سرود خوانی دخترم فاطمه و داستان کودکان فال فروش
فاطمه -ردیف بالا اولین نفر از سمت چپ-
هشتمین جشنواره سرود خوانی اعضای مراکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران با حضور بیست گروه سرود از مراکز استان روز های چهارشنبه و پنچ شنبه هفته گذشته ( 8و نهم آبان ماه 92) در سالن غدیر کانون پرورش فکری حجاب برگزار شد و دخترم فاطمه که در گروه سرود مرکز فراگیر منطقه 20 کانون عضویت داشت نیز در این مسابقات به همراه دوستان کوچک و دوست داشتنی اش شرکت کرده بود.
*- در اصطلاح کانونی ها، مرکزی فراگیر است که در کنار کودکان و نوجوانانی که از لحاظ جسمی سالمند، بچه هایی هم فعالیت دارند که به لحاط جسمی (شنوایی یا بینایی و ...) دچار مشکل اند.
مربی پر تلاش و مهربان این مرکز، سرکار خانم صباغ؛جهد بلیغی داشت تا گروه سرودشان مقام کسب کندو در طی دو ماه گذشته وقت فراوانی برای آماده سازی گروه سرود صرف نمود. اینکه با بیست – بیست وپنچ نفر کودک و نوجوان سر و کله بزنی و دقیقه - دقیقه منتظر بمانی تا والدین شان آنها را بیاورند و سر آخر هم دقیقه نود بیایند!اما شما گروه سرود را به نحو احسن، آماده کنی، کار شاق و طاقت فرسای خانم صباغ را نشان می دهد.
فاطمه (بدلیل مشکل بینایی ای که دارد)، نیازمند همراهی مادرش در مراسم ها و برنامه هایی است که باید شرکت کند و برای همین ، تقریباً طی دو ماه گذشته که فاطمه باید برای تمرین در کانون منطقه 20حاضر می شد، ایام پر تلاتم و پر کوششی برای فاطمه و مادرش محسوب می شد.
باز گشایی مدرسه در مهر، کار را سخت تر می کرد زیرا فاطمه مجبور بود از مدرسه نیامده ؛ به همراه مادرش به کانون برود و چند ساعتی هم آنجا تمرین سرود کند . آمدن به منزل هم تازه اول کارِ درس خواندن و مشق نوشتن بود . که البته همه ی اینها با همراهی مادر صبور و خواهران مهربانش(زینب و زهره) در کمک کردن به فاطمه به نحو احسن مدیریت و انجام شد.
نتیجه ی همه ی زحمات فاطمه و دوستانش همچنین مربی خوب شان ، در عصر چهارشنبه، سالن غدیر مجتمع آفرینشهای فرهنگی هنری حجاب ، در معرض قضاوت قرار گرفت و در ماراتنی سخت؛ با 19 گروه دیگر مسابقه داد .
نتیجه ی مسابقه را هم عصر پنچ شنبه اعلام کردند و گروه سرود منطقه بیست، بعنوان گروه سرود برگزیده ، سوم شد.
شادی و خوشحالی در بچه ها موج می زد و از آنها خوشحال تر (و مغموم تر) من بودم.
حالم را به درستی نمی دانم چه بود. آیا واقعاً به سرود بچه ها گوش می دادم یا در حالِ سخنرانی برای دلم بودم.
یک آن! متوجه شدم که در حال گریستن ام، اما نه برای موفقیت گروه سرود فاطمه،بلکه تصور کودکی که هم اکنون در چهارراه فاطمی مشغول فروش فال حافظ بود؛ منقلب ام کرده بود!
همه ی کودکان کار که در سرما ی زمستان و گرمای تابستان ، بر چهار راه های این شهر در میان ماشین ها وول می خورند تا پولکی را تقدیم دیگران کنند. کودکانی که فقر؛ آنان را به فروشِ ( و در حقیقت پیش فروشِ) آینده شان وادار کرده بود . کودکانی که باید در معابر وزنِ آدم ها را اندازه بگیرند تا بفهمند،که امروز، وزنی برای زندگی و امیدی به آینده؛ ندارند!!
باور کنید دوست داشتم بروم پشت میکروفون و به بچه ها بگویم قدر این لحظات را بدانید زیرا در همین لحظه؛ دوستان شما در چهار فاطمی اسپندی را برای ماشینی دود کرده اند تا سکه ای دریافت کنند.
