اتوبوس تهران دلیجان
قیمت بلیط قطارهای مسافری در محور تهران- مشهد
*توجه فرمایید باتوجه به شناور شدن تعرفه بلیط از تاریخ ۲۰/۹/۹۲قیمتهای زیر در بعضی مواقع سال بیبشتر و یا کمتر از مبالغ ذکرشده می باشد. عنوان واگن قيمت ريال پرديس ۴۸۱۵۰۰ اتوبوسي دو طبقه-تندرو ۲۵۲۰۰۰ درجه 2 اتوبوسي ۱۴۴۰۰۰ معمولی صندلي معمولي ۱۷۵۰۰۰ شش تخته لوکس ۲۸۰۰۰۰-۲۵۲۵۰۰-۳۷۵۰۰۰ نور ۵۱۰۰۰۰ لوکس چهار نفره نگين ۳۹۰۰۰۰ سيمرغ ۴۵۹۰۰۰ سبز ۴۵۹۰۰۰ غزال بنياد ۴۵۰۰۰۰ لوکس 4 نفره ۴۳۷۰۰۰ لوکس 6 نفره ۲۸۰۰۰۰ ۶تخته معمولی خواب ۲۳۴۰۰۰درجه ۱ چهارتخته دلیجان بازسازی شده/نشده ۲۸۰۰۰۰-۳۴۵۰۰۰توربوترن هستیا ۲۷۰۰۰۰سفیر ۱۷۵۰۰۰-۲۱۰۰۰۰-۳۶۵۰۰۰
اشنایی با استان مرکزی
معرفیاستان مرکزی تقریباً در مرکز ایران قرار دارد. این استان از شمال به استانهای تهران و قزوین، از غرب به استان همدان، از جنوب به استانهای لرستان و اصفهان و از شرق به استانهای تهران، قم و اصفهان محدود است. این استان با مساحتی معادل ۲۹٬۵۳۰ کیلومتر مربع حدود ۱،۸۲ درصد از مساحت کل کشور را به خود اختصاص داده است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری درسال ۱۳۷۵، استان مرکزی دارای ۸ شهرستان، ۱۵ بخش، ۱۹ شهر، ۶۰ دهستان و ۱٬۳۹۴ آبادی دارای سکنه و ۴۶ آبادی خالی از سکنه است. مرکز این استان شهر اراک است. شهرهای مهم این استان عبارتاند از: خمین، ساوه، محلات، دلیجان، تفرش، شازند و آشتیان و اراک.جمعیت استان طبق آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ بالغ بر ۱۳۲۶۸۲۶ بوده است که از این تعداد ۱۰۱۵۳۷۵ باسواد بودهاند.مردم استان مرکزی به زبانها و گویشهای فارسی مانند لری و لکی و وفسی و همچنین در بسیاری از روستاهای اطراف مناطقی مانند اراک ،سربند و ساوه و شهرهایی مثل شازند و خنداب به ترکی آذربایجانی و ترکی خلجی سخن میگویند.زبان کردی در این استان در میان ایل کلهر دیده میشود و زبان راجی نیز در مناطقی از دليجان و محلات و نراق استفاده میشود.زبان تاتی نیز در برخی قسمتها مانند شرا ، كزاز و سربند صحبت میشود.همچنین اقلیتهای مذهبی مانند ارامنه و زرتشتیان و تعداد کمی از یهودیان نیز در استان موجود هستند که به زبان خویش سخن میگویند.قبل از ورود اسلام به ایران اهالی این منطقه پیرو دین زرتشتی بودند و وجود آتشکدههای گوناگون مانند آتشكوه وره در آشتيان و آتشكده خورهه در محلات و آتشكده برزو در راهجرد شاهد این مدعاست.هم اکنون اهالی استان مرکزی اکثرا مسلمان و شیعه هستند و مسیحیان ارمنی و زرتشتیان و عدهای کم از کلیمیان از اقلیتهای مذهبی این استان هستندرفتن به استانبا هواپیمااراک مرکز این استان فرودگاه داردبا قطاراین استان در مسیر راه آهن تهران-اهواز واقع است و از شهرهای اراک و شازند این استان می گذردبا اتوبوساز شهرهای مختلف برای این استان اتوبوس وجود دارد به غیر از مرکز این استان شهر اراک شهر ساوه با داشتن مراکز صنعتی گسترده دارای مسافران زیادی استبا اتومبیلاز شرق از مسیر تهران - ساوه و قم - اراک و سلفچگان -دلیجاناز جنوب از مسیر اصفهان -دلیجان و گلپایگان - خمیناز غرب از مسیر الیگودرز -خمین و ازنا -شازند و بروجرد - اراک و ملایر - اراک و همدان -کمیجاناز شمال از مسیر بوئین زهرا - ساوهاز تهران تا اراک حدود 289 کیلومتر راه استاز قم تا اراک حدود 133 کیلومتر راه استنقاط دیدنیشهرستان آشتیان: قلعه تاریخی مستوفی الممالک، دفترخانه تاریخی ...
