از دست دادن عزیز
جملاتی آرام بخش برای آنها که عزیزی را از دست داده اند
جملاتی آرام بخش برای آنها که عزیزی را از دست داده اند نویسنده: دکتر ملانی گیلبرگ ترجمه: مصطفی دهقان غصه و اندوه تجربه ای انفرادی است مرگ عزیزان یا از دست دادنشان، مخصوصا پدر و مادر، همسر و یا فرزندی دوست داشتنی، یکی از عمیق ترین دردهایی است که آدمی می تواند تجربه کند. مطالعات نشان داده است که الگوی خاص و معینی برای عزاداری وجود ندارد. برخی ها هیچ گاه نمی توانند با این درد کنار بیایند، اما از طرفی آدمهایی هم هستند که به هیچ وجه در این گونه مواقع عزاداری و گریه نمی کنند. تجربیات بالینی نشان می دهد که مدت زمان مناسب جهت کنارآمدن با یک حادثه دردناک و مخصوصا از دست دادن فردی عزیز، 13 ماه است، چرا که درست این درد در مراسم سالگرد دوباره تازه می شود. اما در واقعیت، این زمان بستگی دارد به اینکه این فقدان چگونه بوده، آیا قابل پیش بینی بوده است یا غیر منتظره و دردناک، آیا شخص مرحوم جوان بوده یا پیر، تا چه اندازه شاهد زجر و دردش بوده ایم قبل از مرگ، آیا زندگی خوب و خوشی داشته یا ناکام بوده، مراقب خودش و اطرافیان بوده یا اینکه کاری به دیگران نداشته و به خودش لطمه میزده است. رابطه هر فرد با شخص مرحوم نیز موجب تفاوت در این امر خواهد شد. آیا فرصتی برای خداحافظی با او داشته ایم و از این بابت خیالمان راحت بوده؟ آیا فرصتی برای بخشیدن و بخشیده شدن وجود داشته؟ آزار و اذیت، غفلت و فراموشی، جدایی و کلمات تند حتی بعد از درگذشت شخص هم ممکن است آزار دهنده باشد. اگر رابطه دوستانه بوده است، یافتن راهی برای ابراز درد و عشق و افتخار نمودن به ویژگیهای نیک شخص از دست رفته می تواند تسکین دهنده و تسلی بخش باشد. همچنین اگر اطرافیان و بازماندگان هم در این شرایط فرد را حمایت کنند، بسیار مفید خواهد بود. وجود خانواده، فامیل، دوستان و همه اطرافیان نزدیک هم به ما اطمینان خواهد داد که زندگی همچنان جاریست و کمک می کند تا به زندگی بازگردیم و این همان چیزی است که شخص از دنیا رفته نیز برایمان آرزو داشته. در اینجا چند جمله قصار را آورده ام که موجب می شود در این شرایط سخت بتوانید آرامش و امید به زندگی را از نو بیابید. اهمیت ابراز احساسات گریه و ماتم پاسخی طبیعی و نرمال نسبت به فقدان است. در واقع یک فرایند احساسی است که هیچ کس آن را به ما نیاموخته است. اگر غصه را در درون خود نگه دارید، دردتان افزون خواهد شد. -- آن گرانت “غم و اندوه هرچقدر عمیق تر وجودتان را تراش و صیقل دهد، شادی بیشتری را می توانید در بر بگیرید. آیا این پیاله ای که می ناب را در خود نگه می دارد، همان پیاله ای نیست که در کوره ی سفالگر پخته شده است؟" -- خلیل جبران (1883-1931) اگر به بچه ها اجازه ...
