بعد از کشته شدن زمرد
بیوگرافی شدو
شدو توسط پروفسور جرالد روباتنیک (پدر بزرگ اگمن) ساخته شده است.پروفسور جرالد و نوه اش ماریا در کلنی ای به نام ark زندگی می کردند.پروفسور جرالد با موجودی به نام بلک دوم در ارتباط بود. پروفسور جرالد تصمیم داشت که برای محافظت از ماریا و مردم زمین ، موجود زنده ای ، شکست ناپذیر بسازد . بنابراین او با بلک دوم قرار دادی بست.قرار داد آنها این بود که اگر بلک دوم ، با استفاده از خون و DNA اش ، به پروفسور جرالد در ساخت شدو کمک کند ، وقتی بلک دوم بازگشت ، او هفت زمرد آشوب را به او خواهد داد.در ابتدا این مسئله ، پیشنهاد خوبی به نظر می رسید اما... یک روز پسر جوانی ، شدو را دید و بلافاصله فکر کرد که شدو شخصی بد و شرور است.آن پسر،بزرگ و یک کماندوG،U،N شد و هنوز از شدو متنفر بود.چون فکر م کرد که شدو باعث مرگ ماریا می شود.پس از مدتی بعد از ساخته شدن شدو ،سربازان G.U.N به کشتی فضایی حمله کردند و تمام کسانی را که با پروژه ی شدو در ارتباط بودند را به قتل رساندند .آنها شدو را نیز درون غلافی حبس کردند . ماریا ، شدو را آزاد کرد و هر دوی آنها شروع به فرار کردند تا اینکه به اتاقی رسیدند که در آنجا غلافی بود.ماریا ، شدو را درون غلاف گذاشت و از شدو خواست تا به او قول دهد ، که همیشه از کره ی زمین و مردم ، محافظت خواهد کرد . سپس ماریا دستگیره را کشید و شدو به سمت کره ی زمین رها شد و مدتی بعد نیز ، ماریا در اثر تیری که خورده بود ، مُرد.شدو در زمین توسط دولت دستگیر شد . از طرفی هم ، در کشتی فضایی مستعمره ، جرالد با شنیدن خبر مرگ ماریا ، عصبانی و دیوانه شده بود و به تنها چیزی که فکر میکرد ، انتقام بود .به همین خاطر جرالد تصمیم گرفت با استفاده از شدو ، از مردم انتقام بگیرد.پروفسور جرالد ، برای انتقام گیری و رسیدن به خواسته اش ، ذهن شدو را دستکاری کرد و کاری کرد که شدو قولش به ماریا را نتواند به یاد بیاورد و تنها چیزی که به یاد بیاورد ، کشته شدن ماریا باشد .در واقع جرالد ، از شدو به عنوان وسیله ای برای رسیدن به خواسته اش استفاده کرد و شدو ، تنها یک قربانی بود .سال ها بعد ، دکتر اگمن به جزیره ی زندان سفر کرد . جزیره ی زندان مکانی بود که در آنجا ، شدو درون کپسولی حبس شده بود . دکتر اگمن ، شدو را آزاد کرد و شدو که به خاطر جرالد ، حافظه اش را از دست داده بود ، تنها چیزی که به یاد می آورد ، کشته شدن بهترین دوستش ، ماریا بود . بنابراین شدو ، تصمیم گرفت تا با دکتر اگمن همکاری کند و از مردم انتقام بگیرد.وقتی شدو و اگمن در کشتی فضایی مستعمره بودند ، شدو به دکتر اگمن درباره ی سلاحی توضیح داد که می توانست ...
