زنان سرپرست خانوار
بیان مسئله :
درخانوارهاي ايراني معمولا مردان سرپرست خانواده محسوب مي شوند اما تحت شرايطي چنين مسئوليتي برعهده زنان گماشته مي شود. طبق تعريف سازمان بهزيستي ، زنان سرپرست خانواده شامل زنان بيوه ،زنان مطللقه ،همسران مردان معتاد ،همسران مردان زنداني،همسران مردان بيكار،همسران مردان مهاجر،همسران مرداني كه در نظام وظيفه مشغول به خدمت هستند ،زنان خودسرپرست ،دختران خود سرپرست،همسران مردان از كارافتاده ومعلول وزنان سالمند هستند.(بختياري،1386)
تعداد زنان سرپرست خانواده به جهت افزايش نرخ طلاق، افزايش نرخ جرايم اجتماعي ،افزايش تعداد زندانيان ،اعتياد و مهاجرت سرپرست خانواده، روند صعودي دارد. به گفته اكثر جامعه شناسان محروم ترين گروه در بين زنان را زنان سرپرست خانواده تشكيل مي دهند .به گفته دكتر ناهيد مطيع، جامعه شناس و استاد دانشگاه بسياري از زنان سرپرست خانواده كه به دلايل متعددي مثل مهاجرت شوهر،زنداني شدن يا از كار افتادگي همسر سرپرستي خانواده را به عهده گرفته اند،ممكن است خود راسرپرست خانواده معرفي نكنند به عبارت ديگر مسائل فرهنگي وسنن اجتماعي باعث مي شود زنان با وجود اداره خانواده،خود راسرپرست خانواده معرفي نكنند (هاشمي ،1384)
اين زنان به علت فقدان فيزيكي ،رواني و اقتصادي همسر دراشكال مختلف وبه علت نبود پشتوانه مالي وهمچنين كمبود سرمايه هاي اجتماعي براي يافتن راه حل مناسب براي حل مشكلات،درمعرض آسيبهاي جدي رفتاري ،اجتماعي واخلاقي مي باشند.(تيموري،1385) لازم است تدابيري اتخاذ شود تا مشكلات اين گونه زنان به طور شايسته اي حل گردد. اما آنچه درطول اين سالها از نگاه ها دورمانده همين مشكلات است كه شناخت آنها وارائه راهكارهاي مناسب يكي از وظايف عمده دولت ؛نهادهاوسازمانهاي خدمات اجتماعي هر كشور مي باشد.
اهداف پژوهش:
هدف از این مقاله : 1- بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار 2- بررسی علل فقر زنان سرپرست خانوار 3- شناخت مشکلات زنان سرپرست خانوار 4- شناخت راههای توانمند سازی زنان سرپرست خانوار 5- بررسی رابطه و فرایند آسیب اجتماعی و امنیت اجتماعی 6- شناخت راههای پیشگیری از آسیب های اجتماعی زنان سرپرست خانوار 7- ارائه راهکارها و پیشنهادات جهت بهبود زندگی آنان
اهمیت و ضرورت موضوع
سنجش وضعیت اجتماعی و اقتصادی زنان سرپرست خانوار هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ کاربردی حائز اهمیت است و موجب شناخت بعد جامعه شناختی می شود و هم می توان با شناخت متغیرهای موثر در آن وضعیت این قشر را برای سیاست گذاری ها وبرنامه ریزی ها استفاده کرد و تا با خارج کردن آنها از چتر حمایتی قدمی در جهت توانمند سازی آنان بر داشت. در این راستا با توجه به طرح هدفمند کردن یارانه ها و حساس شدن جامعه بعد از این طرح با توجه که مبلغ پرداختی به همه افراد جامعه از هر قشری یکسان است آنچنان فرقی در شرایط اجتماعی آنها نمی کند ودر شرایط قبلی خود باقی می مانند. با توجه به اهمیت خانواده و نقش سرپرست خانوار در تامین نیاز های اصلی اعضای آن از یک سو و وجود تبعیض های جنسیتی از سو دیگر محدودیت حقوقی و عرض نابرابریها در بیشتر زمینه ها اجتماعی و اقتصادی برای زنان در اغلب جوامع از جمله کشور ما و از سوی دیگر بررسی ویژگی اقتصادی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار در مقایسه با مردان ضرورت می یابد. این ضرورت بیش از هر چیز از این زاویه که ویژگی های مزبور می تواند بر توانایی و امکانات در تامین نیازهای اعضای خانوار تاثیر گذار باشد نمایان می گردد. به طور کلی مطاله این گونه از خانوارها به عنوان زیر جامعه ای از اقشار آسیب پذیر جامعه میتواند در شناسایی و کمک به آسیب پذیر ترین سبک خانوارجامعه به شمار آید. از این رو خانواده هایی که تحت سرپرستی زنان اداره می شوند در اغلب کشورها از جمله فقیرترین خانواده ها محسوب میشود. بررسی سوابق موجود در کشور نشان میدهد که مطالعات انجام شده در این زمینه غالبا به بررسی جنبه هایی جزئی از شرایط زندگی گروهی از