غم از دست دادن عزیز
شدت تنفر من رو از این آقا که همه می دونید ولی دلم خیلی سوخت با دیدن این عکس...خودشم که جراحی داشت... خدا رحمتش کنه مادرشو...سعی کن دیگه دل نشکنی* مادر جواد زرینچه هم فوت کرد.... غم آخرش باشه* سیدمهدی رحمتی ,پژمان منتظری ,خسرو حیدری ,جواد نکونام دعوت شدگان به تیم ملی
غم از دست دادن یک عزیز
دایی نصرالله هم رفت.... در راه بازگشت از کربلای معلا ، بعد از نماز صبح،در آرامش کامل. دایی نصرالله، داییه بابام بود،پیرمرد شوخ طبع و مهربون.پاک زیست و پاک از دنیا رفت........ هر چی ازش بگم کم گفتم.آخه از بچگی بهش خو گرفته بودم.خیلی عزیز بود. دایی جون باورم نمیشه که دیگه صدای خنده هات رو نمی شنوم... مردان خدا چه با صفا می میرند دلباخته در راه خدا می میرند گوئی که رسیده حکم آزادیشان خندان لب و با میل و رضا می میرند روحت شاد
داغ از دست دادن پدر
سلام دوستان روز18 فروردین سالگرد وفات پدرم هست من این تایپیکو زدم تا یادی از پدر عزیز و مهربان از دست رفته م بکنم تا یادی ازش کرده باشم و از شما هم میخوام برای شادی روح پدر من و همه عزیز از دست داده ها یه فاتحه یا حتی یه صلوات بفرستید. از همه تون ممنون و سپاسگزارممن پدر مو در حالی از دست دادم که توی بغل من بود و این خاطره برای یه دختر دردناکترین چیز ممکن هست که نمیشه وصفش کرد. ببخشید که ناراحتتون کردم این شعرو هم تقدیم میکنم به روح پدر عزیز و بزرگوارمپدر جان: نامت را بر کتیبه ای از جنس عاطفه حک خواهم کرد تا گواهی بر معصومیت تو باشد عکست را در گلدانی از جنس عشق خواهم گذارد تا بر بام باغ ملکوت غنچه دهد آخرین سخنت را با برگی از لاله در کتابی از عطوفت خواهم نوشت و شب هنگام یاد تو را به میهمانی خیال خواهم خواند بی گمان با من سخن خواهد گفت که زندگی کوچکتر از مردمک چشم تو است. بهاران با تو زیباست... و فصل پاییز مرگ برگ های سبز را به تماشا می نشیند. زمستان غم چشمان تو را به خاطر می آورد آنگاه که پر از فریاد در سکوتی دلگیر غریبانه بار سفر بستی و به دیار معشوق شتافتی.با احترام دختر داغدیده و همیشه غمگینت شیما
چگونه با مرگ عزیز کنار بیایم(روان شناسی)
چگونه با مرگ عزیز کنار بیایم مرگ عزیزان از جمله اتفاقات ناگوار زندگی هر انسانی است. انسان طوری آفریده شده که بدون داشتن رابطه با دیگران نمی تواند زندگی کند و هنگامی که بر اثر یک تصادف یا در گذر ایام یکی از این رابطه ها به مرگ بینجامد، تاثیرات شگرفی را در روحیه فرد می گذارد. واکنش آنی افراد پس از شنیدن خبر مرگ نزدیکان به ویژه اگر فوت ناگهانی و غیرمنتظره باشد، اغلب با شوک و ناباوری همراه است. البته همه افراد به طور یکسان مراحل سوگواری را نمی گذرانند به طوری که ممکن است ماه ها و سال ها طول بکشد تا فردی به زندگی عادی بازگردد. چند روز اول مرگ یک عزیز، روزهای سخت و پرفشاری است. اطرافیان گریه می کنند و سعی در آرام کردن و تسلی دادن به یکدیگر دارند. مراسم مختلفی برگزار می شود، دوستان و نزدیکان و اهل فامیل جمع می شوند تا خانواده غمزده خود را تنها و بی کس احساس نکنند و به نوعی فشار روحی آنان تخلیه شود بماند که مراسم سوگواری باتوجه به خاستگاه قومیتی متفاوت است.بر این اساس افراد درمقابل مرگ عزیزان هم موضع گیری های متفاوتی می کنند بعضی ها غمگین می شوند، بعضی دیگر نگران یا حتی بعضی ها به شدت می ترسند، شوکه شوند، گیجی و سردرگمی یا بهم ریختگی ذهنی، فاصله گیری از اجتماع، احساس پوچی و بی پناهی و خالی شدن از درون از جمله تصوراتی است که بعد از مرگ عزیزان در افراد تجلی پیدا می کند.