سرزمین عربستان
كشوري كه امروز عربستان سعودي ناميده مي شود، سرزمين وسيعي به وسعت ٢٢٤٠٠٠٠ كيلومتر
مربع است، كه بخش بزرگي از جنوب غربي آسيا را تشكيل مي دهد . در واقع عربستان شبه جزيره
بزرگي است كه از مشرق، جنوب و مغرب به خليج فارس، درياي عمان و درياي سرخ محدود است، و
به همين دليل در متون قديم فارسي اين سرزمين را جزيره العرب ناميده اند . كشورهاي عراق و اردن
هاشمي در شمال، يمن و عمان در جنوب و امارات متحده عربي در جنوب شرقي همسايگان عربستان
سعودي هستند.
بخش عمده اي از مساحت اين سرزمين را صحراهاي خشك و سوزان تشكيل مي دهد . رْبع الخالي به
وسعت ٦٥٠٠٠٠ كيلومتر مربع در بخش جنوب شرقي عربستان بزرگترين ريگزار جهان است، و دو
صحراي بزرگ نافود و دهنا در بخش شمالي قرار دارند . عربستان در حاشيه داراي كوههاي كم
ارتفاعي است كه همه جا به موازات ساحل كشيده شده اند، و جبل السودا با ارتفاع ٣٢٠٧ متر از
سطح دريا بلندترين كوه عربستان بشمار مي رود.
نزول باران بعلت عدم وزش بادهاي دريايي از ١٠٠ ميليمتر افزون نيست و هيچ رودخانه دائمي در
عربستان وجود ندارد.
جمعيت اين كشور نزديك به ٢٦ ميليون نفر است، كه از اين عده، شش ميليون تن از كشورهاي
ديگر بدانجا مهاجرت نموده اند . از ساكنان اصلي عربستان ٩٠ درصد عرب و ١٠ درصد از نژاد
آسيايي- آفريقايي هستند، كه از كشورهاي هند، اندونزي، ايران، تركيه و قاره آفريقا به آنجا رفته اند.
رياض پايتخت عربستان و مكه و مدينه دو شهر مهم ديگر آن هستند.
امروز ساكنان ليبي، مصر، سوريه، لبنان، عراق و برخي كشورهاي ديگر عرب ناميده مي شوند . اين
وجه تسميه خطاست، و سبب آن، گسترش آئين اسلام و زبان عربي و از ميان رفتن هويت تاريخي و
قومي مردمان اين سرزمينها است . در روزگار قديم واژه عرب خاص باديه نشينان جزيره العرب بوده
است. قديم ترين سندي كه در آن به ((اعراب)) اشاره رفته، يك سند آشوري متعلق به ٨٥٠ سال
پيش از ميلاد است كه ((اعراب)) را عشاير ساكن شمال عربستان دانسته است.
در اين سند تاريخي آمده است كه شتر قريب به ٥٠٠ سال پيش از آن توسط اعراب اهلي شده و
پرداخت خراج توسط آنها به پادشاه آشور، با تقديم شترها صورت مي گرفته است.
در باره سرچشمه نژاد اعراب، مطالبي مفصل و مْشبع در تاريخ هاي قديم اسلامي نظير تاريخ طبري و
ابن اثير و جز اينها رفته، كه آوردن آنها در اين وجيزه، جز اطاله كلام ثمري نخواهد داشت.
اما آنچه در ميان اعراب امروزين مشهور و رايج است، آنست كه آنها معتقد به دو شاخه نژادي قحطاني
و عدناني هستند، و هريك از قبايل عرب خود را به يكي از اين دو شاخه منسوب مي كند . قحطانيان
خود را از تبار ((قحطان))، رجل بزرگ و يكي از پيشوايان قبايل عرب در روزگار باستان مي دانند كه
در جنوب غربي جزيره العرب ميزيسته است . عدنانيان بر آنند كه جد قديم آنها ((عدنان)) بوده كه در
بخش شمالي جزيره العرب ظهور كرده است.
