لباس کردی نجابت و چالاکی
بومیان اولیه پس از دوره غار نشینی نخست روستا را بنا کردند، سپس قلعه های مستحکم را ساختند و پس از آن شهرها را ایجاد کردند که با دیوارهای مستحکم محصور شده بودند. از این رو طبیعی است که انسان مطابق تصویر خشن مکانی که به او معاش و امنیت ارزانی می دارد، نوع لباس خود را تعیین کند. همچنین سرما و گرما، پستی و بلندی، خشکی و رطوبت هر منطقه زندگی ساکنان و پوشش مردم آن منطقه را تعیین می کند. از طرفی رنگ پوست، استخوان بندی و شکل اندام که بسته به شرایط محیطی است، روحیات ویژه ای را در هر کدام از انسانها ایجاد می کند که در ایجاد فرهنگ خاص آن قوم خود را نمایان می کند و طبیعت به جز تأثیرات اولیه که بر تکوین مناسبات اجتماعی می گذارد به عنوان گهواره نسلها، عصاره ذات خود را در وجدان آیندگان نیز می چکاند. راز نوعیت تکاپوی ملتی دیرین با تاریخی کهن، داستانی شیرین و بسیار طولانی است که در حافظه تاریخی انسانهایش موجود و مستدام است.(( پیکر عاطفی آدمی همچون تاریخش قدیم است .)) در اعماق وجدان تمامی سلول های انسان راز دیرینگی نسلش همچون برنامه های کامپیوتری نهفته است. شاخ و برگ تربیت و تأثیر جدید ارتباطات بر ساقه و تنه وریشه فیزیکی و اجتماعی اولیه آدمی می روید و همزمان با افزایش عمر درخت جامعه، ریشه و تمامی پیکر آن نیز قوام مجدد می یابد. آبوویان یک مؤلف ارمنی گوید: ((اگر کردان در زندگی بیشتر یک جانشین می بودند می شد ایشان را به معنای درست کلمه پهلوانان مشرق زمین نامید. خلق و خوی جنگجویی، راستی و درستی، شرافت و فداکاری بی حد و حصر نسبت به رؤسای قوم، وفای به چون و چرا به قولی که می دهند و مهمان نوازی، حس انتقام جویی و خصومتهای قبیله ای در بین نزدیکترین خویشاوندان، عشق و علاقه به غارت و راهزنی، ( با سقوط ساسانیان و آمدن تازیان زمام فرمانروایی ایران به دست بیگانگان افتاد، ایرانیانی که تن به خواری و انقیاد نمی دادند به کوهستان کشیدند. زندگانی سخت کوهستان همراه با محرومیت از همه وسایل آسایش، از این موه نشینان مردمانی تربیت شدند که صدها سال با قدرت به زندگی خود ادامه دادند و چون هرگز اطاعت از فرمانروایان محلی که معمولاً اجنبی و یا دست نشانده اجنبی بودند، نمی کردند به صفت راهزنی مشهور گردیدند و در چشم شهرنشینان جن زاده جلوه گر شدند. این همان عاملی است که مورخان اولیه را بر آن داشته تا هر یک بقدر توانایی خود درباره نژاد این قوم به تحقیق پردازند و قلم فرسایی کنند و در آثار خود حکایات عجیب و نسبتهای غریب به کردان داده شود و حتی بعضی از آنها پا را فراتر بگذارند و کرد را جن و دیو معرفی کنند. ) و احترام بی اندازه به زن از صفات بارز و از خصایص مشترک ملت کرد است.
