ضیافت در اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
« ولیمه وآداب ضیافت در اسلام »
تعريف لغوي چیست؟ وضع اوليه لفظ ولیمه برای مراسم اطعام
عروسی بوده ، لیکن بعدها در تمامی مراسم شیرینی و شادی استعمال یافته وباصطلاح اطلاق یافته است .
تعداد کل ولائم ( جمع ولیمه است ) 11فقره بوده که بشکل منظوم چنین است :
ان الولا ئم عشرة مع واحد من عدها قد عز فی اخوانه
توضیح کامل در صفحات بعد می آ ید .
اما نقل اقوال ارباب لغت :
قال فی المصباح :الولیمة لکل طعام لجمع . اِطعام دسته جمعی را ولیمه گویند .
قال فی جامع المقاصد :
الولیمة : طعام العُرس ، انما سمی طعام العرس الولیمة لاجتماع الزوجین "
قال فی مجمع البحرین :الولیمة هی طعام العُرس ونحوه .
والولم " الحبل " وکذا الولیمة مشتقة من ذلک لان فیها الوصلة و اجتماع الشمل .
قال فی الرائد : " الولم " بند وزنجیر
قال فی المنجد " الولیمة :تمام الشی واجتما عه ، الولیمة جمع « ولائم » سمیت بذلک للاجتماع الزوجین "
قال فی الموسوعة الفقهیة:
"الولیمة فی اللغة مشتقة من الولم وهو الجمع . لان الزوجین یجتمعان . وهی اسم لطعام العرس والاملاک وهی کل طعام صنع لعرس وغیره او کل طعام یتخذ لجمع "
حاصل معنا ی همه یکسان است ،تهیه غذا برای عروسی ویا هر مهمانی دسته جمعی .
تعریف ضیف ( مهمان ) : ضیف از میل می آید , یعنی مهمان تمایل دارد که میزبان را ببیند شبیه معنهای زیارت است . قال الراغب : الضیف : المیل .
فرق دعوت با ولیمه چیست ؟
دعوت اعم از ولیمه است .ولیمه فقط برای مراسم شادی استعمال دارد ولیکن دعوت عام بوده وشامل مراسم شادی وعزااست .
در این که ولیمه واجب است یا مستحب ،بین فرق اسلامی
اختلاف نظر وجود دارد .تمام فقهاء شیعه بر استحباب اتفاق
نظر دارند ، لیکن اهل سنت بر دو قول وجوب واستحباب فتوا دارند .
استناد قائلین بر وجوب ،روایت نبوی است که به عبد الرحمن عوف در مراسم عروسی اش فرمود:
" ُاولم بشاة "
یعنی بر تو باد که گوسفندی ذبح کنی .« وهذا امر یدل علی الوجوب »
اما شهید ثانی در مسالک می گوید " تاکید دال بر استحباب است . زیرا پیامبر ص نسبت به هیچ زن دیگری چنین دستوری ندادند .
اما فلسفه تاکید بر ولیمه چیست ؟
گویند برای اشتها ر واعلان نکاح است ، تا مردم بدانند این خانم وآ قا زن وشوهر هستند .
«انما یستحب الطعام فی الولیمة لا ثبات النکاح واظهاره وعرفته» مواهب الجلیل 5/241
به داستان بسیار آموزنده ای دقت کنید :
پیامبر ص با اصحاب قدم می زدند ، بناگاه فرمودند: بایستید
وخود رفتند با یک خانمی صحبت کرده وبرگشتند ، بلا فاصله بدوستان فرمودند : «همسرم بود »
اصحاب عرض کردند : یا رسول الله ماکه فکر بدی نکردیم .
فرمود میدانم ولی باید بگویم .تاموجب شبهه نگردد.
اقوال فقهاءدر فروعات ولیمه :
قال الشیخ الطوسی فی الخلاف :
"الولیمة مستحبة ،لیست بواجبة .
للشافعی فیه قولان :احدها مثل قلناه والثانی :انهاواجبة .
دلیلنا "اجماع الفرقة واصالة براءة الذمة . ولا دلیل علی وجوبها. قال رسول الله ص :لیس فی المال حق سوی الزکاة "
شیخ گوید : ولیمه مستحب است ،نه واجب .
شافعی را در این باب دو قول است 1-واحب 2- مستحب
دلیل ما اصل براءت ذمه است واجماع دوستان ، ضمن اینکه پیغمبر ص فرمود :
در مالتان غیر از زکات؛حق واجبی نیست .( خمس هم از مصادیق زکات است)
قال الشیخ فی النهایة :
"ویستحب الولیمة عند الزفاف یوما او یومین یدعی فیها المومنون "
ولیمه مستحب است روز اول ودوم ودر آن مومنین دعوت شوند .
قال الباقر ع :" الولیمة یوما او یومین مکرمة وثلاثة ایام ریاء وسمعة " محاسن البرقعی 2/417
وایضا " الو لیمة اول یوم حق والثانی معروف وما کان بعد ذلک فهو ریاء وسمعه . دعائم الاسلام 2/205
[ریا یعنی تظاهر و سمعه از سَمع می آید یعنی دوست دارد مردم کاراورا ببینند وبشنوند. مخلص نیست]
قال ابن البراج فی المهذب 2/223:
"واما الولیمة التی وعدنا ذکرها فهی ولیمة العرس وانماسمت
بذلک لان فیها اجتمع الزوجین ؛ وحکی عن ثعلب ان الولیمة طعام العرس وهی عندنا مستحبة وذلک بعض الناس انها واجبة وحضورها مستحب ، فان کانت ولیمة لذمی فقد
ذکر انها لا یجوز للمسلم حضورها ، وقال بعضهم یجوز ذلک ، والاول احوط "
نکته " فرمود اگر ذمی دعوت کرد بعضی گفته اند جایز است وبعضی ،جایز نمیدانند .
قال فی المسالک الافهام 7/25:
"فلا خلاف عندنا فی استحباب الولیمة حینئذ مؤکدا للتاسی بالنبی ص والائمة ع بعده "
فلذا در استحباب اصل ولیمه ومحل آن با نقل روایت وکلام اساطین فقه جای شک وشبهه نیست .
در این قسمت به نقل مطالبی از کتاب "فص الخواتم فی الولائم " تالیف صدر الدین العز الحنفی ، می پردازیم .
همو گوید "الولیمة فی الشرع ؛ الاجتماع علی طعام مدعو
الیه ، لحادث سرور بشروط معتبرة علی وجه مخصوص .
وی می گوید " یحرم التطفل وهو اتیان الانسان الی طعام لم یدع الیه .
یعنی خوردن از سفره ای که دعوت نداری حرام ، وآنرا
طفیلی میداند ، بقول بعضی ها چهل تن .
تعریف طفیلی چیست ؟ ( آویزان شدن بدیگران )
ان الطفیلی منسوب الی رجل من اهل الکوفة یقال له طفیل بن دلال ، شخصی بود در کوفه به او طفیل می گفتند
عادتش این بود که به تمام ولائم بدون دعوت داخل می شد.
فلذا بعض فقها ء شهادت دادن طفیلی را در صورتی که بر این عمل اصرار بورزد ، مردود می دانند .
تعریف طفیلی در الرائد:"آنکه نا خوانده به مهمانیها برود "
گیاه یا حیوان که از گیاه یا جانور دیگر زندگی کند ، سربار دیگران بودن ؛ انگل .
