ضرورت تدوین مبانی و فلسفه تعلیم و تربییت اسلامی
ضرورت تدوین مبانی و فلسفه تعلیم و تربییت اسلامی
از آنجا که فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی، شامل تمامی شئون حیات انسانی میگردد، پس می توان مطمئن شد که تدوین فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی، کلید اصلی و مشکل گشای تدوین مبانی و فلسفه ی تمامی شئون مذکور میباشد؛ مانند فرهنگ و هنر اسلامی، فلسفه و حکمت اسلامی، آموزش و پرورش اسلامی، اعّم از آموزش و پرورش، پیش دانشگاهی ، دانشگاه و حوزههای شریفه ی علمیه، تبلیغات اسلامی و برنامه های تبلیغی اسلام، خانواده و اجتماع، حقوق و تمامی رشتههای آن، جامعه شناسی و تمامی رشتههای آن، علوم تربیتی و تمامی رشتههای آن و رسانه و صدا و سیما و تمامی رشته های آن.
بنابراین ارزش علمی و سرنوشت ساز تدوین مبانی و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و نقش آفرینی آن در حیات فردی و اجتماعی انسان، آنچنان گرانقدر است که مقام و موقعیّت آن در بین سایر تحقیقات علمی، کاملاً ممتاز است؛ بطوریکه هیچ تحقیقی تا این اندازه در حیات انسانی، رشد دهنده، نجات بخش و اثرگذار نمی باشد.
اما منابع و مآخذ و متون موجود درباره ی مبانی و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی آنچنان وسیع و فراوان و بی کرانه است که محقق را در تدوین فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی آنگونه که بتوان بر اساس آن نظام تعلیم و تربیت اسلامی را طراحی کرد، دچار حیرت می سازد.
تمام قرآن، تمام روایات و سیرهی طیبهی رسول خدا و اهل البیت مطهرش صلوات الله علیهم اجمعین، تمام محدثین و آثار ایشان، و تمام فقه و علوم فقهی و فقها و آثار ایشان، تمام عرفان و عرفا و آثار ایشان، تمام کلام و متکلّمین و آثار ایشان، تمام فلسفه و حکمت و حکما و آثار ایشان، تمام اخلاق و علمای اخلاق و آثار ایشان، مجموعاً منابع و مآخذ تعلیم و تربیت اسلامی را تشکیل می دهند.
اساساً هر یک از منابع مذکور، شأنی از شئون و وجهی از وجوه فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی را تشکیل می دهد؛ امّا منظور از تدوین فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی، اولاً: تدوین خلاصه و فشرده ای از مجموع معارف و منابع مذکور است تا با بهرهمندی از تمام منابع مذکور، جامعيت فلسفه و مباني تعليم و تربيت اسلامي ممکن گردد و ثانیاً: بگونهای تدوین شود که استخراج نظام تعلیم و تربیت اسلامی از آن امکان پذیر گردد.
امّا گستردگی حیرت آور منابع و مآخذ و علوم مذکور، موجب شده است تا دانشمندان و متفکرین و کارشناسان بسیاری به تألیف و تدوین مجموعه هایی با عنوان مبانی یا فلسفهی تعلیم و تربیت اسلامی بپردازند که در جای خود، بسیار سودمند است؛ ولی تنها به یک یا چند وجه از وجوه و شئون بسیار متنوّع در مبانی و منابع مذکور توجه کرده اند؛ و از مابقی وجوه آن صرفنظر نمودهاند؛ لذا استفاده از تمام آن مجموعه ها برای استخراج نظام تعلیم و تربیت اسلامی، همواره با مشکل مواجه بوده است.
بنابراین مشکل اصلی در تدوین فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، کمبود منابع و مبانی نیست؛ بلکه حلقه ای در این میان ، مفقود می باشد که باید نقش نخ تسبیح را در گردآوری و ارتباط مهرههای تسبیح، ایفا نماید و در جهت بهره مندی هر چه بیشتر، تمامی منابع و مبانی اسلامی را بعنوان مهره های تسبیح به یکدیگر پیوند دهد.
و با بهره گيري از مجموع آن منابع و مبانی، اولاً: فلسفه ای منسجم و محکم تدوین گردد و ثانیاً: جامع و خالص و متکی و مستند به قرآن کریم و روایات شریفه باشد و ثالثاً: فشرده و خلاصه باشد و رابعاً: از آن فلسفه وآن مبانی بتوان نظام تعلیم و تربیت اسلامی را استخراج و طراحی نمود.
بنابراین آنچه که در پی آن هستیم، از مقوله ی کشف و اکتشافات از عمق مبانی و منابع موجود است، نه از نوع اختراع؛ به دیگر سخن، آنچه که این اثر در پی آن است، خلق و اختراع مطلبی جدید نیست تا به تحقیقات گذشتگان اضافه نماید؛ بلکه در پی کشف و معّرفی حلقه ی مفقودهای است که بتواند از تمامی مبانی و منابع موجود و دست اوّل اسلامی، در جهت تدوین فشردهای از فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی با شرایط و ویژگیهای که ذکر شد، بهره مند گردد.
با بیانی دیگر، آنچه که این اثر در پی آن بوده و بحمد الله و المنه به کشف آن نائل آمده است، آن است که اولاً : نشان دهد برای تدوین مبانی و فلسفه ی تعلیم و تربیت اسلامی باید از کجا شروع کرد و به کجا ختم نمود؟ و ثانياً : در عین حفظ جامعیت و استحکام منطقی، دچار بی کرانگی وتحیر در صورت تحقیقات نشود و از جانب سوم ، دارای خلوص بوده و مستقیماً برخاسته از آیات قرآن کریم و روایات شریفه باشد و از جانب چهارم، بگونهای تدوین گردد که بتوان نظام تعلیم و تربیت اسلامی اعّم از آموزش و پرورش، پیش دانشگاهی و دانشگاهی و حوزوی را از آن استخراج نمود.
