بچه های دانشگاه خرمشهر
خاطرات خرمشهر -آبادان
بروبچه هاي خونگرم خرمشهر
بروبچه هاي خونگرم خرمشهر براي زنده نگه داشتن خاطرات دا نشگاهي دوهمكلاسي دبيرستان ودانشگاه كه حالا شدن دوتا همكار با يك هدف واحد تصميم گرفتن بيان اينجا تا فصل جديدي از خاطره ها دوباره زنده بشه ما هدف ما تنها زنده كردن خاطره ها نيست ما مي خوايم مفيد باشيم ؛دلمون مي خوات بتونيم يه روش تدريس جديد ارائه بديم ؛قشنگيهاي شيمي رو بيان كنيم ؛با علم روز پيش بريم وبه قولي از غافله علم عقب نمونيم وخلاصه دبيرهاي خوبي باشيم ولي در اين راه به ياري شما عزيزان نيازمنديم.
پیراهن خاکی23(فتح خرمشهر)
شهید محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر بود که خاطره مقاومت جانانه او نیروهای تحت امرش در این شهر بخشی از تاریخ ایران است. شهید جهان آرا به روایت همسرش خانم صغرا اکبرنژاد سال 1353 بود که در رشته زیست شناسی دانشگاه ترتبیت معلم قبول شدم. از همان روزها راه زندگی ام را انتخاب کردم. دوست داشتم با مسائل عمیق اسلام آشنا شوم و نه مسائل سنتی آن. مسایل سنتی را در خانواده ام جا داشت. و از ابتدای زندگی با آن خو گرفته بودم. یک سال بعد یعنی سال 1354، چهار، پنج ماه هم زندان شاه را تجربه کردم. در زندان با خاله محمد آشنا شدم. مدتی با هم بودیم. از همین جا بود که با افکار محمد و گروه «منصورون» آشنا شدم.خاله محمد دو ماه قبل از من به زندان افتاده بود. ایشان در آن زمان دانشجوی رشته جامعه شناسی دانشگاه تهران بود. منتهی دانشگاه را رها کرده بود و همراه جهان آرا و دیگر بچه های گروه منصورون مخفی زندگی میکرد. ایشان در قراری که در میدان توپخانه داشت دستگیر شده بود. یکی، دو ماه آخر زندان را با هم در یک سلول سر کردیم. بعد از این که اعتمادمان به هم جلب شد، از صحبت های ایشان فهمیدم که محمد و آقای محسن رضایی شاخه نظامی گروه منصورون را تشکیل میدهند. ایشان میگفت که تقوا و مدیریت محمد در گروه منصورون شناخته شده است و رابطه من با گروه ریشه در تقوای محمد دارد. این گونه روحیه ها در گروه های سیاسی- نظامی واقعا مفید است، زیرا بعضی ها وارد گروه میشوند و گرایش های خاص پیدا میکنند که بیشتر ارضاء نفسشان است یا از قدرتطلبی درونشان خبر میدهد. ولی این خصوصیات نشان میداد که محمد با این که سن و سال زیادی نداشته، راه خودش را به خوبی پیدا کرده، ادامه داده و سختی های کار گروهی را با پرورش زهد و تقوای درونش تحمل کرده است. از زندان که بیرون آمدم، در کنار فعالیتهای سیاسی،با محمد جهان آرا هم تماس های تلفنی داشتم. او در خرمشهر بود و من در تهران. مسائل روز را با ایشان مطرح میکردم و از نظراتشان استفاده میکردم. شروع زندگی محمد مشغله زیادی در سپاه و سطح شهر داشت. من هم کارم را که تدریس بود در دبیرستان ایراندخت شروع کردم. البته سه ماه بیشتر نتوانستم تدریس کنم، زیرا مسؤولیت کتابخانه ملی خرمشهر را به عهده گرفتم. مدتی در خانه پدری ایشان زندگی کردیم. یک اتاق در اختیار ما بود و با خانواده محمد یک جا زندگی میکردیم. بعد از سه ماه به خانه دیگری که متعلق به یکی از دوستان بود اسباب کشیدیم. آنجا منزل آقای قادری بود. در همان زمان آقای اکبری حاکم شرع خرمشهر، قطعه زمینی به محمد داد و ...
