اسم پسر
زیباترین نامهای پسر
الف آبادان : خرم و باصفاآبتین : نام پدر فریدون پادشاه پیشدادیآبدوس : نام یکی از درباریان اردوان سوم اشکانیآبستا : اوستاآتروپات : نام والی آتروپاتن(آذرآبادگان)آترین : نام پسر اوپدرم در زمان داریوش بزرگآتش : فروغ و روشناییآخشیج : نماد، عنصرآدُر : آذر، آتشآدُرباد : نام موبد موبدان دوران شاپورآذر بُرزین : نام موبدی بودهآذر بُرزین : نام موبدی بودهآذرآیین : نام پسر آذرساسانآذرافروز : نام پسر مهرنوش پسر اسفندیارآذرباد : نام موبد موبدان روزگار شاپور دومآذربُد : نام پسر هومت که نوشتن نامه دینکرد را به انجام رساندآذربود : موبدی در زمان یزدگردآذرپَژوه : پسر آذرآیین پسر گستهم نویسنده کتاب گلستان دانشآذرپناه : نام یکی از ساتراپ آذرآبادگانآذرخش : صاعقه، برقآذرفر : در اوستا به دارنده فرآذرآذرکیوان : از موبدان بزرگ شیراز در روزگار حافظآذرمهر : نام موبدی است در زمان کوادآذرنوش : در اوستا به دوستدار فرهنگآذین : زیور، نام فرمانده لشکر بابک خرمدینآراستی : نام عموی اشوزرتشت و پدر میدیوماهآرتمیس : نام فرمانده نیروی دریایی خشایارشاه آرتین : نام هفتمین پادشاه مادآرش : پهلوان و یکی از بهترین تیراندازان ایرانیآرمان : آرزو، خواستهآرمین : آرامش، آسودگیآریا : اصیل و آزاد ، فرمانده ارتش ایران در روزگار کورشآریامن : نام فرمانده ناوگان خشایار شاهآریامنش : نام پسر داریوشآریامهر : دارنده مهر ایران آرتاباز: از نامهای برگزیدهآریوبَرزَن : دلاور و پهلوان. سردار داریوش سومآزاد : نام بهدینی که در فروردین یشت ستوده شدهآزاد منش : راد، جوانمرد، دارنده خوی آزادگی آزادمهر : از نام های برگزیدهآژمان : بی زمانآسا : نام پدر بهمن که در چکامه از او یاد شدهآستیاک : نام چهارمین و آخرین پادشاه مادآونگ : آویخته، نگهدارندهآویز : آویختن، نگهداریآیریک : نام نیای یازدهم اشوزرتشتاَبدَه : بی آغازاَبیش : بی رنج اپرنگ : نام پسر ساماَپروَند : دارنده بلندی و شکوه یا فرهمنداَپروَیژ : پیروزمند و شکست ناپذیر . نام خسرو دوم پادشاه ساسانیاَپیوه : نام پسر کیقباد نخستین پادشاه کیانیاَترس : دلیر، بی ترساَرتان : راستگو. نام پسر ویشتاسبارج : ارزنده. نام یکی از نیاکان اشوزرتشتارجاسب : اوستایی آن یعنی دارای اسبان پرارزشارجمند : با ارزشارد : نام سیزدهمین پادشاه اشکانیاردشیر : نام پادشاه هخامنشی و ساسانیاردلان : از واژه ارد ایرانی استاردوان : در اوستا ، پشتیبان راستی و درستی استارژنگ : نام سالار مازندرانارشا : راست و درستارشاسب : دارنده اسبهای نراَرشام : پسر عموی داریوش بزرگاَرشان : نام نیای داریوش بزرگارشک : نام نخستین پادشاه اشکانیاَرشَن : نام برادر کاووساروتَدنر : نام ...