داستان كامل شدو
یک روز پسر جوانی ، شدو را دید و بلافاصله فکر کرد که شدو شخصی بد و شرور است . !!آن پسر ، بزرگ و یک کماندور G.U.N شد و هنوز از شدو متنفر بود . چون فکر میکرد که شدو باعث مرگ ماریا می شود . !!!!پس از مدتی بعد از ساخته شدن شدو ، سربازان G.U.N به کشتی فضایی حمله کردند و تمام کسانی را که با پروژه ی شدو در ارتباط بودند را به قتل رساندند .آنها شدو را نیز درون غلافی حبس کردند . ماریا ، شدو را آزاد کرد و هر دوی آنها شروع به فرار کردند تا اینکه به اتاقی رسیدند که در آنجا غلافی بود . ماریا ، شدو را درون غلاف گذاشت و از شدو خواست تا به او قول دهد ، که همیشه از کره ی زمین و مردم ، محافظت خواهد کرد . سپس ماریا دستگیره را کشید و شدو به سمت کره ی زمین رها شد و مدتی بعد نیز ، ماریا در اثر تیری که خورده بود ، مُرد . شدو در زمین توسط دولت دستگیر شد . از طرفی هم ، در کشتی فضایی مستعمره ، جرالد با شنیدن خبر مرگ ماریا ، عصبانی و دیوانه شده بود و به تنها چیزی که فکر میکرد ، انتقام بود . به همین خاطر جرالد تصمیم گرفت با استفاده از شدو ، از مردم انتقام بگیرد . !!پروفسور جرالد ، برای انتقام گیری و رسیدن به خواسته اش ، ذهن شدو را دستکاری کرد و کاری کرد که شدو قولش به ماریا را نتواند به یاد بیاورد و تنها چیزی که به یاد بیاورد ، کشته شدن ماریا باشد .در واقع جرالد ، از شدو به عنوان وسیله ای برای رسیدن به خواسته اش استفاده کرد و شدو ، تنها یک قربانی بود .سال ها بعد ، دکتر اگمن به جزیره ی زندان سفر کرد . جزیره ی زندان مکانی بود که در آنجا ، شدو درون کپسولی حبس شده بود . دکتر اگمن ، شدو را آزاد کرد و شدو که به خاطر جرالد ، حافظه اش را از دست داده بود ، تنها چیزی که به یاد می آورد ، کشته شدن بهترین دوستش ، ماریا بود . بنابراین شدو ، تصمیم گرفت تا با دکتر اگمن همکاری کند و از مردم انتقام بگیرد. .وقتی شدو و اگمن در کشتی فضایی مستعمره بودند ، شدو به دکتر اگمن درباره ی سلاحی توضیح داد که می توانست کل جهان را نابود کند . نام آن سلاح Eclipse cannon بود . آنها برای راه اندازی آن سلاح ، نیاز به7 زمرد هرج و مرج داشتند . بنابراین ، شدو و روژ و دکتر اگمن ، با هم یک تیم شدند و تصمیم گرفتند تا 7 زمرد را پیدا کنند . آنها به جزیره ی زندان سفر کردند و در آنجا ، 6 زمرد یافتند و دوباره به کشتی فضایی برگشتند . اگمن ، 6 زمرد را درون Eclipse cannon قرار داد و برای ترساندن مردم ، تکه ای از ماه را توسط آن سلاح نابود کرد . سپس آنها تلاش کردند تا آخرین زمرد را بدست بیاورند . آخرین زمرد در اختیار تیلز بود که اگمن با شکست دادن تیلز ، موفق به بدست آوردن آخرین زمرد هم شد . اگمن ، آخرین زمرد را درون Eclipse cannon گذاشت و ناخودآگاه ...
