه حرکت سریع بغلم کرد...دستمو دور گردنش حلقه کردم..وبازهم ....بازم من بودم که پیش قدم شدم....لبهای گرم اراد اتیشم زد....نمیشد کنارش باشمو .....کاری نکنم ...چقدر شیطون شده بودم من!!!اروم سرشو برد عقبو باهمون چشمای بسته گفت :- من تنها پسریم که عشقم منو میبوسه....نمیدونی چه کیفی داره!!!!مهلت حرف زدن بهش ندادمو دوباره و دوباره و دوباره....یه لحظه چهره ایدا اومد تو ذهنم و با این فکر که اگه روزی این اغوش مال ایدا ...
مریم لسان بررسی منظره پردازی در فرش «دروازه بهشت» / قسمت دوم استاد: دکتر شهره جوادی
مریم لسان به نام خدا بررسی منظره پردازی در فرش «دروازه بهشت» / قسمت دوم استاد: دکتر شهره جوادی دانشجو: مریم لسان ما درخت انار را پیش از این در هنر نگارگری مشاهده می کنیم . با وجود اینکه تاثیر باورهای کهن را نباید نادیده گرفت ، اما آوردن میوه انار در کنار میوه های بهشتی دیگر ،نشانگر فرهنگ قرآن و تاثیر آن بر "دروازه بهشت " است . همچنین در توجه به فرم و شکل میوه انار در این فرش و بکار رفتن آن در کنار گلفرنگ نشانگر تاثیری است که از نقاشی های اروپائی گرفته است . تصویر: میوه انار روی طاق دروازه بهشتتصویر: میوه انار در مینیاتور (از کتاب نقاشی ایرانی بازیل گری ، تابلوی 511. گل زنبق : زنبق گیاهی است پایا ، دارای برگهای دراز شمشیری و ساقه کوتاه ، با گلهای درشت و معطربه اقسام مختلف که مهمترین نوع آن به رنگ بنفش یا کبود بروی ساقه نازکی قرار دارد .در فارسی زنبک یا زنبه نیز نامیده می شود و نام انگلیسی آن "IRIS" میباشد . یکی از نشانه های نمادی زنبق ، آزادی و آزادگی و سمبل آناهیتی معرفی شده و ارتباطش با آناهیتا به این صورت عنوان شده که از آنجا که گل زنبق در فصل بهار می شکفد ارتباط این الهه و نشانه طبیعی اش – گل زنبق – با فصل بهار یعنی زمان بازگشت مهر و رستاخیز زمین مشخص می شود . "در آغاز فصل بهار همراه با ظهور انبوهی از گلهای زنبق در این مناطق که به یاری باران و چشمه سارهای فصلی خود می روید (یعنی مظاهر زمینی آناهیتا) نباید در همانندی نام زنبق با آناهیتا تردیدی باقی گذارد . بنابرین می توان گفت زنبق در سفر چندهزار ساله خود ، از گلی وابسته به الهه سرزمین عیلامی شوش به نشانه ای برای آناهیتای آریائی ایرانی تبدیل شده است یا زنبق یاد امروزی نماد آناهیتای یاد شده در متن های کهن ایرانی است . "(شهدادی ، 1369 :ص156) عده ای دیگر نیز بیان کرده اند که تصاویری که از گل زنبق در دوره های پیش از اسلام و همینطور پس از اسلام باقی مانده ، نقش لوتوس و شاید در مرحله دگردیسی نقش لوتوس به زنبق باشد (همان منبع :ص 140) در دوران بعد از اسلام ، نقش پردازی این گیاه همچنان تداوم می یابد و به شکلهای مختلف تجریدی مراحل رسیدن به شکل واقعی اش را می پیماید . تصویر پردازی زنبق در دوران پس از اسلام نیز همچنان در راستای باورهای پیشین به عنوان مظهری از آناهیتا دنبال شد . با شروع دوران صفوی و حتی کمی قبل از آن در گوشه و کنار مینیاتورها ، تصویر این گل مشاهده می شود . در این زمان دیگر هنرمند به شکلی واقع گرایانه به این گیاه رسیده است و از اواسط این دوره است که با گرفتن مکتب گل و مرغ ، تصاویر نقش شده از زنبق فزونی یافته و به هنرهای دیگر منجمله فرش رخنه می کند .در این زمان تعداد زیادی نقش ...