زیباترین نامهای دختر
الف آباندخت : نام زن داریوش سومآبگینه : شیشه، بلورآپامه : خوشرنگ و آب . دختر اردشیر دوم هخامنشی آتری : آذرآتشگون : سرخ فام، سرخ رنگآتوسا : نام دختر کورش ، زن داریوشآدخت : خجسته و نیکوآذر : آتش، فروغ، روشناییآذربانو : بانوی آتش گونآذرچهر : همانند روشناییآذرگون : گل همیشه بهار و نام دختری در ویس و رامینآراسته : با نظم و ترتیبآرام : قرار، سکونآرام دخت : از نام های برگزیدهآرام دل : از نام های برگزیدهآرامش : آرمیدنآرمیتا : آرمان، عشق پاکآرمیتی : فروتنی و پاکی و محبتآرمیدخت : از نام های برگزیدهآزادچهر : آزاده نژادآزاده : نام مادر گشتاسبآزیتا : از نام های برگزیدهآژند : نام گلی استآشتی : مهر و دوستی، یکرنگیآشنا : یار، دوستآشوب : شور، انقلابآشیان : لانه و کاشانهآفتاب : گرمی، روشناییآفرین : درود و سپاسآلاله : نام گلی استآمیتیس : نام دختر آستیاک، پادشاه ماد، نام زن کورشآناهیتا : بانوی پاک و بیگناه، پاکبانوآندیا : نام زن اردشیر ساسانیآنیتا : از نامهای برگزیدهآهنگ : سرود و نغمهآوا : آواز، آهنگآوازه : شهرت و نام آوریآویشن : گیاهی خوشبواختر : ستاره، شهابارشیا : راست و درستارغوان : نام گلی استارمغان : پیشکشی، هدیهارنواز : نیکو سخن و خوش گفتار. نام یکی از خواهران جمشیداروس : سپید، درخشان و زیبااشااونی : زن پاک و راستاشوچهر : از نام های برگزیدهاشودخت : از نام های برگزیدهاشوروی : از نام های برگزیدهاشوزاد : از نام های برگزیدهاشومهر : از نام های برگزیدهافروز : روشن، روشن کنندهافسانه : داستان، خاطره و یادمانافسر : بالا و سرورافسون : از نام های برگزیدهافشان : از نام های برگزیدهاَمُرداد : کمال و رسایی جاودانیانارام : روشنایی بی فروغ و بی پایانانگبین : عسل، شهدانوش : جاویدانانوشک : انوشه، جاودانانوشه : بیمرگ و جاودانانیران : روشنایی بی پایاناَهونَوَر : نگهبان تنایران : آزادگان و سرزمین آزادیایرانبانو : بانوی ایرانیایراندخت : دختر ایرانایشتار : ستاره باران و آب، تشتر(تیر) باوَند : از اسپهبدان مازندران ب باستیان : بردبار ، شکیبابانو : خانم، کلمه احترام درباره بانوان بانو گشسب : نام دختر رستم زال ، زن گیو و مادر بیژنبردبار : شکیبا، با حوصلهبرسومه : برسم، شاخههای گیاهبرنا : جوان ، خوش اندامبرومند : خوش قامت،نام مادر بابک خرمدینبلوت : درخت سودبخشبنفشه : نام گلی استبه آفرید : نام دختر کی گشتاسببه نگار : خوب چهره، نیکو صورتبهآفرین : نیک آفریده شدهبهار : نخستین فصل سالبهاره : از آن بهاربهدخت : نیک ترین دوشیزهبهرخ : نیک چهرهبهرو : نیکو چهرهبهشت : پردیس، بهترینبهگل : نیکوترین گلبهناز : از نام های برگزیدهبهنوش : نیکوترین نوشیدنی بهین : بهترین ، ...
نام های زیبای ایرانی (گیلكی – تركی – كوردی – لری -فارسی –و ... )
قیز آدلاری ائل آبا:مادر،خواهربزرگتر آباقای:عنوانی برای خطاب به بانوان مسن ومحترم آپا:بزرگ،خواهربزرگتر آچا :خوشایند،مادر،بانوی مسن درخوراحترام آچالیا:نام گلی است آچقین گول :گل شکفته شده آچیق گول :غنچه یا گل شکفته شده آدیگول :آنکه نامش همچو گل است آدینا :نام کوهی معروف که شهرزنوزازبلاد آذربایجان رادربرگرفته آرایلی :دختر پاکنام،همچوماه پاک ودرخشان آرزی :آرزو آرسیتا :نام منطقه ای ازسرزمین ماننا درغرب همدان فعلی آسانا: دختر زیبا آسلیم :مفید،دارای خیروفایده آسوده :آرام، راحت، دنج ، آرامش یافته،آسوده گشته آغان :شهاب آسمانی،شراره آتش،شعله ،زبانه آتش آغ بنیز:سفید چهره،دارای صورت روشن آغجاقیز:دخترسپید پیکروسپید چهره