فریاد بزنم؛ تاسف بار تر آن که؛ آن کودک!حتی نمی داند چنین جاهایی هم هست تا آرزو کند عضو کانون باشد! تمام آرزو و اندیشه ی آن کودک را در شمارش سکه های دریافت شده از فال حافظی خلاصه کرده اند که باید یک جا آن را به دیگری تقدیم کند.
دلم خیلی گرفت و از بغض ترکید!!
*_ اگه از آقا نادر نمی ترسیدم که به من اشکال می کند، خودت که مخالف لعن کردنی، چرا لعن می کنی، حتماً بزرگ می نوشتم:
خداوندا!
مسببان، آمران و کسانی که در ایجاد این وضع دخیل اند را لعنت کند!!!
راستی چه لعنتی مهم تر از اینکه در روز قیامت بر پل صراط، باید برای تمامی حمایت ها و سکوت ها و ظلم هایی که نموده ا ند، پاسخ گویند.
بعدالتحریر:
سرکار خانم عزیزیان مدیر محترم مرکز 20کانون، پس ازاطلاع از این پست، برای بنده، بزرگوارانه نظر کوتاهی ارسال کردند که جز شرمندگی برایم حاصلی نداشت.
در ذیل، نظر ایشان و پاسخ کوتاهم را ملاحظه نمایید:
عکسی از گروه سرود، بر گرفته از وب کانون منطقه 20
"عزیزیان:
سلام. جناب آقای جعفری بسیار از نوشته شما خوشحال شدم و از احساس پاکی که برای فرزندتان و همه بچه ها دارید خرسندم ...
فاطمه باید به پدری چون شما ببالد...
اشک در چشمانم حلقه می زند و ازداشتن اعضایی خوب چون فاطمه و همراهان خوبی چون شما و مادر فاطمه به خود افتخار می کنم.
از خداوند برای شما و خانواده محترمتان، شادی ، سرزندگی و موفقیت و سربلندی خواهانم.
اگر اجازه فرمایید آدرس وبلاگ را در پیوندهای مرکز لینک کنم؟!!
پاسخ:
سرکار خانم عزیزیان
سلام
دست های شرمندگی ام بالاست !!
که هنوز نیاموخته ام که جز کسانی که در معرض دید مردمند( همانند مجریان در تلویزیون)، کسانی نیز هستند که بی توقع و سرشار از آرامش، برای دیگران فضای امنی بوجود می آورند که موفقیت آنان را تضمین می کند.مطمئن ام زحمت شما و سایر همکارانتان اگر از دید امثال من پنهان می ماند توسط قادر و بینای هستی(خداوند) ماجور است.
خانم عزیزیان! شما بعنوان مدیر مرکز (و سایر همکارانتان که بنده توفیق آشنایی مستقیم شان را نداشته ام ) در تربیت فرهنگی فرزندان ما تاثیر مهمی دارید.لطفاً تشکرودعای خیر ما و فرزندانمان را پذیرا باشید .
ممنون از لطف و توجه شما. برای اینکه وبم را دلینک می کنید. امیدوارم از نظراتتان همیشه بهرمند باشم
سایت مرکز شما هم در وبم لینک شد"
فاطمه و عطیه در کنار مربی گرامی شان
مطالب مرتبط:
خدا را بدلیل عدم پرداخت اجاره؛ مجبور به تخلیه منزل کرده اند- حج بایزید
نظرات خوانندگان:
صباغ
شنبه 11 آبان1392 ساعت: 14:46
جناب آقای جعفری
پست شما را خواندم ولی با هر خط گریستم. تمام لحظه های تمرین برایم تداعی شد و شوق پرواز را که در چشمان کودکان موج می زد...بنده حقیر اگر قدمی برای کودکان برمی دارم جز انجام وظیفه هیچ نیست.اما نمی دانم می توانم این رسالت را به درستی به سرانجام برسانم؟!....
این اتفاق نتیجه تلاش کودکان و همت مادران و پدران شایسته ای بود که بالهای پرواز را مهیا کردند و من کوچک فقط تماشاگر پرواز و اوج این پرندگان مهربان بودم.
پاسخ: سلام
از زحمات شما نمی شود تقدیر کرد!!
وقتی امام عدالت و انصاف می فرماید " هرکس حرفی به من بیاموزد مرا بنده خود کرده" چگونه می توان از شما که درس محبت و همزیستی و عشق را به فرزندانمان می آموزید، تقدیر شایسته کرد.
