زندگينامه سيد علي موسوي گرمارودي (مترجم قرآن)
سيد علي موسوي گرمارودي در سال 1320 ش از پدري الموتي و مادري تنكابني در محله چهارمردان قم به دنيا آمد. تقريبا از پنج سالگي پدرش خواندن و نوشتن به او آموخت و با قرآن آشنايش كرد و به گفته ي خود او علاقه هميشگي اش به قرآن مرهون نحوه ي حكيمانه ي آموزش پدرش بود. سپس به كمك پدر نصاب الصبيان ابونصر فراهي و بعد گلستان سعدي و آنگاه طاقديس شيخ نراقي و گزيده هايي از خمسه ي نظامي را فرا گرفت.در سن نه سالگي به دبستان ملي باقريه واقع در ضلع جنوب غربي مدرسه ي فيضيه رفت ودر كلاس اول ابتدايي مشغول تعلم شد . چند روز بيشتر در كلاس نماند و به دليل بالا بودن دانشش نسبت به همكلاسيهايش اولياي مدرسه وي را به كلاس دوم وبعد از يك هفته به كلاس سوم بردند . در دوران دبيرستان در مدرسه اي كه دكتر بهشتي –دكتر حسين اشراقي – دكتر مفتح – دكتر رضواني و دكتر مظاهر مصفا حضور داشتند كسب فيض كرد. در خرداد 1338 ش براي فراگيري دروس حزوي از قم به مشهد آمد ودر آنجا از محضر حاج شيخ مجتبي قزويني به مدت كوتاه و محضرمحمد تقي اديب نيشابوري به مدت چهار سال علوم ادبي ٬ اسلامي وادبيات عرب همچون مطول٬ بهجة المرضيه و مغني اللبيب و ساير كتب معمول در حوزه را كه گرايش ادبي بر آن حاكم بود فرا گرفت.با وجود اينكه در امتحان ورودي دانشگاه در رشته ادبيات نمره ي ممتاز احراز كرده بود اما به دليل اينكه دانشكده ي حقوق تنها دانشكده ي نصف روز بود و او مي توانست نصف روز ديگر را به امرار معاش بگذراند. در سال 48 اولين منظومه خود را در 16 صفحه به نام خاستگاه نور نوشت . در سال 1352 بوسيله ي ساواك به جرم داشتن كتب ممنوعه ٬ عكس و اعلاميه هاي امام يكي دو فشنگ، سلاح كمري دستگير و در سال 56 از زندان آزاد شد.
اثار نثر استاد: نخستين كار قرآني ايشان داستان پيامبران در دو جلد است كه با تيراژي حدود صد هزار منتشر و به چاپ هشتم رسيد. با تاريخ ٬ در مسلخ عشق ٬ در كرانه با دريا و قلم انداز ديگر آثار منثور استاد را تشكيل مي دهند.
مجموعه هاي شعر استاد: عبور ٬ در سايه سار نخل ولايت ٬ سرود رگبار ٬ در فصل مردن سرخ ٬ چمن لاله ٬ خط خون ٬ از ساقه ي قاصدك
استاد كار ترجمه ي قرآن را از نه مهر ماه 1378 مصادف با ولادت حضرت زهرا در تاجيكستان آغاز و پس از پنج سال در 14 مرداد 1383 همچنان برابر ميلاد حضرت فاطمه در تهران به پايان رساند.
ويژگي هاي ترجمه ي استاد:
1- اساس كار استار در اين ترجمه وفاداري و پايبندي به متن وكوشش براي بدست آوردن ترجمه اي كه وفادار زيبا باشد يا دست كم ترجمه اي وفادار روان
2- زبان ترجمه نثر معيار است با اندك چاشني باستان گرايي
3- در ترجمه بسم الله الرحمن الرحيم به نام بخشنده بخشاينده آورده اند.
4- از به كار گيري الفاظ مترادف پرهيز به عمل آمده مگر در تمام طول ترجمه تنها يكي دو بار
5- واوها را حتي اگر زائده بوده اند حذف نكرده اند
6- تاكيد در زبان فارسي كه بسيار كم است و با دستگاه تاكيد هاي زبان عربي كه از شاخه هاي زبان سامي است به كلي متفاوت است و اين تفاوت به اندازه اي است كه اگر در ترجمه دقيقا رعايت شود ترجمه را از شيوايي مي اندازد و اگر رعايت نشود ترجمه را از وفاداري دور ميكند. بنابراين كوشش كرده تا حدودي كه به هر دو سو خيلي لطمه وارد نشود تاكيد هاي آيات را آشكار كند.
