مفاهیم استخراج شده از مقاله های آموزش مجازی و الگوهای گانیه و بایبی
*آموزش مجازی:
منظور از E-Learning یا آموزش الکترونیکی بهطور کلی بهرهگیری از سیستمهای الکترونیکی مثل کامپیوتر، اینترنت، دیسکهای چندرسانهای، نشریههای الکترونیکی و خبرنامههای مجازی نظایر اینهاست که با هدف کاستن از رفت و آمدها و صرفهجویی در وقت و هزینه و در ضمن یادگیری بهتر و آسانتر صورت میگیرد. البته سیستمهایی که تحت E-learning قرار میگیرند و امکان یادگیری از راه دور را فراهم میکنند بسیار متنوع هستند، ولی در وهله اول آنچه که مهم است آگاهی علاقهمندان از نوع این سیستمها و انتخاب صحیح و نحوه استفاده درست از آنهاست. این سیستمها گاهی میتوانند جایگزین کلاسهای حضوری هم باشند. در عین حال برای افراد سختکوش و علاقهمند میتواند مکمل کتاب و کلاس باشد. در یک جمله میتوان گفت E-Learning آوردن یادگیری برای مردم است بهجای آوردن مردم برای یادگیری.یکی از رویکردهای اصلی آموزش الکترونیکی، آموزش ترکیبی به معنی بهکارگیری بیش از یک رسانه در امر آموزش است که از این موارد میتوان به ترکیب آموزش توسط معلم و ابزارهای بر پایه وب اشاره کرد که البته با این روش، آموزش الکترونیکی جایگزین آموزش کنونی نمیشود، بلکه آن را تکمیل میکند.
*نظریه ارتباط گرایی:
در این نظریه ضمن معرفی انواع گره(مفهوم، انسان، ماشین، و...) و انواع پیوندهایی كه ممكن است در درون شبكه، بین آنها رخ دهد،اعتقاد براین است كه یادگیری فرایند برقراری ارتباط بین گره هاست. به عبارت دیگر یادگیری اساساً فرایند شكل دهی ارتباط ها یاشبكه سازی است(نه آنكه یادگیری از طریق ارتباط یا شبكه ها اتفاق بیافتد یا تسهیل شود).
این نظریه برای آنكه نشان دهد نسبت به نظریه های پیش از خود از شمول و جامعیت بیشتری برخوردار است، شبكه ها را به برداشت های متعارف (مثلاً شبكه های اجتماعی یا رایانه ای) محدود نكرده و لذا شكل گیری آنها را در سه سطح عصبی(درون مغز)، مفهومی(درون یك دیسیپلین) و بیرونی(مثلاً شبكه هایی ازافراد و رایانه ها) تبیین می كند.
بررسی مبانی این نظریه كه مورد توجه محافل علمی قرار گرفته است و به زعم برخی می تواند آغازی برایشكل گیری پارادایم جدیدی در یاددهی-یادگیری باشد، قطعاً می تواند نتایج و دلال تهای مثبت و چه بسا تحول آفرینی را برای تعلیم وتربیت، مراكز آموزشی و رشد سازمان ها و شركت ها در پی داشته باشد.
ساختار گرایی:
(ساختارگرایی )به انگلیسی: (Structuralism) یکی از اندیشههای رایج در علوم اجتماعی است. بر پایه این طرز فکر تعدادی ساختار باطنی و ناملموس، چارچوب اصلی در پشت پدیدههای ظاهری اجتماع را تشکیل میدهند. روش ساختارگرایی در نیمه دوم سده بیستم از سوی تحلیلگران زبان، فرهنگ، فلسفهریاضی و جامعه به گونهای گسترده بکار برده میشد. اندیشههای فردینان دو سوسور را میتوان آغازگاه این مکتب دانست. هرچند پس از وی ساختارگرایی تنها به زبانشناسی محدود نشد و در راههای گوناگونی بکار گرفته شد و مانند دیگر جنبشهای فرهنگی، اثرگذاری و بالندگی آن بسیار پیچیدهاست.
وظیفه نقد ساختاری از ۳ مرحله تشکیل میشود
- استخراج اجزا ساختار اثر
- برقرار ساختن ارتباط موجود بین این اجرا
- نشان دادن دلالتی که در کلیه ساختار اثر هست
یادگیری مشارکتی:
یکی از روشهای فعال تدریس که امروزه از سوی بیشتر علمای تعلیم و تربیت مورد تاکید قرار گرفته است روش تدریس مشارکتی می باشد .
در روشهای آموزشی مشارکتی یا یادگیری به کمک همسالان ،دانش آموزان در گروههایی باهم کار می کنند تادر یادگیری به یکدیگر کمک نمایند .در رابطه با یادگیری مشارکتی روشهای بسیار متفاوتی وجود دارد در اغلب آنها دانش آموزان به صورت گروههای چهارنفره و گروههای دارای تواناییهای گوناگون کار می کنند ولی در برخی از روشها از گروههای دونفره وگروههایی که تعداداعضای آنها متفاوت هستند ،استفاده می شود معمولا" دانش آموزان را در گروههای مشارکتی می گمارند و به مدت چند هفته یا چند ماه به صورت گروه با هم می مانند . به این گروهها مهارتهای خاصی مانند گوش کردن فعال ، ارایه دادن توضیحات خوب ، اجتناب از حرفهای تحقیر آمیز و احترام گذاشتن به یکدیگر را می آموزند که به آنها کمک می کند تا با هم خوب کار کنند .
این شیوه از آموزش یادگیری را در گروه های کوچک تعریف می نماید که در این گروهها افراد برای رسیدن به یک هدف مشترک باهم همفکری و تعامل دارندودر قبال یادگیری همدیگر احساس مسئولیت می کنند. این شیوه علاوه بر آموزش مطالب و محتویات درسی ،سایر مهارتهای اجتماعی نظیرمسئولیت پذیری ، اعتمادبه نفس ، شناخت حق و حقوق خود و دیگران ، تقویت روحیه انتقاد پذیری را به آنان می آموزد . در این روش معلم ضمن در اختیار داشتن مدیریت کلاس ،گروهها را سازمان دهی و رهبری می نماید موضوع اصلی را در اختیار گروهها قرار داده سپس به طور مداوم فعالیت گروهها را کنترل می کند دانش آموزان نیز در گروهها پیرامون مسائل طرح شده با هم به بحث و تبادل نظر پرداخته و در نهایت این کل اعضای گروه هستند که در مقابل پاسخ درست و مسئله حل شده مورد تشویق قرار می گیرند.
