زبان خوراکیها جلد اول

شقايق پيچ
به من شقايق پيچ و ياسمن بيابانى گويند. در كتابهاى قديم به من طيان و غشبة النار مى گفتند. فرنگى ها به من ((كله ماتيت )) گويند و در كتب جديد گياه شناسى در خانواده ى آلاله ها قرار دارم . گياه من مانند لبلاب و پيچك بالا رونده است ، شيره برگ هاى من پوست بدن را ملتهب و قرمز مى كند.
بوييدن گل من جهت درد شقيقه نافع است . در طب سنتى ايران از من براى معالجه سرطان استفاده مى كردند.
در بعضى از كتب از من به اسامى تراح ، قلعه و قليماتس هم ياد كرده اند.
عصاره ى من براى معالجه فلج و بى حسى مفيد است و براى درمان سرفه ى كهنه تجويز مى شوم . ضماد برگهاى من براى معالجه سياتيك فقط براى يك دفعه تجويز شده است . مشروط بر اينكه ، قبل از زخم شدن آنرا بردارند. ماليدن آن با سركه آن هم براى يك دفعه جهت معالجه طاسى تجويز شده است ولى نبايد تكرار شود.
ماليدن من جهت پاك كردن كك و مك و برس هم توصيه شده است . مضمضه جوشانده برگ و شاخ من براى تسكين درد دندان مفيد است . مقدار خوراك گل من جهت سرفه كهنه - تنگ نفس و بى حسى مزمن و لغوه 5/2 گرم مى باشد و پنج گرمك آن خطرناك است . يك نوع ديگر من در آذربايجان روييده و گل هايى به رنگ كبود دارد. غشبه مغربى هم نوعى از من است .
شقايق النعمان
فارسى من لاله ى سرخ است ، به من لاله ى داغدار - اشك خونين هم مى گويند و در كتب طبى قديم مرا شقايق نعمانى لقب داده اند. در وجه تسميه من به نعمان روايات مختلف است ، عده اى مى گويند كه چون برگهاى من به رنگ خون است و نعمان نيز به معنى خون آمده ، از اين جهت مرا شقايق نعمانى خوانده اند.
عده اى ديگر مرا به نعمان بن منذر منسوب كرده و مى گويند كه چون او مرا زياد دوست داشت و در اطراف قصر خود كاشته و از گلبرگهاى من براى خضاب استفاده مى كرد، اين نام به من داده شده است .
گياه من در برگ - گل و دانه شبيه خشخاش است . با اين فرق كه در همه چيز كوچكتر و دانه هايم ريزتر است .
رنگ من منحصرا سرخ است و در قاعده ى آن لكه هاى سياه رنگ ديده مى شود و به همين جهت است كه عده اى مرا با لاله اشتباه كرده و حتى عده اى از مترجمان فرنگى توليپ را شقايق نعمانى تصور كرده اند و اين اشتباه است .
شقايق النعمان را به زبان تركى ((كوكليكو)) مى گويند و همچنين بعضى از مترجمين ((آنمون )) را شقايق النعمان ترجمه نموده اند.
اين دسته نيز اشتباه كرده اند چون اين هم گياهى است از دسته آلاله ها و شباهتى به شقايق النعمان ندارد.
قسمت مورد استفاده من بيشتر گل من است كه بايستى پس از جمع آورى به سرعت خشك شود و الا خراب و فاسد خواهند شد. برخلاف تصور عده اى در گل من اثرى از مرفين نيست ، بلكه ماده ى عامله من ((آراندرين )) نام دارد كه در گلبرگ ها مقدار آن بسيار كم و در كاسه گل و كوزه ى آن و همچنين در دانه هاى ريز آن زياد است .
گل من داراى يك ماده ى رنگين ، كمى قند و مقدارى صمغ است . گلبرگهاى من داراى مختصرى اثر تسكين دهنده بوده عرق را زياد مى كند. مصرف آن در بيماريهاى سينه ، سياه سرفه ، آنژين و تب هاى دانه اى مفيد است و بطور محسوس خواب آور بوده ، و در صنعت داروسازى مصرف دارد.
خوردن گل خشك من تا حدود ده گرم جهت تسكين درد معده و روده ها مفيد بوده گرد آن خون را بند مى آورد و استنشاق جوشانده ى آن براى جلوگيرى از خون دماغ تجويز شده است . گل من همراه با كاه جو كه بطور جوشانده مصرف شود، ادرار، حيض و شير را زياد مى كند و ماليدن عصاره ى من براى بهبود زخم هاى چركى و درمان ترك پوست و فروبردن ورم چشم مفيد است . ضماد گل من با پوست گردو سياه كننده ى مو و معالج زخم هاى جلدى است كه منشا عصبى داشته باشد، خوردن يك گرم بذر من هر روز با آب سرد جهت رفع برص آزموده شده است ، من در دره بازفت سرحد ايران و عراق زياد مى رويم .