مورخان اسلامي نسبت پيامبر اسلام را به عدنان مي رسانند . ابن اثير در بخش نژاد نامه پيامبر خدا
مينويسد: ((نژاد نامه پيامبر خدا تا عدنان فراز مي آيد . هيچ يك از نژاد شناسان اختلافي ندارند كه
نژاد وي به ((مُعد بن عدنان )) ميرسد. از عدنان به بالا، دستخوش ناهمخواني بسيار سخت است كه از
ياد كردن آن سودي بدست نمي آيد.))
قحطانيان جنوب عربستان خود را اعراب اصيل و عدنانيان شمال را نژاد غير اصيل و ((عربي شده)) ))
ميدانند. اما آنچه ويژگيهاي اعراب اصيل است، كه عبارت از قامت بلند و بيني عقابي و صورت
استخواني است در شمال ديده مي شود، و جنوبي ها با قامتهاي كوتاه تر و صورتهاي گرد، به مردمان
اتيوپي شبيه تر هستند تا نژاد اعراب اصيل، از اين گذشته زبان كلاسيك عربي كه مورد استفاده قرآن
واقع شده، در مركز و شمال عربستان پديدار شده است.
سرزمين عربستان به جهت فقدان مراتع وسيع و دشتهاي حاصلخيز و رودخانه هاي دائمي، شرايط
مناسب توليد مدنيت و شهرسازي را نداشته است . به همين دليل ساكنان اين سرزمين بصورت قبايل
پراكنده مي زيسته اند كه در جستجوي مراتع و چشمه هاي آب در حركت مدام بوده، و از طريق
شترداري و چوپاني و استفاده از توليدات آنها ادامه حيات ميداده اند.
به حدود ١٢٠٠ سال پيش از ميلاد، مدنيتي نه چندان بزرگ در جنوب عربستان امروزين شكل
گرفته، كه اصطلاحًا تمدن صبائي خوانده مي شود . اشاره به ((پادشاهان صبا)) در آثار بازمانده از
تمدن آشور، بر جاي مانده و در تورات نيز در سه مورد به مردمان صبا اشاره شده است.
صبائي ها مردماني از نژاد سامي بوده اند كه از سرزمين يمن امروز وارد جنوب عربستان شده و
تمدني بوجود آوردند . پايتخت پادشاهان صبا شهر ماريب بوده و آثار سدي كه به منظور آبياري از
سنگ ساخته بودند، هنوز برجاست . اين سد كه ١٨٠٠ متر طول داشته، قادر به آبياري قريب به 1600 هکتار زمین بود.
مردم صبائي در كار تجارت بسيار موفق بودند و مال التجاره خود را توسط كاروانهاي شتر كه در
حدود ١٤٠٠ سال پيش از ميلاد اهلي شده بود، حمل و نقل مي كردند . راه تجاري از جنوب عربستان
آغاز شده و از كناره هاي بحر احمر تا مصر ادامه داشته است . مال التجاره ها از قبيل ادويه و طلا و
چوبهاي كمياب، نظير آبنوس و پارچه هاي هندي و پشم و پوست حيوانات از كشور هندوستان و
آفريقا به جنوب عربستان حمل شده و از آنجا توسط كاروانهاي شتر به مصر و يونان و روم ارسال مي
شده است.
كندر و مْر (دو صمغ كمياب ) متقاضيان زيادي داشته است . در يونان و مصر، كندر را بر روي آتش
ريخته و در مراسم مذهبي مورد استفاده قرار مي داده اند . راه تجاري مذكور را در آن روزگار راه
((طلا و كندر)) مي ناميده اند.