قال فی المبسوط 4/323":"ومن جاء ها من غیر دعوة دخل سارقا ".[ بدون دعوت وارد شدن = دزدی است ]
شیخ در مورد دعوت ذمی می گوید " فلا یجوز للمسلم حضورها ،
وقال قوم انه یجب علیه حضورها وقال آ خرون لا یجب بل یجوز "
سوال : مهمانی رفتن بدون دعوت درست است ؟جواب : قال تعالی : یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتاً غیر بیوتکم حتی تستانسوا وتسلموا علی اهلها ذلکم خیرلکم لعلکم تذکرون " آیه 27 نور
بدون دعوت وسرزده منزل کسی رفتن ؛ زیبنده نیست ؛ شاید میزبان آمادگی نداشته باشد ویا در حالی باشد که دوست ندارد ؛ مهمان او را ببیند . خدا فرمود : وقتی وارد خانه شدید سلام کنید.
قال فی المجموع 16/392:
"واما ولیمةالعرس فقداختلف اصحابنافیها فمنهم من قال "هی واجبة وهو المنصوص ومنهم من قال:
" هی مستحبة "
اقول : منظوراو از منصوص همان روایت عبد الرحمن عوف است .
واخرج احمد من حدیث بریدة قال:
لما خطب علی فاطمة (علیهم السلام )قال رسول الله ص :
"انه لابد للعروس من ولیمة"(یعنی ولیمه بدهیم )مجموع 16/397
قال فی البحار 43/95و امالی طوسی :
یا علی اصنع لاهلک طعاما فاضلا . ثم قال "من عندنا اللحم والخبز وعلیک التمر والسمن "
این خبر در عروسی علی ع با زهراع بیان شد ه است.
برتو باد ای علی طعامی فراهم کن فاضل .
گوشت ونان ازما ،روغن وخرمایش از تو .
[طعام فاضل = طعام الفضل هو الفاضل عن کفایته و کفایة عیاله ]
در کلمه عِیال «ع» مکسور است ،که بمعنای
زن وفرزند است ؛ وعیال با "ع " مفتوحه بمعنای راه رفتن با تبختر است .( رک : دهخدا)
زمان ولیمه ,در این باب اختلاف فتوا وجود دارد .
عده ای ولیمه را در شب میدانند وعده ای در روز .بعضی قبل از زفاف وبعضی بعد از آن وبعضی بعد عقد.
قال البحرانی فی الحدائق : " الولیمة فی العرس عند الزفاف "
نظر محقق بحرانی بر شب عروسی وقبل از زفاف است ،
ودر این استدلال به شان نزول آ یه 53سوره احزاب تمسک جوید .
شب عروسی پیامبر ص با زینب بنت جحش ، ولیمه داد؛ مردم خوردند ونشستند ، مشغول صحبت کردن ،
وکان یحب ان یخلوا مع زینب فانزل ...
پیامبرص حیا می کرد بگوید آ قا برخیزیدو بدنبال کار خود بروید . تا زمانی که در اینباب آیه نازل شد :
"فاذا طعمتم فانتشروا ولا مستانسین لحدیث ان ذلک یؤذی النبی فیستحیی منکم والله لا یستحیی من الحق"
قال فی اسباب النزول ص153:
"لما تزوج رسول الله ص زینب بنت جحش ، وکان یحبها ،
فاو لم ؛ ودعا اصحابه ، فکان اصحابه اذا کلوا یحبون ان یتحدثوا عند رسول الله ص وکان یحب ان یخلو مع زینب ، فا نزل الله ..."
قال الطوسی فی الوسیلة ص 313:" واتخاذ الولیمة : ان یکون بالیل .
قال ابن ادریس فی السرائر 2/603
ویستحب الولیمة عند الزفاف ... ویکره تفرد الاغنیاءبذلک ...فان کانت لکافر بای انواع الکفر کان ، فلا یجوز للمسلم حضورها ( زیرا طعام ایشان را نجس میداند )
قال فی تذکرة الفقهاء 2/578"
وقال ع: "من دعی الی الولیمة فلیاتها وقال ع من دعی فلم یجب فقد عصی الله ورسوله وهی محمولة علی شدة الاستحباب .
قال فی تحریرالاحکام 3/403:" اما الولیمة فبا لنهار "
قال فی الجواهر 29/47:
"واما وقتها ففی المسالک عند الزفاف وفی جامع المقاصد هل هو بعد الد خول او قبله ؟لم اجد به تصریحا ...ظاهرة فی انها
بعد الدخول ، کما ان فی خبر النجاشی ظاهر فی انه بعد العقد .
قلت " یقوی جاز کل من الامرین ولعل التقدیم اولی "
محقق نجفی هر دو را قبول دارد ، ولی بعد از عقد اولی است.
بنظر راقم اولی رعایت عرف زمان ومکان است .
یکی از ویژ گیهای بارز محقق در جواهر اهمیت دادن به عرف است که در استنباطات ملحوظ دارد .
قال الانصاری ره :
"وما یستفاد من بعض الروایات من الاطعام بعد العقد وقبل "
(الزفاف ) . قول بعد از آن هم وارد است .
کما قال :" زفو ا عرائسکم لیلا واطعموا ضحی "
ممکن است منظور از ضحی در اینجا روز بعد از شب عروسی باشد . [نگارنده ]
ولی همانطور که در قصه عروسی حضرت زهرا ء آمد ،
ولیمه در شب عروسی یعنی بردن عروس بخانه داماد است .
نکته "دست زهراءع را پیامبر در دست علی ع قرار داد،
«ولیمه از نظر کمیت وکیفیت»
والظاهر ان المدار علی مسماها فی الکم والکیف عرف .
میزان ولیمه عرفی است ، وبجیب زوجین بستگی دارد .
هر چه باشد اسراف وتبذیر خلاف است ، وبار مشکلات اتی
آن بر دوش زوجین .از چشم هم چشمی پرهیز ومراسم را براساس تمکن مالی خویش استوار سازید .
فقال " لا تقدیر لها بل المعتبر مسماها وکلماکثرت کان افضل .
واما عقیقه چیست ؟
قال في الموسوعة الفقهیة :
"عقیقة "شعر کل مولود من الناس والبهائم ینبت وهو فی بطن امه. ومعنای دوم آن = وعلی الذبیحة التی تذبح عن المولود عند حلق شعره .
وفی الاصطلاح " مایذکی عن المولود شکر لله تعالی بنیة وشرائط مخصوصة "
معنای عقیقه دوتاست :1- موئی که در رحم بر روی بدن طفل می روید .
2- گوسفندی که برای طفل در روز هفتم قر بانی کرده وبا آن مومنین را اطعام می دهند .
حکمت عقیقه چیست ؟
قال رسول الله ص : کل غلام رهینة بعقیقة تذ بح عنه یوم السابع . وایضا فرمودند:
" طهرو ا اولادکم یوم السابع " تهذیب الاحکام 7/445
نکته : فرق است بین قربانی کردن برای نوزاد وعقیقه کردن . دو مبحث جدا گانه هستند .
قال فی الموسوعة الفقهیة :
شرعت العقیقة لما فیها من اظهار للبشر والنعمة ونشر النسب .
یعنی : فلسفه وجودی عقیقه اینست که برای شکر الهی ،
اظهار سرور واعلان وانتشار نسب است .
