آخرين برنده چاي محسن
نقدي بر «در انتظار بربرها» اثر «ج.م. کوتزي»
نقدي بر «در انتظار بربرها» اثر «ج.م. کوتزي» نويسنده آفريقاي جنوبي و برنده نوبل 2000 شهردار در انتظار بربرها قطره قطره چکيد الهه رهرونيادر انتظار بربرها /ج.م. کوتزيترجمه؛ محسن مينو خردنشر مرکز چاپ اول 1386 تاريکي از کانون شيشه هاي سياه عينک دودي«سرهنگ جول» شروع شد. درست تا لحظه يي که شايد انتظار بربرها آخرين روزهايش را طي مي کرد به درازا کشيد، و تمام نشد. مردي ناشي زاد، ناشيانه نفس مي کشيد، ناشيانه چاي مي خورد، ناشيانه به پيشخدمت انعام مي داد و ناشيانه دل مي باخت. مردي که در قالب عنوان شهردار، بسيار ناشيانه مي خواست يک انسان معمولي باشد. حداقل شبيه «سرهنگ جول» نباشد. «کوتزي»،« در انتظار بربرها» را به زبان حال روايت مي کند. نه فلاش بکي وجود دارد، نه گرهي تکنيکي؛ نه رگه هاي سوررئاليسم، و نه جريان سيال ذهن. خلاصه مطلب هيچ گير و گرهي در متن «کوتزي» نيست. استعاره هاي تحسين برانگيز و مجازهاي موجز آنقدرها متن را آراسته و پيراسته نکرده اند (نقطه مقابل نويسنده يي چون «ويرجينيا وولف»). حتي اوج نقاط عشقي و غليانات احساسي داغ، آنچنان که مخاطب مي طلبد در کتاب ديده نمي شود، اما با اين وجود متن به قدري سرشار و گيرا است که مخاطب را اعم از حرفه يي و غيرحرفه يي بدون توقف، تا خواندن آخرين صفحه راحت نمي گذارد. حتي پرداخت روايت شکنجه گر و قربانيان، به قدري ملايم و بي اغراق صورت مي گيرد که نمي توان ادامه خوانش داستان از سوي مخاطب را حمل بر اصرار در ارضا شدن حس انتقام جويي اش، و ميل به دانستن سرنوشت شکنجه گري چون «جول» دانست. گويي «کوتزي» سفري طولاني را تنها با يک اسب و خورجيني آذوقه و به سلامت تمام مي کند. ماشين و قطار و هواپيما در کار نيست. نه نصيحت مي بافد، نه حکمت مي گويد و نه حاشيه مي رود. تنها روايت مي کند؛ روايتي آرام و ادامه دار با فرمي شبه خطي. و عجيب اينکه موفق است؛ بسيار موفق. برخلاف شخصيت آفريده اش که همچون رمان، آرام و نظاره گر، اما موفق نيست. مثل کودکي کوتاه قد که براي رسيدن به طبقات يخچال صندلي ندارد، شبانه به سراغ زندانيان مي رود، از سرباز شرح ماوقع را مي پرسد، بوي خون قربانيان را اندوهگين به مشام مي کشد. صحنه يي هولناک اعمال «جول» سنگدل را تجسم مي کند و سرانجام عاجزانه، بدون کوچک ترين حرکتي، به رختخوابش برمي گردد. حتي زماني که «جول» در مجاورت اوست سعي مي کند حس نفرتش را نسبت به او کنترل کند و مدام با اين باور هولناک که او همان کسي است که انسان ها را به آن طرز فجيع مي کشد، مبارزه مي کند. چنان که در يکي از زيبا ترين جملات رمان(ص 23و24) پيش خود تصور مي کند که آيا «سرهنگ جول» بعد از اتمام مراسم شکنجه، آداب خاصي براي بازگشت ...