تمدن صبا توانست مستعمراتي در آفريقا بدست آورده و مناسبات بسيار نزديكي با كشور اتيوپي برقرار
نمايد. اهل صبا به خدايي ناديده معتقد بودند، كه آنرا ((الماقه)) مي گفتند، كه به خداي ماه تعبير
شده است. تمدن صبا تا قرن دوم ميلادي دوام يافت و در همان زمان توسط تمدن ((حْمير)) از ميان
رفت. حْميري ها مستملكات صبا را گرفتند و منطقه جنوب عربستان و يمن زير سيطره آنها قرار
گرفت. حميري ها تا سال ٥٣٠ ميلادي بر آن مناطق حكم مي رانند و در اين تاريخ است كه حبشي
ها به يمن حمله برده و آنجا را متصرف شدند.
نجاشي پادشاه حبشه كه بر آيين مسيح بود، به تحريك روميان سپاهي به سرداري ابرهه (ابراهيم) به
يمن گسيل داشت . ابرهه سپاه اهل يمن را شكست داد و در قتل عامي كه نمود، يك سوم مردم آن
ديار را مقتول ساخت و يك سوم ديگر را به اسارت به حبشه فرستاد.
پس از درگذشت ابرهه برادرش مسروق به پادشاهي رسيد . در زمان او شخصي به نام سيف ذي يزن
به خدمت انوشيروان رفته و در نجات يمن از سلطه حبشيان استمداد كمك كرده است . خسرو
انوشيروان ٨٠٠ تن از مردان دلير را كه زنداني بودند، به فرماندهي وُهرُز به نجات يمني ها گسيل
نمود.
بنا به گزارش ابن اثير، مسروق با صد هزار نفر از حبشيان و حميريان وارد جنگ با ايرانيان شد . وُهرُز
دريا را پشت سر گذاشت، و فرمود تا كشتي ها را بسوزانيدند . سپس خطاب به لشكريان خود گفت:
اكنون دو راه در پيش داريد، يا پيروزي بر حبشيان يا مرگ . كوتاه سخن پادشاه حبشيان، مسروق، كه
بر فيلي سوار بوده و ياقوتي بر پيشاني داشته، به زخم تير وُهرُز به قتل رسيده و ايرانيان با شكست
دادن حبشيان و بيرون راندن آنها بر يمن حاكم شدند.
ايرانيان تا پيدايش اسلام و سقوط ساسانيان بر يمن حكم مي راندند، و اعراب دوران اسلام آنان را
آزاد زادگان) ميخواندند. ) Bani Here ((ابناء احرار)) يعني آقازادگان مي گفتند، و به سرياني
تا كنون رابطه تمدن هاي صبا و حمير با اعراب روزگار اسلام به درستي معلوم نشده است . فقدان
دانش آموزي و كتابت نزد اعراب پيش از اسلام، سبب شده است كه اسنادي قابل اعتماد در باب
حقايق احوال اعراب آن روزگار بر جاي نماند، و آنچه از دوران جاهلي عرب به دست ما رسيده، از
طريق نقل قصه ها بوده كه سينه به سينه از نسلي به نسل ديگر منتقل گشته و در بعضی تاريخ هاي
نخستين اسلامي انعكاس يافته است.
نفي و انكار ارزشهاي دوره هاي حيات اعراب پيش از اسلام توسط مسلمين به منظور بر كشيدن
ارزشهاي اسلامي، عاملي در از ميان بردن آثار گذشتگان بوده است . دكتر زرين كوب در اين باره
چنين نظر داده است : ((امر ديگري كه نيز موجب ابهام و آشفتگي تاريخ قبل از اسلام عرب شده
است، ظاهرًا آن است كه مسلمانان از همان آغاز ظهور اسلام همه كوشيده اند كه آثار و اخبار جاهليت
را محو كنند، تا مگر از آن دوران كه اسلام بدان خاتمه بخشيد و آن را عهد كفر و ظلم و شقاق
خوانند، خاطره اي باز نماند.))
باري، آنچه مسلم است آنست كه جامعه عرب روزگار جاهلي بصورت واحدهاي قبيله اي در جست جوي
آب و مراتع بهتر، جامعه اي پراكنده و متحرك بوده است . زندگي سخت و خشن صحرانوردي و پيكار
مداوم با عوامل طبيعي نظير گرما، سرما و طوفان هاي شن و مناقشات بين قبيله اي، امكان ايجاد
فرهنگ متعالي و تفكرات هنري و فلسفي را براي اعراب ميسر نمي كرده است.
