سفرنامهی شاردن (قسمت اصفهان)
سفرنامهی شاردن (قسمت اصفهان)
علیرضا شرافتسفرنامهی شاردن: (قسمت اصفهان) / ژان شاردن؛ ترجمهی حسین عریضی، به کوشش مرتضی تیمور؛ با مقدمهی فضلالله صلواتی.- اصفهان: نشر گلها، 1379.
کتاب «سفرنامهی شاردن (قسمت اصفهان)» ترجمهی بخشی از نسخهای میباشد که به سال 1735 م. (1148 ه.ق.) در شهر آمستردام به چاپ رسیده است. مترجم، این نسخه را از کتابخانهی کلیسای ارامنهی جلفای اصفهان تهیه و به ترجمهی بخشی از آن پرداخته که پیرامون شهر اصفهان است (ص ط و ی).
برای شناخت هر چه بهتر کتاب لازم است اندکی در معرفی نگارنده و مترجم آن سخن رانده شود. ژان شاردن به سال 1643م. (1053ه.ق.) در شهر پاریس چشم به جهان گشود و در سال 1664 م. (1075 ه.ق.) به عشق سیر و سفر و برای تجارت الماس به هند شرقی رهسپار شد. او تقریباً شش سال در مشرق ماند که اکثر این مدت را در ایران گذراند. مسافرت دوم او در سال 1671م. (1082 ه.ق.) آغاز و در سال 1677م. (1088 ه.ق.) پایان یافت (ص ح).
مترجم کتاب، حسین عریضی (1285-1370 ه.ش.) از آموزگاران نامور شهر اصفهان بود و چندی در سمت معاونت و مدیریت دبیرستان «ادب»ِ شهر اصفهان که در آن زمان دبیرستان ممتازی محسوب میشد مشغول خدمت بود. او در سال 1337 ه.ش. که دانشکدهی ادبیات در شهر اصفهان اساس گرفت برای تدریس دعوت شد و چندین سال تاریخ سیاسی و ادبی ایران، متون فارس، جامعهشناسی، تاریخ ادیان و تاریخ اصفهان را تدریس نمود. او زبان فرانسوی را نیکو میدانست و آثاری را از این زبان ترجمه نموده است.
سفرنامهی شاردن از زمره سفرنامههایی است که نویسنده تمام همت خویش را برای توصیف دقیق جزئیات مشاهده شده به کار بسته و تلاش بسیار کرده تا بتواند خوانندگانش را هر چه بیشتر در تجسم فضاهای مور بحث یاری دهد، چنانکه خودش در اینباره نوشته است:
«تمایل شدیدی که به شناختن ایران و به نوشتن سفرنامههای دقیق و صحیح راجع به آن داشتم مرا واداشت تا در این مدت به اندازهی امکان و با کمال جدیت به تحصیل زبان فارسی و به شناسایی دقیق آداب و رسوم مردم این کشور بپردازم، از این رو مرتباً به دربار و دیوانخانه مراجعه کردم، با بزرگان و دانشمندان به گفتوگو پرداختم و خلاصه در کشوری مانند ایران که هم از لحاظ بعد مکانی و هم از نظر عادات و رسوم برای ما دنیای جدیدی است آنچه را ممکن بود حس کنجکاوی ما اروپاییان را برانگیزد به دقت بررسی کردم و برای شناسایی آنچه مربوط به ایران است به قدری دقت کردم و به اندازهای رنج بردم که بدون اغراق میتوانم ادعا نمایم که مثلاً شهر اصفهان را بیش از لندن میشناسم در صورتی که بیش از 26 سال در شهر اخیر به سر بردهام و همچنین زبان فارسی را درست مانند زبان انگلیسی و تقریباً مانند فرانسه صحبت میکنم.» (ص 2-3)
شاردن که ایام اقامتش در ایران مقارن با دوران پادشاهی شاه عباس دوم و شاه سلیمان صفوی بود و به دربار صفوی رفتوآمد داشت آگاهیهای سودمندی پیرامون تاریخ سیاسی صفویان به ما میدهد و میتواند در جرگهی یکی از منابع موثق و مطمئن روزگار صفوی قرار گیرد. او کم و بیش از برخی پادشاهان صفوی همچون شاه طهماسب، شاه عباس اول، شاه صفی، شاه عباس دوم و شاه سلیمان سخن به میان آورده است. برای لمس بهتر این مطلب، نمونهای از نوشتار او پیرامون سرگذشت سیاسی صفویان نقل شده است:
«صفی میرزا ارشد سه نفر پسران شاه عباس کبیر و ولیعهد او بوده ولی به مناسبت بدگمانی و کینهای که شاه عباس از او پیدا کرد او را کشت، اما به زودی پشیمان شد و تا دم واپسین این اندوه در دل او جای داشت، بدین لحاظ پسر صفیمیرزا را که نیز صفی نام داشت جانشین خود کرد و این خود همان شاه صفی اول است که به سلطنت رسیده و برای این که دو پسر دیگرش مزاحم نوهی او نشوند ایشان را کور کرد.» (ص 79)
یکی از نقاط قوت سفرنامهی شاردن دقت شگفتآور او در توصیف و شرح جزء به جزء شهر اصفهان میباشد. او که مدتها در این شهر اقامت داشته محلات و ابنیهی آن را بسیار خوب میشناسد. هنگامی که خواننده به مطالعهی توضیحات او پیرامون کوچهها و محلههای اصفهان میپردازد به خوبی میتواند مکانهای توصیفشده را مجسم و تصویرسازی کند. او خواننده را با خویش همقدم میکند و گوشهگوشهی پایتخت شکوهمند صفوی را به او نشان میدهد و نام محلات را به دقت ذکر میکند. بنابراین ادعایش را در این باره که شهر اصفهان را از لندن که 26 سال در آن سکونت داشته بهتر میشناسد نمیتوان بیاساس دانست. برای درک بهتر این مطلب نمونهای آورده شده است:
«محله خواجو از دروازهی حسنآباد شروع میگردد. ابتدا به خرابههای قصر شاهحسن که عمارت پابرجایی در آن نیست میرسیم، سپس مدرسهی معموری به همین نام است که قبر شاهحسن در آنجاست و نیز مسجد و حمام و بیمارستان درویشان در اینجاست ... و نیز بازاری به همین نام در این محل میباشد.» (ص 132)
نگاشتههای شاردن پیرامون میراث معماری شهر اصفهان از اهمیت بسیاری برای اصفهانشناسان برخوردار است، زیرا در خلال سفرنامه به بنیانگذار، معمار، وجه تسمیه و تاریخ ساخت برخی آثار اشاره میشود و از آنجا که بنیان تعدادی از آنها فاصلهی زمانی چندانی با مراجعت شاردن به اصفهان ندارد توضیحات او در این باره را میتوان معتبر دانست. بخش بزرگی از آثار معماری اصفهان که توسط شاردن به رشتهی تحریر در آمده است بعدها ویران میگردد و امروزه دیگر هیچ اثری از آنها بر جای نمانده است. باغ تخت، باغ هزارجریب، برج شاخ، تالار طویله، کاخ ساروتقی ، نقارهخانه، عمارت ساعت در زمرهی همینگونه آثار به شمار میآیند. به عنوان مثال شاردن پیرامون «برج شاخ» چنین مینویسد:
«این منار وسط میدانی است که اطراف آن دکانهایی ساختهاند که از سطح زمین سه پا ارتفاع دارد. دور منار بیست پا و ارتفاع آن شصت پاست. این منار را از آجر و آهک ساخته و از بالا تا پایین از کلهی شکار پوشیده شده است.» (ص 98)
یکی از محاسن سفرنامهی شاردن این است که اطلاعات سودمندی در زمینهی باورها، آیینها، مکانهای مذهبی و خصوصیات اقلیتهای قومی و مذهبی ِاصفهان در اختیار خواننده میگذارد که چند نمونه در اینجا نقل شده است:
«عدهی یهودیان در اصفهان و در همهی ایران بسیار کم و فقیر هستند. یهودیان اصفهان سه کنیسه دارند که آنها را نمیتوان کنیسه نامید بلکه نمازخانههایی بیش نیستند.» (ص 85)
«ژزوئیتها موفق نشدهاند ارامنه را ... به شریعت و آیین خویش داخل کنند همچنان که سایر مبلغان مسیحی که در شهر اقامت دارند توفیق به تغییر عقیدهی مسلمانان نیافتند ...» (ص 164)
«ارامنه بسیار خرافاتی و موهومپرست هستند، معتقدند که اگر شخص تبداری روی قبرکسی که مظلوم کشته شده باشد که کوزهی آبی را که از آن مینوشد بشکند تب قطع خواهد شد ...» (ص 167)
نام بسیاری از اصناف و مشاغل عصر صفوی که در شهر اصفهان وجود داشته است همچون حقهبازان، ساغریسازان ، لوافان، نقدهدوزان، چلنگران، طراران و غیره در این سفرنامه آمده است که در زمینهی شناخت شرایط اقتصادی آن زمان حائز اهمیت است.