کما قال:" واما بنعمت ربک فحدث " ( سوره والضحی )
قال فی المغنی 11/119:
"العقیقة الذبیحة التی تذبح عن المولود وقیل علی الطعام الذی یصنع ویدعی الیه من اجل المولود .
قال ابو عبید الاصل فی العقیقة الشعر الذی علی المولود."
(معنای شبیه قبل است )
محقق نجفی هم برای عقیقه دو معنای فوق را بیان میدارد .
1- موی سر نوزاد 2- گوسفند ویا شتری که در روز هفتم طفل ذبح کنند. جواهر الکلام 31/264
واما بُعد فقهی عقیقه در کلام مجتهدین و اعاظم فقهاء اسلام :
قال السید المرتضی علم الهدی فی الانتصار ص 406:
"ومما ظن انفراد الامامیة به القول العقیقة وهی الذبیحة التی عن المولود ذکرا کان او انثی .
وخالف با قی الفقهاء فی
ذلک فقال الشافعی ومالک :مستحبة وقال ابی حنیفة لیست بمستحبة وحکی عن الحسن البصری القول بوجوبها وهو مذهب اهل الظاهر وهذه موافقة للامامیة "
[سید مرتضی قائل بر وجوب عقیقه میباشد ]
قال القاضی ابن البراج فی المهذب 2/261:
"وینبغی ان یفصل العقیقة ولا یکسر عظم یتصدق بها علی الفقراء والمساکین وان طبخ لحمها ودعی علیه قوم من المومنین لیاکلوه کان افضل ولا یاکل احد من ابوی المولود شیئا من العقیقة وقد روی جواز ذلک والاحوط
ما قدمناه "[ عقیقه را بپزند ،مهمانی دهند،استخوانهارا نشکنند ، پدر ومادر هم از آن طعام نخورند ]
قال فی نهایة المرام:
"ولا یاکل احد من عیاله من العقیقة وتتاکد فی الام . لقوله ع " یاکل من العقیقة کل احد الا الام "
یعنی تاکید است که مادر حتما از عقیقه نخورد .
وایضا " لا یطعم الام منها شیئا "
ضمنا مستحب است که حتما با آ ب طبخ شود ( آبگوشت) [ غیر آبگوشت هم اشکالی ندارد ]
یک ران گوسفند مال قابله است ، واگرقابله یهودیه بود پول را بدهند. کفایت می کند .
قال ع " العقیقة فی الغلام والجاریة سواء. وسائل 15/147
یعنی ؛ برای پسر ودختر ؛ نوع حیوان عقیقه فرقی نمیکند , البته در خبر داردکه مستحب است عقیقه برای پسر نر باشد وبرای دختر ماده .
قال فی المختلف الشیعة 7/303:
"المشهور ان العقیقة مستحبة ولیست واجبة وقال السید ابن الجنید انها واجبة .
لنا" اصالة البراءة "
قال الصادق ع: " کل مولود مرتهن بالعقیقة " مولود در گرو عقیقه است .
حاصل معنا تا اینجا چنین است "
عقیقه یکی از ولائم بوده ، بسیار بر آن سفارش شده وفرمودندکه طفل در گرو عقیقه است ،
حتی اگر در طفولیت
والدین برای او عقیقه نکر ده اند ،مستحب است در بزرگسالی خود انجام بدهد .
از میان اهل سنت فقط ابو حنیفه آنرا مستحب نمیداند.
قال ع: " ومن بلغ من اولاد ولم یعق عنه احد له ان یعق عن نفسه "( در بزرگی خودش عقیقه کند)
قال فی الشرائع :
"واما العقیقة :فیستحب ان یعق عن الذکر ذکر وعن الانثی انثی .وهل یجب العقیقة ؟ قیل :نعم .واوجه الاستحباب .ولو تصدق بثمنها، لو یجز فی القیام بالسنة .
ولو عجز عنها اخرها حتی یتمکن ولا یسقط الاستحباب "
( فی الحاشیته :ولو کبر سنه ."مادام حیا")
محقق اول فرمود :عقیقه مستحب ، ساقط هم نمی شود ،
اگر پول نداری هر وقت متمکن شدی انجام بده ، پول قربانی
راهم دادن کفایت نمی کند ومُسقِط تکلیف نیست .
قال فی الجواهر الکلام فی الشرح شرائع الاسلام 31/267:
"الوجه الاستحباب وفاقا للمشهور.
ولوتصدق بثمنها لم یجز فی القیام بالسنة بل خلاف .للاصل
ولان الله یحب اراقة الدماء .
کما قال الباقر ع " فان الله یحب اهراق الدماء واطعام الطعام "
روایت هم دارد که خداوند دوست دارد ریختن خون قربانی واطعام طعام را . فلذا پول دادن کافی نیست .
بعد محقق نجفی می فرما ید :
"ولو عجز عنها اخرها حتی یتمکن لما عرفت من عدم قیام الصدقة بثمنها مقامها مع اطلاق الادلة باستحبابها .2/268
قال سید محمد فی نهایة المرام :" الوجه فی ذلک ان الامر یتعلق بالذبح فلا یحصل الامتثال بدونه ".1/456
نکته "در اهمیت عقیقه همین بس که اگر طفل تا قبل روز هفتم بمیرد ، عقیقه ساقط میشود.
ولی بعد آ ن ساقط نمی شود .
واما درروز هفتم 4عمل مستحبی سفارش شده که برای طفل انجام دهند :
1- سرتراشیدن 2- عقیقه کردن 3- نام گذاری نیکو ( قال رسول الله ص استحسنوا اسماء کم فانکم تدعون بها یوم القیامة ) 4- هم وزن موها ی سر طفل نقره
صدقه دادن . جامع المدارک سید خوانساری 4/461
قال فی نهایة المرام سید مدارک 1/451:
سیره حضرت زهراء ع این بود که برای فرزندان در روز هفتم عقیقه می کردند ، وهکذا بقیه مستحبات .
سوال = آیا ختنه کردن در روز هفتم واجب است ؟خیر ؛ مستحب است .
قال الصادق ع: " وان اخر فلا باس "
قال فی الجواهر: " ولکن لو اخر عنه جاز بلا خلاف بل الاجماع بقسمیه علیه" 31/260
سوال: آیا ختنه کردن بر ولی طفل واجب است ؟
ج= واجب نیست . واگر ولی طفل اقدام نکرد برخود شخص واجب است که در اولین فرصت اقدام کند .
اقوال فقهاء فریقین :
مسئله " الختان واجب لنفسه وشرط لصحة طوافه فی حجه او عمرة ...ولیس شرطا فی صحة الصلاة علی الاقوی فضلا عن سائر العبادات . دقت کنید این فتوای مشهور فقهاء از جمله "1- سیستانی 2- گلپایگانی 3- صافی 4- رهبر معظم مد ظله العالی علی روس المسلمین 5- مجموع النووی 6-
صاحب الشرح الکبیر1/110
قال فی کشف اللثام: " فان بلغ ولم یختن وجب ان یختن نفسه "بر خود شخص واجب میشود !
قال فی الجواهر 31/261:
"نعم لو بلغ ولم یختن وجب ان یختن نفسه بلا خلاف اجده فیه ، بل الاجماع بقسمیه علیه وذلک لان الختان واجب لنفسه بالضرورة من المذهب والدین ...وکتب الرضاع الی المامون
الختان سنة واجبة للرجال ومکرمة للنساء ...بعد ایشان تمایل
بحرانی را به عدم وجوب اشکال نموده ومی فرماید شاید منظور عدم وجوب بر ولی طفل است قبل از بلوغ .
