اشعار عاشقانه شاعران فرانسوی
شرح احوال و اشعار شاعران بی دیوان (در قرن های 3 و 4 و 5)
چندی پیش کتاب "پیشگامان شعر فارسی" از استاد دبیر سیاقی را خوانده بودم.از آن زمان بود با که با شهید بلخی و محمود رواق و چند شاعر دیگر قرن سه و چهار آشنا شدم و علاقه ی عجیبی به آنها پیدا کردم. وقتی در یکی از کتابفروشی های میدان انقلاب ُاز فروشنده پرسیدم که آیا کتابی از اشعار شهید بلخی داره یا نه؟ خنده اش گرفت و فکر کرد که من دستش انداختم... خلاصه اینکه جستجوی من به جایی نرسید.. تا اینکه یکی از اساتید کتاب "شرح احوال و اشعار شاعران بی دیوان" را به من معرفی کردند که من هم می خواهم همان را به شما معرفی کنم.. عنوان کتاب بسیار واضح هست و ازش میتوان متوجه شد که چه در آن است... شرح و اشعار باقیمانده از ۲۱۵ شاعر در قرن های ۳و۴و۵ از دکتر محمود مدبری برای خواندن مطالب بیشتر در باب استاد مدبری اینجا کلیک کنید
مختصری از زندگی نامه شیرکو بی که س
شیرکو بی کس سال 1940 در سلیمانیه به دنیا آمد. پدر او شاعر ملی کرد "فایق بی کس" بود. شیرکو تحصیلات ابتدایی را در سلیمانیه و هنرستان فنی را در بغداد به پایان رساند. در هفده سالگی نخستین شعرش در هفته نامه ی "ژین: زنده گی" که در سلیمانیه منتشر می شد به چاپ رسید. 24 ساله بود که به جمع شورشیان پیوست و در ایستگاه رادیویی مبارزان به فعالیت پرداخت. همان جا شعر هایش را در نشریه ی "ندای شورشی" منتشر می کرد. سال 1968 نخستین دفتر شعرش با نام "مهتاب شعر" در بغداد به چاپ رسید. در 11 مارس 1970 به همراه گروهی از نویسندگان و شاعران کرد، بیانیه ی "روانگه: دیدگاه" را در مورد ضرورت تحول و نوگرایی در شعر کردی منتشر کرد. در مارس 1974 برای بار دوم به شورشیان پیوست و پس از شکست قیام به رمادیه تبعید شد. پس از چند سال که به سلیمانیه برگشت، در اداره ی آب مشغول به کار شد. اواخر 1984 برای بار سوم به جمع شورشیان پیوست و در بخش رادیو و تبلیغات به فعالیت پرداخت. شیرکوه در سال 1986 سفری به ایران کرد و از آن جا راهی سوریه شد و سپس به دعوت انجمن حقوق بشر به ایتالیا رفت و برای نخستین بار در شهر فلورانس و در جمع دوستداران شعر، شعرهایش را خواند. سال 1988 جایزه ی خانه ی قلم سوئد "توخولسکی" به او تعلق گرفت و از سوی این کشور به عنوان پناهنده ی سیاسی پذیرفته شد. در فاصله ی سال های 1987 تا 1991 ده ها جلسه ی شعر خوانی را در کشور های مختلف بر گزار کرد. سال 1991 پس از قیام بزرگ مردم عراق و کردستان، در کنگره ی گروه های اپوزیسیون عراقی در بیروت شرکت کرد و ماه اکتبر همان سال به کردستان برگشت. سال 1992 به عنوان نماینده ی مردم به پارلمان کردستان راه یافت و سپس عهده دار وزارت فرهنگ کردستان شد. در نوامبر 1993 در اعتراض به پایمال شدن دموکراسی و حقوق مردم، از مقام وزارت کناره گیری کرد. از سال 1988 اشعار او به عنوان شاعر معاصر کرددر کتاب های درسی دبیرستان های ایالات متحده و کانادا گنجانده شده است. او عضو کانون نویسندگان کردستان و سوئد است و گزیده ی شعر هایش به زبان های انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، سوئدی، دانمارکی، مجاری، آلمانی، عربی، ترکی و فارسی ترجمه شده است. سال 2001 جایزه ی شعر "پیر مرد"- شاعر بزرگ کرد که سال 1950 در گذشت – به شیر کو داده شد. سال 1998 به همراه تنی چند از ادیبان و روشنفکران، موسسه انتشاراتی "سه ر ده م: زمان" را در سلیمانیه بنیاد نهادو هم اکنون سرپرستی این موسسه را بر عهده دارد.