اسم من ((گوجه )) است !براى اعصاب مفيدم .
خشك شده من درمان كم خونى است .
درمان بيمارى شب كورى هستم .
جهت معالجه نقرس ، رماتيسم و تصلب شرائين مرا تجويز كنيد...
فارسى من ((گوجه )) است به اقسام ريز و كوچك ، به من آلوچه سنگ - الوچه آلنج و آلوى كوهى هم مى گويند. عربى من ((ادرك )) است و در بعضى از كتابهاى پزشكى قديم به اسامى نيسوق و نيشوق هم از من ياد شده است .
من انواع و اقسام داشته و با آلونيز قرابت و نزديكى دارم . بهترين نوع من گوجه برقانى است كه پوست آن به آسانى جدا مى شود و نوع ديگر من گوجه گلستان است كه در خراسان مى رويد و رنگ آن سبز بوده ، كمتر قرمز مى شود. نوع پيشرس من گوجه سبز است كه به نام گوجه گيلانى ، و گيلانى گوجه معروف است و اولين ميوه اى است كه در فصل بهار به بازار مى آيد. اين خاصيت مسهلى ندارد. معذلك با يبوست مزاج مى جنگد. من به رنگ هاى سبز و زرد و قرمز ظاهر ميشوم . رنگ من تركيبى شبيه جوهر زردك است كه در بدن تبديل به ويتامين (آ) مى شود و به همين جهت است كه انواع من براى درمان شبكورى و رشد بدن مفيد است - مقدار اين ويتامين در انواع زرد و قرمز من بيشتر است . علاوه بر جوهر زردك ، من داراى ويتامين هاى ((ب )) و ويتامين ((ث )) هستم ، به اين جهت براى اعصاب مفيد بوده و مسكن التهاب صفرا مى باشم . من داراى املاح زيادى از قبيل آهن - كلسيم - فسفر - منيزى - پتاسيم - سديم و منگنز مى باشم . من از ميوه هاى خنك بوده و اين خاصيت در انواع ترش من بيشتر است . اقسام درشت من خاصيت نرم كننده دارند، ولى در اين خاصيت هرگز به پاى آلو نمى رسند. خشك شده آنها كه بيشتر به نام آلوچه خشكه فروخته مى شود، درمان خوبى براى ضعف اعصاب و كم خونى است ، اقسام مختلف من براى معالجه نقرس - رماتيسم و تصلب شرائين تجويز شده اند، همگى پيشاب آور بوده ، و اعمال كليه را تنظيم مى نمايند.
جوشانده 25 تا سى گرم برگ درخت من ، كشنده كرم معده بوده و اين خاصيت در مغز هسته من نيز مى باشد - سابقا جوشانده برگ مرا به عنوان تب بر مخصوصا براى مبتلايان به بيماريهاى ريوى تجويز مى كردند. برگ من نفاخ بوده ، و براى معده مضر است ، مگر آنكه همراه با يك مسهل خورده شود و براى اين كار سابقا گلقند را تجويز مى كردند.
اقسام آلو
اقسام آلو تمام تركيبات و خواص مرا داشته و به اضافه ملين خوبى مى باشند. خاصيت غذايى زيادى داشته و نيروبخش هستند و مى توان آنرا غذاى مخصوص ورزشكاران قرار داد. آلوى خشك قند زيادى دارد و براى مبتلايان به مرض قند خوب نيست . ولى گوجه فاقد قند بوده ، و قند خون را كم مى كند. مغز هسته و برگ درخت آن نيز داراى خاصيت ضد كرم است .
خاصيت مسهلى آلو مربوط به ماده چسبنده و املاح و سلولز آن مى باشد و به همين جهت مى توان گفت براى مداواى يبوست غذايى مفيدتر از آلو و انجير نيست و اين خاصيت در انجير خشك و آلوى خشك زيادتر است . خوردن آلو قبل از غذا براى مبتلايان به سر درد و تبهاى صفراوى سودمند مى باشد. تخامه اى كه بعد از خوردن آجيل در معده پيدا مى شود، دوايى بهتر از آلوى خشك خيس كرده ندارد. لواشك آلو كه از انواع كوهى ساخته ميشود، اگر تميز تهيه شده باشد پاك كنندهى روده و شكم خواهد بود. صمغع درخت گوجه و آلو به صمغ فارسى معروف است ، گرم تر از صمغ عربى بوده و براى سرفه مفيدتر مى باشد. خرد كننده ى سنگهاى كليه و مثانه و سنگهاى صفراوى است ، براى التيام زخم بسيار نافع بوده ، و سرمه ى آن براى كم كردن فشار چشم تجويز شده است . به اين انگم و ساير صمغ ‌هاى درختى به نام فارسى گوج گويند و گويا كلمه گوجه از اين نام گرفته شده باشد.