روز شمار مقاومت در خرمشهر 2
24 مهر، شدیدترین جنگ خیابانی در خونین شهر: تهاجم گسترده دشمن که از آغاز روز 23 مهر در همه محورها شروع شده است، شب هنگام نیز ادامه یافته، در محور جنوبی منجر به اشغال محوطه بندر می شود. در سایر محورها، مدافعان با وجود عدم پشتیبانی، خستگی مفرط و قلت تعداد، تا حد امکان از پیشروی دشمن جلوگیری می کنند؛ هر چند تکاوران و کماندوهای دشمن با استفاده از تاریکی شب، به مناطق نفوذ خود می افزایند و خانه به خانه پیشروی می کنند. تلاش دشمن برای مسدود کردن جاده آبادان ـ ماهشهر و محاصره ی کامل آبادان، وضعیت بحرانی خرمشهر را نیز تشدید کرده و نیروها را در مضیقه بیشتری قرار داده است. وضع نیروهای نظامی و خودی و فرماندهی آن نابسامان تر شده است. سرهنگ رضوی- فرمانده ستاد اروند- باز هم در نامه ای به فرماندهی لشکر 92 زرهی در روز 24/7/59، با ذکر این که من افسر ژاندارمری هستم و تاکنون در یگان های ارتشی خدمت نکرده ام، و نیز به علت بیماری شدید، درخواست جایگزین می کند. وی در همین روز طی پیام زیر درخواست خود را تکرار می کند. «از: ستاد اروند، به فرمانده لشکر 92 زرهی، شماره 5 سیار، تاریخ 24/7/59 اگر جان انسان ها برای شما بی ارزش است، حداقل به فکر حیثیت کشور باشید. سرکار سرهنگ فروزان، فرمانده ژاندارمری هم با هلی کوپتر به طرف اهواز حرکت کرد. من هم در بستر بیماری هستم و شهر آبادان و خرمشهر در محاصره و مورد حملات هوایی قرار دارند. اگر ظرف امروز یک فرمانده برای هدایت این نیروی باقی مانده فرسوده اعزام نکنید، در برابر تاریخ شرمنده خواهید بود و هر تصمیمی من بگیرم، مقصر شما هستید.» در پی درخواست فوق، جواب زیر ارسال می گردد. «از: ستاد لشکر 92 زرهی ـ رکن سوم به: ستاد اروند ـ سرهنگ رضوی، شماره 48105ـ 201، تاریخ 24/7/59 1ـ مسوولیت شما در طرح عملیاتی حر ابلاغ شده است و بایستی برابر آن عمل نمایید. 2ـ شما به نام فرمانده نظامی منطقه آبادان تعیین و اعزام شده اید. 3ـ عملیاتی که در خرمشهر انجام دادید و باعث عقب نشینی دشمن گردید، به نام شخص شما ثبت گردیده است. چگونه حالا که مساله جدی تر شده، از زیر بار مسوولیت شانه خالی می کنید؟ 4ـ من نمی توانم مسوولیت منطقه آبادان را به کسی دیگر محول کنم، چون شما ارشدترین افسر و به علاوه فرمانده ژاندارمری خوزستان هستید و عملیات باید زیر نظر شما انجام گیرد. 5ـ اگر پزشک، تشخیص دهد که وضع مزاجی شما وخیم است، در این صورت تصمیم دیگری خواهم گرفت. «سرهنگ قاسمی» سرهنگ رضوی طی پیام زیر، قبول ادامه مسوولیت می کند: «از: ستاد اروند، به : فرمانده لشکر 92 زرهی، شماره 7 سیار، تاریخ 24/7/59 با این که حصبه گرفته ام، پرسنل موجود را رهبری می کنم. تاریخ درباره شما قضاوت خواهد ...
آیین دادرسی مدنی و آکسفورد خرمشهر...