یافته های باستان شناسی نشان می دهد که کشور باستانی ایران منشاء شکل گیری فن نساجی بوده است. همچنین ایرانیان در دورانهای مختلف تاریخی طلیعه دار نوآوری و خلاقیت جدید در این زمینه بوده اند. اختراع فن پاچه بافی مستلزم پیش شرطهایی است که از جمله آنها وجود گله های حیوانات دارای پشم است. تحقیقات مکنزی در 1974 میلادی نشان می دهد که منشأ گوسفندان اهلی جهان گله های وحشی موجود در ایران به ویژه کردستان بوده است. نتیجه اهلی شدن گوسفند در ایران اختراع ریسندگی و در پی آن پارچه بافی بوده است. تبدیل پشم و گیاه به نخ احتیاج به وسیله ای به نام دوک دارد. هزاران دوک سنگی و گلی از جنس گِل رُس پخته که در کاوشهای باستان شناسی ایران پیدا شده، نشان می دهد که ایرانیان از حدود یازده هزار سال پیش با اهلی کردن گوسفند به پارجه بافی با استفاده از پشم و از حدود شش هزار سال پیش به انجام این مهم به وسیله الیاف گیاهی آشنا بوده اند. هنر بافندگی در ایران مراحل تکاملی چندی را در هزاره های چهارم تا اول پیش از میلاد پشت سر گذاشته است. شواهد بسیاری از به کارگیری انواع پوشاک در دوره های مزبور در حکاکیهایکشف شده در محوطه های تاریخی به دست آمده است دیاکنف در کتاب تاریخ ماد طرح مردی را در نقش برجسته های آشوری از، دور ـ شاروکین و نینوا، ارائه داده است که آنها را مادی می داند و با نوشته هردوت مطابق و موافق می شناسد. در نوعی از آن که همه محققان در آن اتفاق نظر دارند مردانی هستند با کلاهی نمدین، پیراهنی بلند تا به زانو و نیز شلواری گشاد با دمپای جمع شده است که یادآور دوری،از شلوارهای کُردی امروزی می باشد و کفش آنان نیز تا بالای زانو و زیر پیراهن است و با بند بسته می شود و این یادآور دوری از (( پووزه وانه ))می باشد که کردان تا زیر زانو و روی پاچه رانک می بندند ( هردوت پراهن تا به زانو، نیمتنه از پوست گوسفند و پا افزار بلند و نواری که از بالای پیشانی موی سر را می بستند، ذکر کرده ) .
لباس مردانه به نام ((چوخه و رانک )) که از موی نرم و لطیف نوعی بز بنام ( مه ره ز ) ساخته می شود و در فصلی قابل استفاده است. که با (( پووزه وانه ))می باشد تا زیر زانو و روی پاچه های (( رانک )) را می پوشاند و شال پنج یا شش متری که به دور کمر بسته می شود. ( سبکهای ویژه ای برای بستن آن وجود دارد که حاکی از قداست و نفوذ آیینهای باستانی در پوشش کردی است ) نمایی از چالاکی و هیبت و سرنوشتی ناملایم و مملو از ستیزه و مقابله را به تماشا می گذارد و پوشش پا " کلاش " یاگیوه کفشی بسیار راحت و زیبا است که در آن تهویه هوا به راحتی انجام شده و هیچگونه بوی نامطبوعی ایجاد نمی کند.
این کفش به دست خود آنها بافته می شود. این لباس در عین حال زیبا، گویی برای رقص و رزم طراحی گشته و در رقص به نمایش محکمتر قدمها کمک می کند. ترکیب این دو لباس با خصوصیات کاملاً مجزا و از طرفی تفاوت رفتار نرم زنانه با حرکات پر انرژی و خشن مردانه گویی نمودار فراز و نشیب کوهها و دره های این سرزمین است و اگر رسم شود بی شک به یک رشته خط شکسته می ماند. این نمودار کلی روحیات رقص کردی است که آهنگ توأم با آن نیز ریتمی همخوان با ماهیتش دارد. گشادی و آزاد بودن لباس دلیل بر کوهستانی بودن محل سکونت کردهاست؛ زیرا این وضعیت منع و محدویتی در حرکت آنها ایجاد نمی کند و با این لباس سبک که او را نیز زیبا جلوه می دهد، می تواند هر کاری را که لازم باشد انجام دهد.
لباس هر چقدر آزادتر و بزرگتر انتخاب شود هیبت خود را از دست نمی دهد. کردها و کوهها از هم جدایی ناپذیرند. می دانیم هوای مناطق کوهستانی و مرتفع در بیشتر ایام سال سرد است و کوهها میهمان برف و زمستان طولانی هستند. بدین جهت گرما در نظر ساکنان آن اهیمت فراوانی دارد و اینجاست که آدمی با نیروی اندیشه، قوانین را به خدمت می گیرد و احکام طبیعت را قابل تحمل می کند. او آتش را می یابد. آتش نقطه تحول تمدن بشری است و قدمت تمدنها به قدمت آشنایی آنها با آتش بستگی دارد. در مناطق کردنشین، آتش از حرمت بسیار زیادی برخوردار است. طبق یک ضرب المثل قدیمی، به والدینی که اولاد پسر دارند می گویند : (( اجاقش روشن است )) چرا که پسرها قادر به روشن نگه داشتن اجاقها بودند. نگهداری از آتش برای مبارزه با قهر طبیعت از وظایف بسیار مهم کردان به شمار می رفته و آن را فروغ ایزدی دانسته و پرستش می کردند.
