سفرنامه اوکراین روز اول کی یف

 

 

 

اول از من پرسید که می تونی انگیلیسی صحبت کنی که گفتم کمی همسرم بیرون اتاق بود ، خلاصه شروع کرد که برای چی اومدی ، کجا ها می خوای بری و...... که من هم گفتم توریستی اومدم و چند تا جایی رو که می دونستم بهش گفتم ، اما !!  

 

طرف با اون چشم های آبی و یکم بالا پایینش چنان زل زده بود و نگاه می کرد که کلا هنگ کردم و حالا گیر داده بود خیلی جدی ،  و با یک حالتی ، که اینجاها که می گی می  خوای بری چی داره و کلا گیر دیگه ، از اون طرف هم عسلی بابا سالن رو گذاشته بود روسرش از بس جیغ می کشید  و گریه می کرد، من گفتم بقیه رو از همسرم سوال کنید که زبان انگلیسیش  بهتر از من بود ، تا حالا همچین استرسی نداشته بودم و گفتم الانه که نزاره وارد شیم و دیپورتمون کنه ، خلاصه بگم که کلی هم همسرم رو سوال و جواب کرده بود که مثلا چقدر پول همراهتونه و کارت چیه ، کارت شناسایی محل کارشو خواسته بود و کپی گرفت که خوب بود همراش بود و.ووووو ...در ضمن ما $2500 همراهمون برده بودیم که بنده خدا همسرم وقتی پرسیده بود چند دلار دارید  نفری 300$ ارز دولتی رو گفته بود که همراهمونه و حول شده بود که  گفته بود نشون بده اونم گفته بود تو ساکمونه !!! و دیگه پیگیری نکرد که بگه دروغ گفتن ، داستانی داشتیم و خیلی به جفتمون فشار اومده بود و اینجا بود که اهمیت دونستن زبان و راحت صحبت کردن انگلیسی برامون مشخص شد  و برای خودم متاسف شدم ..... واچر رزرو آپارتمان و شماره تماسی که تو برگه بود برای مسئول آژانس تو اوکراین رو بهش دادیم  تا تماس بگیره باهاش اون که جواب نداد و زنگ زد به اون شماره تل آپارتمان که از شانسمون اون واچر صوری بود و ما قرار بود یک آپارتمان دیگه بریم ، با خودم گفتم  الان اون طرف هم می گه ما همچین رزروی نداریم و حالا بیا درستش کن ..... اونم تماس گرفت و با اوکراینی با هم صحبت کردن ولی فکر کنم با ایران هماهنگ بود طرف به خیر گذشت ... به ما با یک حالتی گفتن برید بیرون ... خدا رو شکر که از دوستی که اونجا داشتیم هیچی نگفتیم که وگرنه حتما بیشتر شک می کرد  و نمی دونم دیگه چه پیش می یومد .

 

بعد 10 دقیقه اومد بیرون و گفت چند تا بسته دارید ما هم گفتیم دو تا و گفت می تونید وارد بشید ما هم که داشتیم خفه می شدیم، یک دفعه خوشحال شدیم که بالاخره اجازه دادن وارد کی یف بشیم و رفتیم و پاسمون رو مهر ورود زد ولی اولش از دماغمون در آورد  ، البته جیغ های دختر گلم هم بی تاثیر نبود و به نظرم از بس اونجا رو سرش گذاشت و اعصابشون رو بهم ریخت گفتن سریع ما بریم که راحت شن و دو پسر که اونا هم تنها اومده بودن مثل ما تو مرزبانی فرودگاه سوال و جواب کردن ، روز برگشت که ما رو دید بابت جیغ زدن های عسلی ازش تشکر کرد و گفت به خاطر این کوچولو ناز ما رو هم زود رد کردن که بریم ، و جالب بود وقتی مهر ورود خورد پاسمون عسلی خندان این ور اونورشو نگاه می کرد و ذوق کرده بود ها ها ..... ولی بازم می گم خیلی ساعت بدی رو اونجا گذروندیم و بیشترش بخاطر زبان عالیمون بود !!!، که الان که برگشتیم در به در دنبال دبیر زبان برای تدریس خصوصی مکالمه هستیم ...