معرفی دشمنان سونیک
نام : ابلیس نژاد : شیطان تمام عیار سن : نامعلوم اخلاق : خشن ترین موجود تمام کهکشان ها قدرت : بالاترین قدرت تمام کهکشانها ولی نه از هاپیر سونیک شغل : نابود کردن و امپراتوری بر تمام کهکشان ها همسر : ندارد فرزند : ندارد دشمن : سه قهرمان شگفت انگیز یعنی سونیک شدو سیلور شریک : مفیلس عاشق : امپراتوری بر تمام کهکشان ها زندگی نامه : بلیس ، مثل مفلیس ، تو پروژه سولاریس به طور اتفاقی ساخته شد و وقتی مفلیس مدام دنبال فرار بود ، ابلیس هم وقتی دید فرصت مهیا هست ، فرار کرد و این قدر هول زدن ، که اصلا متوجه نشدن که باید به هم برسن تا بتونن تاریکی رو تشکیل بدن.ابلیس ، تو شهر بود و همه چیز رو نابود میکرد و باعث ایجاد رعب و وحشت زیادی شد!اما کسی که به دنبال چیزی خلاف خواسته های ابلیس بود ، با اون مبارزه کرد و اون کسی نبود به جز سیلور!درسته که سیلور به وسیله مفلیس گمراه میشه و کارش خیلی عقب میفته ولی هر دفعه هم که با ابلیس شروع به جنگ میکرد ، بدون هیچ نتیجه ای بر میگشت.نه سیلور صدمه خاصی میدید ، نه ابلیس!ابلیس ، یکی از بزرگ ترین حسن هاش ، بزرگ بودنشه!البته ، ابلیس به وسیله دوک سولیانا (پدر پرنسس الیز) داخل بدن پرنسس الیز زندانی میشه و بهتره بگم شعله هاش زندانی میشه!و این مسئله ، برای پرنسس الیز سخت بود و باعث شد مفلیس کلی زحمت بکشه تا بتونه بالاخره ابلیس رو پیدا کنه!پرنسس الیز هم باید احساساتش رو کنترل میکرد و گریه نمیکرد.چون این جوری ، ابلیس شعله ور تر میشه و از اون خارج میشه!س ، به ندرت کار دیگه ای به غیر از خراب کردن میکرد!اون شهر ها رو تا زمانی که مفلیس رو پیدا کنه ، همین طور نابود میکرد!ابلیس ، چون هدف خودش و مفلیس رو میدونست ، سعی میکرد تا زمانی که اونو پیدا نکرده باز هم مفید باشه! نام : عذاب سیاه نژاد : سیاه دست سن : نامعلوم اخلاق : بعد از ابلیس خشن ترین فرد جهان قدرت : تمام قدرت های هرج و مرج ، ایجاد جهنم شیطانیطرح هولوگرام ، کنترل ذهن شغل : نامعلوم همسر : ندارد فرزند :شدو دشمن : فقط سونیک و شدو شریک : پرفوسر جرالد روباتنیک عاشق : نامعلوم زندگینامه : بلک دوم ، یک شخصیت به شدت منفی بود که از نظر ظاهر وحشتناک ترین موجوده!اون لباسی بلند به تن داره و آویزه های بلندی بر گردن!و همچنین اشاره میکنم که فاقد پا میباشد!!!(یه چراغ خواب رو ملافه بکشین سرش!)اون چشمانی قرمز داره و شاخ هایی هم شکل 2 طرف سر و همچنین صدای عمیق و رسایی داره که اونم باز وحشتناک ترش کرده!اون از نژاد سیاه دستانه و جزو اولین موجودات تشکیل شده از نسلشه.اما مشخص میشه که نسل اون ها در حال انقراضه و اون تنها بازماندس.اون اولین باری که تو فضا سرگردون بود زمین رو میبینه و به اون جا میاد ...
آموزش بازی تخته نرد
آموزش بازی تخته نرد تخته نرد توسط بزرگمهر ابداع شد.در زمان پادشاهی انوشیروان خسرو پ...سر قباد، پادشاه هند «دیورسام بزرگ» برای سنجش خرد و دانایی ایرانیان و اثبات برتری خود شطرنجی را که مهرههای آن از زمرد و یاقوت سرخ بود، به همراه هدایایی نفیس به دربار ایران فرستاد و «تخت ریتوس» دانا را نیز گمارده انجام این کار ساخت. او در نامهای به پادشاه ایران نوشت: «از آنجا که شما شاهنشاه ما هستید، دانایان شما نیز باید از دانایان ما برتر باشند. پس یا روش و شیوهء آنچه را که به نزد شما فرستادهایم (شطرنج) بازگویید و یا پس از این ساو و باج برای ما بفرستید».