اسم مغازه
25 _ 91 ) نام های فرنگی
واکاوی کاربرد تابلوهایی که فرهنگ بیگانه را تبلیغ می کنند! نام فرنگی بر مغازه ی آذربایجانی ! محمد امین خوش نیت امپراطور، سزار، تریکو، باربارا، نایس، هایدا، پرنس، اسمر، پیرگاردین، دامات، فستیوال، نی نی شاپ، رویال، وستل، سوپرلوکس، فست فود، 2000، تانیک، کارینو و دهها نام و عنوان دیگر برای بسیاری از ما آشناست. عناوینی که در گشت و گذاری در شهر می توان نمونه های بسیاری از آنها را بر تابلوی سر در مغازه ها و فروشگاه های بزرگ و کوچک مشاهده کرد. نامهایی که به روشنی گویای نحوه ی تفکر، علاقه و سلیقه حاکم بر جامعه شهری ما و صاحب مغازه است. اما این اسامی نامتعارف و نا مأنوس تا چه اندازه با فرهنگ ایرانی، اسلامی و آذربایجانی ما سنخیت دارد؟! هرگاه قاعده ای فرهنگی و قانون مند بر نحوه ی نامگذاری های شهری و اجتماعی ما حاکم نباشد، شاهد نوعی آشفتگی ادبیاتی و بلبشوی فرهنگی در سطح یک جامعه خواهیم بود. بسیاری از همان نام ها و اسامی که فاقد بار معنایی بوده و در نعارض با فرهنگ ملی، بومی و اسلامی ما قرار دارند، با «چراغ خاموش» خواسته یا ناخواسته، مروّج فرهنگ بیگانه در سرزمین ایرانی – اسلامی ما هستند. سر در مغازه های یک شهر نیز یکی از کانون هایی است که مظهر تجلی فرهنگ، عرف و سلیقه ی مردم یک شهر به شمار می آید. در گذشته، وقتی مغازه ای یا شرکت و موسسه ای آغاز به کار کرده و راه اندازی می شد، صاحب مغازه به امر نامگذاری چندان اهمیت نمی داد و تنها بر اساس زمینه ی فعالیت یا نام دارنده ی آن مغازه نامگذاری می گردید. مثل: شرکت مس ایران ، آرایشگاه اصغر، خواربار فروشی اکبری و ... اما اکنون، موسسین و صاحبان مغازه ها بیش از هر اقدام دیگر، به فکر یافتن نامی زیبا، گیرا و تک می افتند. نامی که در تبلیغات کالا و خدمات ارائه شده بتواندبه اصطلاح گل کرده و در اذهان مخاطبان و مشتریان جا باز کند. تب نامگذاری های جدید و ابتکاری بر روی مغازه ها این روزها در شهرهای بزرگ بالا گرفته و هر صاحب مغازه ای به خود حق می دهد تا نام مورد پسند خود را با خطی درشت و با حروفی معوّج و من درآوردی و گاه به زبان خارجی بر روی تابلویی شبرنگ و شبتاب ثبت کرده و در معرض دید عموم قرار دهد. آنچه در این میان بیشتر مدنظر قرار می گیرد، تفاخر، شهرت طلبی و رونق کسب و کار با استفاده از همان نام انتخابی است. در مورد نامگذاری سردرب مغازه ها و فروشگاهها نیز، دارندگان این املاک و مشاغل، تلاش می کنند تا با ثبت نام مغازه خود در ذهن مشتریان، به هر قیمت ممکن، بر تعداد مشتریان خود بیفزایند. نکته دیگری که در مورد کاربرد نامهای بیگانه بر سر در مغازه ها می توان به آن اشاره کرد این است که این نام های ...