اندر حکایت سرگردانی مسافران در جاده دلیجان(قسمت اول)
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> پنجشنبه شب گذشته (11/11/86) در اکثر نقاط کشور برف بارید.فردای آنروز در خوانسار آسمان صاف و آفتابی بود. ساعت 3 بعد از ظهر رفتم ترمینال تا عازم تهران شوم. عده ای از مسافران می گفتند که در اخبار نیمروزی اعلام شده برخی از جاده ها بسته است. ولی مسئول تعاونی اعلام کرد که مسیر خوانسار – تهران باز است. ایشان طی تماس با راننده ای که از تهران عازم خوانسار بود به این اطلاعات رسیدند! به هر حال بعد از حدود نیم ساعت تاخیر ، به طرف تهران راه افتادیم. نور خورشید از پنجره اتوبوس به داخل می تابید و گرمای لذتبخشی داشت. حدود ساعت 30/5 به دلیجان رسیدیم. تقریباً 200 متر مانده به پاسگاه پلیس راه متوجه شدیم که راه بسته. تا چشم کار میکرد جلوی ما کامیون ایستاده بود. ماشینهای بعدی هم پشت سر اتوبوس ایستادند و صفی چند کیلومتری تشکیل شد. به خیال اینکه توقفی موقتی در پیش رو داریم بی خیال از همه جا با دوستان سرگرم تعریف شدیم. کم کم حوصله ها سر رفت. راننده پیاده شد و علت را از دیگر رانندگان جویا شد. گفتند که از دلیجان تا سلفچگان راه را بسته اند . آسمان صاف و آفتابی بود و از برف و بارندگی خبری نبود. ولی گویا در قسمتی از جاده باد شدیدی می وزید که باعث بادروبه شدن برفها و بسته شدن جاده شده بود. اینطور که می گفتند چندین تصادف هم رخ داده بود.پلیس تصمیم گرفته بود جاده را ببندد تا مشکلی برای مسافران پیش نیاید. عکس تزئینی است کم کم خورشید غروب کرد و هوا سرد شد . بچه ها خسته شده بودند و بهانه می گرفتند. زنها از وضعیت پیش آمده شاکی بودند و مردها برای بررسی اوضاع از ماشین پیاده می شدند و هر کس نظری می داد. خلاصه اینکه با گذشت زمان فشار عصبی زیادی به همه وارد شده بود. پیر زنی به شوهرش غر می زد که : نموات نشمین ( نگفتم نریم ).... بچه ای بهانه می گرفت و نق می زد. خانمی مرتباً با موبایل به خانواده اش گزارش می داد و ...خلاصه همه می خواستند هر چه زودتر راه باز شود و به تهران برسند. ولی پلیس سرسختانه راه را بسته بود و اجازه عبور نمی داد. رانندگان کامیونها که به این اوضاع عادت داشتند ، ماشینهایشان را در جاده رها کرده و رفته بودند توی قهوه خانه ها و مشغول قلیان کشیدن بودند. وقتی برای رفع خستگی از ماشین پیاده شدم ، متوجه شدم بد جوری گیر کرده ایم. دهها کامیون جلو وپشت اتوبوس بود. طوریکه هیچ راهی برای دور زدن نداشتیم. مسافران قانع شده بودند که برگردیم خوانسار ولی هیچ راه فراری نبود. اتوبوس بین کامیونها و گاردریل اتوبان محاصره شده بود. داخل اتوبوس چند نفر از مسافران که گویا ...
