حاجی از سفر حج آمده ای؟
در این پست و بعدی مطلبی که چند ماه پیش پس از بازگشت از سفر با معنویت حج عمره در مراسم ولیمه دوستی همولایتی مجری مراسم بودم و بخشهایی از آن را خدمت حضار بیان داشتم انگار بسیار مورد عنایت و توجه قرار گرفته بود را در این ایام بازگشت حجاج تمتع مناسب یافتم تا انتشار یابد . امید است مورد لطف و توجه کاربران عزیز قرار گیرد .
سلام حاجی از حج آمدی
حجتان مقبول ،سعی تان مشکورازعمره مفرده بعد از زیارت مدینه منوره و مکه معظمه...
یادتان می آید قبل از رفتن از زمان ثبت نام تا عزیمت به سرزمین وحی ،چه حال و هوایی داشتید در میان شبهه افکنی های بسیار امروزی ها که چرا سفر مکه ! و چرا حج ! نمی دانم ! نگویم بهتر است ! ...
اما رفتید و ثبت نام کردید و شماره الویت که اعلان شد سال ، ماه و روز به شماره افتاد تا زمان تعیین کاروان و آمادگی اولیه برای عزیمت . همه و همه در ذهن مثل نوار ضبط شده مرور می گردند...چه حال و هوایی ! چه استرسی ! و چه شوقی ! غیر قابل بیان و حتی تصورش هم شیرین و مهیج ...دقت و رسیدگی به اموال از خمس و زکات گرفته تا بده بستانهای روزمره زندگی و دقت در قرائت نماز یومیه و بقیه موارد همه و همه جالبند و ...
مختصر بگویم جلسه اول آموزش و بیان آداب و مایحتاج سفر حج و جلسه بعدی تکمیل آگاهی ...از دوستان سفر کرده گفتن و از ما شنیدن ...تا پای هواپیما لحظه موعود باورکردنی می گردد تا چشم بهم زدنی فروگاه عربستان و هواپیما مستقر و تو در حال پیاده شدن خودتان را احساس نمودید؟
در عمره ابتدا مدینه زیارت می گردد ، همان شهر تاریخی یثرب که به خاطر قدوم مبارک پیامبر عظیم الشان اسلام به مدینه النبی شهره یافت و به اختصار مدینه نامیده شد . شهری دامن گستره در پهنای کویر در دامان کوههای پست و بلند ، ساختمانهایی بیشتر ویلایی و خیابانهایی زیبا و کشیده اندک زمانی چشمان هر زایری به گلدسته های بلند و گنبد سبز نبوی روشن می گردد دیگر اوج هیجان تا جایی که حتی ذکر صلوات از یادت می رود در جوار آن حرم امن در هتلی که از قبل برایت تدارک دیدند سکنی گزیده ، بعد از لختی آماده عزیمت به مسجد النبی بارگاه ملکوتی آن پیامبر عظیم الشان می گردید ...
صحن زیبا با سایبان چتری تاشو یکپارچه و دلنواز و روح انگیز در میان خیل عظیم جمعیت نمازگزار در اوقات شرعی . مسجدالنبی با وسعت گسترده . هرچه دیدی ستون دیدی و قوسهای معماری اسلامی نه خبری از د فاتر گوناگون است و نه ضریحی آنچنانی و اتاقکهایی که در تصور داری نه نه هر چه می بینی جمعیت نشسته قرآن در دست و ساکت و آرام ... گویی این جمعیت عظیم زبان ندارند و لال به نظر می رسند نه صلوات قرایی و نه آوای فریادی و نه جیغ و دادی ...هر کس مشغول عبادت در محیطی آرام و معنوی است وای ... وای ... چه روح نواز است دیدن این شرایط . با صدای اذان موذن همه آماده نماز می گردند صفهای یکپارچه طویل و ... عشق است دیدن این حالت و نظم عظیم ...
هر زبان و هر گفتاری و هر رنگ و هر لباسی و هر مسلک و هر مذهبی از سراسر جهان از هر کشوری و شهر و دیاری و ... همه در یک صف نماز به اقتدای پیش نماز واحد ... واقعا دیدنی است ...
