اصطلاحات جوش
اصطلاحات جوش
Alignment هم محوري درز Ammeter آمپرسنج Arc strikes لکه قوس Backing strip تسمه پشت بند، تسمه پشتي تسمه فولادي، مسي يا از ساير مواد كهدر پشت درز جوشكاري براي تسهيل در امر جوشكاري اتصال داده مي شود.Backings weld جوش پشتي Butt joint اتصال شکافی، اتصال لب به لب، اتصال سر به سر اتصال دو قطعهتقریبا واقع در یک سطح است،برخلاف اتصال رویهم که یکی دیگری را می پوشاند. Chipping ۱- صفحه تراشي ۲-پليسه برداري،پليسه زني۳-تراشه برداري: برداشتن معايب سطحي از محصولات نيمه ساخته با وسائل بادي را گويند. Chipping hammer چكش لبه باريك، چكش تقه كاري جوشكاري، چكش گلزنيجوشكاري،چكش تفاله زني چكشي است براي برداشتن سرباره و برآمدگيها و معايبسطحي ريختگي ها ، كه سخت شده اند و از جنس فولاد آلياژي يا فولاد تندبراست. Cluster خوشه (ریختگی) ، آویز چند شاخه ای Corner jointاتصال گوشه ای Crayons مدادهای رنگی Distortion كج شكلي، واپيچش، اعوجاج Double Weld جوش دو طرفهExcavated گود برداري شده Excavation گودبرداریFillet weld گرده جوش، جوش ماهيچه اي، جوش كنجي، جوش نبشي داخلي و خارجي، جوشگوشه اي، جوش نواري يكي از انواع جوشكاري است كه در مورد دو صفحه يا دوجسم كه رويهم قرار گرفته اند به كار برده مي شود. Fit-up مونتاژFlame gougingشيارزني شعله اي در اين گدازش، شعله نه فقط براي برش بلكهبراي ذوب تا عمقي معين، براي ايجاد شيار نيز بكار برده مي شود.:Flawمو(ترك)، سوسه، ترك ريزFusion weldingجوشکاری ذوبی، جوشکاری گدازی فرآیند جوشکاری که در آن، اتصالبین دو فلز در حالت گداز فلز اصلی، بدون پتک کاری یا فشار، صورت می گیرد. Gageاندازه گیر، پیمانه، گزGougingشيار زني شعله اي، گداختن، گدازش 2-رويه برداري:ذوب كردن جوش جهت تجديد يا تعمير آن است.Grindingسنگ زني زدودن مقادير كم فلزي از سطوح فلزي معمولا با سنگ هايفيبري سايا و نيز بريدن راهگاهها و نفس كشها از قطعات ريختگي است.Grooveشيار، شكاف شكافي است كه براي جوش شكاف دار فراهم مي كنند. Groove angle زاويه شيارHeat affected zoneمنطقه تفتیده (HAZ) منطقه متاثر از جوش قسمتی در فلزاصلی جوشکاری شده(کنار جوش)که در آن، بر اثر حرارت،بدون ذوب شدن، تغییراتساختمانی بوجود آمده.Heat sinkحرارت فروکشی، حرارت رسوخHomogeneityهمگنی، تجانس، ی کنواختی تشابه ترکیب و خواص فیزیکی در سراسر جسم است.Imperfections نقص هاي بلوري با كاربرد در مورد شبكه هاي فلزي، عبارت از هرنوع انقطاع در تقارن منظم سه بعدي به عنوان مثال،جابجايي ها، تهيجاها، اتمهاي بين نشيني يا جانشيني، ساختارهاي موزاييكي، يا الكترون ها ياحفره هاي اضافي در نيم رساناها Inclusion آخال، انکلوژن، میان بار، درون بار ۱-ناخالصی های غیر فلزی وبیگانه که در جریان انجماد، وارد فلز شده اند. ناخالصی ها ...