شاعران معاصر ایتالیا
ئذ این پست میخوام به شما کتاب یا بهتره بگم کتابچه ای رو معرفی کنم به نام "هفت چهره از شاعران معاصر ایتالیا" تدوین و ترجمه از نادر نادر پور و جینا لابریولاکاروزو و با همکاری بیژن هوشیدری و فرناندو کاروزو که شابک یا isbn این کتاب هست : ISBN : 964-445-700-5در این کتاب اشعاری از این شاعران گرد آوری شده:آلدو پالاتسکی - اومبرتو سابا - جوزخ په اونگارت تی - انوجیو مونتاله - سالواتوره کوازی مودو - چزاره پاوزه - پی یر پائولو پازولینی در پست های آینده من گاهی اشاره ای به شعر عای این کتاب خواهی داشت و از شعر هاش چند تایی رو در این وبلاگ قرار خواهم داد.
آشنایی با پل الوار-شاعر سورئالیست فرانسوی
شعر تو را دوست می دارم- از پل الوار شاعر سورئالیست فرانسوی تو را به جای همه زنانی که نشناختهام دوست میدارم تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیستهام دوست میدارم برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم برای خاطر برفی که آب می شود،برای خاطر نخستین گل برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمیرماندشان تو را برای خاطر دوست داشتن دوست میدارم تو را به جای همه زنانی که دوست نمی دارم دوست می دارم. جز تو ، که مرا منعکس تواند کرد؟من خود،خویشتن را بس اندک میبینم. بی تو جز گستره بی کرانه نمی بینم میان گذشته و امروز. از جدار آینهَ خویش گذشتن نتوانستم میبایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم راست از آنگونه که لغت به لغت از یادش میبرند. تو را دوست می دارم برای خاطر فرزانگیت که از آن من نیست تو را برای خاطر سلامت به رغم همه آن چیزها که به جز وهمی نیست دوست میدارم برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمیدارم تو می پنداری که شکی ،حال آنکه به جز دلیلی نیستی تو همان آفتاب بزرگی که در سر من بالا میرودبدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم. آشنایی با پل الوار: پل الوار (۱۹۵۲-۱۸۹۵) نام مستعار اوژن گرندل شاعر فرانسوى است كه در خانوادهاى متوسط زاده شد و تحصیلات مقدماتى را در دبیرستان كولبر Colebert انجام داد و در ۱۹۱۱ به علت ابتلا به بیمارى، تحصیل را رها كرد و براى استراحت به كوهستان هاى سوئیس رفت و یك سال و نیم آنجا ماند. پس از بهبود و بازگشت به پاریس به شعر دلبستگى یافت و براى اولین بار چند قطعه از اشعار خود را در مجلات ادبى فرانسه به چاپ رساند. در سال ۱۹۱۴ به خدمت نظام احضار شد و در بخش پرستارى انجام وظیفه كرد، در ۱۹۱۷ اولین دفتر شعر خود را به نام «وظیفه و نگرانى» چاپ كرد و یك سال بعد در ۱۹۱۸ دومین دفتر شعرش با عنوان «اشعار براى صلح» به چاپ رسید. الوار پس از پایان جنگ با آندره برتون، لوئى آراگون و فیلیپ سوپو آشنا شد و با شركت آنان «بیانیه شعر سوررئالیستى فرانسه» را امضا كرد. الوار از جمله اولین كسانى بود كه از مزایاى شعر ناهشیارانه و تفاوت آن با اشعار هشیارانه سخن گفت و شعر را ناشى از حالت خودكار مغز آمیخته با اوهام (تخیل) دانست. الوار از شاعران ردیف اول مكتب سوررئالیسم بود و سبك شخصى خاصى در این مكتب به وجود آورد كه او را در میان تمامى هنرمندان به چهره اى محبوب و ممتاز بدل كرد. در سال ۱۹۲۴ پس از جدایى از همسرش (گالا) كه براى الوار ضربه روحى بسیار سختى بود دست از همه چیز برداشت و سفرى را به دور دنیا آغاز كرد و در بازگشت آثارى را انتشار داد كه همه از لحنى هیجان انگیز و پرشور خبر مى داد. از آن جمله «مرگ از نمردن»، ...