نعم فی وجوبه علی الولی قبل البلوغ خلاف ، والاشهر بل المشهور العدم ، للاصل . 31/262
[ لفظ المشهور ما فوق« الا شهر» است ]
یکی از موارد عدم صحت امام جماعت غیر مختون بودن است ، چرا؟
لانه ضیع من السُنة اعظمها،ترک واجب واصرار بر آن موجب فسق است ، بلا اشکال . شرح بر فقیه 1/379
قال فی جامع الشتات میرزای قمی 4/607:
"لا خلاف فی وجوب الختان للرجل بین علما الاسلام ، بل هو اجماع منهم . کما عن جماعة منهم بل کاد ان یکون ضروریا من الدین ....ولاریب فی وجوبه علی البالغ العاقل بعد کماله غیر مختون فیختن نفسه . حتی ان الکافر اذا اسلم یجب ختان نفسه ولو طعن فی السن ، بلا خلاف ظاهر" .
در روایت دارد که ولو 80ساله باشد .واما وجوبه علی الولی قبل البلوغ " ففیه قولان ، اظهر هما واشهر هماالعدم للاصل وصحیحة علی بن یقطین ....ولا ینبغی الاشکال فی وجوبه لنفسه؛
وانما الاشکال فی وجوبه لغیره ...
(شرط صحت طواف مختون بودن است )
سوال :
رسم است در میان عده ای که قسمتی از سر را تراشیده و قسمتی را می گذارند ، حکمش چیست ؟
ج= بقول صاحب جواهر مکروه است . ودر لسان روایات به آ ن« قُنازع» می گویند .
کما قال علی ع " نهی عن القُنازع . مستطرفات السرائرص610.
در وسائل بابی دارد تحت عنوان " باب کراهت القنازع " 20/186
قال فی مکارم الاخلاق ص 58:
القنازع " وهی الشعر حول الراس . والفضلة من الشعر تترک علی راس الصبی ."
وایضا قال فی وسائل " القنازع : جمع قنزعة ، وهی یحلق الراس الا قلیلا ویترک وسط الراس .
قال فی الصحاح الجوهری " والقنزعة واحدة القنازع وهی الشعر حوالی الراس .
( قاف ضمه دارد )
واما دعای عقیقه :
«بسم الله وبا لله ؛الله اکبر اللهم والیک هذه عقیقة عن فلان لحمها بلحمه ِ ودمها بدمهِ وعظمها بعظمهِ اللهم اجعلها قرقاءً لآل محمد علیه وآله السلام ».
همانطور که در نقل فقهاء آ وردیم ، والدین طفل نباید از این غذا بخورند ، اما فتوای ابن براج بر جواز بود با احتیاط .
سوال " تکلیف پوست وکله پاچه قربانی چه میشود ؟
ج = در کتب شیعی به چنین فرعی بر خورد نکردم ولی در المغنی ج 11ص 124والشرح الکبیر ج 3ص 589بیان مبسوطی در این باب منقول است :
قال یباع الجلد والراس والسقط ویتصدق به و قد نص فی الاضحیة علی خلاف هذا وهو اقیس فی مذهبه لانها ذبیحة لله
فلا یباع منها شی کالهدی ولانه تمکن الصدقة بذلک بعینه فلا حاجة الی بیعه ، وقال ابو الخطاب یحتمل ان ینقل حکم احداهما ال الاخری فیخرج فی المسئلتین روایتان ویحتمل ان یفرق بینهمامن حیث ان الاضحیة ذبیحة شرعت یوم النحر فاشبهت الهدی والعقیقة شرعت عند سرور حادث وتجدد
نعمة فاشبهت الذبیحة فی الولیمة ولان الذبیحة ههنا لم تخرج
عن ملکه فکان له ان یفعل بها ما شاء من بیع وغیره والصدقة بثمن ما بیع منها بمنزلة الصدقة به فی فضلها و ثوابها وحصول النفع به له ذلک .
حاصل معنا ی لازم کار ما اینست که چون عقیقه عملی است مستحبی ،فلذا حیوان قربانی شده از ملکیت فرد خارج نشده وهمچنان ملک اواست . ومجاز است هر گونه تصرفی در مال خود بنماید ،
دلش خواست بفروشد وپول آ نرا صدقه بدهد ،که در آ ن صورت بسیار نیکو وماجور است .
[جلد= پوست راس = کله سقط = دل وجگر ]
سوال " آ یا شیر دادن مادر به طفل واجب است , یاخیر؟ خیر .
قال فی الجواهر 31/272:
"واما الرضاع فلا یجب علی الام ارضاع الولد بلا
خلاف اجد فیه بیننا للا صل ولظاهر قوله تعالی "
فان ارضعن لکم فاتوهن اجورهن " طلاق 6
وقال الصادق ع " لا تجبر المراة علی ارضاع ".( شیردادن)
آری این بود داستان عقیقه که یکی از ولائم بود ،
3- ولیمه برای خانه خریدن 4- رفع مصیبت 5- غذا بردن برای صاحبان مصیبت .
کما قال فی العروة الوثقی :
"ارسال الطعام الی اهل المیت ثلاثة ایام ، ویکره الاکل ، وفی خبر انه عمل اهل الجاهلیة "
یستحب الوصیة بمال لطعام ماتمه بعد موته .(احکام اموات ). میت خودش وصیت کند که فلان مبلغ برایم خرج کنید ، آنهم با رعایت ثلث و... العروة الوثقی
6- قادم از سفر 7-ختنه سوران ، مشروط بر اینکه در روز هفتم انجام نشود 8- بدن سبب ( شخص کریم الطبعی است ، همینطور مهمانی میدهد. گویند : رسم ابراهیم ع چنین بوده است .9- شکرانه ختم قران 10- آمده بشما سر بزند .
11- کسی که برای کاری نزد شما آمده ، نگه داشته وپذیرائی می کنید .
فرمودند: "اطیلوا فی الجلوس علی الموائد فانها ساعة لا تحسب من اعمارکم ولا تحاسبوه علیها "
امان من اخطار الاسفار سید بن طاووس ص 147
یعنی : ساعت نشستن کنار سفره از عمر محسوب نمی شود .قال علی ع :" یا کمیل اذا انت اکلت فطول اکلک .در وسا ئل الشیعه بابی دارد تحت عنوان "استحباب طول الجلوس علی المائده ."
یعنی طول دادن سر سفره نشستن .
[ همان چیزی که ما معمولا توجه نکرده وکمترین زمان را به آن اختصاص می دهیم وبر عکس ما ، انگلیسی ها ، حداقل 45دقیقه غذا خوردن را طول میدهند ، اگر برداشت غلط از حدیث ،کراهت صحبت کردن کنار سفره راهم بدان بیفزائیم، داستان اوضاع فعلی ما است ]
*بحث دعوت خواهی ، اجابت یا عدم آن *
قاعده کلی در حقوق مومن ، اجابت دعوت اواست .
ولی در قبول کردن یارد دعوت ولیمه، تفصیل وجود دارد .
در میان اهل سنت عده ای واجب وعد ه ای مستحب میدانند .
