ایسلا نیوز
ایسلا نیوز دان بیر خبر
کاربردهای برج طغرل این برج علاوه بر آن که یادآور فرزانگان و دلاوران عصر خود هست استاد سازنده آن کاربردهای دیگری را در جاودانه ساختن آن به کار برده و معماری پنهانی را برای پی بردن به اسراری با آن عجین کرده است. از جمله کاربرد این برج استفاده در شب های تار با استفاده از روشن کردن آتش بر باروی بلند آن برای راهنمای مسافران جاده ابریشم که از جانب خراسان به جانب ری میآمدند، بوده و در روز احتیاجات گاه شماری مردم را مرتفع نموده است. بنا به گفته فرزانه اندیشمند استاد منوچهر آرین پژوهش گر خراسانی عرصه تاریخ علم کشور در مقاله نگاه دیگری به برج ها اطلاق واژه برج به این بنا و بناهای مشابه از آن جا که برج به منازل عبور حرکت سالانه خورشید در دائرهالبروج گفته میشود حکایت از این مطلب دارد که گذشتگان از این روی سایههای این ابنیه و دریچههای گذر نور خورشید که در روی آن ها تعبیه شده پی به برجی که خورشید در آن غوطه ور میباشد میبردند زیرا که در هر برجی خورشید ارتفاع خاصّی در آسمان نسبت به افق و میل خاصّی نسبت به جهات جغرافیایی مناطق دارد. لاجرم سایهها و طرز تابش آن متفاوت خواهد بود که از این تغییرات میتوان در تعیین روزها و برجها بهره برد و این فناوری به کار رفته در این ساختمان هاست که کلمة برج را زیبنده نام آن کرده است. برج طغرل علاوه بر این ویژگی فوقالعاده، ویژگی منحصر به فرد دیگری در خود نهفته دارد که سرود زیبای اندیشه استاد سازنده خود را جلوهگر میکند و آن ساعت آفتابی منحصر به فردی است که در دل کنگرههای آن پنهان دارد. که شاید مورد مشابه آن در تاریخ علم کمتر یافت میشود. حول این برج از نمای بیرونی 24 کنگره با زاویة حاده جلوهگر شده که اگر در روبروی درگاه آن بایستید گویی شیری با دهانی باز به شما مینگرد. در دقّت در این بنا از آن جا که این کنگرهها درو تا دور این اثر را فرا گرفته به گونهای خاصّ طرّاحی شده که اگر چنان چه طلوع آفتاب اتفاق بیافتد در جانب شرق بنا کمکم یکی از کنگرهها روشن میشود و آفتاب درون آن میتابد، اگر نیم ساعت از طلوع آفتاب بگذرد، نصف کنگره روشن میشود. اگر یک ساعت از طلوع خورشید بگذرد یک کنگره به طور کامل روشن میشود و اگر چنان چه 2ساعت بگذرد و کنگره روشن میشود، همین طور اگر 3ساعت بگذرد 3کنگره تا هنگامی که به لحظهای میرسیم که خورشید روی نصف النهار منطقه قرار میگیرد. یعنی بیش ترین ارتفاع خود را از افق دارد، در این هنگام خورشید درست در بالای سر در جنوبی برج قرار میگیرد چرا که درب های برج کاملاً شمالی جنوبی بوده و روی نصف النهار واقع است در این هنگام ...
