کتاب درسی انسان طبیعت معماری
کتاب درسی انسان طبیعت معماری
طبيعت معلم انسان است
گفتگو با عبدالحسین وهابزاده
به بهانه انتشار كتاب
طراحي با طبيعت
بدالحسين وهابزاده بوم شناس و دانش آموخته دانشگاه آيواي آمريكا و ابردين اسكاتلند با بيش از سي سال سابقه تدريس در بوم شناسي و علوم زيست محيطي در دانشگاههاي مختلف ايران، تا كنون كتابهاي زيادي در حوزه محيط زيست ترجمه كرده است و اينبار دست به ترجمه كتاب كلاسيك طراحي با طبيعت زده است كه با وجود گذشت بيش از سي سال از اولين چاپ آن، كماكان تازه و قابل استفاده است. اين كتاب از اولين كتب معاصري است كه در آن، علم با نثري روان و شعرگونه تلفيق شده است و توجه انسانها را به طراحي محيط زندگيشان متناسب و همراه با طبيعت جلب ميكند. به بهانه انتشار اين كتاب توسط جهاددانشگاهي مشهد، گفتگويي با مترجم آن انجام داديم كه در زير از نظر شما ميگذرد.
سابقه طرح موضوع طراحي با طبيعت در ايران و پيشينه اين كتاب در كشورمان چگونه بوده است.
وهابزاده: كتاب طراحي با طبيعت يك كتاب كلاسيك محسوب ميشود و هنوز هم به عنوان كتاب درسي درس انسان و طبيعت در دنيا تدريس ميشود، با اينكه تا كنون اين كتاب را به زبان فارسي نداشتيم ولي سرفصلهايي از آن با الهام از كتاب مك هارگ در درس انسان و طبيعت استفاده شده، با اين تفاوت كه روحي كه كار مك هارگ دارد كارهاي ديگران ندارد و تنها به صورتي خيلي فيزيكي از او الگوبرداري كردهاند. اين كتاب تقريبا در ايران به وسيله دانشجويان ناشناخته است، شايد بعضي از اساتيد آنرا بشناسند بخصوص آنهايي كه خارج درس خواندهاند، ولي من حدس ميزنم فارغ التحصيلان داخل با آن آشنا نباشند. اما كتاب ميتواند به عنوان يك كتاب درسي براي درس انسان و طبيعت مورد استفاده قرار بگيرد و به سرعت جاي خود را باز كند. پيشتر من يك مقاله از مك هارگ را ترجمه كردم در مجموعه مقالاتي با عنوان بوم شناسي علم عصيانگر، درباره رابطه فرم و عملكرد در معماري با الهام از طبيعت، اين مقاله اولين چيزي است كه از مك هارگ به فارسي ترجمه شد.
مخاطبين اين كتاب چه كساني هستند؟
وهابزاده: مخاطبين اين كتاب طيف وسيعي هستند، دانشجويان معماري و شهرسازي، دانشجويان محيط زيست، رشته معماري منظر، كه يك طرفش در دانشكدههاي معماري است و يك سرش در دانشكدههاي محيط زيست و منابع طبيعي و كشاورزي، علاوه بر اينها مهندسين مشاور، معماران، آنهايي كه در زمينه پروژههاي عمراني كار ميكنند و نيز طراحان باغها و پارك و فضاي سبز و همه آنهايي كه به مسائل محيط زيست مرتبطند و مثل مشاوران محيط زيست. بگذريم از اينكه من معتقدم اگر به اندازه كافي براي معرفي آن كار بشود خيلي از علاقمندان محيط زيست هم به آن توجه خواهند كرد به خاطر اينكه كتاب غير از اينكه به يك سري مباحث فني در زمينه اجراي پروژهها و ملاحظات زيستمحيطي توجه دارد، فلسفهاي را طرح ميكند در ارتباط با طبيعت كه براي بسياري كه حتي علائق حرفهايي به اين مباحث ندارند جالب خواهد بود.