خواص روانی آتش در ذات روح رنگ قرمز . زرد آن نهفته است. حضور و تداوم ملتی بر سینه یخزده کوههای کردستان به اتکای " جانی گرم و پر انرژی " همچون آتش مقدور شدهو این اقلیم ایجاد می کند که ساکنانش با حرارت برقصند، فرمهای گرم و نیرومند را در بافته هایشان قرار دهند و خواهان رنگ قرمز و زرد باشند. کرد در طول تاریخ این دو رنگ را دوست داشته است، لباس اکثر زنان کرد از این دو رنگ تشکیل شده است و در اشعار عامیانه و فولکلور تیز نقش دارند.
بووی سمل و میخه ک لیباس زه رد و سوور
بووی گولی کویسان، بووی شه وبو و چنوور
در نقش برجسته آشوری در نینوا که مادی ها را می کوچانند، بانوان مادی و بچه ها نیز نقش داشته اند. بانوان پیراهنی بلند دارند و روپوشی کوتاهتر از آن پوشیده اند که این روپوش، گاهی چون شنل بدون آستین نشان داده شده است. موی سر بانوان همگی تابیده و بافته و نیز در پشت سرشان آویخته است. مُهری از دوره پارسی ها در دست است که بانویی را نشان می دهد تاجی بر سر دارد و بر روی یک کرسی نشسته و گیسوان بلندش به پشت سرش آویخته است و پیراهنی از نوع پرچین و مجلل مردان پارسی بتن دارد و بعلاوه به زنانی دیگر از دوره پارسیها برمی خوریم که از پهلو بر اسب سوارند. اینها، چادری مستطیل (( مثل ماشته زنان کرد )) بر روی همه بدن خود افکنده اند و زیر آن، یک پیراهن بلند، پوشیده اند که تا مچ پا می رسد. شکوه و عظمت دربار ماد، پوشاک پرچین و مجللی را که بر اثر مهارت دوزندگان با ذوق به وجود آمده بود به جانشینان خود پارسی ها و هخامنشی ها منتقل نمود.
در زمان اشکانیان نیز چادرهایی که در آثار و مجسمه ها و نقوش دیده می شود مستطیل شکل بوده که به صورت استوانه درآوردند. از پاریریک سیبری، فرشی از عهد هخامنشی به دست آمده و روی آن زنهایی نقش شده است که لباس پرچین مردان ماد و پارس را پوشیده اند، اختلافی که در میان لباس بانوان با مردان دیده می شود فقط تزئینات پیش سینه و شکل یقه آنهاست. از مقایسه نقوش سنگی آناهیتا در نقش رستم بنظر می رسد بانوان دوره ساسانی، پیراهن بلند و بسیار پرچین و فراخ پوشیده اند و گاهی آن را به وسیله نواری در حوالی زیر پستانها جمع کرده می بستند (( مانند جلیقه زنان کرد " سوخمه " )) این پیراهن پرچین و بلند، آستین های بلندی نیز دارد. همچنین در طاق وسان در سردر بزرگ تصویر فرشته ای در نهایت زیبایی و خردمندی ترسیم شده که پیراهن بلندی مثل پیراهن بانوان کرد به تن دارد. در محوطه آثار باستانی آن شش سر ستون باستانی وجود دارد که چهار عدد آنها از بیستون جهت نگهداری به اینجا آورده شده است سه سر ستون از چهار سر ستون منقوش است و از زمانهای دور در طاق وسان هستند. بر سطح یکی از سر ستونها که در جهت مخالف نقش شاهنشاه قرار دارد نقش الهه آناهید ( آناهیتا) دیده می شود.
آناهیتا جامه ای فاخر و پرچین بر تن دارد و شنلی ستاره نشان که تا آرنجهایش را پوشانیده است و روی دوش خود انداخته و از جلو بر روی سینه بسته شده است (( مانند لچک زنان کرد )). نیم تاجی که در بالای آن نقش خورشید با نوارهای مواج است بر سر دارد و از زیر آن رشته های بافته شده گیسو بر دوش و سینه اش افتاده است که این نیز یادآور سرون و گیسوان بافته شده زنان کرد می باشد که در نزدشان کوتاه کردن گیسوا بدیمن می باشد و حتی ضرب المثلی است که اگر دختر یا زنی حرکتی غیر اخلاقی انجام دهد با تعجب به او گفته می شود " گسید بورن " یعنی گیسوانت را ببرند.