یادگیری در روش مشارکتی یک روش خود آموز نیست اما روشی است که دانش آموزان یکدیگر را در آموختن محتوایی که به آنها به طور صریح و موثر معرفی شده است کمک می کند معلم همواره نقش ارایه دهنده یا معرفی کننده محتوا راهنما منتقد یا مساعدت کننده را در فرایند تدریس بازی می کند. معلم منابع و مواد آموزشی و تجاربی را که دانش آموزان برای فهم محتوای درس نیاز دارند فراهم می سازد.
اگر چه شیوه های یادگیری مشارکتی با یکدیگر تفاوتهایی دارند در سه اصل مشترکند :
آموزش فعالیت مشترک
آموزش فعالیت به صورت گروهی
تقویت عملکرد گروهی.
سازمان یادگیرنده:
مایکل جی. مارکوارت در کتاب ارزنده خود با عنوان «ساختن سازمان یادگیرنده»، تعریف نسبتاً جامعی ارائه کرده است:
«در تعریفی سیستماتیک، سازمان یادگیرنده سازمانی است که با قدرت و به صورت جمعی یاد می گیرد و دائماً خودش را به نحوی تغییر می دهد که بتواند با هدف موفقیت مجموعه سازمانی به نحو بهتری اطلاعات را جمع آوری، مدیریت و استفاده کند» (۱۹۹۵)
آموزش باز:
اين اصطلاح بيشتر نوعي نگرش به نظام آموزشي است كه مطابق نيازهاي يادگيرنده طراحي مي شود و سعي مي كند موانع را از سرراه آموزش يادگيري بردارد. هم نظام آموزش از راه دور و هم نظام سنتي و رسوم مي تواند براين تعريف باز يا بسته باشد.
1- فاصله ياددهنده و يادگيرنده (استاد و شاگرد) از يكديگر، هم از نظر مكاني و هم از نظر زماني
2- ارايه محتوای آموزشی به وسیله دانشگاه نه استاد
3- به كارگيري ابزارهاي ارتباطي جديد براي آموزش
4- تأمين ارتباط دو سويه ميان سازمان ياددهنده (استاد) و يادگيرنده
5- ارائه و تشكيل كلاسهاي رفع اشكال فردي و گروهي و ممنوعيت تشكيل كلاسهاي آموزشي صرفا حضوري
6- مشاركت معلم در شكل سیستمی شده فرايند يادگيري ـ ياددهي به عنوان عامل اصلي
7- فردي و خصوصي كردن يادگيري (در اين نظام يادگيرنده تعيين كننده زمان ومكان يادگيري متناسب با استعدادها و علايق و به طور كلي توانايي ها و ويژگي هاي فردي خود مي باشد).
چند رسانه ای ها:
دانشجویان، درک بهتری از ترکیب لغات و تصاویر دارند تا کلمات به تنهایی. تحقیقات نشان داده میزان یادگیری فعال و توانایی حل مسأله در دانشجویانی که از دروس مولتی مدیا استفاده می کنند، بهتر از دانشجویانی است که تنها، متن نوشتاری را مطالعه می کنند. اضافه کردن تصاویر مرتبط به کلمات، می تواند به درگیر شدن یادگیرنده و یادگیری فعال او کمک کند.یکی از اصول مهم در انتخاب و کاربرد اصول چند رسانه ای، در نظر گرفتن تفاوت های فردی یادگیرندگان است. سؤالی که پیش می آید این است که آیا چند رسانه ای ها، تأثیر یکسانی روی تمام یادگیرندگان دارند؟
تحقیقات نشان داده در دانشجویانی که دانش کمی در حیطه موضوعی دارند، استفاده از تصاویر و گرافیک همراه با متن، یادگیری بهتری را در آنها ایجاد می کنند تا متن به تنهایی، اما دانشجویانی که دانش زمینه ای بیشتری در موضوع دارند، با خواندن متن، خود می توانند تصویر ذهنی را ایجاد کنند. بنابراین در بکار بردن تصاویر، باید سطح دانش یادگیرندگان و زمینه آنها را در نظر گرفت.
محیط یادگیری خلاق:
محیط یادگیری خلاق محیطی است که در درجه ی اول با سطح رشد هوش عمومی دانش آموز سازگار و در درجه ی دوم باعلاقه ها ، نیازها و انگیزه های او به یادگیری دم ساز باشد . (( تجربیات یادگیری و فعالیت های کلاسی متناسب با سطح رشد ، هم نیاز های فیزیکی و هم نیازهای معنوی دانش آموزان را پوشش می دهد و آن ها را به امنیت روانی لازم برای یادگیری های بعدی سوق می دهد . )) معلمان امروز ، برای کسب موفقیت در ایفای نقش والای خویش ، نه تنها به دانش و مهارت لازم برای آموزش دروس عمومی و تخصصی فناوری آموزشی نیاز دارند ، بلکه باید به خوبی بر دانش و آگاهی های لازم در زمینه های شناخت مراحل رشد انسانی ، شناخت نیازها و علاقه ها و انگیزه های یادگیری دانش آموزان و نیز شناخت راه و روش های برقراری ارتباط با دانش آموز و خانواده ی وی تسلط داشته و در برقراری ایجاد محیط های مناسب ، مفید و موثر یادگیری مهارت پیدا کنند . مهم ترین عوامل تاثیر گذار در ایجاد محیط مناسب و زمینه ساز خلاقیت را می توان به شرح زیر بر شمرد :
آشنایی با نظریه های رشد و سطوح رشدی کودکان ، نوجوانان و جوانان ،
آشنایی با نظریه های یادگیری و چگونگی شکل گیری مفاهیم در ذهن و چگونگی ساخت دانش و بهره گیری از آموخته ها در یادگیری نو .
آشنایی با فلسفه و ایدئولوژی حاکم بر نظام تعلیم و تربیت و آگاهی از هدف ها و مقاصد آموزشی در سطوح مورد نظر یاددهی - یادگیری .
آشنایی با راه و روش های رشد هوش در دو جنبه ی عمومی و عاطفی هیجانی .
آشنایی با راه و روش های بر انگیختن انگیزه های یادگیری و توجه به علاقه ها و رغبت های گوناگون دانش آموزان .
تسلط بر موضوع و محتوای مورد یاددهی و یادگیری و آشنایی با راه و روش های مناسب و متناسب آموزشی .
آشنایی با طراحی آموزشی و نیز با سایر فناوری های موثر و مفید در آموزش ، برای غنی سازی محیط یادگیری .