من ((زيره )) هستم !من سوغات كرمان زيره هستم . در فارسى به من ((زيره ))، در عربى به من ((سنوت )) مى گويند و در كتاب هاى گياه شناسى قديم ((كمون )) خوانده شده ام ، و در زبانهاى اروپايى نام من با كمى تغيير از كمون گرفته شده است ، زادگاه اوليه نوع سياه من كرمان است واينكه بعضى از مولفين اروپايى و مترجمين ايرانى منشا مرا مصر عليا نوشته اند صحيح نيست ، فقط نوعى از ما كه به كمون نبطى معروف است از قديم در سواحل رودخانه نيل خاكسترى است فرق بسيار است . از جمله اينكه من شكم را جمع مى كنم و نوع نبطى به آن لينت مى دهد. زراعت من به آب زياد احتياج ندارد و كشاورزان كرمان به جاى اب وعده آنرا مى دهند در صورتى كه محصولى كه در كنار رودخانه نيل به عمل مى آيد. از آب زيادترى بهره مند مى شود.
خاصيت هورمونى و ضد عفونى كننده و قدرت ميكرب كشى من خيلى زيادتر از انواع ديگر است ، من داراى انواع مختلف به رنگهاى سياه ، سبز، صورتى ، زرد و قهوه اى و سفيد خاكسترى هستم .
بذر انواع ما بيضى دراز است و همگى داراى يك اسانس روغنى فرار مخلوط از چند تركيب دارويى و مواد موثره بوده و همراه آن مقدارى تانن - رزين - صمغ و نوعى الكل و تركيبات كوچك ازت دار است . اروپاييان مرا مانند ادويه به غذا ميزنند و پنير را با آن خوشبو و حفظ مى نمايند و يك نوع نان با آن مى پزند و اعراب بذر ما را با عسل و فلفل مخلوط كرده ، معجونى جهت تقويت قوه باه درست مى كنند. ميوه من استعمال داخلى دارد و هم خارجى - بادشكن و جمع كننده رطوبت است ، مقوى معده - امعاء كبد بوده ، اشتها را تحريك مى كند. جلوى سكسكه را ميگيرد، ورم طحال و اسهال را معالجه مى كند. به علت داشتن هورمون جنسى ، شهوت را بر مى انگيزد و شير مادران را زياد مى كند. عادت ماهانه زنان را باز مى كند و به موقع آنرا بند مى آورد. عرق را زياد مى كند و بوى بد آنرا برطرف مى سازد. پرندگان مخصوصا كبوتر به بوى دانه سياه من علاقمندند و اگر آنرا در لانه كبوتر بگذاريد، زود مانوس شده و هر كبوترى كه بوى آنرا بشنود، به سوى لانه مى آيد و از آن گريزانند. اگر آب خيسانده مرا به چوب بماليد، موريانه نخواهد خورد و اگر آنرا بر بدن بماليد، شپش در لباس رشد نخواهد كرد و در اين مورد پيشينيان غلو كرده اند. نوشته اند اگر بدن نوزادى را هنگام تولد با آب زيره بشويند، در تمام عمر شپش در بدن او پيدا نمى شود.
(خوشبختانه اين روزها به علت پيدا شدن داروهاى ضد حشرات شپش ‍ پيدا نمى شود و ما نتوانستيم صحت و سقم اين ادعا را كه اغراق به نظر مى رسد امتحان كنيم ) شستشو با آب خيسانده يا جوشانده من رنگ چهره را باز و آنرا نورانى مى نمايد. مرا با ماسك زيبايى روى صورت بنيدازيد و يا مخلوط با ماست كرده ، به صورت بماليد و لطافت و نرمى آنرا بعدا مشاهده فرماييد. من قاطع بلغم و درمان رعشه و لغوه هستم . زياده روى در خوردن من ترشح تيروئيد را زياد مى كند و باعث لاغرى و زردى رخسار مى شود - من بدن را گرم مى كنم و به هضم غذا كمك مى نمايم و نفخ آنرا برطرف مى نمايم ، مخصوصا اگر اين نفخ به علت پيرى و سردى مزاج باشد.