زنان سرپرست خانوار مانند مشکلات اجتماعی و اقتصادی و عاطفی آنان و یا بررسی نقش سازمان مسئول حمایت از گروه آسیب پذیر و کاستی های موجود در این زمینه پرداخته اند و تصویر جامعی از ویژگی اجتماعی اقتصادی این گروه ارائه نداده اند لذا بررسی تصویر دقیقتر و علمی تر از این واقعیت احساس می گردد. حمایت از این گونه زنان سرپرست با توجه به شرایط متفاوت اقتصادی و اجتماعی خانوار متفاوت است و افرادی که از وضعیت مالی و اشتغالی بهتری برخوردار هستند از زیر چتر حمایتی پوشش خارج شوند واین کمک به زنان سرپرست خانوار نیازمندتر تعلق گیرد. سعی شود کمک ها و حمایتها یک شکل نباشد تا فقر مطلق از بین برود و نهاد ها و موسسات به روشهای بهتری افراد نیازمند و آسیب پذیر را تحت پوشش قراردهند. رویکرد اصلی مهم در برنامه های موجود تحت تاثیر قانون حمایت از زنان سرپرست خانوار عمدتا بر محور حمایت مالی متمرکز است. اگر چه مطابق ماده 4 قانون مذکور حمایت های موضوع این قانون به دو دسته حمایتی مالی و حمایت فرهنگی اجتماعی تقسیم شده اند اما در عین حال اولا رویکرد حمایتی خیریه در برابر رویکرد خدماتی وجه قالب را دارد و ثانیا سازمان ها و موسسات موجود به دلیل سهولت در ارایه حمایت مالی کمتر گرایش به ارایه حمایت های غیر مالی دارند. سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور نیز اعمال روش های تشویقی از جمله تخصیص و تقسیم بودجه بر حسب جمعیت تحت پوشش زمینه گرایش و مدیریت دستگاه ها به سمت حمایت مالی مستقیم را توسعه داده است. در واقع نقاط ضعف اساسی رویکرد حمایتی موجود مدیریت منابع فعلی فاقد کارایی و اثر بخشی لازم است. در مقابل رویکرد موجود مبتنی بر توانمندسازی قرار دارد بر این اساس هرگز نباید برنامه ریزی جهت ارایه خدمات به زنان سرپرست خانوار و یا هر گروه در معرض خطر دیگری مبتنی بر پوشش مادام العمر حمایتی آنان حفظ وضع موجود باشد بلکه رویکرد اساسی به مددجو باید فرصت های جدید برای تامین مخارج زندگی خود باشند و آنان را در جهت توانمند سازی هدایت نمایند . این رویکرد آمار بسیار جالبی از فعالیت ها را میرساند در سال 1375 تنها یک درصد موسسات خیریه و 0.8درصد طرح کمیته امداد و 14.8درصد بهزستی بدلیل بهبود شرایط زندگی از این طرحها خارج شده اند ولی باز هم به بازنگریهای اساسی برای خارج کردن آنها به طرح لازم است.
تعریف خانواده
در نظر مردم خانواده به منزله واحد اجتماعی است که شامل یک زوج متاهل و فرزندانشان است و در خانه ای در کنار یکدیگر زندگی می کنند . در تعریفی دیگر از (راجرز):خانواده نظامی نیمه بسته است که نقش ارتباطات داخلی ایفا می کند و دارای اعضایی است که وضعیت ها و مقامها ی مختلفی را در خانواده و اجتماع احراز کرده و با توجه به محتوای وضعیت ها و افکار و ارتباطات خویشاوندی که مورد تایید جامعه های است که خانواده جز لاینفک آن است ایفای نقش می کند .
انواع سرپرست خانواده
یک اصطلاح توصیفی است، سرپرست خانواده به کسی اطلاق می شود که که قدرت قابل ملاحظه ای در مقایسه با سایر اعضای خانواده دارد معمولا مسن ترین فرد خانواده است و مسئولیت های اقتصادی خانواده به عهده وی می باشد. بر مبنای تعریف سازمان بهزیستی زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که عهده دارتامین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوارمیباشد.(خسروی،1380،25)در یک دسته بندی خانوارهای دارای سرپرست زن به چند گروه عمده تقسیم شده اند:
گروه اول:خانوارهای هستند که در آنها مرد بطور دائمی حضور ندارد و زنان به دلیل فوت همسر یا طلاق بیوه شده اند یا دخترانی که ازدواج نکرده اند تنها زندگی میکنند.
گروه دوم:خانواده های هستند که مرد بطور موقت به دلیل مهاجرت،مفقود الاثر بودن،ومتواری بودن یا زندانی بودن و یا سرباز بودن غایب هستند زنان مجبور به تامین معاش زندگی خود و فرزندانشان هستند .
گروه سوم:خانوار های هستند که مرد حضور دارد ولی به علت بیکاری واز کارافتادگی و یا اعتیاد درامر معاش نقش ندارد و عملا زن سرستی را بر عهده دارد.