جهت گیری یادگیری دانشجو:
این عوامل در اثربخشی یادگیری دخیل شناخته شدند:
توارث,تجارب,دورنماهازمینه ها,استعدادها,علایق, ظرفیت ها و نیازهای دانشجو، نسل های جدیدتر دانشجو در سرعت یادگیری و روش مواجهه با آن تدریجا با دانشجویان قبلی تفاوت می کنند.
آنها به سمت تیزی و هوشمندی مطلوب تر پیش می روند وشایستگی های اختصاصی خود را به تصویر می کشند.
طی بازتاب هایی که با روش های مختلف از جمله طریقه اثرسنجی چهار سطحی بنانهاده شده توسط کیرک پاتریک Kirk Patrick حاصل شد, مشاهده گردید که تفاوت های فردی اشاره شده تاثیرات قابل ملاحظه ای برنحوه یادگیری دانشجویان می گذارد.
فناوری های یادگیری:
کلید تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و یادگیری، صلاحیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات معلم و تجربیات اوست. مهارت معلم در آموزش، سبب تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با فرایند یاددهی-یادگیری میشود، بسیاری از نوآوریها در آموزش به صلاحیت حرفهای معلم وابستهاند. تعریف یونسکو از استاندارد صلاحیت فناوری اطلاعات و ارتباطات معلم، با توجه به سیاست ملی، برنامهریزی درسی، ارزشیابی، تعلیم و تربیت، سازمان، مدیریت، توسعه حرفهای معلم و مهارتهای مربوط به فناوری اطلاعات و ارتباطات عبارت است از اینکه معلمان باید مهارت پایه عملکرد نرمافزار و سختافزار، همچنین نرمافزارهای کاربردی، وب، نرمافزارهای ارتباطی، نرمافزارهای نمایشی و کاربردهای مدیریتی را بدانند. آنها باید قادر به طراحی فناوری اطلاعات و ارتباطات مبتنی بر دانش ارتباطات و استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در پشتیبانی توسعه مهارت دانش فراگیرندگان، استمرار و تفکر یادگیری باشند (شریفی، 1390).
زیر ساخت پداگوژی:«پداگوژی» در گذشته هنر و علم تربیت کودکان بود و اغلب مترادف با واژه تدریس یا تعلیم و آموزش به کار برده میشد. اکنون «پداگوژی» مفهوم گستردهتری یافته است و در موارد مختلفی به کار میرود از جمله؛ علم، اخلاق، فلسفه علمی، فنون مختلف و آفرینش آثار زیبا. اما مهمترین دستاوردی که از پداگوژی انتظار میرود، این است که فراگیران با این روش به جای اینکه نگرش و مهارتهای خود را مستقیما از معلمان خود دریافت کنند، بتوانند با راهنمایی معلمان، به کشف و نوآوری برسند و یاد بگیرند که به چه دانشی، نگرشی و یا مهارتی نیازمندند و چگونه و از چه راهی میتوانند آن رابه دست آورند.
پداگوژی هنر یا علم وجودی یک معلم است. این اصطلاح عمومأ به استراتژی ها یا راهبردهای آموزش مربوط می شود، که برخی ها ازآن به عنوان سبک یادگیری نیز یاد می کنند.پداگوژی که در در لغتنامه ها از آن به معنی "روش آموزگاری"، "فن تعلیم"، "علم تعلیم" ترجمه شده، گهگاهی هم به عنوان استفاده صحیح ازراهبردهای آموزشی در جریان فرایند یاددهی و یادگیری نیز تعریف می شود. برای نمونه، پائلو فریر، از روش آموزشی بزرگسالی خود به عنوان پداگوژ انتقادی یاد می کند.
در ارتباط با استراتژی های آموزشی، اعتقادات فلسفی خود معلم از آموزش بوسیله دورنمای دانش و تجارب شاگردان، موقعیت های شخصی و محیطی و نیز اهداف یادگیری که از طریق تعامل دانش آموزان و معلمان تنظیم می گردد، اداره می شوند.
هدف نهايي، از كاربست الگوي تدريس پداگوژیک يادگيري از طريق همياري و دستيابي به فعاليتهاي عالي ذهني است.يادگيري از طريق همياري كه در شروع اين قرن ازطرف جان ديويي مطرح شد، در چند سال اخير از بحثهاي دائمي آموزش شده است.
به این ترتیب، فراگیران وارد فرآیند کشف، نوآوری و در یک کلام، خلاقیت میشوند و اینجاست که هنرها و از جمله مهمترین و بهترین آنها برای دستیابی به این هدف،وارد میدان میشوند و «تئاتر پداگوژیک» مفهومی کاربردی و نوین پیدا میکند.
کتابخانه دیجیتالی:
کتابخانه دیجیتال (الکترونیکی) کتابخانهای است که در آن اسناد به جای کاغذ یا سایر رسانههای محلی به شکل الکترونیکی ذخیره شدهاند. اساس این کتابخانهها ذخیره مدارک به شکل الکترونیکی و نیز استفاده الکترونیکی است. به این صورت که هر فردی در هر نقطه ازجهان با استفاده از یک کامپیوتر معمولی و یک خط تلفن بتواند به تمامی اطلاعات یک کتابخانه عظیم دسترسی پیدا کند. از این رو کافی است منابع را جمعآوری کرده و در واحدهای حافظه در این نوع کتابخانهها قرار داد. مجموعه روشها، خدمات و ساختارهای اطلاعاتی که باعث میشوند تا اطلاعات در قالب یک فنآوری نوین با دسترسی آسان، سریع، و گسترده ارائه شوند، کتابخانه دیجیتال نام دارد.
منابع انسانی مطلوب:
با توجه به تغییرات چشمگیر در محیطهای سازمانی اجتماعی و تشدید عرصه رقابت در جهان امروزی سازمانها بیش از گذشته به دنبال جذب و از آن مهمتر حفظ و توسعه افراد برای انجام فرایندهای جاری و آتی خویش هستند. سازمانها به دنبال سرمایه جدیدی تحت عنوان سرمایه انسانی هستند، به جرات میتوان گفت که سرمایه انسانی عاملی است که بیش از هر عامل دیگری بر روی رشدو بقای سازمانی تاثیرگذار است. امروزه اهمیت سرمایه انسانی در تمامی حوزه ها گسترش یافته است به نحوی که تئوری رشد مدرن به تراکم سرمایه انسانی توجه میکند و حتی سرمایه انسانی به عنوان یک عامل تاثیرگذار در رشد و توسعه اقتصادی جوامع قلمداد میکند. مطالعات و بررسیهای زیادی در مورد تاثیر امکانات آموزشی بر روی رشد و یا عدم رشد اقتصاد کل کشور و جوامع صورت گرفته است. برخی از پژوهشگران سرمایه انسانی معتقدند که سرمایه گذاری بر روی افراد موجب بهرهوری اقتصادی سازمانهای و جوامع خواهد شد که در کل می توان گفت هم شامل استاد و هم شامل دانشجو نیز می شود
ویژگی های یادگیرندگان:
ویژگی های یادگیرندگان هم جنبه ی شناختی دارند ، هم عاطفی و هم روانی – حرکتی. در واقع آنچه که امروز رفتارهای نهایی ( اهداف آموزشی) یک درس به حساب می آیند، فردا ممکن است رفتارهای ورودی درس دیگری که به دنبال آن درس خواهد آمد محسوب شوند. لذا جهت آشنایی معلمان محترم با انواع رفتارهای ورودی یا به عبارت دیگر ویژگی های ورودی مخاطبان در اینجا توضیح آنها به اختصار بیان می گردد.