وقتی فاطمه قصد داشت شما را روی سن دعوت کند، سعی کرد غیر تکراری ترین واژه ها را بیابد تا محبتش را ، عشق و دلبستگی اش به شما را نشان دهد و در عالم افکارش، اینکه نام کوچک شما را بلند بگوید را تقدیم شما نمود. قصدش آن بود که به همه بفهماند آنقدر به شما نزدیک است و دوستِ تان دارد که شما را ... .
باز هم ممنون!
حسین اسفندیاری
شنبه 11 آبان1392 ساعت: 22:17
سلام فاطمه جان
داستان تلاشهای تو و دیگر دوستانت را در وبلاگ بابا خواندم، خواندم که چطور لحظه لحظه تلاش کردید تا از دنیای دوستان و همسالانت صدایی را به گوش ما بزرگتر ها برسانی،
کلامی بسیار صادقانه و سئوالی بسیار ساده،
اینکه:
"چرا ماکودکان باید تاوان کوتاهی های بزرگتر ها را در جامعه بپردازیم؟ و چرا بزرگترها برای کودکان معصومی که مجبورند نقش بزرگترهایشان را بازی کنند کاری نمیکنند؟"
از تو و همه ی دوستانت ممنونم، اگر قابل دونستی سلام من رو به تمام دوستان خوبت برسون.
دوست دار همه ی شما
عمو حسین
معلم
شنبه 11 آبان1392 ساعت: 21:35
آقای جعفری به دختر خوب تون از قول من هم تبریک بگویید بهتون تبریک می گم اجساس پاک پدرانه شما قابل تحسینه در دنیایی که نگاه جدی ودرست تربیتی به فرزندان کم شده یا افراطی شده یا بهتره بگم غلط شده خدا دخترانت را نور چشمانت در دنیا وآخرت قرار بده وشما رو براشون حفظ کنه
پاسخ:
ممنون از برگواریتون
دلشکسته
شنبه 11 آبان1392 ساعت: 20:57
سلام
آقای جعفری روایت است از امام صادق که :"إذا أحببت رجلا فأخبره بذلك فإنه أثبت للمودة بينكما "هرگاه شخصى را دوست داشتى، دوستى خود را به او اعلام كن ، زيرا اين عمل انس و الفت را بين شما پايدارتر مىكند.
خالصانه می گم شما واین قلب خالص وبی ریاتون رو بی نهایت دوست دارم کاش همه بزرگترها مثل شما بودندبعنوان یک مبلغ دینی وقتی از کناراین کارتن خواب ها بخاطر وسع مالی ناکافی خود بدون کمک می گذرم آرزو دارم زمین دهن باز کنه و منو به خودش فروببره
پاسخ:
ممنون از لطف شما و صد حمد و سپاس از پرده پوشی خداوند.
خداوند امثال شما را که لباس روحانیت بارقه ی امید به دین را در نسل ما زنده نگه می دارید حفظ نماید.
گلنسا
شنبه 11 آبان1392 ساعت: 17:42
انشالله خداوند به همه مربیان و پدر و مادرهایی که برای فرزندان این کشور زحمت می کشند اجر بده و سایه شان مستدام باشه
طبق معمول هم عکس های گزنده ای را انتخاب کردی
محسن
یکشنبه 12 آبان1392 ساعت: 8:9
به فاطمه خانم و دوستاش تبریک می گم انشاالله آینده خوبی داشته باشند.
از بس در مورد کودکان کار نوشتند و اتفاقی نیفتاد کم کم داریم در مورد این بچه های بی پناه و سرنوشت شون واکسینه می شیم.
سلام فاطمه جان
داستان تلاشهای تو و دیگر دوستانت را در وبلاگ بابا خواندم، خواندم که چطور لحظه لحظه تلاش کردید تا از دنیای دوستان و همسالانت صدایی را به گوش ما بزرگتر ها برسانی،
کلامی بسیار صادقانه و سئوالی بسیار ساده،
اینکه:
"چرا ماکودکان باید تاوان کوتاهی های بزرگتر ها را در جامعه بپردازیم؟ و چرا بزرگترها برای کودکان معصومی که مجبورند نقش بزرگترهایشان را بازی کنند کاری نمیکنند؟"
از تو و همه ی دوستانت ممنونم، اگر قابل دونستی سلام من رو به تمام دوستان خوبت برسون.