 

بگذریم خیلی طولانی شد ، رفتیم سمت تحویل بار و فقط چمدون ما بود رو ریل  برداشتیم که خارج شیم ، دیدم همون مامور مرد مرزبانی  پشت سر ماست و با گوشیش ازمون داره  با چمدون ها عکس می گیره !! خدا رو شکر که گفته بودیم دو تا چمدون همراهمونه و خوب شد اونا رو نگشتن با اون همه خوراکی که از ایران آورده بودیم برای دوستم  و ....و همین که دلار ها رو نخواست که نشونش بدیم ....

 

رفتیم سمت خروجی و یک آقای خوشتیپ و خندون دیدم که منتظر ماست و به ما کمک کرد تا وسایلمون رو بردیم سمت ونی که باهاش اومده بود دنبال ما ، هوا صاف و آفتابی و خنک ملس نه خیلی سرد با یک تویوتا ون مرتب فقط ما سه تا  با راننده راهی شدیم سمت کی یف که 30 کیلومتری فاصله داشت با فرودگاه ، جدا از بحث حال گیری تو فرودگاه از تو ماشین همه جا سبز و تمیز و زیبا بود و خیلی خوشمون اومد ، از روی پلی که روخانه بزرگ دنیپر از زیر رد می شد گذشتیم ، مه صبح گاهی روی آب و درختان با برگ های سبز و نارنجی منظره قشنگی رو به و جود آورده بود   

  مردمی مرتب و خوش لباس  .... کلا من چون همیشه دوست داشتم اینجا باشم خیلی خوشحال بودم ،   

ابتدا ورود به شهر کی یف

 

 

اینقدرتو اینترنت قبلش نقشه و گوگل مپ رو چک کرده بودم که وقتی رسیدیم مرکز شهردقیقا  می دونستم الان کجاییم و این ساختمون کجاست تا وارد خیابان خرشتاتیک شدیم و بعدش میدون استقلال معروف رو دیدیم ... و دور زدیم و خیلی خیلی نزدیک میدون و خیابون  خرشتاتیک رسیدیم به آپارتمانمون ، جاش عالی دقیقا همون چیزی که می خواستم و خیلی بهتر از اون موقعیت رو داشت این آپارتمان ، تا مترو 100 قدم تا خیابون خرشتاتیک 20  قدم و تا میدون 200 قدم !!! عالی

 

به همراه راننده رفتیم جلو در که درش با یک کد 4 رقمی باز می شد ، وارد یک ساختمون قدیمی شدیم که  یک راه پله بسیار پهن و بزرگ داشت با پله هایی خیلی کوتاه و استاندارد ، آسانسور نداشت و تا طبقه سوم وسایل رو کشوندیدم تو هر طبقه 4 واحد بود که وقتی وارد آپاتمان شدیم ، یک واحد خیلی تمیز و مرتب و بازسازی شده که کفش پارکت ، یک هال مبلمان شده و یک خواب با تخت دبل و سرویس بهداشتی تمیز همراه با وان و ماشین لباسشویی ؛ و یک آشپزخانه با همه امکانات خیلی مرتب با بالکن ، وسایل گرمایشیش هم اسپیلت تو هال و تو خواب هم یک هیتر خیلی کوچیک با گرمایش خیلی خیلی بالا برقی بود که دوتاش رو روشن کردیم تا گرم بشه خونه و سریع گرم شدن ،  

      

نمای آپارتمان ما در خیابون خرشتاتیک ، پشت اون طاق ساختمون آپارتمان ما بود که نور خورشید روش افتاده ؛ سمت چپ عکس ایستگاه مترو و مک دونالد و پشت ساختمون رستوران اوکراینی بود

قسمتی از آپارتمانمون

راننده خوش برخورد بهمون یک سیم کارت داد و برامون راه اندازیشم کرد و وایر لست آپارتمان رو هم روشن کرد و پسش رو وارد کردیم با سرعت عالی به اینترنت هم وصل شدیم، بنده خدا شمارش رو هم به ما داد که کاری داشتیم تماس بگیریم باهاش ، چون بعد اون  جریان فرودگاه و اون دو تا آدم بده تو مرزبانی !! که ما رو حال گیری کردن این جناب  راننده خوشتیپ و خندون رو دیدیم که به ما کمک کرد و باروی باز راهنماییمون کرد ،من هم یک سوغاتی از شهرمون رو تقدیمش کردم که خیلی هم تشکر کرد و رفت و دو تا کیلدخونه رو بهمون داد .