* ویژگی های ورودی عاطفی: ویژگی های ورودی عاطفی، نشان دهنده انگیزش یادگیری یا همان علاقه ی به درس است. علاقه ی به درس، دقت، کوشش و پشتکار یادگیرنده را افزایش داده، در نتیجه بر یادگیری او تأثیر مثبت دارد. بنابراین کوشش در ارتقای سطح علاقه ی یادگیرنده یکی از تدابیر مهم آموزشی معلم محسوب می شود.
* ویژگی های ورودی شناختی: ویژگی های ورودی شناختی، نشان دهنده شناخت و آگاهی و سطح معلومات پیش نیاز، جهت فراگیری درس جدید می باشد که ضروری است یادگیرنده پیش از ورود به فرآیند آموزش درس جدید، آن را کسب نموده باشد. برای مثال پیش از آنکه یادگیرنده بخواهد با مفهوم « تنوین فتحه » آشنا شود، می بایست از قبل با مفاهیم « فتحه » و « نون ساکن » - که این دو همان ویژگی های ورودی شناختی محسوب می شوند – آشنا باشد.
* ویژگی های ورودی روانی- حرکتی: ویژگی های ورودی روانی- حرکتی، نشان دهنده توانایی ها و مهارت های پیش نیاز جهت فراگیری مهارت های جدید می باشد که ضروری است یادگیرنده پیش از ورود به فرآیند آموزش درس جدید، آن را کسب نموده باشد. برای مثال پیش از آنکه فرد بتواند قرائت با صوت و لحن و تجوید قرآن را فرا گیرد می بایست بتواند حداقل به صورت صحیح و روان کلمات و عبارات قرآن را قرائت نماید.
طراحی میانجی:
مهندس نرم افزار با اعمال یک پروسه ی تکراری که اصول از پیش تعریف شده ی طراحی را به کار می برد رابط کاربر را طراحی میکند . طراحی رابط کاربر یک ابزار ارتباطی موثر را بین انسان و کامپیوتر ایجاد می کند .با رعایت مجموعه ی اصول طراحی رابط ، طراحی موضوعات و اقدامات را شناسایی نموده و سپس با ایجاد صفحه ی نمایش مبنای مدل و نمونه رابط کاربر را نمایش می دهد
ارزشیابی:
ارزشیابی عبارت است از: فرایند جمعآوری نظامند اطلاعات درباره موردِ ارزشیابی به منظورهای: كسب شناخت، بهبود عملكرد، یادگیری، برقراری ارتباطات و برنامهریزی برای آینده.ارزشیابی از دل تحقیق بیرون آمده و اولین ارزشیابی ها، تحقیقِ ارزشیابی( evaluation research) نامیده می شد.اما به تدریج حوزه ارزشیابی از تحقیق استقلال یافته است.فصل مشترک ارزشیابی و تحقیق استفاده از روش های علمی(scientific methods ) از یک سو و داشتن دیدگاه فلسفی مشترک از سوی دیگر است.
در کتاب ارزشیابی توانمند ساز به چهار نسل ارزشیابی به اشاره شده است:
نسل اول ارزشیابی:اندازه گیری( Measurement)
نسل دوم ارزشیابی :توصیف Description))
نسل سوم ارزشیابی :قضاوت ( Judgment)
نسل چهارم ارزشیابی: (فرایند (Process
طراحی آموزشی:
طراحي آموزشي، پيش بيني و تنظيم رويدادهاي آموزشي بر اساس اهداف، محتوا و امکانات موجود با توجه به ويژگيها و ساخت شناختي دانش آموزان است. طراحي آموزشي، خواه مربوط به يک دروه کامل يا به يک جلسه ي آموزشي باشد، از اهميت خاصي برخوردار است. توجه و دقت در تنظيم آن مي تواند موجب کارايي و اثر بخشي تدريس شود. طراحي آموزشي ممکن است به دو صورتِ خُرد و کلان، انجام گيرد. طراحي در سطح کلان مربوط به شوراي برنامه ريزي درسي و متخصصان آموزشي است؛ اما طراحي در سطح خُرد، کلاً بر عهده ي معلم است. در فرآيند طراحي خرد، توجه بايد بيشتر به حصول صلاحيتها و قابليتهاي مورد انتظار، جلب شود و با نگرشي سيستمي و نظام مند، مجموعه ي عناصري را که در يادگيري دانش آموزان مؤثرند، در نظر گرفت. معلم بايد کل محتواي آموزشي را به اجزاي قابل تدريس که معمولاً به نام «جلسات درس يا تدريس» ناميده مي شود، تقسيم کند و مشخص سازد که بر اساس زمان منظور شده، چند جلسه يا ساعت در طول ترم و يا سال تحصيلي تدريس خواهد داشت و در هر جلسه چه موضوعي و با چه اهدافي دنبال خواهد شد.
اضطراب:
اضطراب عبارت است از ترسی كه در اثر به خطر افتادن یكی از ارزشهای اصولی زندگی شخص ایجاد میشود. اضطراب را میتوان به دو نوع تقسیم كرد:
اضطراب متعادل یا نرمال آن است كه شدت عكسالعمل منتاسب باشد با مقدار خطر, و این خود مفید است زیرا شخص را وادار میسازد كه با موفقیت, خطرات را از خود دفع كند و بنابراین مقدار معتدل اضطراب, برای رشد و تكامل صحیح شخصیت لازم است و در واقع هیچ فرد بشری نیست كه مقداری اضطراب نداشته باشد.