از کجا باید شروع کرد:
برای کشف حلقه ی مفقوده در تدوین مبانی و فلسفه ی تعلیم و تربیت اسلامی، از کجا باید شروع نمود تا ویژگیهای مذکور را دارا گردد؟
روشن ترین و محکم ترین و محوری ترین عنوان در تدوین مبانی و فلسفه ی تعلیم و تربیت، نفس کلمه ی تعلیم و تربیت است؛ زیرا تمامی ابعاد و شئون دیگر حول این محور باید طراحی و تدوین گردد. و چون تربیت، حاصل و نتیجه و نهایت تعلیم است، پس تعلیم، اوّلین واصلیترین محورواساسیترین موضوعی است که برای تدوین مبانی و فلسفه تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام، یعنی قرآن کریم و روایات شریفه، باید تحت بررسی و تحقیق قرار گیرد و اگر معنی و مفهوم و تعریف تعلیم از دیدگاه قرآن و سیره ی اهل البیت را بدست نیاوریم، چگونه ممکن است فلسفه ی تعلیم را از دیدگاه اسلام تدوین نمود؟
بنابراین کلید اصلی و حلقه ی مفقوده عبارتست از: درک صحیح و فهم عمیق از مفهوم و تعریف تعلیم در نظر قرآن و عترت.
به دیگر سخن، تدوین مبانی و فلسفه ی تعلیم و تربیت اسلامی را باید از بررسی در اسرار کلمه تعلیم از نگاه قرآن و سنّت و سیره ی طیبه اهل البیت علیهم السلام شروع نموده و نیز به همان ختم نمود.
زیرا تعلیم از جنس فعل و از نوع متعدی است و این فعل متعدی، شامل فاعل و نفس فعل و مفعول آن است.
این بدان معنی است که اگر به فاعل و حقيقت فعل و چگونگي تحقق فعل و ويژگيهاي مفعول توجه کنیم و مورد تحقیق و بررسی قرار دهیم، حلقه ی مفقوده را در تدوین فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی خواهیم یافت؛ بنابراین برای کشف آن حلقه ی مفقوده و درک مفهوم تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام، نکات زیر را مورد بررسی و تحقیق قرار دهیم:
الف- فاعل تعلیم – بايد روشن شود كه اسلام چه ويژگيها و شرايطي را براي معلم و يا مربي لازم ميداند، تا تعليم از طرف فاعل امكان پذير گردد؟
ب- حقیقت فعل تعلیم – بايد روشن شود كه اسلام چه هدفي را براي تحقّق فعل تعلیم یا هدف انتقال دانش به متربّی در نظر گرفته است؟
ج- چگونگی نفوذ تعلیم در متربّی- بايد روشن شود كه اسلام چه شرایط و مراحل و فضای لازم را برای نفوذ فعل تعلیم در وجود مفعول یعنی متعلّم یا متربّی پيشنهاد ميكند.
د- مفعول تعلیم بايد ديد كه اسلام براي متربي يا متعلم چه ویژگیهای ذاتی و چه امکانات وجودی قائل است تا تعلیم در وجود او محقق گردد.
توضیح مربوط به چهار نکته ی ذکر شده:
الف- فاعل تعلیم یعنی عالم یا معّلم یا مربّی: در فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی، نقش معّلم و مربّی بسیار مهم است و طبق نظر تربیتی اسلام در این باره، نکات بسیاری مطرح است که به ذکر چند نمونه بسنده می شود:
1- پاک بودن و مهذّب بودن معلم از هواهای شیطانی و نفسانی و دارا بودن شاکله و شخصیت تربیت شده.
2- خالی بودن معّلم از اغراض نفسانی، برای تعلیم.
3- هدف گیری معلم بسوی نورانی کردن متعلّم و ایجاد بصیرت و روشنی در متعّلم.
بهمین دلیل در مکتب تربیتی اسلام، منظور از عالم یا معّلم، آنگاه که مفهوم وحیانی آن مورد توجه است،محدود به معنی استاد و متخصص نیست؛ بلکه منظور از عالم و معّلم فردی است که دارای بصیرت، آگاهی، نور، روشنی و شعور و دارای قدرت تشخیص حق و باطل و دارای ملکات فاضله می باشد.
ب- حقیقت فعل تعلیم: بديهي است كه حقیقت فعل تعلیم از دیدگاه مکتب تربیتی اسلام هدف تحقق فعل را مشخص ميسازد. اين حقيقت، آنگاه روشن خواهد شد که حقیقت علم از منظر وحی و قرآن کریم و روایات شریفه، تبیین و روشن گردد. زيرا تعليم بمعني انتقال علم است. پس تا وقتي كه حقيقت علم روشن نشود، حقيقت تعليم نيز روشن نخواهد شد.
بايد عنايت داشت كه در ادبیات وحیانی، اعّم از قرآن کریم و روایات شریفه، کلمۀ علم و تعلیم به دو معنی بکار رفته است.
1- بمعنی معلومات و تخصّصها و فنون و معارف و انتقال آنها به دیگری.
2- بمعنی نور، بصیرت، درک حقیقت و شعور و تشخیص حق و باطل و ایجاد آن در متعّلم.
بنابراین حقیقت فعل تعلیم ، آنگاه که مفهوم وحیانی آن مورد عنایت باشد، به معنی انتقال معلومات و اطلاعات نیست؛ بلکه بمعنی به نور رساندن است. به معنی تبدیل اطلاعات و دانش به بصیرت در دل متعلم است، به معني آگاهی، به معني شعور، به معني ايجاد روشنی و به معني ايجاد توانایی کشف حقیقت و به معنی ايجاد قوهي تشخیص حق و باطل در متعلم است که قرآن کریم از آن به «نور و بصیرت» تعبیر فرموده است؛ زیرا اساساً کلمه ی علم در آنجا که بعنوان مفهومی نجات بخش و هدایتگر مطرح میگردد، به معنی اطلاعات و دانش و معلومات نیست؛ بلکه بمعنی بصیرت، آگاهی، شعور، نور، روشنی، فهم، درک عمیق و دقیق و یقین آور از حقایق است و این اختلاف در مفهوم علم و اين تفاوت در تعریف تعلیم، اوّلین و پایهای ترین تفاوت بین تعلیم و تربیت اسلامی با تعلیم و تربیت غربی است.