 

خوبیش این بود گوشی من بدون سیم کارت خیلی راحت به وایبر وصل شدم و همون موقع به دوستم که احتمالا قبل ما رسیده بود کی یف و تو مک دونالد منتظر ما بود پیغام دادم که رسیدیم ، با گوشی همسرم هم شماره جدید رو براش فرستادیم و سریع زنگ زد و5 دقیقه بعد جلوی آپارتمان دیدمش ، دوست عزیز و صمیمی که 6 سال بود ندیده بودمش و تو اوکراین زندگی می کرد و از شهر دیگه بخاطر ما اومده بود کیف ، خیلی خوشحال شدیم دوتامون بعد این همه سال همو دیدیم ، لازم به ذکره که از ایران ما اولین کسانی بودیم که تو این مدت پیشش اومده بودیم ، خیلی دلم براش تنگ شده بود دوست دوران مدرسه و دبیرستان .......

 

وقتی خونه رو دید گفت این واحد تو اوکراین یک خونه میشه گفت اشرافی و بزرگه ، گفت بیشتر مردم اینجا تو خونه های خیلی کوچیک زندگی می کنن و اون هم چون یک سالی کی یف زندگی می کرد با من هم عقیده بود که موقعیت آپارتمان عالیه ، خیلی به نفعمون شد که ترانسفر و آپارتمان رو با آژانس هماهنگ کردیم ، وگرنه هم گرون تر میوفتاد آپارتمان اگه خودمون می خواستیم بگیریم و هم با توجه به دوری فرودگاه تا شهر اگه با اتوبوس می خواستیم بیام خیلی سختمون می شد با وسائل ، با تاکسی هم که خیلی گرون حساب میشد ، کلا خیلی راحت اومدیم و به امید خدا بر می گشتیم

 

بعد کلی احوال پرسی و خوش و بش صبحانه ایی که از ایران آورده بودیم رو به اتفاق خوردیم و چون خسته هم نبودیم حاضر شدیم برای اولین بازدیدمون از شهر ،  لباس گرم پوشیده بودیم و عسلی رو هم که پوشوندیم که هیچ هم خوشش نیومد و کلی غر زد با کالسکه که بودنش واجب بود از خونه زدیم بیرون ،ساعت 10.5 صبح بود هوا آفتابی و صاف و خنک مطبوع ، برعکس تصورمون آخه اینقدر گفته بودن سرده منتظر یخ بندون بودیم در این حد ، ولی عالی بود هوا ، از آپاتمان تا سرخیابون خرشتاتیک که خیابون اصلی و مرکز شهر کی یف حساب میشه و ایستگاه مترو و مک دونالد هم اونجا بود یک دقیقه فاصله بود ، خیابونی سنگ فرش شده و وسیع با ساختمون های قدیمی و زیبا و مردمی خوش تیپ و خوش لباس و زیبا ، اولین چیزهایی بود تو این خیابون دیدیم ،     

خیابان خرشتاتیک 

  این خیابون معروف کی یف پر از فروشگاه ها وبرند های معروف لباس و لوازم دیگست که مردم  برای پیاده روی و قدم زدن و گشتن وخرید اینجا میان ، روزهای شنبه و یک شنبه کل  خیابون رو می بندن و ماشین نمی تونه عبور کنه و کلا میشه برای پیاده روی و فعالیت  مردم و گروه های مختلف از نمایش وخوانندگان خیابانی تا گروه ها و کنسرت ها بزرگتر، بارها ورستوران و کلاب ها مختلف هم همه جاش هست  .

 

سمت میدان استقلال (به اوکراینی: Maidan Nezalezhnosti) رفتیم که اون ستون بلند و مجسمه آزادی وسطش یکی از نماد های  اصلی شهر کیف محسوب میشه و من همیشه دوست داشتم اینجا رو از نزدیک ببینم ، خیلی میدون زیبا و وسیعی بود ،

 

 تو عکس بالا سمت چپ سکوی زیر ساعت بزرگ قاب عکس های کشته شدگان مشخصه

کلی  عکس  گرفتیم ، یک چیز جالب که هیچ نشانه و خبری از جنگ ودرگیری اونجا نبود و همه  چیز در آرامش کامل بود ، دور میدون تابلوهای بزرگی رو با عکسهای درگیری ها و کشته  شدگان درگیرهای پارسال کی یف گذاشته بودن و اونورتر سمت بلواری که ساعت بزرگی هم  روی چمن ها نصب شده بود قاب عکس کشته شدگان رو گذاشته بودن که مردم بهشون احترام  می زاشتن و کلی گل و چراغ زیر قاب ها بود ....  چه جوان های نازنینی ... جنگ جنگ جنگ افسوس..... 