اسم های ایرانی
اگر نامی برای فرزند خویش انتخاب نموده ایم در گذر زمان آن را همواره درست و شمرده بیان کنیم و نگذاریم دیگران نیز با نام فرزندمان بازی کنند . حکیم ارد بزرگآرا آراستن و زیبا کردنآرمیلا نام دختران در ایران باستانآرمیتان شخصیتی در شاهنامه و دختر جمشیدآروشا درخشان - نورانی - باهوشآرتا نام شهر در زمان زند که به روی دختران میگذاشتندارنواز شخصیتی در شاهنامه و دختر جمشیدآرتمیس گوینده راستی- نام دریاسالار زنآرتنوس صادق - راستگو - نام دختر داریوشآسا نام دختر شاپور دوم ساسانی- بزرگ و علیحضرتآتاناز نامی ایرانیآتنا نامی ایرانیآتوسا دختر کورش بزرگ همسر داریوش بزرگ مادر خشیارآتوشه نام عمه یا خاله شاپور شاهآوید نامی ایرانیآویسا آب پاک و تمیزآیدا همچون ماه و مهتابآیدان چهره زیبا همچون ماه - آیسانآیلا نور ماه و مهتاب- آینازآذرمهر آتش مقدس ایرانیان- آذرمیناآذرنوش نام زنان ساسانی و همچنین آتش مقدس ایرانآزیتا نام شاهزاده - ملکه و پرنسسز در ایرانآرش نام قهرمان وطن پرست ملی ایرانآراد نام فرشتهآرآسب نام کورش اولاَفشین نام یکی از شاهزادگان ساسانی که به بابک خرمدین خیانت کردآبتین شخصیتی در شاهنامه - پدر فریدونآترین نام یکی از پادشاهان خوزستانی در زمان داریوش بزرگآرتاباز نام فرمانده ارشد گردونه های کورش بزرگآرتام نام والی فریگیه در زمان کورش بزرگآریاداد برخواسته از نسل آریا - داده شده آریاییآرتین نام هفتمین پادشاه مادآریا نام فرمانده ارتش کورش بزرگ در جنگ کوناکزاآریامس آریای بزرگ - از شاهزادگان سغد در زمان اسکندر گجستکآریامهر دارنده مهر - از سرداران داریوش سومآریوداد ایرانداد اوستاآریومهر از سرداران داریوش سومآلیش قابل اشتعالآمیتریس نام دختر داریوش دوم و همسر خشایارشاآموتیا نام دوشیزه در زمان زندیهآناهیتا نام فرشتگان اهورامزداآندیا همسر اردشیر اولآنیتا نام دختران در زمان زند- به معنی پرورش گیاهآیوت یکی از بهدینان در فروردین یشتآرتامن از همپیمانان داریوش بزرگ در براندازی بردیاآریاناز نامی ایرانیآذرگون دختران در زمان اشکانی ویس و رامینآریارمن از نخستین پادشاهان ایران در 2600 سال پیش - نیای داریوشآرتاباز یکی از فرماندهان کورش بزرگآذرمهر آتش مهرآرتونیس دختر ارته باذ و خواهر برسینآرمه ئیتی فروتنی - پاکی - نگهبان زمینآذرمیدخت دختر همیشه جوان - دختر خسروپرویز - زنی که شاه شدآسیمن نامی پهلوی که همان سیمین امروزی استآماستریس دختر داریوش سوماَدرک دختر یزدگرد سوم ساسانیاَردویسور فرشته آب در ایران باستانآرته دخت شهبانو اشکانی همسر اردواناَرشیت دوست ترین - نامی از دوره هخامنشیاَمِستریس شهبانوی خشایارشااوراشی ...
معرفی یه مغازه شال و روسری فروشی با قیمت های باورنکردنی...............
