نمونه سوالات خوشنویسی( دوره مــــمتاز)
دیماه 66
نستعلیق ممتاز
زدرد عشق تو امید رستگاری نیست
گریختن نتوانند بندگان بداغ
تورا که این همه بلبل نوای عشق زنند
چه التفات بود بر ادای منکر زاغ
ديماه 68
نستعليق ممتاز:
لايق آن ديدم كه من آيينه اي
پيش تو آرم چو نور سينه اي
تاببيني روي خوب خود در آن
اي تو چون خورشيد شمع آسمان
شکسته ممتاز :
خیال روی تو در هر طریقت همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
اگر بزلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
دیماه٦٩
دوره ممتاز شکسته:
دل چوازپير خرد نقدمعاني ميکرد
عشق ميگفت بشرح آنچه براو مشکل بود
بس بکشتم که بپرسم سبب دردفراق
مفتي عقل دراين مسئله لاینحل بود
تیرماه ٧٠
ممتاز:
این دلبران که پرده به رخ در کشیده اند
هریک بغمزه پرده خلقی درید ه اند
کروبیان عالم هستی وان یکاد
براستوای قامت ایشان دمیده اند
خرداد ماه ٧٦
نستعلیق ممتاز: نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
برون کن ز سر باد خیره سری را
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری راشکسته ممتاز:
در ده منزل لیلی که خطرهاست به جان
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی
ساغری نوش کن و جرعه به افلاک انداز
چند و چند از غم ایام دگرگون باشی
دیماه ٧٦
نستعلیق ممتاز:
چند در فکر سرا و غم منزل باشی
گذرد قافله عمر و تو غاف باشی
عزم بر هم زدن هر دو جهان گر داری
هیچ تدبیر چنان نیست که یکدل باشیشکسته ممتاز:
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
آن که چون غنچه دلش راز حقیقت بنهفت
ورق خاطره از این نسخه محشا میکرد
خردادماه٧٧
نستعلیق ممتاز: عجب که بیخ محبت نمی دهد بارم
که بروی این همه باران شوم میبارم
من از حکایت عشق تو بس کنم هیهات
مگر اجل که ببندد زبان گفتارم
شکسته ممتاز:
افسوس که ما عاقبت اندیش نه ایم
داریم لباس فقر و درویش نه ایم
این کبر و منی جمله از آن است که ما
قانع به نصیب و قسمت خویش نه ایم
بهمن ماه ٧٧
نستعلیق ممتاز:
ساقی ار باده از این دست بجام اندازد
عارفان را همه در شرب مدام اندازد
ور چنین زیر خم زلف نهد دانه خال
ای بسا مرغ خرد را که بدام اندازدشکسته ممتاز:
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زان سبب عالم کبودت می نمود
گر نه کوری این کبودی دان ز خویش
خویش را بد گو مگو کس را تو بیش
تیرماه ٧٨
نستعلیق ممتاز:
دعوت بی شمع را هیچ نباشد فروغ
مجلس بی دوست را هیچ نباشد نظام
در همه عمرم شبی بی خبر از درد و ای
تا شب درویش را صبح براید ز شامشکسته ممتاز:
شکوه تاج سلطانی که بیم جان درو درج است
کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی ارزد
چو حافظ در قناعت کوش وز دنیی دون بگذر
که یک جو منت دونان به صد گوهر نمی ارزد
دیماه ٧٨
نستعلیق ممتاز:
کو پیک صبح تا گله های شب فراق
با آن خجسته طلعت فرخنده پی کنم
از نامه سیاه نترسم که روز حشر
با فیض لطف او صد ازین نامه طی کنم
شکسته ممتاز:
ز کوی یار ببار ای نسیم صبح غباری
که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم
چو غنچه بر سرم از موی او گذشت نسیمی
که پرده بر دل خونین به بوی او ببریدم
تیرماه 79
نستعلیق ممتاز:
گشت در آن ظلمت حیرت فزای
خضر رهم احمد رخشنده رای
هم لقبش بر سر دین گشته تاج
هم به شرف جسته ز خورشید باج
----------
شکسته ممتاز:
پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است
گردنده فلک نیز بکاری بوده است
هر جا که قدم نهی تو بر روی زمین
آن مردمک چشم نگاری بوده است
دیماه 79
نستعلیق ممتاز:
دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست
چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست
بصدق کوش که خورشید زاید از نفست
که از دروغ سیر روی گشت نخست
------------
شکسته ممتاز:
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم نیست عالمی
راز ستاره از من شب زنده دار پرس
کز گردش سپهر نیاسوده ام دمی
تیر ماه 80
نستعلیق ممتاز:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزدروز وداع یاران
هر کو سراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
-------------
شکسته ممتاز:
دعای صبح و اه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
قلم را آن زبان نبود که شرح عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
دیماه 80
نستعلیق ممتاز:
ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی
لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی
هر کسی با شمع رخسارت بوجهی عشق باخت
زان میان پروانه را در اضطراب انداختی
---------
شکسته ممتاز:
صبحی مبارک است نظر بر جمال دوست
برخوردن از درخت امید وصال دویت
از دل برون شو ای غم دنیا و آخرت
یا خانه جای رخت بود یا مجال دوست
دیماه 81
نستعلیق ممتاز:
چون قضا آید نماند فهم و رای
کس نمیداند قضا را جر خدای
گر شود ذرات عالم حیله پیچ
با قضای آسمان هیچ است هیچشکسته ممتاز:
باز آمدم باز آمدم از پیش آن یارآمدم
درمن نگردرمن نگربهرتوغمخوارآمدم
شاد آمدم شاد آمدم وزجمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد تا من به گفتارآمدم
اردیبهشت 82
نستعلیق ممتاز:
تا کی ای چشمه سیماب که در چشم منی
از غم دوست بروی چو زرم بر خیزی
به چه دانش ز نی ای مرغ سحر نوبت روز
که نه هر صبح به اه سحرم بر خیزیشکسته ممتاز:
عشق بازی را چه خوش فرهاد مسکین کرد و رفت
جان شیرین را فدای جان شیرین کرد و رفت
یادگاری در جهان از تیشه بهر خود گذاشت
بیستون را گر ز خون خویش رنگین کرد و رفت
مرداد ماه 82
نستعلیق ممتاز:
جون خون از دیده ی خورشید می سازد روان
چهره خاک از فروغ لاله ی حمرای توست
کعبه را چون محمل لیلی بیابان گرد ساخت
تا چه با جانها کند شوق جهان پیمای توشکسته ممتاز:
لطفی اگر کنی به نگاهی چه میشود
خوشنود اگر شوم ز تو گاهی چه میشود
سیراب اگر شود ز تو ای ابر رحمت
در خشکسال هجر گیاهی چه میشود
مرداد ٨٤
ممتاز:
بنگر ای شمع که پروانه چرا باز آمد
ازپی دل بشد وسوخته پر باز آمد
سر تسلیم چو برخط عبودیت داشت
چون قلم رفت به هر سوی و بسر بازآمد
اردیبهشت 85
نستعلیق ممتاز:بسته ی زلف تو شوریده سرانند هنوز
تشنه ی لعل تو خونین جگرانند هنوز
ساقیا در قدح باده چه پیمودی دوش
که حریفان همه در خواب گرانند هنوز
شکسته ممتاز:
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
سبکه اوضاع جهان درهم و ناموزون دید
قلم نسخ بر این خط چلیپا زد و رفت
مرداد 85
نستعلیق ممتاز:
آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن
آینه ی صبوح را ترجمه ی شبانه کن
ای خردم شکار تو تیز زدن شعار تو
شست دلم به دست نه جان مرا نشانه کن
---------
شکسته ممتاز:
ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را پر خون کنید
وز خون دل چون لاله ها رخساره ها گلگون کنید
آمد یکی آتش سوار بیرون جهید از این حصار
تا بر دمد خورشید نو شب را زخود بیرون کنید
اردیبهشت 86
نستعلیق ممتاز:
خواهی که همه دریا آب حیوان گردد
از جام شراب خود یک جرعه به دریا ده
خواهی که مه و زهره چون مرغ فرود آید
زان می که به کف داری یک رطل به بالا دهشکسته ممتاز:
سر قدم کردیم آخر سوی جیحون تاختیم
عالمی بر هم زدیم و جست بیرون تاختیم
چون براق عشق عرشی بود زیر ران ما
گنبدی کردیم و سوی چرخ گردون تاختیم
مرداد ماه 86
ممتاز:
نگه زچشم تو چون نشعه ی مدام نگیرد
چگونه این می بی رنگ رنگ جام نگیرد
چنان ز لعل تو سیراب شد زمین جگرها
که هیچ تشنه جگر از عقیق نام نگیرد
مردادماه٨٨
نستعلیق ممتاز:
اگر خورشید بر یک حال بودی
شعاع او به یک منوال بودی
جهان جمله فروغ نور حقدان
حق اندروی ز پیدایی پنهان
شکسته ممتاز:
پیش ازمن وتو لیل ونهاری بوده است
گردنده فلک نیز بکاری بوده است
هرجاکه قدم نهی برروی زمین
آن مردمک چشم نگاری بوده است
مطالب مشابه :
خطاطان نمونه
3000دروار - خطاطان نمونه - دروار در میان خطوط اسلامی و فارسی خط نستعلیق از جایگاه ویژه ای
نمونه سوالات امتحانات سراسري انجمن خوشنويسان ايران
نمونه 1. بنگر اي شمع که پروانه چرا باز آمد از پي دل بشد و سوخته پر باز آمد. سر تسليم چو بر خط
نمونه خط سیاه مشق سطری از هنرمند خوشنویس آقای حسن ترابیان
وبلاگ هنری - نمونه خط سیاه مشق سطری از هنرمند خوشنویس آقای حسن ترابیان -
خط نستعلیق
انجمن خوشنویسان خمین - خط نستعلیق - هر چند پیش از او نمونه هایی ابتدایی از نستعلیق موجود
نمونه سوالات خوشنویسی( دوره مــــمتاز)
دوره مـمتـــــاز انجـــــمـن خوشنویسـان ایران . نمونه سوالات ای که بر ماه از خط
گفتگو جناب آقاي كريمي با اساتيد انجمن خوشنويسان شاهرود
بایدعرض کنم من در انجمن خوشنویسان اول دوره عالی را را بدهد یعنی نمونه خط از
نمونه سوالات خط تحريري
نمایشگاه خوشنویسی آثاز برگزیده خوشنویسان از جملات زیر به دلخواه 4 نمونه را با خط نستعلیق
نمونه خط یکی از هنرجویان خوشنویسیم
025-37832100 مشقنامهء شیخ - نمونه خط یکی از هنرجویان خوشنویسیم - دریافت نسخهء بدون واترمارک آثار
برچسب :
نمونه خط خوشنویسان