بحث زنان سرپرست خانوار از مقوله هاي پرفراز و نشيب اين سال ها بوده و بارها و بارها از سوي نهادها و مؤسسه هاي گوناگون بر رفع آن تاكيد شده، اما هنوز همانند معمايي پيچيده و حل ناشدني باقي مانده است. اين در حالي است كه با مقايسه داده هاي حاصل از سرشماري سال 1375 با 1385 سالانه 60 هزار زن در كشور به جمع اين گروه افزوده مي شود به ويژه آنكه در سال هاي اخير، رشد طلاق بر اين معضل بيش از پيش دامن مي زند. اما بايد ديد اين زنان با چه مشكلاتي روبه رو هستند؟ بيشتر زنان سرپرست خانوار ،كم سواد بوده و براي خرج و مخارج زندگي مجبور هستند در مكان هاي صنعتي با كار هاي طاقت فرسا بيشترين وقت خود را براي تامين معاش زندگي صرف كنند و چون از نظارت مستمر بر تربيت فرزندانشان غافل مي شوند، فرزندان اين افراد بيشتر در معرض آسيب هاي اجتماعي قرار مي گيرند. هر چه از سمت غرب به شرق كشور حركت كنيم، تعداد زنان سرپرست خانوار افزايش مي يابد كه شايد افزايش اين روند ريشه فرهنگي و قوميتي داشته باشد. به منظور رفع اين خلاءها پيشنهاد اصلاح قانون، دستورالعمل ها و آيين نامه ها مشخصاً به دستگاه هاي مربوطه داده شده است تا در اين زمينه اقداماتي انجام شود. بسياري از زنان سرپرست خانوار به دليل وجود جو فرهنگي و اجتماعي حاكم در جامعه نمي توانند به صورت مستقل و با فرزندانشان زندگي كنند و به اجبار يا با والدين و يا بستگان نزديك خود زندگي مي كنند. بيشترين دغدغه زنان سرپرست خانوار، چگونگي پذيرش آنها در جامعه و در محيطي است كه كار مي كنند و همچنين مشكلات فرزندان و تربيت آنهاست، زناني كه براي حفظ كانون خانواده و به خاطر فرزندانشان حاضر به ازدواج با مردي نشده و خود به تنهايي بار زندگي را بر دوش مي كشند. يكي از راه هاي حمايت از زنان سرپرست خانوار و بيوه در گذشته براساس فرهنگ اسلامي و جوانمردي ايراني ها در كمك به اين افراد بود، در واقع جامعه خود را مسئول مي دانست ولي با پيشرفت جوامع اين سنت ها در شهرهاي كوچك كمرنگ و در شهرهاي بزرگ كاركرد ارزشي خود را از دست داده است. زنان سرپرست خانوار، زنان زحمت كشي هستند كه براي به دست آوردن مايحتاج زندگي مجبور به انجام كارهاي سنگين و مردانه شده اند و با گذشت از بهترين روزهاي زندگي خود همواره راه عزت، آبرو و شرف را در پيش گرفته اند. پرداختن به امور و مشكلات اين زنان نيازمند برنامه ريزي دقيق و مدون است كه اين اقدامات بايد همگام با رشد و توسعه كشور صورت گيرد تا در توانمندسازي و خود اشتغالي اين افراد مؤثر واقع شود.
چارچوب نظری
نظریه کارکردگرایی ساختاری :
در دیدگاه کلی مبتنی بر دو نظریه عمده کشمکش دارندوف و نظریه توافق پارسونز است که نظریه توافق، ارزشها و هنجارهای مشترک را برای جامعه بنیادی می انگارد و بر نظم اجتماعی مبتنی بر توافقهای ضمنی تاکید می ورزد و نیز دگرگونی اجتماعی را دارای آهنگی کند و سامانمند می دانند. برعکس، نظریه کشمکش بر چیرگی برخی از گروه های اجتماعی بر برخی دیگر تاکید می ورزد و نظم اجتماعی را مبتنی بر دخل و تصرف و نظارت گروههای مسلط می انگارد و دگرگونی اجتماعی را دارای آهنگی سریع و نابسامان می داند (جورج ریتزر 1980) .
بسیاری بر این باورند که کارکردگرایی ساختاری بر نظریه جامعه شناسی مسلط بوده است. در این نظریه نباید دو اصطلاح ساختاری و کارکردی را لزوما با هم به کار برد، هر چند که معمولا این کار را انجام می دهند. ساختارهای یک جامعه را بدون توجه به کارکردهای آن برای ساختارهای دیگر می توان بررسی کرد. به همین سان، کارکردهای انواع فراگردهایی را که ممکن است ساختاری به خود نگیرند، نیز می توان به تنهایی بررسی کرد. با این همه، توجه به دو عنصر، شاخص کارکردگرایی ساختاری است. مارک آبراهامسون استدلال می کند که کارکردگرایی ساختاری ماهیت یکپارچه ای ندارد و او سه نوع کارکردگرایی ساختاری را برمی شمرد. نخستین نوع کارکردگرایی فردگرایانه است که بر نیازهای کنشگران و انواع ساختارهای بزرگ به عنوان پاسخ های کارکردی به این نیازها پدیدار می شوند، تاکید می شود. نوع دوم کارکردگرایی فیمابینی است که در این نوع کارکرد گرایی بر روابط اجتماعی به ویژه مکانیسمهایی که برای سازگاری با فشارهای موجود در این روابط به کار برده می شود، تاکید می گردد. نوع سوم کارکردگرایی اجتماعی است که رهیافت غالب را در میان جامعه شناسان هوادار کارکرد گرایی ساختاری تشکیل می دهد که این نوع از کارکردگرایی بیشتر به ساختارهای اجتماعی و نهادهای پهن دامنه جامعه، روابط داخلی میان آنها و نیز تاثیر های مقید کننده آنها روی کنشگران، توجه دارد.که رهیافت غالب ما در این تحقیق این نوع از کارکردگرایی است و در این زمینه اشاره ای به خدمات و نظریه پردازی های تالکت پارسونز اشاره می شود. پارسونز معتقد است که چهار تکلیف است که برای تمام نظام ها ضرورت دارد تطبیق (تطبیق دادن هر نظام با موقعیت اطرافش) دستیابی به هدف (اینکه یک نمظام باید اهداف اساسی اش را تعریف و بدان ها دست یابد) یکپارچگی (هر نظامی باید روابط متقابل اجزای سازنده اش را تنظیم و به رابطه میان چهار تکلیف کارکردیش سرو سامانی دهد) سکون یا نگهداشت الگو (هر نظامی باید انگیزش های افراد و الگوهای فرهنگی آفریننده و نگهدارنده این انگیزشها را ایجاد، نگهداری و تجدید کند). باری با توجه به مقدمه مختصری که گذشت و نقش کارکردی و اساسی نظریه نظریه کارکردگرایی ساختاری در جامعه شناسی و اهمیت توجه به نقش خانواده با توجه به چهار الگوی معرفی شده توسط پارسونز به بررسی نقش زنان سرپرست خانوار خواهیم پرداخت و خواهیم دید که در خانواده و جامعه ای اگر مسئو لیت از یک سیستم (پدر) به سیستم دیگر (مادر) تفویض گردد چه تاثیرات و کارکردهایی می تواند برای این قشر آسیب پذیر و زحمت کش در بر داشته باشد.
