( دبستان شهید محمود خطیبی ناحیه 5 خراسان رضوی ) تجارب نوین و برتر تربیتی و آموزشی همکاران محقق سيد م

مقدمه :

 آموزش و پرورش همان طور كه از اسم آن پیداست تركيبي است از آموزش و پرورش كه متأسفانه در جامعه امروز ما نيست اهمیت و پارتیشن بندي آنها 8 به 2 يا 9 به 1 و يا كمتر است در حاليكه اگر ما بخواهیم جامعه ي علمي داشته باشيم ابتدا بايد پرورش يك كشور را اولويت قرار دهيم و با تلفيق آموزش و پرورش مسائل آموزشي را به صورت ملموس و كاربردي به فرزندانمان آموزش دهيم             چه بسا در كشور ما تحصيلكرده هايي وجود ارند كه با وجود تحصيلات بالا از نظر شخصيتي و پرورشي در رده هاي بالايي نيستند و اين خود نشان از اهمیت ندادن بعد پرورشي آموزش و پرورش در طول مدت تحصيل بوده است به اميد آنروز كه بتوانيم در قالب آموزش و پرورش به قله هاي موفقيت و پيروزي برسيم . انشاءا...

 و اما روش هاي نوين و تجارب تربيتي ...

چون قرار است در طول چند صفحه تجربيات و روشهاي موفق به كار گرفته شده را بيان كنم ناگزير ، مستقيم به بيان مسائل اصلي بدون مسائل جنبی خواهم پرداخت :

نكته اي كه در ابتدا بايد بگويم يك شعار ديرينه و قديمي است كه «محبوبيت و مقبوليت خواهند آورد» بنده با تجربه ي اندك10 ساله ام از زماني كه احساس كردم اگر بچه ها را دوست بدارند تمام كارهاي مرا چه خوب و چه بد انجام خواهند داد سعي كردم اول از همه در دل آنها نفوذ كنم چيزي را كه روانشناسان اسم او را «ارتباط عاطفي» گذاشته اند . حال راه هاي ايجاد محبوبيت بسيار است كه از جمله آنها مي توان به اين موارد اشاره كرد :

الف - همنوا شدن و هم صحبت شدن با بچه ها و نفوذ كردن در بطن زندگي آنها به صورتي كه تجسس در زندگي شخصي آنها نباشد .

ب - تلاش در جهت حل مشكلات روزمره بچه ها كه اكثراً پشت پا افتاده است و ليكن خوشحالي فراواني در آنها ايجاد مي كند .

ج - لبخند و خوشرويي و شوخي و بازي با بچه ها كه كه به صورت معجزه آسايي بچه ها را شيفته معلم مي كند

د-  ظاهر آراسته و تميز كه باعث مجذوب شدن آنها مي شود و چند مورد ديگر كه مجال گفتن نيست . حال پس از مرحله محبوبيت نوبت به مقبوليت مي رسد و ما در مرحله اي هستيم كه مي خواهيم به بچه ها آموزش دهيم نكته ايي كه خيلي مورد اهميت است اين است كه بچه ها خيلي خوب در اين مرحله كپي برداري اخلاقي مي كنند . به همين علت بايد مواظب كليه رفتارهاي عملي و گفتاري خود باشيم تا خداي نكرده اثر سوء نداشته باشيم . به نظر همه روانشناسان و به تأئيد من به عنوان فردي كه نتيجه گرفته ام آموزش نبايد كلامي و گفتاري باشد يا اگر هم هست بسيار مختصر و مفيد ، چيزي كه بچه ها خيلي زود و ماندگار مي آموزند آموزش عملي است چه در كلاس چه در محيط حياط و ورزش و چه در بازديد ها و اردوها ، بنده خيلي مواقع وقايعي را عملاً طراحي مي كنم مثلاً پاي يك دانش آموز را لگد مي كنم بعد با برخورد بسيار منطقي و دوستانه از او عذرخواهي مي كنم و با اين كار به بچه ها آموزش مي دهيم كه بايد در قبال كارهاي غير عمد هم صميمانه عذرخواهي كرد و يا با برداشتن اموال شخصي آنها و گفتن    « با اجازه » و يا «اجازه هست »و يا «راضي هستي بردارم» به بچه ها آموزش مي دهيم كه استفاده از اموال ديگران هر چند كوچك بايد با رضايت آنها باشد و مسأله حق الناس را به آنها آموزش مي دهم و در كنار آن دو تا سه دقيقه آموزش گفتاري با ذكر چند حديث و آيه قرآن آموزش  اخلاقي مي دهم . نكته مهمي كه شايد بايد قبل از اين مطالب مي گفتم اين است كه مربيان و معلمان ما بر اين باورند كه پرورش و مسائل تربيتي چيزي جدا از مسائل آموزشي هستند و بايد براي آنها وقت مجزا گذاشت و حال آنكه مسائل تربيتي و اخلاقی مي تواند كاملاً تلفيق با مسائل آموزشي باشند به طور مثال هنگام تدريس درس اديسون اين نكته كه بچه ها به نظر شما اديسون به بهشت مي رود يا جهنم ؛ كه شايد خيلي ها به دليل اينكه دين و آئين مطلوب ما را نداشته او را جهنمي تلقي كردند اما من جنبه كار خدماتي او را بسيار بزرگ جلوه دادم و بچه ها يه اين نتيجه رسيدند كه «خدمت به خلق بزرگترين عبادتهاست» .