سلامدختر خانومهای خوش سلیقه که با عوض شدن فصل و سردشدن ناگهانی هوا میخواین شال یا روسری های زمستونی بخرین قبل از هر مغازه گرون قیمتی حتما یه سر به این مغازه که میگم بزنید. این مغازه واقعا قیمتهاش عالیه.باورتون میشه رنج قیمت شالهای پاییزی و زمستونیش بین ۷۰۰۰ تومان تا ماکزیمم ۱۰۰۰۰ تومانه.کارای قشنگی ام میاره.من خودمم ازش خریدم.حتما بهش سر بزنید.اگه مشتریش بشید تخفیف خوبیم میده...یه دلیلش که این مغازه خیلی شناخته نیست به خاطر جاشه.چون توی پاساژ ایرانیان است.میدونید که این پاساژ بیشتر واسه موبایل و کافی نت معروفه.این یه دونه مغازه تک افتاده تو اون پاساژ.منم یه بار اتفاقی پیداش کردم ولی بعد از اون از مشتری های ثابتش شدم.از اون آدمهایی هم هستم که توی خرید شال و روسری خیلی حساس و خوش سلیقه هستم.یادتون نره!!!!!حتمی بهش سر بزنید....********************در ضمن ساعت کارش از ساعت 5/3 تا 8 بعدازظهر است.در زیر هم اسم و آدرس و شماره مغازه رو گذاشتم.فقط اسم آقای فروشنده رو نمی دونم!!این یکی رو شرمنده ام. البسه و پوشاک ستاره... عرضه کننده انواع پوشاک و شال و روسری خارجی و ایرانی و گل سر آدرس:میدان ولیعصر ، مجتمع تجاری ایرانیان ، طبقه زیرهمکف ، پلاک 4 تلفن:۸۸۹۲۸۹۷۳
پاسخ به سوال مغازه داران
پاسخ:
پرسه ای در دم پل آمل (2)
. پرسه اي در دم پل آمل(2) سلام امروز از دوازده پله اومديم سر چهار راه، مستقيم ميريم به خيابون پشت شهرداري تا ببينيم دهه ي سي و چهل اونجا چه شكلي بود؟ (بازم از عدم درج كلمه آقا در جلوي اسامي كسبه محترم پوزش ميخواهم.) سمت چپ خيابون، پارچه فروشي رجائي كه يادتون مياد؟ بعدش مغازه ايزدي – سياهپور –كوچه ي سينما فرهنگ، كه تو كوچه، عمراني چلو كبابي داشت –نبش كوچه كفش فروشي رحماني – قنادي فتحي –معتمد – ملوكزاده – كوچه شرقي شهرداري، كه سينما مولن روژ، اونجا بود – بعد از كوچه، پارك كودك شهرداري با زمين ماسه اي و درختان نارنج ( علاوه بر محوطه شهرداري و فرمانداري ، حاشيه ي همه قسمت هائي را كه ديروز و امروز اسم بردم را درختان نارنج صفا ميداد) پارك كودك، واجد انواع وسايل بازي كودكان ، از تاب و سرسره و.... بود . سمت غربي پارك، يك رديف مغازه كه شهرداري ساخته بود به اسم فروشگاه تعاوني كه آخرين مغازه اش نونوائي تافتوني بود كه گويا حاجي سياح يا صياد، نان تافتون سبوس دار بسيار مرغوب توليد و عرضه ميكرد. بعد از اين محوطه و در ادامه، مغازه شهره و كوچه ي غربي شهرداري كه نبش ديگرش پارچه فروشي اسلامي و برنج فروشي حسين طبرستاني و در ادامه مغازه ديگري و بازار برنج نياكي راسنه و نبشش، قصابي يگانه وچند مغازه و سرنبش سبزه ميدون، كيسه فروشي رستگار. روبرو، مغازه هاشميان و چند برنج فروشي كه پشتش ميربزرگ بود كه درب جنوبي اش به مسجد سبزه ميدون باز ميشد و درب شمالي اش از پشت دبيرستان دخترانه ملكزاده. برگرديم به طرف پل، اولين مغازه وسايل شكار فروشي حسيني و در ادامه يك بقالي – رنگ فروشي محسني – معتمدي –دومغازه بخشنده و كوچه حمام گروسي – قالي فروشي خانپور - مغازه فيروزي – قنادي تهراني - ابزار يراق عظيمي –نانوائي و آرد فروشي طباطبائي كه نبش نوراسته بود. نبش شرقي نوراسته، حاجي تنها – بالاش، اگه اشتباه نكنم مطب دكتر غفاري و در ادامه مغازه منوچهري – دفتر كشور تور – دواخونه ذره - مصيبي - بلور فروشي تنها – نانوائي فولاد – حاج پرويزي - توسليان – معتمد – دواخونه شمس – ميوه فروشي نصيري، كه نبش كوچه ي اميري بود. نبش شرقي كوچه، تجارتخانه توكلي - لوازم يدكي ماشين آلات كشاورزي و خودرواصغر رجائي، و آخرين مغازه سر نبش كه ديروز اسم بردم پارچه فروشي عدل. تو بازار چهارسوق، اينا يادم مياد ، نونوائي مصدق و ساعت سازي حسن جاهد وسمت چپ ظرف فروشي ظروفي و روبرو عطاري هاشم عطارزاده. تو كوچه باريك روبروئي طلافروشي گويا حقيقت و در ادامه اش تجارتخانه سعادت و روبرش آمپول زني يزدان پرست- مسگري مسگريان و حسن نژاد و تعدادي مغازه ...