نظریات جامعه شناسی
الف:نظریه زنانه شدن فقر یا آسیب پذیری زنان سرپرست خانوار
طرفداران این نظریه نشان میدهد که خانواده هایی که سرپرستی آنان بر عهده زنان می باشد نه تنها در همه کشور های جهان گسترش یافته اند بلکه به درصد خانوار های سرپرست زن که جمعیت کم درآمد قرار می گیرند افزوده شده است این مسئله حتی درکشورهایی که پیشرفته ترین قوانین را به نفع زنان داشته اند (کشورهای فمینیسم و یا دارای سیاستهای موافق فمینیستی) دیده شده است در این کشورها به رغم کمکهای دولتی به این زنان فرایند فقیر شدن آنان همچنان ادامه دارد از طرفی مشکلات این زنان عدم دسترسی به مشاغل با منزلت اجتماعی بالا است این زنان یا بیکارند یا مشاغل نیمه وقت کم درآمد دارند اگر مشاغل دارای منزلت بالا باشد مسئله تنظیم وقت برای انجام کار خانه وکار بیرون از خانه است این مشکل را صاحب نظران فقر زمانی نامیده اندو فقر زمانی اگر با فقر مادی همراه شود آسیب پذیری این قشر رادوچندان می کند . (گیدنز1989 )
ب:نظریه ساختی کارکردی
براساس این نظریه خانواده های زن سرپرست اساسا با شکل طبی وسنتی خانوادهای دو والدی در تضادوپیدایش این گونه خانوادها نوعی انحراف محسوب می شود در این خانواده ها به علت غیبت پدر و مادر زندگی زوجی تاحدی کاهش می یابد عدم اقتدار پذیری پدر برای ساماندهی زندگی خانواده با بحران اقتصادی و اجتماعی روبرو میشود بحرانی که با ورود مادر به بازار کار به جای انجام وظیفه سنتی خانه داری شروع شده به وجود می آید . براساس این نظریه طبقه زیرین از افراد منزوی تشکیل شده که در محلات غیر سازمان یافته ساکن اند در این محلات حضور خانوادهای زن سرپرست میزان بالای جنایت دراین محلات، معاملات مواد مخدر، افتتحصیلی تولدهای نا مشروع و دریافت کمک های دولتی شایع است.
ج:نظریه طبقاتی و ناتوانی دولت ها
صاحب نظران در این نظریه معتقدند که فقر و آسیب پذیری مقولهای طبقاتی است نه جنسیتی به عبارت دیگر زنان یا تمام زنان سرپرست خانوار در معرض فقر وآسیب پذیری نیستند بلکه ان گروهی که از نظر طبقاتی در رده پایین اجتماع قرار میگیرند بیشتر در معرض آسیب هستند . به عقیده طرفداران این نظریه مردم به دلایل سن وجنس یا خصیصه های نژادی و قومی شان فقیر نمی شوند بلکه به دلیل قرار گرفتن در طبقه ای خاص است که فقیر ودر وضعیت اجتماعی و اقتصادی قرار میگیرند و به شمار می آیند . مهمترین شاخص تعیین طبقه عبارت است از شاخص درآمد،تحصیل،شغل یعنی همه زنان آسیب پذیر نیستند بلکه گروهی که درآمد کمتر،تحصیلات کمتر،شغل کم منزلت تر دارند ودر طبقه پایین اجتماع قرار دارند آسیب پذیرند. به عقیده این گروه با بزرگ کردن آسیب پذیری زنان سرپرست خانواده زنان در مقابل مردان پیر جوان سفید وسیاه قرار میگیرند . در واقع آسیبپذیری زنان سرپرست خانوار و همه افراد بی بضاعت فرایند اجتماعی واقتصادی مشترکی است که همگی آنها را از دسترسی به شرایط مناسب محروم میکند . این شرایط خانوادها را از هم می گسلاند و تشکیل خانواده را بااین شرایط اجتماعی واقتصادی مشکل میکند .
د:نظریه کنش
برخلاف نظریه های قبلی که همگی جنبه های ساختاری و کلی داشتند وبا دید کلی وساختی به بررسی مسائل زنان پرداختند طرفداران نظریه کنش از جنبه دیگری به طرح مسئله می پردازند به نظر آنان اگر چه خانوادهای زن سرپرست مشکلات متعددی دارند (به دلیل تحصیلات کم و تبعیض در بازار کار ) ولی این مسئله به معنای آننیست که ایشان مطلقا از این شرایط تاثیر می گیرند و نمی توانند بر مشکلات خود فایق آیند . به عبارت دیگر نمی توان این گونه از زنان قربانی ومنفعل در برابر شرایط دانست بلکه باید با بررسی تجربه های شخصی این زنان راههای مبارزه با شرایط حاکم بر زندگی آنان رااز نزدیک شناخت . در برخی از شهر های آفریقا ی غربی زنان معتقدنددرنبود مردان بهتر میتوانند خانواده را سازماندهی کنند در مکزیک زنان سرپرست خانوار زندگی تنها را بهتر از زندگی مردان غیر مسئول می دانند سایر بررسی ها نشان میدهد که سرپرستی خانواده در خانوادههای زن سرپرست موجب افزایش استقلال و آگاهی طبقاتی زنان شده است . در حوزه جامعه شناسی زنان سرپرست بامسائل ومشکلاتینظیر عدم دسترسی به فرصتهای شغلی مناسب سطوح پایین تر تحصیلات در بین فرزندان شان افزایش بزهکاری فقر در ابعاد مختلف روبرو هستند . بنابراین در شبکه خویشاوندی ودر ارتباط با اقوام و آشنایان ودر عین حال چگونگی گذران اوقات فراغت آنان خلائهای جبران ناپذیری به وجود می آید (رابرتسون ،1372،136) .