اولین خودروهایی که وارد شهر نراق شدند
اولین خودروهایی که وارد شهر نراق شدند + اولین خودروی خریداری شده در شهر نراق متعلق به آقای محمد رضا خان یوسفی فرزند طوقان در سال 1327 شمسی(66 سال قبل) می باشد . نام این ماشین سواری پابدا و ساخت روسیه بود . راننده آن آقای اسکندر رمضانی فرزند علی اصغر مشهور به اسکندر علی اصغر بود که تصدیق(گواهینامه) پایه یک داشت . راننده یوسفی را برای رتق و فتق امورات به اطراف نراق از جمله مزرعه رضاییه و حتی تا تهران انتقال می داد . + دومین خودرویی که در نراق پدیدار گشت اتوبوس بنزینی اداره پُست از سال 1328 شمسی(65 سال قبل) بود. مدل این ماشین شورلت و اتاق آن نسبتا چوبی بود . حرکت آن از محلات به نراق بود و در بازگشت مسیر در دلیجان متوقف و پس از سوار کردن مسافران به سمت دودهک و نهایتا شهر قم مسافرت می نمود . راننده و صاحب این وسیله حاجی محمد تقی اهل محلات بود و هفت پسر زورمند داشت . در واقع این ماشین علاوه بر اینکه خدمات به مردم داشت به صورت اجاره ای پست این مناطق را هم جابجا می کرد . + سومین خودرو سال 1331 شمسی(62 سال قبل) توسط خانم مریم رزاقی فرزند صفر علی به رانندگی فرزندش حاج رمضان طالبی خریداری و در خط نراق به قم و تهران فعالیت می کرد . پارک اتوبوس حاج رمضان طالبی در زمین فوتبال شهر نراق که اکنون ساختمان کلانتری است . هدایت الله رحمانی فرزند نصرالله در عکس مشهود است این اتوبوس زمانی بود که اتوبوس های یک ریالی در تهران در حال جمع آوری بود و شرکت واحد قرار بود راه اندازی شود . حاج رمضان طالبی طی مصاحبه ای اظهار نمود : مادرم آن موقع در منزلش مغازه ای داشت که مایحتاج زندگی خود و فرزندان را از طریق کالا به کالا با کشاورزان تامین می نمود . رمضان طالبی اتوبوس را به قیمت 35 هزار تومان خریداری و این مبلغ از فروش دو باغ ؛ چندین راس از گوسفندان و مبلغ پنج هزار تومان قرض از محمد رضا خان یوسفی تهیه گردید . اعتبار مادرم و دست کرم خان آنقدر زیاد بود که هیچ رسیدی و قبضی دریافت ننمود . + چهارمین خودرو سال 1338 توسط حاج رضا آعلی فرزند اسماعیل خریداری و در خط نراق به تهران مورد استفاده قرار گرفت. اتوبوس حاج رضا تاریخ 5/5/1339 شمسی به رانندگی آقای ... اهل کاشان در محور نیزار- قم تصادف نمود و چهار نفر به این اسامی فوت نمودند : 1- احمد فاضلی(نراقی پور) فرزند ملا محمد – قاضی دادگاه دفن در قبرستان شیخان قم2- سعید نراقی پور فرزند احمد پسر شش ساله آقا احمد دفن در قبرستان نو قم3- رضا شریفی فرزند ملا عباس دفن در قبرستان وادی السلام قم4- علی یوسفی فرزند نصرالله ...
استان مرکزی : توره , خمین , خنداب , داود آباد , دلیجان ...