اصطلاحات جوش
ترجمه فارسي اصطلاح انگليسي رديف قوس الكتريكي Arc 1 ميخ جوش SW: Stud Welding 2 جوش پلاسما PAW: Plasma Arc Welding 3 زير پودري SAW: Submerged Arc Welding 4 تيگ GTAW: Gas Tungsten Arc Welding 5 ميگ GMAW: Gas Metal Arc Welding 6 تو پودري FCAW: Flux Cored Arc Welding 7 دستي با الكترود روپوش دار SMAW: Shielded Metal Arc Welding 8 جوش قوس گرافيتي CAW: Carbon Arc Welding 9 نقطه جوش RSW: Resistance Spot Welding 10 درز جوش RSEW: Resistance Seam Welding 11 پيش طرحي PW: Projection Welding 12 جوش جرقه اي FW: Flash Welding 13 جوش مقاومتي سر به سر UW: Upset Welding 14 جوش اكسي استيلن OAW: Oxyacetylen Welding 15 جوش اكسي هيدروژن OHW: Oxyhydrogen Welding 16 جوش گاز فشاري PGW: Pressure Gas Welding 17 جوش فراصوتي USW: Ultrasonic Welding 18 جوش سرد CW: Cold Welding 19 جوش نفوذي DFW: Diffusion Welding 20 جوش انفجاري EXW: Explosion Welding 21 جوش آهنگري FOW: Forge Welding 22 جوش اصطكاكي FRW: Friction Welding 23 جوش تابه الكتروني EBW: Electron Beam Welding 24 جوش الكترو اسلگ ESW: Electroslag Welding 25 جوش القايي IW: Induction Welding 26 جوش ليزري LBW: Laser Beam Welding 27 جوش ضربه اي PEW: Percussion Welding 28 جوش ترميت TW: Thermit Welding 29 عدم ذوب L.O.F 30 عدم نفوذ كافي L.O.P 31 روي هم افتادگي Over Lap 32 سوختگي(بريدگي لبه جوش) Under Cut 33 پر نشدگي لبه جوش Under Fill 34 تركها Cracks 35 اعوجاج Distortion 36 ذوب ناقص Incomplete Fusion 37 نفوذ ناكافي در اتصال Incomplete Joint Penetration 38 ساييدگي(خراش) Abrasion 39 ظاهر جوش Weld Profile 40 عدم هم ترازي دو لبه Hi-Lo(High-Low) 41 ناخالصي سرباره Slag Inclusion 42 آخال تنگستن Tungsten Inclusion 43 تركهاي گرم Hot Cracks 44 تركهاي سرد Cold Cracks 45 تركهاي موجود در جوش Weld Cracks 46 تركهاي موجود در فلز پايه Base Metal Cracks 47 تركهاي طولي Longitudinal Cracks 48 تركهاي عرضي Transverse Cracks 49 تركهاي ريشه Root Cracks 50 تركهاي پنجه جوش Toe Cracks 51 تركهاي ستاره اي Crater Cracks 52 تركهاي گلويي Throat Cracks 53 تركهاي زيرخط جوش Under Bead Cracks 54 تركهاي تاخيري Delayed Cracks 55 حفرات پراكنده Scatter Porosity 56 حفرات خوشه اي Cluster Porosity 57 حفرات هم راستا Aligned Porosity 58 حفرات لوله اي Piping Porosity 59 بي نظمي هاي سطحي Surface Irregularities 60 چين و چروك سطحي جوش Weld Ripples 61 جرقه يا پاشش جوش Spatter 62 لكه قوس Arc Strikes 63 تورق Lamination 64 پارگي ناشي از ورقه ورقه شدن Lamellar Tearing 65 درز و روي هم افتادگيها Seams and Laps 66 تخلخل در نقطه شروع جوش Start Porosity 67 ترك حرارتي Thermal Crack 68 جذب گازها در جوش Gases Absorption 69 جذب آلودگي در جوش Contamination and Pick up 70 پاشيدگي(پاشش) Spattering 71 انحراف قوس Arc Blow 72 سوختگي Burning 73 جدايش Segregation 74 انقباض ناشي از انجماد Solidification Shrinkage 75 حفره و تخلخل Blow hole and porosity 76 ناپيوستگي هاي كنار هم Contour Discontinuities 77 ساق جوشهاي نامساوي Unequal Legs 78 شياري كه ناقص پر شده Incompletely Filled Groove 79 عيوب ريشه جوش Root Defects 80 عدم نفوذ كافي در ريشه جوش Incomplete Root Penetration 81 عدم ذوب كافي در ريشه ...
