دراستقبال بهار
رويكرد تازه به مجسمه در فضاي شهري
شرق : چينهاي دامنش را داده دست باد و بيخيال روي زردي گلهاي زير پايش پشت به اُرسي و طاقي فيروزهاي ايستاده است. چهرهاش را نميشود خواند، حتي خط نگاهش را هم نميشود ديد، نميدانم زير لب حافظ زمزمه ميكند يا نه؟ اما ميدانم كه راه زيادي آمده تا از دشتهاي شيراز خودش را به گوشه يكي از پيادهروهاي مشهد برساند تا آنها كه چشمانتظار سوغاتش از بهار شيراز بودند، بيش از اين معطل نمانند...
صبح روز آخر اسفند 90 كه مشهديها با هيجانِ رتق و فتقِ امور باقيمانده از سال كهنه، خانه را به مقصد خيابانهاي شهر ترك كردند، با صحنههايي متفاوت در پيادهرو و خيابان مواجه شدند. «اتفاق»، اضافه شدن تصاويري شاعرانه و دلنشين در قالب «نمادهاي نوروزي» به سيماي شهرشان بود. مثلا در ميدان تختي مشهد، چندتايي توپ پلاستيكي گلكوچيك جاخوش كرده بودند كه اينبار چون اندازهشان چند دهبرابر بزرگ شده بود، زور هيچ همسايهاي به چاقو انداختن به شكمشان نميرسيد يا در ميدان امامخميني (ره) اين شهر، قلك بزرگ سفالي چشمها را خيره ميكرد كه شكسته شده بود و سكهها و اسكناسهاي دهه شصتياش در اطراف آن پراكنده شده بودند. آنهايي هم كه سر خودرويشان را سمت پل استقلال كج كرده بودند، از ديدن چرخ خياطي غولپيكري كه دامن بهار زير سوزنش كوك ميخورد، شوكه شدند. همه اين تصاوير به اضافه 300 اثر مشابه هنري ديگر در ميادين و پاركهاي شهر، هجوم كلي خاطره را از روزهاي كودكي براي مشهديها در نوروز 91 بهارمغان آورد.
اين تغيير آشكار چهره مشهد و اين كيفيت متفاوت آنها در ميهماننوازي از زايران نه تنها به چشم پنج ميليون و 761 هزار مسافر نوروزي اين شهر آمد كه حتي روزهاي بعد تصاوير آن در وبلاگهاي هنري و خبرگزاريهاي مختلف منتشر شد. آنطور كه مسوولان ميگويند، تدارك اين برنامه از شش ماه پيش آغاز شده بود اما نصب المانها در مدت 48ساعت صورت گرفت تا حُسن غافلگيري آن براي شهروندان و زايران حفظ شود.
در فاصله ساعت 23 تا 6صبح
«موزهاي به وسعت شهر ايجاد كرديم.» اين آغاز صحبتهاي هادي مظفري مدير هنري شهرداري مشهد است كه بعد از چهار سال اجراي طرح استقبال از بهار، حالا به منتقداني كه باور نداشتند كار كوچك و كمحجمي كه سال 87 شروع شد، امروز با اين استقبال مواجه شود، ميگويد: حتي آن موقع هم بازخوردها و استقبال مردم چشمگير بود و اين نشان ميداد مردم تا چه اندازه به اين دست محركهاي شاديآفرين نيازمندند.
او در توضيح اقداماتي كه امسال صورت گرفت هم ميگويد: فراخوان فستيوال استقبال از بهار 91 را مرداد سال گذشته اعلام كرديم و جامعه مخاطبمان هم 13هزار هنرمند از سراسر كشور قرار داديم. در كنار آن جلساتي را هم در دانشكدهها يا با گروههاي مختلف هنري داشتيم كه باعث شد آخر كار هزار و 700 اثر به دبيرخانه اين جشنواره برسد و اين يعني 300درصد رشد كمي نسبت به پارسال.