آغجاگول :زیباهمچوگل سپیدرنگ،کاملا سفید آک ایپک :ابریشم سفید،پارچه ابریشمی سفید رنگ آک چیچک :گل سپید رنگ آکچین :معصوم ،پاکدامن،آبرومند آک ییلدیز:ستاره درخشان،جسم آسمانی سفید رنگ آلا گؤز:چشم درشت وآبی رنگ،چشمان شیفته کننده درخشان آلاله :لاله سرخ آلانور :نوردر خشان،برّاق آلتینای :ماه طلایی آلتینلی :طلایی آلتینیار :یارطلایی آل چیچک :گل سرخ رنگ آچیق :روشن ،آشکار، سعادت،نیکبختی* آچیق گون :روزصاف وروشن * آرال :جزایرنزدیک به هم،مابین دوجزیره،رود دریایی که دروسط دو خشکی باشد * آسا :بسیار،فراوان،بی حد ومرز* آغجا :سفید رخسار،بسیارروشن روی،مایل به سفیدی * آک بوداک :شاخه درختی که سپید رنگ است، بوته سفید * آکمان :کاملا سفید بی گناه، پاک ومعصوم،آبرومند * آک یورت :میهن نیک،ایل وسرزمین آباد* آلتان :طلا،شفق سرخ رنگ * آلتین :طلا،فلزقیمتی وزردرنگی که ضد زنگ می باشد* آلقا :پسندیدن،راضی شدن، دعای خیربدرقه کسی ساختن،تعریف وتمجید کردن * آلقیش :ستودن،مدح گفتن،تعریف وتمجید،تشویق * آل کیم :رنگین کمان،قوس قزح * آل گول :گل سرخ رنگ آلگون :آفتاب سرخ آلنار :انارسرخ آلِو :زبانه آتش،داغ وپرحرارت * آلیشان : علف آهو آمراق :عزیز،دوست داشتنی،شیدا،شیفته،پاک وصاف * آمول :صبو،حلیم،ساکت،آرام،بانزاکت،مٶدب منظم * آناشن :مادر شاد ومسرور آناک :خاطره،هدیه،حافظه * آناگول :گل مادر،گلی که همچومادرباشد(منظورازگل همان فرزند است)،دخترزیبا،برتر آنایار :دوست ویارمادر انوو / انو[enoo]: کاهگل (عمومی)آساره / اساره [asara] : ستاره ( دختر ، عمومی)آسوو / آسو [asoo]: افق (پسر ، دختر ، عمومی)آگرین / آگرین [agerin] : آتشین ، کنایه از آدم بسیار کوشاست (دختر ، تخلص ، عمومی)آواخت / آواخت [avakht]: آرزو ( پسر ، دختر ، عمومی)اسر / اسر [aser]: اشک ( دختر ، تخلص ، عمومی)به رزان / برزان [barzan]: بلند قامت ( پسر ، عمومی)وه ناز / وناز [vanaz]: نازنین ( ...
زیباترین قشنگترین وخوشکل ترین نامها و اسامی دختر وپسر ترکی
آبانوز : درخت آبنوسآتا : مرد اولاددار،صاحب فرزند ،پدر ،اجداد ،نیاکان ،عنوانی برای مردان سالخورده در خور حرمتآتابک : دایه ،مربّیآتابَی : دایه ،مربّی،لَلِهآتامان : فرمانده ،رهبر ،سرگروه،سرکردهآتای : شناخته شده ،بارز ،آشکار ومعلوم شوندهآتایمان : شهیر،معروفآتلی : شناخته شده،مشهورشده، کسی که اسب داشته باشدآتون : جسور،دلیروقهرمانآتیق : جسورودلیر،مشهور،نیرومند؛ چالاکآیماز : غافل ،بی خبر ، بی رنج وغصّهائرتَن : شفق ،صبح هنگام ،فجرائرکین : آزاد ورها ،مستقلائریشمَن : آنکه به هدفش رسد ،نائل آینده ،ملحق شوندهائل : خلق ،جماعت،انسانها،دولت،سرزمین وولایتائل آرسلان : شیر ایل وطایفه ،جوانمرد وجنگاورمیهنائل آلان : فتح کنندۀ ممالک ،کشور گشادلیرهمچون پهلوانارسلان : شیر دلاوراَرسومَر : قهرمان سومری ،مردی که از تبار سومریان باشداَرسوی : آنکه ازتبار ونسلی قدرتمند وجوانمرد باشداَرسین : قهرمان وجسور باشد ،مرد باشداَرشاد : حکمران دلاوراَرشان : دلاور نامدار ،جوانمرد شهیراَرشَن : خوش بخت واقبال ،شادمانم تکامل یافته ،بالغ شده،مجرّبیئنَر : غالب ،پیروز وچیرهیئنیلمَز : آنکه هرگزشکست نخورده،ملغوب نگردد،صاحب دیانتیاربَی : دوست ویاوربیک وآقایاردیمجی : کمک کننده ،مدد دهندهیارقی : عدالت،رٲی وحکم ،شعوریارقیچ : حاکم ،قاضی،داوریازقی : سرنوشت ،بخت وطالع ،تقدیریاشموت : جوان خوش یمن ومبارک وخجسته ،خوش بخت واقبالیاغیز : سیاه،مایل به سیاهی،خاکیاکار : سوختن،شعله ورگشتنیاکان : سوزاننده ،آتش زنندهیالچین : ...