عنوان: تجليل از رضا ناجي (برنده خرس نقرهاي جشنواره برلين)
گروه: متفرقه (سينما) www.eslamibidgoli.ir قرار بود امروز يادداشت مالي روي سايت بگذارم اما شنيدن خبر موفقيت رضا ناجي در جشنواره برلين مرا بر آن داشت تا تجليلي هر چند كوچك از اين هنرپيشه خوب داشته باشم و نوشتن درباره تاريخ مديريت مالي را به دو روز آينده موكول كنم.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> رضا ناجي هنرپيشه فيلم آواز گنجشكها، آخرين ساخته مجيد مجيدي برنده يكي از معتبرترين جوايز بازيگري سينما شد. واقعيت اين است كه بعد از انقلاب اسلامي و بهخصوص از دهه هفتاد به بعد سينماي ايران به موفقيتهاي بسياري در عرصه بينالمللي دست يافته است. عباس كيارستمي، محسن و سميرا مخملباف، ابوالفضل جليلي، مجيد مجيدي، جعفر پناهي و ... از جمله فيلمسازاني بودند كه به جوايز مختلف جشنوارههاي معتبر جهان دست يافتند و حتي بر مسند رياست هيئت داوران اين جشنوارهها تكيه زدند. اما تقريبا همه اين موفقيتها براي كارگردانان و خود اين فيلمها بود و عوامل فني از جلب توجه مجامع هنري بيبهره بودند. در بازيگري نيز نقش آفريني عزتالله انتظامي در فيلم گاو ساخته داريوش مهرجويي، بازيهاي فرامرز قريبيان در فيلمهاي رقص در غبار و شهر زيبا ساخته اصغر فرهادي، بازي نيكي كريمي در فيلم دوزن ساخته تهمينه ميلاني و هنرنمايي فاطمه معتمد آريا در اپيزود گيلانه ساخته رخشان بني اعتماد از معدود نقشآفرينيهايي بودند كه توجه جشنوارهها را به خود جلب كردند كه البته هيچكدام از اينها نيز در حد و اندازههاي جشنواره بزرگي همچون برلين مطرح نشدند. همينجا اشاره ميكنم كه سه جشنواره كن، برلين و ونيز از جشنوارههاي كلاس A جهان محسوب ميشوند و از لحظ ارزش هنري با هيچيك از جشنوارههاي ديگر دنيا قابل مقايسه نيستند. اما اينبار رضا ناجي به خاطر بازي در فيلم آواز گنجشكها برنده خرس نقرهاي بهترين بازيگر مرد جشنواره معتبر برلين شده است. پدر دوست داشتني فيلم بچههاي آسمان (اثر به ياد ماندني مجيد مجيدي) اين بار هم در نقش پدري كه كار خود را از دست داده است و براي امرار معاش با موتور سيكلت خود مسافر كشي ميكند به اين جايزه بزرگ دست يافته است. رضا ناجي 45 ساله اين جايزه را مديون مجيد مجيدي نيز هست كه هم اين بازيگر نيمه حرفهاي را با فيلم بچههاي آسمان به سينما كشاند و هم نقش اول فيلم آواز گنجشكها را به او سپرد. لازم به ذكر است كه در سالهاي گذشته بازيگران بزرگي همچون دل تورو، دنزل واشنگتن، لئوناردو دي كاپريو، شان پن، پل نيومن، تام هنكس و جين هكمن به اين جايزه بزرگ دست يافته بودند. جالب اينجاست كه رضا ناجي در جشنواره فجر رقابت را به ...