بعض ایشان واجب کفائی وبعض دیگر واجب عینی .
" من دعی الی الولیمة یستحب له حضور ها ولیس بواجب علیه .
وظاهر مذهب الشافعی انه الاجابة فی جمیع الولائم "
لیکن فقهاء شیعه قائلند که اجابت واجب نیست ، مگر اینکه در ترک ، مفسده بزرگی نهفته باشد ، مثل مشکلات خانوادگی ، که در آن صورت واجب است .
میتوان گفت " باید در بعض حالات اقل الضررین را ملحوظ داشت تا برائت ذمه حاصل شود .
برای امور اجتماعی نمی توان نسخه واحدی تجویز نمود .
قال علی ع :" حسین اذا کنت فی بلدة فعاشر بادابها "
گواه ما؛ رعایت عرف جوامع است .
سوال = در تضاد بین عرف وشرع کدام مقدم است ؟
ج= رعایت عرف زمانی است که در آ ن موضوع از شرع نصی وارد نشده باشد .لقمان به پسرش وصیت کرد: « یا بنیّ لا تجالس الناس بغیر طریقتهم [...] فاذا انت فرد لا صاحب لک یؤنسک » مواعظ العددیه 154
فرمود : با مردم به طریقه خودشان معاشرت کن والا تنها می مانی . رعایت عرف خلاف شرع ؛ حرام است!
« فرق بین مجلس فقراء وثروتمندان»
قال فی کفایة الاحکام ص 153:
"فان خص بها الاغنیاء لایستحب الاجابة بل تکره "
اگر مجلس مختص پولدارهاست وفقرا راهی ندارند ، اجابت دعوت ؛کراهت دارد .
فاضل هندی در کشف اللثام عین عبارت فوق رادارد لیکن ایشان هم می فرمایند:
"ولا یجب الاجابة عندنا . الااذا عرض ما یوجبها "
[ یعنی از نرفتن مفاسد بروز میکند ]
قال الشهی الثانی :
"فان من حق المومن اجابة دعوته "
نکته " بقول شیخ در مکاسب ؛حقوق جنبه تهاتری دارد .
یعنی زمانی لازم الرعایه است که طرف مقابل هم بحقوق خود در مقابل شما عمل کند .
نکته : باید در شرکت کردن مواردی را ملاحظه نمود از جمله ، حفظ شخصیت مهمان ،عدم مواجه با منکرات ،عدم ایذاء مهمان و... کما قال : لیس للمؤمن ان یُذل نفسَه "
برمسلمان واجب است که خود را در معرض اهانت قرار ندهد .
*در تزاحم دعوت خواهی ،حق تقدم با کدام است؟*
در دعوت خواهی کردن ابتدا اقربای نسبی وسببی مقدم هستند وبعد از آنها ، مؤمنین وشیعیان علی ع وسپس فقرا ومستمندان .
قال رسول الله ص :" اذا اجتمع داعیان فاجب اقربهما الیک بابا،فان اقربهما الیک بابا، افربهما الیک جوارا ، فان سبق احدهما، فاجب من سبق " مسالک 7/29
در تزاحم هر کس زودتر دعوت خواهی کرد مقدم است .
امام صادق ع فرمود:" ان من حق المسلم الواجب علی اخیه اجابة دعوته " وسائل 24/270
حق است بر مسلمان که دعوت برادر دینی اش را قبول کند .( ولی دعوت کسی که منت میگذارد ؛ مستحب نیست .ضمناً غذای شخص لئیم را نباید خورد . )
قال فی الجواهر 29/49:
"وعلی کل حال فلو کان الداعی اثنان فصاعدا ، قدم الاسبق فان جاء ا معا ففی المسالک اجاب الاقرب رحما ثم الاقرب دارا، کما فی الصدقة "
ابن قدامه در المغنی 8/ 108 و محی الدین النووی در المجموع 5/648همین بیان را دارند .
« با چه کسی مصاحبت کنیم؟»
در خبری دارد : اذا صحبت فاصحب نحوک فلا تصحب من یلقیک فان ذلک مذلة للمؤمن " با هم سطح خودت رفت وآمد کن که دچار مشکل نشوی .( او دست بالا را میگیرد وتو نمی توانی تلافی کنی , ضایع میشوی)
قال علی ع : " لا تصحبن فی سفر من لا یری لک الفضل علیه له الفضل علیک " با کسی که برای تو ارزشی
قائل نیست مصاحبت مکن . یعنی تو برای او حرمت میگذاری ولی او تورا تحویل نمیگیرد . در خبر دیگری دارد به دیدار کسی که با تو سر سنگین برخورد میکند – تحویل نمیگیرد – نرو !
در خبری وارد شده که فردی از دوستان امام صادق ع با عده ای به حج ّ مشرف شدند . این آقا وضع مالی خوبی داشته ودر طول سفر از دوستان خود به بهترین وجه پذیرائی میکرد – همه را مهمانی میکرد- وقتی بحضور امام رسید , امام ع اورا سرزنش کرده وفرمود ؛ چرا اینکار را کردی ؟ عرض کرد از آنها پذیرائی میکردم مگر عیبی دارد ؟ فرمود : تو فکر نکردی در میان دوستانت کسانی هستند که آنها هم دوست دارند مثل تو تلافی کنند ولی قدرت مالی ندارند ؟ لاجرم خجالت میکشند؟
سوال = آ یا بردن غذا در مهمانی جایز است ؟ جواب: با رضایت صاحب خانه اشکا لی ندارد .
هر چند که بعض فقهاء تصرف در غذای مهمانی را برای
مهمان بهر شکل جایز میدانند ، خواه بخورد وخواه ببرد ، زیرا تصرف مهمان در غذائی که جلویش می گذارند از باب حیازت مباحات است . جواهر 19/52
البته عده ای بردن را اشکال می کنند .
کما قال " یحرم علی الآکل بعد الاکل ان یحمل معه خبزا او طعاما او لحما ...
بنظر نگارنده قید " بعد الاکل " مشعر بر بردن بعد ازخوردن است . یک پرس خورده ، یکی هم ببرد ،
پس بفرمائید صاحب خانه باید دو برابر مدعوین تدارک ببیند.( آبروی مؤمن در خطر قرار می گیرد)
فقهاء در بحث ولیمه مسئله ای را مطرح می نمایند که ماهم آ نرا جهت اطلاع عزیزان می آ وریم .
در تزاحم دعوت برای جنازه ( خاکسپاری میت ) وولیمه ،
همه فقهاء متفق القولند که حق تقدم با جنازه است .
قال الاردبیلی فی مجمع الفائد ة والبرهان فی شرح الارشاد:
"یجیب الجنازة فانها تذکر الاخرة ولیدع الولیمة فانها تذکر الدنیا" 2/513
کتابهای ذیل همین فتوا را دارند "
1-الحدائق البحرانی 4/90
2- منتهی المطلب 1/444
3- ریاض المسائل 1/52
4- جواهر الکلام 4/30
5- بحار 78/267
6- تهذیب الاحکام 1/462
7- میزان الحکمة 4/2976
8- وسائل الشیعه 2/451
9- مستد رک الوسائل 2/120
10- دعائم الاسلام 1/221
روایت دعائم چنین است :
«فان حضور الجنازة یذکر الموت وحضور الولائم یلهی عن ذلک »
سوال = آیا لهو حرام است ؟
بین فقهاء دراین مورد اختلاف نظر وجود دارد ، حرمت وکراهت را فرموده اند ، شیخ در مکاسب همه را آورده است . ظاهرا قول مشهور بر حرمت باشد .ولی لغو مسلماً مکروه است .لعب حرکات بچگانه را گویند فرق لهو با لعب این است که حرکت لعبی از قوای شهوانی منبعث نمی شود لیکن حرکت لهوی حتما از قوای شهوی سر چشمه می گیرد .مثل سفر لهوی .لذا فرمود " کل ما الهی عن ذکرالله فهو میسر .میزان دور شدن از ذکر خداست .که علت اصلی حرمت لهو شده است .