سر فرصت به سمت روضه رضوان رفته ای حاجی ...همان داخل مسجدالنبی را می گویم بین منبر پیامبر و خانه آن حضرت و جایگاه بلال اذان گو ... آن نوشته بالای سر در را دیدی قال نبی صلی الله :" ما بین بیتی و منبری روضه من ریاض الجنه "یعنی بین خانه و منبر آن حضرت باغی از باغهای بهشت است همانجا محراب پیامبر را ملاحظه نمودی و آیا رخصتی فرصت غنیمت بود تا رکعتینی در جایگاه پیامبر نمازی بخوانی ؟ همانجا ستونها را دقت کردید و پای ستون توبه ابی لبابه به توبه نشستی و دو رکعت نماز گزاردی ؟ همه اش قبول باشد ... بعد از آن به سمت در خروجی باب البقیع قبر پیامبر (ص) را ملاحظه نمودی و آداب زیارت را دیدی ! و صد حیف نثار کردی ؟ نمی دانم قبر آن دو را در جوار پیامبر دیدی چه گفتی؟ بگذار در دل بماند ...تا نجف اشرف نوبت رسد آنگاه جلال و عظمت نام علی (ع) را عرشیان بشنوند و ببینند. مهم نیست اینجا نه در اذان نامی از علی (ع) است و حتی بیان نام علی انگار جرم است و ... از باب جبرئیل وارد شدی در خانه صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) را ملاحظه کردی ؟ عجب جماعتی اند این مامورین آنجا اشاره و حتی کوچکترین صحبت را هم مانع می شوند ! ...نمی د انم چه حال معنوی داشتی آنجا و چه بغض فروخورده ای !...
بعد از نماز صبح و یا نماز عصر به قبرستان بقیع وارد شدی ؟ دقت نمودی آن بالای تپه مشرف بر گنبد خضرای مسجدالنبی را می گویم در کنار دیوار کوتاه سنگ چین را می گویم .قبر فاطمه بنت اسد مادر امام علی (ع) و کمی آن طرفتر قبر عباس (ع) عموی پیامبر و چهار سنگ پشت سرهم از طرف قبله چهار امام آرمیده در قبرستان بقیع امام حسن مجتبی (ع) امام سجاد(ع)، امام محمدباقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) .چه مظلومانه آرمیده اند همانانی که گنبد و بارگاه ملکوتی شان بدست وهابیون در نود سال پیش (هشتم شوال 1344هجری قمری)تخریب شد و بقیع نام آور بزرگان و اقوام پیامبر است . کمی آنطرف تر د ختران پیامبر ، بعد قبر برخی زنان پیامبر و قبر عقیل بن ابو طالب پدر مسلم (ع) ،در گوشه ای قبر حلیمه دایه پیامبر و قبر شهدای احد و قتل عام حره و در گوشه ای قبر ام البنین مادر ابوالفضل العباس (ع) و قبر عمه های پیامبر عاتکه و صفیه و دیگران ...
قبرهای بسیاری از مردان با یک سنگ نشان شدند و قبر زنان با دو سنگ یکی بالای سر و دیگری پایین پا و به گونه ای که هر سال بسیاری از افراد جدید در این قبرستان دفن می شوند جای بسی تعجب است تابلوی بلندی که روایات و گفته های بسیاری مبنی بر اینکه نباید به این قبور توجه کنید!؟ جای تعجب بسیار داشت و جای بحث و گفتگوی طولانی ...اما صد حیف که یک طرفه است و بی منطق ...
بر اساس نظر آنان زنان حق ورود در قبرستان را ندارند برای همین باید از پشت نرده ها به زیارت اهل القبور بروند .
اطراف حرم نبوی را خوب سیر نمودی و دیدی که آن مساحت عظیم چندین هکتاری چطور راحت پاییدنی است ؟ نه مانعی و نه دیواری ! وه چه خوب مسقف و سایبان شده است و مهیا همیشگی برای برپایی جمعیت عظیم نمازگزار و چه فاصله اندکی ظرفهای آب سرد و جایگاه قفسه قرآن به وفور در دسترس ... جدا دقت نمودید امر به معروف و نهی از منکر چه قوی است !قران اگر بر زمین بگذاری جرم است و صدای زنگ موبایل هم همین طور ...حرف زدن با بغل دستی گناهی بزرگ و قرآن خواندن بسیار و دائم عادت نیکو این جمعیت، اما نماز آنان عجیب به نظر می آید در عین دم بریده بودن گاهی سوره طولانی آنهم از هر جا که دلشان خواست عجیب می نماید و صدای نعره آمین در آخر سوره حمد در نماز مغرب و عشا و نماز صبح بسیار رسا و بلند !!اما از قنوت خبری نیست در عوض قیام متصل به رکوع بسیار طولانی که انگار یادشان رفت به سجود روند ! ... در آخر نماز هم از صلوات خبری نیست گویی حسودترین مردم هستند که با شنیدن نام محمد(ص) یادشان نیست یا بخل و کینه خاصی نسبت به آن حضرت دارند و یا نمی دانم ...
در ابتدای خیابان باب السلام در کنار خیابان مسجد امام علی (ع) را دیده ای که چه قفل سنگینی و چه ورقهای فولادینی بر نرده درب ورودی جوش کردند تا داخل صحن و حیاط حتی دیده نشود
و پشت آن مسجد کمی دورتر مسجد الغمامه رادیده اید ؟ درش گشوده بود ؟ تا در آن به یاد پیامبر و اصحابش رکعتینی نماز تحیت بخوانی و به یاد نماز طلب باران آن حضرت بیفتی و ...