ويژگي ممتاز مك هارگ نويسنده كتاب چه بوده است كه كتاب او را به يكي از تاثيرگذارترين كتابها در زمينه محيط زيست بدل نموده است؟
وهابزاده: چيزي كه ويژه اوست و من كمتر در ديگران ديدهام اين است كه با اين عقيده مخالف است كه ما بايد صبر كنيم اطلاعاتمان در هر زمينهاي كامل كامل شود و بعد دست به عمل بزنيم؛ او ميگويد از آنجايي كه جهان در آخر هم بالاخره ناشناخته ميماند بنابراين منتظرماندن براي آينده و دست به اقدام نزدن كار اشتباهي است. ما بايد در هر لحظه با توجه به اطلاعات و امكاناتي كه در آن لحظه داريم سعي كنيم دست به بهترين گزينه بزنيم و اگر وارد عمل نشويم چه بسا كه بسياري از چيزها از دست بروند. اصولي كه مك هارگ در اين كتاب قصد طرح آنها را دارد از روح ويژهاي برخوردارند، در حالي كه شيوه تدريس ما تا كنون اين بوده است كه چون ما با طبيعت سروكار داريم به ناچار بايد به عنوان يك انسان هوشمند و ابزارساز كه بر طبيعت تفوق دارد مراقب آن باشيم، و اين درست نقطه مقابل چيزي است كه مكهارگ در نظر دارد، او ميخواهد بگويد طبيعت، استاد انسان است و ما بايد ببينيم طبيعت چگونه بر مشكلاتش فائق ميآيد و با الگوبرداري از او مسائلمان را حل كنيم. در همه جاي كتاب نگاه تازهاي به رابطه انسان و طبيعت مطرح شده است.
كتاب مك هارگ زبان شعر گونهاي دارد و نميدانم در ترجمه چه بر سر آن آوردهام. من تلاش خود را كردهام كه تا حد امكان ترجمه به چيزي كه مورد نظر مك هارگ بوده نزديك شود؛ اما نثر خود ايشان بسيار نثر شيوا و جذابي است. يك ويژگي ديگراين كتاب كه آنرا از كتابهاي ديگر در اين زمينه متمايز ميكند اين است كه شامل يك سري مطالعات موردي(Case Study) و كارهاي تجربي خود اوست كه جنبههاي فني كتاب حول اين مطالعات عملي، ميگردد. بنابراين ميتواند براي تمام كساني كه در پروژههاي عمراني دخيل هستند به عنوان يك راهنما باشد؛ حتي با گذشت 40 سال از نگارش آن، جانمايه اصلي كتاب كه عبارت است در نظر گرفتن ارزشهاي طبيعت و ارزشهاي انساني در طراحي و اجراي پروژههاي عمراني، هنوز به قوت خود باقي است. البته براي ما در ايران كاملا نو و تازه است چون تا به حال به اين مقوله توجه نكردهايم. تكنيكهاي او را ديگر لازم نيست به كار ببريم چون با استفاده از تكنولوژيهاي جديد و كامپيوترهاي امروزي كارها بسيار ساده شدهاست. اما روش او در تعيين ارزشهاي يك محل و به عدد درآوردن آنها و درنهايت انتخاب بهترين گزينه، به قوت خود باقي است.
كتاب در زماني نوشته شد كه او رشته معماري منظر را اولين بار در سرفصل دروس دانشگاه گنجاند. همچنين كتاب مك هارگ پايه گذار يك سري رشتههاي جديد شده است به عنوان نمونه GIS، در واقع كتاب زماني چاپ و منتشر شد كه هنوز عهد طفوليت كامپيوتر بوده است، فقط اسمي از كامپيوتر آمده است و آنهم به معني يك سيستم محاسبه پيچيده نبوده، به همين دليل در تصميمگيريهايي كه براي طرحها انجام ميشده مك هارگ روش جديدي را ابداع كرد؛ او از نقشهها استفاده ميكرد، نقشههايي متعدد در زمينههاي متعدد تهيه ميكرد، به عنوان نمونه نقشه زمينشناسي سنگ بستر، نقشه آبخوانها، نقشه توپوگرافي، نقشه پوشش گياهي، فعاليتهاي انساني، نقشه نقاط مهم فرهنگي، يادمانهاي طبيعي و غيره و غيره را براي يك منطقه خاص تهيه ميكرد و بعد تمام اين نقشهها را روي ترنس پرنسيها(تلق هاي شفاف) منتقل ميكرد و اين تلقهاي شفاف را روي هم ميگذاشتند و همه را روي يك ميز نوري قرار ميدادند كه نور از زير بتابد و بعد با لمينت كردن يا لايهبندي كردن اينها روي هم يك نقشه كامپوزيت يا يك نقشه مركب تهيه ميشد كه اين نقشه مركب همه اين موارد را با هم لحاظ ميكرد. اين روشي بود كه مك هارگ ابداع كرده بود و براي مطالعاتي كه روي پروژههاي مختلف انجام ميداد استفاده ميكرد. او اين را به درجهاي پيش بردهبود كه ادعا ميكرد كه بايد جواب خودش از توي نقشه بيرون بزند ما نبايد يك جواب را اراده گرايانه براي يك طرح در نظر بگيريم بلكه بايد براي يك طرح آنقدر اطلاعات به صورت نقشه بخورانيم به اين مجموعه كامپوزيت، كه در نهايت خودش جواب را به ما بدهد، يعني خودش مسير يك بزرگراه را به ما بگويد كه كجا از همه مناسبترخواهد بود.