به گفته کارشناسان در این شرایط روحی بعضی ها دوست دارند از دیگران فاصله بگیرند تا با خاطرات فرد از دست رفته دوران را بگذرانند. بعضی دیگر آنقدر افسرده می شوند که از همکاران و حتی از محیط هایی که با عزیز از دست رفته سپری کرده اند دوری می کنند تا عزیز خود را به یاد نیاورند در شرایط بسیار حاد هم بعضی از افراد به قرص های خواب آور یا الکل و مواد مخدر رو می آورند و با مصرف این مواد می خواهند خود را تسکین دهند. بعضی ها هم سعی می کنند برای تسکین آلام خود، دلمشغولی های خود را افزایش دهند، خود را در کار غرق کنند، اما همه این کارها مسکنی زودگذر است شاید هم تقلایی بی حاصل... سعید برومند روانشناس اجتماعی و پژوهشگر می گوید: غم و اندوه واکنشی از سمت سیستم عاطفی است و وقتی بروز می کند که ما فقدان و از دست دادن چیزی یا شخص ارزشمندی را تجربه کنیم. بنابراین چون فقدان ها و از دست دادن ها متنوع و متفاوت است، در بسیاری از موارد غم و اندوه دامنگیر ما انسان ها می شود و مثلاً حتی طلاق، دوری پدر و مادر و یا از دست دادن شغل یا قبول نشدن در یک آزمون هم ما را اندوهگین و غصه دار می کند. وی می افزاید: اندوه و غم درمورد از دست دادن عزیزان قسمتی از فرایند به حساب می آید. این فرایند ...
خیلی بد است که آماده از دست دادن یک عزیز باشید
موسیقی ما – یک زمان به او «سلطان غم» می گفتند! حقیقتا هم کفه کارهای اسلو و غم انگیزش از لحاظ تعداد نسبت به سایر آثارش سنگین تر بود. با همین روال توانست مهر و امضای خودش را ثبت کند و طرفداران زیادی هم جذب آثارش شدند. با آلبوم «چهارده» و قطعه اکتیو «غافل» از چهره جدید موسیقایی «علی لهراسبی» رونمایی شد. او در ادامه به سراغ فضاهای جدیدتری رفت و سرانجام «تصمیم»، متفاوت ترین آلبومش لقب گرفت. آلبوم «روبات» هم ادامه همین تحولات کاری علی لهراسبی بود. همین موضوعات بهانه ای شد تا کمی در مورد آلبوم جدید او کنجکاو شویم و به سراغش برویم و دقایقی را گپ بزنیم. لهراسبی برای اولین بار در گفتگو با سایت «موسیقی ما» از جزئیات آلبوم جدیدش سخن گفت. همچنین به چند انتقاد هم پاسخ داد و توضیحات جالبی را بیان کرد. پایان بخش گپ ما با علی لهراسبی هم چند سوال در مورد دوست صمیمی اش بود. این گفتگو را تا پایان بخوانید: *این روزها مشغول انجام چه کارهایی هستید؟ تولید آلبوم جدید را آغاز کرده ام و در این مجموعه مجددا با «بهروز صفاریان» همکاری می کنم. «فواد غفاری»، «حدیث دهقان»، اعضای «پازل باند» و «مهرزاد امیرخانی» دوستانی هستند که همکاری ام با آنها قطعی است. قرار است که همکاری های خوبی با «علیرضا افکاری» داشته باشیم. در همین زمان برای کنسرت هم آماده می شویم. قرار بود که دوازده بهمن در تهران اجرا داشته باشیم ولی متاسفانه به دلیل برخی ناهماهنگی ها، مجوز ما به این تاریخ نرسید. به امید خدا در اول یا دوم اسفند در تهران کنسرت خواهیم داشت. برنامه های شهرستانها هم در حال برنامه ریزی است که به زودی برنامه آنها را اعلام می کنم. تک قطعاتی را هم در نوبت انتشار دارم که طی روزهای آینده در فضای مجازی منتشر خواهند شد. *چند قطعه برای آلبوم آماده کرده اید؟ قطعات زیادی داریم ولی چند مورد را برای آلبوم انتخاب کرده ایم. این مرحله بسیار سخت و با ظرافت است زیرا می خواهیم که قطعات را انتخاب کنیم. شعر و ملودی زیاد داریم ولی پس از پایان این مرحله، تنظیم ها را آغاز می کنیم. *فکر می کنید که آلبوم چه زمانی منتشر شود؟ احتمالا اوایل سال 94 این آلبوم به مرحله انتشار برسد. *در گذشته همکاری های خوبی با «بهروز صفاریان» و «روزبه بمانی» داشتید. قرار نیست مجددا با این ترانه سرا کار کنید؟ ما یک کار خوبی را با همدیگر تولید کردیم که مورد تایید سازمان صدا و سیما قرار نگرفت. این اثر با همکاری روزبه، بهروز صفاریان و علیرضا افکاری تولید شده بود که خیلی دوستش داشتم. قطعا روزبه و بهروز و علیرضا جزو بهترین ها هستند. بهروز پررنگ ترین چهره آلبوم جدید من است ولی کارهای من با این دوستان ...
