اعلاميه فوت

  • نمونه اطلاعیه سالگرد

    يك سال گذشتيك سال از عروج ناباورانه عزيزمان ...فرزند ...گذشت، دست تقدير فرزند عزيزمان، آن سرو قامت ما را از باغ زندگي جدا كرد و جز مشتي خاك بر ما باقي نگذاشت، سالي گذشت اما ذره اي از اندوه ما كم نگشت، هنوز به يادش اشك مي ريزيم تا شايد آرام گيريم و با حضور ياران، رفتنش را باور كنيم. بدين مناسبت مجلس بزرگداشتي از ساعت 30/2 تا ساعت 4 روز پنج شنبه مورخ 15/7/89  در مسجد اعظم برگزار و سپس رهسپار آرامگاه ابديش در امامزاده ... خواهيم شد. ايمد كه با حضور گرمتان زينت افزاي مجلس آن مرحوم و تسلي خاطر بازماندگان گرديد. از طرف خانواده هاي داغدار: ... و ساير بستگان و آشنايان



  • کلکسیون آگهی ترحیم!

    کلکسیون آگهی ترحیم!

    وضعيت تاهل: متاهل به مدت 20 سال . سن: 48 سال. شغل: اول جمع آوري اعلاميه ترحيم، دوم، پخش خرما، چاي و حلوا در مراسم عزا . اينها مشخصات مردي است كه 37 سال از عمرش را سرگرم جمع كردن اعلاميه هاي ترحيم از روي در و ديوار بوده. ناصر قادري از اهالي هشترود تبريز است و همه اهالي او را خوب مي شناسند. البته هم به دليل حضور هميشگي اش در مراسم عزاداري و هم به خاطرمجموعه اعلاميه هايش. دل مشغولي ناصر جمع آوري همين اعلاميه هايي است كه درگوشه كنارشهرستان هشترود جا خوش كرده اند؛ اين گفته دوستان نزديك و صميمي ناصر قادري است. اين مرد تا به حال 7هزار اعلاميه فوت جمع كرده؛ اعلاميه هاي قديمي اي كه سروته اش با يك جمله هم آمده و اعلاميه هاي جديدي كه كلي حرف براي گفتن دارند؛ ... من تنها كسي هستم كه در هشترود اعلاميه فوت جمع مي كنم. اين كار خيلي اتفاقي به ذهنم رسيد . اولش خيلي اتفاقي اعلاميه ها را از روي ديوارها مي كند اما بعد ها اينموضوع برايش جدي شد؛ يعني درست از زماني كه به مرگ فكركردم. اين كار را هم به رسم يادبود گذشتگان انجام دادم و هم به خاطرعبرت آيندگان.مرد هشترودي مي خواست با اين كارش نشان دهد دنيا دار فاني است و از آدم جز يك اعلاميه ترحيم چيزي باقي نمي ماند. اومعتقداست زماني كه انسان به مرگ فكر كند و به رسيدگي اعمال پس ازمرگ، ديگر كمتر دچار اشتباه مي شود و سعي مي كند در راه راست قدم بردارد.خود قادري مدتهاست كه به اين مساله رسيده و هميشه طوري رفتارم يكند كه ديگران از دست او ناراحت نشوند. اين را به راحتي ميتوان با يك گشت وگذار كوتاه در شهرستان هشترود و پرس وجو درباره اوفهميد. بيشتر كساني كه مرد كلكسيونر را مي شناسند او را دوست دارند و او را در 2 كلمه توصيف ميكنند؛ صاف و ساده. كلكسيوني براي عبرتداستان بر مي گردد به سال1351زماني كه ناصر پسر جواني بود وداشت از يكي از خيابانهاياصلي شهرستان هشترود رد مي شد كه ناگهان چشمش به اعلاميه فوت آيت الله انتظاري برخورد.چشمانش گرد شده بود. باورش نمي شد. خبر فوت آيت الله انتظاري را روي اعلاميه با خطي خوانا با ماژيك مشكي نوشته بودند؛ » اعلاميه رااز روي ديوار كندم و به خانه بردم و همين كاغذ شد اولين اعلاميه كلكسيون من .قادري با گفتن اين حرف ها ادامه مي دهد:از آن روز تنم لرزيد. براي عبرت خودم و جوان هاي ديگر و اينكه در صراط مستقيم حركت كنيم دست به كار شدم حالا جمع كردن اعلاميه براي ناصر به يك عادت تبديل شده است. او روزها به پياده روي مي رود و تا چشمش به يك اعلاميه ترحيم جديد مي خورد، آن را نشان مي كند تا وقتش كه رسيد آن را بكند.ناصر اصول خاص خودش را دارد. او صبر مي كند تا اولين پنجشنبه متوفي بگذرد و بعد اعلاميه ...

