بازی عروس
بازی جدید عروس و داماد
بازی جدید عروس و داماد شروع بازی بازی جدید عروس و داماد یه بازی دخترانه جدید است که امروز براتون قرار دادیم. در این بازی دخترانه عروس و داماد شما باید ابتدا عروس بازی رو آرایش کنید و بازی میکاپ عروس رو انجام بدین و پس از انجام بازی لباس عروس و انتخاب لباس عروس و بدلیجات به سراغ آقا داماد برید و لباس داماد رو انتخاب کنید و بازی لباس داماد و عروس رو تموم کنید. طریقه بازی : در این بازی دخترانه شما باید با استفاده از ماوس لباس عروس و داماد بازی رو انتخاب کنید و اونو برای جشن عروسیش آماده کنید. بازی های دیگه مون : بازی آرایشی جدید ، بازی قشنگ دخترانه ، بازی جدید دخترانه برای دانلود بازی کلیک کنید. تا لود شدن کامل بازی صبور باشید. برای انجام بازی در محیطی زیبا اینجا کلیک کنید. گیم سرا مرجع بهترین ها
بازی عروس و داماد
بازی عروس و داماد بلقیس سلیمانی انتشارات چشمه کتاب شامل 63 داستان کوتاه (1 یا 2 صفحه ای ) می باشد . در حقیقت شاید بشه بهشون می نیمال گفت . خیلی هم کتاب ساده و قشنگی بود و مضامین جالبی را انتخاب کرده بود . مطئنا از خوندنش لذت می برید .... البته اگه تو این حال و هوا و درگیری ها بشه از چیزی لذت برد ..... چه قدر آدم شرمنده تهرانی هاست تو این شرایط ......... نمی دونم بیشتر از این چی می شه راجع به یک مجموعه داستان کوتاه گفت اما خوب از کتاب هایی هست که با خیال راحت می تونید هدیه بدهیدش و مطمئن باشید به احتمال 90% هم خونده می شه و هم ازش خوششون می یاد . از بلقیس سلیمانی قبلا بازی آخر بانو را هم خونده بودم که اونم کار قوی و زیبایی بود . قسمت های زیبایی از کتاب وقتی فهمید چه کسی قاتل زنش است ، همه ی خشمش یک جا فرو نشست . زن زیبا ، پزشک ، خانواده دار و دوست داشتنی اش را یک ولگرد معتاد روانی کشته بود . همان جلسه اول دادگاه قاتل را بخشید . در پاسخ دیگران گفت : جان آدم ها برابر نیست و این توهین به مرده ی زنش است که به ازای جان او ، این مردک را بکشد . همان شب به آیینی ترین شکل ممکن خودش را کشت . پدر گفت : مادرت به آسمان ها رفته . عمه گفت : مادرت به یک سفر دور و دراز رفته . خاله گفت : مادرت آن ستاره ی پر نور کنار ماه است . دختر بچه گفت : مادرم زیر خاک رفته است . عمه گفت : آفرین چه بچه واقع بینی ، چه قدر سریع با مسئله کنار آمد . دختر بچه از فردای دفن مادرش ، هر روز پدرش را وادار می کرد او را سر قبر مادرش ببرد . آنجا ابتدا خاک گور مادر را صاف می کرد ، بعد آن را آب پاشی می کرد و کمی با مادرش حرف می زد . هفته ی سوم وقتی آب را روی قبر مادرش می ریخت به پدرش گفت : پس چرا مادرم سبز نمی شود ؟ رئیس جمهور از تلویزیون درامد ناخالص ملی را با احتیاط تمام اعلام کرد . رئیس بانک مرکزی روی دسته ی مبل کوبید و گفت باز هم اشتباه کرد ، هشت سال است اشتباه می کند . زن از آشپزخانه داد زد : خودت را ناراحت نکن ! مگر این هشت سال کسی فهمیده یا اعتراض کرده ؟ رئیس بانک مرکزی گفت : حرف این چیزها نیست ، باید تمام ارقام را دوباره عوض کنیم .