توره شهری است در بخش زالیانشهرستان شازند استان مرکزی ایران. این شهر در بزرگراه اراک به کرمانشاه پس از رودخانهٔ شراء قرار گرفتهاست . کوه آلاداغ (۳۲۱۰متر) نیز در باختر این شهر قرار گرفتهاست.[۱] از آنجا که کاروانسرای قدیمی این شهر در مسیر کاروانرو قدیم، به «توی راه» شهرت داشته نام این شهر را برگفته از همین لقب میدانند. شهرداران توره از آغاز تأسیس تا کنون احمد الیاسی، مرتضی میرزاجانی، علی حیدری و محرم قربانی هستند. گردشگاهها تفرجگاه و پارک سراب پنجعلی از نقاط دیدنی این شهر است. غار صادقعلینیز در رشتهکوه غازکدر نزدیکی توره (پشت پلیس راه توره) و در جنوب غربی اراک واقع شدهاست.[۱] از اماکن زیارتی این شهر میتوان به قدمگاه نوادگاه علی بن ابیطالب نام برد. در جوار مزار شهدای توره خمین خُمِیْن یکی از شهرهای استان مرکزیاست که در جنوبیترین قسمت این استان و در همسایگی شهرهای اراک، محلات، گلپایگان، الیگودرزو ازناواقع شدهاست. این شهر زادگاه روحالله موسوی خمینی، رهبر انقلاب سال ۱۳۵۷ایران است. ریشهٔ نام خُمین را برخی عربیشده هُمایون میدانند. بر پایهٔاسطورههای ایرانیاین شهر به دست همای دختر بهمنساخته شد خنداب ُنداب شهری است در شهرستان خنداباستان مرکزی ایران.[۱] جمعیت شهر خنداب طبق آمار گیری جامع سال ۱۳۸۵ بالغ بر ۶۹۸۲ نفر بودهاست.[۲] این بخش در سال ۱۳۸۶ به شهرستان ارتقا یافت وهم اکنون یازدهمین شهرستان استان مرکزی به حساب میآید.[نیازمند منبع]شغل اصلی ساکنان این منطقه کشاورزی وباغداری میباشد کارخانه تولید آب سنگین خنداب در ۵ کیلومتری این شهرستان واقع شدهاست. در گذشته ای نچندان دور یک رود خانه به نام قره چای از میان این شهر عبور می کرده که به دلیل استفاده های بیش از حد روستاییان و آب سنگین، سطح آب زیر زمینی کاهش یافته و به یک رود خانه فصلی تبدیل شده است . خنداب از سه محله تشکیل شدهاست خنداب، قلعه خنداب و حصار خنداب که اکثراً به زبان ترکی تکلم میکنند منطقه شراء که وجه تسميه آن به معني شاه راه وچراء به معني چراگاه وچهار راه مي باشد که در گذشته جادهای از شرق به غرب این بخش وجود داشته که جاده عراق و کربلا بودهاست.[۳] مهمترین محصول این منطقه انگور می باشد که به صورت کشمش فراوری شده و به کشور های دیگر صادر می شود.باغات سيب وهلواز ديگر محصولات اين منطقه است . همچنين لوبيا، گندمو يونجه كشت مي شود. این ناحیه در منطقه کوهستانی قرار گرفته و دارای زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل است. نامهای قبلی آن خندق، خندان، خونآب بودهاست که بعداً تبدیل به خنداب شدهاست. علت نامگذاری خنداب ...