از دیدگاه اسلام، اگر دانش در وجود متعّلم و متربّی به نور، بصیرت، شعور و توانایی کشف حقایق تبدیل نشود، علم ناميده نميشود، بلكه بعنوان فضل (یعنی تخصّص) نامیده میشود؛ که اگرچه خوب است، ولی تفاوت مقام و رتبهی آن در مقایسه با مفهوم علم به معنی نور، مانند تفاوت رتبه و مقام زمین، در برابر آسمان و ملکوت است.
در اینجا به ذکر یک روایت از رسول مکرم اسلام (ص) بسنده میشود که آن حضرت آنگاه که به مسجد وارد شدند و جمعی را دیدند که برگرد فردی نشسته و به سخنان او گوش میدهند و تحت تعلیم او هستند، پرسیدند: او کیست؟ عرض کردند: او علاّمه است؛ حضرت پرسیدند: منظور از علاّمه چیست؟ عرض کردند: او علم انساب و تاریخ و از اين قبيل را میداند. حضرت فرمودند: (قال رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم:) « انمّا العلم ثلاثه : آیةٌ محکمة، سُنَّة قائِمَة، فَریضَة عادِلَة، و ما خَلا هُنّ فَهُوَ فَضلٌ»
آن حضرت با ورود به مسجد و مشاهده ی مجلس تعلیم، فرمودند: علم، فقط سه نوع است. بنابراین تعلیم نیز بر سه نوع است:
الف- هر گونه دانش و یا هر گونه ای تعلیمی که به کشف آیات و نشانه های یقین آور و نورانی و توانايي در کشف بیّنات و حقانيت آيات الهی و كشف قوانين حاكم بر هستي از جانب حقتعالي منتهی شود، علم است.( آیةٌ محکمة)
ب- هر دانش و تعلیمی که به تحقق فرهنگ زنده و پویا و برپا و پاینده و استقامت بخش و قیام کننده و استوار الهی در جامعه، منتهی شود، علم است.( سُنَّة قائِمَة)
ج- هر دانش و تعلیمی که به کشف قوانین عدالت گستر و عدالت پرور و آگاهی از قوانین عادلانه ی الهی در جامعه و جهان و هستی منتهی شود، علم است.( فَریضَة عادِلَة)
ج- چگونگی نفوذ فعل تعلیم در وجود متعّلم
فعل تعلیم، متعّدی است و لازمه ی تحقق فعل تعلیم، نفوذ آن در وجود متعّلم بعنوان مفعول در فعل تعلیم است.
نفوذ تعلیم دروجود متعّلم از دیدگاه اسلام، بمعنی ایجاد نور و بصیرت و شعور و قدرت تشخیص حق از باطل و شناخت حقایق و آگاهی و هدایت است.
مکتب تربیتی اسلام، لازمهي تحقق تعلیم را شرایطی میداند که بدون آن شرایط، تعلیم صورت نخواهد پذیرفت؛ آن شرایط عبارتند از:
1- شرط ایجاد فضای پاک و خالص و سالم و زلال انسانی و دور کردن فضای تعلیم، از هر گونه آلودگیهای نفسانی و شیطانی و مزاحم و مانع و مشکل ساز در هنگامه ی تعلیم.
2- نیاز سنجی فردی از متعّلم و ایجاد تناسب محتوای تعلیم با استطاعت و توانایی و امکانات شخصی متعّلم.
3- نیاز سنجی اجتماعی و ایجاد تناسب محتوای تعلیم با نیازهای جامعه و اجتماعی متعّلم.
4- شرط ایجاد روحیات پاک و سالم و زلال در متعّلم،به منظور آمادگی او برای دریافت تعلیم.
5- شناخت حقیقت عاطفه و ویژگی های آن و ارزش عاطفه و تشخیص تفاوت آن از احساس و احساسات، و نقش آفرینی استفاده از عاطفه و (نه احساس) در تعلیم از دیدگاه اسلام.
به نظر ميرسد كه دربارهي حقيقت عاطفه از ديدگاه اسلام بايد توضيح بيشتري تقديم گردد.
حقیقت عاطفه و نقش آن دردیدگاه اسلام
حقیقت عاطفه، غیر از احساس و احساسات است؛ زیرا احساس، ریشهي غریزی و حیوانی دارد؛
لذا انسان در داشتن احساس در بسیاری موارد اگرچه بسیار پیچیده است، ولی در عین حال به حیوانات شباهت بسیاری دارد؛ مثل احساس گرسنگی ، تشنگی، خشم، علاقه به فرزند، علاقه به جنس مخالف، احساس شهوت، احساس تملّک و جلب منافع شخصی.
امّا عـاطفه، ریشۀ معرفتی دارد و خاص انسان است. لذا در اسلام علاقههای عاطفی، متفاوت از علاقههای احساسی است.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) در وصف رسول مکرم اسلام علیهما الصلوات و السلام میفرماید: « کان علیه السلام اَعطَف الناس ....»
در دعای کمیل، از قول حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ازحقتعالی درخواست میکنیم که نسبت به ما عطوف باشد و در قرآن کریم تلاوت میکنیم که « قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودّة فی القربی» یعنی مودّت ( که اوج عاطفهی مثبت انسان است، ) به ساحت مقدس اهل البیت رسول خدا علیهم السلام، معادل ثمره، نتیجه و اجر تمامی زحمات و هدایت های رسول خدا (ص) است. و نیز تلاوت میکنیم که «اِن کنتم تحبّون الله فاتّبعونی یُحببکُم الله»
و آیات و روایات بسیار در باب محبّت، موّدت، ترّحم، رحمت، لطف، رأفت، عفو، خشوع، انکسار، غفران، الفت، اخّوت، شفقت، رفاقت، ولایت، احسان، حلم، رغبت، شکر، فرحت، اشتیاق، رضایت، سرور و بکاء وجود دارد که تماماً شقوق و تجلیّات عاطفه است.