  • نمونه اطلاعیه چهلم2 یک پدر

    اي جلوه سپيد ز يادم نمي روي چهل غروب غمبار گذشت ز سروش باغ رضوان، تو چه نغمه ای شنیدیکه وصال کوی جانان، به بهای جان خریدی شرری زدی به جان ها، که بیان آن نشایدگوهر دلم تو بودی، که به خاک آرمیدی دل ما شکسته اما، تو نمرده ای پدر جانکه تو از فنا گذشتی، به سر بقا رسیدی سخن از رفتن است، چهل روز است كه خورشيد زندگي روان شادحاج ...فرزند مرحوم ...پدر گرامي آقايان: ...پدرخانم گرامي مرحوم ... يكي از مردان پاك خداوند و اسوه تقوي و ستاره صفا و انسانيت ناباورانه غروب كرد. دريغ و درد كه ناگهان تركمان كرد. در چهلمين روز خاموشي نور وجودش از ساعت 14 الي 30/15 (پنجشنبه) 24/10/88 مجلس يادبودي در مسجد زينبيه واقع در ... برقرار وسپس در جايگاه ابديش واقع در وادي السلام گرد هم مي آييم تا آستانش را با اشك چشم و سايه مژگان بياراييم، تا گل محبت هميشگي گردد. ضمنا وسيله اياب و ذهاب راس ساعت مقرر در محل مهيا مي باشد. تشريف فرمايي شما سروران گرامي در مجلس فوق و تلاوت آياتي چند از كلام الله مجيد موجب شادي روح آن مرحوم و تسلي خاطر بازماندگان خواهد شد. از طرف خانواده هاي: ... و كليه فاميل وابسته

  • سه دختر گل فروش / قیصری

    سه دختر گل فروش   مجيد قيصري   انتشارات سوره مهر بار : مرد در حال بردن مجروحي به پشت خط مقدم . بوم غلتون : بعد از جنگ در دهي مشغول جاده سازي هستند و بچه ها دلشان مي خواهد سوار بوم غلتان شوند.صلح : بعد از جنگ است اما سالك هنوز كينه عراقي ها را دارد . ديدگاه : در مورد ديده باني در زمان مثلا بعد از جنگ نفر سوم سمت چپ : نقاش براي كار به خانه اي رفته كه عكس زمان رزمندگي اش را مي بيند . ماندگاري : مرد آمده تا خبر شهادت پسر را به پدرش بدهد . آداب سفر : تركش درون بدن مرد در حال حركت است . عطر عربي فردوس : مرد براي شناسايي آمده اما خاطراتش زنده مي شوند . گيرنده شناخته نشد : نامه رسان جبهه به سر تصادفي رسيده است . نيستان : مرد به جست و جوي جنازه ها اومده . پدر ساكت ما : مرد بعد از جبهه تصميم دارد سر كار برود اما جايي بدون سقف . ماهي آزاد : پسر بعد از جنگ حالات خاصي دارد و از خانه فراري است . كرك جواني : كشته شدن نوجواني در جنگ . لك لك ها : مرد آمده تا به خانه شان سر بزند . يك اسم عربي : زن در حال بررسي اسباب شوهرش . بنويس تا دير نشده : مرد اسير بايد نامه اي براي خانواده اش بنويسد . نقش نعش : مرد به ياد دوراني كه مجروح در زيرزمين بوده . برف : شناسايي منطقه در برف مواظب باش : ماهي گيري در جبهه . سيب كال : كردي كه دنبال جنازه سربازها مي گردد در برف. چاپ فوري : چاپ اعلاميه فوت براي يك سرباز . يونس بر لب آب : پسري كه فكر مي كند درون شكم ماهي ها پلاك رزمندگان است . جنگل بلوط : قاطرها را براي كمك به رزمنده ها آورده اند اما الان بلاي جانشان شده اند . چيزي كه بوده و ديگر نيست : مرد دارد فكر مي كند چه بلايي سر پاي قطع شده اش آمده . سه دختر گل فروش  : سروان وارد يك مغزاه مشكشو مي شود كه سرهنگ عراقي به سه دختر ايراني در حال صحبتند . جنگ بس است : نويسنده مي گويد كه چرا هميشه از جنگ مي نويسد . جنگي بود ، جنگي نبود : اينم كه قبلا تعريف كردم . اين بار سراغ يك مجموعه داستان كوتاه از آقاي قيصري رفتم . بد نبود راستش من خوشم نيومد چندان چون موضوعات همه اش از جنگ بود كه زياد برام جالب نبود و بعد چيز تازه اي هم نگفته بود اما قلمش خوبه يعني چيزي كه مي خواسته بنويسه را خوب نوشته . اين كتاب برنده جايزه قلم زرين شد .   قسمت زيبايي از كتاب آدمام تاريخ مصرف دارن . يا مي ذارنشون كنار يا خودشون بايد برن كنار .