با سلام ... در پی اصرار بچه های دانشگاه جزوه آیین دادرسی مدنی 1 رو قرار میدم به امید مرور دوباره دوستانی که در حال حاضر آیین دادرسی 3 رو میخونن.... دانلود اینم از آکسفورد خرمشهر و انتخاب واحدی که برامون انجام دادن..شرحش در چند پست قبل اورده شده...خودتون قضاوت کنید.....روز چهارشنبه 99% بچه ها همینطوریه... برای دیدن برنامه کلاسی آکسفورد روی آن کلیک کنید! و من الله توفیق...
قابل توجه دانشجویان مهندسی دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
فارغالتحصیلان رشتههای دریایی میگویند هیچكس ارزشی برای مدارك آنها قایل نیست ...گول حرفهای قشنگ را خوردیم! ترابران- رشته مهندسی الكترونیك و مخابرات دریایی دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی در سال 84 در دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار راهاندازی شده است، اما اكنون فارغالتحصیلان آن با مشكل استخدام در شركتهای روبهرو هستند. در جلسهای كه ماه گذشته در انجمن صنفی دریانوردان با هدف ثبت مشكلات دریانوردان برگزار شده بود، فرصتی دست داد تا با چند نفر از این فارغالتحصیلان آشنا شویم و در جریان گلایههای آنها از بیتوجهی به تخصص، هزینه و انرژی كه صرف آموزش در این رشته كردهاند قرار گیریم. آنچه در ادامه میآید حاصل گفتوگو با آنهاست. ناصر حسینرضایی فارغالتحصیل مهندسی الكترونیك و مخابرات دریایی دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار است. او با بیان اینكه این رشته برای اولین بار در سال 84 وارد دروس دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار شده و تاكنون چهار گروه (حدود 80 نفر) از این رشته فارغالتحصیل شدهاند و سه گروه حدود 80 نفره نیز مشغول به تحصیل هستند، میگوید:« در بهمن ماه سال 1386 از طریق آزمون كنكور كارشناسی در شاخه ریاضی فیزیك، در رشته مهندسی الكترونیك و مخابرات دریایی با گرایش تجاری وارد دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار شدم. هنگام ورود ما به دانشگاه این رشته هنوز فارغالتحصیلی نداشت و ما گروه سوم این رشته محسوب میشدیم. به عبارت دیگر، قبل از ما دو گروه دیگر نیز وارد دانشگاه شده بودند كه همزمان با ما مشغول تحصیل بودند. در خرداد ماه 1391 من و بقیه گروه فارغالتحصیل شدیم. اما هم ما و هم دو گروهی كه قبل از ما در سال تحصیلی 90 -89 فارغ التحصیل شدهاند، یا در مشاغل غیر مرتبط مشغول كار شدهایم یا بیكار هستیم.» رضایی به مكاتبه با سازمان بنادر و دریانوردی، نامه به مدیرعامل و حراست شركت كشتیرانی جمهوری اسلامی، اتحادیه مالكان كشتی و ارسال رزومه به شركتهای زیرمجموعه كشتیرانی، شركت ملی نفتكش و ... برای حل مشكل كارآموزی و استخدام اشاره كرد و افزود:« وقتی برای استخدام به شركت ملی نفتكش مراجعه كردم، این شركت در پاسخ عنوان كرد كه در رشته مهندسی برق كشتی، نیروی انسانی بیش از نیاز داریم و قادر به جذب شما نیستیم. این در حالی است كه تعداد قابل توجهی نیروی خارجی بر روی ناوگان دریایی جمهوری اسلامی فعالیت میكنند كه تحصیلات آكادمیك ندارند و تخصص مورد نظر را به شكل تجربی و آزمون و خطا و به طور ناقص فراگرفتهاند و چندین برابر نیروهای بومی هم حقوق دریافت میكنند.» وی ...