دوست دار همه ی شما
عمو حسین
از فاطمه به عمو حسین
با عرض سلام
از شما بسیار متشکرم که چنین جمله های زیبایی نوشتید من به نمایندگی از دوستانم از شما ممنونم
با تشکر و سپاس
فاطمه جعفری
علیرضا
سه شنبه 14 آبان1392 ساعت: 23:50
سلام جناب آقای جعفری البته من سومین نفری بودم برای اعلام نظر پیرامون این متن بسیار دلنشیتان متاسفانه موقع ارسال دچار اشکال شد چون احساسات پاک و اعتقادات بسیار وسیع , ظریف وعمیق دیدم نه تنها نسبت به دختر خانم گل تان بلکه نسبت یه سایرین ودر این میان مسولیت پذیری سرشاری دارید که در جوهره تان است همان ظرافت و وسعتی که در زمان جنگ برخوردار بودید بویژه درایام حضورتان در کربلای 10 در قلعه های شهر ماووت عراق آنجا اسلحه گرم بود و خون وآتش اینجا قلم است خون ودل
زهرا اسفندیاری - 10 ساله
جمعه 17 آبان1392 ساعت: 19:11
سلام آقای جعفری
از طرف من به فاطمه جان بگویید که سرودی به این زیبایی خوانده و خیلی لباس زیبایی پوشیده بود
ریحانه اسفندیاری - 9 ساله
جمعه 17 آبان1392 ساعت: 19:7
سلام فاطمه جان
از اینکه این سرود را اجرا کردید ممنون از اینکه در منطقه ی بیست به عنوان سرود برگزیده سوم شدید خیلی خوشحالم
مهدیار اسفندیاری
جمعه 17 آبان1392 ساعت: 19:5
فاطمه ی جعفری و اعضای گروه متشکرم از اینکه این سرود را اجرا کردید و خیلی هم زیبا بود
فاطمه جعفری به زهرا و ریحانه و مهدیار اسفندیاری
دوشنبه 20 آبان1392 ساعت: 22:0
ریحانه و زهرا ومهدیار عزیز
با سلام
از این که نظرتان را نسبت به سرود من ودوستانم بیان کرده اید متشکرم .
من و تمام دوستانم از شما متشکریم
با تشکر دوستدار شما
فاطمه جعفری
مطالب مشابه :
متن سرود نغمه عشق
گروه سرود و امور هنری گروه سرود و همخوانی علم گروه هنری مصباح الهدی
سرود چیست؟
گروه سرود بسیج دانش آموزی نجف آباد گروه سرود و همخوانی علم گروه هنری مصباح الهدی
دستورالعمل جشنواره سرود امیدان
بسم رب الشهدا و الصدیقین جهت هرگونه سوال و اطلاع از برنامه های گروه سرود می توانید از طریق
درگذشت محمد بیگلری پور ، رهبر ارکستر سمفونیک صدا و سیما
گروه سرود بسیج دانش آموزی نجف آباد گروه سرود و همخوانی علم الهدی. گروه آسمان شهر
به طاها، به یاسین.../ گفتگو با شاعر + متن کامل شعر
گروه هنری مصباح الهدی دست علم گیر زیر نظر گروه سرود مصباح الهدی می
حماسه خونین شهدای هویزه و شهادت محمد حسین علم الهدی
حماسه خونین شهدای هویزه و شهادت محمد حسین علم الهدی الهدی ; 194)گروه سرود و سبک های
درباره شهید علم الهدی
نگرش شهید علمالهدی به عذر سید حسین و گروه را زمینهی شعر و سرود، این ایده به صورت
فایل صوتی / نوحه خاطره انگیز 'باز این چه شورش است' با صدای گروه سرود آباده + دانلود
فایل صوتی / نوحه خاطره انگیز 'باز این چه شورش است' با صدای گروه سرود شهيد علم الهدی
سرودخوانی از محضر آن امام تا این امام
حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهيد علم الهدی سرپرست گروه سرود آموزش و پرورش آباده همچنین
سرود خوانی دخترم فاطمه و داستان کودکان فال فروش
علم الهدی و چرا نتیجه ی مسابقه را هم عصر پنچ شنبه اعلام کردند و گروه سرود منطقه بیست
برچسب :
گروه سرود علم الهدی