گفت و گو با كاظم كريميان، شاعر معاصر؛
گفت و گو با كاظم كريميان، شاعر معاصر؛ چه كسي به اسب ها شليك مي كند * نام؟ كاظم * نام خانوادگي؟ كريميان * سن؟ جزء رازهاي مگوست ! * شغل؟ آزاد * تحصيلات؟ توقفي كوتاه در دانشكده بازرگاني (مديريت اداري ) * مهم ترين دغدغه شخصي ؟ كنار آمدن با بعضي كناره ها ! * مهم ترين دغدغه ادبي ؟ بي باد شرطه و كشتي ي شكسته * مهم ترين دغدغه اجتماعي ؟ حركت كردن روي چرخهاي كم باد . * نگاهتان به دنياي اطراف؟ با هم ،همه ،ماييم * يك تعبير از مقاومت شعر در برابر شما ؟ وقتي گاو "فعلو" يا حيله گر زير بار ، شانه خالي مي كند ،دمش را گاز مي گيرند و از او بار مي كشند . * چگونه شاعر شديد ؟ شدني نيست ، بودني است . * چرا شعر مي گوييد؟ وقت و بي وقت يخه ام را مي چسبد . * فرض كنيد 35 سال پيش براي اين گفتگو آمده ام ؟ يك لحظه تاخير كه تاسفي ندارد . در خدمت شما هستم . * ميزان موفقيت شاعران مخالف با وزن و قافيه؟ به خصوص در يكي دو دهه اخير ،باوركردني نيست . * تا به حال كسي شعرهايت را حفظ كرده ؟ علي اكبر سليمان پور داستان نويس ،پس از سه دهه كه مرا ديد ،يكي از شعرهايم را از حفظ خواند ! * مولانا در شعر به دنبال چه بود ؟ تزريق معنويت به بدنه ي جامعه ،وگاهي وقتها آموزه هاي اخلاقي تا مثل كنيزك ، كسي دچار سپوختن و سوختن ناشيانه نشود ! * آيا شعر پارسال به درد امسال هم مي خورد ؟ چاي تازه دم ولب سوزش مي چسبد * شاعري گفته است وزن دست وپاي ما را براي بيان احساسهايمان مي بندد ؟ راست مي گويد سراغش نرود . * وام هاي ادبي تان را پرداخت كرده ايد ؟ با چاپ كتاب "از فاصله " در آينده فكر نمي كنم يكي دو سفته بيشتر مانده باشد ! * مولوي شعر را "بد "مي داند ،دست كردن در شكمبه ي گوسفند ... يعني خودبين است ؟ نه نظريه اي چند سويه است يكي هم تابعيت نفوذ "سوند" گونه شعر به لايه هاي زيرين جامعه و دستيابي به شرايطي - به گفته ايشان - كه دور از شان جامعه است در ضمن اين روزها گذرش به خيابان "مولوي "نيافتاده تا بفهمد "سيرابي "پُرسي چند؟ * در اهواز "شعر رپ" خوانديد ؟ استارتش را آنجا زدم . دارم نحوه ي بهره گرايي از كارايي آن در شعر امروز را پياده مي كنم . * چگونه مي شود شما را به اوج عصبانيت كشاند؟ سماجت مگسانه . * پاسخ به دعوت ناگهاني شام يك شاعر ناشناس ؟ تصور بشقابي مملو از پلوي شعر ،روي سفره و نمكداني كه خالي از نمك است . * اولين عشق و اينكه چند بار عاشق شده ايد ؟ بي عشق هرگز * تجربه اولين اندوه ؟ بدرقه ي اولين كسي كه دوستش ميداشتم . * مهم ترين دغدغه سالهاي جواني پول بوده يا معروفيت ؟ هيچكدام، معروفيت با پاي خود به سراغم آمد بي آنكه جيبش خالي باشد . * آخرين واژه خط خورده از دفتر ؟ اعتماد. * پنج كتاب براي جزيره تنهايي ؟ آدمها ...