پوشش امروزی زنان کرد، که به گزارش مجله کردی زبان " سروه " جایزه زیباترین لباس جهان را در سوئد دریافت کرده، از یک قواره پنج متری پارچه لطیف و رنگارنگ درست شده که یک متر آن برای آستینها و بالا تنه کافی است و بقیه پارچه از کمر به پایین صرف پوششی پرچین می شود. روی این پیراهن، شالی ره به طول پنج تا ده متر به دور کمر می بندند که به خوبی ارتباط بصری را میان دامن پر چین و بالاتنه صاف و چسبیده به بدن برقرار می سازد. " که وا " یا " سوخمه " که مدلهای آستین و بی آستین کت کوتاه زنانه هستند معمولاً روی پیراهن پوشیده می شود. پارچه توری با دوختی تقریباً مثلثی با دو و نیم متر طول که " لچگ " یا " دسمال" نام دارد، شانه ها و سر زن کرد را می پوشاند. پارچه شلوار زنها کرد از جنس زری یا چیت است و با چهار و نیم متر طول به صورتی گشاد دوخته می شود که پاچه ها و کمر آن با کش جمع می شوند. این شلوار پف کرده به چتر شدن پیراهن کمک می کند. کمپوزسیون این همه پارچه با بافت و دوخت متنوع به حدی زیباست که هر هنرمندی را به شگفتی وامی دارد؛ مخصوصاً هنگامی که بر تن خالقان آن در مراسم عروسی به رقص درمی آید جلوه ای می یابد که به تنهایی می تواند سوژه نقاشی، فیلم، و تصویرهای شعری گردد. خالقان بافته های پر رمز کردی در زمینه ساختن و ایجاد بهترین پوشش برای خود، کمال هنرنمایی را به خرج داده اند. لباس زن کرد علاوه بر حجابی کامل و مناسب در مهمترین جنبه های خود یعنی زیبایی به تکامل رسیده است. این لباس به مفهوم محدود بعضی از جوامع، حجاب را متحمل نشده و حجب و حیای او درونی و واقعی است و در قید پوشیدن چادر نیستند. زن کرد در عین لوند و خوشرو بودن پاکدامن است.
عشق به استفاده از رنگهای طبیعی و ملون، نقوش و تزئینات در لباسها به دلیل حضور دایمی کرد در دامن طبیعت و آشنایی او با آتش، آتشکده، بناهایش و عوامل طبیعی مانند کوه، رود، درخت، گل و گیاه، پرندگان، بعضی جانوران و حیوانات، برف و... می باشد و این نمایانگر رابطه تنگاتنگ آنها با طبیعت است.
همچنان که گفتیم از همان دورانهای اولیه، انسان بر روی طرح لباس و سبک معماری تأثیر گذاشته و خود نیز از این دو عامل تأثیر پذیرفته است. لباسها و بناهای مصر باستان از این امر حکایت دارد که ذهن فراعنه مصر همواره با اندیشه مرگ درگیر بوده، آنان دره نیل را به گورستان بزرگ سلطنتی تبدیل کردند. زاویه های تند گورهایشان بر تمام جنبه های فرهنگی، هنری و زندگی روزمره آنها تأثیر گذاشت. معبدها، قصرها، پوششهای سر، لباس راهبه ها و رقاصان، برده ها و سربازان، همگی منعکس کننده مشغله ذهنی هراسناک فراعنه درباره گورستانهای باشکوهشان بودند. مصریها نمونه ای کلاسیک از تأثیر سبک معماری بر طرح لباس است. اما مرگ در این ملت دلمردگی ایجاد نمی کند که روح خود را به آن بسپارند و حتی در عزای عزیزان خود (( چه مه ر چووپی )) رقصی که کاربرد شادمانی دارد به کار گرفته می شود در این رقص مردان سورانی هایشان را آبی کرده و آن را آویزان می کنند ( رنگ سوگوای کرد آبی است ) اگر چه اینها دیگر آن رقص شاد نیست، ولی اینکه دو واقعیت مرگ و عنایت به نیاز واقعی پیگیری مجدد حیات در یک ترکیب حضور دارند، به نظر می رسد از زمان باستان تا کنون این قوم به آموزه های دینی هر مرگ را بشارت تولدی دیگر دانسته اند، یونانیان و رومیان آزاداندیش نیز به اندازه مصریان برای یک شکل کردن لباسها و بناها کوشش می کردند. البته برای تشخیص دادن این مطلب کمی دقت و باریک بینی لازم است، اما بی شک بین این دو رابطه وجود دارد.