اضطراب شدید عبارت است از عكس العملی كه متناسب با مقدار خطر نیست , توام با تعارض و سركوبی و سایر مشخصات غیر عادی است و با علایم مرضی و رفتارهای دفاعی همراه میباشد
فرصت های آموزشی:
فرصت ؛ ارتباط دادن پدیده ها برای خلق ارزش است. فرصت کشیدن یک کادر به دور چند موضوع است که آنها در ارتباط با هم یک ارزش فراتری را خلق می نمایندو در کل نیز می توان فرصت های آموزشی فرصت هایی هستند که ما می توانیم از برای خلق یک دانش جدید در خودمان استفاده کنیم و منظور آن را می توان چنین گفت که معلم تکالیفی را تعیین میکند و انتخاب را بر عهده دانش آموز می گذارد تا از هر کدام یک تجربه آموزشی یاد بگیرد
زمان و مکان:
مکان و شرایط ذهنی از نکات مهم یک مطالعه مفید و خوب است و در میزان یادگیری، کارآمدی، مدت و طولانی شدن مطالعه تاثیر بسزایی دارد. کارشناسان و روان شناسان معتقدند که یکی از مشکلات جوانان برای مطالعه بی توجهی به شرایط و فضای مطالعه است که اغلب موجب خستگی و کاهش انگیزه می شود.
بهترین زمان مطالعه برای انسان، هنگام آرامش و داشتن رضایت است، زیرا داشتن دغدغه و نگرانی در هنگام مطالعه، نتایج مطلوبی برای انسان به همراه نخواهد داشت. مشغول بودن فکر و ذهن و خستگی روح و جسم، توان فرد را کاهش می دهد و در این حالت، مطالعه کتاب، جز اتلاف وقت و بی حاصلی سودی ندارد
زمان مطالعه برای افراد تفاوت می کند، برخی در سکوت شب و برخی نیز هنگام صبح را به عنوان زمان مطالعه انتخاب می کنند اما مطالعه هنگام صبح از هر زمان دیگر بهتر است. مطالعه کتاب را صبح زود شروع کنید زیرا ذهن انسان پس ازچندساعت استراحت و آرامش، بیش از هر زمان دیگر آماده یادگیری است.
مسئولیت پذیری:
مسئولیت پذیر بودن باعث انجام بهتر و صحیح تر کارها و پروژه ها می گردد. اشخاص مسئولیت پذیر به علت پاسخگو بودن قابل اعتمادترند و جلب اعتماد دیگران یکی از زمینه های مهم پیشرفت است.
مسئولیت پذیری همراه با قبول مسئولیت های بزرگتر(به شرطی که فرد شرایط لازم و کافی امور مربوطه را داشته باشد) عاملی مهم جهت تسریع روند پیشرفت های فردی و اجتماعی است. این ویژگی در هر حرفه یا شغلی بر میزان اعتبار اجتماعی شخص می افزاید. احساس ارزشمند بودن و عزت نفس از نتایج دیگر آن است. اینان به دلیل اعتباری که در جامعه کسب می کنند برجسته تر هستند و به بدین ترتیب ترقی و پیشرفت را نصیب خود و جامعه می کنند.
ویژگی های افراد مسئولیت پذیر:
داشتن اعتماد به نفس
فعال بودن و پویایی
قبول شکست ها درصورت ناکامی به جای مقصر دانستن دیگران یا توجیه شکست ها
تلاش جهت جبران ناکامی ها
انعطاف پذیر بودن درصورت لزوم
پاسخ گو بودن نسبت به امور محوله
هدفمند کردن فعالیت ها
برنامه ریزی جهت دسترسی به اهداف ازقبل تعیین شده
درصورت آموزش صحیح در محیط خانه و اجتماع جهت استقلال افراد در اولین فرصت ممکن، مسئولیت پذیری آنان نیز در آینده بیشتر می شود. همچنین اگر مسئولان جامعه ای نسبت به اموری که به آنان محول شده است، مسئولیت پذیر نباشند، به علت اثرات سویی که این مسئله برجای می گذارد، یک ضد ارزش به ارزش تبدیل می شود و ازطرفی دیگر یک معضل فرهنگی ایجاد می کند به نحوی که افراد به جای تلاش درجهت رفع مشکلات و بررسی علل ناکامی ها، آن را توجیه کرده و به دنبال مقصر دیگری می گردند تا خود را پاک و لایق نشان دهند. بدین ترتیب زمینه یادگیری رفتارهای ناصحیح در جامعه اتفاق می افتد که این خود عامل عقب افتادگی و درماندگی آن کشور در حوزه های مختلف خواهد شد.
اعتماد به نفس:
« اعتماد به نفس » یعنی دیدن خود به عنوان فردی توانا با کفایت دوست داشتی و منحصر به فرد.
به تعبیر دیگر اعتماد به نفس یعنی آن احساس و شناختی که از توانایی ها و محدودیت های بیرونی و درونی خود دارید. بنابراین وقتی که اعتماد به نفس و خودباوری را براساس آنکه و آنچه به راستی هستید و نه براساس موفقیت ها و دستیابی ها با شکستها و ناکامی های خود بنا می کنید چیزی را در خود خلق می نمایید که هیچ کس و هیچ چیزی یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت . حل با توجه به مفاهیم بالا می توان گفت اعتماد به نفس واقعی همواره در درون شما تولید می شود نه از بیرون . اعتماد به نفس واقعی زاییده تعهد شما به خودتان است . این تعهد که هر آنچه لازم باشد انجام خواهید داد تا به خواسته ها و نیازهایتان برسید.
اعتماد به نفس باور شخصی شماست نسبت به روح خودتان به عنوان یک انسان . اعتماد به نفس حقیقی این نیست که نترسید. بلکه آن است که بدانید و مطمئن باشید با اینکه می ترسید اما بی گمان دست به عمل خواهید زد.
تعامل:
تعامل در اموزش الکترونیک بین استاد دانشجو ومحتوای اموزش صورت میگیرد این تعامل گفتگوی انتقادی را تثبیت نموده و تصورات نادرست را مشخص میکند(باعث الگو سازی تفکر انتقادی می شود ارتباط با معلم از طریق ایمیل باعث تنظیم سرعت یادگیری از طریق ابزارهایی مانند رایانه و.... می شود)
خود آگاهی:
آگاهی یافتن و شناخت اجزای وجود همچون خصوصیات ظاهری، احساسات، افکار و باورها، ارزشها اهداف، نقاط قوت و ضعف. آگاهی یافتن از خود ویژگیهایتان یک مهارت است و الزام نگریستن به خود، اولین قدم خودآگاهی است. زمانی که اموزش مجازی به فرد کمک میکند بدون هیچ استرسی با دیگران در ارتباط باشد به رشد خود اگاهی کمک میکند که پیش شرط روابط اجتماعی و فردی است که باعث میشود فرد روحیه انتقاد پذیری داشته باشد و برای خود ارزش قایل شود.