  • نمونه ای از آگهی ترحیم

    نمونه ای اگهی فوت به زبان لکی <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />    پئ رس   هة ر  که س   داخداره سيا  د ه ر ينه    داخدار  مه زانوو    جه سئ   خه م   چوؤينه هرکسی داغدار است درونش از غم سیاه است و داغدار می داند من چه حالی دارم ئه را امئ رزش  روحئ   ئه  عه زيزئ  ئه ژ  ده س چي ئه  مه راسئ مئ   ئئ  مه چئدئ  ديريمو       رووژئ :  ................... ساات: ....................  ادروس:خيابونئ مئ صا په ريشو..... اثموم    حوسثن (ع).....

  • متن پيام تسليت

      خبردرگذشت(…..)عزیز چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست خداوند قرین رحمتش فرماید   از شنیدن خبر فوت(…..) بسیار متاثر شدم بنده این واقعه دردناک رو خدمت شما وخانواده محترم تسلیت عرض می کنم واز درگاه خداوند متعال برای جنابعالی صبر مسالت دارم مارو هم در غم عزیز از دست رفته تان شریک بدونید   کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام  ضایعه درگذشت مادر مهربان و مومنتان را از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم خداوند متعال روح پاکش را با سرورش فاطمه زهراء محشور نماید و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید   کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام  ضایعه درگذشت پدر مهربان و مومنتان را از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم خداوند متعال روح پاکش را با مولایش علی (ع) محشور نماید و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید   در غم از دست دادن عزیزان به سوگ نشستن صبری میخواهد عظیم ، برای شما و خانواده محترمتان صبر و شکیبایی و برای آن عزیز در گذشته غفران و رحمت واسعه الهی را خواستارم .   فقدان ….بزرگوارتان ما را نیز اندوهگین ساخت. غفران و رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفته و سلامتی و طول عمر با عزت برای جناب عالی از پروردگار متعال خواهانیم.   همسفر در راه ماند..زندگی سخت است…لیک..در سفر باید بود…همراهتان از سفر ماند سیلی سهمگین باور شاید نه ..سختی راه را مینماید که بایستی تنها رفت صبری باید تا آرامشی زاید ترک یارتان بر شما تسلیت باد تسلیت واژه کوچکیست در برابر غم بزرگ شما از خداوند صبر برای شما و خانواده محترم خواهانم امیدوارم که غم آخر زندگیتان باشد اندوه ما در غم از دست دادن ان عزیز بزرگوار در واژه ها نمیگنجد تنها میتوانیم از خداوند برایتان  صبری عظیم و برای آن مرحوم روحی شاد و آرام طلب کنیم درگذشت (…..) گرامیتان را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض میکنم و آرزوی صبر و سلامتی برایتان دارم از خداوند منان خواستاریم که به شما صبرعطا نماید مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتمزده بـه انتظار بنشیند و این ، بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـتدرگذشت…..گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت ، برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم . جناب آقا/ خانم …..اندوه بی پایان ما از این واقعه دردناک قابل وصف نیست مصیبت وارده به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض مینمایم تحمل سوگ فقدان( مادر-پدر- ...