که در عین حال، تماماً ریشه ی معرفتی دارد و متفاوت از احساس و احساسات است که ریشه غریزی، حیوانی، بیولوژیک و فیزیولوژیک دارد.
نقش عاطفه آن اندازه در کسب معرفت و نور، شعور، یقین، شهود، بصیرت و تقّرب الی الله، زیاد است؛ که آنچنانکه از قول معصوم (ع) نقل شده است، میتوان چنین گفت: هل الدّینَ الاّ الحُبّ؟
عاطفه، کلید اصلی برای بازکردن [قلب] و ورود به خانهی دل است.
بنابراین در تعلیم و تربیت اسلامی، یکی از اساسی ترین محورها، تربیت و پرورش عاطفه است.
د- مفعول تعلیم ( متعلّم)
شناخت ویژگیهای ذاتی و امکانات وجودی متعّلم، برای تحقق تعلیم دروجود او، از اصلیترین ارکان تعلیم و تربیت اسلامی است.
از دیدگاه تعلیم و تربیت اسلامی، متعلّم علاوه بر دارا بودن مغز، یعنی هوش، حافظه، سرعت انتقال، خیال، ظّن، گمان، وهم و سایر استعدادها و امکانات ادراکات حسی در مغز، دارای امکانات بسیار متعالی دیگری میباشد که تاکنون در هیچیک از نظامهای آموزش و پرورش رسمی جهان، مورد استفاده قرار نگرفته است و در روانشناسیهای غربی بکلّی ناشناخته مانده است و حتی وجود آن امکانات متعالی انکار میشود؛ آن امکانات عبارتنداز:
1- عاطفه
2- قلب
3- عقل
4- تفکر
مقدمتا باید دانست که از دیدگاه تربیتی اسلام، تمامی معارف، آگاهیها، علوم، تخصصها، اطلاعات و هرگونه آگاهی از هستی در وجود انسان قرارگاهی دارد.
که اولاً انسان را نسبت به آن آگاهیها مجذوب و راغب می نماید و ثانیاً بین آن آگاهیها و انسان، پیوند ناگسستنی ایجاد می نماید.
قرارگاه تمامی معارف در وجود انسان
طبق فرمایش حضرت امام صادق (علیه السلام) در روایت معروف به توحید مفضّل (2) ، تمامی آنچه که در هستی با انسان سرو کار دارد، در درون انسان قرارگاهی دارد که وجود آن قرارگاه، موجب حفظ رابطۀ حقیقی (و نه قراردادی) آنها با انسان می باشد.
قرارگاه دیدنیها در وجود انسان، چشم و قوّه ی باصره است.
وقرارگاه شنیدنیها در وجود انسان، گوش و قوّه ی سامعه است.
قرارگاه آب و غذا در وجود انسان، غریزهی تشنگی و گرسنگی است.
قرارگاه همسرو فرزند در وجود انسان، غریزهي همسر خواهی و فرزند خواهی است.
بنابراین هر چیزی که در هستی بخواهد با انسان در رابطه باشد و مکمّل وجود انسان گردد، یقیناً باید قرارگاهی در وجود انسان داشته باشد.
هرگونه علم و معرفتی نیز باید در وجود انسان، قرارگاهی داشته باشد تا در وجود انسان امکان نفوذ پیدا کند و رابطهی آن معرفت با انسان دوام داشته باشد تا بتواند مکمّل و تکامل بخش وجود انسان باشد.
بعنوان مثال: اصول دین، اعّم از توحید، نبوّت، معاد، عدل و امامت و فروع دین، اعّم از صوم، صلوة، زکاة، خمس، حج، جهاد، امر به معروف، نهی ازمنکر، تولّی و تبّری و همچنین معارف قرآن کریم و سیرهی طیبه ی معصومین علیهم السلام و تمامی ارشادات ایشان، همه و همه اعّم از اجزاء اسلام یا ارکان آن، باید در وجود انسان، قرارگاهی داشته باشد تا بتواند در انسان نفوذ کرده و شاکلهی انسان، اعم از جسم و روح انسان را تکامل بخشند.
و اگر قرارگاه معارف اسلام در وجود انسان شناسایی نشود، هیچ تعلیم و تربیتی با صفت اسلامی دربارهی انسان صورت نخواهد پذیرفت.
طبق نصّ صریح آیات کریمه ی قرآن و روایات شریفه، قرارگاه تمامی معارف عالم و بالاخص معارف قرآن و سیره و معارف مربوط به سنّت طیبهی رسول خدا و اهل البیت طاهرین آن حضرت(علیهم السلام) و تمامی معارف اسلام، اعّم از ارکان یا اجزاء آن در وجود انسان عبارتند از:
1- ذهن یا دِماغ (هوش، حافظه، سرعت انتقال، خیال، وَهم، ظنّ و گمان) درمغز.
2- قلب (قلب روحانی یا فعالیّت مرکزو عمق روح در حوزه ی قلب ماهیچه ای)
3-عاطفه در قلب.
4-عقل و وجدان در قلب.
5-تفکر (عمل و تلاش و فعالیت و موضعگیری عقل)
6- اراده (بازوی اجرایی قلب در اجرای تصمیمات و مدیریتهای صادره ازقلب)
بنابراين اسلام علاوه بر تأييد وجود و فعاليت مغز و ذهن، نظريات بسيار بديعي درباره انسان شناسي و حقيقت وجودي متربّي يا متعلّم دارد:
1- نظريه ي قلب
2- نظريه ي عاطفه
3- نظريه ي عقل
4- نظريه ي تفكر
5- نظريه ي اراده
اسلام علاوه بر نظريات فوق دربارهي نظريات تعريف علم، و تشكيل و تجلّي و نقش علم در وجود متعلم نظريهي بسيار بديعي دارد كه در هيچ يك از مكاتب رسمي در تعليم و تربيت جهان موجود نمي باشد.