خواص شاتره
مصرف شربت شاه تره در فصل تابستان علاوه بر خواص درماني ، نوشيدني گوارايي محسوب مي شود، ادرار آور بوده ، ضد کمبود ويتامين C و اشتها آور است. به گزارش ايرنا شاتره يا شاهتره با نام عمومي Common fumitory , Earth smoke گياهي است علفي به ارتفاع تا 80 سانتيمتر که در مزارع، باغ ها و زمين هاي کشاورزي به حالت خودرو مي رويد. شاخه هاي ظريف فراوان و برگ هايي با تقسيمات بسيار زياد، باريک و کوچک دارد. گل هاي شاتره کوچک به رنگ سفيد يا سفيد مايل به گلي است که به صورت مجتمع و گل آذين خوشه قرار گرفته اند. ميوه ها کوچک و کروي هستند، قسمت مورد استفاده شاتره تمام قسمت هاي هوايي آن است. گونه Officinalis اين گياه در ايران رويش ندارد و آنچه به نام شاتره در بازار ايران وجود دارد، مربوط به دو گونه ي Parvifelora fumaria و Fumaria villantii است. شاتره کمي تلخ مزه است ولي خواص بسياري دارد که از آن جمله به کبد کمک مي کند تا خون را صاف کند ، در سلامتي خود کبد نيز بسيار موثر است ، صفرا را کم مي کند و کبد را پاکيزه مي کند. اين گياه پاک کننده معده است ، خصوصا خشک آن موثرتر است ، آب برگ آن با عسل و تمبر هندي پاک کننده دستگاه گوارش ، کبد و تصفيه کننده خون است. ويتامين C دارد، از اين رو مانع خرابي و خونريزي لثه مي شود. غرغره جوشانده اين گياه براي بر طرف کردن آفت و زخم هاي دهاني مفيد است. ضماد خشک آن که با حنا در حمام استفاده مي شود، جهت امراض جلدي و خارش پوست و ضدعفوني کردن آن مفيد است. يکي از پزشکان قديم ايران بنام " ابن ماسويه " شاه تره را جهت معالجه گزيدن زنبور مفيد مي دانسته است. يک نوع از اين گياه در اروپا رشد مي کند که وجه مشترک درماني اين دو گياه ، تقويت معده ، تحريک اشتها و درمان امراض جلدي است . شاه تره يکي از باارزش ترين گياهان دارويي است که در درمان بسياري از بيماري هاي گوارشي به کار مي رود. - تاريخچه شاتره از زمان عهد عتيق شناخته شده و در کتاب هاي "خواص گياهان" مربوط به قرون وسطي توصيف شده است. اين گياه در طب سنتي، براي درمان اگزما و بيماري هاي ديگر پوستي به کار مي رفته است، هم چنين به عنوان ملين و مدر مصرف مي شده است. در دهه گذشته، اين گياه دوباره مورد توجه قرار گرفت، زيرا بنا به گزارشاتي، به احتمال زياد عصاره آن در بهبودي بيماري هاي قلبي- عروقي و دستگاه کبدي صفراوي موثر است. -منبع جغرافيايي اين گياه بومي اروپا و آسياست. در کنار جاده ها به عنوان علف هرز مزارع مي رويد و بيشتر توسط کشورهاي شرقي اروپا صادر مي شود. -ترکيبات مهم قسمت هوايي گياه حاوي حدود يک درصد آلکالوئيد است. بيش از 30 عدد آن ها تعيين فرمول شده اند. اکثر اين الکالوئيدها از مشتقات بنزيل ايزوکنيولين هستند. مهم ترين اين ...
در حسرت ديدار تو آوارهترينم...
