برگزیده ای از "نامه های عفیف"

برای نام بلندت ای دوست کوتاه ترین جمله ی عالم را مینویسم .مینویسم که بعد از تو کدام جاده مانده که از آن سراغ گامهای ترا نگرفته باشم .کدام رود خانه مانده است که به شوق زلالی کلماتت در آن نغنوده باشم برای تو مینویسم که در خیال و خاطره ام ماوایی ابدی داری


دنیا رابا همه ی زیبایی هایش بی تو شوق تماشایی نیست

 زیباترینم !

اکنون در کدام صخره ی خالی از گرمای چشمان من اشیانه ساخته ای که من هرچه سنگ می شناختم از تو بی خبر بودند . .از این روست که بر قامت هر سنگ یاد چشمان تو را زنده نگه می دارم وبرای دوری از تو مرثیه های بسیار بر آن ها می نویسم . دل هر سنگ را به تنهایی خویش آگاه میسازم .چرا که سنگها خاموشند و سخت

تنها به شوق قلب نا مهربانت بر دل هر سنگ که رسیدم داغ تورانهادم . وبر دل خویش داغی ابدی تر.

 

برای تو مینویسم ای دورترین از من واز دستانم بی خبر ترین .

که بعد از تو هیچ سر انگشتی را جرات آن نبود که برقایق دستان نازک من بادبان برافرازد  . وهیچ لبی را اجازه ی آن که نام مرا ببرد .چرا که در دل لبان تو نامم دیریست گم گشته است و من گم شده ای که پیدایی ام را جز برای تو نمی خواهم .

 

دور م از تو .مثل کوچ پرندگان از دست رفته در آغوش بادها . مثل اشک پروانه ها میان گلبرگهای زرد بابونه .دورم ازتو واز همه ی شهدهای ناچشیده در این جهان .

 آبشار شانه هایت را چقدر دوست داشتم وقتی از آنها به زمین می ریختم و می پراکندی ام تا دانه های عشق ترا بارور سازم چه دشتی میشدم چقدر آواز در من زنده می شد و چقدر شعر در دلم می جوشید و چقدر چشم آهو می دیدم که از کنار اشکها ی ناپیدای دو چشمانت می دو یدند . چقدر سرم از پیکرم جدا می شد بر ابرها قدم می نهاد چقدر دلم در عمق زمین پیش میرفت چقدر دستانم شاخه ی در خت میشد چقدر گام هایم ترانه ی عبور می سرود .

آه اکنون نیز نمی شود گفت که چقدر ....

چرا که نوشته هارا بادها غارت می کنند و چشمان هراس و لبان نصیحت برسر آنها پاسبان می نهند .

روزی اگر فر صت شد و تمام مردم سیاره زمین در خواب بودند به سمت تو می آیم وبرای ابد در دل غارهای دلت ماهی کوچکی می شوم .در زمستان و تابستان برای تو می مانم وبرای تو می نویسم .  برای تو مینویسم .می نویسم که ....

میدانم که می دانی چه می خواهم نوشت وچه می خواهم سرود و در کدام سرزمین خواهم که ماوا ساخت و درکدام خاک سر آن دارم که بمیرم ....


مطالب مشابه :


نامه ای به یک (مثلا) دوست

نامه ای به یک (مثلا) دوست. تازه فهمیده ام این واژه ی مثلا عجب کلمه ای است!!! که می توان بوسیله ی آن چیزهایی را به بعضی از آدم ها نسبت داد که نمی توانند یا نتوانستند آن




شيوه ي نگارش نامه هاي دوستانه (خصوصي)

شيوه ي نگارش نامه هاي دوستانه (خصوصي): - براي نوشتن نامه ي دوستانه ، كاغذ خوب و پاكيزه و مناسب انتخاب گردد ، ‌زيرا كاغذ كج و معوج ، چروك و تاشده و كوچك برازنده




برگزیده ای از "نامه های عفیف"

برگزیده ای از "نامه های عفیف". برای نام بلندت ای دوست کوتاه ترین جمله ی عالم را مینویسم .مینویسم که بعد از تو کدام جاده مانده که از آن سراغ گامهای ترا نگرفته باشم .




نامه دوستانه.

نامه دوستانه. سلامي. پيچيده با گل ياس و گل شب بو ". در دل شب از دل شبم. به نور به خورشيد به مهتاب به طلوع به افق به سپيده که امروز بيش از هر روز در آرزويش بودم.




نامه ی پنجم

نامه ی پنجم. عزيز من! « شب عميق است؛ اما روز از آن هم عميق تر است. غم عميق است اما شادي از آن عميق تر است». ديگر به ياد نمي آورم كه اين سخن را در جواني در جايي خوانده ام،




طریقه نوشتن نامه اداری و رسمی ( فوری)

وقتی برای اداره و یا ارگان یا شخص مهمی نامه می نویسیم که رابطه کاری با او داریم از نامه اداری استفاده می کنیم در چنین مواردی نمی شود از نامه دوستانه استفاده کرد و این




نامه دوستانه یک دوست

نامه دوستانه یک دوست. سلام - دوست گرامي بخاطر اينكه با حوصله پاسخ مرا نوشتيد از شما تشكر مي كنم و اما اينكه مرا بسيجي مخلص ناميديد بخاطر حسن ظن شماست وحال




نامه اداری

اخبار دل - نامه اداری - اخبار. ... نوشتن نامه اداری چیزی نیست که بتوان به صورت گام به گام آن را آموزش داد بلکه می شود با ذکر نکاتی چند و نشان دادن مثال به نوشتن صحیح




نامه انگلیسی نوشتن - دوستانه

نامه انگلیسی نوشتن - دوستانه. I heard through the grapevine that business is going well there. Rumor has it that you guys are just about to close a big deal with




شيوه نامه ي نگارش نامه هاي رسمي و اداري

نامه هاي رسمي و اداري نامه هايي هستند كه فردي كه در اداره يا يا سازماني به كار اشتغال دارد براي شخص ... 5) نامه ي اداري بايد بدون خط خوردگي باشد و حتماً پاك نويس شود.




برچسب :