متون نظم ترکی - بایرک قوشچو اوغلو (دکتر حسین محمدزاده صدیق)
منبع: برگزیده متون نظم ترکی، دکتر حسین محمدزاده صدیق، تبریز، اختر، ۱۳۸۵. اهل حق نامي است كه به گروههاي عظيم و پراكندهي دراويش دادهاند. اهل حق خود شاخههاي گوناگون دارند و صوفي نيستند، به خلاف صوفيان كه معتقد به وصولند، معتقد به سلوك هستند. از آنجا كه حضرت علي بن ابيطالب (ع) را سر سلسله و بنيانگذار مسلك خود ميدانند و آن حضرت را مظهر تام و تمام در ذات و صفات ميشناسند، به علي اللهي نيز مشهور شدهاند. در آذربايجان و ديگر مناطق تركي زبان ايران و آسياي صغير، اين فرقه به نامهاي گوناگوني نظير گوران، قيزيلباش، علوي، بكتاشي، شاملو و غيره ناميده ميشوند. پايهي اعتقاد اين گروه رجعت روح است و معتقدند اشخاصي كه افعال آنان پسنديده و مقبول باشد، اگر از مبدأ صدق تقاضا كنند، روحشان به صورت كاملتري به اين جهان باز ميگردد.1 اولين تجلي تام را در ذات دُرّ ازلي در آغاز آفرينش و آخرين تجلي تام را در ذات سلطان اسحاق ميدانند. سلطان اسحاق در اوايل قرن هفتم و در عهد حملهي مغول به ايران ميزيسته است.2 بنا به اعتقاد اين گروه، پس از سلطان اسحاق نيز تجليات تام و تمام متعددي رخ خواهد داد و در يكهزار و يكمين تجلي تام و تمام در ذات و صفات، كائنات و بود و نبود به دُرّ ازلي خواهند پيوست. بنا به اعتقاد اهل حق، كلامات الهي توسط بيست و چهار گوينده به مردم و به زبان تركي ابلاغ شده است. نخستين اين گويندگان بايرك قوشچو اوغلو نام دارد. آنچه ميان اهل حق پيرامون زندگي و خلاقيت قوشچو اوغلو موجود است، به او شخصيتي اسطورهاي بخشيده است. ما اينجا اين افسانهها را بازگو نخواهيم كرد.3 تنها آنچه را كه پيرامون پيدايش وي بين دراويش رايج است به نقل از مجموعهي دستنويس كلام حقيقت اثر مهندس علي پيرداوري در اينجا ميآوريم: «حضرت سلطان اسحاق مشيّتاش بر اين تعلق گرفت كه پرده بكشند. حضرت پير بنيامين از اين جريان اطلاع حاصل فرمود و به حضرت سلطان عالم عرض كرد: دين و ايمانم! ياران به دوري و فراقت تاب و توان ندارند. در كجا و كي ميتوانيم مجددا ذات پاكت را زيارت كنيم. حضرت سلطان عالميان فرمودند: غم مخور، قبل از پرده كشيدن، تو از خانهي قوشچي يعقوب به نام بايرك ظاهر خواهي شد . . . پير بنيامين پرده در كشيده به امر سلطان و به خواست حضرتش از خانهي قوشچو يعقوب سرداد كه مادرزاد لال و كر بود . . . بايرك از معجزهي حضرتش از كري و لالي نجات يافت و شروع به سرودن كلام نمود: من بير ديل بيلمز لال ايديم،ذات مولا سؤيله دئدي، اؤز حاليما ملال ايديم.ايندي سؤيلايا گلميشم.»بيرون از اسناد و كتب اهل حق، كه اغلب بين آنان چون اسرار ديني و محفوظ تلقي ميشوند، ...