وي در توضيح اين روش افزود: به عنوان نمونه نقشهاي از مناطق با ارزش تاريخي و فرهنگي تهيه ميشود و يا نقشه زمينهاي با ارزش كشاورزي و يا اينكه كدام سنگ بستر براي ساخت بزرگراه از همه مناسبتر است. مكانهاي باارزش را در يك نقشه به درجهاي كه براي منظور ما خوب است يا نه، نمره ميدهند و آن نمرات را به صورت طيفي از رنگ نشان ميدهند و مثلا تيرهترين نقطه جايي است كه اصلا مناسب كار ما نيست و روشنترين نقطه مناسبترين محل خواهد بود. براي تمام نقشهها يك چنين استانداردي در نظر گرفته ميشود و همه آنها را روي هم مياندازند، جايي كه در نهايت روشن مي ماند، جايي است كه اگر پروژهتان را انجام دهيد، نه تنها چيزهاي باارزش را از بين نميبريد و بلكه ميتوانيد چيزهاي با ارزشي نيز خلق كنيد.
عبدالحسين وهابزاده در ادامه ضمن ارائه تعريف مك هارگ از هزينهها ومنافع اجتماعي گفت: او در اين كتاب سبكي براي ارزيابي و مطالعه پيش مي گيرد كه هزينههاي اجتماعي و منافع اجتماعي را براي هر طرح در نظر بگيرد و نشان دهد. همه را تحت عنوان هزينه ومنافع اجتماعي نام ميدهد حال اين هزينهها ممكن است پول باشد و يا از دست رفتن پوشش گياهي يا يك گونه باارزش، همه اينها را به عنوان هزينههاي اجتماعي يك طرح در نظر مي گيرد كه بتواند آنها را به يك وجه رايج مثل پول تبديل كند و همچنين آنجايي كه براي صرفهجويي در ساخت يك بزرگراه مواد اوليه را از همان محل تهيه ميكنيم منافع اجتماعي را لحاظ كردهايم، يا اينكه از مسيري عبور ميكنيم كه مجبور نيستيم زياد در طبيعت دستكاري كنيم خاكبرداري يا خاكريزي كنيم، يا آنجايي كه ما كمترين خسارت را به پوششهاي گياهي با ارزش ميزنيم، او در اجراي هر طرح عمراني با استفاده از نقشهها منافع و هزينههاي اجتماعي را در نظر ميگيرد و به اين ترتيب نشان ميدهد كه كدام مسير يا كدام گزينه از همه مناسبتر است.
مك هارگ طراحي با طبيعت را به نفع انسان ميداند يا طبيعت؟
وهابزاده: او انسان را از طبيعت جدا نميكند و معتقد است ما نقطهاي هستيم در فرآيند تكامل، كه در يك لحظه ظاهر شدهايم و اينكه ما چطور عمل ميكنيم، به قول خود مك هارگ تعيين كننده قضاوتي است كه طبيعت درباره ما ميكند اينكه مغز انساني يك غده بدخيم بود كه بايد حذف ميشد و يا زايشي كه به روند تكامل طبيعت كمك كند، انسان با عمل خودش ميتواند تعيينكننده اين جواب باشد. تا به امروز ما نشان دادهايم كه بيشتر يك غده بدخيم هستيم. ولي او نااميد از انسان نيست و معتقد است كه اگر ما به موقع بجنبيم و جلوي تخريبها را بگيريم شايد طبيعت قضاوت ديگري داشته باشد. بنابراين طراحي با طبيعت را به نفع هم انسان و هم طبيعت ميداند چون اين دو را از هم جدا نميكند.