7- كوشيده براي برخي كلمات و يا تركيبات قرآني معادل هايي از ترجمه هاي قديم قرآن بيابد و گاهي نيز خود معادلها را از كلماتي كه در زبان معيار يا در متون به كار رفته اند انتخاب كرده و به كار برده گاهي هم كوشيده خود آن را بسازد مثل: عفريت = ديوسار ٬ تفاوت= ناسازگاري ٬ مجادله= چالش ورزيدن ٬ احتجاج=چون وچرا كردن
8- به جز نامهاي خاص و اعلام تمام كلمه هايي كه بار فرهنگي و قرآني داشته اند مثل : نعمت٬ ايمان ٬ لقاء الله ٬ اجل ٬ نور يا بار تاريخي خاص داشته اند مثل : منافق ٬ مشرك ٬ هجرت ٬ عيد٬ مائده يا در آيات احكام به كار رفته بود و بار فقهي داشت مثل : حج ٬ حرام ٬ حلال ٬ حيض و ... مطلقا ترجمه نكرده است
9- در زيرنويسها بيشتر كوشيده مباحث لغوي را از مراجع متغن مطرح كند وبراي اين كار گاهي به ريشه ي لغات وكاربرد انها در منابع عربي اشاره داشته و گاهي به كاربرد فارسي معادل آنها در منابع عربي اشاره وگاهي به كاربرد فارسي معادل آنها در فارسي قديم و جديد
10- افعال مجهول گاهي به صورت جمع ترجمه شده اند تا جمله كوتاه تر و موسيقي آن گوشنوازتر شود مثلا ان ما توعدون لآت = بي گمان آنچه به شما وعده داده اند ترجمه شده نه آنچه به شما وعده داده شده است
11- اگر چند كلمه نكره به هم عطف شده باشد در ترجمه ، علامت نكره تنها در كلمه آخر آمده است مثلا در ترجمه ي آيه فيهما فاكهة و نخل و رمان آورده : در آن دو بهشت درخت هاي ميوه و خرما و اناري است (و نه ميوه اي و خرمايي و اناري است)
12- گاهي برخي دقتهاي ناپيدا در ترجمه كرده كه براي خواننده دقيق البته پيداست مثلا در برابر كلمه ي فتيلاً كه در لغت به معناي نخواره ي نازك روي هسته ي خرما است سر مويي و در برابر نقيراً كه به معني گودي پشت هسته خرما است سر سوزني گزارده است.
13- تنها در يك دو مورد اندكي از دقت به سوي زيبايي غلتيده مثلا در ترجمه ي سبحانه و وتعالي آورده پاكا و فرابرترا كه اوست.
14- آياتي كه دربردارنده ي بحثهاي كلامي از ديدگاه شيعه هستند همچون عصمت انبيا در پانويس اشاره كرده است
15- كلماتي بوده اند داراي چند بار معنايي كه با توجه به هر يك از آن معاني چند گونه ترجمه شده اند مثل كلمه نور اگر داراي معني معنوي بوده همان نور وگرنه فروغ ويك بار نيز با تسامحي تابان معني كرده است .
16- فاي تفريع و عطف و...بسته به مورد گاهي پس وگاهي بنابراين گاهي و ترجمه شده وبه ندرت نيز آن را تزييني يافته و اصلا ترجمه نكرده است
17- ترجمه كم٬ انتم و هم را چون با سياق زبان فارسي يگانگي نداشته حذف كرده است بنابراين لعلكم تشكرون همه جا : باشد كه سپاس گزاريدترجمه شده است به جاي :باشد كه شما سپاس گزاريد
18- به پيروي از سياق فارسي ناگزير اسم فاعل ها و نظاير آن را در ترجمه به فعل بدل كرده است مثلا و ما كنتُ مُتَّخِذَ المُضِلِّين عَضُداً كه بايد :و من آن نيم كه ياور گيرنده گمراهان باشم ترجمه مي شد ٬ و من آن نيم كه گمراه كنندگان را ياور گيرم ترجمه كرده است
19- در رسم الخط (ترجمه فارسي) يكسره شيوه معمول ناشر محترم از سوي ايشان اعمال شده است.
20- گاهي از ناتواني در برابر يابي ٬ عين كلمه عربي در ترجمه به كار رفته است مثل كلمه تفصيل در آيه ي 145 سوره اعراف.
نقاط قوت ترجمه
1- درباره ي ويرايش اين ترجمه بايد گفت جمعا شش بار ويرايش شده است. سه بار در سه چاپ به همت مترجم كه نه فقط به نقد ونظرها بر اين ترجمه بلكه به اغلب نقد و نظرها بر ترجمه هاي ديگر هم توجه داشته و حتي نامه هاي انتقادي دريافت داشته و اثر را بر مبناي آنها بازنگري و ويرايش كرده است و سه ويرايش هم به كوشش سه ويراستار قرآن پژوه :بهاالدين خرمشاهي٬ حسين صدر الحفاظ و حسين استادولي انجام شده است.
در ترجمه ايشان در برخي آيات پانوشتهاي جالب تفسيري ديده مي شود
مهمترين ويژگي اين ترجمه اين است كه مترجم با دقت بسياري كه براي كار گذاشته است با فرصت كافي تمام ترجمه هاي پيشين را از نظر گذرانده و نقد و گفتارها و بررسي ترجمه هاي ديگر را كه در مجلات منتشر شده به دقت خوانده و از نقاط لغزش مترجمان پيشين درس گرفته اند.