قبل از شروع تدريس نيز  بايد احساس امنيت و احترام را در كلاس برقرار كنيم به طور مثال من خودم در كلاس روزي چند دقيقه تمرين ريلكس مي كنم نفس هاي عميق دستها به روي ران و تكيه راحت به صندلي و سر و سينه بالا و نگاه مستقيم به معلم و تخته .

از لحاظ نور و درجه هم بايد مواظب وضعيت كلاس باشيم.

نكته ديگر توجه به تفاوت هاي فردي كه متأسفانه فقط در حد شعار باقي مانده است و حال آنكه نكته مهم اين است كه بايد خيال بچه ها را راحت كرد  اينكه هدف ما 20 گرفتن شما نيست ، هدف ما همزمان رسيدن شما به خط پايان نيست هدف ما اين است كه هر كس در هر مرتبه درس و اخلاق و انضباط است از جايگاه خود رو به حركت و رشد باشند اين باعث مي شود كه بچه ها هم انگيزه مطلوب را پيدا كننند و هم به آرامش مورد نياز برسند . من خودم به تمامي دانش آموزانم چه درس خوان و چه متوسط ، چه تميز و نامرتب  به يك اندازه محبت مي كنم و خيلي مواقع براي اثبات دوستي و محبتم آنها را مي بوسم و دست نوازش بر سر آنها مي كشم اين نيز در آرامش بچه ها تأثير فراواني دارد . به نظر من تشويق هاي لفظي و تمجيد از بچه ها در ايجاد انگيزه بسيار موثر است حتي من زماني كه يك مورد اخلاقي خوب مثلاً گذشت يك دانش آموز در تقسيم خوراكي خود با ديگران ، دادن مداد و يا خودكار و يا اينكه آقا ما ضمانت مي كنيم فلان دانش آموز را و حتي اگر تكرار شد ما را تنبيه كنيد را مشاهده مي كنم با بزرگنمايي و  تشويق فراوان لفظي و عملي  سعي مي كنم مورد مثبت را تبليغ و در بچه ها تقويت و نهادينه كنم . يك تجربه موفق در زمينه تنبيه هم به ذهنم رسيد كه بد نيست بگويم و آن اينكه هنگام مشاهده يه كار بد و مورد ناپسند يك تعدادي از بچه ها را با فرد خاطي در يك گروه قرار مي دهم تا همگي در مورد اشتباه دانش آموز بحث كنند،علت و علل هاي آن را بررسي كننند و با زبان كودكانه خودشان يكديگر را نصيحت كنند

حتي يك مورد فرد خاطی با نصحیت دوستانش به گريه افتاد و اظهار ندامت كرد وبه  دوستانش قول داد كه ديگر موجب ناراحتي آنها را فراهم نكند اين يعني قرار دادن بچه ها در مقابل اجتماع  و اينكه بچه ها بياموزند در قبال اشتباهات فردي شان از سوي يك جمع مورد اعتراض قرار مي گيرند .

 نكته ديگر : تجربه ديگري كه به نظر خيلي لازم به نظر مي رسد نظم و انضباط در كلاس و خارج آن و تعمیم  آن به اجتماع است . باز هم از مثل هاي قديمي استفاده مي كنم كه