"اصل اللهو الترویح عن النفس بما لاتقتضیه الحکمة .واللعب هو الفعل المنتظم الذی له غایة خیالیة غیر واقعیة کملاعب الصبیان لا اثر لها الا مفاهیم الخیالیة من تقدم وتاخر خسارة ونفع وضررکلها بحسب الفرض والتوهم "
خاتمه یافت قصه ولیمه وعقیقه ، باشد که خداوند ما را بر امر خیر وشادی موفق بدارد .
حالیه نکاتی ارزشمند از آ داب غذا خوردن ومهمانی عرضه میداریم
قال النبی ص :" لا خیر فیمن لا یضیف " کسی که مهمانی نمیدهد ؛ در او خیری نیست .
نکته : بعضی ها می گویند ما اهل تعا رف نیستیم و بمهمان تعارف نمی کنند ، این بر خلاف سنت اسلامی است ، در روایت از اما م صادق ع نقل است که ایشان حتی مهمان را بر خوردن زیاد قسم میدادند.
کما قال فی البحار ،(باب جودة الاکل فی منزل الاخ المومن)
امام ع کاسه ای غذا جلوی دوستش گذاشتندومیان کاسه خطی کشیدند وگفتند:
"ترا قسم که تا پشت این خط بخوری "
ثم قال :"اقسمت علیک لما اکلت دون الخط ".
وحتی میان منزل گردش می کردند تا مبا دا کسی کم بخورد و می فرمودند مستحب است در بیت دوست حسابی غذا بخوری ؛ کما قال "اما علمت انه یعرف الرجل اخاه بکثرة اکله عنده .امام رضاع فرمودند:
" انسان خیّر از طعام مردم می خورد تا مردم هم از طعام او بخورند " بحار 72/448
ویا در روایت دارد که " کُل " من غیر الحاح بمهمان بیچاره می گوید : بخور ؛ولی اصرار نمیکند .
ویا سکوت میکند ومی گوید :سر سفره کراهت دارد حرف بزنی ؛ببینید معنای حدیث را نفهمیده است .
نقل است ؛ مرحوم میلانی سر سفره با فرزندان بحث فقهی میکردند ؛ مثلا یک روز ایه
" انی مغلوب فانتصر " را بحث می کردند . ممکن است سوال شود پس منظور روایت چیست ؟
بر طبق قاعده استحباب تحبیب قلوب المومنین گوئیم :
منظور روایت احتمالا چنین باشد:
1- با اشتغال او به تکلم جلوی خوردنش را بگیری .
2- در نزد او از گرانی ومشکلات تهیه غذا سخن بگوئی تا غذا بر جان او حرام شود ؛ ملاحظه کرده اید ، افطاری میدهد سر سفره می گوید ، آ قا نمی دانی با چه بدبختی این نان تخمه زده را گرفتم ، ویا می گوید آ قا گوشت گران است ، برنج گران است و... خلاصه کاری می کند که آب خوش از گلویت پائین نرود . آ نقدر گریه میکند که از آمدنت پشیمان می شوی . آری این حرفها کراهت دارد ؛ نه چیزی که به مومن بشاشت داده واشتها ی اورا باز می کند .روحیه شاد ومفرح اشتها آ ور است غیر از این است قبول نداری امتحان کن .
3- فلذا فرمود یکی از کراهتهای مهمانی :
والا یکثر السکوت عند الضیف .البته کارهای ما معمولا وارونه هستند ، شما خودتان را نارحت نکنید.
مستحب است در ورود کمک مهمان کنید ولی در اینکه زودتر برود خیر . قال الباقر ع:
" اذا نزل بکم الضیف فاعینوه واذا ارتحل فلا تعینوه " کافی 6/284
در رفتن کمکش نکن ؛ تصور شود که دوست دارد زودتر بروی . استقبال از مهمان وبار وبنه ی او را گرفتن وکمک به فرود آمدن مستحب است وبدرقه ومشایعت او هم مستحب . قال النبی ص :
" من حق الضیف ان تمشی معه فتخرجه من حریمک الی الباب " تا دم در منزل بدرقه کن .
" وان من السنة الضیف ان یُشیّع الی باب الدار " احیاء العلوم غزالی
« علی المضیف ان یُرِیَ الضیف بیت الماء ویُعلِمَهُ مواقیت الصلاة » بر میزبان است که با ورود مهمان دستشوئی را به او نشان دهد و اوقات نماز را هم یاد آور شود ( یعنی اگر غریب است اوقات شهررا)
از مهمان کار کشیدن کراهت دارد . آ قا رفتی لقمه ای نان بخوری ؛ صاحب خانه می گوید بی زحمت سر دیگ را بگیر ؛ دیگ همانا و دیسک کمر همان . چه شده آ مده ای به دلت نیفتد مهمانی صفا کنی !
قال النبی ص : " لا احب المتکلفین " تکلف را دوست ندارم .
نه خودت ونه مهمان را بزحمت نینداز ، سزاوار نیست .
به دشمن اهل البیت غذا نده ؛ زیرا فرمود : " من اشبع عدوا لنا فقد قتل ولیا لنا " وسائل الشیعه24/274
سوال : با توجا به حدیث فوق , خبر احترام مهمان ولو کافر باشد چه میشود؟
جواب : ظاهراً « اکرم الضیف ولو کان کافراً » حدیث نباشد , بلکه از مشهورات لا اصل له است که بر زبان
مردم جاری است . علامه در بحار گوید : " کما اشتهر علی الاسن اکرم الضیف ولو کان کافراً " 67/370
شاید هم مراد از خبر « من اشبع عدوالنا» نواصب باشند که به امامان معصوم ع اهانت میکنند !
به خبری بسیار در خور تامل نظر بیفکنید :
قال الباقر ع لجابر : لا تَستعِن بِعدوٍ لنا فی حاجة ٍ ولا تَستَطعِمهُ ولا تَساَْلهُُ شَربة ً" بحار 68/113
امام باقر ع به جابر فرمود : از دشمن ما کمک مخواه ؛ ونه طعامی ونه قطره ِ آب برای نوشیدن ! در خبر دیگری فرمودند : از مجوسی یاری نطلبید . !( اینها درسی هستند برای ما تا بدانیم با چه کسی مراوده کنیم )
قال الصادق ع : "من اطعم عشرة من المسلمین اوجب الله له الجنة "
قال علی ع " یجلس احدکم علی طعامه جلسة العبد ویاکل علی الارض .(رک سنن النبی ص)
ضمنا چار زانو نشستن هم کراهت دارد، مستحب است دو زانو ومودبانه در مقابل سفره بنشینی .
که فرمود: " اکرم الخُبز" . نان را محترم بشمارید .