اما آنطور كه اين مقام مسوول ميگويد اين آثار بعد از كارشناسي در قالب 303پروژه براي 515 نقطه شهر تعريف شدند كه طي دو روز نصب آنها به طور كامل انجام شد؛ «مردم حدفاصل ساعت 23 تا 6صبح شاهد تغيير چهره شهرشان بودند و در روز اول بهار آن را با سيمايي متفاوت به نظاره نشستند.»
آثار معنوي يا نمادي بودند يا مفهومي
اما اين اتفاق، مثل اغلب رويدادهاي هنري در شهر مشهد بيانتقاد هم نبود. شمار اندك طرحهاي معنوي براي پايتخت معنوي ايران (آنچه كه در تاريخ 8/8/1388 مصادف با سالروز ولادت علي بن موسيالرضا (ع)، به اين شهر نام دادند) مهمترين اين انتقادات بود كه مظفري آن را اينطور پاسخ گفت: «در فراخوان آثار نمادهاي موقت نوروزي، يكي از چهارمحور موضوعي، نمادهاي مرتبط با حضرت رضا (ع) بود كه در دو قالب نشانهها و نمادهاي مذهبي مثل تسبيح يا انگشتر فيروزه براي مساجد و معابر شهر پيشبيني شده بود يا در قالب مفاهيم معنوي، نظير دري رو به حرم در ميدان توحيد تعريف شد و از اين حيث آنچه را بايد براي خلق آثار معنوي انجام ميشد، پوشش داديم.»
سيدمحمد پژمان شهردار مشهد هم پيش از اين درباره نمادهاي نوروزي نصبشده در مشهد گفته بود: براساس آنچه گزارش شده است مردم از نمادهاي نوروزي امسال احساس رضايت ميكنند. وي درباره ضرورت افزايش طرحهاي متناسب با حال و هواي مشهدالرضا (ع)، اظهار داشته بود: در فراخوان، يكي از چهار موضوع «زيارت امام رضا (ع) و حرم مطهر» بوده است اما آثار متناسب با اين موضوع كه قابليت اجرا را داشته باشد بيشتر از تعداد اجراشده نبوده است.
پژمان شمار كمتر آثار با موضوع امام رضا (ع) را به شيوه انتخاب آثار از طريق فراخوان مربوط دانسته و براي برنامههاي آينده گفته بود: براساس تجربهاي كه طي چندسال گذشته به دست آورديم بايد روشهاي انتخاب آثار هنري را اصلاح كنيم.
پژمان منظورش را اينطور توضيح داده بود كه: «به نظر ميرسد براي ايجاد حس و حال معنوي در شهر بايد همه آثار را از طريق فراخوان انتخاب نكنيم و شايد لازم باشد براي برخي نمادها سفارشي عمل كنيم.»
اما مظفري هم به اين حرفهاي كليددار مشهد، اين نكته را اضافه ميكند كه: «اگرچه بخشي از جذابيت كار در اعلام فراخوان براي هنرمندان، بهتماشا نشستنِ خلاقيت آنهاست اما بهنظر ميرسد براي بخشي از موضوعات هم بايد سراغ هنرمندان اسم و رسمدار رفت تا با سفارش كارهاي موضوعي به ايشان، محتواي موردنظر نيز با كيفيت بيشتر توليد و تامين شود.»
نگران نيستيم تكرار شويم!
مدير هنري شهرداري مشهد از رضايت بالاي مخاطبان در نظرسنجيهاي صورتگرفته سخن ميگويد و اگرچه آماري در اين خصوص ارايه نميكند، اما معتقد است كه عكسهاي يادگاري كه حالا توي آلبوم خيلي از مسافران نوروز 91 مشهد نشسته، گواه حظ و لذت آنها از كيفيت كارها بوده است.
مظفري نگران نيست كه سال آينده 303 طرح هنري كه در سطح شهر اجرا شدهاند، دوباره تكرار شوند. دليل او هم اين است كه: «سال 87، از مجموع آثار هنري جشنواره استقبال از بهار يك كتاب 80صفحهاي چاپ شد اما از طرحهاي سال 91 قرار است كتابي هزارصفحهاي منتشر شود كه اگر كيفيت و كميت آثار را در آنها مقايسه كنيد، ميبينيد كه در تمامي چهار سال گذشته هيچ اثر و كاري با يك كيفيت تكرار نشده است و اين يعني در مسير بلوغ قرار گرفتهايم.»