برای پير طنز و معلم انسانيت: "منوچهر احترامي" 1 به گمونم اين پسر 10 سالهام، سهيل، همين دوسير آبروي نداشته رُ هم بريزه با اين رپخونياش. بيكار بودي رضا ؟! مغزمان را خورد آخه! از وقتي كه بهش گفتي: " اگه حسني نگو، بلا بگو ... رُ بصورت رپ در بياري، ميتوني بياي تو شكرخند، جلوي خود استاد احترامي بخونيش"، سرمونُ برده! يكسره ژست رپري ميگيره و تمرين ميكنه. چپ ميره، راست ميآد، ميخونه! يه جاهايي هم، واسه خودش كلمه اضافه ميكنه. نظر ميده! ميگه: اگه اينا نباشه كه رپ نميشه! يه ماهه داره سرمونُ ميخوره! اعتماد به نفسش منُ كشته... مجبور شدم تو اين Textسازي(!)، يه كوچولو كمكش كنم تا بار طنزشُ زيادتر كنه. خدا و "منوچهر احترامي" از سر تقصيرات ما بگذرن! 2 با سهيل خيلي جور است. با همهي بچهها همينطوري است. با تمام وجود نازنينش با اين قشر ارتباط برقرار ميكند. "كي بود رفت زير ميز..." را كه ميخواندم، سراپايم ذوق و شوق ميشد. حس غليظ و بيآلايش مخصوصي در لابلاي كلمات موج ميزند كه مختص استاد است. شيطنتهاي كودكانه را طوري تصوير ميكند كه انگار همين الان دارد برايش اتفاق ميافتد و او كودكي شيرينزبان است كه قصه را روايت ميكند. در هر حوزهاي كه مينويسد، هدفش آموزش غيرمستقيم با نثر و شعري رشك برانگيز است. طوري كلمات را ميچيند كه حسادت و تحسين طنزنويسان كهنهكار را برميانگيزد. ما كه جاي خود داريم! 3 سهيل عاشق لهجهي يزدي است. كافي است كه از 100 كيلومتري يزد رد شويم، آن وقت تا مدتها يزدي حرف ميزند! "منوچهر احترامي" هم كه دنبال روزنهاي براي برقراري ارتباط با كودكان و نوجوانان ميگردد. تهرانيالاصل است اما لهجهي غليظ يزدي را به شيريني صحبت ميكند. غليظ، مثل قطاب و باقلواي اصل يزد! از قرار معلوم حدود 30 سال پيش، 4-5 سالي در ادارهي آمار يزد مشغول به كار بوده است. استان يزد را مثل كف دست ميشناسد. سهيل را كه ميببيند، ميزنند كانال يزدي و دِ بگو و بخند! چند بار به پسرم يادآوري كردهام كه: مراقب رفتارت باش، اينقدر بِچه بِچه نگو! خوبيت ندارد". هر بار هم استاد به لهجهي غليظ يزدي تشرم ميزند كه: چكارش داري بچه! ما خو(ب) با هم دوستيم! داريم يزدي گپ ميزنيم. برو او راه! (=برو كنار) استاد گاهي اصطلاحات يزدياي به كار ميبرد كه مجبور ميشويم دست به دامان اقوام بشويم تا بفهميم معنيشان چيست. عجيب به اين گويش تسلط دارد. فكر ميكنم كودك درون استاد خيلي باحال است. كلكل كردنشان ديدني است! 4 فرهنگسراي هنر جاي سوزن انداختن نيست. "توي ده شلمرود، حسني (مثيكه خيلي) تنها بود... " مثيكه (مثل اينكه) را سهيل ...
