اواتار انگ
دانلود کمیک های ترجمه شده ی آواتار آنگ(قسمت 1 تا 7)
قسمت اول: لینک دانلود: دانلود پسوورد: TVC قسمت دوم: لینک دانلود: دانلود پسوورد: TVC قسمت سوم: لینک دانلود: دانلود پسوورد:TVC-DA قسمت چهارم: لینک دانلود: دانلود پسوورد:TVC-DA قسمت پنجم: لینک دانلود: دانلود پسوورد:ندارد قسمت ششم: لینک دانلود: دانلود پسورد: ندارد قسمت هفتم:لینک دانلود: دانلودپسورد: ندارد
خلاصه قسمت آخر آواتار
می خوام خلاصه ی قسمت آخر آواتار رو بنویسم روز قبل از فرود شهاب سنگ سوزن انگ با بقیه ی گروه دعوا می کنه و به طور عجیبی ناپدید می شه ! بقیه ی گروه هم دنبالش می گردن تا اینکه از پیدا کردن انگ نا امید میشن تصمیم میگیرن برن به اردوگاه نیلوفر سفید(که تموم ادم بزرگا مثله بومی- استاد پاکو- جانگ جانگ و عمو آیرو ) عضو اون هستن برن...اون جا نقشه حمله رو دوباره تنظیم میکنن که اعضای نیلو فر سفید با سینگ سه رو از وجود اتش افزارا پاک کنن. ساکا سوکی و تاف بالن های جنگی رو از کار میندازن . کاتارا و زوکو به سمت پایتخت کشور اتش میرن تا کنترل اونجا رو به دست بگیرن..... حالا میریم سراغ انگ که از تنهایی دق کرده چون روی یک جزیره ی متحرکه!!!! تصمیم میگیره بره زیر اب تا بفهمه این شیء متحرک چیه؟؟؟اون شیء متحرک چیزی نیست جز یه شیر لاک پشت غول پیکر توجه داشته باشین که انگ دوست نداره دستش به خون اوزای اغشته بشه و شیر لاک پشت اینو میدونه و به انگ قدرت گرفتن عناصر رو یاد میده انگ هم قدرت اتش افزاری اوزای رو ازش میگیره.....زوکو به دست ازولا زخمی میشه کاتارا زوکو رو شفا میدهزوکو تاج گذاری میکنه...اوزای به زندون میو فته.....ازولا بیماری روانی میگیره(از بس جلو آینه وایساده)...آنگ با کاتارا ازدواج میکنه...زوکو با مای ازدواج میکنه.... ساکا هم به سوکی میرسه.... تازه اوزای ریش بزی داره
انگ وکاتارا
نقد و بررسی 3 قسمت پایانی افسانه کورا - حمید وتر
خب میرسیم به آخرین قسمت کورا و نقدی که میخواستم بنویسم. باور کنید وقت نداشتم وگرنه زودتر مینوشتم. میخواستم برای هر قسمت مثل فصل سه نقد بنویسم ولی متأسفانه نشد. ولی دیگه دو قسمت هیجان انگیز و در عین حال تعجب برانگیز رو از دست نمیدم. چون باید یه سری چیزا مشخص بشه. از قسمت 11 شروع میکنم چون استارت دو قسمت نهایی از اونجا بود و غول کوویرا اونجا به میدون اومد. اولین چیزی که توجهم رو جلب کرد رشد عقلی بیش از اندازه سریع شاهزاده "وو" بود. که خب من به شخصه دلیلش رو حرفهای سنگین ماکو که در قسمت های اول فکر کنم سه یعنی تاج گذاریبه اون گفت میدونم. جوری که اون مردم رو آروم کرد عالی بود. چرا چون دل پاکی داره. دیدین که چجوری در عین حالی که داشت با مسخرگی اینکار رو میکرد اما با صداقت اینکار رو کرد و مردم هم این صداقت رو فهمیدن. میرسیم به وارد شدن غول کوویرا، واقعا هضم وارد شدن این غول به داستان برای من سخته. به نظرم یکی از بدترین قسمت های کارتون همین بود. این کارتون مثلا داره در زمان 70 یا 60 میلادی میگذره حالا بیان یه همچین غولی که نیاز به تکنولوژی بسیار پیشرفتهای داره که حتی امروز هم نمونه ای ازش موجود نیست وارد داستان بکنن کار خیلی ناشیانهای بود. این تنها نمرهی منفی ای بود که میتونم برای برایک در نظر بگیرم. همیشه گفتم و میگم یکی از دلایلی که کارتون های آواتار موفق بوده این بوده که تونسته تکنولوژی دنیای واقعی رو با تغییرات مخصوص به خودش وارد داستان بکنه. ولی این غول همه چیز رو خراب کرد. حالا از این بگذریم و نیایم زیاد بزرگش کنیم. بریم به بخش دیگهی این غول برسیم که فلز افزارها نمیتونستن کنترلش کنن. چرا؟ چون از پلاتین بود. این همه پلاتین از کجا اومده بود؟ از گنبدهای زائوفو. گنبدهای زائوفو از جنس چی بود؟ فلز. حالا چرا نمیتونستن کنترلش کنن؟ چون که خالص سازی شده بود دیگه. پلاتین خالص ترین فلزه. مسلماً برای درست کردن اون غول باید گنبدها رو ذوب میکردن خوب این وسط خالصش هم کردن دیگه. پس این موضوع حل میشه. میرسیم به اولین شلیک غول، واقعا غیر قابل تصور بود. در یک آن اون همه نگهبان نیلوفر سفید رو کشت. درسته بازم نشون ندادن توی کارتون ولی خب کشت دیگه. صحنه ی خیلی وحشتانکی برای یه کارتون کودکانه. میرسیم به دزدیدن باتار که خیلی قشنگ درست کرده بودن. بومی اصلا قیافه ی جدی بهش نمیاد خداییش. بعد میرسیم به تهدید کورا که واقعا یه چیز اضافی بود. همه میدونستیم الکیه. من دوست داشتم ببینم واقعا این رو میزنه. ولی خب حرف بعدیش شکنجه بدتری بود. شکنجه ی روحی که باعث شد باتار نرم بشه. اوج درندگی و طمع کوویرا رو زمانی متوجه شدیم که با اینکه براش سخت بود ...