نگاهی به نام های زیبای کودکان در ایل بختیاری
نام هایی که برای کودکان خود انتخاب می کنیم ریشه در فرهنگ، منش و طرز تفکر ما دارد. در فرهنگ بختیاری با توجه به شرایط اقلیمی، سبک زندگی، باورداشتها، ویژگی های فرهنگی، ارزشها، و در کل جهان بینی افراد نامگذاری کودکان توسط پدربزرگها و مادربزرگها و یا بزرگ طایفه (به لحاظ جایگاه بزرگان در فرهنگ و زندگی اقوام)، با سنجش همه ی جوانب زندگی ایل و خانواده در آن برهه ی زمانی و شرایط اقلیمی انجام می شده است. استفاده از اساطیر، نمادها، نام مکان ها و مخصوصا کوهها، نام های درختان و گل ها و روزها و... در نام های کودکان مشهود است. همچنین توجه به موقعیت کودک در خانواده هنگام نامگذاری مورد نظر بوده است مثلا اینکه فرزند چندم باشد. آن خانواده پر دختر یا کم پسر باشند. استفاده از سمبل، تشبیه به عناصر طبیعت، و در عین حال در اکثریت نام ها تشخص و ارزش دادن به کودک به گونه ای که در بزرگسالی از شنیدن نام خود خجلت زده نشود. توجه به مفاهیم و ارزشها و به هر صورت با مسما بودن اسامی مد نظر مردمان بختیاری بوده است. نام گذاری پسران: شاید مهم بودن پسر در خانواده های بختیاری و نیز سایر اقوام علاوه بر بقای نسل، به دلیل سبک اقتصادی خانوارها بوده که بر پایه ی دامپروری و کشاورزی استوار بوده و نیازمند نیروی انسانی جهت همیاری و پیشبرد امور بوده اند. توجه به مفاهیمی همچون شجاعت، بزرگ منشی، و... در نامگذاری پسران مد نظر بوده است. گاه کودک پسر در خانواده ای متولد می شده که فرزند نرینه برایشان پا نمی گرفته و بر پایه این باور که او را از دعای دیگران و... دارند نامش را گدا، مالگرد، گشتل، مندنی، جُلی، پالونی، و... می نهادند تا ماندنی باشد. با توجه به روحیات حماسی مردمان بختیاری از نمادهایی همچون شیر، گرگ... (بعنوان پیشوند یا پسوند) استفاده می شده است: گرگعلی، علی شیر، شیرممد، شیرون و... گاه آرمان های خانواده در نام کودکان انعکاس یافته است: همچون نام هایی با پیشوند و پسوند شاه: شاه علی، شامحمد، شاه حسین، علیشاه، محمدشاه. گاه گودک در ماه ذیحجه متولد می شده و نام او را حاجی می گذاشتند و یا در ماه قربان که قرونی (قربانی) یا قروون (قربان) نام می گرفت و یا صفر، محرم، رمضون. گاه خانواده ای که در آرزوی ماندگاری نسل و تبار بوده، تجلی آرزوهای خانواده را نام فرزند آورده است: دیدمون (دودمان)، آرمون، امیدوار، بنیاد، مراد، جونمراد و... اعتقاد به اینکه کودک را از نظر و لطف خاص خداوند دارند، گاه در نام کودک تدیده می شود: نظر (علی نظر)، لفطعلی (لطفعلی)، خداداد، امومداد، شرگلا (شکرخدا)، خدایار، حاجت و... این باور که فرزند پسر مایه ی برقراری نسل و روشن نگاهدارنده ی اجاق خانواده است، ...