يادنامه اي بر خودم
سلامچه جالبه امروز آخرين روز دوران دانشجويي از نوع كارشناسي براي منه البته و صد البته انشالله؛ روز يكشنبه ۱۶/۱۰/۸۶ خيلي با حاله وخيلي ...ولش كن الان يه جملاتي به ذهنم مي ياد كه... مثل روز ورود به داشكده مثل سفر به بم براي كمك رساني به مردم بم مثل طرح هاي هجرت مثل بسيج مثل كلاس هاي دودره ي دانشكده و دودره تر از اون حضور ملكوتي ما و .و.و.مثل نعمت عزيز ،برادر خوبم نعمت خان پيغان كه امروز پيشوندي مقدس نامش رو خوشگل كرده شهيد نعمت پيغان و چه زود نعمت عزيز رو در هيئت يك پوستر مي بينيم و مثل محسن محمدي عزيز و خانمش كه در مسجد ارك آسماني شد شهيده بهرامي و ياد طرح هجرت يادواره ي شهدا . ياد حامد شاملومشهدي تهراني ، مجيد شيخ بهايي،حسين غلامي فردوسي،مهدي صادقي اصفهاني،محمد خداياري شيرازيو،احمد رحيمي بردسكني،محمد حسين كلهر شابدالظيمي،حامد جوكار ساوه اي ،مهدي شفاياني مشهدي،مجيد خدابخش دچاني تهراني و بالاخره سيد محمود اوحدي رفسنجاني .حسين عربي كاشمري ،محمدحسين استواري و... و خواهراني از همين قبيله . هيچكدام از همكلاسي هايم را فراموش نخواهم كرد البته انشالله.امروز شديدا تهران سفيد پوش شده و اين سرما و برف من را ياد كردستان و شهداي آنجا مي اندازد راستي چه اردو هايي!!! و چه اردوي غربي! ميهمان بوديم ميهمان شهيدي در حاشيه ي جاده اي غريب ميهمان شهيداني بر فراز ارتفاعي در پاوه و ميهمان سيد احمد حسيني و شهيد محسن حاجي بابا و البته سردار شهيد عبدالحسين برونسي ********************** ياد ايام توليد برنامه ي شهيد برونسي و حامد شاملو بخيرسردار شهيد برونسي من و علي شورورزي و بازيگر بازنمايي شهيد برونسي من سر صحنه هاي بازسازي جنگو پايان داستان
این مردها هرگز با شما ازدواج نمی کنند...
از عشق میترسد؟مردهایی که مادر خوب و حمایتگری نداشتهاند، در بزرگسالی از عاشق شدن و اعتماد به زنها میترسند. آنها که همیشه شاهد اختلافات پدر و مادرشان بودهاند از تعهد بیزارند و با برخوردن به بحرانهای کوچک و قابل حل تصور میکنند رابطهشان از دست رفته است. بعضی مردها هم از اینکه تنهایی، پول، برنامهها و خلاصه زندگیشان را با کسی به اشتراک بگذارند میترسند و به شریک زندگیشان به عنوان یک مهاجم که میخواهد خلوت و داراییهایش را از او بگیرد، نگاه میکنند.این مردها هرگز با شما ازدواج نمیکننددانستنیهای قبل از ازدواج-این مردها هرگز با شما ازدواج نمیکنند!این مردها به ازدواج به چشم معاملهای نگاه میکنند که باید برنده آن باشند و با گرفتن امتیازهای بسیار، سند زندگی خود را به نام همسرشان بزنند. اگر چنین مردی در مقابلتان است، راه زیادی تا وارد شدن به یک رابطه سرشار از تعهد و اطمینان دارید.دنبال سیندرلا میگردد؟آقای خواستگار در خانه دهها نفر را زده و بعد از نپسندیدن دخترشان به خواستگاری شما آمده؟ از اینکه چنین فرد سختگیری از شما خوشش آمده خوشحال نباشید، چرا که بعید است رابطه او با شما هم به سرانجام برسد. مردهای کمالگرایی که به دنبال یک زن خاص و استنثایی هستند، به دختران یکی پس از دیگری پیشنهاد ازدواج میدهند اما با دیدن رفتارهای به ظاهر بیاهمیت از این دخترها در جریان رابطه از پیشنهادشان پشیمان میشوند و دختر کاملتری را جستوجو میکنند. چنین مردهایی هیچوقت راضی نمیشوند و همیشه به دنبال یک گزینه بهتر میگردند.حتی اگر این مرد به ازدواج با شما تن دهد، باز هم نمیتوانید به عاقبت این زندگی خوشبین باشید، چراکه بعد از گذشت چند ماه یا چند سال، ممکن است تصور کند که شما به اندازه کافی کامل، بیعیب و نقص نیستید و به دنبال زنی دیگر برای پر کردن خلاهایی که در شما میبیند، بگردد.زیادی پدر است؟اگر مردی که به انتظار خواستگاریاش نشستهاید، همسرش را از دست داده و مشغول پرورش فرزندش است مراقب باشید! مردهایی که زیادی پدر هستند و تمام زندگیشان را وقف فرزندشان میکنند، بعید است برای خواستگاری پا پیش بگذارند و فکر آوردن زن دیگری به خانهشان را بکنند. البته همیشه بچهها مانع ازدواج پدرشان نیستند. گاهی مردها از فرزندشان به عنوان سپر استفاده میکنند و برای فرار از قبول دوباره مسئولیت، پشت او قایم میشوند. اگر این مرد به شما وعده ازدواج داده اما در رابطهتان همیشه نیازها و خواستههای فرزندش را مقدم میداند، مراقب باشید! رفتار او نشان میدهد که شما هرگز به بانوی اول زندگیاش ...