براى جلوگيرى از خون دماغ مى توانيد بينى را از آب مطبوخ من پر كنيد و پره هاى آنرا با دو انگشت گرفته بگذاريد مدتى بماند - چكاندن آب مطبوخ من در چشم ، قرمزى آنرا برطرف مى كند و مانع خونريزى شده ، از چسبندگى پلكها جلوگيرى مى نمايد. ورم ملتحمه چشم را فرو مى نشاند. مضمضمه جوشانده من درد دندان را ساكت مى كند. نوشيدن خيسانده من در سركه جهت تنگ نفس و خفقان نافع است . ضماد من آرد باقلا ورمها را از بين مى برم - من مخلوط با عسل شهوت را زياد و مخلوط با سركه آنرا كم مى كنم . اگر مرا با غذاهاى گوشتى بپزيد از مضار گوشت كاسته و غذاى گوارايى خواهيد خورد.
يكى از دوستان ما انجير بحث مفيد و شيرينى را عنوان كرده بود كه متاءسفانه به علت در هم ريخته شدن خطوط نامفهوم بود و من در اينجا ناگزير به آن اشاره مى كنم .
اين روزها به علت زياد شدن جمعيت جهان موضوع جلوگيرى از آبستنى مورد توجه واقع شده براى اين كار توجه پزشكان و داروسازان متوجه هورمونهاى گياهى است . زيرا از بكار بردن هورمونهاى مصنوعى نتيجه مطلوب و بى ضرر بدست نيامده است و در اين مورد غذاشناسان آمريكا استفاده از گياهى به نام ((مى پى كو تا - تا)) را توصيه كرده اند. در ايران گياهانى كه داراى هورومون جنسى باشند زياد است و يكى از آنها ما زيره هاى گوناگون مخصوصا زيره سياه هستيم و يكى از نزديكان ما كه سياه دانه است ، و بعدا خود را معرفى خواهد كرد در اين مورد اثر معجزه آسا دارد.
ديديد كه ما خواص متضاد داريم هم لينت مى دهيم و هم شكم را جمع مى نماييم هم عادت ماهانه بانوان را باز مى كنيم و هم از خونريزى زياد آن جلوگيرى مى كنيم ، هم شهوت را تحريك مى كنيم و هم مى توانيم آنرا از بين ببريم ، اين خواص متضاد را ما مرهون تركيبات خود مخصوصا هورمونهاى جنسى هستيم .
اسم من ((سورنجان )) است !دشمن سرسختى براى نقرس هستم .
بوييدن گل من بينى را باز مى كند و سر درد را تخفيف مى دهد.
اگر از درد رماتيسم رنج مى بريد، فورا به سراغ من بيايد...
در كتابهاى داروسازى قديم و سنتى ايران ، به ما سورنجان لقب داده اند ما چند نوع پياز از چند گياه مختلف هستيم كه مهمترين انواع ما كه در ايران مى رويد گل حسرت و شنبليد است . به نوع فرنگى ما كلشيك مى گويند كه گويا در ايران نمى رويد.
شنبليد
مرا با شنبليله كه يك نوع سبزى خورشتى است اشتباه نكنيد. من همان شنبليدى هستم كه شعراى با ذوق ايرانى در وصف آن داد سخن داده اند. به من سورنجان مصرى - اصابع مصرى - شقليل - فرج الارض - و قلب الارض هم گفته اند. در بلوچستان به من سورنجان كرمانى مى گويند.
گل حسرت
در شيراز، مازندران و اطراف تهران به من گل حسرت مى گويند. اين نامگذارى يك افسانه ى شاعرانه دارد كه مى گويند چون گل من تلخ است ، پرندگان و پروانه ها به آن نزديك نمى شوند و من در بهار از حسرت ديدار اين موجودات زيبا بزودى پژمرده شده و از بين مى روم و در فصل پائيز دوباره به اميد ديدار و وصل پرندگان سبز شده ، و چون اين بار هم آنها به سراغ من نمى آيند، از غصه دق كرده مى ميرم . به من گل حضرتى - خمل و پياز سگ هم مى گويند.
كلشيك
به نوع فرنگى ما كه در ايران ديده نشده است ((كلشيك )) مى گويند، لذا به ماده ى عامله ما در علم پزشكى و داروسازى ((كلشيسين )) خطاب مى كنند.