 

 

کلی عکس گرفتیم و مستقیم رفتیم سمت میدان اروپا ( تو این هفت روز متوجه شدم که مردم و دولت اوکراین خیلی علاقه منده که به اتحادیه اروپا بپیونده  و جزء شینگن بشن و کنار پرچمشون همیشه پرچم اتحادیه اروپا رو هم نصب کرده بودن )   

 

برای عبور از عرض خیابونهاشون اکثرا باید از زیر گذرها عبور کنیم ، رفتیم سمت پارکی که بنا یادبود اتحاد اوکراین و روسیه که سازه هلالی شکل فلزی بود ، پشت اون هلال هم میشد منظره رودخانه دنیپرو و شهر رو که بسیار زیبا بود از بالا تماشا کرد ،   

طاق دوستی اوکراین و روسیه

  

با پرداخت 150 گریونا هم میشد به وسیله کابل تا اون سمت رودخونه که مثل ساحل بود بریم که گزاشتیم برای یک روز دیگه ، همون پارک رو به سمت یالا از کلی پله رفتیم  که وارد پارک خیلی بزرگی و بسیار زیبایی شدیم پر از درختان بلوط ، تو این فصل رنگ بندی درختان و برگهاشون خیلی زیبا شده بود ، دو تا ساختمون زیبا هم اون بالا بود که دیدیم هم چنین درخت لوبیای سحر آمیز و مرغ تخم طلا که اونجا بشکل زیبایی درست کرده بودن و کلی هم  سکه های پول ریخته بودن پاش ، اینجا عکسهای خیلی زیبا و حرفه ایی می شد گرفت که متاسفانه تمام عکسهایی که تو اون نصف روز ما گرفتیم از بین رفت تو گوشی !!!! ولی خیلی زیبا بود همه جای پارک ، یک چشمه آب هم بود که آب گوارایی داشت ، مسیر رو به سمت پل عشاق ادامه دادیم که اول پل مجسمه دو پیرمرد و پیر زن که یک دیگر رو در آغوش گرفته بودن بود و بعد پلی که پر بود از قفلهای مدل به مدل که به احترام عشق بسته بودن رو پل ،   

 

 

یک پسری هم بزور 4 تا کبوتر رو گذاشت رو شونه و دست دوست ما و ازش پول گرفت ، 

 

 چه زیبا ...گوشه گوشه پارک هم عشق بازی بود و عشق بازی .....

 

سن چوبی زیبای تئاتر روباز هم اونجا بود که دیدیم و همچنین استادیوم معروف و زیبای کی یف جالب بود همین طور که میرفتیم  خیلی از دیدنیهای رو که از قبل تو برنامه داشتم ببینم تو مسیرمون بود و بازدید می کردیم ، یک ساختمون معروف  که جزء دیدنی های پیشنهادی کی یف بود تو همون پارک بود ولی دورشو با دیوار چوبی بسته بودن نشد بازدید کنیم ،    

 

همه جای پارک خیلی زیبا بود و خوراک قدم زدن بود ، درختان بلوط و کاجهای سوزنی (درخت کریسمس ) برگ های زرد و نارنجی و بلوطهایی که زمین رو پر کرده بود ........

 

از پارک خارج شدیم و متوجه شدیم که یک مسیر دایره مانند رو دور زدیم و مسیر برمی گشت به میدان اروپا ، خروجی پارک روبروش ساختمان بزرگ ریاست جمهوری بود که اونم بنای با شکوه ایی بود ،  

ساختمان ریاست جمهوری و خیابان منتهی به میدان اروپا

 

 

 یک مقدار جلوتر نزدیک به میدان اروپا موزه معروف National Art Museum of Ukraine  بود که داخلش گالری نقاشی  بود ، ما به همون بیرون اکتفا کردیم ، به نظر قدیمی با معماری زیبایی بود .   