نگاهی به عملکرد ذهن در فرایند یادگیری
نگاهي به عملکردهاي ذهن در فرايند يادگيري يک معلم براي تسهيل در فرايند ياددهي – يادگيري، به آگاهي از عملکرد هاي ذهن نياز دارد. " مهارت هاي شناختي " را هنگامي مي توان بهتر آموزش داد که بر اساس الگويي از فکر کردن باشند.مفهوم " فکر کردن " بسيار کلي و پيچيده است و معناي آن فرايندهايي از مشغله هاي ذهني و خواب ديدن تا حل مسائل پيچيده و خلق ايده هاي جديد را در بر مي گيرد. اين مفهوم در بين روان شناسان و متخصصان آموزش و پرورش ، غالباً " مهارت هاي شناختي " ناميده مي شود.الگوي فکر کردن، به فعاليت هاي ذهني، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، اشاره دارد .اين مقاله، چنين الگويي را ارائه مي کند و کاربردهاي آن را در آموزش و پرورش مطرح مي سازد.اين الگو تا حدي شبيه به الگوي رايانه است، از اين رو براي تجسم فرايند تفکر و يادگيري از آن استفاده مي کنيم. الگوي ياد شده بر تلفيق اصولي از نظريه هاي محققاني چون آلندر، گت من، هب، هيل، اوس گود، پياژه و پن فيلد مبتني است.فرايند تفکر و يادگيري به صورت عملکردهاي زير تفکيک شده است :1- درون داد: تحريک شدن اندام هاي حسي براي دريافت اطلاعات و ارسال آن به مغز است.2- تلفيق :فرايندي است که از طريق آن، مغز، اطلاعات را مي گيرد و روي آن عمل و واکنشي را آغاز مي کند.3- برون داد:کاربرد حسي – حرکتي ناشي از پيام هاي ارسالي از مغز براي عمل در محيطي خاص است.4- بازخورد :آگاهي مغز است به اين که برون داد مناسب داده شده است يا نه.درون دادمفهوم ادراک و يادگيري را، بازتلي، گت من، اوس گود، پياژه مورد تحقيق قرار داده اند. تحقيقات آن ها به اين تصور قوت بخشيد که اين " سيستم ادراکي " است که اطلاعات وارده را براي فرايندهاي شناختي فراهم مي آورد.اندام هاي حسي، اطلاعات خود را به مغز انتقال مي دهند و در آن جا، شناخت با ادراکي مناسب آغاز مي شود.نقش اندام هاي حسي، دريافت محرک است. چشم ها براي ديدن، گوش ها براي شنيدن، بيني و دهان براي بوييدن و چشيدن، پوست براي لمس کردن و تمام بدن براي آگاهي در فضا و مکان يا حرکات جنبشي است. وقتي محرکي وجود داشته باشد، اندام هاي حسي مي توانند فعال شوند و اطلاعاتي را که دريافت مي کنند، به پيام هايي تبديل کنند و براي مغز بفرستند.اما اگر هيچ محرکي وجود نداشته باشد، هيچ ادراکي هم به وجود نمي آيد. ديدن وقتي صورت مي گيرد که چشم ها با نور تحريک شوند. اگر هيچ نوري نباشد، هيچ چيز ديده نمي شود. از طرف ديگر اگر خود چشم درست کار نکند، بينايي هم معيوب خواهد شد.اندام حسي، توانايي تشخيص را فراهم مي آورد؛ وقتي دو شکل متفاوت مانند دو منبع نور، يکي قرمز و ديگري سبز، را مشاهده مي کنيد، چشمانتان تفاوت بين اين دو منبع نوري را ...