چین لباسهای آنها تقریباً به صافی شیار ستون بناهایشان بود و حالت عمودی لباسهایشان به ستونهای برآمده از زمین شباهت داشت. حتی عادی ترین لباسشان نیز حالتی از نظم داشت، حالتی که اهمیت کاربردی و مژثر آن درست به اندازه اهمیت شکل و رنگ معابد است. در ایران نیز شکل بدن انسان در اثر لایه گذاری زیاد لباس و پارچه های بسیار حجیم و آذینها و ریزه کاریهای باشکوه بیش از پیش دستخوش تغییر و دگرگونی شد. برجهای بلند آتشکده، طاقهای کمانی و ستونهای قطور و نسبتاً ساده، خطوط بلند لباسها و آستینهای آویزان ( سورانی لباس مردان و فقیانه لباس زنان کرد ) و نیز در طرح ساده اشکال منعکس شد.
پوشش اصیل کردی تاریخ حیات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی پوشیده آن به زبان تصویر است. و این طرز لباس در تمام دورانهای حکومتی و تحت شرایط های مختلف تغییر نکرده است. کوتاه سخن این که لباس کردان از محیطی که در آن می زیسته اند و طبیعت بکر آن و تأثیرپذیری این البسه از زمان ماد تا دوره ساسانیان مشهود است و با پیشرفت صنعت پوشاک امروز لباسهای دیگر نیز به تن می پوشند.
اما لباسهای سنتی زنان کرد به شرح زیر است :
1- شه یو (( کرواس ـ گجی )) ( پیراهن ) 2- ژیر شه یو (( ژیرکراس) ( زیر پیراهن ) 3- پاپوش (( پاوره)) ( شلوار محلی )
4- سرون (( سرووین )) ( سربند ) 5- زیون (( کوا )) ( پالتو ) 6- ماشت (( به تیه چتفه )) ( نوعی چارد عبا مانند )
7- گل ونی (( هه وری )) ( روسری، نوعی دستمال رنگی ) 8- مشکی (( بیم )) ( نوعی دستمال سر ) 9- سخم (( سخمه )) ( جلیقه) 10- خفتان (( سلته )) ( نوعی جلیقه نیم تنه آستیندار زمستانی ) 11- کو له نجه ( لباسی بلند و پالتو مانند زمستانی )
12- لچگ ( پارچه ای نازک و توری مثلثی شکل که روی شانه ها انداخته می شود 13- فیس ( کلاه ) 14- فقیانه ( بخش زایده مانند مثلث شکل درازی که به آستین کراس متصل است ) 15- ...
لباسهای سنتی مردان :
1- چوخه ورانک ( بلوز و شلوار ) 2- تیرمه ( شال کمر ) 3- سورانی (( فقیانه )) 4- سروین ( سربند ) 5- کو له بال (( که ره ک )) ( کپنک ) 6- فه ره نجی ( پستک) 7- پوزه وان 8- گوروا (( گوروی )) (جوراب پشمی )
9- جامانه ( دستمالی است که دور سر پیچیده می شود ) 10- قه وا ( قبا ) 11- کلاو ده زمال ( کلاه و دستمال )
12- سخمه ( جلیقه ) 13- عرق چین 14- به تیه 15- ...
مطالب مشابه :
سرفصل دی وی دی آموزش خیاطی خانم سیما عمرانی
آموزش دوخت آستین کیمونو و آموزش یقه دراپه ، آموزش چپ و راستی یقه دراپه ، آموزش روپوش
رمان سيندرلا به سبك امروزي10
یه نگاهی به ژوبین انداختم یه نگاهی به روپوش یقه ی روپوش و درست کرد و با یه شالی هم
چگونه خوش تیپ شویم؟
برای مثال پوشیدن یک روپوش پشمی با یک روسروی از روسری شالی لباس یقه هفت و قلبی شکل
رمان گناهکار - 38
با همون شالی که تو با حرص از یقه توی مشتم نفهمیدم چطور به سمتش هجوم بردم و روپوش
لباس طبقات مختلف عصر قاجار
بعد از رسم شدن کلاه غالباً شالی بر گرد آن یقه برگردان با پوشند 2- روپوش گشاد و بلند
گناهکار 36
لبام تو حصار شالی بود که دور و اون یکی روپوش پزشکی سریع یقه تو مشتم فشارش
گناهکار241و242
شده از ه*و*س ارسلان و رو شونه و بازوهای برهنه م حس می کردم با همون شالی روپوش پزشکی یقه
لباس کردی نجابت و چالاکی
پیراهنی بلند دارند و روپوشی کوتاهتر از آن پوشیده اند که این روپوش یقه آنهاست. از شالی
نیکیتا 6
مارال پوفی کشید و آخرین دکمه مانتو را هم بست ، شالی به سر کرد و آرام و بی صدا از خانه خارج
برچسب :
روپوش یقه شالی