واحد های شمارش
عمده ترین واحدهای شمارش و اندازه گیری: ١ – واحد شمارش انسان و شتر : نفر۲ – واحد شمارش کفش و جوراب : جفت۳ – واحد شمارش سیگار : نخ۴ – واحد شمارش صابون : قالب۵ – واحد شمارش تخم مرغ : دانه۶ – واحد شمارش گواهینامه : فقره۷ – واحد شمارش درب و پنجره : عدد۸ – واحد شمارش مغازه، خانه و باغ : باب۹ – واحد شمارش قاشق، چنگال، رختخواب : دست۱۰ – واحد شمارش درخت : اصله۱۱ – واحد شمارش پتو ، فرش : تخته۱۲ – واحد شمارش پارچه : توپ۱۳ – واحد شمارش تفنگ : قبضه۱۴ -واحد شمارش کاغذ : بند۱۵ – واحد شمارش مجله و کتاب : جلد۱۶ -واحد شمارش هواپیما و کشتی : فروند۱۷ – واحد شمارش سگ و پلنگ : قلّاده۱۸ – واحد شمارش گل و آهن آلات : شاخه۱۹ – واحد شمارش دایره، جهت، زاویه : درجه۲۰ – واحد شمارش چک بانکی : فقره۲۱ – واحد شمارش ماشین آلات، خودرو (اتومبیل)، تلویزیون و یخچال : دستگاه۲۲ – واحد شمارش گوسفند و گاو : رأس۲۳ – واحد شمارش پنبه : عدل۲۴ -واحد شمارش حمام : واحد۲۵ – واحد شمارش نان : قرص۲۶ – واحد شمارش قنات و چاه : رشته۲۷ – واحد شمارش عکس : قطعه۲۸ – واحد شمارش فیلم عکاسی و لاستیک : حلقه۲۹ – واحد اندازه گیری سرما و گرما : سانتی گراد۳۰ – واحد اندازه گیری راه : کیلومتر۳۱ – واحد اندازه گیری حجم آب : مترمکعب۳۲ – واحد اندازه گیری بنزین، نفت و گازوئیل : لیتر۳۳ – واحد اندازه گیری سرعت و جهت وزش باد : بادنگار۳۴ – واحد اندازه گیری سرعت باد : بادسنج۳۵ – واحد اندازه گیری زمین : متر تا اینجا منقول از:واحدهای شمارش و اندازه گیری )هراز نیوز)رابط شماری از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به: ناوبری، جستجو رابطهای شماری در دستور زبان به واژههای میانجی میان شماره و شمرده (عدد و معدود) اطلاق میشود. این رابطها در زبان نوشتاری همان نقشی را دارند که واحدها در علم فیزیک دارند. برای تعیین واحدهای مقدار یا تعداد و نوع و اندازهٔ شمرده دبیران و نویسندگان و حسابداران دیوانی سدههای اخیر واژههای قراردادی مناسبی را برگزیده و بکار بردهاند که امروزه در دستور زبان به آنها رابط شماری گفته میشود. فهرست رابطهای شماری در فارسی ارابه: واحد شمارش توپ و تانک، اسلحه سنگین چرخداراستکان: برای مایعات، چای، قهوه، شیر و غیره بکار میرود.اصله: برای درخت، چوب، تیر، سنبه.انبار: حبوبات انباشته شده (مثل یک انبار گندم)، کالاباب: خانه، مِلک، چادر، ساختمان از قبیل دکان، حجره، رستوران، مسجد، فروشگاه، حمام، تصفیهخانه، کاروانسرابار: کالاهایی که به مقیاس معینی بستهبندی میشوند، وزن، نمونه (یک بار هندوانه، سه بار سبزی)بارخانه: صندوق جواهر (یک بارخانه ...