اونجا یک شهری بود به اسم لالجین که سفال داشت
همین که سر در مغازه رو از دور دیدم مثل دیدن یه باریکه ی نور در تاریکی غربت به سمتش دویدم و حس کنجکاوی ناخودآگاه من رو به داخل مغازه کشید. اما شما هم مثل من اشتباه نکنید، چون که اون تو هیچ خبری از سفال های رنگا و وارنگ و زیبا نبود. عوضش به ج...اش تا دلتون بخواد پر بود از انواع کفش ها در جنس ها و مدل های مختلف. از جنس ایرانی بگیر تا جنس چینی و یا جنس های دیگه... فروشنده ی مرد میانسال هم، تیپ و لهجه اش نه تنها به لالجینی ها که حتی به تورک ها هم نمی خورد. با همه ی این شرایط اما حس کنجکاوی نگذاشت که بی خیال شوم و این یک سوال را از او نپرسم؛ چرا لالجین؟ اول کمی نگاه نگاه کرد، بعد لبخند زد؛ اسم یه شهر؟ حالا که خواسته بود جواب بدهد، سمج تر شدم و دوباره پرسیدم؛ کجاست این شهر؟ چرا این اسم و گذاشتین رو مغازه تون؟ لبخندش پر رنگ تر شد؛ چند سال پیش یه سفر رفته بودم همدان، اونجا یک شهری بود به اسم لالجین که سفال داشت. خیلی خوشم اومد، هم از کارهای سفال اونجا و هم از اسم شهر. برای همین این اسم رو گذاشتم روی مغازه ام. حالا من لبخند زدم؛ من بچه ی همون شهرم. لالجین. خندید؛ واقعا؟! با افتخار گفتم؛ بله. و خلاصه آن که نتیجه ی کشف این مغازه ی جالب کفش فروشی در غربت شد یک جفت کفش عالی با تخفیف حسابی... پیشنهاد می کنم شما هم اگر آمدید این طرفها حتما یک بار امتحان کنید خیلی لذت بخشه. مشهد ـ تقی آباد ـ چهار راه دکترا ـ کفش لالجین رفتید بگید بچه ی لالجینید. تخفیف میده با سپاس از وصال و همچنین دانا آزاد
نیازمندی ها برای ترم جدید و پست چتیو :دی
سلام ... ترم جدید داره شروع میشه و من دوباره لیست نیازمندی هامون رو مینویسم !! هر کس میتونه بگه .... لیست توی روزنامه هم چاپ کنین لطفا ....!