همانگونه كه قبلاً ذكر شد، تعريف علم از ديدگاه اسلام، نور و بصيرت و شعور و قدرت تشخيص حق و باطل و امام العمل و نيز تعليم به معني چگونگي تبديل اطلاعات و آگاهي به نور و بصيرت در وجود متعلم را شامل مراحلي مي داند كه اين نظريه نيز بي نظير است و بسيار سازنده و بالنده است.
از دیدگاه تربیتی اسلام، تبدیل دانش به نور و بصیرت، شامل گذر از مراحل زیر می باشد:
1- تهذیب نفس عالم یا معّلم، خلوص، پاکی، اخلاص، نور، بصیرت، نیّت جلب رضای خدا و خالی بودن از هرگونه امیال و اغراض نفسانی
2-پاک بودن یا پاک کردن فضای انتقال علم و فضای تعلیم، زلال بودن وخالی بودن از هرگونه عوامل مزاحم
3-پاک بودن و پاک کردن ومهذّب بودن متعلم و خالی بودن ازهرگونه اغراض و امیال نفسانی
4- حفظ تناسب محتوای اطلاعات و معارف با استطاعت متعلم و نیازسنجی شخصی از متعلم و نیازسنجی اجتماعی و تشخیص ضرورتها برای انتخاب محتوای معارف جهت انتقال.
5- استفاده از عاطفه (ونه احساس) برای نفوذ تعلیم در قلب متعلم و عبور از ذهن و مغز متعلم.
6- استفاده از قلب متعلم و توجه کامل به قلب متعلم (به سمت قلب)
7- ارائه ی معارف توسط قلب به عقل یا وجدان بمنظور بهره مندی از نظرات عقل(تعقّل(
8-تحلیل داده ها و اعلام مواضع و ارشاد و هدایت توسّط عقل (تفکّر)
9- استفاده از اراده و عمل به ارشادات وهدایتهای عقل توسط قلب ( تقوی)
10-پیداش نور و بصیرت و شعور و روشنی و پیدایش قدرت تشخیص حق از باطل، درک حقایق و یقین(علم)
درباره مغزو ذهن، هوش، حافظه، سرعت انتقال یا تداعی معانی، خیال، وَهم، ظنّ و گمان که در مغز است، توسط دانشمندان و مکاتب تربیتی شرق و غرب، تحقیق بسیار شده و سخن بسیار رفته است.
امّا نظریهی وجود قلب بعنوان دستگاه ادراکات فوق حسی «و اِمامُ البَدَن» يعني نظريه قلب بعنوان
فرماندهی بدن ونظریهی وجود عقل بعنوان دستگاه تشخیص دهنده ی حق و باطل و هدایتگر ونظریه ی وجود عاطفه ( علاوه بر احساس ) که متفاوت از احساس است، ریشهی معرفتی دارد و نظریه ی وجود تفکر بعنوان تلاشها و عملیات عقل و نظریه ی وجود اراده بعنوان بازوی اجرایی قلب در انسان، از ویژگیهای خاص مکتب تربیتی اسلام است.
از دیدگاه مکتب تربیتی اسلام، شرط دریافت اطلاعات و معلومات و معارف و هرگونه دانش، توسط قلب و تبدیل آن به نور، به یقین، به شعور، به بصیرت، به روشنی، به قدرت تشخیص حق از باطل و به توانایی درک حقایق عالم مُلک و ملکوت، در گرو تربیت و پرورش قلب، عاطفه، عقل، تفکر و اراده میباشد.
به دیگر سخن، شرط تحقق تعلیم از دیدگاه اسلام علاوه بر توجه به ذهن یا دِماغ یا مغز، توجه و تربیت و پرورش پنج استعداد مذکور است.
اسلام ، علاوه بر نظریات تربيتي پنج استعداد مذکور، نظریه ی دیگری بنام تعريف جهل و جهالت دارد که پس از كسب علم و پس از کسب دانش و معرفت، حتی در بالاترین قله های آن پديد ميآيد و ممکن است انسان به آن مبتلا گردد. و این نظريه خاص اسلام است و غیر از آنچيزي است كه درعرف جوامع بشري به معنی جهل به مفهوم عدم دانایی و یا بی اطلاعی است در این نظریه، جهل، نوعی سرکشی و انکار حقایق است که انسان پس از آشنایی با حقایق، ممکن است به آن مبتلا گردد و آن زمانی است که انسان پس از آگاهی قلب از حقایق عالم توسط عقل، اگر به موضع گیری عقل و هدایت های عقلانی عمل نکند، در آنصورت تاریکی و نادانی خاصی بر قلب انسان چيره خواهد شد که علیرغم اطلاعات کافی و بسیار، راه غلط را انتخاب خواهد کرد و خود و دیگران را به پرتگاه هلاکت خواهد کشاند. و در اين مسير از بدترين افراد نادان و حتي از حيواناتي كه معروف به حماقت و يا پستي هستند، رفتار بدتري خواهد داشت.
مكتب تربيتي اسلام علاوه بر تمام نظريات بيبديل و بديع و زيبا و در عين حال بسيار منطقي و علمي مذكور، دربارهي انسان شناسي و روان شناسي جوان و روان شناسي تربيتي او و نيز روانشناسي دختران و زنان كه منشأ و اساس و مبناي حقوق و نقش زن در حيات انساني ميباشد، نظريات بسيار جالب و جديد و دقيقي دارد كه در اين كتاب عرضه شده است. بگونهاي كه توجه به آن ميتواند منشأ تحولات اساسي در تعليم و تربيت جوانان و نگاه جديد و سازنده مسئولين به شخصيت و شناخت و رفتار جوانان بشود و جوانان در جوامع بشري را از آنچه كه اكنون بعنوان بحران نوجواني و جواني معروف شده است، نجات دهد. و آنان را محور و سرمايه اصلي براي ايجاد هر گونه اصلاحات مثبت و سازندهي جامعه مطرح سازد.
در اين كتاب از ديدگاه اسلام دربارهي مراحل رشد انسان بالاخص مرحله بلوغ و پيدايش آن و اثرات بسيار سازندهي آن، نظريهي بسيار بديع و جالبي مطرح گشته است كه در تمامي مكاتب تربيتي جهان بي نظير ميباشد.