پياز ما به اندازه شاه بلوط است و از نظر شكل ظاهرى هم به آن شباهت دارد و اگر فشرده شود، از آن شيرابه اى تلخ بيرون مى آيد، ولى چون پياز خشك شود، اين شيرابه نيز غليظ و خشك مى شود. بوى آن بسيار قوى است ، ولى پس از خشك شدن بى بو مى شود. طعم تلخ آن نيز پس از خشك شدن ملايم مى گردد. در طب جديد به موجب قرار داد بين المللى بروكسل مصرف پياز ما به علت ناپايدار بودن مقدار ماده ى عامله كه كلشيسين نام دارد از كتب داروسازى حذف شده و چون هدف ((زبان خوراكيها)) احياى درمان سنتى ايران است ، و عقيده دارد كه معالجه ى اين امراض صعب العلاج با روش سنتى قاطع تر است در اين جا لازم مى دانيم كه مختصرى راجع به اين امراض و روش معالجه آن ها صحبت نماييم تا بار ديگر همگان متوجه مزاياى درمان سنتى ايران بشوند.
رماتيسم
در مقالات گذشته روش درمان سنتى ايران را در معالجه بيماريهاى برص - غانقاريا و چندين بيمارى صعب العلاج را بيان داشتيم ، اكنون با توجه به اين كه بيمارى سياتيك - نقرس و روماتيسم در ايران فراوان است و كمتر خانواده اى يافت مى شود كه يكى از افراد آن به اين امراض مبتلا نباشد، لازم مى دانيم در اينجا مختصرى به اين امراض اشاره كنيم .
در طب سنتى ايران رماتيسم را باد مفصل و ورم آنرا مفاصل مى گفتند. در طب جديد عده اى عامل آنرا يك نوع ويروس و يا يكى از ميكربهاى عفونى مى دانند. در طب جديد ثابت شده است كه ميكربها به هنگام رشد و نمو از خود زهرابه اى ترشح مى نمايند كه بيشتر متوجه بندها شده ، ورم مفاصل را ايجاد مى نمايند و در حقيقت رماتسيم عارضه ى وجود يك كانون چركى است كه در گذشته به باد تعبير مى شد. روش طب جديد حمله به كانون چركى و كشتن ميكربها با داروهاى ضد ميكرب و تجويز داروهاى كورتونى است . در اين طريقه معالجه اگر مرض مزمن نشده باشد، به تدريج برطرف مى شود. ولى عملا مشاهده مى كنيم كه اين راه معالجه در بسيارى از بيماران نتيجه موثرى ندارد. زيرا اكثر ميكربها در برابر داروهاى ميكرب كش ‍ مقاومت كرده و به آسانى از بين نمى روند، ثانيا زهرابه ى ميكربها مدت مديدى در بدن باقى مانده و به آسانى درد ورم آن از بين نمى رود. ثالثا داروهاى ميكرب كش بدن را ضعيف كرده و آنرا براى رشد ميكربهاى ديگرى مستعد مى سازد.
در درمان سنتى ايران هدف كشتن ميكرب همراه با خنثى كرده زهرابه هاى ميكربى و تقويت بيمار است . روش آنها تصفيه ى خون و معده و جبران كمبود عوامل غذايى بود و در نتيجه هم ميكرب را مى كشتند و هم زهرابه ها را خنثى مى كردند و هم كمبود و گرسنگى هاى مخفى را كه باعث رشد ميكرب مى شد جبران مى نموديد و در نتيجه رماتيسم به سرعت در ظرف چند روز از بين مى رفت و ديگر راه برگشت نداشت . در درمان سنتى ايران رماتيسم را كه توام با نقرس بود با آب ترب و آب شلغم معالجه مى كردند و ده ها روش ديگر هم وجود داشت كه ما در اين جا تنها به درمان با سورنجان اكتفا مى نماييم و روش هاى ديگر را در خلال صفحات زبان خوراكيها گوشزد خواهيم نمود.
در درمان سنتى ايران درد مفاصل حاد - عرق النساء ((سياتيك )) صعب العلاج را با نسخه هايى كه همراه با سورنجان بود معالجه مى كردند. و نيز مى توان آن را به تنهايى متعاقب روغن بادام و شيره هاى خنك مثل تخم شبت - تخم گرمك و تخم خربوزه و امثال آنها بدهند، يا مسهلى از سناى مكى - پوست هليله زرد و نظاير آن ها تجويز نمايند تا شكم روزى سه چهار بار كار كرده ، زهرابه هاى ميكربى از بدن خارج شده ، و درد آن آرام و ورم مفاصل تحليل رود.
خواص ديگر سورنجان
در طب جديد كلشيسين كه ماده ى عامله سورنجان است ، بهترين داروى ضد نقرس شناخته شده و داروهاى اختصاصى كه براى معالجه اين مرض ‍ وجود دارد تماما از تركيبات گل - پياز و بذر ما مى باشد. در طب جديد و قديم هر دو ما را مضر معده مى دانند و به همين جهت است كه تركيبات ما را با احتياط مصرف مى كنند. تجويز فرآورده هاى ما از مقدار كم شروع شده و كم كم زياد مى شود تا درد و عوارض نقرس از بين برود و چون معمولا خاتمه درد با عوارض معدى هم زمان شروع مى شود، به مجرد تسكين درد استعمال ما را قطع مى نمايند.