سوگواری در غم از دست دادن عزیزان
سوگواری یک تجربه استرس زا ولی شایع است. دیر یا زود بسیاری از ما غم از دست دادن یک عزیز را تجربه می کنیم. ما به دنبال هر فقدانی سوگواری می کنیم اما این مساله بعد از دست دادن یک عزیز بسیار مهم تر است. ما غالبا برای کسی که مدت ها آن را می شناخته ایم، سوگواری می کنیم. در ساعات و روزهای اولیه به دنبال مرگ یک فامیل یا دوست نزدیک، بیشتر افراد دچار بهت و شوک شده چنانکه نمی توانند آنچه را که اتفاق افتاده باور کنند. این قضیه حتی در مواردی که مرگ قابل انتظار هم بوده ممکن است پیش آید. این احساس کرختی یا بی حسی می تواند به نحوی در انجام تدارکات مربوطه مثل تماس گرفتن با اقوام و برنامه ریزی مراسم تدفین کمک کننده باشد. از سویی دیگر این حس غیرواقعی اگر به درازا بکشد، می تواند مشکل ساز باشد. دیدن جسد فرد مرده برای برخی می تواند قدم بزرگی در فایق آمدن بر این مرحله باشد. برای بسیاری نیز مراسم تدفین و یادبود به قبول تدریجی واقعیت کمک می کند. دیدن جسد یا شرکت در مراسم تدفین اگرچه ممکن است سخت و دشوار باشد ولی از طرفی شیوه ای برای وداع با عزیز از دست رفته است. برخی این مراسم را خیلی دردناک یافته و ممکن است از آن اجتناب کنند. هرچند این خود می تواند باعث حسرت و پشیمانی عمیق در آینده شود. ولی این بی حسی به زودی رنگ باخته و یک حس وحشتناک بی قراری، دلتنگی شدید و جست وجو برای عزیز از دست رفته جایگزین آن می شود. فرد سوگوار تمایلی شدید برای یافتن عزیز از دست رفته احساس می کند هر چند که به وضوح غیرممکن است. این امر باعث اختلال در استراحت و تمرکز شده و خواب مناسب را نیز ممکن است دشوار کند. رویاهای در حین خواب می توانند خیلی ناراحت کننده باشند. برخی احساس می کنند که هر جا که می روند عزیز از دست رفته شان را می بینند، در خیابان، پارک، خانه و هرجا که با هم اوقاتی را گذرانده اند. این وضعیت بی قراری در دو هفته اول پس از مرگ شدیـدتر بوده ولی به زودی با اوقاتی از غم، افسردگی، خلوت گزینی و سکوت جایگزین می شود. این تغییرات ناگهانی در احساسات می تواند باعث سردرگمی دوستان و اقوام شود ولی به هرحال بخشی از روند طبیعی سوگواری است. اگرچه بی قراری کاهش می یابد، اما دوران افسردگی (از نظر دفعات) بیشتر و طی چهار تا شش هفته بعد به حداکثر خود می رسند. تشدید سوگ و اندوه هر زمانی ممکن است رخ دهد و معمولا با دیدن افراد، مکان ها یا چیزهایی که خاطرات عزیز از دست رفته را زنده می کنند شعله ور می شوند. وقتی فرد سوگوار به طور ناگهانی و بدون هیچ دلیلی به گریه می افتد برخی در درک آن دچار مشکل بوده یا احساس شرم می کنند. شاید در این مرحله بهتر باشد از افرادی که در درک سوگ مشکل ...