رسالات موسیقایی عبدالقادر مراغهای
از آثار و تصانیف تركی مراغی در جلد دیگر بحث خواهیم كرد. اینجا شایسته است اشاره كنیم كه اكنون در موسیقی تركیه هفت قطعه آهنگ مراغی در مقامهای مختلف تركی اجرا میشود. مانند شوقنامه، حیدرنامه، نقشبسته، نقش دویك، یوروك سماعی و غیره كه یادمانهای ساختهی مراغی به شمار میروند. آثار ابن غیبی، عبدالقادر مراغهای در موضوع موسیقی عملی و تعریف آلات موسیقی بسیار پر اهمیت است. از ابن غیبی، چند كتاب به تركی و فارسی بر جای مانده است كه عبارتند از: 1. الادوار: به زبان تركی و نام دیگر آن روح پرور است. 2. مجالس: به زبان تركی كه بخشهایی از آن را در خاتمهی مقاصد الالحان و خاتمهی جامع الالحان آورده است. 3. دیوان شعر تركی: كه بخشهایی از آن را در جامع الالحان و مقاصد الالحان میتوان دید. 4. كنز الالحان: از این كتاب تا كنون نسخهای به دست نیامده است. گفته میشود كه این نخستین تألیف عبدالقادر در علم موسیقی بوده است و در آن نغمههایی را كه خود ساخته بوده، به خط مخصوصی نوشته و ادوار را در آن شرح كرده بود. عبدالقادر در آثار خود چند جا از كنزالالحان نام برده است. مثلاً در مقاصد الالحان در باب چهارم در ذكر نغمهها میگوید: «. . . اگر تمامی نغمات دوایر . . . را شرح دهیم، سبب تطویل كتاب شود . . .» و آنها را در كتاب كنز الالحانذكر كردیم.10 و یا در باب یازدهم میگوید: «اسامی اصناف ترجیعات در كتاب كنزالالحان تمامی ذكر كرده شد . . .» 11 و در همان باب در فصل بیان اصطخاب غیر معهوده در باب ذكر نغمات اوتار تأكید میكند كه: «. . . مجموع آنها را در كتاب كنزالالحان بیان كردهایم.»12 و در باب دوازدهم در بیان طریقهی عمل میگوید: «در این مختصر در این باب بدین قدر اكتفا كردیم اما در كتاب كنزالالحان مجموع اعمال اصناف مبین گردانیدیم فلیرجع الیه.»13 و در انتهای مقاصد الالحان اشاره میكند كه: «. . . ما اینها را در كتاب كنزالالحان چنان ثبت كردیم كه طالبان استخراج توانند كردن و گفتن و . . .» این همه نشان میدهد كه كتاب كنزالالحان مهمترین تألیف عبدالقادر بوده است كه متأسفانه تا به امروز برای جهان علم نامكشوف و ناپیدا مانده است. 5. مقاصد الالحان: دارای یك مقدمه و دوازده باب و یك خاتمه است. به گفتهی خود مؤلّف در مقدمه، آن را در اصول و فروع و قواعد فن موسیقی نگاشته است و مجموع قواعد علمی و عملی و مصطلحات موسیقی را در آن آورده است. باب اول از تقسیم دساتین (= پردهها) و حدّت (= زیری) و ثقل (= بمی) سخن به میان میآورد. در باب دوم از تقسیم دساتین (= پردهها) بر اوتار (= سیمها) و تصنیف (= نصف كردن) و تضعیف (= دو برابر كردن) ابعاد و جز آن بحث میكند. درباب ...
اسکی تورکجه درسلیکلر و رشدیهنین «تمثیلات لقمان» کیتابی- 2
کتاب امثال لقمان دومین متن درسی مرحوم میرزا حسن رشدیه است که در سال 1306 هـ. در تبریز چاپ سنگی شده است. این کتاب همراه آنادیلی و وطن دیلی از همو، در تاریخ کتابهای درسی ایران، از اهمیت خاصی برخوردار است. مؤلف در انتهای کتاب خطاب به دانشآموزان گفته است: «به حول و قوّهی خداوند تبارک و تعالی این کتاب به اتمام رسید. از شاگردان مکتبهای شریفمان تمنّا دارم که مؤلف، معلمین و چاپکنندگان این کتاب و نیز خطاط و کاتب آن را همیشه با دعای خیر یاد کنند. وَالسَّلام.» ایکینجی بؤلوم 5. عتبةالحقایق 6 – نجی عصردن سۏنرا ایراندا تۆرکلرین درس کتابلارېنا عتبةالحقایقده اضافه اۏلوندو. عتبةالحقایق مؤلفی ادیب احمد بن محموددور. بو کتاب تماماً اخلاقی و تعلیمی بیر کتابدیر و ایران تۆرکلری