ترجمه استاد شيواترين ترجمه در ميان ترجمه هاي فارسي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران است و قواعد دستور زبان در آن كاملا رعايت شده و ايشان حتي از ريزترين و جزئي ترين نكات مربوط به امانت (نظير كاربرد واو اتينا فيه) عدول نكرده اند. ***معرفه و نكره بودن كلمات در ترجمه به نحو چشمگيري لحاظ شده است.***
مؤخره اي بس عالمانه از مترجم و نيز مقاله اي از آقاي خرمشاهي به اين ترجمه زينت بخشيده است كه منابع و مآخذ مورد استناد مترجم ٬ شيوه ي كار ٬ سير تاريخي ترجمه و ترجمه هاي مشهور ملاحظه مي شود.
نقاط ضعف
1- عدم توجه به ريشه ي كلمه: در آيه ي 106 سوره ي بقره ((ما ننسخ من آية او ننسها نَأْتِ بِخَيرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ)) : اگر آيه اي را نسخ كنيم يا آن را فراموش گردانيم) مترجم گرامي ننسها را به معني فراموش گردانيم گرفته اند اما اصولا ننسها در اينجا از ماده ي نسأ به معني به تاخير انداختن است نه فراموشاندن (از نسي)
2- روان وسلبس نبودن ترجمه: در آيه ي 283 سوره ي بقره : ((وَإِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ)) (فرهان مقبوضة)را كاملا تحت الفظي ترجمه كرده است(گروههايي است دريافت شده)كه تا حدودي مفهوم آيه روشن نيست به جاي آن عبارت گروهايي گرفته شود مطلوب است.
3- عدم رعايت يكسان سازي ترجمه ي واژه ها: مترجم گرامي واژه (كلمه)را در آيه ي 39 آل عمران (مصدقا بكلمة من الله: كلمه اي از خداوند را راست مي شمارد) و در آيه ي 171 نساء (كلمته القاها الي مريم:سخن اوست كه او را به دامان مريم افكند) ترجمه كرده است
4- عدم توجه دقيق به ساختار صرفي كلمه: آيه ي 103 آل عمران (واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا: همگان به ريسمان خداوند بياويزيد و مپراكنيد) با توجه به اينكه "لاتفرقوا" لازم است نه متعدي ترجمه دقيق آن "پراكنده مشويد" است نه "مپراكنيد" كه همان "پراكنده نكنيد" مي باشد
5- عدم توجه به ساختار نحوي كلمه:آيه ي 24 نساء (و احل لكم وراء ذلكم ان تبتغوا باموالكم محصنين غير مسافحين: و جز اينها برايتان حلال شده است كه با دارايي خود بدست آوريد چون پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد) در اين آيه "محصنين غير" حال است در ترجمه به جاي كلمه "در حالي كه" از كلمه "چون " استفاده شده است
6- متناسب نبودن ترجمه كلمه با سطح درك و فهم مخاطب: آيه 10 احزاب( و زاغت الابصار: و چشم ها كلاپيسه شد) واژه كلاپيسه غريب و نامأنوس است واپه "خيره" معمول و روشن است
7- ترجمه نكردن واژه : آيه 61 كهف ( فلما بلغا مجمع بينهما نسيا حوتهما فاتخذ سبيله في البحر سربا: چون به جايگاه به هم پيوستن آن دو (دريا ) رسيدند ماهي خود را فراموش كردند و (ماهي) راه خود را در دريا پيش گرفت (و رفت)) كلمه "سربا" كه به معني "سرازير" است در ترجمه لحاظ نشده است. ترجمه دقيق آيه " ... و (ماهي ) راه خود را سرازير در دريا درپيش گرفت."
منابع مأخذ:
1- ترجمه ممتاز قرآن در ترازوي نقد / محمد علي كوشا- رشت: كتاب مبين ٬ 1386
2- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي / بها الدين خرمشاهي- تهران: دوستان و ناهيد ٬ 1377
3- بررسي ترجمه هاي امروزين قرآن / بهاالدين خرمشاهي- قم :ترجمان وحي ٬ 1388
4- قرآن كريم / علي موسوي گرمارودي- تهران: قدياني٬ 1383
1- بررسي ترجمه هاي امروزين قآن ص 450 و 451
2- دانش نامه قرآن ج 2 ص 2175
1- بررسي ترجمه هاي امروزين ص 456 و 457
2- ترجمه هاي ممتاز ترازوي نقد ص 333 و 334
ترجمه هاي ممتاز ترازوي نقد ص 347 تا 366مطالب مشابه :
در کجا رسم بر این است....
غمكده ياور هميشه از گذر گل تا به نام خالق
اسامی زیبا همراه با معانی آن
و نام گذاري به نام خداوند بدون اضافه نمودن نام صحابي - يار و ياور نام صحابي - گل
چه كساني از سازمان منافقين حمايت كردند؟
به نام خدا از رهبر آموختیم: فتنه را باید شناخت؛ فتنه را باید شناساند؛ فتنههای جدید را با
زندگينامه سيد علي موسوي گرمارودي (مترجم قرآن)
ي خود او علاقه هميشگي اش به قرآن مرهون الرحيم به نام را به دامان مريم
برچسب :
به نام ياور هميشگي گل مريم