دهه ی اول محرم 93 هیئت کجا برویم؟؟؟
مرکز تهران مسجد ارک حجت الاسلام سیدحسین مومنی حاج منصور ارضی چهارراه گلوبندک، میدان پانزده خرداد دهه اول محرم الحرام از نماز مغرب صنف لباس فروشان حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی حاج علی انسانی، حاج ذبیح الله ترابی خیابان سعدی جنوبی، حسینیه صنف لباس فروشان از روز اول تا ششم محرم ساعت 8 صبح از روز ششم تا 13 محرم ساعت 10 صبح انصار العباس (ع) حجت الاسلام سید عباس موسوی مطلق حاج سید محمد جوادی خیابان قزوین، خیابان شهید حسنی (قلعه مرغی)، روبروی تره بار، حسینیه انصار العباس علیه السلام دهه اول محرم هر شب از ساعت 22:30 مهدی (عج) جان حاج مهدی ارضی خیابان ولیعصر(عج)، بعد از مهدیه تهران، خیابان بشیری، حسینیه قائم آل محمد(عج) دهه اول محرم از ساعت 20 مسجد امام رضا(ع) کربلائی سجاد محمدی، کربلائی وحید منصوری و دیگر ذاکرین اهل بیت(ع) خیابان کارگر جنوبی، بعد از میدان حر، چهارراه لشکر، خیابان کمالی، جنب بیمارستان لقمان حکیم دهه اول محرم الحرام بعد از نماز مغرب و عشاء امام حسن مجتبی(ع) حجت الاسلام جلالی سیدجوادچاوشی-فاضل داوودی خ ولیعصر، نبش مهدیه تهران کوچه مهدیه، بیت الحسن(ع)، بیت مرحوم سیدجلال چاوشی ازشنبه1393/08/03 به مدت13شب ازساعت20الی23 متوسلین به حضرت علی اکبر (ع) حجت الاسلام سیدمحمدسن جواهرایان حاج محسن مرادی خ ولیعصر اول خ مختاری هیئت متوسلین به حضرت علی اکبرعلیه السلام ازشب اول محرم ازساعت21 مکتب زینب(س) حجت الاسلام نصیرزاده حاج امیر یعقوبی م رازی-خ ایروانی-جنب مسجد حضرت ابالفضل(ع)-کوچه ایروانی-حسینیه مکتب زینب(س) شنبه3/8/1393بمدت13شب از ساعت20 لوای عشاق المهدی(عج) حجت الاسلام والمسلمین شاه محمدپور ظهرعاشورا وتاسوعا: حجت الاسلام پسیدمحمد مدنی حاج محمدحسین اپرناک-مهدی حسینی-علی درودیان خیابان قزوین خ شهید جوادیان(قلمستان)116 ازشب اول محرم تا شام غریبان هرشب ساعت21:30 حسینیه محبان الحسین(ع) حجت الاسلام سلطانی کربلایی الیاس پورمهدی خ 15خرداد کوچه قائم مقامی، کوچه عباسی، حسینیه محبان الحسین(ع) دهه اول محرم و ظهر تاسوعا و عاشورا از ساعت 20 انصارالحسین(ع) حاج داود باباپور کربلایی مهدی داوری خیابان قزوین،خ قلعه مرغی،خ عارف قزوینی،کوچه باقری،حسینیه انصارالحسین(ع) دهه اول محرم از ساعت21 مسجد دانشگاه امیرکبیر حجت السلام چوبچیان و علوی محسن هژبری - جواد رضایی پور خیابان حافظ-خیابان رشت-مسجد دانشگاه امیرکبیر 3 الی 13 آبان ماه حسینیه بنی فاطمه (س) آذربایجانیهای مقیم مرکز شیخ حسین محبی حاج جعفر فرشی ، کربلایی بهنام فرشچی ، امیر حسین گنجی خیابان کارگر جنوبی بالاتر از میدان ...