در طب سنتى ايران براى معالجه سياتيك ما را همراه با صبر زرد تجويز مى كردند. مصرف ما با زنجبيل و فلفل شهوت را زياد مى كند. ضماد ما با زعفران و تخم مرغ براى تسكين درد استخوان و فرو بردن ورمها مفيد است . شياف سورنجان با پيه جهت افتاده دانه هاى بواسير نافع است . بوييدن گل ما بينى را باز مى كند و سردرد را آرام مى نمايد.
مقدار خوراك ما حداكثر 5/2 گرم است و بيش از اين مقدار سمى است . در داروسازى تنتور ما كه به تنتور كلشيك معروف است و از حل كردن و خيساندن دانه هاى ما در الكل به نسبت ده درصد بدست مى آيد، از اين تنتور روزى 30 تا 40 قطره مى دهند و بعد به پنجاه قطره در روز مى رسانند و پس از تسكين درد آنرا قطع مى كنند.
من ((سياه دانه )) هستم !اسم من سياه دانه است ، به من سياه تخمه هم مى گويند. در كتابهاى گياه شناسى قديم مرا شونيز و كمون هندى ناميده اند با اينكه از خانواده زيره هستم معذلك به علت شباهت ظاهرى و مشترك بودن بعضى از خواص ‍ معمولا ما را با هم نام مى برند - در اروپا و مصر و هندوستان مرا در مزارع مى كارند، ولى در ايران از قديم خودرو بوده و اكنون هم در اطراف تبريز و اراك ميرويم . سه نوع من در ايران پيدا مى شود كه يك نوع آن تلخ است و از نظر خواص دورتر از ما است . مهمترين خواص ما دو نوع ديگر باز كردن عادت ماهانه بانوان و كشتن كرم هاى معده است و در ايران مرا روى نان مى پاشند و با آمدن خشخاش به بازار اكنون دانه هاى آن دوباره جاى مرا گرفته است .
در دانه هاى من جوهر روغنى همراه با مواد معطر و فرار ويتامين ((اى )) و هورمونهاى جنسى است . ويتامين ((آ)) و ((د)) هم دارم . موثرترين خوراكى براى باز كردن قاعده بانوان هستم ، پيشاب و شير و عرق را زياد مى كنم ، اخلاط سينه را از بين مى برم و پادزهر سموم مى باشم . دود و بخور من حشرات را فرار مى دهد. جهت معالجه سرفه ، قى و استسقاء و يرقان تجويز مى شوم . خوردن من صبح ناشتا باعث سرخى گونه و باز شدن رخسار است - خوردن من با سركه جهت انداختن كرم هاى معده توصيه شده است . خوردن من با عسل يا موم جهت از بين بردن خال - خال گوشتى و ترك پوست و درد مفاصل و تحليل ورمها و با سركه جهت كك و مك - برص - كچلى و جوشهاى جلدى كه به علت اختلالات عروقى و عصبى باشد مفيد مى باشد - در گذشته مرا با آب حنظل مخلوط كرده ، اطراف ناف مى ماليدند تا كرم كدو دفع شود. دانه هاى كوبيده من مخلوط با عسل جهت تسكين درد رحم و پس درد زايمان داده مى شود - ضماد من مخلوط با روغن گل جهت اگزما و ضماد سوخته من با موم و روغن و حنا جهت جلوگيرى از ريزش مو و طاسى مؤ ثر است . كمپرس جوشانده من بر سر، زكام را درمان مى كند و بر ساير اعضاء درد را تسكين و ورم را فرو مى برد. اگر بو داده مرا با روغن زيتون مخلوط كنيد، و آنرا در بينى بچكانيد، نزله و زكامى را كه همراه با عطسه باشد از بين مى برم . مضمضه جوشانده من در سركه جهت تسكين درد دندان و محكم شدن دندان سود بسيار دارد، جوهرى كه از من با قرع وانبيق مى گيرند اكسير جوانى است ، اگر آن را بر كمر و مواضع مخصوص بماليد برگشت جوانى را مشاهده خواهيد كرد، سستى اعصاب را برطرف مى كند و قواى شهوانى را تحريك مى نمايد.
من ((نروك )) هستم !