اصطلاحات جوشكاري
•American Welding Society ( AWS ) : AWS مخفف انجمن جوشكاران آمريكا است كه در واقع يكي از معتبرترين جامعة جوشكاري بوده و اين انجمن بزرگترين و معتبرترين استانداردها ، طبقه بندي ها و مشخصات فني را در زمينه هاي مختلف جوشكاري ارائه نموده است. •راهنماي مشخصات فني روية جوشكاري(Welding Procedure Specification-WPS): سندي كه متغيرهاي مورد لزوم جوشكاري براي كاربردي خاص را تأمين مي كند و براي هر جوشكار آموزش ديدة ماهر و هر اپراتور جوشكار تكرار پذير است. اين سند حاوي كلية دستورات لازم جهت توليد جوش ، كيفيت جوشكاري ، صلاحيت جوشكاري ، كدها در مورد فولاد ، ديگ بخار و مخازن فشاري است. • مدرك كنترل كيفي دستورالعمل ( Procedure Qualification Records-PQR ) : سندي حاوي كلية مقادير واقعي متغيرهاي جوشكاري براي آزمايش جوش جهت كنترل كيفي دستورالعمل جوشكاري و مقادير واقعي نتايج آزمايش هاي صورت گرفته روي نمونة جوش است •حوضچه جوش ( Weld Pool ) : حجم موضعي فلز مذاب در يك جوش ، قبل از انجماد فلز تازه جوش داده شده را حوضچة جوش گويند • فلز پايه ( Base Metal ) : فلزي است كه بايد جوشكاري ، لحيم كاري ، لحيم كاري سخت يا بريده شود را فلز پايه گويند. •الكترود ( Electrode ) : جزئي از مدار الكتريكي كه در ايجاد قوس نقش داشته و اگر مصرفي باشد به گل جوش و فلز جوش تبديل مي شود. • فلز پركننده ( Filler Metal ) : فلز يا آلياژي كه براي ساختن درز جوشكاري شده يا لحيم كاري شده يا لحيم كاري سخت شده بايد اضافه شود و پس از ذوب ، حوضچة جوشكاري را پر كند. فلز پركننده هميشه از جنس فلز پايه نيست و همچنين در ايجاد قوس نقشي ندارد.
تعاريف و اصطلاحات جوشكاري ، متريال، استاندارد ، برشكاري و ....
Backgouging : برداشتن پاس ریشه از جهت مقابل پس از اتمام جوش در یک طرف .ممکن پاس رویشه که امتزاج و نفوذ کامل داشته باشد . Bakhand welding : یک تکنیک جوشکاری است که جهت ترچ یا تفنگ جوشکاری در جهت پیشرفت انجام جوشکاری باشد. Backing :پشت بند , فلزی که پشت اتصال قرار داه می شود . وظیفه پشت بند مهار مذاب تا انجام نفوذ است . ممکن است بین مذاب و پشت بند امتزاج وجود داشته باشد . Backing gas : گازی مانند آرگون , هلیم , نیتروژن و هر گاز خنثی که داخل تجهیز و لوله قرار داده تا از اکسید شدن پاس ریشه در زمان جوشگاری جلوگیری شود. Base metal : فلزی که عملیات جوشکاری , لحیم کاری و برشکاری روی ان انجام می شود. Bond line : سطح مقطع بین فلز پایه و محدوده لحیم کاری یا پاشش گرم Braze : ایجاد اتصال با فیلری که دمای ذوب آن از فلز پایه کمتر و از 450 درج سلسیوس بیشتر است . در این حالت فلز پایه ذوب نمی شود و خاصیت موئینگی مذاب باعث حرکت آن در اتصال می باشد (لحیم کاری نرم) Brazer : کسی که به طور دستی یا نیمه اتوماتیک عملیات لحیم کاری را انجام می دهد. Brazing : گروهی از فرایندهای ایجاد اتصال که با گرما دادن تا دمایی مناسب فیلر ذوب می شود . این فرایند در دمای بیشتر از 450 درجه سلسیوس و کمتر از دمای ذوب فلز پایه انجام می شود. فیلر ذوب ودر بین اتصال پخش و با خاصیت موئینگی بین اتصال حرکت می کند. Brazing , automatic : فرایند لحیم کاری که کنترل دائمی و تنظیم تجهیزات بدون دخالت