طرفداران نظریه طبقاتی نیز اولا آسیبپذیری و فقر زنان سرپرست خانوار را پدیده ای عمومی می داند ثانیا علت اصلی آنرا به نظام اقتصادی نابرابر یعنی سرمایداری نسبت میدهند. از سوی دیگر با توجه به دیدگاه اقتصادی وضعیت اشتغال زنان بعد از فوت شوهر به دلیل وابستگی به او در زمان حیات وعدم حمایت سازمان های از او دچار مشکلات عدیدی میگردد در این ارتباط موضوع خود اشتغالی و کارافرینی مطرح می گردد که زنان سرپرست خانوار می تواند با آموزش مهارت در نتیجه افزایش توانای های خود ودریافت وام و اعطای سهام به آنها از سوی سازمان ها به نوعی مورد حمایت قرار گرفته وخود کفا شوند.
نظر اسلام:
خداوند در قران مي فرمايند:الرجال قوامون علي النساء مردان بر زنان تسلط وحق نگهباني است. مرد به سبب پرداخت مهريه ، تحمل هزينه زندگي ودفاع از خانواده ومسئوليت زندگي مشترك از حق سرپرستي بهره مند است البته اين سرپرستي نشانه تقرب بيشتر مردان نزد خداوند نيست بلكه خداوند مي فرمايد هركس باتقوا تر است نزد من مقرب تر مي باشد.(حسيني وفروزان،1386)در آيات مختلف خداوند فرموده از يتيمان و بي سرپرستان نگهداري و تيمار نمائيداز نظر اسلام ،وظيفه دولت اسلامي مي باشد كه هزينه زندگي وامرار معاش اين خانواده ها را پرداخت نمايد
مهمترین مشکلات زنان سرپرست خانوار
زنان سرپرست خانواده از جمله گروه هاي آسيب پذير اجتماعي هستند كه بامشكلات و موانع زيادي درزندگي فردي ،خانوادگي واجتماعي خويش مواجهند .بالحاظ مشكلات ومسائل شهرنشيني درشهرهاي بزرگ وعدم توجه به رفع معضلات خانوارهاي زن سرپرست اين گروه مي توانند آسيب هاي جبران ناپذيري را بر جامعه وارد سازند .
1- مشكلات روحي رواني
زنان سرپرست خانواده به علت داشتن چندين نقش مختلف به طور همزمان (نقش مادر،نقش سرپرست،نقش يك كارگر كارخانه...) استرس و مسائل ومشكلات رواني بيشتري بيشتري را تجربه مي كنند.(بختياري ومحبي،1386)
براساس تحقيقات انجام شده دربين زنان سرپرست خانواده تحت پوشش بهزيستي تهران كه توسط دكتر حسيني وهمكاران بوده مشخص گرديد كه 55 درصد از زنان سرپرست خانواده نمونه آماري از عزت نفس پائيني برخوردار بودند كه بيشترين فراواني اين گزينه ها :علائم جسماني ،اضطراب ،عزت نفس ،افسردگي مربوط به عزت نفس پائين آزمودني هاست 54 درصد اين زنان سرپرست خانواده از اضطراب بالايي برخوردارند و53 درصد براي تسكين آلام جسماني خود به مصرف داروهاي آرام بخش روي آوردند و 49 درصد دچار افسردگي هستند. بالا بودن ميزان مشكلات رواني در زنان سرپرست خانواده معلول شرايط اقتصادي – اجتماعي آنان است . چنانچه زنان سرپرست خانواده از منابع حمايتي خانواده واجتماع برخوردار باشند با مشكلات كمتري روبه رو خواهند بود ودرجه آسيب پذيري آنان نسبت به مسائل ومشكلات رواني پائين خواهدآمد ولي چنانچه خانواده آنان قادر به حمايت اقتصادي يا حتي نگهداري ومراقبت از فرزندان نباشند يااينكه در جامعه موسساتي جهت ارائه خدمات حمايتي اززنان سرپرست خانواده وجود نداشته باشد آنان مجبورند خود به تنهايي بارهمه مشكلات را متحمل شوند درنتيجه ميزان آسيب پذيري آنان در قبال مشكلات رواني افزايش مي يابد ومستعد اختلالات رواني مي شوند.(حسيني وفروزان،1386)
2-مشكلات اقتصادي
درصد زنان فقيردرطول دودهه گذشته پيوسته افزايش يافته است معمولا فقر به ويژه در مورد زنان داري كودكان خردسال كه نياز به مراقبت دايمي دارند شديدتر است در اينجا يك دور باطل وجود دارد زني كه مي تواند شغلي با درآمد نسبتا خوب به دست آورد.چون مجبور است هزينه هاي مراقبت از كودكان خودرا بپردازد ممكن است از لحاظ مالي فلج شود باوجود اين اگر به طور نيمه وقت شروع به كار كند درآمدش كاهش مي يابد و هرگونه احتمال پيشرفت شغلي از بين مي رود و همچنين مزاياي اقتصادي ديگري را مانند حقوق بازنشستگي كه كاركنان تمام وقت دريافت مي كنند از دست مي دهد.(گيدنز،1373) درصد فقر مطلق زنان سرپرست خانواده بيشتر از خانواده هاي داراي سرپرست مرد مي باشدمنظور از فقر مطلق در يك جامعه افرادي هستند كه درآمدشان از حداقل درآمد معيشتي معين(تامين نياز هاي اوليه )كمترمي باشد درواقع اين افراد زير خط فقر زندگي مي كنند . محمد كريمي اصل كارشناس مسائل اجتماعي با اشاره به وضعيت نابسامان اقتصادي زنان سرپرست خانواده، آنان را بخشي از فقير ترين اقشار اجتماعي در جامعه ايران معرفي كرده و مي گويد اين زنان به خاطر نداشتن جايگاه اقتصادي مناسب اكثرا به مشاغل پائين روي مي آورند مانند دستفروشي و كارگري حتي بعضا در منازل ديگران به كار مي پردازند كه از نظر حقوقي اين گونه فعاليت ها را نمي توان فرصت شغلي تلقي كرد.(پنهاني،1384)