بازی عروس و داماد*
واقعا نمی دونم چرا اینقدرررر تنبل شده ام در به روز رسانی این مکان مقدس! البته اینرسی سکون و قطع بودن چند روزه اینترنتم هم مزید بر علت شده بود. و اما چکیده عروسی نوشت: خواهرک ماهم بالاخره در 7/7 عروس شد. ماه شده بود، یک تکه جواهر! عکسش قبل از خودش به تالار رسید و بادیدنش در لباس عروسی و با آن همه زیبایی هق هق به گریه افتادم و اگر تذکر دخترعمویم مبنی بر خراب شدن آرایشم نبود سیل تالار را برمی داشت. وقتی هم که با آتش بازی و ژانگولر بازی مهیجی وارد باغ ابتدای تالار شدند و زمان رقص اولشان هم خیلی گریه ام گرفته بود. واقعا لحظات عجیب و باشکوهی بود. خدا نصیب همه بکند تجربه اش را. آرایشش، لباسش، سفره ی پر از گلهای سفیدش و ماشین عروس فوق العاده اش...از همه چیزش راضی بودم. فقط خانواده داماد کمی تا قسمتی حرصم را درآورده بودند. مثلا برای ورود باید یک نفر گل های پر پر شده را روی فرش قرمز می پاشید ، یک نفر از زیر قرآن ردشان می کرد و یک نفر سینی اسپند را برایشان می آورد. خب بالطبع من فکر می کردم یکی از نقشهای اصلی این بازی را من باید به عهده بگیرم ولی آنها کلا احساس خودمجلس عروسی بینی بهشان دست داده بود! دخترخاله داماد و جاری خواهرم و دوست خانوادگیشان! همچین جلو پریدند که مهلت ندادند من اصلا به خودم اجازه فکر کردن بدهم. دیر جنبیده بودم سر عقد هم خودشان سه تایی می خواستند مراسم تور گیرون و قند سابون هم دست بگیرند! و قضایایی از این دست! هاهاها کلا در مقایسه با آرامی و بی زبانی ما خیلی رویشان زیاد بود. اما با خودم می گفتم مهم نیست! بالاخره دوتا خانواده متفاوت هستیم و یاد تفاوتهای فاحش خودمان با خانواده همسر خودم افتادم و سکوت اختیار کردم! مهم داماد و پدر و مادرش بودند که واقعا دوستشان داشتم. آدمهای آرام، مودب، متین و نازنینی بودند. ولی خب اطرافیان به دلم نبودند. امیدوارم برای آینده خواهرم آدمهای خوبی باشند. این اواخر قبل از عروسی پدر داماد پایش کمی زخم شده بود و چون دیابت داشت توی بیمارستان بستری شده بود و طفلک را از راه بیمارستان آوردند تالار و آخر شب هم زودتر مراسم را تمام کردند چون حالش زیاد خوب نبود و باید برمی گشت به بیمارستان. کلا حالشان از این بابت هم گرفته بود. من هم تا لحظات آخرقبل از عروسی در بازار بودم و مشغول ماراتن خرید. موهایم را زیتونی خوشرنگی کرده بودم با کمی هایلایت دودی با یک شنیون با ابهت خواهرعروسی! لباسم هم آبی کاربنی، ساده و بلند با کمی دنباله بود . کفشم هم که پاشنه اش ده سانت بود البته ازاین مستطیلیها که راحت ترند ولی دهنم سرویس شد و تا یک هفته از تاول و خستگی مچ پا می لنگیدم! عقد وعروسی باهم بود و بخاطر ...
بازی باربی عروس به زبان فارسی
بازی باربی + بازی لباس باربیبازی باربی از جمله بهترین بازی های آنلاین دخترانه است. بازی باربی رو همه دوست دارن. درسته که بازی باربی یه بازی دخترانه س ولی خب این بازی انلاین بین پسرها هم طرفدار داره. بازی لباس باربی به زبان فارسی تقدیم به شما.شروع بازی باربی عروس
بازی فلش آرایش و پیرایش بابربی عروس barbie bride
عروس و ماجراهای پیرامون اون همیشه و در همه جا مورد توجه همه بوده و هست حالا فرض کنید این ماجرای جذاب و دوست داشتنی که همیشه برای دختر خانم ها مورد توجه بوده و هست با موجودی دیگر ترکیب بشه و در اون شرایط باید دید که دخترها چه عکس العملی درباره این موضوع نشون میدنهمه ما میدونیم اکثر دخترخانم ها جزء طرفداران باربی ها و ماجراهای اون ها هستند واکثر دخترها در زندگی شون تهداد عروسک باربی داشته اند ، حالا فرض کنید یک عروسک باربی در جایگاه یک عروس قراربگیره ، در این صورت چقدر این بازی برای دخترها جذابتر خواهد بود .پسورد: نداردحجم:1.2 مگابایتلینک دانلود