اپراتور انجام می شود. ممکن است در حین انجام کار بارگذاری رو تجهیز انجام شود. Brazing , block(BB): در این فرایند حرارت مورد نیاز جهت ایجاد مذاب از طریق یک block تولید می شود. به ندرت از این روش استفاده می شود. Brazing , dip(DB) : درای روش با غوطه ور کردن فلز پایه در حوضچه مذاب لحیم کاری انجام می شود. وان ممکن است حاوی مذابی باشد که واکنش شیمیایی هم وجود داشته باشد . در این حالت واکنش شیمیایی عمل روانساز را نیز انجام می دهد . اگر در وان واکنش شیمیایی رخ ندهد فقط عمل تهیه فیلر پرکننده انجام می شود. Brazing , furnace (FB) : قطعه درون یک کوره مخصوص با اتمسفر کنترل شده قرار می گیرد . ولی قبل از قرار داده شدن درون کوره ماده لحیم روی محل اتصال قرار داده می شود. Brazing machine : روش لحیم کاری است که تجهیزات لحیم کاری که اپراتور تجهیزات لحیم کاری را به طور ثابت کنترل می کند . وممکن است بار گذاری در زمان لحیم کاری روی تجهیز انجام شود. Brazing manual : انجام لحیم کاری و کنترل آن کاملا" دستی انجام می شود. Brazing resistance(RB) : در اثر عبور یک جریان الکتریکی از درن قطعه حرارت لازم جهت ایجاد ذوی ماده لحیم تامین می گردد. Brazing semiatomatic : در این روش و تغذیه فیلر اتوماتیک انجام ...
بازرسی جوش(ITP)
برنامه آزمون و بازرسي (ITP): استفاده از ITP ها بخوبي در بين سازندگان تجهيزات تحت فشار پذيرفته شده است بطوريكه مي توان گفت ITP يكي از پر استفاده ترين مدارك عملي و موثر در كار آنها و شركت هاي دخيل در پروژه گرديده است. برنامه آزمون و بازرسي (inspection and test plan) همانطور كه از عنوانش پيداست، مدركي است كه فعاليتهاي سازنده، پيمانكار و بازرس شخص ثالث را بطور خلاصه مشخص نموده است تا مطابق مراجع پذيرفته شده همچون مشخصات فني، روش هاي اجرايي و استانداردها نظارت كليدي و نقش كنترلي ايفاء گردد. در شكل زير بعضي از مراحل فني كه در يك ITP شامل مي گردد نشان داده شده است. البته تعاريفي در ذيل براي اصطلاحات متدوالي كه در ITPها استفاده مي گردد ارائه شده است: تطابق با كد (code compliance) : يك برنامه و آزمون بازرسي جامع و مناسب كه براي مخزن تحت فشار تهيه گرديده است بايستي در آن عناوين اصلي فعاليتها همچون دستورالعمل هاي جوشكاري و تستهاي غير مخرب به بخشهاي مربوطه از استاندارد ارجاع داده شده باشد. معيار قابل پذيرش (Acceptance criteria) : از آنجايي كه امكان دارد مراجع مختلفي براي معيار قابل پذيرش عيوب در پروژه ساخت مخزن تحت فشار وجود داشته باشد لذا بايستي مرجع معيار پذيرش صريحاً در ITP عنوان گردد. نقاط توقف (Hold points) : آنجايي كه سازنده بايستي كار ساخت را متوقف سازد تا بازرس براي بازرسي حضور يابد را نقاط توقف مي نامند كه بايستي در ITP نشان داده شود. بعنوان مثال آزمون هيدروستاتيك مخزن تحت فشار نقطه توقف بحساب مي آيد كه سازنده بايستي از قبل بازرس را جهت حضور و نظارت بر آزمون مطلع سازد. البته نقطه توقف بدين معني است كه تا زماني كه بازرس براي آزمون حضور نيافته، سازنده نمي تواند آزمون يا آن مرحله از ساخت كه نياز به نظارت بازرس دارد را پيش ببرد. بازنگري مستندات (Documentation Review): سازنده مستندات مربوط به مخزن را پس از اينكه مخزن