تاريخ مديريت مالي The History of Finance (مقالهاي از مرتون ميلر)
گروه: دانش مالي (و اقتصاد) www.eslamibidgoli.ir <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />مدتي است به خواست پدرم روي تاريخ مالي و سرمايهگذاري كار ميكنم. در اين مدت مطالب بسيار جالب و مفيدي خواندم كه اكنون مشغول نگارش حاصل اين مطالعات هستم. چند وقت پيش هنگاميكه در اينترنت جستجو ميكردم به متن پياده شده يك سخنراني از مرتون ميلر، برنده جايزه نوبل اقتصاد 1990، برخورد كردم. موضوع اين سخنراني كه در آلمان ارائه شده است و خلاصه آن در مجله مديريت پورتفوي (The Journal of Portfolio Management) به چاپ رسيده، تاريخچه مديريت مالي است. اگر چه اين مطلب مربوط به سال 1999 ميباشد، اما چند نكته قابل ذكر در اين سخنراني وجود دارد. پيش ار همه، دانستن نقاط عطف تئوريهاي مالي از نگاه يكي از بزرگترين انديشمندان اين حوزه براي من جالب بود. ميلر تئوري انتخاب پورتفوي ماركويتز را به عنوان انفجار بزرگ[1] مديريت مالي ميشناسد. او معتقد است كه بعد از مقاله معروف ماركويتز[2] بود كه مباحث رياضي به طور جدي وارد فاينانس شده است. از نگاه پروفسور ميلر گام بزرگ بعدي در تئوريهاي مالي توسط شارپ[3]، لينتنر[4] و ماسينو[5] برداشته شد. اينان بنيانگذاران مدل قيمتگذاري داراييهاي سرمايهاي[6] (CAPM) بودند كه البته توسعه يافته ايده ماركويتز بود. مدل تك عاملي قيمتگذاري داراييهاي سرمايهاي[7] بعدها توسعه يافت و مدل سه عاملي كاربردهاي وسيعي پيدا كرد. (اگر چه پروفسور ميلر اشاره نكرده است اما لازم به ذكر است كه فاما و فرنچ در تثبيت مدل سه عاملي نقشي اساسي ايفا كردند و امروزه اين مدل به نام اين دو محقق برجسته شناخته ميشود) سومين نقطه عطف مهم تاريخ فاينانس از نگاه ميلر، بيانيههاي مديلياني و ميلر است. (اينجا را هم بخوانيد.) تئوري ساختار سرمايه مديلياني- ميلر تحولي عظيم در بحث بودجهبندي سرمايهاي ايجاد كرد. ميلر در اين سخراني به خوبي دو مسئله را در مورد اين بيانيهها روشن ميسازد. اول اينكه چرا تست اثرات تغيير ساختار سرمايه مشكل است و مسئله دوم رابطه بين اين تئوري و فرضيه بازارهاي كارآست[8] كه ميلر آنرا به عنوان نقطه عطف چهارم در تئوريهاي مالي ميشناسد. بحثي كه به طور جدي از مقاله 1965 فاما آغاز شد و گسترش يافت و تا سالها محور بخش بزرگي از تحقيقات حوزه مالي، قيمتگذاري و بازارهاي مالي قرار گرفت. آخرين Contribution مهم در حوزه مالي نيز تئوري قيمتگذاري اختيار معامله[9] است كه توسط بلك[10]، شولز[11] و مرتون[12] توسعه يافته است. نكته جالب توجه اينجاست كه 4 تئوري از تئوريهايي كه از نگاه پروفسور ميلر به عنوان نقاط عطف فاينانس شناخته شدهاند برنده جايزه نوبل ...