گزیده شعر دریاچه از آلفونس دولامارتین شاعر بزرگ فرانسه
ای زمان، بازدار این پرواز را! و شما، ای لحظه های سازگار، باز دارید سير خود را! تا بهره بريم از لذت شادی های گذرا « از این زیباترین روزهامان!»... چه بیهوده اما، می طلبم لحظاتی، زمان ز دستم ميرود و ميزند گریزی، گويم به شب: « چو می روی، آهسته تر » اما فلق می زداید شب را. یكدیگر را پس بداريم دوست، بداريم دوست! وزین زمان گذرا، بشتابیم تا بگيريم بهره ای آدمي را نیست در جایی بندری، زمان را نیست در جایی ساحلی؛ « او روان است و ما در گذريم! »... ابدیت، نیستی، گذشته، ورطه های تاریك، چه می كنید با روزهایی كه می بلعید؟ بگویید: این لحظات اوج سرمستی را به ما بازمی گردانید؟ همان هایی را كه از ما می ربایید؟ ای دریاچه! صخره های گنگ! غارها! جنگل تيره! كه زمان را با شما كاری نیست یا كه غير از جوانی ارمغانی نیست، برگيرید از این شب، برگيرید، ای طبیعت زیبا! لااقل خاطره اش را! باشد كه در آرامشت، باشد كه در امواج خروشانت، ای دریاچة ی زیبا، و در منظرة ی پشته های دلنوازت، و در صنوبرهای تيره ات، و در تخته سنگ های سركشت كه واژگونند بر روی آبهایت! باشد كه در باد صبا كه ميلرزاند و ميگذرد، در هیاهوی كناره هایت از طنين كناره هایت، در كوكب سیمين چهره ای كه تمامی پهنه ات را از انوار كم سویش سفید كرده! تا بادی كه شكوه می كند، نی ای كه ناله ميكند، تا ملايم عطر هوای خوشت، تا هر آنچه می شنويم، هر آنچه می بینیم یا هر دمی كه فرو می بريم، همه گویند: (آن ها یكدگر دوست داشتند! ) ...
غزل، شعر فارسی است - مصاحبه ی اختصاصی با مرتضی کاخی
مرتضی کاخی پژوهشگر ادبیات فارسی و صاحب کتابهای، روشن تر از خاموشی: برگزیده شعر امروز ایران، باغ بی برگی: یادنامه مهدی اخوان ثالث، قدر مجموعه گل گزیده غزل های معاصر، صدای حیرت بیدار و کتاب های پژوهشی دیگر در زمینه شعر فارسی است. متن زیرگفتگویی است درباره غزل معاصر با مرتضی کاخی. غزل چیست و در روزگار ما چه جایگاهی دارد؟ غزل از دیر باز در ادبیات شعری ما جایگاه بسیار والایی داشته و سنت شعری کهنی است که همچنان نو و تازه مینماید. غزل کهنه و ماندگار فارسی از رودکی شروع میشود و به قول شاعر. غزل رودکی وار نیکو بود. غزل شعری است كه محصول خلاقیت و نبوغ و سنت و فرهنگ ایرانی است و فروكاستن آن به شعری عاشقانه، اجحاف در حق این قالب است. غزل در دوران معاصر نشان داد كه میتواند بستری برای طرح اعتراضیترین شعرهای ما باشد. در دوران معاصر غزل چه شکلی به خود گرفت؟ همان غزل رودکی وار امروز با یک نوع نگاه تازه در اشعار شاعران امروزی دیده میشود. کسانی چون امیر فیروز کوهی، رهی معیری، هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی، حسین منزوی، قیصر امین پور، شفیعی کدکنی، اسماعیل خویی و تا حدودی اخوان ثالث که آنها با یک میانه روی بین مدرن و کلاسیک و با یک نگاه تازه غزل سرودند. به عنوان داور جشنواره فجر نظرتان در مورد غزل سرایان نسل جوان چیست؟ اخیرا که داور جشنواره فجر بودم بسیاری از سرودههای جوانان شاعر همین روزگار را مطالعه کردم و به نظرم رسید سرودههای امروزی این جوانان را میشود در سه دسته تقسیم بندی کرد. دسته اول کسانی هستند که تلاش میکنند به همان سبک کهن غزل بگویند. این گروه با همه تلاشی که دارند اما مایه چندانی در کار شان نیست. چون برداشتهای عمیق از غزل کلاسیک ندارند و گویا مطالعاتشان در حوزه غزل کلاسیک محدود است. بیشتر غریزی و ذوقی غزل میسرایند. اما دسته دیگر شاعرانی هستند که به سهراب سپهری و سنت شعری او بازگشت کردهاند. زبانی که از معنای حقیقی کلمات صرف نظر میکند و برای کلمات به دنبال معنای مجازی میگردد و معنای مجازی را پیشنهاد میدهد. مثلا ترکیب شعری دل خوش سیری چند. بعضی از این تشبیهات خوب از آب در میآید و معنایی هم میدهد اما خیلی از این شاعران نتوانسته بودند آن چیزی را که میخواستند برسانند. دسته سوم هم شاعرانی هستند که شیوه حسین منزوی را دنبال میکنند. اما اینها هم باز به سطح چیزی که میخواهند نرسیدهاند. اما همین که در این روزگار با نگاه کلاسیک، مدرن و یا پست مدرن غزل میسرایند و فهمیدهاند که غزل شعر فارسی است بسیار جای تقدیر دارد. به نظر شما فصل غزل سرایی به سر آمده است؟ عدهای میگویند غزل ...
توصیه هانی جون و ادبیات کلاسیک اسپانیا و ایتالیا
ادبیات ایتالیا دیوارنگارهای از دانته و شعر او درون گنبدی در کلیسای جامع فلورانسادبیات ایتالیا نخست مجموعهای از غزلوارهها و اشعار عاشقانه و رزمی و بزمی بود که شاعران دوره گرد و نقالان برای مردم میخواندند یا همراه با چنگ و آواز آنها را میخواندند و مردم ایتالیا بسی راغب به شنیدن این گونه ترانهها و اشعار بودند.نغمه سازان و داستان پردازان ایتالیائی گاه از واژههای فرانسوی در عبارات موزون خویش سود میجستند و همانطور که میدانیم در حدود قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی هر یک از شهرها و نواحی ایتالیا دارای حکمرانی مستقل بود ازاینرو وحدتی در این سرزمین وجود نداشت و لهجهها غالباً با هم تفاوت داشت با اینحال در زمان فردریک دوم زبان ایتالیائی در سیسیل، توسکانی مورد استعمال بود و شاعران و خوانندگانی که به ایتالیائی شعر میسرودند با شعر را همراه با آواز میخواندند، قافیه پردازان سیسیل و توسکانی نامیده شده بودند.ادبیات نوشته شده به زبان ایتالیایی همگی متعلق به قرن سیزدهم به بعد هستند. قبل از این زمان زبان ادبیات، لاتین بود که برای نوشتن آثار تاریخی ، افسانه های حماسی، اشعار مذهبی و تاریخی، زندگی قدیسین و آثار آموزشی و علمی بکار میرفت. علاوه بر نوشته های لاتین، تعدادی از شاعران ایتالیایی به زبان فرانسه شعر می سرودند که اغلب اشعار از منابع خارجی الگو گرفته بود.