المانها را ميفرستيم شهرستان!
اما گلايه ديگر آقاي مدير، استفاده و كپيبرداري از بعضي طرحهاي هنرمندان مشهدي براي فضاسازي شهري در پايتخت است؛ موضوعي كه اگرچه مظفري آن را بهطور مبسوط توضيح نميدهد اما ميگويد كه بهواسطه گلايهمندي شديد بعضي هنرمندان مشهدي بهطور جدي پيگير ماجرا هستيم تا حقوق معنوي توليدكنندگان اين آثار حفظ شوند.
او در ادامه، دغدغه هنرمندان و مشهديها را درخصوص سرنوشت المانهاي نوروزي مشهد اينطور پاسخ ميدهد: تعدادي از آثار را به يكي از پاركهاي مشهد و موزه «استقبال از بهار» مستقر در اين بوستان منتقل كرده و بخشي ديگر از آثار را هم به شهرستانهاي مجاور منتقل ميكنيم كه از قضا حسابي مشتاق و متقاضي اين دست توليدات هنري هستند.
اينبار مردم قاضي شدند
اما يكي از نمادهاي جالب و خلاقانه نوروز امسال تلويزيون سياه و سفيد ۱۴اينچي قديمي در حاشيه ميدان احمدآباد مشهد بود كه صفحه آن تبديل به آكواريومي بزرگ و طبيعي با تعداد زياد ماهي قرمز شده بود. اين طرح كه عنوانش «كانال بهار» بود، دستپخت مهدي شبيري، كارشناس ارشد تصويرسازي است. او درخصوص ايده اين كار ميگويد: تلويزيون يكي از همراهان هميشگي ايرانيها در ايام نوروز بود كه آن را با جزو جداييناپذير سفره هفتسين ايرانيها يعني ماهي قرمز تلفيق كردم و نتيجه شد يك نماد پنجمتري از تلويزيوني قديمي كه صفحه آن با بزرگترين آكواريوم شهري پُر شده بود. اين المانها باعث بازآفريني خاطرات مردم شد و همين استقبال آنها از نمادهاي نوروزي نشاندهنده اين است كه در فضاي يكنواخت زندگي شهري ميتوان يك «اتفاق» ثبت كرد.
شبيري براي اجراي اين كار هزار و 600قطعه ماهي قرمز را مورد استفاده قرار داده كه بازار داغ ماهيشب عيد، در تامين اين حجم، كمكش كرده بود: «همه دردسرهاي كار به اين استقبال قابل توجه مردم ميارزيد و اين برايم بسيار ارزشمند بود. يكي از ويژگيهاي كار زنده بودن بخشي از المان بود كه اين ارتباط دوسويه با مخاطب را تسهيل كرد.»
او كه سال گذشته هم طرحش با عنوان «كلافهاي رنگي» يكي از ميدانهاي مشهد را قُرق كرده بود، از اينكه اثر هنرياش نه در منظر ديد گروهي از همصنفانش كه در معرض قضاوت مردم قرار گرفته، خوشحال است و همين را انگيزه ارايه كارهاي خلاقانهتر براي سالهاي آينده ميداند.
نگرانم بعد چه ميشود؟
اما شايد خيليها ندانند كه سه «مترسك مهربان» كه در ورودي بلوار شهيد صارمي، تقاطع هنرستان و حاشيه پل فجر، نگاه رهگذران را به سمت خود ميكشاند، هنر دست مربي يك مركز فني و حرفهاي و البته تيم 13نفره كارآموزانش است. مژده ادهمي ليسانس نقاشي است. او 9 ماكت براي فراخوان فستيوال استقبال از بهار به دبيرخانه جشنواره ارسال كرده بود كه نهايتا يكي از آنها مورد تاييد قرار گرفته و در سه نقطه شهر مشهد جانمايي شد. او ميگويد كه مخاطب كارش را همه اقشار، از همه سنين تعريف كرده است: «البته بيشتر نگاهم اين بود كه اين اثر براي كودكان جذاب باشد چرا كه كاري كه مورد پسند اين گروه قرار گيرد، از ميان قشر بزرگسال هم طرفدار پيدا ميكند.»