گـزارش برنامه 4 روزه به روستا و دریاچه چورت از توابع کیاسر مازندران
«به نام خـالق زیبایی ها»<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> گـزارش سیاحت 4 روزه به روستا و دریاچه چورت از توابع کیاسر مازندران سرپرست برنامه:آقای احسان امین جواهری تاریخ سیاحت : 11/8 الی16/8/90 نفـرات شرکت کننده: خانمها: سارا کیخسروکیانی شکوه جعفری . منیره دادخواه. ژیلا غزلبیگلو . زهرا عباسی آقایان: محمد سلطانی فر، مهرداد شفایی، مهدی دهقان، محمد خدارحمی، محمد صادق عنایت، محسن زارعی، حمید زارعی، امیر اسمایلی . طبق ایمیلی که سرپرست برنامه برای همه دوستان از قبل فرستاده بودن اطلاعات کاملی در خصوص سفر دریافت کرده بودیم. ساعت 7 شب چهارشنبه به همراه 7 نفر از دوستان از ترمینال کاوه با اتوبوس شرکت لوان از مسیر تهران و جاده فیروز کوه به سمت ساری حرکت کردیم.طبق برنامه قرار بود 6 نفر از بچه های گروه در شهر ساری به ما ملحق شوند. ساعت 9:30 شب اتوبوس برای شام و نماز در دلیجان توقف ای 20 دقیقه ای داشت.حدود ساعت 5:45 به شهر آمل رسیدم و برای نماز توقف 15 دقیقه ای داشتیم.1 ساعت بعد به ساری رسیدیم و در محل قرارمون منتظر بچه ها موندیم با آمدن بچه ها گروه کامل و آماده رفتن به روستا شد.هوای ساری خیلی متفاوت تر از هوای اصفهان بود. هوای سرد به همراه رطوبت مخصوص شهر های شمالی .حدود ساعت 7:30 صبحانه ای دسته جمعی در فلکه امام ساری خوردیم و بعد با می نی بوس به سمت روستا به راه افتادیم.طی مسیر 50 کیلومتری ساری تا روستا شاهد مناظری زیبا از روستا ها و جنگلهای اطراف جاده بودیم.ساعت 9:50 پس از گذروندن مسیری حدوداً 7 کیلومتر آخر با شیبی نسبتاً زیاد به روستای چورت رسیدیم. پس از اسکان در منزل راهنما و استراحتی کوتاه ساعت 11 آماده شدیم برای رفتن به دریاچه . به خاطر اینکه قسمتی از مسیر مستقیم روستا تا دریاچه باتلاقی و همراه با شیب بود کوله ها را با نیسان به محل دریاچه فرستادیم.با اینکه بدون کوله بودیم راه رفتن در مسیر بخاطر باتلاقی بودن سخت و در عین حال جالب بود . مسیری 5 کیلو متری با زیبایی های غیر قابل توصیف . اما زیبا تر از اون لحظه ای بود که به دریاچه رسیدیم . بخاطر بارندگیهای هفته قبل آب دریاچه حدود 2 متر بالا آمده بود که این امر خوشحالی مزاعف راهنما را در بر داشت. اعضاء گروه با دیدن زیبایی های خیره کننده دریاچه غرق در مشاهده شدن. ساعت 3 عصر پنجشنبه روز اول سفر بود . بچه ها شروع به زدن چادر ها کردن یکسری برای آوردن آب و یکسری برای آوردن هیزم بّه اطراف رفتن.مکانی که برای استقرار انتخاب شده بود دید کامل به دریاچه و جنگل های اطراف داشت. با درست کردن آتش و تاریک شدن هوا یک شب نشینی خوب و صمیمی تا ...
اشنایی با استان مرکزی
معرفیاستان مرکزی تقریباً در مرکز ایران قرار دارد. این استان از شمال به استانهای تهران و قزوین، از غرب به استان همدان، از جنوب به استانهای لرستان و اصفهان و از شرق به استانهای تهران، قم و اصفهان محدود است. این استان با مساحتی معادل ۲۹٬۵۳۰ کیلومتر مربع حدود ۱،۸۲ درصد از مساحت کل کشور را به خود اختصاص داده است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری درسال ۱۳۷۵، استان مرکزی دارای ۸ شهرستان، ۱۵ بخش، ۱۹ شهر، ۶۰ دهستان و ۱٬۳۹۴ آبادی دارای سکنه و ۴۶ آبادی خالی از سکنه است. مرکز این استان شهر اراک است. شهرهای مهم این استان عبارتاند از: خمین، ساوه، محلات، دلیجان، تفرش، شازند و آشتیان و اراک.جمعیت استان طبق آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ بالغ بر ۱۳۲۶۸۲۶ بوده است که از این تعداد ۱۰۱۵۳۷۵ باسواد بودهاند.مردم استان مرکزی به زبانها و گویشهای فارسی مانند لری و لکی و وفسی و همچنین در بسیاری از روستاهای اطراف مناطقی مانند اراک ،سربند و ساوه و شهرهایی مثل شازند و خنداب به ترکی آذربایجانی و ترکی خلجی سخن میگویند.زبان کردی در این استان در میان ایل کلهر دیده میشود و زبان راجی نیز در مناطقی از دليجان و محلات و نراق استفاده میشود.زبان تاتی نیز در برخی قسمتها مانند شرا ، كزاز و سربند صحبت میشود.