. فرزند خود را بی دعوت همراه بردن حرام است که فرمود :
"اذا دعی احدکم الی طعام فلا ینبغی ولده فانه اکل حراما ودخل غاصبا،
لا یجوز لا حد ان یتصرف فی مال غیره الا باذنه"
مستحب است بعد از غذا تخلیل دندان.
قال الصادق ع :"ان من حق الضیف ان یعد له الخلال "
( من لا یحضر الفقیه . وفی الکافی " ان من حق الضیف ان یکرم وان یُعدُّ له الخِلال "
لذا بعد از اطعام به مهمانان خلال دندان تعارف کنید که از سنن اسلامی است .
وبدانیم که خوردن غذای لای دندان کراهت دارد .مستحب است صاحب خانه قبل از همه شروع و بعد ازهمه دست بکشد .تا مهمان دلگرم باشد .کان رسول الله ص اول من یضع یده وآ خر من یرفعها لیکل القوم . حداکثر توقف مهمان در نزد میزبان سه روز است وبیش از آن صدقه است که برای میزبان نوشته میشود .
دعای بعد غذا اینست:
قال السجاد ع:
" الحمد لله الذی اطعمنا وسقانا وکفانا وایدنا وآوانا وانعم علینا وافضل الحمد لله الذی یطعم ولا یُطعَم "
بر خلاف نظر عوام ؛ شب اصلا غذا نخوردن کراهت دارد مخصوصا برای پیر مرد .شام بخور ولو یک لقمه.
فرمود:" طعام اللیل انفع من طعام النهار." کافی 6/289
قال ع :" الشیخ لابد علی العَشاء ولو لقمة" جواهر 36/464
دست شستن قبل از غذا وبعد آ ن مستحب است .وکراهت دارد دستان شسته شده بعد غذا را با حوله خشک کنید زیرا تا زمانی که دست شما مر طوب است برکت باقیست .
آب وضو را هم با حوله خشک کردن کراهت دارد . در باب کم خوری بوعلی سینا چه خوش سروده :
اِسمع جمیع وصیتی واعمل بها
فان الطب مجموع بنظم کلام
واحفظ منیک ماستطعت فانه
ماءالحیاة تصب فی الارحام
واجعل غذاک کل یوم مرة
واحذر طعاما قبل هضم طعام
شاهد ما بر سر این است که روزی یک وعده غذا بخور و قبل از این که گرسنه شوی غذا نخور.البته موارد استثنائی مثل کسانی که مبتلا به دیابت هستند از این قاعده خارجند .
قال النبی ص: "نحن قوم لا ناکل حتی نجوع واذا اکلنا لا نشبع" سنن النبی /226
تا گرسنه نشویم نمی خوریم وخودرا کاملا سیر نمی کنیم .
( بعضی ها می خورند حتی اذا بلغت الحلقوم ).غذای زیاد آ ب زیاد می طلبد .
واما آ داب غذا خوردن 12عدداست .
4تا واجب ؛ 4تا مستحب و4تا ادب .
4تای واجب =1-فالمعرفة "شناخت حلال وحرام
2- والرضا " راضی بودن بنعم الهی .
3- والتسمیه " برای هر لقمه بسم اله مستحب است ؛ ولی اول وآخر هم بگوئی کافیست .
4- والشکر " گفتن الحمدلله برای هر لقمه ویا یکی در آخر کار . شکر نعمت ؛ نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند.
قال الله تعالی " ولئن شکرتم لازیدنکم ولئن کفر تم ان عذابی لشدید.
براستی تعریف شکر چیست ؟
الشکر صرف العبد جمیع ما انعمهم الله خلق لا جله .
هر نعمتی را بجا مصرف کردن شکر انست .
4تای مستحب "
1- وضوی قبل از غذا
2- نشستن روی پای چپ .
3- خوردن با سه انگشت ؛ البته اگر خلاف عرف وموجب اهانت مسلمانان است باید این عمل ترک شود . درست است که دارند " کان رسول الله ص یاکل بثلاثةاصابع." ولی رعایت عرف واجب است .4- لعق الاصابع .لیسیدن انگشتان ؛ که این هم حکم مورد قبل رادارد .
4- (رک سنن النبی ص طباطبائی )
4تای ادب "
1- از جلوی خود غذاخوردن .به سمت چپ وراست تجاوز نکردن که نشان شکم پروری است .
2- تصغیر اللقمه ؛ لقمه کوچک برداشتن .
3- خوب جویدن .
4- قلة النظر فی وجوه الناس ؛ زیاد بصورت مردم نگاه نکردن . داستان جالبی : شخصی مهمان دیگری بود وشغول غذا خوردن ؛ بناگاه صاحب خانه گفت " دست نگه دارید ؛ موئی در لقمه شماست .
مهمان لقمه را زمین گذاشته ودست کشید ؛ گفت چرا ؟
گفت تو آ نقدر روی غذا خوردن دقت نظر داری که موئی را دیدی ؛ غذای تو خوردن ندارد .
نقل از من لا یحضر ه الفقیه صدوق
در بعض روایات هم وارد است که "قبل از غذا وبعد آن نمک بخورید .میوه را بعد از شستن بخورید مه فرمود " ان لکل ثمرة سما .ویکره اکل الطعام حارا " داغ نخورید که برکت ندارد . بگذارید سرد شود .غذا را فوت نکنید.بنا بر نص قران ، خوردن میوه قبل از غذا باشد : وفاکهة مما یتخیرون ولحم طیر مما یشتهون "(واقعه)
پیامبرص هر غذائی میخوردند عرض می کردند " اللهم بارک لنا فیه ؛ وابدلنا خیرا منه الا اللبن فانه کان یقول " اللهم بارک لنا فیه وزدنا منه .
امام صادق ع برسر سفره اش همیشه سبزی بود .
درمهمانی تعارف آّ ب از کوچک شروع و چای از بزرگ واز دست راست شروع کردن ثواب دارد .
با دست راست غذا خوردن ثواب دارد واستنجاء بادست چپ .
برسر سفره شراب نشستن حرام است .وکلاً بر سر هر سفره ای که معصیت خدا شده وحضور شخص موجب تقویت آن معصیتکاری شود . قران فرمود : " اذا رایت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم " 68 انعام
درحین راه رفتن غذا خوردن کراهت دارد ، مگر در حال ضرورت. در تزاحم نماز وطعام ، اگر عده ای منتظرند ؛ طعام مقدم است الا در ضیق وقت نماز .عجله کردن در اطعام مؤمن ثواب دارد .
کراهت دارد دیگران را منتظر گذاشتن که شاید اهانت محسوب شود . متاسفانه بعضی بر اثر جهالت ویا حس غرور وتکبر به وقت دیگران بها نمی دهند .تصور شان بر اینستکه دیگران را معطل گذاشتن شخصیت آورد.