بیشترین نام منتخب دختر سال 89
یف نام فراوانی ردیف نام فراوانی1 فاطمه 52049 27 عسل 44852 زهرا 33411 28 ملیکا 44513 ستایش 31356 29 اسرا 42944 هستی 14549 30 هانيه 42535 زینب 13913 31 یلدا 41986 نازنین زهرا 10777 32 الینا 38667 ریحانه 10424 33 حدیث 38398 مریم 8929 34 هلیا 37939 مبینا 8544 35 نازنین 378510 نرگس 7305 36 محیا 378211 کوثر 6820 37 رها 367912 معصومه 6803 38 غزل 366613 فاطمه زهرا 6385 39 آيناز 346014 رقیه 6320 40 حنانه 338615 مائده 6165 41 كيانا 336216 سارینا 6147 42 باران 335317 یسنا 6126 43 الناز 300418 محدثه 6061 44 آيدا 298519 مهسا 6003 45 سوگند 297020 نیایش 5452 46 مهديس 295221 ثنا 4940 47 صبا 289922 سارا 4871 48 پريا 288623 اسما 4742 49 حديثه 282124 آتنا 4657 50 فائزه 280225 یگانه 4616 مجموع فراوانی 36688726 مهدیه 4551 تعـداد ولادت 634933
اسم پسر
نام رودخانه ای در ایران , بسی نیک نیکااز سرداران مبارز در برابر اسکندر گجستک روشاکپدر بزرگ رستم سامنامی مقدس در ایران باستان سپنتاداده شده از شاه شهدادمرد بزرگ , شایسته و شایان شایگانفرزند کیکاوس , شخصیت اسطوره ای ایرانیان , سیاوخش سیاوشفرمانده ارتش شاهنشاهی ایران در زمان اشکانیان , سورن سورناهم پیمان داریوش اول اوتانایکی از شاهان ایران وارتانمتعلق به نسل آریا آریاناشاهان سلسله اشکانیان اشکانشاه خوارزم بکتاشفرستاده شهر از طرف فرشته مهر دادمهرپسر زیبا فرهود از شاهان ایران باستان گشتاسب ظاهر سالم و زیبا هیراد از فرمانده هان داریوش بزرگ هیتاسب حکیم و فیلسوف ایرانی و داماد زرتشت اسپنتمان جاماسب از شخصیت های شاهنامه جویان از شاهان پیشدادی , فرزند سیاوش, نوه کیکاوس کیخسرو ستاره کیانبرادر کوچک اشو زرتشت نیوتیش نام ایرانی مهراشک نام ایرانی مهرساد نام ایرانی مکابیز از شاهان ساسانی نرسیبنیانگذار امپراتوری دادگستر و حقوق بشر جهان , معنی:خورشیدوار کورش شاهنشاه ایران و فرزند داریوش بزرگ , خشیه شاه = شاه دلیر خشایار یا کمبوجیه یا کامبوزیا فرزند کورش بزرگ کامبیز سومین شاه پیشدادی در حدود 6000 سال پیش جمشید روحانی گذشته ایران در زمان زرتشت , در اوستا شاگرد و آموزنده هیربد یکی از پهلوانان ایرانی هژیرنماد مقدس انسان بالدار از دوره ما قبل زرتشت فَرَوَهَرنام یکی از شاهان گذشته فریانخسرو پرویز شاه ایران دارمانشاهنشاه بزرگ تاریخ ایران , دارایاواوش , به معنی دارنده نیکی داریوشفرزند کاوه , شخصیت ایرانی در شاهنامه, یکی از خاندانها کارنبه معنای آتش بزرگ برساماز موزیسین های دوره ساسانی بامشادپدر مزدک بامدادنیای داریوش بزرگ , به معنی رامش دهنده ایرانیان آریارمنیکی از فرماندهان کورش بزرگ آرتابازشاهزاده در نزد ایرانیان و فرزند اردشیردوم ارشاننام نیای داریوش بزرگ , پسر آریارمن ارشامبنیانگذار سلسله ساسانیان , اردشیر بابکان اردشیرنام شاهان پارتی و برادر داریوش اول اردواننام کشیشی در زمان ساسانیان اردانام نیای داریوش اول ارشامانام اولین پادشاه سلسله اشکانیان ارشکنام قهرمان وطن پرست ملی ایران آرشنام فرشته آرادنام کورش اول آرآسبنام پادشاه دادگستر ایران انوشیروانجاودانه انوشنام یکی از شاهزادگان ساسانی که به بابک خرمدین خیانت کرد اَفشینشخصیتی در شاهنامه , پدر فریدون آبتیننام یکی از پادشاهان خوزستانی ...
تعدادی اسم زیبا دختر
آینا آیلین آیلی آیلا آیگل (آیگل) آیشِن (آیشن) آیسونا آیسودا (آیسودا) آیسو آیسن(آیسن) آیسل آیسانا آیسان آیسا آیرین آیدا آیتن آیتکین آیتک آیات با یه کم وقت و جستجو توی مطالب پیشین معانی و بقیه اسامی را ببینید.