 «هر سخن جايي و هر نكته مكاني» دارد . ما بايد عملاً اين شعار ها را در بچه ها نهادينه كنيم به طوري كه در رفتار آنها متجلي باشد . گرچه كتابهاي جديد اين موارد را تحت مهارت گوش كن و بگو و ... با دوستانت بگو و ... به محيط كلاس آورده است اما عملاً معلمان در اجراي دقيق آن كمتر همت مي كنند . ما بايد اجتماعي شدن دانش آموزان را با جديت دنبال كنيم به طوري كه در پايان سال تفاوت محسوسي در گفتار كردار و اعمال دانش آموزان مان مشاهده شود . اينكه بچه ها بدانند كي حرف بزنند كي بخورند كي ساكت باشند بسيار مهم است من در كلاسم بچه ها كاملاًَ مي دانند ، هنگامي كه پاي تخته  مي روم و گچ بر مي دارم زماني است كه بايد تمام حواس خود را معطوف درس كنند ،حتي بعضي ها به بعضي ديگر تذكر مي دهند كه حواست كجاست و يا بعد از كمي تمرين و تدريس با بچه ها شوخي    مي كنم و آنها را مي خندانم تا خستگي آنها در رود شايد مدت آن بيش از 30 ثانيه نباشد ، بعد دوباره به محيط درسي مي روم ، بچه ها نيز خود را تغيير مي دهند ، حتي بعضي به بعضي ديگر مي گويند : جنبه داشته باش و ... عوض شدن پي در پي محيط و فضاي كلاس چند حسن دارد : اول اينكه باعث     مي شود خستگي به كلاس چيره نشود . دوم اينكه اين تغيير پي در پي و شناخت حد و مرز ها براي بچه ها بسيار مفيد است و بچه ها مي آموزند كه چه كاري را در چه زماني انجام دهند ، حتي هنگامي كه شير و تغذيه ي بچه ها آورده مي شود من تغذيه را در يك گوشه ي كلاس مي گذارم و مي گويم بچه ها خودشان بدون عجله و يكي يكي و بانظم تغذيه شان را بردارند ، بدون هيچ عجله اي و آن را تعميم       مي دهم به زندگي روزمره اي كه خيلي از مواقع در مراسم  و مهماني ها بايد با ادب و متانت از خود پذيرايي كنند ...

نكته ي ديگري كه به نظرم مي رسد ؛ قاطعیت و صداقت ست كه بايد  در گفتار ، كردار ما باشد ، اگر نكته ي مثبتي را به بچه ها آموزش داديم بايد سعي كنيم حتماً خودمان آن نكته را رعايت كنيم ، مثلاً نگفتن كلمات زشت و ناپسند ، نكشيدن سيگار ،‌نگفتن دروغ . بيش از هر چيز ، نمونه عملي مي خواهد همانطور كه قبلاً هم گفتم ، معلم با يك نمونه ي كامل بودن مي تواند يك الگوي عملي مناسب براي دانش آموزان باشد ، مثلاً تلاش در برگزاري مراسمات مذهبي مثل عاشورا و شهادت ها و ولادت ها و نصب پلاكارد ها و تزئين و شركت در جنب و جوش بچه ها ، فرزندانمان را فردي كاري و مفيد بار خواهد آورد . وقتي بچه ها ببينند كه معلمشان با وجود معلم بودن خود در نصب پرچم ها و تزئينات  ، دادن نذري و آماده سازي مراسمات و فعاليت مي كنند ، ياد مي گيرند كه هيچ موقع مرتبه و شغل آنها منافاتي با كار براي رضاي خدا و خدمت به اهل بيت نخواهد داشت . اينكه در قبل ترهم  گفتم ظاهر آراسته در محبوبيت موثر است اين سوال براي دانش آموزان خودم بارها مطرح شده بود و به گوش خودم هم رسيد كه با وجود امروزي بودن و... معلم مان خيلي اهل بيتي و معتقد است

 با اين توضیحات  بچه ها مي آموزند كه دين و اعتقاد تنها پوششي سنگين داشتن و ... نيست ؛‌

گرچه موقر بودن خوب است اما بچه ها مي آموزند كه مي توان با انواع پوشش ها راحت در كنار اهل بيت و زندگي كنند و بسيار هم مورد عنايت خدا باشند و اين  شائبه ي غلط را كه بعضي از مربيان ما در بچه ها ايجاد كردند كه اهل بيت ما افرادي را با وي‍ژگي هايي خاص را مي پذيرند را باور نكنند . من اكنون هر هفته در مدرسه زيارت عاشورا مي خوانم همراه با پذيرايي كه بچه ها هميشه در اجراي آن  و پذيرايي خدمت، حتي بعضاً سبقت و رقابت كه هيچ ،دعوا هم كرده اند ( البته نه جدي )

به طور مثال : «من» مي خواهم اين هفته نمازخانه را جارو كنم و يا فلان چيز را «من» مي آورم .

نمي دانم خيلي گفتم ، گر چه مي دانم هنوز هم خيلي نگفته ها دارم

بايد سخن كوتاه كنم اگر بخواهم خلاصه كنم بايد بگويم :

معلم بايد ابتدا خود را بسازد و خود ساخته  باشد تا بتواند با گفتار وكردارش  ديگران را بسازد .                 به قول معروف: «سخن كه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند» . معلمي  كه خود داراي صفات و شخصيت پسنديده نباشد ، نمي تواند بر روي ديگران موثر باشد . ديگر آن كه معلم بايد عاشق باشد نه عاشقي كه فقط در حد شعاري باشد كه ديگران براي ما گفته اند . بايد عشق به بچه ها و خدمت به بچه ها را در خون خودمان و سلول به سلول بدنمان احساس كنيم .