شاه ایران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هیچ یک از دانایان در این چند روز چاره و روش آن را نیافت، تا اینکه روز چهلم بزرگمهر كه جوانترین وزیر انوشیروان بود به پا خاست و گفت: «این شطرنج را چون میدان جنگ ساختهاند كه دو طرف با مهرههای خود با هم میجنگند و هر كدام خرد و دوراندیشی بیشتری داشته باشد، پیروز میشود.» و رازهای کامل بازی شطرنج و روش چیدن مهرهها را گفت. شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد. پس از آن «تخت ریتوس» با بزرگمهر به بازی پرداخت. بزرگمهر سه بار بر تخت ریتوس پیروز شد. روز بعد بزرگمهر تخت ریتوس را به نزد خود خواند و وسیله بازی دیگری را نشان داد و گفت: اگر شما این را پاسخ دادید ما باجگزار شما میشویم و اگر نتوانستید باید باجگزار ما باشید.» دیورسام چهل روز زمان خواست، اما هیچ یک از دانایان آن سرزمین نتوانستند «وین اردشیر» را چاره گشایی کنند و به این ترتیب شاه هندوستان پذیرفت كه باجگزار ایران باشد دانستنی های تخته نرد 30مهره : نشان گر 30 شبانه روز یک ماه24خانه : نشان گر 24 ساعت شبانه روز 4 قسمت زمین : 4 فصل سال 5دست بازی: 5 وقت یک شبانه روز 2 رنگ سیاه و سپید: شب و روزهر طرف زمین 12 خانه دارد: 12 ماه سالتخته نرد : کره زمینزمین بازی: اسمانتاس: ستاره بخت و اقبالگردش تاسها: گردش ایاممهرهها: انسانهاگردش مهره در زمین: حرکت انسانها (زندگی) برداشتن مهره در پایان هر بازی: مرگ انسانهااعداد تاس: 1:یکتایی و خداپرستی :اسمان و زمین 2 3: پندار نیک؛ گفتار نیک، کردار نیک 4: شمال، جنوب، شرق، غرب5:خورشید؛ ماه، ستاره، اتش، رعد 6: شش روز افرینش چیدن : قرار دادن مهره در زمین برای شروع یازیافشار : به خانه شماره 5 زمین خود وحریف خان افشار میگویندافشار گیری :گرفتن خانه 5 خود و یا حریفاسیر : دو مهره ای که در زمین حریف و در خانه 24 هستند فرار : برداشتن مهره در تیررس حریف و بردن بر روی دیگر مهره های خودی ، مخصوصا مهره ...
گوشه هایی از حمله اعراب به ایران
چگونگي يورش سپاه تازی به ايران درباره چگونگی مسلمان شدن ايرانيان سخنهای بسياری گفته شده است که در بسیاری موارد سفسطه های بیشماری دیده می شود . جهت آگاهی از چگونگی تشکیل امپراتوری اسلامی در آسیا که حتی به مرزهای اسپانیا نیز کشیده شده بود کافی است که کتب مشهور صدر اسلام ( بلاذری - ابن خلدون - ابن حزم - مسعودی - طبری - شویس عدوی - ابن هشام و . . . ) را مطالعه و بررسی نمایید .هدف از گردآوری این جستار چگونگی اشغال ایران توسط اعراب است و همچنین سقوط شاهنشاهی ساسانی پس از چهارصد سال حکومت مقتدر در خاورمیانه . دویست سال نخست صدر اسلام به گفته تاریخ نگاران سیاه ترین سالهای تاریخ ایران از بدو پیدایش تا امروز بوده است . چنین بوده است که استاد دکتر عبدالحسین زرینکوب کتابی در نقد این دویست سال جنایت اعراب در ایران به نام دو قرن سکوت نوشتند و امروزه این کتاب از کتب برجسته ایران محسوب می شود . فردوسی بزرگ در نکوهش این بربریت اعراب و یورش وحشیانه آنان به ایران چنین می فرماید : از آن روز دشمن به ما چیره گشت که ما را روان و خرد تیره گشتاز آن روز این خانه ویرانه شد که نان آورش مرد بیگانه شدبسوزد در آتش گرت جان و تن به از بندگی کردن و زیستناگر مایهی زندگی بندگیست دو سد بار مردن به از زندگیست دلايل فروپاشی شاهنشاهی ساسانيان - چگونگی مسلمان شدن ايرانيان در واپسین سالهای شاهنشاهی ساسانی اوضاع کشور آشفته گردید . به طوری که بعد از پادشاهی انوشیروان دادگر هرمزد بر تخت نشست و بعد از او خسرو پرویز که این دوره ها به نام دوره های شکوه و جلال ایرانیان نام گرفته است . ولی بعد از آنها در مدت کمتر از 6 سال در حدود 6 پادشاه بر تخت نشستند و اوضاع کشور رو به هرج و مرج میرفت . در سال 12 هجری یزدگرد سوم در یک کودتا نظامی توسط افسری به نام رستم فرخزاد بر تخت نشست تا شاید ایران به نظم گذتشه خود بازگردد . ولی یزدگرد جوانی میهن پرست ولی بی تجربه بود که برای پادشاهی لیاقت کافی نداشت . سلطنت او هیچ تاثیری در مرتب کردن اوضاع اجتماعی آن زمان نداشت و ایران به مرز فروپاشی و یا شاید بتوان گفت دور جدیدی از شاهنشاهی که افسران پارتی برای آن مبارزه میکردند قرار داشت . زیرا افسران پارتی در داخل با ارتش یزدگرد مقابله میکردند تا در یک کودتای نظامی به سلسله ساسانیان خاتمه دهند و سلسله جدیدی از پارتیان را روی کار بیاورند . با تمام این تواصیف در سال 11 هجری ابوبکر در مدینه به جای پیامبر نشست و جنگهای خونین را آغاز کرد که با نام "رده" معروف ...