3-مشكلات اجتماعي
زنان سرپرست خانواده و فاقد همسر با مشكل احساس تنهايي، انزوا ،طرد شدگي وعدم درك از سوي ديگران مواجهند فقدان حمايت هاي اجتماعي مهمترين عامل جهت پيش بيني پيامدهاي منفي وضعيت اين زنان است .اين گروه از زنان با توجه به نقش هاي چند گانه و مسئوليت هاي بسيار، غالبا وقت اضافي براي برقراي روابط اجتماعي ندارند،اين موضوع به مرور موجب طردذ آن ها از جامعه شده ومشكلات عديده اي را برايشان بوجود مي آورد .يك طرف فرزندانشان به خاطر عدم حضور همه جانبه سرپرست دچار مشكل مي گردند واز طرف ديگر ،خود سرپرستان به خاطر تامين مايحتاج خانواده در معرض آسيب هاي اجتماعي قرار دارند . به عبارتي منش و رفتار زنان سرپرست خانواده با خانواده هاي ديگر متفاوت است. در نهايت زنان سرپرست خانواده كه توانايي اداره اقتصادي خود وخانواده را ندارند،دچار نوعي انزواي اجتماعي شده ودرمعرض آسيب هاي اجتماعي قرار مي گيرند.(بختياري ومحبي،1386) زناني كه سرپرستي خانواده اي را به عهده گرفته اند بدون اينكه مهارتهاي زندگي را خوب آموخته باشند و جامعه فاقد سرمايه هاي اجتماعي مناسب كه بتوانند به اين زنان در حل مشكلات و مسائلي كه براي اولين بار با آن مواجه مي شوند ياري رساند ،نداشتن منابع اقتصادي مناسب منجر به ايجاد يك سري مسائل و مشكلات اجتماعي مي كند كه ممكن است باعث به انحراف كشيدن اين زنان مي گردد.
پیشینه تحقیق
خادمیان در سال 1390 پژوهشی را تحت عنوان اثر سرمایه اجتماعی بر گرایش به جرم در زنان سرپرست خانوار انجام داده که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که نبود گروههای مدنی و دینی و پیوندهای خانوادگی و شبکه های اجتماعی غیر رسمی منجر به بالا رفتن جرائم در این زنان می شود.
معید فر و حمیدی در سال 1386 در تحقیقی با عنوان نگفته ها و آسیب های اجتماعی به این نتیجه رسیدند آن چه موجب می شود سرپرستی این زنان به عنوان یک مسئله اجتماعی شناخته شود ،مشکلات و موانعی است که در دنیای بیرون بر سر راه سرپرستی زنان به وجود آمده و باعث می شود تا زنان سرپرست خانوار به عنوان قشری آسیب پذیر شناخته شوند.
قلی پور و رحیمیان در سال 1386 در مقاله ای با عنوان رابطه عوامل اقتصادی،فرهنگی و آموزشی با توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به این نتیجه رسیده که زنان سرپرست خانوار به دلیل داشتن نقش های متهدد فرصت آموزش را ندارند و معمولا" در مقایسه با دیگر زنان از تحصیلات کمتری برخوردارند. از این رو آموزش نقش مثبتی بر خانواده آنها دارد. همچنین اغلب ، بزگ ترین مشکل زنانخانوار مشکل اقتصادی است. از این رو هر اقدامی برای کاهش این مشکل مفید خواهد بود.
مهدوی و میرساردو در سال 1381 پژوهشی تحت عنوان آسیب های اجتماعی نوجوان تک والدی در 200دخترو200پسرنوجوان تهرانی که پدرشان فوت کرده بود و مادر به تنهایی فرزندان را سرپرستی می کردندانجام داده و نتایج حاکی از آن بوده که میزان متغیر خریدو فروش مواد مخدر و متغیر ارتباط جنسی زودرس با جنس مخالف صفر بوده و سایر متغبر ها (سرقت ، خودکشی، ترک خانه و کشیدن سیگار با فقدان پدر همبستگی دارد.بالاترین میزان مربوط به تصمیم به خودکشی،و پایین ترین مربوط به سرقت اختصاص دارد.مهمترین متغیر ها ی تاثیر گذار ، میزان تامین نیازهای نوجوانان است.میزان کنترل مادر از متغیرهای مهمی است که در این مطالعه با آسیب های اجتماعی همبستگی دارد.
آقایی و تیمور تاش در سال 1389پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه و فرایند آسیب های اجتماعی و امنیت اجتماعی به این نتیجه رسیدند که آسیب های اجتماعی به معنی اختلال و ناهنجاری اجتماعی رابطه مستقیم و غیر مستقیم با ناامنی اجتماعی دارد. بدین معنا که به هر میزان آسیب اجتماعی در جامعهافزایش یابد، ترس،نگرانی،اضطراب هم افزایش می یابد. و این ترس و نگرانی مستقیا" بر روی افرادی که زیان دیده از آسیب اجتماعی هستندمشهوداست و بر اطرافیان به شکل غیر مستقیم ظاهر می گردد.
لیتر و همکارانش در سال2002 با اندازه گیری شاخص هایی مانند وضعیت تامین مواد غذایی ، امکانات آموزشی و... در آمریکا نشان می دهد که قانون جدید موجب فقیر تر شدن فرزندان خانواده های تک والدی شده که زنان (مادران)سرپرستی آنان را به عهده دارند. لذا با طرح های ادعایی در این زمینه خواستار بازنگری فانون و کمک بیشتر به این خانواده ها شد.