آراسېندا صفویه زمانېنا دک تدریس اۏلونارمېش. امیرعلیشیر نوائی اثرین مؤلفینی ادیبالأدبا و فاضلالفضلا آدلاندېرېر. اثر 20 قصیده و غزل و 101 قوشا بئیتدن عبارتدیر و «درس کتابی» کیمی یازېلمېشدېر. اثر بئله باشلایېر: ایلاهی اؤکوش حمد آیورمن سنا، سنین رحمتیندن اومار من اۏنا. سنین وارلېغېنا تانېقلېق وئریر، جماد، جانوار، اوچقان، یوروین، ننا. سۆمۆڲه ایلیگ تک، ارهنه بیلیک، ارهنگؤرکوسو اوس سۆمۆڲو ایلیک. بیلیکسیز، ایلیکسیز سۆمۆک، تک قالی، ایلیکسیز سۆمۆگه سونولماز الیک. 6. ددهقورقود کتابی یاردیمچی درسلیک متنی کیمی روایتدیر که حضرت پیغمبر امریله مدینهده عبدالله بن سعید بن امیر، مسلمانلاری ساوادلاندېرماغا چالېشدې. او، اسلام عالمینده محققلر نظرینجه بیرینجه عالیم سایېلېر، بدر ساواشېندان سۏنرا، حضرت بویوردو هر بیر اسیری مسلمانلاری ساوادلاندېرما قاراشېسېندا آزاد ائتسینلر. هر اسیر اۏن اوشاغی ساوادلاندېرېب، آزاد اۏلوردو. تۆرک – اسلام قایناقلارېندا دئییلیر که حضرت پیغمبر (ص)ین مبارک عمرۆنۆن سۏنا چاتماسېندان بیر نئچه ایل قاباق، اولو بابامېز ددهقورقود، پیغمبرین حضورونا یئتیشیر و اجازه ایستهییر که تۆرکلر آراسېندا معلملیڲه باشلاسېن و پیغمبر حضوروندان دؤندۆکدن سۏنرا، 23 ایل تۆرکلره ائلجه بیلن اۏلور. و یئنه روایتلره گؤره اودا پیغمبر کیمی63 یاشېندا دنیادان کؤچۆر. ددهقورقود، تۆرک قبیلهلری ایچینده چۏخلو مکتب قوروب، اۏنلارېن آراسېندا گزیر، اۏنلارا مقدّس قۏپوزدا چالارمېش و مقدس سؤزلری قۏپوزلاردا بیان ائدهرمیش و جوانلاری اسلامی یایماق اۆچۆن کافرلرله ساواشا حاضېرلارمېش. تأسّفله قید ائتمهلییک که دده قوقودون واختیله یازدېغې مکتب کتابی یا کتابلاری، ایندی الیمیزه گلیب چاتمامېشدېر. روایتلره گؤره، بو کتابلار قرآن ...
لطیفههای بهلول داننده
ح. م. صدیق ابو وهیب بن عمرو صیرفی کوفی معروف به بهلول یکی از عقلای مجانین معاصر هارونالرشید بود که در سال 190 ه . ق. در کوفه درگذشت. وی در کوفه نشو و نما کرد و در همان شهر ادب آموخت و سپس به صورت مجانین درآمد. هارون و خلفای دیگر، از او موعظه میطلبیدند. و به روایتی برادر هارون بود. بهلول ساختار سیاسی ـ اجتماعی روزگار خود را استهزا میکرد و در نوادر و حکایاتی که از او نقل شده، کوشش میکرد مردم را به آگاهی سیاسی سوق دهد. فریدالدین عطار نیشابوری، نخستین کسی است که در تاریخ ادب فارسی لطايف بهلول را به صورتی مدوّن ذکر کرده است. کتابی به نام «لطیفههای بهلول داننده» به کوشش و ترجمهی عبدالکریم منظوری خامنه چاپ شده است که 38 لطیفهی آموزنده در بر دارد. خلاصهی یکی از آن لطايف را میآوریم: «گویند مدتها بود بهلول نمیخندید. هارون امر کرد اگر کسی خبر بیاورد بهلول را در حال خنده دیده است به او خلعت خواهد داد. روزی از روزها بهلول در کوچه میگشت به در دکانی رسید، دید که لاشهی هر حیوانی را از پای خودش از قلّاب آویزان کردهاند. یکی لاشهی گوسفند، یکی لاشهی بز و در سومی ران گاو. از مشاهدهی این حال بهلول خندهاش گرفت. قصاب که خندهی بهلول را دیده پیش خلیفه رفت و داستان را گفت. خلیفه بهلول را احضار کرد و گفت: آیا این حقیقت دارد که تو امروز در مقابل دکان قصابی خندیدهای؟ بهلول گفت: بلی. خلیفه خلعت قصاب را داد و او را مرخص کرد و سپس از بهلول پرسید: سبب خندهی امروز تو چه بوده است که مدتهاست که تو را در حال خنده ندیده بودم؟ بهلول گفت: من همیشه از اعمال زشت تو نگران بودم که مبادا پای مرا بگیرد، اما امروز دیدم که هر حیوانی را از پای خودش آویزان کردهاند. خوشحال شدم و خندیدم!»