  • خداوند "نميتوانم" را قرين رحمت خود فرمايد !

    كلاس "چهارم ب" اين روستا هم مثل هر كلاس چهارم ديگري به نظر مي رسيد كه در گذشته ديده بودم . نيمكت ها در دو رديف چهارتائي چيده شده بود ، و روي هر نيمكت چهار دانش آموز نشسته بودند و ميز معلم هم رو به روي آنها قرار داشت .. از بسياري از جنبه ها اين كلاس هم شبيه همه كلاسهاي ابتدا يي ديگر بود ، با اين همه روزي كه من براي اولين بار وارد اين كلاس شدم احساس كردم كه در جو آن ، هيجاني لطيف نهفته است .آقاي نيك پرور معلم دوره ابتدايي مدرسه كوچك اين روستا ، تنها چهار سال تا بازنشستگي فرصت داشت و درضمن به عنوان عضو داوطلب در برنامه "بهبود و آباداني مدارس بخش" كه من آن را سازماندهي كرده بودم ، شركت داشت . من هم به عنوان بازرس در تمامي كلاسهاي بخش كه متشكل از 12 روستا بود  شركت مي كردم و سعي داشتم در امر آموزش تسهيلاتي را فراهم آورم .آن روز به كلاس آقاي نيك پرور رفتم و روي نيمكت ته كلاس نشستم . شاگردان سخت مشغول پركردن اوراقي بودند .. به شاگرد ده ، يازده ساله كنار دستم نگاه كردم و ديدم ورقه اش را با جملاتي كه همه با "نمي توانم" شروع شده بود پر كرده است ."من نمي توانم درست توپ فوتبال را شوت كنم .""من نمي توانم عددهاي بيشتر از  سه رقم را تقسيم كنم .""من نمي توانم از  پائين تا بالاي تپه كتل خاكي را بدون توقف بدوم ."نصف ورقه را پر كرده بود و هنوز هم با اراده و سماجت عجيبي به اين كار ادامه مي داد . از جا بلند شدم و روي كاغذ همه شاگردان نگاهي انداختم . همه كاغذها پر از "نمي توانم " ها بود . كنجكاويم سخت تحريك شده بود . تصميم گرفتم نگاهي به ورقه معلم بيندازم . ديدم كه او نيز سخت مشغول نوشتن "نمي توانم " است ."من نمي توانم مادر و پدر پير ، احمد آبادي را وادار كنم كه به جلسه اوليا و مربيان بيايند ."" من نمي توانم دخترم را وادار كنم اطاقش را تميز كند و در كارهاي خانه به مادرش كمك كند.""من نمي توانم علي پور را وادار كنم به جاي مشت زدن و دعوا كردن از حرف زدن و گفتگو كردن براي حل مشكلات استفاده كند .."سر در نمي آوردم كه اين شاگردها و معلمشان چرا به جاي استفاده از جملات مثبت به جملات منفي روي آورده اند . سعي كردم آرام بنشينم و ببينم عاقبت كار به كجا مي كشد . شاگردان ده دقيقه ديگر هم نوشتند . خيلي ها يك برگه را پر كرده بودند و به  سراغ برگه جديدي ميرفتند . تا اينكه معلم از بچه ها خواست كه كاغذهايشان را تا كنند و يكي يكي نزد او بروند .  روي ميز معلم يك كيسه خالي سفيد رنگ بود . بچه ها كاغذ هايشان را داخل كيسه گذاشتند و وقتي همه كاغذها جمع شدند ، آقاي نيك پرور در كيسه را محكم بست و آن را زير بغلش زد و همراه با شاگردانش از كلاس بيرون رفتند .من هم پشت سر آنها راه افتادم . وسط راه ...