لاتین در واقع زبانی بود که امپراتوری روم به مردم سرزمینهای تحت سلطه اش تحمیل کرده بود، اما مردم با سرباز زدن ازپذیرش آن موجبات رواج زبانی محاوره ای، ساده و کم قاعده را در ایالتهای مختلف فراهم کردند که پس از، از هم پاشیده شدن حکومت مرکزی روم، این زبان لاتین عامیه به صورتهای مختلف تغییر شکل داد که به دو گروه شرقی و غربی تقسیم میشود. زبانهای رومانیایی و ایتالیایی از جمله زبانهای شرقی و زبان فرانسوی نیز از گروه زبانهای غربی محسوب میشود. در زمان حکومت فدریک دوم و پسرش مانفرد( خاندان آلمانی تبارهوهنستافن) ، نوشتن اشعار به زبان ایتالیایی در سیسیل رونق گرفت که سرآمد آنها اشعار جیاکومو پگلیس (1) بود. پس از فروپاشی این خاندان در سال 1254 مرکز شعر و شاعریبه به جودیتون آرتزو(2) در شهر آرتزو(3) و گوئیدو گنی چلی (4) در شهر بولوینا(5) منتقل شد. گنی چلی بجای سرون اشعار عاشقانه در وصف زنان به سرودن اشعار معنوی در وصف زیبایی الهی پرداخت. آثار دانته آلیگیری(6) شاعر و نویسنده نامدار ایتالیا تاثیر پذیری زیادی از این اشعار دارد. زندگی نو(7) و کمدی الهی(8) از مشهورترین آثار دانته میباشد که وی متاثر از یک عشق آسمانی به دختری به نام بئاتریس(9) آنها را تالیف کرده ...
طهران
تهران مانند زنی است...که پاهایش را با لوندی روی هم می اندازد ، عطرهای فرانسوی می زند ، سیگار کنت می کشد، عینک دودی می زند ، ودکا لایم می خورد ، بیکینی می پوشد و حمام آفتاب می گیرد...اما وقتی پای صحبتش بنشینید ، از اُملی و سبک مغزی و بلاهت و وراجی و پرادعایی و شلختگی او، تا سر حد مرگ ملول می شوید.دکتر محمد علی اسلامی ندوشن
3 شاعر فرانسوی در کتابفروشیهای ایران
ناشر این سهکتاب که در قطع جیبی منتشر شدهاند انتشارات «کتابخورشید» است. چاپ سوم این سهکتاب همزمان با یکدیگر منتشر و در کتابفروشیها توزیع شده است. این سهاثر برای نخستین بار ۶ سال پیش در سال ۱۳۸۳ منتشر شده بودند. در ابتدای این سه کتاب یادداشت کوتاهی منتشر شده که به شکل مختصر به زندگی و آثار شاعر میپردازد. همچنین در این سه کتاب متن اصلی شعرها به زبان فرانسه در مقابل ترجمه فارسی آنها منتشر شده است.«پاریس در شب» «پاریس در شب» گزیدهای از شعرهای ژاک پرهور، شاعر و نمایشنامهنویس فرانسوی است. شعرهای این کتاب توسط اصغر عسکری خانقاه انتخاب و به فارسی ترجمه شدهاند. پرهور در چهارم فوریه سال ۱۹۰۰ در نوبلی سورسن به دنیا آمد. در نوجوانی آثاری مانند «دیوید کاپرفیلد»، «سه تفنگدار» و «خانم منتزورو» از کتابهای مورد علاقهاش بود. این شاعر در سال ۱۹۰۷به پاریس رفت و به تحصیل در مدرسه مشغول شد، اما خیلی زود مدرسه را رها کرد به کار کردن پرداخت. در همان سال جنگ شروع شد و این شاعر با اینکه از جنگیدن متنفر بود، به اجبار به عضویت نیروی دریایی درآمد اما چون رفتار نمونه ای نداشت بارها به زندان افتاد. وی پس از پایان جنگ تمام وقت خود را وقف ادبیات کرد. «گفتارها» ۱۹۴۵ ، «داستان ها» ۱۹۴۸، «نمایش» ۱۹۵۱، «باران و هوای خوب» ۱۹۵۵، «توده