نتيجه گيري :

آموزش بچه ها هيچ كار مشكلي نيست . فقط  ظرافتهايي  دارد كه بايد آن ظرافت ها و نكته هاي ريز ، اما مهم را شناخت و از آنها براي پيشبرد اهداف استفاده كرد . معلمي  سراسر فن و ترفند است ، البته فن و ترفند با عشق و  احساس تعهد و مسئوليت . مانند هر كار ديگري كه تلاش بايد هدفمند و با برنامه  باشد معلم نيز بايد مطالب و برنامه هايي نو همراه با جديت و پشتكار فراوان داشته باشد تا به موفقيت برسد .

.........................................................................................................................................

چكيده :

 محبوبیت ، مقبولیت مي آمود  ؛ ‌پس  محبوب بچه ها شويم تا آنها ما را قبول كنند و از ما ياد بگيرند - آموزش عملي به بچه ها ،  نه گفتاري ، نه نصيحتي كه بچه ها را خسته مي كند و در ضمن اثر ماندگاري ندارد - توجه به مسائل روحي و عاطفي بچه ها ( امنيت و آرامش بچه ها ) و ...

بزرگنمايي محاسن و فعاليت هاي مثبت بچه ها و سوق دادن بچه ها به اهميت ارزش ها ... همچنين تنبيه با تقويت منفي و روش هاي احساسي - آموزش اين نكته كه هر سخن جايي يا هر نكته مكاني دارد ، به معناي واقعي و تعميم به اجتماع و مسائل روز مره  . همانطور كه توضيح داده شد . نمونه كامل يك فرد مثبت بودن بهترين راه براي آموزش به بچه هاست . اثبات مومن بودن ، معتقد بودن ،                اهل بيتي بودن در عين آنكه مي توانند فردي آزاد ، در سخن ، پوشش و ... باشند و به همه تفريحات و خوشي ها هم برسند .

 

 مشخصات

نام ونام خانوادگی: سيد محمد سعيد نمايي مرتضايي

مدرک تحصیلی: لیسانس علوم تربیتی

شماره پرسنلي :20246361

 استان: خراسان رضوی شهرستان مشهد مقدس ناحیه 5

پست الکترونیکی (ایمیل) :[email protected]

وبلاگ آموزشگاه :  www.khatibi1389.blogfa.com

 تجارب روش های نوین تربیتی

ویژه شرکت در اولین جشنواره کشوری

(سازمان آموزش وپرورش استان همدان)

سيد محمد سعيد نمايي مرتضايي

 مشهد مقدس

زمستان 88


مطالب مشابه :


مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی

مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی تسلیت به رئیس اداره سوادآموزی آموزش وپرورش ناحیه 5




هنرستان تربیت بدنی الزهرا(س) ناحیه 2

در سال 1390 در ناحیه 2 آموزش وپرورش مشهد کل آموزش و پرورش خراسان رضوی همزمان با




نمونه سوالات اداره ی آموزش و پرورش ناحیه 2 اصفهان ریاضی هفتم

نمونه سوالات اداره ی آموزش و پرورش ناحیه 2 و نمونه دولتی آموزش و پرورش خراسان رضوی.




وبلاگ گروه آموزشی رشته کامپیوتر ناحیه 2

گروه کامپیوتر فنی حرفه ای خراسان رضوی آموزش و پرورش خراسان محترم ناحیه 2 صمیمانه




مهارت کاربر رایانه

به سايت گروه کامپیوتر آموزش و پرورش ناحیه 6 مشهد خوش




اسامی هنرجویان راه یافته به مسابقات مرحله کشوری

گروه کامپیوتر آموزش و پرورش ناحیه 6 مشهد گروه کامپیوترنظری خراسان رضوی: کلوپ کشوری




( دبستان شهید محمود خطیبی ناحیه 5 خراسان رضوی ) تجارب نوین و برتر تربیتی و آموزشی همکاران محقق سيد م

( دبستان شهید محمود خطیبی ناحیه 5 خراسان رضوی ) آموزش و پرورش همان طور كه از اسم آن




پرورش گاو

کارو فناوری ناحیه 6 خراسان رضوی پرورش گاو - (کار و اداره کل آموزش وپرورش خراسان رضوی .




پرورش بلدرچین در منزل

کارو فناوری ناحیه 6 خراسان رضوی (کار و فناوری کارو فناوری اداره کل آموزش وپرورش خراسان




برچسب :