  • مهمترین رویدادهای ایران وجهان در طول تاریخ دراین روز

    مهمترین رویدادهای ایران وجهان در طول تاریخ دراین روز

    ايران  درد سرسازي يک شاهزاده ساساني براي ميهن!  دولت ساسانيان ايران در اواخر دهه قرن سوم ميلادي دچار درد سرسازي يك شاهزاده جاه طلب به نام تيرداد پسر خسرو شده بود كه تاييد امپراتور وقت روم را براي پادشاهي  خود بر ارمنستان به دست آورده بود. نرسي ساساني شاه وقت ايران براي دستگيري و  محاكمه تيرداد به جرم خيانت به وطن، به ارمنستان نيرو فرستاد و تيرداد به رم فرار كرد و دولت روم را بر ضد وطن خود برانگيخت. دولت ايران که چنين ديد به دولت روم اعلان جنگ  داد. سناي روم هم به نوبه خود در جلسه 27 سپتامبر سال 295 پيشنهاد جنگ با ايران  را تصويب كرد. متعاقب ابلاغ اين مصوبه به دولت، ديوکلتيانوس (ديوکلتيان) امپراتور وقت  روم سپاهي به فرماندهي «گالريوس» داماد خود به جنگ ايران فرستاد. اين سپاه 26 ژوئيه 297 ميلادي در نزديكي فرات (محلي ميان جنوب ترکيه و شمال سوريه امروز) از ايران شكست خورد و گالريوس به آنتيوک فرار كرد و از سوي امپراتور روم توبيخ شد و  قول جبران داد. اين سومين نبرد ايران و روم در زمان سلطنت نرسي بود.     گالريوس بعدا با طرح نقشه و با يک نيروي زبده و ويژه و پس از عبور از کوهها  (کوههاي جنوب ترکيه و شمال عراق امروز) خود را به اردوگاه نرسي رسانيد و در  يک شبيخون همسر و فرزندان کوچک او ازجمله دخترانش را اسير کرد که نرسي  براي پس گرفتنشان مجبور به دادن امتياز و امضاي قرارداد صلح شد. نرسي پس  از دادن اين امتياز از عمل خود احساس پشيماني کرد، بيمار شد و به نفع پسرش  هرمز ار سلطنت کناره گيري کرد.    سالروز فوت " وحشي بافقي" شاعر معروف  دائرةالمعارف شعر و شاعران (به زبان انگليسي)، سالروز درگذشت «وحشي بافق»  شاعر ايراني را در چنين روزي در سپتامبر 1583 ميلادي ذكر كرده است. اين بيت پرمعنا  ازوست:     دل نيست كبوتر كه چو برخاست، نشيند ـ ازگوشه بامي كه پريديم، پريديم    گشايش کارخانه هاي سيگارسازي دولتي ايران  مجموعه كارخانه هاي دولتي سيگار سازي، توتون چپق و تنباكو (دخانيات) پنجم  مهر ماه سال 1316 (1937) در محل فعلي كه در آن زمان خارج از تهران و آن سوي  دروازه قزوين بود گشايش يافت. امور دخانيات در ايران، همچنان در انحصار دولت است.     شصت و هشتمين سالگرد تاسيس كارخانه هاي دخانيات ايران (سپتامبر 2004)  همزمان بود با رسيدگي يك دادگاه آمريكا به اتهام سيگار سازهاي اين كشور كه 50 سال، (از روزي كه رئيس نظام پزشكي وقت آمريكا دود سيگار را عامل بسياري از امراض  خطرناك از سرطان تا بيماري هاي قلبي اعلام داشت) به مردم دروغ گفته و آنان را  تشويق به دود كردن اين عامل مرگ كرده بودند. شاكي اين پرونده دادستان كل آمريكا  بودكه از جانب مردم اين كشور ...