او انسان را جزيي از طبيعت ميداند يعني از ديد او زيباييهايي را كه انسان ميخواهد، در ذات طبيعت وجود دارد و لازم نيست كه ما چيزي را بزك كنيم تا زيبا بشود. نكتهايي كه مك هارگ در اين كتاب نگفته و قبلا در جاهاي ديگر آورده اين است كه طراحيهاي زيبايي كاري كه ما در شهرها يا در معماري، بعد از ساخت و ساز در نماي ساختمان انجام ميدهيم با نام نديمه پس از ارتكاب ميخواند. توضيحي در اين مورد لازم است و آن اينكه نديمه معمولا با اشراف زادهها و با دختران پادشاهان همراه بوده، براي اينكه از خطاي آنها جلوگيري كند و پس از اينكه پرنسس دست به خطا زده باشد كار از كار گذشته و ديگر حضور نديمه معنايي پيدا نميكند و او اين زيبايي كاريهايي را كه ما در شهرها با استفاده از پوششهاي گياهي انجام مي دهيم و به وسيله آنها سعي ميكنيم زشتيهاي طراحيمان را بپوشانيم باغباني بزك كار نام مينهد و اصطلاح نديمه پس از ارتكاب را به كار ميبرد كه به نظرم اگرچه طنز نيشداري دارد اما خيلي به جاست.
مك هارگ تاكيد ميكند كه در هر چيز انسانساخت بايد ملاحظه طبيعت و مادهاي كه در ساخت آن از طبيعت وام گرفتهايم بكنيم، پيامدهايي را كه براي طبيعت دارد و پيامدهايي كه براي انسان دارد همه چيز را بايد در نظر بگيريم. طراحي شامل طيف وسيعي از فعاليتهاي انسان ميشود. او ميگويد كه از آنجا كه انسان يك سري نياز طبيعي دارد -چون خودش بخشي از طبيعت است- به همين ترتيب نياز طبيعي براي ارتباط با طبيعت دارد، اما از سر جهالت چيزهايي را ميسازد كه رابطه او را با طبيعت قطع ميكند مثلا شهر ميسازد و بعد در درون آن گير ميكند، آلودگي، ناامني، آشوبهاي اجتماعي، نابسامانيهاي فرهنگي و غيره را به وجود ميآورد كه همه اينها زاده برهم خوردن رابطه او با طبيعت است. و بعد وقتي به اين مرحله ميرسد سعي ميكند از آنجا بگريزد و به حومه پناه ببرد، حومههايي كه هنوز زيبايند، هنوز باغ و فضاي سبز هستند و دوباره با رفت و آمد به آنجا اين مناطق را هم به هم همين شيوه خراب ميكند و ميرود جلو و اين حديث ساليان سال است كه ادامه دارد و علتش اين است كه انسان متناسب با شرايط طبيعت طراحي نميكند و براي پروسههاي طبيعي ارزشي قائل نميشود؛ اگر قائل ميشد در درجه اول شهر را به گونهاي مي ساخت كه طبيعت را در دل شهر داشته باشد و شهر را در دل طبيعت و نيازي نباشد براي به دست آوردن آرامش، فرار كند و به حومه پناه ببرد.