بازرسي ابعادي - ظاهري و آزمون هيدروستاتيك خود را با موفقيت پشت سر گذاشت ، بصورت يك كتابچه جمع آوري مي نمايد. اين كار ممكن است در طول دو يا سه هفته پس از آزمون هيدروستاتيك، حين انجام عمليات آماده سازي سطوح، رنگ و بسته بندي جهت حمل مخزن گردآوري گردد. برنامه آزمون و بازرسي مخزن تحت فشار 1 ارزيابي طراحي (در صورت لزوم) تاييديه از موسسه مستقلي كه طراحي مخزن را مطابق با كد مربوطه گواهي نمايد 2 بازرسي مواد (قطعات فورج (آهنگري)، ريختگي، ورق و تيوب ها) ثبت شناسايي مواد و بررسي گواهينامه مواد (mill certificate) (شامل آناليز شيميايي و مكانيكي) 2-1 شناسايي / رديابي نظارت بر نشانه گذاري شناسه مواد 2-2 بازرسي چشمي - ابعادي گزارش آزمون (Test Report) (و رسم آن) 2-3 آزمون آلتراسونيك ...
اصطلاحات جوشكاري
جوش ( Weld ) : اتصال موضعي فلز ، كه در آن اتصال با حرارت دادن به ميزان مناسب ، با كاربرد فشار يا بدون كاربرد فشار ، با استفاده از مواد پركننده يا بدون مواد پركننده ، صورت مي گيرد را جوش گويند. ( فلز پركننده داراي نقطه ذوبي معادل همان فلزات پايه است. ) جوش ايده آل : جوش ايده آل را مي توان به محل اتصالي اطلاق نمود كه نتوان آن موضع را از قسمتهاي ديگر قطعات جوش داده شده تشخيص داد. با وجود دست نيافتن به اين چنين مشخصات ، مي توان خواص محل اتصال را چنان بالا برد كه در عمل ، كاملاً رضايتبخش باشد. روية جوش ( Weld Face ) : سطح جوش ذوبي از طرفي كه جوشكاري انجام شده را روية جوش مي نامند. حوضچة جوش ( Weld Pool ) : حجم موضعي فلز مذاب در يك جوش ، قبل از انجماد فلز تازة جوش داده شده را حوضچة جوش گويند. فلز پايه ( Base Metal ) : فلزي است كه بايد جوشكاري ، لحيم كاري ، لحيم كاري سخت يا بريده شود را فلز پايه گويند. فلز جوش ( Weld Metal ) : در جوش ذوبي شامل آن قسمت از فلز پايه و فلز پركننده است كه در جريان جوشكاري ذوب شده است. فصل مشترك جوش ( Weld Interface ) : فصل مشترك بين فلز جوش و فلز پايه در جوش حالت جامد بدون فلز پركننده و يا بين فلز پركننده و فلز پايه در جوش حالت جامد با فلز پركننده را ، فصل مشترك جوش گويند. منطقة متاثر از جوش ( Heat Affected Zone – HAZ ) : قسمتي از فلز پايه كه ريز ساختار و خواص مكانيكي آن توسط حرارت جوشكاري ، لحيم كاري سخت ، لحيم كاري يا برشكاري حرارتي تغيير پيدا كرده است را منطقة متاثر از جوش مي نامند. پيوندگاه جوشكاري ( Weld Junction ) : مرز بين منطقة ذوب و منطقة متاثر از جوش را پيوندگاه جوشكاري مي نامند. چالة جوش ( Crater ) : فرو رفتگي در انتهاي جوش ، در جوشكاري قوسي ناشي از عقب كشيدن سريع الكترود را چالة جوش مي نامند. الكترود ( Electrode ) : جزئي از مدار الكتريكي كه در ايجاد قوس نقش داشته و اگر مصرفي باشد به گل جوش و فلز جوش تبديل مي شود. فلز پركننده ( Filler Metal ) : فلز يا آلياژي كه براي ساختن درز جوشكاري شده يا لحيم كاري شده يا لحيم كاري سخت شده بايد اضافه شود و پس از ذوب ، حوضچة جوشكاري را پر كند. فلز پركننده هميشه از جنس فلز پايه نيست و همچنين در ايجاد قوس نقشي ندارد. American Welding Society ( AWS ) : AWS مخفف انجمن جوشكاران آمريكا است كه در واقع يكي از معتبرترين جامعة جوشكاري بوده و اين انجمن بزرگترين و معتبرترين استانداردها ، طبقه بندي ها و مشخصات فني را در زمينه هاي مختلف جوشكاري ارائه نموده است. مشخصات فني روية جوشكاري(Welding Procedure Specification-WPS): سندي كه متغيرهاي مورد لزوم جوشكاري براي كاربردي خاص را تأمين مي كند و براي هر جوشكار آموزش ديدة ماهر و هر اپراتور جوشكار تكرار ...