لیروی در سال2004با بررسی مشکلات مادران خانواده های تک والدی چنین نتیجه می گیرد که مادران و فرزندان خردسال آنان بیش از سایر اقشارمستعد فرورفتن در دام فقر هستند بنابراین بیش از سایر اقشار نیاز دارند تا تحت حمایت های بیمه ای و خدمات تامین اجتماعی باقی بمانند .بنابراین به نظر او بیرون ماندن چنین خانواده هایی از چتر حمایتی ، مانند خریدن بلیط قطار سریع السیری برای سفر به اعماق فقر و مشکلات اقتصادی و اجتماعی است.
روش شناسی
در این مقاله از کتابها و پایان نامه ها و مقالات معتبر(کتابخانه ای) محققینی که در زمینه موضوع زنان سرپرست خانوار کار نموده اند و همچنین از آخرین داده های آماری سایت مرکز آمار ایران استفاده شده است.
داده ها و جداول آماری
خانواردر سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال90
براساس آمار منتشر شده در سايت مرکز آمار ايران نتايج سرشماري عمومي و نفوس مسکن سال ۹۰ نشان مي دهد ۲ ميليون و ۵۴۸ هزار و ۷۲ زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد رقمي که تقريباً معادل 1/12درصد کل خانوارهاي کشور است.اين در حالي است که تعداد زنان سرپرست خانوار در سرشماري سال ۸۵ حدود يک ميليون و ۶۰۰ هزار نفر برآورد شده بود؛ به عبارت ديگر در طول ۵ سال جمعيت زنان سرپرست خانوار بيشتر از ۹۰۰هزار خانوار افزايش يافته در حالي که تعداد زنان تحت پوشش سازمان هاي حمايتي به اين ميزان افزايش نيافته است. آن طور که مسئولان سازمان بهزيستي مي گويند اکنون ۱۷۴ هزار زن بي سرپرست تحت پوشش اين سازمان هستند و از سوي ديگر بنا به گفته مسئولان کميته امداد امام خميني(ره) يک ميليون و ۳۰ هزار نفر از اين زنان نيز از حمايت هاي اين نهاد حمايتي برخوردار هستند.با يک حساب سرانگشتي مشخص مي شود؛ بيش از يک ميليون و ۳۰۰هزار زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارند که تحت پوشش هيچ کدام از سازمان هاي حمايتي قرار ندارند و به عبارتي از مجموع زنان سرپرست خانوار تنها 48درصد تحت حمايت سازمان بهزيستي و کميته امدادهستند. هر چند تعداد زيادي از اين زنان به دليل داشتن تمکن مالي، بيمه و اشتغال، نيازي به حمايت سازمان هاي حمايتي ندارند. اما آماري از تعداد آن ها در دسترس نيست. دکتر سيدحسن موسوي چلک مديرکل دفتر امور آسيب هاي اجتماعي وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعي در اين باره می گوید:در مقابل زناني که حمايت مستمر مي شوند زنان سرپرست خانواري هم هستند که به دليل برخورداري از مزايايي چون بيمه، بازنشستگي و... نيازي به حمايت مالي ندارند ولي آماري از تعداد آن ها وجود ندارد. ۱۷۵ هزار نفر از زنان بي سرپرست کشور مستمري بگير اين سازمان هستند.خدمات سازمان بهزيستي به زنان سرپرست خانوار تنها پرداخت مستمري نيست و تعدادي از زنان بي سرپرست از خدمات توانمندسازي سازمان بهزيستي بهره مي گيرند. با استفاده از برنامه هاي توانمندسازي هر ساله تعدادي از زنان بي سرپرست به دليل توانمندي در اداره امور زندگي از چرخه حمايت اين سازمان خارج و زنان بي سرپرست ديگري جايگزين آن ها مي شوند.در کميته امداد امام خميني(ره) نيز يک ميليون و ۳۰هزار زن سرپرست خانواده تحت پوشش اين نهاد حمايتي قرار دارندو از اين تعداد ۱۸۰ هزار نفر جزو زنان مطلقه هستند. (مرکزآمار ایران) جدول-1 درصد خانوار بر حسب جنس سرپرست خانوار جنس 1355 1365 1375 1385 1390 مرد 92.7 92.9 91.6 90.5 87.9 زن 7.3 7.1 8.4 9.5 12.1 جدول-2 جمعیت 10ساله و بالاتر کشور برحسب وضع زناشویی سال و جنس دارای همسر بی همسر به دلیل فوت همسر بی همسر به دلیل طلاق هرگز ازدواج نکرده اظهار نشده 90 مرد 60.0 1.0 0.07 38.0 0.02 زن 61.0 7.4 1.4 30.2 00 85 مرد 54.6 1.0 0.05 43.4 0.05 زن 56.7 6.5 0.09 35.4 0.06 جدول-3 خانوارهای معمولی برحسب جنس سرپرست خانوار مرد و زن سرپرست خانوار 21110481 مرد سرپرست خانوار 18562409 زن سرپرست خانوار 2548072 جدول-4 خانوارهای معمولی بر حسب جنس افراد در خانوار مرد و زن 73791533 مرد 36909773 زن 36881760 جدول – 5 خانوارهای معمولی بر حسب نوع محل سکونت مرد و زن نقاط شهری نقاط روستایی غیر ساکن مرد 13497871 5052489 12049 زن 1868021 678915 1136 کل 15365892 5731404 13185
راهکارها و پیشنهادات