شهید جهان آرا به روایت همسرش
صبح یکی از روزهای اردیبهشت ماه 1377 آقایان هدایت الله بهبودی، احد گودرزیانی، حسین ظفرقندی و مرتضی سرهنگی میهمان مهربانی خانواده جهان آرا بودند. حاصل این گفتگو تقدیم شما می شود: *خانم اکبر نژاد! لطفا خودتان را معرفی کنید. **خانم اکبر نژاد: اهل تهران هستم. سال 1335 به دنیا آمده ام و در همین شهر بزرگ شده، درس خوانده ام. *زندگی متلاطم شما تا چه مقطعی اجازه داد به تحصیلات خود ادامه دهید. **خانم اکبر نژاد: تا مقطع لیسانس. سال 1353 بود که در رشته زیست شناسی دانشگاه ترتبیت معلم قبول شدم. از همان روزها راه زندگی ام را انتخاب کردم. دوست داشتم با مسائل عمیق اسلام آشنا شوم و نه مسائل سنتی آن. مسایل سنتی را در خانواده ام جا داشت. و از ابتدای زندگی با آن خو گرفته بودم. یک سال بعد یعنی سال 1354، چهار، پنج ماه هم زندان شاه را تجربه کردم. در زندان با خاله محمد آشنا شدم. مدتی با هم بودیم. از همین جا بود که با افکار محمد و گروه «منصورون» آشنا شدم. *از تجربه های زندان بگویید. **خانم اکبر نژاد: به نظرم زندان مدرسه بزرگی بود. حتی آن موقع شنیده می شد که شاه گفته است: جوان هایی که هیچ چیز نمی دانند، وقتی به زندان می روند آگاه می شوند. بعضی ها هم به طنز می گفتند: تنها حرف درستی که شاه در سی و شش سال حکومتش زده همین جمله است! *چطور دستگیر شدید؟ **خانم اکبر نژاد: یکی از روزهای آبان ماه سال 1354 بود. سال دوم دانشگاه بودم. در خیابان انقلاب (شاهرضای قدیم) نزدیک خیابان بهار با یکی از دوستانم که از بچه های نهضت آزادی بود قرار داشتم. یک دفعه چهار نفر آمدند و ما را از هم جدا کرده، بلافاصله همان جا بازجویی مقطعی کردند. *آنان شما را میشناختند؟ **خانم اکبر نژاد: بله! از مشخصات اولیه من باخبر بودند. قبلا هم مرا شناسایی کرده بودند. *موقع دستگیری سند یا مدرکی همراه شما بود؟ **خانم اکبر نژاد: بله! اعلامیه های امام همراهم بود. آنان وقتی مطمئن شدند من صغری اکبرنژاد هستم، مرا به طرف یک خودرو پژو سفید رنگ بردند و دستور دادند سرم را خم کنم تا چیزی نبینم و ندانم مرا به کجا میبرند. *شما را به کدام زندان بردند؟ **خانم اکبر نژاد: به زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری. حدود پنج ماه در سلول انفرادی بودم. البته بعد از دستگیریام، ماموران ساواک به خانه مان ریخته بودند و مدارک دیگری هم به دست آورده بودند. *شرایط زندان چگونه بود؟ **خانم اکبر نژاد: در زندان بود که هدف اصلی ام را بهتر شناختم. آگاهیهای بسیاری از نظر روحی و تقوا پیدا کردم. فرصت برای تفکر و اندیشیدن به راهی که در زندگیام پیش گرفته ام مرا بیشتر از پیش مصمم کرد که به مبارزه علیه حکومت خودکامه پهلوی ادامه بدهم و در این مبارزه از ...
لغو تحریم کشتیرانی،خبری خوش برای بچه های مخابرات والکترونیک دریایی
لغو تحريم کشتيراني ايران با حکم ديوان دادگستري اروپا اما یکی از خبرهای خوش تحریمی این روز هاست که ميتواند فصل جديدي در رونق صنعت کشتيراني و صادرات نفت و البته در اقتصاد ايران پس از چهار سال باشد. با برداشته شدن تحريمهاي شرکت کشتيراني توسط ديوان دادگستري اروپا، سهام اين شرکت در بورس با استقبال قابل توجهي مواجه شد و بيشترين تقاضاي خريد را به خود اختصاص داد.بر اساس گزارش ها،درمعاملات ديروزسهام”حکشتي” از صف خريد 53 ميليوني برخوردار شد و اين شرکت برترين تقاضاي بازار را از آن خود کرد. اين شرکت اصل چهل و چهاري که از کمترين ميزان سهام شناور آزاد در بورس برخوردار است، روند حرکتي خود را از ابتداي سال با قيمت 120 تومان آغاز کرد و در معاملات امروز قيمت سهام آن به بالاترين سطح خود يعني 153 تومان رسيد.سهام اين شرکت که تا قيمت 93 تومان نيز افت داشته است در حال حاضر با P/E حدود 170 مرتبه در حال معامله است.به نظرم این خبر میتونه برای همه مردم ایران جالب باشهاما برای دوستایی که با این صنعت در آینده نه چندان دور در ارتباط خواهند بود یه جذابیت دیگه ای داره.