اصول تنظيم خانواده و جلوگيرى از آبستنى در دنياى امروز بيش از گذشته مورد توجه بوده و روز به روز زيادتر مى شود.
هم اكنون هزاران داروساز پزشك در جستجوى وسايل مطمئن تر و خالى از خطر مى باشند، و پس از بررسيهاى لازم توجه آنها به خوراكيها بيش از ساير روشها جلب شده و همه مى كوشند تا از گياهانى كه داراى هورمون استروژن طبيعى مى باشند استفاده كنند، روى اين اصل اخيرا گياهى را در كلمبيا پيدا كرده اند كه داراى اين هورمون بوده و به زبان محلى به آن ((مى - پى - كو - تا - تا)) مى گويند. حال بد نيست بدانيد كه در ايران نيز گياهى مفيدتر از آن وجود دارد كه بيش از هزار سال است كشف شده و به ندرت مورد استفاده قرار گرفته است .
اين گياه من هستم كه در فارسى به من ((نروك )) مى گويند و اعراب به من ((داءالنمر)) لقب داده اند. من تاكنون در يكى از كوه هاى كرمان كه كنام پلنگ است ديده شود و مى رويم . ريشه من شبيه ريشه ى سولنجان است و كمى از آن بزرگتر مى باشم . ساقه گياه من شبيه بوته ى خربزه است ولى همين كه به اندازه يك وجب بلند شد، تغيير شكل و رنگ داده و ديگر شناخته نمى شود و اهالى محل كه مى خواهند از من استفاده كنند، بايستى در اين حال بوته مرا نشان كرده و پس از خاك شدن ريشه مرا در بياورند.
خوردن و حمول من سبب نازايى است و چنانچه مرد هم مرا بخورد عقيم خواهد شد در بين حيوانات پلنگ مرا بخوبى مى شناسد و از اين خاصيت من بخوبى از راه غريزه آگاه است ، و چون يكبار دچار زايمان سخت شود، ريشه مرا پيدا كرده و مى خورد تا ديگر آبستن نشود. پس از آن كه پلنگ مرا بخورد در رحم او غده هايى پيدا مى شود كه شباهت زيادى به مهره دارد، و به آن در فارسى نروك پلنگ و اعراب حجر النمر گويند. سى سال پيش ‍ شخصى نمونه ى ريشه مرا به تهران آورده و به موسسه دارويى سپه داد و نويسنده ى زبان خوراكيها كه در آزمايشگاه آن موسسه كار مى كرد، آنرا مورد آزمايش قرار داد و در آزمايش مقدماتى وجود هورمونهاى شبيه استروژن در من مسلم شد و نيز تركيباتى ديده شد كه شير را منعقد مى كرد، چنانچه زنى به اندازه دو گندم از من بخورد، يا حمول نمايد، ديگر آبستن نخواهد شد. پاشيدن من روى خنازير و زخم هاى عفونى مفيد است بعيد نيست در معالجه سرطان نيز بتوان آنرا مورد استفاده قرار داد.
نروك پلنگ كه گفته شد در اثر خوردن ريشه نروك در رحم پلنگ پيدا مى شود و اعراب به آن ((حجرالنمر)) گويند شير ار بريده منعقد مى كند و حمول آن نيز سبب نازايى است . شرح اين گياه را امين الدوله و صاحب كتاب مخزن الادويه هر دو نوشته اند و نويسنده ى زبان خوراكيها آنرا ديده و تجزيه كرده و چنين اظهار عقيده مى كند. علاوه بر استروژن شيره ى ريشه ى اين گياه مواد سفيده و آلبومين را منعقد كرده و بصورت سنگ در مى آورد و همين اثر را روى منى دارد و چنانچه قبل يا بعد از آميزش حمول شود توليد سنگ در رحم كرده و اين مواد خارجى مانع آبستنى است و عينا مثل استعمال آ - يو - دى مى باشد.