در خاتمه داستان جالب را از کیمیای سعادت نقل کنیم "
عایشه می گوید "اول بدعتی که پس از رسول (ص ) پدید آمد سیری بود "که چون قوم سیر شدند وسیر بخوردند نفس ایشان سر کشی گرفت . کیمیای سعادت رکن سوم ص 455
قال تعالی: " کلو ا واشربو ولا تسرفوا" اعراف 31
میزان اسراف نکردن است ؛ وآ ن چیست ؟
قال النبی ص :" کل ما فوق الکفاف اسراف "
بیشتر از ظرفیت اسراف است وفرق آن با تبذیر چنین است : اسراف جهل به مقدار است و تبذیر جهل به جایگاه مصرف . ( نمیداند در کجا وچقدر مصرف کند)
قال الله تعالی " ولا تبذر تبذیرا ویا ان المسرفین کانوا من اخوان الشیاطین " اسراء 27
اما حیوانات خوردنی :
دو گروهند 1- اهلی 2- وحشی
اهلی = گاو ، گوسفند ، بز ، شتر ،گوزن ، آ هو ، اسب ؛ الاغ البته با کراهت مخصوصا در باب الاغ ،واز اینها وحشی هم حلال است ؛ مثلا گاو وحشی و...
گوشت خرگوش 100درصد حرام است .
هر حیوانی که از آب بدر آمد و ماهی بودوفلس داشت حلال است .شرط حلیت و تذکیه حیوانات بری وبحری هم 4تاست :
ذبح ؛ صید ؛ نحر و اخذ . ذبح برای بهائم یغیر از شتر که نحر مال اوست . صید برای حیوانات حلال وحشی ؛ واخذ برای ملخ .
شرط حلیت ماهی هم صید است واخذ ؛ یعنی اگر زرنگ باشی وبا دست بگیری حلال است . شرط حلیت ماهی زنده از آب بیرون آوردن است . ولوازمیان سطل ودر خیابان.( فروشنده های دوره گرد )
ماهی بایدد در بیرون آب جان بدهد ، اسلام شرط صیاد ماهی نیست.ولی در حیوانات برّی شرط است .
( برای اطلاعات بیشتر در این خصوص به مقاله " حرمت خوردن خرچنگ " مراجعه کنید )
خوردن هر گونه غذائی که مضر باشد حرام است .
قال السیستانی: " یحرم استعمال کل ما یضر بلیغا با لانسان "
اگر معالجه مریض منحصر به خوردن شی حرام باشد با تجویز طبیب حاذق متدین جایز است ، ولی شراب مطلقا جایز نیست .( علی رای) آبجو حرام ؛ لیکن ماء الشعیر اشکالی ندارد . غذا خوردن بدون اجازه از منزل افرادی که خداوند در سوره نور بیان داشته:
"ما ملکتم مفاتحه " جایز است ؛ واگر نهی کنند حرام . دقت کنید فقط منزل ملاک است ونه مغازه و انبار خوردن دارد ولی بردن ندارد .!
قال السیستانی " والظاهر شمول الحکم لغیر الماکول من المشروبات المتعارفه من الماء واللبن الحلیب وغیرها"
مسئله دیگر آنست که :
در حال اضطرار خوردن مال دیگران جایز است ؛ لیکن با استقرار مبلغ بر ذمه شخص .
قال الله تعالی: " فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فلا اثم علیه " مشروط بر اینکه باغی وعادی نباشد .
حسن ختام مقاله کلام خداوند بزرگ که عمل به آ ن صلاح وفلاح دنیا وعقبی را بدنبال دارد :
" کلوا من الطیبات واعملوا صالحا ً "
لقمه حلال؛ انسان را صالح میسازد . والا فلا .
«حرف زدن موقع غذا خوردن»
قال علی(ع): اذکروا الله عند الطعام ولا تلغوا فیه فانه نعمة من نعم الله یجب علیکم فیها شکره وحمده واحسنوا صحبة النعم قبل فراقها فانها تزول وتشهد علی صاحبها بما عمل فیها .
( بحار الانوار 63/411و مکارم الاخلاق ص 140)
در بین مردم شایع است که حرف زدن موقع غذا خوردن مکروه است ، وغالبا دیده شده ، افرادی که دوست دارند دیگران را از تدین
خود مطلع کنند ، بر سر سفره اگر کلامی بشنوند ، فوری می گویند :
"آقا حرف زدن سر سفره کراهت دارد" . این در حالی است که اگر از همین شخص سوال شود ، چرا سفره را ، سفره می گویند .
قطعا اطلاعی ندارد . بله ممکن است کراهت داشته باشد ، اما در کجا ، کدام صحبت کراهت دارد ؟
نقل است که مرحوم آیت الله العظمی میلانی مرجع بزرگ شیعه بر سر سفره غذا با فرزندان بحث تفسیری را ه می انداختند .
روزی این آیه را مطرح کردند «انی مغلوب فانتصر» قمر 10
هر کدام سخنی گفتند, احدی از ایشان فرمود : برای افاده شدت ارتباط بین مرسل ورسول است ، که شکست رسول شکست مرسل است .وآیت الله تائید کردند . (مجله نور علم، دوره 3شماره اول)
به همین خاطر بما دستور داده اند « کونوا نقاد الکلام »
در فرهنگ اصیل ج اول ص 62تالیف آیت الله شمس الدین نجفی حدیث فوق الذکر را چنین نقل نموده است :
"اذکروالله علی الطعام ولا تتلفظوافانه نعمة ". در حال غذا خوردن بیاد خدا باشید وسخن مگوئید زیرا غذا نعمت خدااست . ورعایت حق نعمت سپاسگذاری وبیاد منعم بودن است . انتهی .
همین حدیث را طریحی در مجمع البحرین 4/291چنین گوید :
اذکرو االله علی الطعام ولا تلفضوا فانه نعمة ، قیل انه مضارع محذوف منه احدی التائین ، والمعنی لا تتکلموا وتصوتو ا بغیر ذکر الله فانه نعمة من نعم الله ومقتضاها الشکر وعدم الغفلة عن ذکر المنعم .اما کلمه « لفظ» در لغت یعنی انداختن.
مطالب مشابه :
عقیقه کردن
عقیقه کردن. از معصومین حضرات رسول اکرم (ص) – امام علی (ع) – امام صادق دعای عقیقه .
عقیقه
هزار دادم به بابایی و اونم رفت از دوستش برات یه گوسفند خرید و عقیقه کردن دعای عقیقه
نماز وحشت قبر.خیرات برای اموات.نمازقضا و روزه قضا.ختم قرآن..کفاره ..اطعام.افطاری.خیرات..عقیقه
دعای هنگام عقیقه کردن در مفاتیح موجود است ازگوشت عقیقه والدین بچه و والدین
قربانی کردن عقیقه
قربانی کردن عقیقه. براش گوسفند به نیت عقیقه محمد دعای عقیقه رو خوند قصاب گوسفند
ضیافت در اسلام
واما عقیقه چیست 1- سرتراشیدن 2- عقیقه کردن 3- نام گذاری نیکو واما دعای عقیقه :
سؤالات حج قربانی و عقیقه
ظهور مهدي (عج) - سؤالات حج قربانی و عقیقه - بسم الله الرحمن الرحيم مذهبي - اجتماعي
عقیقه و احکام آن
دعای بعد از ولی استحباب دفن کردن استخوانهاى عقیقه و بعضى از کارهایى که در بعضى جاها
آداب عقیقه و قربانی برای نوزاد..قبول عقیقه برا رساندن به فقرا
بلکه از بند مفصل ها جدا کنند، ولی استحباب دفن کردن استخوانهاى عقیقه. دعای عقیقه.
دانلود نرم افزار كتاب " مفاتيح الجنان "
آداب عقیقه و توسعه دادن در نفقه و پوشیدن جامه های نو و شکر و عبادت حق تعالی کردن و این
برچسب :
دعای عقیقه کردن