تعاريف و اصطلاحات جوشكاري ، متريال، استاندارد ، برشكاري و ....
Backgouging: برداشتن پاس ریشه از جهت مقابل پس از اتمام جوش در یک طرف .ممکن پاس رویشه که امتزاج و نفوذ کامل داشته باشد.Bakhand welding : یک تکنیک جوشکاری است که جهت ترچ یا تفنگ جوشکاری در جهت پیشرفت انجام جوشکاری باشد. Backing :پشت بند , فلزی که پشت اتصال قرار داه می شود . وظیفه پشت بند مهار مذاب تا انجام نفوذ است . ممکن است بین مذاب و پشت بند امتزاج وجود داشته باشد .Backing gas : گازی مانند آرگون , هلیم , نیتروژن و هر گاز خنثی که داخل تجهیز و لوله قرار داده تا از اکسید شدن پاس ریشه در زمان جوشگاری جلوگیری شود.Base metal : فلزی که عملیات جوشکاری , لحیم کاری و برشکاری روی ان انجام می شود.Bond line : سطح مقطع بین فلز پایه و محدوده لحیم کاری یا پاشش گرم Braze : ایجاد اتصال با فیلری که دمای ذوب آن از فلز پایه کمتر و از 450 درج سلسیوس بیشتر است . در این حالت فلز پایه ذوب نمی شود و خاصیت موئینگی مذاب باعث حرکت آن در اتصال می باشد (لحیم کاری نرم)Brazer : کسی که به طور دستی یا نیمه اتوماتیک عملیات لحیم کاری را انجام می دهد.Brazing : گروهی از فرایندهای ایجاد اتصال که با گرما دادن تا دمایی مناسب فیلر ذوب می شود . این فرایند در دمای بیشتر از 450 درجه سلسیوس و کمتر از دمای ذوب فلز پایه انجام می شود. فیلر ذوب ودر بین اتصال پخش و با خاصیت موئینگی بین اتصال حرکت می کند.Brazing , automatic : فرایند لحیم کاری که کنترل دائمی و تنظیم تجهیزات بدون دخالت اپراتور انجام می شود. ممکن است در حین انجام کار بارگذاری رو تجهیز انجام شود.Brazing , block(BB): در این فرایند حرارت مورد نیاز جهت ایجاد مذاب از طریق یک block تولید می شود. به ندرت از این روش استفاده می شود.Brazing , dip(DB) : درای روش با غوطه ور کردن فلز پایه در حوضچه مذاب لحیم کاری انجام می شود. وان ممکن است حاوی مذابی باشد که واکنش شیمیایی هم وجود داشته باشد . در این حالت واکنش شیمیایی عمل روانساز را نیز انجام می دهد . اگر در وان واکنش شیمیایی رخ ندهد فقط عمل تهیه فیلر پرکننده انجام می شود.Brazing , furnace (FB) : قطعه درون یک کوره مخصوص با اتمسفر کنترل شده قرار می گیرد . ولی قبل از قرار داده شدن درون کوره ماده لحیم روی محل اتصال قرار داده می شود. Brazing machine : روش لحیم کاری است که تجهیزات لحیم کاری که اپراتور تجهیزات لحیم کاری را به طور ثابت کنترل می کند . وممکن است بار گذاری در زمان لحیم کاری روی تجهیز انجام شود.Brazing manual : انجام لحیم کاری و کنترل آن کاملا" دستی انجام می شود.Brazing resistance(RB) : در اثر عبور یک جریان الکتریکی از درن قطعه حرارت لازم جهت ایجاد ذوی ماده لحیم تامین می گردد.Brazing semiatomatic : در این روش و تغذیه فیلر اتوماتیک انجام می شود .ولی کنترل فیلر و انجام لحیم کاری ...