اثربخشی آموزش:در عصر متحوّل امروز ، آموزش كاركنان یك سرمایه گذاری اساسی محسوب می شود . امّا نباید فراموش كرد كه آموزش به تنهایی كافی نیست ؛ بلكه باید به روشهای اثر بخش كردن آن، توجّه داشت .
قبل از برنامه آموزشی
علّت انتخاب كاركنان را برای شركت در برنامه آموزشی و همچنین منافع پیش بینی شده آن را برای سازمان شرح دهید. این امر باعث می شود تا دورنمایی از وضعیت پرسنلی خود داشته باشند و چنین بیندیشند كه : “سازمان با آموزش من یك سرمایه گذاری برای من وخود انجام میدهد، بنابر این من باید سعی خود را برای شركت در این آموزش بنمایم . فایده این سرمایه گذاری تقویت مهارت های من است و سازمان نیز در جهت رقابت بیشتر و بهره وری قدم بر می دارد
از شركت كندگان بخواهید تا در مورد فواید حاصل از برنامه صحبت كنند.بعبارت دیگر ، برای بهبود مهارت ها و رفتار خود چه فرصت هایی را در كجا جستجو می كنند؟
بحث كنید و موافقت كاركنان خود را نسبت به دقّت، توجّه و شركت شان دربرنامه آموزشی جلب كنید.
درنبود شركت كنندگان، كار و تكلیف لازم را تقسیم كنید. بطوریكه احساس بلاتكلیفی نكنند . این امر باعث می شود تا كاركنان ذهن خود را به دوره آموزشی متمركز كنند.
اگر تعداد بیش از یك نفر است، قبل از هر چیز یك سیستم جامع بسازید. یك تیم كاری می تواند مطمئن سازد كه هم شركت كنندگان حداكثر نمره را بیاورند. هم آموزش را بفهمند.
در حین اجرای برنامه آموزشی
اگر مدّّت دوره بیش از یك روز طول می كشد، باید خلاصه ای از پیشرفت كار به اطلاع شركت كنندگان برسد. این امر می تواند به صورت یك میتینگ كوتاه ، یك تماس تلفنی در پایان روز ویا ارسال یك دور نگار باشد.
شركت كنندگان در دوره باید تشخیص دهند كه چه نوع موادی در طول روز ارائه شده است . چه آموزش جدیدی انجام گرفته است و بطور كلّی چه نوع ارزشی در كار وجود داشته است .
در مورد هر نوع دوگانگی در مطالب و یا هرگونه تردید بحث كنید. كمك كنید تا شركت كنندگان مطالب آموختنی خود را در عمل نشان دهند. سعی كنید سؤالات روشنی را فرمول بندی كنید تا در روز دیگر شركت كنندگان از مربّی خود بپرسند.
بعد از آموزش
بعد از آموزش با شركت كنندگان یك جلسه داشته باشید و موارد زیر را بررسی نمایید:
ـ چه نكات ارزشمندی در برنامه آموزشی وجود داشته است ؟
ـ در حال حاضر و تحت چه شرایطی چه كار متفاوتی انجام می دهید؟
ـ از چه زمانی رویكرد جدید را بكار می بندید؟
ـ چه پیشنهاداتی برای بهبود یا عادّی سازی دوره دارید؟
ـ چه كسی باید به این دوره خاص توجه داشته باشد؟
درمورد بهبود ساختار سازمانی دوره و پیشنهادات موجود در این مورد بحث نمایید.
مهندسی نرم افزار:
مهندسی نرم افزار پیشه ای است که به یاری دانش رایانه و دیگر فناوری ها و روش ها به آفریدن و نگاهداری نرم افزار رایانه ای می پردازد.
مسائل اصلی مهندسی نرم افزار تولید نرم افزار بر اساس موارد زیر است:
الزام های تعیین شده
در زمان تعیین شده
در محدوده بودجه پیش بینی شده
مهندسی نرم افزار طراحی، برنامه نویسی، توسعه، مستندسازی و نگهداری نرم افزار با بکارگرفتن روشهای فنی و عملی از علوم کامپیوتر، مدیریت پروژه، مهندسی، محدوده کاربرد، طراحی رابط، مدیریت تجهیزات دیجیتال و سایر زمینه ها است.
کاربردهای مهندسی نرم افزار دارای ارزش های اجتماعی و اقتصادی هستند، زیرا بهره وری مردم را بالا برده، چند و چون زندگی آنان را بهتر می کنند. مردم با بهره گیری از نرم افزار، توانایی انجام کارهایی را دارند که قبل از آن برایشان شدنی نبود. نمونه های از این دست نرم افزارها عبارت اند از: سامانه های توکار، نرم افزار اداری، بازی های رایانه ای، و اینترنت.
فناوری ها و خدمات مهندسی نرم افزار به کاربران برای بهبود بهره وری و کیفیت یاری میرساند. نمونه هایی از زمینه های بهبود: پایگاه داده ها، زبان ها، کتابخانه ها، الگوها، فرآیندها و ابزار.
مهندسین نرم افزار طرفدار تکنولوژی ها و روشهای عملی بسیار متفاوت و مختلفی هستند، که با هم ناسازگارند. این بحث در سالهای دهه ۶۰ میلادی شروع شد و ممکن است برای همیشه ادامه پیدا کند. مهندسین نرم افزار از تکنولوژی ها و روشهای عملی بسیار متنوعی استفاده می کنند. کسانی که کار عملی می کنند از تکنولوژی های متنوعی استفاده می کنند : کامپایلرها، منابع کد، پردازشگرهای متن. کسانی که کار عملی می کنند از روشهای عملی بسیار متنوعی استفاده می کنند تا تلاشهایشان را اجرا و هماهنگ کنند : برنامه نویسی در دسته های دونفری، بازبینی کد، و جلسات روزانه. هدف هر مهندس نرم افزار بایستی رسیدن به ایده های جدید خارج از مدلهای طراحی شده قبلی باشد، که باید شفاف بوده و بخوبی مستند شده باشد.
فرآیند:
فرآيند مجموعه فعالیتهای متوالی و مرتبط بوده که محصول خاصی را بوجود می آورد و برای ایجاد این محصول به درون دادهای خاصی نیاز دارد که زمینه را برای درست عمل نمودن آن فراهم می سازند.هر کسی که حداقل در یکی از مراحل عملکرد فرآيند درگیر باشد، صاحب فرآيند محسوب می گردد.فرآيندهای موجود در هر سازمان برای دستیابی به ماموریت سازمان طراحی شده اند؛ تا با عملکرد بهتر نیازهای اساسی مردم را تأمین نمایند.