شاردن کم و بیش به باورها و اعتقادات ملی و مذهبی ایرانیان در زمانهی صفوی اشاراتی میکند که اغلب فقط به نقل آنچه دیده یا شنیده میپردازد اما گاهی اظهار نظر هم میکند تا جایی که حتی آن عادت یا اعتقاد را به سخره میگیرد. در اینجا دو نمونه آورده شده است که در مورد نخست نظر شخصی شاردن بیان نشده اما در مورد بعدی به خوبی میتوان طرز نگاه او نسبت به مسأله را دید:
«مسمانان در جایی که نقش انسان یا حیوان باشد نماز نمیگزارند و معتقدند که عبادت آنها باطل و مقبول درگاه خدا نیست، زیرا تصاویر و اشکال مذکور به هنگام ادای فریضه در ضمیر انسان اثری از بتپرستی باقی خواهد گذاشت.» (ص 14)
«همواره عدهای از زنان مقابل آن [پنجرهی امامزاده احمد] ایستاده تسبیح میگردانند و دعا میخوانند، زیرا زنان اصفهان موهومپرستترین زنان دنیا هستند.» (ص 25)
با وجود آنکه شاردن از باخترزمین قدم به ایران گذاشته است تعصب چندانی نسبت به قومیت و دیانت خویش نشان نمیدهد به گونهای که حتی در مواردی برخی عادات ایرانیان را برتر از غربیان هم میداند:
«ایرانیان هم دارای اسم و هم دارای لقباند ... معانی لقبها عموماً تصورات و تخیلاتی است که یا آرزوی آن را داشته یا مدعی آنند ... از این جهت خوشبختتر از ما غربیان هستند که دارای اسماء و القابی هستیم که اکثر آنها بیمعنی است.» (ص 99)
بسیاری از آنچه در کتاب روایت میشود صحیح و مطابق با مستندات تاریخی و جغرافیایی است اما در مواردی نیز نوشتهها به افسانه و تخیل نزدیک میشود. البته علت این مسأله شاید این باشد که در اینگونه موارد او تنها به مسموعات خود اتکا کرده است. به عنوان مثال او اشتباه آشکاری پیرامون رودخانهی زایندهرود میکند:
«زایندهرود در محلی بین اصفهان و کرمان به زمین فرو میرود و دوباره در کرمان ظاهر شده و به دریای هند میریزد.» (ص 6)
ترجمهی کتاب ساده و روان است و به گونهای انجام شده که رضایت خوانندگان معمولی که دانش چندانی در زمینهی سفرنامه، تاریخ، جغرافیا و غیره ندارند را تأمین میکند. مترجم از آنجا که دانش خوبی پیرامون تاریخ ایران و شهر اصفهان دارد به خوبی توانسته است اشتباهات شاردن را بیابد و در خلال متن مخاطب را از آنها آگاه سازد. به عنوان نمونه پس از پایان روایتی که شاردن در زمینهی سرنوشت یکی از شاعران بلندآوازهی اصفهان، «کمالالدین اسماعیل» بیان میکند در داخل پرانتز به بیاساس بودن این روایت اشاره میشود (ص 86). همچنین در برخی قسمتها که مترجم احساس میکند که مطلب ذکر شده دارای ابهام است با توضیحی مختصر به خوبی در پی روشن کردن مطلب برمیآید.
از دیگر ویژگیهای پسندیدهی کتاب آن است که پس از پایان متن، «راهنمای برابری واحدها و مقیاسات» آورده شده است که خواننده را در جهت رفع ابهام در زمینهی واحدهای فرانسوی که در طول متن بسیار به کار رفته است یاری میدهد و همچنین فهرستهای راهنمای نسبتاً کاملی تهیه گردیده است که عبارتاند از: فهرست نام جایها، فهرست نام اشخاص، فهرست القاب، عناوین و مناصب، فهرست اصناف و مشاغل و فهرست نام اقوام، مذاهب، طوایف و خاندانها. فهرستهای مذکور در سرعت و سهولت دستیابی به اطلاعات بسیار راهگشاست.
نتیجه آنکه سفرنامهی شاردن (قسمت اصفهان) یکی از نمونههای خوب سفرنامه است که با وجود برخی اشتباهات، حاوی مطالب سودمند و مفیدی در زمینهی تاریخ سیاسی صفویان، آثار و محلات تاریخی شهر اصفهان، فرهنگ مردم اصفهان، بازار، مشاغل و اصناف اصفهان، اقلیتهای ساکن اصفهان و غیره میباشد که به گونهای جذاب و مفرح نگاشته شده و ترجمهی ساده و روان مترجم نیز مطالعهی کتاب را برای همگان لذتبخش کرده است.
مطالب مشابه :
تمدن اینکاها
انجمن علمی جامعه شناسی پیام نور مبارکه - تمدن اینکاها -
بینش جامعه شناختی
انجمن علمی جامعه شناسی پیام نور مبارکه - بینش جامعه شناختی -
انواع آسیب های اجتماعی
انجمن علمی جامعه شناسی پیام نور مبارکه - انواع آسیب های اجتماعی -
انتخاب صحیح آزمون آماری
انجمن علمی جامعه شناسی پیام نور مبارکه - انتخاب صحیح آزمون آماری -
پست مدرنیسم
انجمن علمی جامعه شناسی پیام نور مبارکه - پست مدرنیسم -
سفرنامهی شاردن (قسمت اصفهان)
انجمن علمی جامعه شناسی پیام نور مبارکه - سفرنامهی شاردن (قسمت اصفهان) -
آدورنو در نازی آباد
انجمن علمی جامعه شناسی پیام نور مبارکه - آدورنو در نازی آباد -
برچسب :
پیام نور مبارکه