اما بر هیچ یک از آشنایان به مکتب تربیتی اسلام و تعلیم و تربیت اسلامی پوشیده نیست که متأسفانه در مدارس و دانشگاههای جوامع اسلامی به کلی از نکات زیر که ارکان تعلیم وتربیت اسلامی است، غفلت شده است:
1-علم با تعریف اسلامی و با مشخصات قرآنی و روایی آن و شرایط لازم برای تحقق در وجود دانش آموزان و دانشجويان و ساير متعلمين1 عرضه نمیشود.
2-عقل با تعریف اسلامی و با مشخصات قرآنی وروایی آن در مدارس و دانشگاههای ما نه تنها مورد توجه قرار نمیگیرد، بلکه اساساً مطرح نیست. آن عقلی که عزیزترین مخلوقات هستی نزد حق تعالی2 است و مخاطب تمام آیات قرآن کریم میباشد.
۳ -آن عقلی که عدم پرورش و عدم استفاده از آن، زمینه ساز بزرگترین عذاب ها درقبر و قیامت خواهد شد
4-آن عقلی که عدم توجه به پرورش آن، باعث پیدایش بزرگترین انحرافات در جامعهی اسلامی و انسانی خواهد شد.
تفکر که همان تلاش و عمل عقل یا وجدان است و از دیدگاه مکتب تربیتی اسلام، یک ساعت آن (یک لحظۀ آن،) معادل هفتاد سال عبادت مقبوله شمرده میشود، در مدارس و دانشگاههای جوامع اسلامی مورد توجه و پرورش و تربیت قرار نمیگیرد.1
قلب روحانی که از دیدگاه اسلام و قرآن و روایات شریفه ی اهل البیت علیهم السلام محور تمامی ادراکات عالی انسان است2، در مدارس و دانشگاههای ما نه تنها مورد توجه و تربیت و پرورش نیست، بلکه اساساً مطرح نمیباشد.
آن قلبـی که از دیدگاه اسلام و قرآن کریم دارای چشم و گـوش و فهـم3 و حتی مشام معنوی4 میباشد.
آن قلبی که ابزار ارتباط انسان با امامان معصوم علیهم السلام5 و عالم ملکوت و عالم آخرت میباشد؛ آن قلبی که تنها وسیلهی آموختن و درک معارف وحیانی میباشد.
5-در مدارس و دانشگاهها از معرفی جهالت بعنوان بزرگترین خطر از دیدگاه اسلام خبری نیست. جهالتی که طبق نظریهی تربیتی اسلام حتی در بالاترین سطوح علمی و تحقیقاتی میتواند وجود داشته باشد و در قرآن کریم معادل کفر شمرده شده است7 و موجب لجاجت و گمراهی و سقوط انسانها به پرتگاههای هلاکت و بدبختی میگردد.
6- در مدارس و دانشگاهها از معرفی عاطفه و توجه به عواطف انسانی با تعریف آن از دیدگاه اسلام1 و تفاوت آن با احساس و احساسات، خبری نیست و نه تنها تحت تربیت و پرورش قرار ندارد بلکه حتی مورد توجه نیز قرار نمیگیرد.
7- در مدارس و دانشگاهها از توجه و تربیت و پرورش اراده در جهت اعمال صالح و مبارزه با نفس و هواها و غرایز حیوانی خبری نیست.بلکه حتی در مدارس به اصطلاح اسلامی نیز خبری از تربیت و پرورش عقل با تعریف قرآنی آن و تربیت و پرورش تفکر و تربیت و پرورش قلب و تربیت و پرورش عاطفه و ارائهی علم و توسعه و پرورش علم با تعریف قرآنی آنها وجود ندارد.
مکتب تربیتی اسلام که در روایات شریفهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت شریفش، اساسیترین ارکان آن عقل و قلب و علم و عاطفه و تفکر و اراده است، چگونه ممکن است بدون این ارکان از آن مکتب بزرگ چیزی باقی بماند؟
اگر قبول داریم که بدون ارکان وجودی یک انسان، هیچ انسانی وجود خارجی پیدا نخواهد کرد، پس چگونه ممکن است مکتب تربیتی اسلام بدون ارکان مذکور، وجود خارجی پیدا کند؟
بدون وجود ارکان فوق، در مدارس و دانشگاها چگونه میتوان مطمئن شد که دانشگاها و مدارس آموزش و پرورش به سوی اندیشههای سکولار نزدیک نمیشود و تحت تأثیر جهان کفر و اندیشههای کفرآمیز قرار ندارد؟ بدون تربیت عقل و قلب وعلم و عاطفه و تفکر و اراده و پرهیز از جهل با تعریف قرآنی آنها، رشد عقول شیعیان بالاخص و نیز عموم مسلمین آیا امکان پذیر خواهد شد؟
برای زمینه سازی در جهت جلب عنایت حق تعالی، برای رشد عقل انسانها و کسب قابلیت برای درک ظهور آن یگانهی عالم، به جز تربیت و پرورش عقل و علم و عاطفه و تفکر و اراده و پرهیز از جهل با تعریف قرآنی آنها آیا راهی وجود دارد؟ از امور مسلّم و مورد توجه و تأکید حضرت مهدی (ارواحنا فداه) آیا تربیت و پرورش عقل و قلب وعلم و عاطفه و تفکر و اراده و پرهیز از جهالت با تعریف قرآنی آنها نمیباشد؟
در حالی که به یقین میتوان گفت که برنامههای فوق از مسلمات و قطعیّات امور حضرت حجّت (ارواحنا فداه) میباشد.
اگر چنین است- که هست- پس چرا در جامعهی مسلمین و بالاخص در جمهوری اسلامی به تحقق این برنامهها اهتمام نمیشود؟
با عنایت به اینکه امور فوق در جامعهی مسلمین وبالاخص در جمهوری اسلامی محقق نشده است، پس میتوان با قطعیت گفت که این امر که از امور مهمّه و مورد تأکید آن حضرت است، بر زمین مانده و مورد غفلت قرار گرفته است.