رازهای تبلیغات موثر در مغازه یا فروشگاه
نامگذاری
داشتیم با یکی از دوستان امروز در مورد نامگذاری بچه صحبت میکردیم و از اینکه نامگذاری اصولاً کار سختیه در عین اینکه باید اسم قشنگ باشه ، معنی داشته باشه تو هر سنی بهش بیاد حرف میزدیم که دیدم اوه اوه تو خانواده های خودمون نصف نامگذاری بچه ها توسط مامور ثبت احوال انجام شده نمونه های زیر خالی از لطف نیست : مورد اول: راه دور نریم از همین خودمون شروع کنیم خاله خانم ما وقتی دختر اولش بدنیا آمد خیلی دلش میخواست اسمش را بذاره مهشید بعد که شوهر خواله خدابیامرزمون میره ثبت احوال نمیدونیم چه جوری به مامور ثبت میگه که مامور ثبت عنوان میکنه مهشید نمیشه آقا ..اسم طاغوتی بعد از صلاح و مشورت شوهر خاله جان با مامور ثبت شناسنامه بدست با اسم مهوش برمیگردنند منزل خوب گذشت خاله ما بچه دوم را باردار شد و باز هم یک دختر دیگه اینبار قسم خورد هرجور شده اسمش را بذاره مهشید که متاسفانه دخترش دقیقا پس از چهلم همسرش بدنیا آمد و برادر شوهر گفت که میره برای نوزاد شناسنامه بگیره وقتی برمیگرده به خاله ام میگه من بنظرم مریم خیلی قشنگ تره برای همین اسمش را گذاشتم مریم اما موضوع از وقتی پیچیده میشه که ما به بچه اول میگیم مهشید به بچه دوم میگیم مهوش بعد بچه مدرسه ایها اصولاً همدیگه را به اسم شناسنامه ای هم صدا میزنند بعد این دوتا خواهر یکسری از دوستاشون به اسم شناسنامه ای یکسری هم به همین اسم متداول ما صدا میکنند حالا فکر کنید یکی زنگ بزنه حالا کدوم مهوش را میخواهد معلوم نیست ؟ مورد دوم: یکی از دوستان وقتی پسر دائیش بدنیا میاد پدر و مادره قصد میکنند اسمش را بذارند افشین بچه که بدنیا میاد دکتر میپرسه خوب قصد داریم اسم کوچولو را چی بذارید این بندگان خدا با ذوق و شوق فراوان میگن افشین آقای دکتر میگه وا افشین که اسم مردهای بزرگ بذارید مسعود بدین سان اسم نوزاد بعد از۹ ماه میشه مسعود مورد سوم : این دوست ما از زمانی که فنچولی بیش نبوده با آقای دوست پسر قصد میکنند اسم بچه اشون را بزارنند ماهان و در همین راستا وقتی مغازه میخرند اسم مغازه را میزارنند ماهان بعد که دوست جانمان باردار میشوند تصمیم میگیرند اسم را بزارند برسام بچه که بدینا میاد ثبت قبول نمیکنه بد شوهر دوستم از آقای ثبت میپرسه بنظرتون چه اسمس قشنگه ( نه که یک پای قضیه مامور ثبت بوده ) اقای ثبت احوال هم میفرمایند امیر پارسا و بدین سان اسم پسر دوست ما میشه امیر پارسا مورد چهارم: خانمه عاشق اسم امیر حسین بود و قرار میزارند اسم بچه را بزارند امیر حسین بعد برادر شوهرهش به رحمت خدا رفته بود به اسم حمید ، مادر شوهر جهد میکنه که شما اگه بچه بدنیا آوردید باید بذارید حمید اینا هم یک پسر میارنند ...
حرف اضافه 1
حرف اضافه: حروف اضافه در زبان ایتالیایی به دو صورت بکار می روند:<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> 1) گاهی به تنهایی، 2) گاهی با ترکیب شدن به حرف تعریف اسم بعدشان. حروف اضافه عبارتند از: a (به، در، با) da (از، پیش، نزد) su (روی) di (از، کسره اضافه) in (در، داخل، به، با) tra (بین) per (برای، به طرف) fra (دیگر، بین) کاربردها: A: قبل از پایتختها، اسم اشیاء، همه فعلها که قصد انجام دادنشان را داریم و بصورت مصدر می آیند، قبل از piedi یعنی پیاده، قبل از شهرها، اسم مکان مثال: Io vado a roma(اسم پایتخت). به رم می روم.