برای پاسخگویی به نیازها و خواسته های مشتری ها باید فرآيندهای موجود کارایی و اثر بخشی لازم را داشته باشند. یک فرآيند زمانی کارایی لازم را خواهد داشت که بصورت درست انجام گیرد و زمانی از اثر بخشی برخوردار خواهد بود که بصورت درست انتخاب و طراحی شده باشد. کارایی هر فرآيند انجام درست کار و اثر بخشی آن انتخاب درست کار را نشان می دهد
حل مسئله:
مسئله زماني پيش مي ايد كه بخواهيم به هدفي برسيم ولي در حال حاضر امكانپذير نيست.نخستين پژوهش هايي كه در زمينه حل مسئله صورت گرفته از سوي طرفداران مكتب گشتالت بوده است . آن ها با تلقي رفتارگرايان ، به خصوص ثرندايك از حل مسئله مخالف بودند و مي گفتند حل مسئله حيوان چيزي بيش از كوشش ، خطا و تكرار مجدد پاسخ هاست . گشتالتي ها معتقد بودند رفتار حل مسئله توليد دوباره است .توليد دوباره حل مسئله شامل استفاده مجدد از تجربيات گذشته است كه عمدتا به صورت نا اشكار است . توليد حل مسئله ، از طريق بينش يافتن بر ساختار مسئله و تجديد سازمان دوباره مسئله مشخص مي شود . نظريه هاي حل مسئله
نظريه نيوئل و سايمون :در اين نظريه بر فهم افراد از مسئله تاكيد مي شود .دركي كه افراد از مسئله خاصي دارد بازنمايي مسئله يا فضاي مسئله ناميده مي شود . فضاي مسئله شامل بيان مسئله ، حالت هدف و مسيرهاي بالقوه موجود بين مسئله تا حالت هدف است . معمولا فردي كه با يك مسئله روبرو مي شود ابتدا در حافظه خود به جستجوي مفاهيم يا طرحواره هاي مربوط به آن مسئله مي پردازد . اگر حلال مسئله ماهر باشد ، از دانش موجود خود در باره آن تكليف براي تعريف و فهم مسئله استفاده مي كند و به اين ترتيب جستجوي حافظه را گريزناپذير مي كند . انها تعريف رسمي از فضاي مسئله عرضه كرده اند كه شامل پنج جز خاص است ( گلاور ، رونينگ ، و برونينگ ، 1990 ):
1- مجموعه اي از عناصر كه هر كدام بازنماي يك تكه دانش درباره تكليف حل مسئله به طور كلي است .
2- مجموعه اي از عامل ها ، روش هاي استفاده از مجموعه اي از تكه هاي دانش به منظور توليد دانش جديد از دانش موجود .
3- دانش حالت آغازين در باره مسئله ، يعني كل دانشي كه حلال مسئله درباره مسئله در اغاز شروع حل مسئله خاص دارد .
4- خود مسئله ، شامل مجموعه اي از حالت هاي نهايي و هدف هاي مطلوب كه بايد از طريق كاربرد عامل ها ( روش ها ) به آن رسيد .
5- كل دانش در دسترس حلال مسئله ، كه نه تنها شامل دانشي است كه فرد درباره مسئله خاص دارد، بلكه شامل اين دانش است كه مسائل چگونه حل مي شوند و چگونه راه حل هاي بالقوه را بايد ارزشيابي كنيم و غيره .
نيوئل و سايمون بر راهبردهاي مختلف همچون تحليل وسيله – هدف و خرد كردن تاكيد دارند . روش تحليل وسيله – هدف براي اين طراحي شده است كه مسائل پيچيده تر را ، كه ممكن است در آن ها حركاتي در جهت دور شدن از حالت هدف لازم باشد ، بگشايد . اين روش در پي طراحي سلسله اي از گام ها ( خرد ، اهداف ) است كه به حلال مسئله كمك مي كند تا به سمت راه حل حركت كند .
درنظريه گانيه (1985 ) حل مسئله يادگيري قاعده سطح بالاتر نام گرفته است . طبق اين نظريه يادگيرنده از تركيب قاعده هاي ساده قاعده هاي سطح بالاتري درست مي كند كه اين خود منجر به حل مسئله مي شود . بنابراين ، در حل مسئله ، يادگيري قبلي فرد ، به ويژه قواعد يا اصولي كه او قبلا آموخته است ، بايد به طريقي تازه با هم تركيب شوند .
مراحل حل مسئله
تحقيقات روانشناسان نشان داده است كه حل مسئله چهار مرحله دارد ( سانتراك ، 1383
- يافتن مسئله و چارچوب بندي آن
تدوين راهبردهاي خوب حل مسئله
ارزيابي راه حل ها .
بازنگري و تعريف مجدد مسائل و راه حل ها به مرور زمان
یادگیری اکتشافی:
یادگیری اکتشافی (از ریشه لغوی discovery learning ) یعنی تغییر رفتار ، اما نه هر گونه تغییری ، بلکه تغییری که بر اثر تجربه حاصل شده باشد. بنابراین به تغییرات ناشی از رشد و بلوغ شیمیایی و مکانیکی به هیچ وجه یادگیری گفته نمیشود. يادگيري اكتشافي فرايندي است كه دانشجو طي آن بايد مسئله موردنظر را مشخص كند؛ راهحلهاي ممكني را براي آن در نظر گيرد؛ اين راهحلها را با توجه به شواهد آزمايش كند، با توجه به اين آزمايش، نتيجهگيريهاي مناسبي به دست آورد؛ اين نتيجهگيريها را در موقعيتهاي جديد به كار گيرد و سرانجام به قوانين كلي و قابل تعميم برسد.
يادگيري اكتشافي از حيث روش تدريس، به آن دسته از موقعيتهاي آموزشي اشاره دارد كه در آنها دانشجو با راهنمايي محدود استاد و يا بدون راهنمايي او به هدف موردنظر نايل ميآيد. ويژگي عمده روش اكتشافي عبارت است از ميزان راهنمايي استاد نسبت به دانشجو.
راهنمايي استاد به دانشجو ميتواند در محدودههاي زير باشد:
1. استاد ميتواند اصول و راهحل مسئله را براي دانشجو توضيح دهد.
2. استاد ميتواند فقط اصولي را كه در يادگيري اكتشافي به كار ميرود، براي دانشجو توضيح دهد، اما راهحل مسئله را در اختيار او نگذارد.
3. استاد ميتواند اصول و راهحل را در اختيار دانشجو قرار ندهد؛ در اين صورت، آن را يادگيري بدون راهنمايي استاد ميناميم.