نام های پارسی - پسران - الف ب
الف ب | پ ت ج چ خ | د ر ز | س ش | ف ک | گ م | ن و هـ ی پسران => گزینش الف ب | پ ت ج خ | د ر ز ژ س | ش غ ف | ک گ ل | م ن هـ ی دختران =>توضیح نام (الف) # يکي از شخـصيت هاي شاهـنامه، پدر فريدون آبتین 1 به معنی سوزان - آتش آتش 2 نام فرمانده لشکر بابک خرمدین - تزیین - آرایش آذین 3نام فرشته ای آراد 4ساکت آرام 5نام پدر زن داریوش بزرگ آرتان 6یکی از پهلوانان سنتی ایران آرش 7بسیار نیرومند - پدربزرگ داریوش بزرگ آرشام 8آرزو - خواهش - امید آرمان 9آرام گرفتن - دلیر - جنگجو - پسر کیقباد پادشاه پیشدادی آرمین 10 نام باستانی ایران - قوم آریا - نجیب آریا 11دارای خلق و خوی آریایی - نام پسر داریوش آریامنش 12منسوب به نژاد و قوم آریایی آریانا 13سفید پوست آریائی آرین 14رها - آزاده - دلیر آزاد 15خاص و خالص - پاک و پاکیزه آویژه 16پاره آتش اخگر 17شیر زیبا - اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانیان اردشیر 18مرکب از : ارد درستی و راستی و پارسائی + لان مزید موخر اردلان 19نام پادشاهان معروف اشکانی اردوان 20خیر وبرکت ، فرشته نگهبان ثروت - نام چند تن از پادشاهان اشکانی ارد 21درختی با چوب بسیار سخت و محکم - نام کردی ارژن 22آرایش - کتاب مانی نقاش ارژنگ 23شیر - با ابهت ارسلان 24 تخت ارشیا 25ستاره - برادرزاده مردخای و زن خشایارشاه استر 26مرد دانشمند استدیریکا 27یکی از شخصیت های شاهنامه اسفندیار 28بنیانگذار سلسله اشکانیان - موبد اشکانی اشکان 29پهلوان کوشانی که به کمک افراسیاب آمد، اما به دست رستم کشته شد اشکبوس 30شریک - معاون - رفیق افشار 31نام یکی از سرداران به نام ایرانی افشین 32آرزو امید 33شاه - سرور امیر 34جاودان انوش 35دارنده لوح جاویدان - لفب خسرو اول پادشاه ساسانی انوشیروان 36ادراک اورنگ 37 شکست دهنده ، دشمن برانداز اوژن 38یاری دهنده آریائیها - پسرفریدون ، پادشاه و پهلوان ایرانی ایرج 39کسی که خداوند یار اوست ایزدیار 40توضیح نام (ب) # جد اردشیر ، پسر ساسان بابک 1پرده دار ، نام نوازنده نامی دربار ناصر خسرو باربد 2 لایق - نام سردار افراسیاب بارمان 3پگاه ، سپیده دم - نام پدر مزدک بامداد 4نوازنده دوران ساسانيان -کسی که در سحرگاهان شاد است بامشاد 5 پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه بردیا 6به دین به آئین 7يکي از سرداران يزدگرد ساساني برسام 8جوان برنا 9طبیب مشهور انوشیروان و مترجم کلیله ودمنه از هندی به پهلوی برزویه 10نام پهلوان ايراني، نام پسر گرشاسب ، بلند و تنومند برزین 11بلند قامت - پسر سهراب و نوه رستم دستان برزو 12 از وزیران ساسانی - نام اجداد و نگهبانان آتشکده بلخ برمک 13خورشید بزرگ - نام وزیر دانشمند انوشروان ...