چگونگی مسلمان شدن ایرانیان
در واپسین سالهای شاهنشاهی ساسانی اوضاع کشور آشفته گردید . به طوری که بعد از پادشاهی انوشیروان دادگر هرمزد بر تخت نشست و بعد از او خسرو پرویز که این دوره ها به نام دوره های شکوه و جلال ایرانیان نام گرفته است . ولی بعد از آنها در مدت کمتر از 6 سال در حدود 6 پادشاه بر تخت نشستند و اوضاع کشور رو به هرج و مرج میرفت . در سال 12 هجری یزدگرد سوم در یک کودتا نظامی توسط افسری به نام رستم فرخزاد بر تخت نشست تا شاید ایران به نظم گذتشه خود بازگردد . ولی یزدگرد جوانی میهن پرست ولی بی تجربه بود که برای پادشاهی لیاقت کافی نداشت . سلطنت او هیچ تاثیری در مرتب کردن اوضاع اجتماعی آن زمان نداشت و ایران به مرز فروپاشی و یا شاید بتوان گفت دور جدیدی از شاهنشاهی که افسران پارتی برای آن مبارزه میکردند قرار داشت . زیرا افسران پارتی در داخل با ارتش یزدگرد مقابله میکردند تا در یک کودتای نظامی به سلسله ساسانیان خاتمه دهند و سلسله جدیدی از پارتیان را روی کار بیاورند . با تمام این تواصیف در سال 11 هجری ابوبکر در مدینه به جای پیامبر نشست و جنگهای خونین را آغاز کرد که با نام "رده" معروف گردید . او همه قبایل مدینه را متحد کرد و با نام الله همه را در زیر یک پرچم در آورد . خیزشی بزرگی در عربستان آغاز شده بود تا مرزهای عراق و ایران را از آن خود کنند . زیرا عربستان از صحراهای سوزان و گرم و غیر قابل زندگی تشکیل میشد و آنان در آرزوی دست یافتن به مکانهایی سرسبز و آب و علف دار بودند . همانوطور که در قرآن بهشت آنان مکانهایی است که آب روان و دشتهای سرسبز و زنان زیبا روی و شهد گوارا نامیده شده و آنان را به این مکان وعده داده است . ولی ایرانیان که در ایران از تمام این موارد برخوردار بودند آنان را تمسخر میکردند و اهمیتی به آنان نیمدادند .به قول فردوسی بزرگ بخت از ساسانیان برگشته بود و کشور در آستانه تحولی نو و شاهنشاهی جدیدی قرار داشت .فتح حیره و قتل عام آرامی نشین های عراقدر سال 12 هجری "مثی ابن حارثه " به فکر افتاد تا حمایت مدینه را جلب کند و و با ابوبکر مذاکره نماید . او اوضاع آشفته ایران را تشریح کرد و از او خواست تا نیرو در اختیارش گذارد تا به جنوب فرات حمله کند و به نام گسترش اسلام غنایم بسیاری را کسب نماید . به گفته طبری : عربهای از شوکت و قدرت ایرانیان خبر داشتند و میدانستند که آنان ملتهایی هستند که جهان را به زیر سلطه خود در آورده اند . به همین جهت در فکر حمله به ایران نبودند و تنها قصد تصرف شهرهایی از عراق منجمله حیره را کردند . در سال 12 هجری "خالدبن ولید" رهسپار حیره شد و از تمام قبایل درخواست کمک نمود . او در این جنگهای رشادتهایی از خود نشان داد که نام وی را ...