مك هارگ يكي از كساني بوده كه در به وجود آمدن نهضت محيط زيست نقش اساسي داشت و ما ميدانيم كه در بسياري از نقاط دنيا اين نهضت توانمنديهاي بالايي دارد، اينكه امروز در كنفرانس سران كشورها از پديده گلخانهاي به عنوان پديده اول و موضوع اول انسان امروزي بحث ميكنند و مسائل سياسي بعد از آن قرار ميگيرند و يك موضوع زيست محيطي در صدر مسائل قرار ميگيرد، مرهون زحمات فعالان محيط زيست است كه مك هارگ هم يكي از آنها بود. شهرداران جديد تمام شهرهاي دنيا از جمله ايران به ضرورت پرداختن به مسائل محيط زيست پي بردهاند؛ چراكه مشكلات محيط زيست گريبانشان را گرفته است. مسائل نظير آلودگي هوا، آب و خاك، حيوانات موذي، فضاهاي مرده شهري كه خالي از سكنه شده، محل تجمع معتادين و بيخانمانها و در نتيجه تراكم معضلات فرهنگي و اجتماعي شدهاست، در حالي كه يا جمع آوري دادههاي شهري و استفاده از شيوههايي كه مك هارگ در اين كتاب راجع به آنها صحبت ميكند ميتوان فرايندهاي زيست محيطي را نيز در برنامهريزيها مد نظر قرار داد و هزينههاي اجتماعي طراحيهاي شهري را كاهش داد.
مك هارگ چهرهاي فرهنگساز در زمينه محيطزيست
ايان مك هارگ در سال 1920 در نزديكي شهر صنعتي گلاسكو در اسكاتلند كه پدرش در آنجا وزير بود به دنيا آمد. . او به زودي استعداد فراواني در طراحي و نقاشي از خود نشان داد و به توصيه اطرافيانش به رشته طراحي منظر روي آورد. فضاي شهري گلاسكو ايده نياز به تغيير مناظر شهري براي سازگاري بيشتر با طبيعت را در او به وجود آورد اما تنها پس از پايان دوره سربازي او در جنگ جهاني دوم بود كه اين ايده به طور واضح در ذهنش پرورش يافت. وحشت جنگ از يك سو و مناظر زيباي طبيعت كشور ايتاليا، كه طول مدت جنگ را در آن گذراند، از سوي ديگر به پختگي انديشه اش ياري رساند.
پس از اتمام جنگ به آمريكا سفر كرد و ليسانس و فوق ليسانس خود را در رشته طراحي لنداسكيپ و معماري شهري از دانشگاه هاروارد دريافت كرد. پس از آن در دانشگاه پنسيلوانيا تدريس در اين رشته را آغاز كرد و به كوشش او دپارتمان معماري منظر در اين دانشگاه تاسيس شد و نيز درس جديدي به واحدهاي درسي دانشجويان افزوده شد با نام بشر و محيط زيست. در 1960 در برنامه اي تلويزيوني با نام خانه اي كه در آن زندگي مي كنيم به عنوان مجري در شبكه CBS ظاهر شد و در 1969 كتاب طراحي با طبيعت را نوشت.
اين كتاب پيشگام طرح مفهوم طراحي بوم شناختي بود و به زودي به عنوان شاخص ترين كتاب در زمينه طراحي منظر و معماري شهري مطرح گرديد .
از آن به بعد او همكاري با موسسات زيادي را در طراحي شهرهاي سازگار با طبيعت آغاز كرد و پروژه هاي موفق فرواواني از خود به يادگار گذاشت و به واسطه آنها جوايز فراواني را نصيب خود كرد. او در مارس2001 در اثر بيماري ريوي در سن 80 سالگي درگذشت. او در طول زندگي خود براي ايجاد اتحاد و پيوستگي ميان انسان و طبيعت تلاش كرد. خود او اين همه را تحت تاثير محيط خشك و صنعتي شهر گلاسكو كه دوران كودكي اش را درآن گذرانيده بود مي دانست؛ چيزي كه او را تبديل به يكي از تاثيرگذارترين چهره هاي فرهنگ ساز در زمينه محيط زيست و طراحي منظر در قرن بيستم كرد.
خود مك هارگ درباره كتابش ميگويد: "این کتاب نتیجه تجربیات شخصی من است درباره نیروی خورشید، ماه، ستارگان، تغییر فصول، زمان کاشت و برداشت، ابرها و باران ها، رودخانهها و اقیانوسها، جنگلها، گیاهان و حیوانات؛ آنها با ما هستند، اجارهنشین این جهان، شریک ما درمبارزه برای تنازع بقا و همراه ما در ساختن آینده."