بين نخستين مورد كه در آن هم اصول و هم راهحل مسئله تشريح ميشود و آخرين مورد كه اصول و راهحل ارائه نميشوند، يادگيري اكتشافي راهنمايي شده، ناميده ميشود. در يادگيري اكتشافي، استاد در به خاطر آوردن اصول مربوط و كاربرد آنها به دانشجو كمك ميكند. در اين معني، استاد اصول را شرح ميدهد، اما درباره راهحل چيزي نميگويد.
محاسن روش اكتشافي از ديدگاه «برونر»
برونر (1972) محاسن زير را براي روش اكتشافي برشمرده است:
1. يادگيري اكتشافي، توانايي ذهني دانشجو را تقويت ميكند.
2. يادگيري اكتشافي، انگيزه دروني دانشجو را افزايش ميدهد؛ زيرا در اين نوع يادگيري، دانشجو به طور خودجوش فعاليتهاي آموختن را دنبال ميكند و پاداشي هم كه دريافت ميدارد، از فعاليتهاي خود او است.
3. يادگيري اكتشافي، فنون اكتشاف را به دانشجو ميآموزد و او را خلاق و كاوشگر بار ميآورد.
4. يادگيري اكتشافي موجب دوام بهتر آموختهها ميشود؛ زيرا خود دانشجو، آموختههايش را سازمان ميدهد و ميداند كه چه موقع و چگونه آنها را به دست آورد.
انتقال یادگیری:
اثر تجارب قبلی فرد بر یادگیری یک مهارت جدید بسیار مهم است. وقتی تجربه قبلی بر یادگیری تکلیف جدید اثر مثبت داشته باشد انتقال مثبت روی می دهد. اگر اثری تضعیف کننده یا اثری نداشته باشد به آن انتقال منفی یا انتقال خنثی گویند. مهمترین صورت انتقال مربوط به رابطه آنچه فرد در طی تمرینات می آموزد. با آنچه می تواند در صورت نیاز به اجرای مهارت در زمینه هدف انجام دهد، باشد (انتقال نزدیک ). دومین جنبه انتقال مربوط به اثرات یادگیری حرکات بنیادی بر یادگیری مهارتی حرکتی در آینده است (انتقال دور ). دراین جا کاربرد مفهوم انتقال در زمینه کمک به یادگیرنده ها جهت افزایش قابلیتهای عمومی تر خود برای انجام انواع وسیعی از اعمال در آینده می باشد.
سومین جنبه به تمرین بخشهای ساده تر که بطور مثبتی بر اجرای بعدی کل تکلیف انتقال می یابد مربوط است و این تغییر مهارت برای آسان تر کردن آن برای فراگیری یادگیری موجب تسهیل یادگیری کل مهارت می باشد.
مهمترین عوامل فردی اثرگذار بر یادگیری انگیزش، توانایی ها، تجارب پیشین و مرحله یادگیری فعلی است.
استقلال در یادگیری:
یادگیری ما را نمی توان با مقیاسی مانند عقربه سوخت ماشین اندازه گیری کرد که از خالی تا پر تغییر میکند. ما با مرور دوباره آنچه که قبلا آموخته ایم و بازاندیشی در افکار و طرحهایمان برای یادگیری در آینده، یاد میگیریم. و همیشه چیزهای بیشتری برای آموختن وجود دارد. معروف ترین چرخه یادگیری "چرخه کولب" است که چهار مرحله را برای یادگیری شناسایی کرده است:
تجربه عمل
تفکر مفهوم ساختن
این مدل نشان میدهد که ما چگونه از طریق تجربه و از مقایسه تجربه خودمان(استقلال) با دیگران یاد میگیریم که چگونه تجربه هایمان را تحلیل کنیم و برای کارهای جدیدی برنامه ریزی کنیم. اگر تمام فازهای این چرخه را طی کنیم "یادگیری تجربی"، چنانکه به این اسم مشهور است، به تجربه اندک ما محدود نمی شود.
منابع:
- رضوی،سید عباس(1387)،« نظریه ارتباط گرایی، به سوی پارادایم نو در یادگیری الكترونیكی »صفحه355تا362
- نوهابراهیم، عبدالرحیم؛ مهتدی، نجمه (1387). شناسایی عوامل موثر در بکارگیری فناوریهای ارتباطات و اطلاعات (ICT) در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی تهران. فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی. سال دوم. شماره اول.
- ریتال، اتکینسون و دیگران؛ زمینه روان شناسی هیلگارد، محمدنقی براهنی و همکاران، تهران، رشد، 1381، چاپ شانزدهم
- عبادی،مریم(1383) یادگیری الکترونیکی و آموزش و پرورش، انتشارات آفتاب مهر
- و سایت های اینترنتی:
http://amozesh4all.com
http://rms.scu.ac.ir
http://www.vajehyab.com
http://classfour.persianblog.ir
http://tps.blogfa.com
http://ssmovahed.blogfa.com
مطالب مشابه :
چارچوب و محورهای مستند سازی تجربیات کارمندان برای ارتقاء به رتبه شغلی عالی
حاصله ناشی از برنامه خاص برای آینده که حاصل ناشی ازتجربیات گذشته .
تجربیات مدون آموزشی معلم ابتدایی
تجربیات مدون آموزشی معلم اقدامات خاص یا پیشنهاد اصلاحی برای آینده ناشی از
تجربیات دوره عالی معاون آموزشگاه استثنایی 92-91
چون تا سال گذشته برای چند سال در مدرسه برنامه های خاص برای آینده ناشی از تجربیات
ویژگیهای معلم در قرن 21
تدریس معلم را ویژگی خاص نباید معلم که الگوی اخلاق برای دانش را که ناشی از
آموزش مهارتهای تحصیلی
و اضطراب ناشی از امتحان از تجربیات گذشته و چشم در حال برای آینده برنامه
مفاهیم استخراج شده از مقاله های آموزش مجازی و الگوهای گانیه و بایبی
و تجربیات اوست. مهارت معلم در و برنامهریزی برای آینده ناشی از رشد
نمونه برنامه یکساله مدیر در یک سال تحصیلی
رفع مشکلات ناشی از عدم مهارتهای خاص از تجربیات * برنامه ریزی برای انجام
آموزش و پرورش ایران در هزاره سوم
نمایند تا برای آینده ای پر خاص از زندگی، خود استفاده از تجربیات آنها سریع
دیدگاه میهمان : " آسیب شناسی تشکلهای صنفی معلمان "
گذشته، برنامهای برای آینده و و استرس ناشی از معلم تریبونی برای همه
برچسب :
برنامه خاص برای آینده ناشی از تجربیات گذشته معلم