لذا تمام عاشقان اسلام و قرآن و ارادتمندان و منتظرین ظهور آن حضرت فوراً باید برای انجام و تحقّق امور مذکور قیام کنند.
آنان که در دعای عهد، تلاوت میکنند که مایلند از جملهی ( اَعوان و اَنصار) آن حضرت باشند و دعا میکنند که از جملهی (والسّابقین اِلی اِرادَته) باشند و آرزو دارند که از جملهی (والمُمتَثلِینَ لِاَوامِرِه) باشند و مشتاقند که جزء (والمُسارِعیِنَ اِلَیه فیِ قَََضَاء حَوائِجهِ) باشند، اکنون باید بدانند که این حاجت حضرت در اجرای فرمان حقتعالی بر زمین مانده است؛ و اگر آرزو دارند جزء یاران آن حضرت باشند، باید برای احیای امور مذکور قیام کنند. بر تمامی اهل معرفت و آگاهان و ارادتمندان به مکتب تربیتی اسلام، واجب است که به یاری آن حضرت بشتابند و در تمامی استانها و شهرستانها و حتی در تمامی کشورهای اسلامی به این امر مهم اهتمام ورزند.
آیات و روایات مربوط به شناخت و توجه و تربیت و پرورش عقل و تفکر و علم و عاطفه و قلب و اراده و پرهیز از جهالت، عزیزترین ارکان اسلام و قرآن را تشکیل میدهد و تمامی معارف دیگر اعم از اصول دین، فروع دین، فقه، تفقه، عرفان، کلام، تفسیر، جهاد، صلاة و صوم، حج، خمس، زکات و غیره، به دلیل وجود آن ارکان است و بدون آن ارکان، این اصول دین و فروع دین اسلام نیز، در وجود انسان جایگاه نمییابد.
آیات و روایات مربوط به ارکان مکتب تعلیم و تربیت اسلامی گویا به منظور احیای این مکتب شریف، تمام عاشقان قرآن و اسلام را به یاری میطلبند و نیز گویا وجود نورانی رسول خداو تمامی ائمه اطهار و اهل بیت گرامی آن حضرت (صلوات الله علیهم اجمعین) فریاد هَل مِن ناصِِر میزنند و اعلان میفرمایند که تا زمانی که ارکان مذکور در جامعهی اسلامی احیا نشود، مکتب تربیتی اسلام احیا نخواهد شد، زیرا جامعهی اسلامی بدون توجه به این امور، از اسلام واقعی تهی خواهد ماند و از اسلام ناب محمدی (صلوات الله علیه و آله) محروم خواهد گشت؛ همچنان که تاکنون محروم مانده است.
از آنجایی که نکات مذکور یعنی شناخت و توجه وتربیت و پرورش عقل ، قلب، علم، عاطفه ، تفکر ، اراده و پرهیز از جهالت با تعریف قرآنی آنها در صحنهی تعلیم و تربیت، اصلی ترین نظریهی تربیتی اسلام را تشکیل میدهد، عدم توجه به این نظریات تربیتی اسلام، زمینه ساز پذیرش شبهههای بسیار خطرناک در اعتقادات بعضی از مسلمانان شده است که از طرف دشمنان اسلام دائماً مطرح میگردد و آن شبهه این است که اسلام برای تربیت و بازسازی انسانها که از اصلی ترین محورهای مدیریت جوامع انسانی میباشد، نظریهی روشن و قابل توجهی ندارد (العیاذ بالله).
کوتاهی در تحقیق امور مذکور، موجب شده است که دشمنان اسلام این نقطهی ضعف ما را در تبیین نظریات تربیتی اسلام به اصل اسلام و قرآن نسبت دهند و نعره برآورند که اسلام طرح روشنی برای ادارهی جوامع انسانی ندارد و همین نکته را دلیل جدایی دین از سیاست و مدیریت دانسته و دلیل ضعف دین و وحی از ادارهی جوامع انسانی قلمداد نمایند.
بدیهی است که نگرانی از عدم توانایی در تحقق امور فوق در جامعهی مسلمین، مانع از توجه و طرح امور فوق در عرصهی تعلیم و تربیت اسلامی که مهمترین آرمان اسلام را تشکیل میدهد، نمیتواند باشد.
زیرا حتی اگر نتوانیم این اندیشهها و نظریات تربیتی رسول مکرّم اسلام (ص) و قرآن را محقق سازیم، نفس شناخت عقل و قلب و علم و تفکر و عاطفه و جهالت از دیدگاه قرآن و روایات و عرضهی آن در صحنهی تعلیم و تربیت به تنهایی میتواند از مکتب تربیتی رسول مکرم اسلام و قرآن دفاع کند و تهمت ناتوانی اسلام و قرآن در بازسازی انسانها و تعلیم و تربیت انسانها که از طرف دشمنان اسلام دائماً مطرح میگردد را ازدامن اسلام و قرآن بزداید.
بنابراین فقط مطالعه و تحقیق و ترویج و تبلیغ معارف فوق، حتی بدون آنکه وارد عمل به آنها شویم موجب ارتقاء اندیشه و رشد فرهنگی جوامع اسلامی خواهد شد.
باید همچون تأسیس مدارس اسلامی درگذشته که نقش موثّری در حفظ فرهنگ اسلامی داشت، در تمامی استانها و شهرستانها، هستههای اولیهی بررسی و مطالعه و تحقیق در این زمینه را تأسیس نماییم و به توسعه و تشویق و ترویج این نظریات تربیتی اسلام همّت بگماریم.
مسئولین وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت ارشاد در این زمینه نقش عمدهای میتوانند داشته باشند.
سازمانهای آموزش و پرورش در استانها و مناطق که خود از افراد شایسته و متعهد میباشند میتوانند نقش موثّری در این زمینه ایفا نمایند.