ادهمي قابل فهم بودن طرح و دور بودن آن از پيچيدگيهاي هنري آثاري را كه به نمايش گذاشته بود از بدو كار مد نظر داشته و جلب نگاه مخاطب را آزموني مشكل توصيف ميكند.
وي ميافزايد: چشم مردم از ديدن اين همه آجر و سيمان و اين رنگ خاكستري غالب شهر خسته شده است. هنرمندان هم شهروندان همين شهرند و با آوردن نقشها و رنگها به زندگي همسايگانشان ميتوانند دستي بر چهره شهر بكشند.
ادهمي كه قدردان كمك همسر و 13كارآموزش است، دشواري كار را اينطور توضيح ميدهد: راستش را بخواهيد ساخت يك ماكت نيممتري يك حرف است و 9برابر كردن ابعاد همان ماكت هم حرف ديگر.
محاسبات كار حسابي وقتمان را گرفت و توليد سه المان در مدت سه هفته و نصبشان در سه نقطه شهر كار نفسگيري بود.
دغدغه ديگر اين هنرمند، سرنوشت اين المانهاست كه قرار بوده يكماه چهره شهر را متحول كنند اما مسوولان از روزهاي بعد آن چيزي نگفتهاند: «فكر ميكنم اين سه المان «مترسك مهربان» قابليت ماندگار و نمايش در دورهاي بلندمدتتر را دارند.»
دلهره داشتيم
نهنگهايي كه جست و خيزكنان خاك حاشيه ميدان فجر را ميشكافند تا خودشان را به مقصدي جديد برسانند، سوژه عكس يادگاري بسياري از مسافران نوروزي بود.
اين ايده «حسن ملانوروزي» از تقويم مغولي كه امسال را سال «نهنگ» نام داده است، بيرون كشيده شده بود.
او در توضيح كارش ميگويد: اين المان با متريال فايبرگلاس ساخته شده است و با توجه به تجربه سالهاي گذشتهام تلاش كردم تا مقاومسازي كافي براي اين كار انجام شود تا ماندگاري بيشتري در رويارويي با استقبال مردم و ژستهاي عكاسي آنان داشته باشد.
اين هنرمند نيشابوري اگرچه عيد امسال، مشهد نبوده تا استقبال مردم را بهچشم ببيند اما از تماسها و انعكاسهاي خبري عمق توجه مردم را دريافته است.
او توضيح ميدهد: خوشبختانه مردم احترام به اين دست توليدات هنري را كه براي آنها توليد ميشود، آموختهاند و از جهات زيادي تخريبها كاهش يافته است. ملانوروزي ميگويد كه امسال يك اثر المان نوروزي ديگر هم توليد كرده است و آن «تولدي ديگر» در حاشيه ميدان جانباز بوده كه پروانهاي است كه با يكسري فلزات دورريختني از بازيافت مواد و قطعات موتوسيكلت توليد شده است. اين سازه 150كيلوگرمي سه متر ارتفاع دارد و ساخت آن يك ماهي وقت اين هنرمند را گرفته است. او از دلهره هنرمند براي توليد چنين آثاري كه اين طور مستقيم در معرض قضاوت مردم قرار دارد، ميگويد و ميافزايد: چنين تجربهاي صرف نظر از روند اجراي آن ميتواند به ارتقاي سواد بصري مخاطبان هم كمك كند.
مطالب مشابه :
دراستقبال بهار
تلويزيون يكي از همراهان هميشگي ايرانيها در ايام نوروز بود كه آن را با جزو جدايي
برچسب :
زيباساده ايراني