همچنین اقلیتهای مذهبی مانند ارامنه و زرتشتیان و تعداد کمی از یهودیان نیز در استان موجود هستند که به زبان خویش سخن میگویند.قبل از ورود اسلام به ایران اهالی این منطقه پیرو دین زرتشتی بودند و وجود آتشکدههای گوناگون مانند آتشكوه وره در آشتيان و آتشكده خورهه در محلات و آتشكده برزو در راهجرد شاهد این مدعاست.هم اکنون اهالی استان مرکزی اکثرا مسلمان و شیعه هستند و مسیحیان ارمنی و زرتشتیان و عدهای کم از کلیمیان از اقلیتهای مذهبی این استان هستندرفتن به استانبا هواپیمااراک مرکز این استان فرودگاه داردبا قطاراین استان در مسیر راه آهن تهران-اهواز واقع است و از شهرهای اراک و شازند این استان می گذردبا اتوبوساز شهرهای مختلف برای این استان اتوبوس وجود دارد به غیر از مرکز این استان شهر اراک شهر ساوه با داشتن مراکز صنعتی گسترده دارای مسافران زیادی استبا اتومبیلاز شرق از مسیر تهران - ساوه و قم - اراک و سلفچگان -دلیجاناز جنوب از مسیر اصفهان -دلیجان و گلپایگان - خمیناز غرب از مسیر الیگودرز -خمین و ازنا -شازند و بروجرد - اراک و ملایر - اراک و همدان -کمیجاناز شمال از مسیر بوئین زهرا - ساوهاز تهران تا اراک حدود 289 کیلومتر راه استاز قم تا اراک حدود 133 کیلومتر راه استنقاط دیدنیشهرستان آشتیان: قلعه تاریخی مستوفی الممالک، ...
بدهی اتوبوسرانی اراک قیمت بلیتها را افزایش داد
هفته نامه وقایع استان : قیمت بلیت اتوبوس به عنوان تنها وسیله حمل و نقل درون شهری در اراک به دلیل بدهی شرکت اتوبوسرانی به میزان دو برابر افزایش یافت و از سوی دیگر بلیت فروشان همچنان به جای مابقی پول مردم شکلات پس می دهند. یکی از بلیت فروشان سطح شهر اراک ضمن گلایه از اینکه افزایش قیمت اتوبوس به مردم اطلاع رسانی نشده است و مردم گلایه دارند، گفت: علاوه بر افزایش قیمتها، ما هم پول خرد 10 تومانی نداریم و مجبوریم به جای بقیه پول، به مردم شکلات بدهیم و این موضوع مردم را ناراضی تر می کند.یکی دیگر از بلیت فروشان نیز با بیان اینکه برای فروش بلیت ها روزانه دو هزار تومان می گیریم، افزود: حقوق بلیت فروشان در ماه 60 هزار تومان است که پول ناچیزی است علاوه بر این ما هر چقدر پول اضافه می گیریم مال خودمان می شود.اطلاع رسانی به عهده روابط عمومی شهرداری استقیمت بلیتهای اتوبوس در اراک از 25 به 40 تومان افزایش یافت که این امر نارضایتیهایی را در بین مردم ایجاد کرده است.گرچه قیمت بلیت اتوبوسها نمی تواند همواره ثابت باشد و بر اساس تورم جامعه و در کنار خصوصی سازی برخی اتوبوس ها، افزایش می یابد با این حال اطلاع رسانی نکته مهمی بود که در افزایش قیمت بلیت اتوبوسها مثل همیشه به فراموشی سپرده شد.اطلاع رسانی به مردم از مجاری قانونی و رسانه های عمومی در کنار طرح دلایل آن می توانست مردم را آماده این تغییر کند.یکی از مسافران اتوبوس هم در گفتگو با مهر با اشاره به اینکه ما از افزایش قیمتها بی خبر بودیم، گفت: پس ندادن مابقی پول هر چقدر هم کم باشد دلخوری مردم را به همراه دارد و باعث میشود فکر کنیم بلیت فروش مقصر است و کم کاری می کند.احمد محمودی شیوه بهتری قیمتگذاری باید بر اساس نیازها و درآمد آنان تنظیم شود، افزود: در شهری مانند تهران با مسافتهای طولانی قیمت بلیت اتوبوس از شهر اراک پایین تر است و معلوم نیست چرا این اتفاقات رخ می دهد.رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر اراک نیز با بیان اینکه افزایش قیمت بلیتهای اتوبوس از مدتها قبل در شورای شهر تصویب شده است، گفت: وظیفه اطلاع رسانی به مردم به روابط عمومی شورای شهر مربوط می شود.افزایش قیمتها در پی بدهی اتوبوسرانی اراکاشرف بهادری با اشاره به اینکه گران شدن بلیت اتوبوسها به علت بدهیهای شرکت اتوبوسرانی اراک است، تصریح کرد: شورا در ابتدا قیمت بلیتها را به 50 تومان افزایش داده بود که این مصوبه در فرمانداری تایید نشد و آنها با 40 تومان موافقت کردند.حسن آصفری فرماندار اراک نیز با تاکید بر اینکه بلیت 50 تومان به مردم فشار وارد می کند، گفت: فرمانداری با افزایش 40 تومان موافقت کرد.وی درباره ندادن مابقی پول ...