حوزههای شریفهی علمیّه، علمای بلاد و دانشمندان وفرهنگ شناسان جامعه و مسئولین نهادهای فرهنگی جامعه نیز نقش مهم و عمدهای دارند.
معاونتهای پژوهشی و دستگاههای تحقیقاتی مطالعاتی و فرهنگی در تمامی وزارت خانهها میتوانند نقش مهمی در این زمینه بعهده بگیرند.
نهادهای اسلامی مثل نهاد نمایندگی ولایت فقیه در دانشگاهها، سازمان بسیج دانشجویی، بسیج اساتید، جامعهی اسلامی دانشجویان، سازمان تبلیغات و مانند آن نیز سهم عمدهای را در اجرای این وظیفه میتوانند بعهده گیرند.
ولی به هر حال طبق دستور قرآن کریم وظیفه شرعی و شخصی افراد آن است که حتی در محرومیت و سختترین شرایط نیز، در معرفی و ترویج نظریات اسلامی و قرآنی مذکور تلاش نمایند و جامعه را از نظریات قرآن و رسول خدا (ص) و ائمهی معصومین (ع) در این امر مهم آگاه نمایند.
1-کلمه علم در اسلام به دو معنی بکار گرفته است یکی معنی زمینی آن که به مفهوم دانش و اطلاعات است دوم به معنی نور و شعور و بصیرت و روشنی است. قرآن کریم از معنی اوّل آنگاه كه به زبان اهل زمین صحبت مینماید استفاده میکند. و در معنی دوم آنگاه که از موضع و اندیشه و حی سخن میراند استفاده مینماید.
جهل و جهالت، فکر و تفکر، عقل و تعقل، قلب، عاطفه و آسمان و زمین و بیشتر واژههای کلیدی قرآن کریم همین گونه است کلمهي تعلیم نیز در قرآن کریم به دو معنی بکار رفته است یکی مفهوم زمینی آن است که به معنی انتقال معلومات و آموزش است. و دوم مفهوم وحیانی آن است که به معنی به نور رساندن و نورانی کردن و تبدیل دانش و معرفت به نور در قلب موُمن است.
پی نوشت:
1- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : اِنمَا العلم ثلاثة: آیة محکمة، فریضة عادلة، سنة قائمة و ما خلا هنَّ فهو فضل / میزان الحکمه، باب العلم / ری شهری – اصول کافی، باب العلم
-2 ما خَلقت خَلقاً احبَّ الیَّ منک – اصول کافی جلد اول باب العقل و الجهل حدیث یک
3- بِکَ اُعاقبُ و بک اثیبُ – اصول کافی جلد اول باب العقل و الجهل – میزان الحکمه، باب العلم / ری شهری
4- لو کنّا نسمع اَو نعقل ما کنّا فی اصحاب السعّیر – سوره ملک / آیه 10
1-(تفکر ساعة افضلٌ مِن عبادة سبعینَ سنة) / باب الفکر، میزان الحکمه/ ری شهری
2- لقد علُقَت بنیاطِ هذا الانسان بضعة وهی اَعجبٌ ما فیه و ذلک القلبُ- نهج البلاغه قصار حکمتها شماره 108
3- ولیکن تعمیَ القلوبُ اللّتی فی الصّدور- سوره حج / آیه 46
لهم قلوبُ لا یفقهونَ بها و لهم اعیَن لا یبصرونَ بها و لهم اذانُ لایسمعون بها سوره ی اعراف آیه 179
القلبُ امام البدن کامام الناس فیهم / باب القلب، میزان الحکمه / ری شهری
4-ا ِنی لَآَجِدُ ریح یوسف لولا اِن تفنّدون- سوره یوسف آیه 94
5- نَحنُ اِمامُ القلوبِ/ باب القلوب، میزان الحکمه / ری شهری
6- ولیکن یوُآخذکم بما کسبت قلوبکم/ سوره بقره آیه 225
7- ائنکم لتاتونَ الرّجال شهوةً من دونِ النَّساء بل انتم قومُ تجهلون/ سوره نمل آیه 27
8- لو کنّا نسمعُ او نعقلُ ما کنّآ فی اصحاب السّعیر- سوره ملک/ آیه 10
مطالب مشابه :
مبانی تربیت اسلامی؛ از دیدگاه امام خمینی(ره)
مربی - مبانی تربیت اسلامی؛ از دیدگاه امام خمینی(ره) - وقتی ارزش ها عوض شوند عوضی ها با ارزش
مبانی تربیت اسلامی؛ از دیدگاه امام خمینی(ره)
موضوع تربیت، در فرهنگ و معارف اسلامی، از منزلت و جایگاهی بس رفیع برخوردار است. بیتردید یکی
مبانی تعلیم و تربیت در نگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری
تعلیم وتربیت - مبانی تعلیم و تربیت در نگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری -
خلاصه کتاب مبانی تعلیم و تربیت اسلامی اثر دکتر محسن شکوهی
تعلیم و تربیت اسلامی - خلاصه کتاب مبانی تعلیم و تربیت اسلامی اثر دکتر محسن شکوهی - امام على
ضرورت تدوین مبانی و فلسفه تعلیم و تربییت اسلامی
تحقیقات دانشجویان - ضرورت تدوین مبانی و فلسفه تعلیم و تربییت اسلامی - تحقیقات ارائه شده به
معرفی کتاب
تعلیم و تربیت اسلامی - معرفی کتاب - امام على عليه السلام : بهترين چيزى كه پدران براى فرزندان
تعلیم وتربیت اسلامی
مبانی فلسفی تعلیم و تربیت اسلامی. الف مبانی عرفانی تعلیم وتربیت
برگزاری دوره آموزش ضمن خدمت غیر حضوری مبانی تربیت اسلامی به مناسبت هفته معلم
جناح - برگزاری دوره آموزش ضمن خدمت غیر حضوری مبانی تربیت اسلامی به مناسبت هفته معلم - سیری در
كتاب مبانی تربیتی ورزش منتشر شد
پس از چاپ کتاب اصول و مبانی تربیت بدنی رویکرد فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران
برچسب :
مبانی تربیت اسلامی