اصطلاحات کاربردی در جوشکاری
اتصالات جوشی(Weld joints) انواع اتصالات جوشی بر اساس استاندارد AWS A3.0 به پنج دسته تقسیم می شوند: - سر به سر(butt joint ) - گوشه ای(Corner joint ) - سپری(T-joint ) - لبه رویهم(Lap joint ) - لبه ای(Edge joint ) بعضی از اتصالات جدید از قبیل اتصالات لبه برگشته(Flanged Joint ) و وصله ای (Spliced )اخیراً به این استاندارد اضافه شده اند. اتصال وصله ای (Spliced Joint )،اتصالی است که یک قطعه اضافی روی محل اتصال قرار گرفته و به هر دو قطعه جوشکاری می شودبه هر یک از قطعات اتصال،عضو(Member )گفته می شود .اعضا مختلف یک اتصال به سه دسته طبقه بندی می شوند که عبارتند از: عضو سربه سر(butting member ) عضو غیر سر به سر(nonbutting member ) عضو وصله ای(Splice member ) بخشهای مختلف یک اتصال جوشی قسمتهای مختلف یک اتصال عبارتند از: - ریشه اتصال(joint root ) - سطح شیار(groove face ) - پاشنه(root face ) - لبه ریشه(root edge ) - فاصله ریشه(root opening ) - -پخ(bevel ) - زاویه پخ(bevel angle ) - زاویه شیار(groove angle ) - شعاع ریشه(groove radius ) ریشه اتصال فسمتی از اتصال است که در آن ناحیه ،قطعات در نزدیک ترین فاصله نسبت به یکدیگر قرار دارند. ریشه ،عبارت است ازفاصله بین قطعات در ناحیه ریشه اتصال،زاویه پخ،عبارت است از زاویه بین پخ و خط عمود بر سطح عضو و زاویه شیار،زاویه کلی شیار ایجاد شده بین قطعات می باشند.شعاع شیار (groove radius )فقط برای جوش های شیاری J وu شکل به کار می رود.
استانداردهای کاربردی در بازرسی جوش
گستره و تنوع استاندارد در حیطه بازرسی جوش بسیار است ولی به تعدادی از استانداردهای کاربردی در کشور عزیزمان در صنایع مختلف اشاره می نمایم:<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> الف-در صنایع نفت و گاز و نیروگاهی 1-ASME B31.3(Process Piping) 2-ASME B31.1(Power Piping) 3-ASME B31.3(Gas Transmission and Distribution Piping Systems) 4-ASME Sec.II 5-NACE 8-IPS 9-BS 10-DIN 11-EN 12-ISO نکته: در استانداردهای ردیف 1تا 3 در فصلهایی مباحث بازرسی و آزمایش با عناوین (Inspection, Examination) گنجانده شده و روشهای آزمایشهای غیر مخرب در استانداردASME Sec.V و انجام تست جوشکاران و روش تهیه WPS و PQR و آزمایشهای مخرب در استانداردASME Sec-IX ارائه شده است. ب-در صنایع سازه های فولادی: 1-AWS D.1.1