دیدار مردم نراق با امام خمینی در سال 1361
دیدار مردم نراق با امام خمینی در سال 1361تابستان سال 1361 قرار شد به همراه خانواده ی شهدای شهرستان های محلات ؛ دلیجان ؛ خمین ؛ نراق و حومه به دیدار رهبر کبیر انقلاب امام خمینی رضوان الله علیه برویم . محمد(غلام) ابوالحسنی در اواخر بهار و شاید در تابستان سال 1361 شمسی زمزمه های درباره ی قولی که حجت الاسلام شیخ فضل الله مهدیزاده نماینده مردم شهرستان های محلات و دلیجان در مجلس شورای اسلامی و نماینده امام در سپاه پاسداران به خانواده شهدا مبنی ملاقات با رهبر داده بود، شروع و بعد عملی گردید . مقرر بود برای حفاظت و مواظبت از پدران و مادران شهدا چند نفر از پاسداران ( حداقل داخل هر اتوبوس دو نفر ) همراه شوند . همه پاسداران سپاه محلات مشتاقانه و بی صبرانه درخواست و تقاضای همراهی را داشتند و به هر نحوی لابی می کردند که از همراهان این کاروان باشند . چون همه پاسداران متقاضی بودند وعلی الظاهر هیچکس بر دیگری رجحان نداشت و انتخاب کردن که چه افرادی همراه کاروان باشند غوغائی بود . هر کسی نظری می داد و بالاخره به حلال مشکلات قرعه کشی روی آورده شد . مراسم قرعه کشی شروع شد نفس ها در سینه ها حفظ شده بود سکوت کامل به حدی که صدای بهم خوردن برگهای درختان خیابان را از داخل سالن سپاه می شنیدیم . اسم ها همه با دقت تمام نوشته شده بود و در سبدی قرارداشت ، همه همدیگر را زیرچشمی برانداز می کردند و ذکر می گفتند . بعد از دعا و ثنا مقرر شد قرعه کشی آغاز شود ، تمامی چشمها بدنبال حرکت دست پاسدار عزیزی که مسئول در آوردن اسامی از سبد بود در حدقه می چرخید و آن را تعقیب می کردند . دست به طرف سبد حرکت و یک گوی را درآورد و آن را بازکرد درصورتیکه چهره اش برافروخته بود اسم یکی از پاسداران عزیز را خواند یکدفعه سالن با صدای دلنشین الله اکبر به لرزه در آمد . دیگر صدا به صدا نمی رسید تا اینکه خوشبختانه نام این حقیر هم از سبد بیرون آمد و دیگرسراز پا نمی شناختم . روز موعود فرا رسید. پدر و مادر شهدا به همراه جمعی از پاسداران سپاه برای دیدار با امام خمینی(ره)عازم تهران شدیم .وقتی به تهران رسیدیم برای استراحت به هتل پارسیان استقلال (هتل رویال هیلتون سابق) واقع در پارک وی خیابان ولیعصر(عج) رفتیم .هتلی مجهز با رنگ آمیزی های بسیار قشنگ به گونه ای که اکنون بزرگترین هتل بین المللی پنج ستاره ایران به شمار می رود . عده ای بدو ورود اعتراض داشتند که چرا به چنین مکان اشرافی آمده اند ولی بعد با موضوع کنار آمدند تا حداقل یک شب را دلخوش باشند . محمد(غلام) ابوالحسنی در کنار برادرش آزاده جانباز احمد ابوالحسنی راستش تا صبح چشم روی چشم نگذاشتم و در خیالات شیرین دیدار با امام ...