نام 110 دختر و پسر قرآنی
نـــام 110 دخــتــر و پــســـر قـــرآنـــی * اســامــی پــســران:رحمان - حمد 2 - یک بخشنده ، رحمتگررحیم - حمد 2 - یک مهربان ، بسیار رحم کنندهفتحالله - بقره 76 - گشایش الهی ، فتح و گشودن خداوندمحرم - بقره 85 - حرام شده ـ نام اولین ماه قمری ـ تحریم شدهرسول - بقره 87 - فرستاده ـ کسی که رسالتی را بر عهده داردجبرییل - بقره 98 - نام فرشته مقرب الهی و امین وحی بر پیامبر اکرم (ص)سلیمان - بقره 102 - نام یکی از پیامبران الهیاحد - بقره 102 - یکی از صفات خداوند به معنی یگانه ـ واحد ، تکنصیر - بقره 107 - یاور ، یاری دهندهمحسن - بقره 112 - نیک ، نیکو ، نیکوکارابراهیم - بقره 125 - نام یکی از پیامبران الوالعزم الهی که خانه خدا را بنا کرداسماعیل - بقره 125 - نام پسر حضرت ابراهیم که مادرش هاجر میباشدیعقوب - بقره 132 - نام یکی از پیامبران الهی و پدر حضرت یوسف (ع)اسحاق - بقره 133 - نام یکی از پیامبران الهیحجت - بقره 150 - دلیل ، برهانشاکر - بقره 158 - شکرگزارغفور - بقره 173 - آمرزنده، آمرزشگررمضان - بقره 185 - نام یکی از ماههای قمری ـ ماه روزه و نزول قرآنعزت - بقره 206 - بزرگی ـ عزت ، عزیز بودننعمت - بقره 211 - بخششاکبر - بقره 217 - بزرگتر ، بزرگترینداوود - بقره 251 - نام یکی از پیامبران الهیعلی - بقره 255 - بلند مرتبه ، والاعظیم - بقره 255 - بزرگ با عظمتحمید - بقره 267 - ستایش کننده ، ستودهحسن - آل عمران 37 - نیکو ، نیکوییزکریا - آل عمران 37 - نام یکی از پیامبران الهیمحمد - آل عمران 144 - نام آخرین پیامبر الهی ـ پسندیده ، ستایش شدهایوب - نساء 163 - نام یکی از پیامبران الهی ـ صبر ایوب شهرت داردیونس - نساء 164 - نام یکی از پیامبران الهی که مدتی در دهان ماهی بودبشیر - مائده 19 بشارت دهنده ـ کسی که خبر شادی بدهدیوسف - انعام 84 - نام یکی از پیامبران الهی و فرزند حضرت یعقوب(ع)الیاس - انعام 85 - نام یکی از پیامبران الهیصالح - اعراف 73 - نام پیامبر قوم ثمودماشاءالله - اعراف 188 - آنچه خدا بخواهد ، خواست خداایمان - توبه (برائت) 23 - ایمانضیاء - یونس 5 - نور، روشنی، روشناییاصغر - یونس 61 - کوچکتر، کوچکترینمجید - هود 73 - بزرگوار، تمجید شدهسعید - هود 105 - خوشبخت، سعادتمندغلام - یوسف 19 - پسر، نوکرامین - یوسف 54 - کسی که امانت را رعایت میکندروحالله - یونس 87 - روح خدا، لقب حضرت عیسی (ع)شهاب - حجر 18 - نام سنگهای آسمانیجمال - نحل 6 - زیباییمنصور - اسراء 33 - پیروزمحمود - اسراء 79 - ستایش شده ـ ستودهعبدالله - مریم 30 - بنده خداصادق - مریم 54 - راستگو، درستکارطه - طه 1 - نامی برای پیامبر اکرم (ص) از حروف مقطعه قرآنسینا - مؤمنون 20 - محل عبادت حضرت موسی (ع) ـ طور سیناهادی - فرقان 31 - هدایت کنندهفؤاد - قصص 10 - دل ـ قلبیدالله - فتح 10 - دست خدامتین ...
اسم پسرانه boy name
تصمیم گرفتیم نام های پسرانه ایرانی را بر اساس حرفی که شروع می شوند به صورت لیست در بیاوریم تا کسانی که به دنبال اسامی فارسی پسر farsi boy names هستند راحت تر آن را بدست بیاورند و معنی هر اسم و ریشه آن را نیز ببینند تا بتوانند انتخاب مناسبی داشته باشند.فهرست نامهای پسر فارسی بر اساس حروف الفبا:اسم پسر با آ اسم پسر با ااسم پسر با ب اسم پسر با پ که اکثر این نام ها اسم های فارسی اصیل و کردی هستند.اسم پسر با تاسم پسر با ث که شامل نام های عربی هستند.اسم پسر با جاسم پسر با چ شامل اسامی فارسی اصیلاسم پسر با ح شامل اسمهای عربی و عبری پسرانهاسم پسر با خاسم پسر با داسم پسر با ذ شامل نامهای پسرانه عربی است.اسم پسر با راسم پسر با زاسم پسر با ژ شامل نام های پسرانه اصیل فارسی با حرف ژ شروع می شوند.اسم پسر با ساسم پسر با شاسم پسر با ص اسامی که با ص شروع میشوند نام های عربی هستند یا با فارسی ترکیب شده اند.اسم پسر با ض اسامی که با ضاد شروع میشوند نام های عربی هستند.اسم پسر با طاسم پسر با ظ همگی این نامهای پسرانه عربی هستند.اسم پسر با ع تمامی اسمهای پسر با عین عربی هستند.اسم پسر با غاسم پسر با فاسم پسر با قاسم پسر با کاسم پسر با گ شامل اسم های زیبای کاملا فارسی برای پسر.اسم پسر با لاسم پسر با ماسم پسر با ناسم پسر با واسم پسر با هاسم پسر با یهمانطور که میبینید از آنجا که بعضی از حروف از دیگر زبان ها وارد زبان فارسی شده اند (مثل حرف ذال) اصلا نام فارسی وجود ندارد که با آن حروف شروع شود و از طرف مقابل بعضی حروف کاملا فارسی (مثل گاف) وجود دارند که در دیگر زبان های وارد شده به فرهنگ فارسی جایی ندارند و از این رو نامهایی که با این حروف آغاز می شوند همگی پارسی هستند.