شتر اين حيوان صبور و پر طاقت كه گاهي از آن به عنوان قايق صحرا ياد مي كنند، مهمترين عنصر
در حيات روزمره اعراب بيابان بوده است . شتر نه تنها وسيله حمل و نقل و سواري بوده، كه سرچشمه
حيات اقتصادي اعراب نيز بشمار مي رفته است . ميزان حشمت و شوكت شيوخ عرب مبتني بر تعداد
شتران آنها بوده است، و عرب بنا بر يك سنت قديم، وقتي تعداد شترانش به هزار مي رسيد، يك
چشم شتر نر را كه پيشرو قافله بود كور مي كرد، تا شترانش از چشم زخم بد انديشان در امان باشند.
عبدالحسين زرين كوب اهميت شتر را نزد اعراب چنين آورده است : ((جهيز زنان و خون بهاي مقتولان
را با شتر تعيين مي نمايند . از كثرت اسماء و القاب شتر در لغت عرب كه براي هر نوعي و هر سني از
آن اسم هايي ديگر دارد، اهميت اين حيوان در نزد آن قوم معلوم مي شود . نه فقط شير شتر
نوشيدني عمده عرب بشمار ميرفته است، بلكه گوشت آن غذاي مطلوب اوست. گذشته از آن از پوست
آن لباس مي دوزد، از پشم آن خيمه و چادر مي سازد، از پيه آن روشني بر مي افروزد و از دم آن
طناب محكم درست مي كند و حتا از بول آن پوست و چهره خويش را مي شويد و آرايش مي دهد.
اهميتي كه شتر نزد اعراب و انس و الفتي كه عرب به شتر داشت، در روزگار پيدايش شعوبيان ابزاري
جهت تحقير اعراب بدست داده بود. جاحظ از قول شعوبي ها چنين آورده است:
خوب مي دانيم كه خطيب ترين مردم جهان ايرانيان اند ......، و شما تازيان شتربانان و گوسفند چرانان
بوده ايد، و از آن روي كه شما ديرگاه با اشتران همزبان بوده ايد، بدان خو گرفته و زبانتان درشتي
پذيرفته و مخارج صوتتان غليظ و خشن گشته است تا بدانجا كه چون با هم نشينان سخن سر كنيد.مطالب مشابه :
لباس بچه آشور
و خارجی مختلفی لباس بچه تولید میکنن، اینجا میخوایم مارک ایرانی آشور رو که لباس
لباس بچه آدمک
لباس بچه اینم تلفنشونه که میتونین ازشون نمایندگی نزدیک منزلتون و لباس بچه آشور.
made in Iran
یک تولیدی لباس کودک است با تعدادی نمایندگی برندهای آشور اما تک و توک لباسهای بچه
بایدها و نبایدهای خرید سیسمونی
تولیدی لباس آشور با تولیدی لباس نوزاد و بچهگانه کپلپا 7 سال است که نمایندگی
هدایای آقایون خونه ی ما!
"پارس خزر" این طرفا نمایندگی لباس بچه آشور بچه ها ツ
نامهای ایرانی با ریشه آشوری
بیمه رازی نمایندگی متحول کننده ، تغییر دهنده ، مشتق از واژه آشور رنگ مناسب لباس بر
انیشتین
(اشور) نظریه بار شناختی: مدل لباس| نمایندگی فروش اس ام
سرزمین عربستان
بچه های آب و هواشناسی پرداخت خراج توسط آنها به پادشاه آشور، با آن لباس مي دوزد، از پشم
پوشش در ایران باستان
ܔ° خـــــادم بچه آن زمان یعنی آشور و بابل را ضعیف لباس زنان اشکانی
برچسب :
نمایندگی لباس بچه آشور