حجت الاسلام علی محمد حیدری نویسنده ای متبحر در شهر علم و فرهنگ ، نراق
حجت الاسلام علی محمد حیدری نویسنده ای متبحر در شهر علم و فرهنگ ، نراقحجت الاسلام علی محمد حیدری فرزند حسین در سال 1331 در خانواده ای کشاورز و مذهبی در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی متولد گردید .حجت الاسلام علی محمد حیدری دوران تحصیلات ابتدایی را تا کلاس ششم ابتدایی قدیم در مدرسه فاضل نراقی سپری نمود و به دلیل ضعف مالی خانواده ترک تحصیل می نماید و در کارهای کشاورزی و دامداری به پدرش حاج حسین کمک می نماید. مرحوم حاج حسین حیدری سال 1346 نراق دچار خشکسالی می گردد و بر این اساس ایشان جویای کار بوده که از دست تقدیر به شهر تهران عزیمت و نزد عمویش آقای طوقان حیدری در شهر ری در یک کارگاه جوراب بافی به عنوان بافنده مشغول کار می شود .وضعیت تهران با روحیات وی ناسازگار بوده و لذا با یکی از همشهریانش به نام آقای حسین شفیعی فرزند مصیب که ایشان نیز در آن کارگاه بافندگی اشتغال داشته پیشنهاد تحصیل در حوزه علمیه را در میان می گذارد و راهی حوزه علمیه اطراف حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) گردیده که حجت الاسلام کنی ضمن تشویق ، آنها را به حوزه علمیه قم دلالت می دهد .حجت الاسلام علی محمد حیدری از طرفی مشکل سربازی آن ها نیز جای سوال بوده است که آقای کنی قول مساعد می دهد از تهران اقدام کند .آقای حیدری خود اظهار می نماید : آقای حسین شفیعی پشیمان گشت ولی من راهی شهر قم شدم . آنجا از مرحوم حاج ابراهیم آعلی فرزند حاج رضا که بر حسب اتفاق او را دیدم آدرس منزل حجت الاسلام سید ابوالحسن موسوی همدانی(دبستانی) فرزند سید محمد روحانی شهر نراق را گرفتم تا اینکه ایشان را در مسیر منزلش در خیابان خاک فرج ملاقات نمودم .آیت الله سید ابوالحسن موسوی همدانی ضمن اینکه از شوق کسب دانش گریه می کردم از او استمداد طلبیدم . ایشان فرمود زمانی تا خرداد ماه 1348 نمانده و فعلا حوزه تعطیل می شود . شما برو زادگاهت شهر نراق و من روز پنج شنبه می آیم و خودم برایت تدریس می کنم . تابستان سال 1348 درس صرف میر را محضر ایشان خواندم و اول سال تحصیلی به اتفاق آقای موسوی و حجت الاسلام محمد فروغی فرزند حسین و حجت الاسلام علی محمد مهدیزاده نراقی فرزند ابوالفضل از شهر نراق عازم قم شدیم و در مدرسه علوی که زیر نظر مرحوم آیت الله العظمی محمدرضا گلپایگانی اداره می شد خوابگاه گرفتیم .در مدرسه آیت الله العظمی محمدرضا گلپایگانی که خانه متعلق به مرحوم آقای سید ابوالفضل تولیت و نزدیک حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (ع) بود مشغول به تحصیل شدم و از محضر اساتیدی چون حجت الاسلام علی عالمی که بعد نماینده آیت الله العظمی گلپایگانی در کشور انگلستان بودند و اکنون ...