بازی عروس و دوماد
اغا سلام باز من اومدم فکرمکینم دیگه مثل این پیام بازرگانی تکراری شدم چاره ای نیست تحمل کنید تموم میشهاغا امروز عصر بعد از مسابقه جدولی یاس عزیزیه مسابقه جدید بازی کردیم کوتاه بود ولی جالب بود کلی خنده در کردیم خلاصهباز ی عروس و دوماد بود که راموز اجرا کرد جالب بود یه دوماد با کلی خواهش و تمنا پیدا کردیم میگن تورم نگو تورم دوماد هم شده با کلی داد زدن و خواهش و تمنا 5تا عروس پیدا کردیم خو چیه چرا اونجور ی نگاه میکنید فقط میخواستیم اغا دوماد سوال کنه خبری نبود که والاخو بالاخره بعد از کلی این بحث ها و داستان های دیگه اغا دوماد که معلوم نبود کی بود با سوالات عجیب خودش که نمونه هاش اینا هستن توجه مینمویید زندگی در ده دو رافتاده بچه داری نه خدایی سوالا رو دارین به این میگن مرد واقعی همه عروس ها رو فراری داد و لگد زد به بخت برگشته خودشنظر فراموش نشه
بازی دخترانه تزیین عروس و داماد
بازی لباس داماد
بازی لباس داماد به سبک بازی لباس عروس باربیبازی لباس داماد یه بازی دخترانه جدید هست که مطمئنا خوشتون میاد. تو این بازی دیگه قرار نیست عروس رو آماده کنید و لباس تنش کنید. این بار باید آقا داماد رو آرایش کنید و لباس تنش کنید. این بازی شبیه بازی لباس عروس هست.شروع بازی لباس داماد
بازی یلدا
حدود یک هفته و چند روز پیش(یه خورده بیشتر) سلمان (اولین وبلاگ نویس وبلاگستان فارسی) یک بازی با نام "یلدا بازی" راه انداخت. حالا بازی چه جوریه:<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> " کسی شروع می کنه و 5 نکته از چيزهايی که احتمالا خوانندگان وبلاگش در مورد شخصيت او نمی دونند می نويسه و در آخرش هم 5 نفر را معرفی می کنه. اون 5 نفر هم به همين ترتيب 5 نکته از چيزهايی که کمتر کسی در مورد شخصيت اون ها می دونه را می نويسند و هر کدوم 5 نفر ديگه را معرفی می کنند و همين جوری ادامه پيدا می کنه. حالا من: ۱.هیچ کس نمیدونه که من تا همین دو هفته پیش داشتم رو ضمیر ناخودآگاه یه نفر کار می کردم.. یه نفر که تا حالا هم ندیدمش و فقط آی دیشو دارم..البته اینم بگم خودشم نمیدونه ولی من به آن چه اراده کردم رسیدم..ماشاللا از شانس یه مقدار هم آی کیو تشریف داره... ۲.یکی از بزرگترین آرزوهای من توی زندگیم این بوده که خلبان بشم...البته فقط دوست خیلی صمیمیم می دونه..ولی ماشاللا هر کیو میدیدم خلبانه عمرش نصف هم نه، ربع و خیلی از مواقع خمس میشه بیخیالش شدم... ۳.من عادت دارم کنار هر کس که میشینم باید اذیتش کنم... مثلا یه تیکه کاغذو لوله می کنم البته کاغذ ریز می کنم تو گوشش.... یا هرکس خواب باشه میرم تو گوشش یه داد می زنم پا شو... تا روانی شه... ۴. من همیشه درس می خونم.. بعد می رم به دوستام میگم درس خوندین؟؟؟ بعد اونا می گن نه.. بعد تحریکشون می کنم برن تا امتحان رو لغو کنن.. بعد خودم می رم پیش استاد میگم استاد لطفا امتحانو لغو نکنید. من وقت گذاشتم خوندم.. البته همراه من در این گونه امور دوست عزیزم هستش.استاد هم میاد میگه نمیتونم به خاطر اون یک عده ای که اهمیت دادن و درس خوندن امتحانو لغو کنم...منم کلی کیف می کنم... ۵.یکی از کارهایی که من معمولا انجام میدم اینه که آدمایی رو که از پی ام هایی که من سند تو ال می کنم خوششون نمیادو اشکشونو در میارم .. می دونین چطوری؟؟؟ بعد از این که پی ام هامو سند تو ال کردم مجددا میام برای خود اینا آف میذارم... بعدش.. اگرم جک بفرستم می رم برای خود اونا آف میذارم که نخند.. با تو نبودم... همین!!! حالا من دعوت می کنم : ای کاش همه کفن بپوشیم! ،قزل آلای بنفش ،تک به تک، خبر و تحلیل ورزشی ،پرنده ی سیاه ،درود بر زندگی خب منم توسط دوست عزیز نویسنده ی وبلاگ:جوانان ایران زمین دعوت شدم... بابای