اسم برگزیده دختر در این هفته .
تلکا نام برگزیده این هفته مبیاشد. لطفا نظر دهید.
داستان دوستی دختر و پسرای امروزی و دلیل این همه خیانت
روز اول پسر: سلامدختر : سلامپسر: چطوری؟دختر : بد نیستم مرسیهفته اولپسر: سلامدختر : علیک سلامپسر: چطوری؟دختر : بد نیستم مرسی . تو چطوری؟هفته دومپسر: سلامدختر : علیک سلام . چطوری؟پسر: قربانت . بد نیستم . تو چطوری؟دختر : مرسی .... خوبمهفته چهارمدختر : سلام عزیزم . چطوری ؟ خوبی؟پسر: سلام عزیز دلم . مرسی بد نیستم . تو چطوری ؟دختر : مرسی . می دونی ؟ می خوام یک چیزی بهت بگم . نمی دونم الان بگم یا بعد؟پسر: بگو عزیزمدختر : نه! ... حالا زوده ..... باشه بعد!هفته پنجمدختر : سلام عزیزم ... چیزی که هفته پیش می خواستم بهت بگم این بود که دوستت دارم ... عاشقتم ... زندگی بدون تو برام بی معنیه . تمام!!!! آینده خودمو با تو می بینم . اگه تو نباشی آینده برای من هیچهو کلی از این حرفا..... و پسر باور می کنههفته ششمپسر: امروز یک دختری توی خیابان آمد از من یک آدرس پرسید . منم...دختر : دیگه چی ؟!!! دلمو شکستی . تو که می دونی من چقدر حسودمدختر: چرا این کارو کردی؟پسر: من که کاری نکردم فقط جواب سوالشو دادم....دختر : یک قول به من میدی؟پسر: بلهدختر : قول بده دیگه با هیچ دختری حرف نزنیپسر: باشه عزیزم قول میدم...روابط سالم و صمیمی و رمانتیک بدون برقراری کوچکترین تماس (حتی یک بوسه!) ادامه دارد و...ماه هشتم به بعددختر : برام خواستگار آمدهپسر: غلط کردهاومده !!!دختر: چرا؟ خوب طوری که نیست اونم بالاخره آدمه !پسر : تو چه جوابی بهش دادی ؟دختر : هنوز هیچی !پسر: ما کلی قرار مدار با هم داشتیم ! حالا می خوای اونو بذاریش جای من ؟دختر : یه چیزی رو می دونی ؟ اون هیچ وقت نمی تونه جای تو رو بگیره !پسر :من چیکار کنم ؟دختر : نمی دونم ! فقط به من فکر نکن ! من اگه بدونم تو به من فکر می کنی آب خوش از گلوم پایین نمی ره !!!!!!میگم برو زودتر زن بگیرپسر :حسودیت نمی شه ؟دختر : نمی دونم چرا دیگه از این که تو رو با دختر دیگه ای ببینم حسودیم نمی شه !!پسر: در فکر و خیال خود ..... من می دونم چرا !؟بعدش پسر از خاطرات خوش گذشته می گه و دختر هم برای خالی نبودن عریضه مراسم آبغوره گیری رو اجرا میکنه !!!دوران خوش دختر و دوران تحول پسر شروع می شه!!!دید پسر نسبت به دختر ها عوض می شه.قلبش نسبت به واژه هایی از قبیل دوستت دارم و عاشقتم مقاوم میشه...حالا اگر مورد مشابهی برای پسر پیش بیاید در آینده !!روز اولپسر : سلامدختر : سلامپسر : بریم خونه؟!دختر : نه!پسر : مگه به من اعتماد نداری ؟!!!!دختر : چرا ... خووووووب ولیدر اینجا پسر مراسمی بنام مخ زنی را شروع می کنه و موفق هم می شه علتش هم حرفهایی هست که بتازگی از دختر قبلی یاد گرفته !!!پسر : تو که می دونی من چقدر دوستت دارم؟؟؟دختر : آره ..... ولی ..... آخهپسر : من قول می دم برای خواستگاریت بیام و بگیرمتدختر : جدی می ...