کنار آمدن با غم از دست دادن عزیزان
«با خودتان مهربان باشید، همین روزهاست که خودتان را از دست بدهید.» -- باب گنووسی “Bob Genovesi” مهرماه پارسال در یک مهمانی یکی از دوستان دوران دانشگاهم را دیدم که بیست سال بود از او خبر نداشتم. «چه خبر؟ به نظر همه چی روبهراه میرسه؟» «اوم، مادرم فوت کرد و از شوهرم جدا شدم.» او جواب داد: «اوه متاسفم، اتفاقهای خیلی بدی برات افتاده. اما چطور اینقدر خوب به نظر میرسی.» شاید خیلی گفتگوی خوبی برای یک مهمانی نبود اما در هر حال با لبخند جواب دادم. «سختترین سال زندگیام بود اما کمکم دارم با آن کنار میآیم و همین باعث میشود که احساس خوبی داشته باشم.» مطمئناً چیزی که این همکلاسی دوران دانشگاهم نمیدانست این بود که هفتههای زیادی برای من مثل جهنم گذشته بود. مثل دیوانهها جلوی تلویزیون مینشستم و از این سریال به آن سریال فقط گریه میکردم. سه ژاکت، دو شال، یک کلاه زمستانی و یک پلیور بافتم. مقدار زیادی چای مینوشیدم، در نشیمن خانهام می رقصیدم و تظاهر میکردم که هنوز آنقدر جوان هستم که به باشگاه بروم. یکی دیگر از دوستانم بهار گذشته پدرش را از دست داد. مطمئن بودم که وقتی از سفر برمیگردد واقعاً شوکه خواهد شد. او را به خانهام برای شام دعوت کردم. همینطور که در آشپزخانه مشغول غذا خوردن بودیم، از درد و رنجی که با از دست دادن پدرش متحمل شده بود و حتی عصبانیتش از دوستانش که سعی میکردند در برخوردها مستقیم درمورد این فقدان او صحبت نکنند، حرف میزد. من که به سوپی که میخوردم نگاه میکردم، گفتم، «اندوه از دست دادن یک عزیز، مثل یک کاسه خیلی بزرگ است که در دستانمان جا نمیشود. نیاز به شکلها، بافتها و رنگهای زیادی دارد. هیچوقت نمیدانید کی و چطور سرش را به عقب برگردانده و شما را در چنگ خود میگیرد. بعضی روزها بیدلیل میخندید، بعضی روزها بخاطر اینکه گریه نکردهاید احساس گناه میکنید و بعضی اوقات هم آنقدر عصبانی و مضطرب میشوید که اصلاً نمیدانید چه باید بکنید.» اندوه و غم از دست دادن یک عزیز از آندسته احساساتی است که زندگی خود را دارد. همه احساسات را درون خود دارد و بعضی وقتها هیچ راهی برای درک کردن آن نیست. یکی از بزرگترین آموختهها در ادیان، درس ناپایداری است -- اینکه هر چیزی که به وجود میآید، از دست خواهد رفت. اما ناپایداری موضوعی است که تا چهره زشت و چشمان غضبناک خود را نشانتان نمیدهد، پی به حقیقت آن نمیبرید. اینها چیزهایی هستند که به من طی آن دوران سخت کمک کردند:۱. مراقبت از خود، مراقبت از خود، مراقبت از خود! شوک از دست دادن -- چه از نظر احساسی، چه ذهنی، چه فیزیکی و چه معنوی -- بسیار شدید ...