 

مجسمه یکی از شعراشون هم همون نزدیک بود و بعدش به سمت آپارتمان را ه افتادیم ،  

 

تو خرشتاتیک از یک فروشگاه که دلار رو تبدیل می کرد و قیمت خوبی هم داشت ، یک 100$ به 1290 گریونا چنچ کردیم که تقریبا هر گریونا می شد 250 تومان ایران که قیمت خوبی بود  1 USD = 12.90 грн.. البته به خاطر درگیرهای اوکراین ارزش پول اونا به نسبت پایین اومده بود . ظهر بود و تصمیم گرفتیم برا نهار یه رستوران اوکراینی رو بریم و غذای اوکراینی تست کنیم ، خوشبختانه همون پایین خیابون آپارتمانمون یک رستوران معروف اوکراینی بود که دوستم تعریفشو زیاد کرد و رفتیم اونجا ،   

 

به صورت سلف سرویس بود وهمه مدل غذایی رو داشت از سوپ معروف اونجا گرفته به اسم بورش تا استیک و پیتزاواونواع دسر و شیرینی و....ما از هر چی که دوست داشتیم ، انتخاب می کردیم ، البته اینجا هم دوستمون راهنمای ما بود در انتخاب و سوال کردن راجع به محتوای غذاها ،خیلی باحال بود و مدلهای مختلفی رو که قیمت هر کدوم هم کنارش خورده بود انتخاب کردیم و در آخر همه غذاها رو توسط صندوق دار حساب می شد ، کل غذا ها ما با نوشیدنی حدود 130 گریونا شد یعنی 33000 هزار تومان برای سه نفر که خیلی هم زیاد بود غذاها و قیمت بسیار مناسب . رستوران فضای نسبتا بزرگی داشت و هر قسمت به صورت سنتی کشورهای مثل چین ، مصر و... درست شده بود. رستوران خیلی شلوغی هم بود و از تست  غذاهاشون لذت بردیم ( توضیح اینکه غذاهای گوشتی شون همه با گوشت خوک درست شده بود) این رستوران رو به همه پیشنهاد می دم برا تست غذاهای اوکراینی با قیمت واقعا مناسب .   

میز نهار ما

 

بعد نهار از رستوران خارج شدیم و چند تا آب معدنی گرفتیم و رفتیم خونه برا استراحت ، تا حالا تو سفرهام تجربه اجاره آپارتمان شخصی رو نداشتم و همیشه از هتل استفاده می کردیم ولی می تونم بگم که این یک تجربه واقعا عالی بود و بسیارجای بزرگ مناسب  تمیز و راحتی بود که  قابل مقایسه با هتل نبود و با قیمت های خوب اینجا شما می تونید صبحانه های بسیار مفصلی هم تهیه کنید و همچنین برا نهار و شامتون خیلی راحت و ارزون می تونید غذا تهیه کنید .

 

یک استراحت اساسی تا بعد از ظهر و دوباره عصر راهی خیابون خرشتاتیک شدیم ، خیابونی شاد و سرزنده ، از زیر گذر  میدون استقلال که ایستگاه مترو هم اونجا داره وارد مرکز خریدی به نام مرکز خرید گلوباس شدیم .

 

Globus Mall Kiev    

مرکز خرید گلوباس زیر دایره شیشه ایی

 

 ، که انواع مارک ها مختلف اونجا شعبه داشت و در  طبقه پایین هم چندین رستوران بود ، مرکز خرید شیکی بود ولی قیمتها بالا بود ، کلا  قیمت لباس برعکس هزینه های خورد و خوراک و رفت و آمد بالا بود ، البته اگه در فصل  حراجی که قبل سال جدید میلادی و مناسبت های خاص دیگه که تخفیفات خیلی عالی می خوره
اونجا باشید خیلی مناسب میتونید خرید کنید ، از لحاظ کیفیت و زیبایی خیلی عالی بود 
، من روز آخر از همین گلوباس یک کاپشن مارک اوجی خریدم 900 گریونا ، که مشابش رو  چندین جا 2500 گریونا کمتر ندیده بودم ، گشتی در گلوباس زدیم و خارج شدیم از بیرون میدان سازه شیشه ایی اونجا مشخصه ، اون شب گروه های خیریه بودن که با خوندن آواز و  دادن بادکنک های رنگی مشغول جمع آوری کمک بودن خیلی شاد و با لباسهای بسیار شیک و  مرتب که با با کمال میل حاضر به کمک میشه آدم برعکس اینجا ...، خیابون سمت راست رو  که سربالایی بود رو انتخاب کردیم  برای دیدن کلیسای سنت سوفیا و سنت میشل خیابونه سنگ فرش و زیبای اوکراین که چندین رستوران دنج و زیبا و همچنین خانه شراب تو این خیابون   بود    maykailivska st