در پشت دیوارهای قبرستان بقیع در خیابانی آن طرفتر مسجد مباهله یا همان مسجد الاجابه را دیدی و آیا درش گشوده بود ؟ تا جر یان مباهله اهل بیت پیامبر(ص) و مسیحیان نجران را در ذهنت مرور کردی که بزرگترین سند حقانیت دین مبین اسلام در برابر مسیحیت ثبت و درج در تاریخ است ...
در زیارت دوره به مسجد قبا رفتید همان اولین مسجدی که در جنوب شهر مدینه در بدو ورود نبی مکرم اسلام (ص) به همت و دستان مبارک آن حضرت بنا شده است
و بعد از آن به منطقه مساجد سبعه رفتید تا مسجد فتح و سلمان فارسی و دیگر مساجد را که یادآور جنگ احزاب یا همان جنگ خندق بود را در ذهنت مرور کنی تا رشادت و دلاوری حضرت علی (ع) در مبارزه با بزرگ جنگاور عرب آن عصر، عمربن عبدود با مرور اشعار بی نظیر مولوی در این ضمینه به حس و حالی خاص دست یافتید ! نمی دانم غیر شیعیان در این مکان به زائرین چه می گویند ؟ آیا حسودان کینه جو نامی از علی (ع) می برند یا نه ...
بعد از آن به مکان مسجد قبلتین (ذوقبلتین) همان مسجدی که پیامبر اکرم(ص) در سال دوم هجرت از مسجدالاقصی به سمت مسجدالحرام تغییر جهت قبله داد درست در زاویه مخالف یعنی 180 درجه تغییر ...و بعد از آن آیا به منطقه احد رفتید ؟ آن مکانی که یادآور امتحانی بزرگ در جنگی درس آموز و عبرت انگیز با سرافکندگی تاریخ اسلام در خیانت عده ای معلوم الحال در حق پیامبر و یاران خاص و خالص ایشان روا داشته شد و منجر به شهادت مظلومانه حضرت حمزه سیدالشهدا عموی آن حضرت و بسیاری از یاران رشید سربازان اسلام شده است و در این جنگ و این مکان بود که پیامبر زخمهای بسیار بر بدن مبارک دید و اگر حضرت علی (ع) و نیروهای اندک نبودند معلوم نبود که چه سرنوشتی بر اسلام و مسلمین حادث می شد و جنگاوری و رشادت حضرت امیر (ع) را به یاد آوری با جمله معروف لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفغار ...
و در آخر قبرستان شهدای احد را زیارت نمودید؟ قبر حمزه سیدالشهدا را مشاهده نمودی که وهابیون چه بر سرشان آوردند ...
مدینه با همه تاریخ اسلامش را کلا مرور کردی نمی دانم دقت نمودید و هر روز منتظر بازگشایی درب قبرستان بقیع بودی تا قبور آنجا را از نزدیک زیارت کنی اما هزاران حیف و افسوس زنان کاروانت و کاروانهای دیگر را شاهد بودی که چگونه پشت میله های حصار دور قبرستان از دور زیارت می کردند و التماس دعا و نیایش و اشک ریزان ...در هتل در سالن اجتماعات روحانی کاروان در جلسات مختلف ذکر تذکرات و روضه و مصیبت اهل بیت و چه عمیق و جانسوز و جانکاه ناله زدی و هزاران افسوس می خوردی که ای کاش وهابیون اجازه می دادند تا در صحن و سرای نبوی و در قبرستان بقیع جلسه روضه و زیارتنامه خوانی برگزار می شد و اما چرا نه نمی گذارند و مانع می شوند بسیار سفت و سخت ... دیگران چه کردند و در گذشته چه حوادثی رخ داد ؟ نمی دانم چه بگویم!...
نمی دانم توفیق یافتید که به محله و مسجد شیعیان در مدینه بروید و ندای اذان و نماز با شیعیان آنجا را تجربه کنید یا مثل حقیر سعادت نداشتید و توصیه اکید مسئولین که نروید ؟...
بازار گرم خرید مغازه های زیر هتل و اطراف مسجد مباهله هم چه پر رونق و دیدنی بود اما انگار گرانند و اما در واقع پول ما بسیار کم ازرش شده است و اما آیا بازار بن داود با اون وسعتش را قدم زدی چه سرسام آور است شنیدن و دیدن بهای اجناس ...و اما بازار توپ تن (top ten) از همه نوع از خوب تا بنجول جولانگاه اجناس چینی و بازار های دیگر اصلا ظاهرا چه خوب است اصلا وقت گرانبهای تان را صرف اینجاها نکنید بهتر است ...
مطالب مشابه :
حاجی از سفر حج آمده ای؟
که چند ماه پیش پس از بازگشت از سفر با معنویت حج عمره در مراسم ولیمه حجاج تمتع کارت
برچسب :
متن کارت ولیمه حجاج