مصاحبه با اساتید دانشگاه خرمشهر
یک بیوگرافی مختصر از خود بگویید. بنده زاده ی خرمشهر هستم منتهی به خاطر بحث جنگ و جنگ زده شدن در تهران ساکن شدیم و در تهران دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را گذراندم.در سال78 در آزمون سراسری در رشته ی شیلات در دانشگاه صنعتی اصفهان قبول شدم.بعد از آن در سال82 در دانشکده ی تربیت مدرس در مقطع کارشناسی ارشد در همان رشته ی شیلات قبول شدم.در گذشته رشته ی شیلات در دو گرایش بوم شناسی و تکثیر و پرورش نبود بلکه فقط خود رشته ی منابع طبیعی شیلات در سه مقطع کارشناسی،کارشناسی ارشد و دکتری ارائه می شد.سپس در سال 78 در مقطع دکتری پذیرفته شدم و اردیبهشت 91 فارق التحصیل شدم.یک دوره ی یک ساله را هم در کشور کره ی جنوبی در مورد بحث آبزی پروری گذراندم.تخصص من تغذیه ی آبزیان هست.در نهایت به عنوان هیئت علمی دانشگاه علوم و فنون خرمشهر در بحث آبزی پروری و گرایش تغدیه ی آبزیان پذیرفته شدم.و نزدیک به دوسال هست که در این دانشگاه در حال تدریس می باشم.متولد چه سالی و چه ماهی هستید؟شهریور سال 1359آیا از قبل به رشته ی شیلات علاقه داشتید؟نه.اوایل من دیدی به این رشته نداشتم.اما پدرم چند باری با آگاهی از رادیو و تلویزیون و رسانه ها و اینکه رشته ی شیلات یک رشته ی نوین و جدید می باشد و بازار کار خوبی هم دارد از من خواست که شیلات را جزو رشته های انتخابی خود قرار دهم.رشته ی شیلات محیط کاری قشنگی دارد و پول ساز است. اما به خاطر یکسری مشکلاتی که در این مسیر قرار دارد پول در آوردن در این رشته دشوار است.مثلا دسترسی به منابع آبی در همه جا امکان پذیر نیست اما به نظر من افراد بومی از قبیل کردستان و بوشهر که به محیط های آبی دسترسی بیشتری دارند و فرآوری محصولات در این مناطق بیشتر انجام میشود،در این رشته موفق تر هستند.چون این افراد بومی منطقه هستند بهتر می توانند با مشکلات کنار بیایند.اما افرادی که در تهران و اصفهان و اینها ساکن هستند،و می خواهند وارد بحث فراوری شوند به دلیل اینکه با هیچ امکانات شیلاتی دسترسی ندارند . وکلا با منطقه اشنایی ندارند ممکن است کم کم از ادامه ی تحصیل در این رشته دلسرد شوند.من معتقدم علم باید در کنار تولید ثروت باشد یعنی علمی که تولید ثروت نکن هیچ فایده ای ندارد.موضوع پایان نامه ی شما در سه مقطع چه بوده است؟من در کارشناسی بر روی رجحان غذایی ماهی کپور در استخر های پرورش ماهی کردستان کار کردم.در کارشناسی ارشد بر روی تاثیر پروبیوتیک پروتکسین روی رشد و زنده مانی و یکسری فاکتور های تغذیه ای روی ماهی قزل آلای رنگین کمان در مرحله ی بچه ماهی درکلاردشت کار کردم.و در مقطع دکتری به بررسی سطوح مختلف لستین سویا و تخم مرغ روی رشد ...