"كتاب طراحي با طبيعت كه در سال 1969 به چاپ رسيد موضوع نقدها و بررسي هاي بسيار شد كه از نظر من به طرز استثنايي و نامنتظر سخاوتمندانه بود. ارزيابي خود من پس از بيست سال با پذيرش اين نكته آغاز ميشود كه زمان براي انتشار آن بي نقص بود. قطار سروقت خود بود. نكته بعد اينكه هدف من از طراحي با طبيعت آن بود كه چندين كمبود آشكار را تامين كند. اولين آنها فقدان هرگونه آگاهي از مسائل محيط زيست در عرصه برنامه ريزي بود كه اين يك فرآيند سياسي- اقتصادي كاملا كاربردي محسوب مي شد. نقص بعدي فقدان انسجام و يكپارچگي در درون علوم محيطي بود. زمين شناسان، اقليم شناسان و متخصصين خاك شناسي از علوم فيزيكي يا اطلاع بودند اما با حيات ناآشنا، و بومشناسان و زيستشناسان تنها درك محدودي از فرآيندهاي فيزيكي نشان ميدادند. دانشمندان عموما هيچ توجهي به ارزشها يا امر برنامه ريزي نداشتند و بالاخره هيچ نظريهيي وجود نداشت كه به مسئله سازگاريهاي انسان بپردازد.
طراحي با طبيعت در هر يك از اين موارد سهمي بر عهده گرفت و شيوه اي ارائه كرد كه از طريق آن مي توان داده هاي زيست محيطي را در فرآيند برنامه ريزي گنجاند و ديدگاه متداول در مطالعات بوم شناختي را به گونه اي گسترش داد كه طيف تمام عيار علوم محيط زيست را شامل شود. موضوع ارزشها را به عنوان يك عنصر تعيين كننده، به جنبش محيط زيست عرضه داشت و بالاخره نظريه جديد ارائه كرد.
كتاب موضوع ارزشها را به عنوان مناقشهاي بر عليه ديدگاههاي غرب نسبت به رابطه انسان و طبيعت مطرح كرد و ديدگاه بوم شناختي را به جاي آن به عنوان ديدگاه برتر نشاند كه با تجربه سازگار و راهي است براي تامين و بهبود زيست سپهر و سلامت و رفاه بشر . در طي دو دهه گذشته ارزشها، در ارتباط با محيط زيست عميقا دگرگون شده؛ ديگر نمي توان از طبيعت سوء استفاده كردو از مجازات گريخت. احزاب سبز، سياستهاي سبز و توجه گسترده به محيط زيست جهاني خود گواهي است بر اين تحول شگفت انگيز. چه مسرت بخش كه علاقه به حفظ زمين جاي عزم به نابودي آن را گرفته باشد. لذا وظيفه جديد پيش روي ماست: درك شيوه كار جهان و تنظيم رفتار خويش در واكنش به اين آگاهي، حفظ زمين؛ سبز كردن و التيام آن."
http://www.jdmpress.com/newsletter1/news40.htm
مطالب مشابه :
کتاب درسی انسان طبیعت معماری
طبيعت معلم انسان است گفتگو با عبدالحسین وهابزاده . به بهانه انتشار كتاب . طراحي با طبيعت
کتاب شناسی -توصیفی 2
انسان، طبیعت، معماری کتاب تلاش دارد به خاستگاه و پیشینه سنت طراحی و ساختن باغ
معرفی منابع (قسمت اول)
انسان، طبیعت، معماری مربوط به مبحث سازه، طبیعت و معماری می باشند.از کتاب معماری
کتاب درسی انسان طبیعت معماری
طبيعت معلم انسان است گفتگو با عبدالحسین وهابزاده . به بهانه انتشار كتاب . طراحي با طبيعت
انسان طبیعت معماری
انسان طبیعت معماری بنام زیباترین معمار هستی ’معماری جان لنگ در کتاب آفرینش
دانلود جزوه انسان، طبیعت، معماری
دانشجویان گرامی درس انسان، طبیعت، معماری می توانید فایل جزوه این درس بنده scirp.org کتاب های
دانلود کتاب انسان،طبیعت،معماری
معماری مدرن و دکوراسیون داخلی - دانلود کتاب انسان،طبیعت،معماری - معماری فضا، پرسپکتیو
انسان-طبیعت-معماری !
کتاب انسان-طبیعت-معماری کتاب خیلی خوبیه برای گسترش دید یک آماتور معمار !
برچسب :
کتاب انسان طبیعت معماری