1- فرهنگ سازی و آموزش خانواده ها جهت حمایت از زنان سرپرست خانوار و دادن مسئولیت به زنان در کنار حمایت های پدر شوهر ، قیم قانونی و 000 2-ایجاد امکانات شغلی و مشاغل متناسب با سنین مختلف زنان ،استعداد یابی، پر کردن اوقات فراغت، افزایش اعتماد به نفس . 3- تاسیس مراکز مشاوره و ارائه آموزش مهارتهای فرهنگی ، آموزشی و اجتماعی به زنان و اعضای خانواده از طریق مددکاران اجتماعی. 4- شناسایی زنان سرپرست خانوار در هر محله از شهر یا روستا و ارائه آموزش های لازم در زمینه مهارت های خود اشتغالی. 5- اختصاص بانک اطلاعاتی حمایتی زنان سرپرست خانوار با اهداف اطلاع رسانی و سازماندهی برای برنامه ریزی اجتماعی و اقتصادی. 6- همکاری بیشتر بخش های دولتی و خصوصی در زمینه سازماندهی و حمایت از زنان سرپرست خانوار. 7- حمایت های موسسات مالی و اعتباری دولتی و خصوصی از زنان سرپرست خانوار و فرزندانشان و اعطای وام های اشتغال زایی. 8- مبارزه با تفکر ابزاری شدن زن مطلقه و بیوه در جامعه با تکیه برغنی سازی فرهنگ اسلامی. 9- تعالی بخشیدن مادران و زنان سرپرست خانوار. 10- قراردادن یک روز خاص در سال به نام (روز زنان سرپرست خانوار )
نتیجه گیری:
زنان سرپرست خانواربه عنوان پایه و اساس نهاد خانواده در سراسر جهان به هنگام از دست دادن همسرانشان یا بیماری و یا بیکاری آنان سرپرستی و اداره خانواده را بر عهده میگرند. بدین لحاظ با مشکلات و موانع عدیده اقتصادی و اجتماعی و قانونی روبرو می گردند. آنها به ناچارمسئول انجام کارهای اداری و امور آموزشی و درمانی و...می باشند لذا فضاهای صرفا مردانه احساس امنیت را از آنها سلب می کند چرا که به دلیل نگرش سنتی و منفی که جامعه به آنان دارند روابط و ارتباطات اجتماعی کمتری دارند. آنان نسبت به زنان دارای همسر احساس خطر بیشتری به امنیت ارتباطی خود دارند. توانمند سازی زنان سبب بالا رفتن اعتماد به نفس و کسب یک هویت مستقل موجب بهبود وضعیت اجتماعی آنان می شود.با آموزش مهارتهای زندگی، حرفه ای ، کار آفرینی ،اشتغال خانگی و... به آنان یا فرزندانشان و مشارکت دائم آنان در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی ، بخشی از امنیت اجتماعی آنان تامین می شود. در بسیاری از تحقیقات در خصوص بررسی آسیب های روانی و اجتماعی حاکی از آن بوده که بدون ایجاد بستر فرهنگی و اجتماعی مناسب در جامعه هیچ گاه ما شاهد جامعه ای سالم و متعالی نخواهیم بود. اگر چه در جامعه ایران دولت تسهیلاتی رافراهم نموده اما با توجه به گستره مشکلات ،پایین بودن نرخ پرداخت های دولتی به این زنان وتورم بالا نمی تواند پاسخگوی مشکلات این قشر در معرض آسیب باشد.برای حل یا تخفیف مساله باید تدابیر جدی تری به کار گرفته شود و چنین تدابیری در صورتی مفید خواهد بود که مبتنی بر مطالعات عمیق جامعه شناختی و پی بردن به لایه های زیرین این مساله مهم اجتماعی باشد .مطالعاتی که علاوه بر پرداختن به کمیت ،ازتوجه به کیفیت زندگی این زنان غافل نماند و با نگاهی ژرف تر از پیمایش صرف به مسائل زنان سرپرست خانوار نظر کنند.
منابع داخلی 1- نازکتبار و ویسی،حسین و رضا،وضعبت اجتماعی ،فرهنگی و اقتصادی زنان سرپرست خانوار استان مازندران،فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی ،سال هفتم،27 2- معیدفرو حمیدی،سعیدو نفیسه،زنان و سرپرست خانوار:نگفته ها و آسیب های اجتماعی، نامه علوم اجتماعی،1386 3- خادميان،ابوالقاسم،بررسي اثر سرمايه اجتماعي برگرايش به جرم زنان سرپرست خانواده ،پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه مازندران ،1389 4- بیگلریان و فروزان،اکبرو ستاره،زنان سرپرست خانوار:فرصت ها و چالش ها، فصلنامه پژوهش زنان،1383 5- شریفی، اسدی،کلانتری و آگهی، تعیین عوامل موثر بر خودکفایی زنان سرپرست خانوار، فصلنامه علمی پژوهشی،1389 6- مددکاری اجتماعی (1) کار با فرد /حسن موسوی چلک- تهران، سمت 7- سایت مرکز آمار ایران
مطالب مشابه :
آسيب شناسي قوانين ومقررات شغلي زنان
و ریشه آسیب های قوانین وارائه مدل راهبردی آسیب و محدود راهکارها و
زنان سرپرست خانوار
هدف از این مقاله : آسیب های اجتماعی زنان سرپرست خانوار 7- ارائه راهکارها و پیشنهادات
آسيب شناسي اجتماعي - رضائيان- ثناءالدين پناه
موضوع تحقیق: آسیب های
خلاصه گزارش عملکرد گروه آموزشی فلسفه ومنطق بیضاء درسال تحصیلی91-90
4-بررسی وتهیه راهکارها وپیشنهادات مشکلات وارائه راهکارهای 60-آسیب های
لیست مقالات رسیده به دبیرخانه نخستین کنفرانس ملی هواشناسی و مدیریت آب کشاورزی
نظام پیشنهادات یخبندان های آسیب رسان به چالشها وارائه راهکارها ي مديريت
*دین زدگی و دین گریزی
از جمله پدیدههای مطرح جامعه راهکارها و پیشنهادات جلب جوانان وارائهی
بررسی طرح های بهسازی و نوسازی بافت قدیم شهرها(نمونه موردی: بافت قدیم کرمانشاه)
دراین مقاله ضمن بررسی طرح های بهسازی و از مهمترین راهکارها و سیاستهای پیشنهادات
برچسب :
مقاله آسیب های نظام پیشنهادات وارائه راهکارها