قاضی برهان الدین
یازار: ح. م. صدیق/ چئویرن: داور اردبیلی آذربایجان ادبیات تاریخینده صوفیلیگین بانیسیدیر و یوخاریدا دئدیگیمیز ایکینجی دستهیه منسوب دور. اوندان سونراکی شاعرلرین چوخو، یعنی عارفانه- صوفیانه شعرلرین شاعرلری، اونون شعر اُسلوبو و افاده طرزیندن تأثیرلنمیشلر و نهایت 10 ـونجو عصرده (هـ . ق.) محمد فضولی آذربایجان شعرینه یئنی یول آچماقلا اونو یۆکسک ایدهآللی فلسفی تعلیملرله بیرلشدیرمکله، اؤزۆندن سونراکی شاعرلرین الهام وئریجیسی و باشچیسی اولموشدور. قاضی برهانالدین آذربایجانین بیر حصّهسینده قیسسا مدتلی مستقل حاکمیت قورماقلا اؤلۆمۆنه دک، آنا یوردونو عثمانی امپراطورلوغو و توپال تیمورون دولتینین تجاوزکارجاسینا هجوملاریندان قورودو و بۆتۆن عُمرۆنۆ بو یولدا مبارزهیه صرف ائیلهدی. بو مبارزهده اؤزۆنۆن شاعرلیک استعدادیندن استفاده ائدهرک، شعری اشغالچیلارا قارشی سلاحا و ان کسرلی واسطهیه چئویرهرک خلق کۆتلهلرینین دشمنلری علیهینه یؤنلدهرک قهرمانلیق و جنگآورلیک نغمهلری قوشوردو. قاضی برهانالدین، قهرمانلیق و ائپیک (حماسی) شعرلرینی فولکلوریک اُسلوبلاردا قوشوردو، و غزللری کی آذربایجان غزلینین ایلکین نمونهلریندندیر، ساده، آخیجی، آنلاشیقلی دیلده یازیلمیش و اونلارین مضمونلاری سئوگی، عشق، دۆزگۆنلۆک، ایگیدلیک و نیسگیلدن عبارتدیر.
اومید پیکی- اوستاد حبیب ساهر
باغلادیم پنجرهنی، گئجهنین ایشیقلاری بوغولدو بیر آن ایچره، قارانلیق اوتاغیمدا؛ تؤكۆلدۆ كهكشانین، یولوما صدفلری، سارالدی آرزولارین، گۆللری بوداغیمدا ... *** یۆزلرجه بؤجكلرین، تیتره ین اینجه سسی، اریدی تارلالارین، رمزناک ظۆلمتینده. كسیلدی یئلین سسی، سولارین زمزمهسی، اوجالدی باشقا سسلر، مئشهنین خلوتینده *** باغلاسام پنجرهنی، گئجهنین ایشیغینا، گؤنۆلده یانان آتش، بلكه ده سؤنمه یه جك! منی بو قارانلیقدا، آختاران اۆمید پئیكی، شفقلی آرزولارین یولوندان دؤنمه یه جك. *** اولدوزلو گئجهلرین، رنگلری سولانا دَك قوی گؤنۆل قارانلیقدا، دینلهسین اؤز نفسین یئتر بو كور دۆنیانین، فوسونكار ترانهسی قوی بیر آز ائشیدیم من، باشقا عالملر سسین ... لیریک شعرلر60-61 http://habibsahir.blogfa.com/