مطالب مشابه :


یلدا و قربان...

ايين شب يلدا يا شب چله ، خوردن اجيل مخصوص ، هندوانه عيد تعبير. خواب است خواب هايی




رژیم غذایی در روزهای امتحانی

حتي كمبودهاي تغذيه‌اي كوتاه مدت نظير «حذف يك وعده غذايي» مانند صبحانه يا گرسنگي كوتاه مدت




همه چيز درباره شب يلدا؛ جشن ديدار ماه وخورشيد/ پيشينه و خواراکي هاي شب چله

حافظ تا خوردن آجيل مخصوص شب هميشه در خواب مي‌ماند شب که تعبير به




آئين شب يلدا در گيلان

و در گذشته ايرانيان ميوه هايي را كه تا آن شب سالم مانده بود با آجيل خوردن هندوانه را




چگونه می توانیم سیگار را به طور قطعی ترک کنیم؟ قسمت دوم

از تنقلات مثل تخم آفتابگردان ، كشمش ، تخم كدو ، بادام و آجيل قبل از خوردن خواب كنيد ، اين




تعبیر خواب (حرف ش )

اگر ببينيد آجيل شاهدانه مي خوريد شير دوشيدن از شتر و خوردن شير شتر تعبير خواب




زبان خوراکیها جلد اول

سينه ، سياه سرفه ، آنژين و تب هاى دانه اى مفيد است و بطور محسوس خواب خوردن آجيل تعبير




مقاله در مورد حضرت محمد ص ، سیره ، معراج ، زندگینامه ، هجرت ، وفات ، اسلام ، حج، تحقیق، تحقیق دانشجو

پرسرعت، خواستگاری، آجيل دربار خويش احضار كرد و تعبير خواب خود را از خوردن عسل همه چیز




برای داشتن چشمان سالم چه کنیم؟/ خوراکیهای مفید برای تقویت چشم

بسياري از مردم نمي توانند باور كنند كه چربي ها نيز براي سلامتي لازم هستند. اسيدهاي چرب در




برچسب :