های درهم» ۱۸۶۵، «این چیزها و بقیه چیزها» ۱۹۷۲، آثار مطرح او هستند که مورد استقبال منتقدین و شعر دوستان قرار گرفت. پرهور در سال ۱۹۷۷ در سن ۷۷ سالگی درگذشت. تاکنون آثاری چون «آواز در خون»، «برای ترسیم پرتره یک پرنده» و «چگونه خرها، خر شدند» از پرهور به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده است. نمونهای از اشعار کتاب «پاریس در شب»: در دوازده قصر تسخیر شده برای دوازده لقمه نان دوازده مرد از نفرت میگریند در دوازده حمام آنها خبر بدی دریافت کردهاند خبر بدی از کشوری بد یک فرد بومی در شالیزار خود ایستاده و مشتی برنج را با حرکتی تمسخر آمیز به سوی آسمان پرتاب کرده است سایه سرمست «سایه سرمست» گزیدهای از شعرهای روبر دسنوس شاعر و روزنامهنگار متولد پاریس است. شعرهای این کتاب توسط زهرا تعمیدی انتخاب و به فارسی ترجمه شدهاند. روبر دسنوس فرزند یک کافهچی بودهاست. او در پاریس در چهارم ژوئیه ۱۹۰۰ بدنیا آمدو به یک کالج غیرانتفاعی رفته و در آنجا کارش را بهعنوان منشی آغاز کرد. پس از آن به عنوان مقاله نویس روزنامه پاریس سویر مشغول به کار شد. نخستین شعر چاپ شده از او در تاریخ ۱۹۱۷ در ستایش جوانی منشتر شد. در سال ۱۹۲۲ او اولین کتابش را که مجموعهای ...
دانستنیها
آیا می دانستید بعد از مرگ انسان قلب انسان چهار ساعت و ششها شش تا هشت ساعت، کبد دوازده ساعت، لوزالمعده هفده ساعت و کلیه ها بیست و چهار ساعت بدون اکسیژن زنده هستند آیا می دانستید درازترین جانور یک نوع کرم خاکی است که درازای آن به بیش از پنجاه و پنج متر می رسد؟ آیا می دانستی که آچار فرانسه را فرانسوی ها درست نکردند بلکه این سوئدی ها بودند که این آچار اختراع کردند و جالبتر اینکه در خود فرانسه این آچار بنام آچار انگلیسی معروف است؟ آیا می دانستید که اغلب مارها دارای 6 ردیف دندان می باشند؟ آیا می دانستید که شمپانزه ها قادرند مقابل آینه چهره خود را تشخیص دهند اما میمونها نمی توانند؟ آیا می دانستید که قلب والها تنها 9 بار در دقیقه می تپد؟ آیا می دانستید که اولین کلیسای ساخت بشر یعنی کلیسای پطرس مقدس در انطاکیه ترکیه است؟ آیا می دانستید اگر سر لاشخور مو یا پر داشت هنگامی که با منقار خود از گوشت لاشه تغذیه می کرد، میکروبها وارد موهایش می شدند و همان جا رشد می کردند. اما بی موئی سر لاشخور باعث می شود که سر این حیوان در معرض تابش مستقیم آفتاب قرار گیرد و در نتیجه میکروبها روی سرش از بین بروند آیا می دانستید چین بیشتر از هر کشوری همسایه دارد، چین با سیزده کشور هم مرز است آیا می دانستید درازترین دم به سوسمار آبهای شور تعلق دارد که درازای آن به سه متر می رسد؟ آیا می دانستید قدمت خالکوبی به بیش از 5000 سال می رسد؟ آیا می دانستی که کبوتر ماده اگر تنها و دور از هم جنسان خود باشد نمی تواند تخم بگذارد، امّا اگر خود را در آینه ببیند به تصور اینکه کبوتر دیگری وجود دارد تخم می گذارد؟