 

به محوطه بزرگی رسیدیم که موازی خیابان کلیسا سنت میشل و سنت سوفیا و مجسمه زیبا Hetman Bohdan Khmelnitsky Monument  وسط این دو کلیسای با شکوه قرار داشت و هتلهای معروفی چون

 Hyatt Regency   و  InterContinental

    

 

 تو این خیابون بودن ، پارکی هم موازی خیابون قرار داشت ، خیلی خیلی با نورپردازی کلیساها و هتلها و خیابون منظره زیبا و دلنشینی داشت ، تو اون هوای خنک جون می داد برای قدم زدن ، حتما در شب این محل رو هم بازدید کنید ، از همون خیابونی که اومده بودیم برگشتیم سمت میدان استقلال ، و از همون
فروشگاه که پول چنج کرده بودیم نوشیدنی و بنا به توصیه دوستم یک مدل کیک خشک و خودم هم نمونه کیک تر رو برداشتیم که ساخت کارخانه معروف ROSHEN  

کیک خشک روشن

 

 که متعلق به رئیس جمهور اوکراین بود و بزرگترین کارخانه تولید شکلات تو اوکراین محسوب می شه ، واقعا تو این یک هفته ایی که کی یف بودیم لذت  بردیم ازخوردن کیک و شکلات های خیلی خوشمزه و با کیفیت این شرکت . توصیه می کنم شما هم غافل نشید و اینکه می تونه سوغاتی بسیار خوب شیک وخوشمزه ایی با قیمت مناسب برای عزیزانتون باشه . هم فروشگاه های مخصوص به خودش داره که من فروشگاه خیابون خرشتاتیک و مرکز خرید اوشن پلازا رو رفتم ، و هم تو سایر فروشگاها مواد غذایی پیدا میشه ، تو خود اوکراین کلی طرفدار داشت .     

فروشگاه ROSHEN تو خیایون خرشتاتیک

 

( در ضمن قیمت انواع  نوشیدنی برای سلیقه های مختلف به طرز وحشتناکی ارزان بود !!!! )

 

خیابون خرشتاتیک اون ساعت شب کلی شلوغ بود و گروه های مختلف مشغول هنر نمایی بودن ، بعد  از کلی گشتن رفتیم سمت خونه و کیک های خوشمزه رو امتحان کردیم و این جوری شد پایان یک روز پر ماجرا و لذت بخش برای ما ......

 

می تونم بگم تا اینجا از کیف خیلی خیلی خوشم اومده بود ...

 


مطالب مشابه :


خوردنی های علم تا عمل

(البته نمی دونم دوتاش یکی باشه) همون شکر بدون اضافه کردن ماده سفید کننده ست. سرویس خواب.




سفرنامه اوکراین روز اول کی یف

تو خواب هم یک هیتر خیلی کوچیک با گرمایش خیلی خیلی بالا برقی بود که دوتاش سرویس بود




نون خامه ای و طرز زدن خامه

برای قو هم که گردنش تا جنبیدم همین دوتاش موند این شکلی برش بدین قسمت بالاشو سرویس خواب




رمان عاشقانه دریای عشق فصل 5

صبح که از خواب بیدار شدم ساعت یه نفره و توی دوتاش یه تخت دونفره - سرویس خواب




رمان اگه گفتی من کیم؟-11 (پایان)

·٠• ♥ شکرستان رمان ♥ •٠· - رمان اگه گفتی من کیم؟-11 (پایان) - صلوات برا سلامتي امام زمانو




رمان ته مانده عشق تو 5

·٠• ♥ شکرستان رمان ♥ •٠· - رمان ته مانده عشق تو 5 - صلوات برا سلامتي امام زمانو فراموش نکنین




برچسب :