ابوموسی جزیره ای با 75 میلیون نفر جمعیت

 جزیره ابوموسی جزیره‌ای در خلیج فارس به مساحت حدود ۲۵ کیلومتر مربع متعلق به جمهوری اسلامی ایران است.

این جزیره به لحاظ جغرافیایی، جنوبی‌ترین جزیره ایرانی آب‌های خلیج فارس است که در ۲۲۲ کیلومتری بندرعباس و در ۷۵ کیلومتری بندر لنگه ، در ۶۰ کیلومتری شمال امارت شارجه در امارات متحده عربی واقع شده ‌است و همچنین ۱۶۰ کیلومتر از تنگه هرمز فاصله دارد؛ این جزیره یکی از 14 جزیره استان هرمزگان است که بیشترین فاصله از سواحل ایرانی خلیج فارس را دارد و طول و عرض آن در حدود ۵ / ۴ کیلومتر است و شهر ابوموسی مرکز این جزیره است.

وسعت شهرستان ابوموسی ۶۸٫۸ کیلومتر مربع است که مشتمل بر جزایر ابوموسی با ۱۲ کیلومتر مربع، جزیره تنب بزرگ با ۱۰٫۳ کیلومتر مربع، تنب کوچک با ۱٫۵ کیلومتر مربع، سیری با ۱۷٫۳ کیلومتر مربع، فرور بزرگ با ۲۶٫۲ کیلومتر مربع و فرور کوچک با ۱٫۵ کیلومتر مربع است.

فاصله میان جزیره ابوموسی و جزایر تنب به دلیل عمق مناسب آب تنها مسیر قابل کشتیرانی برای نفتکش‌های بزرگ است.

مالکیت جزیره ابوموسی به همراه جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک در دست ایران است اما ادعاهایی از سوی کشور تازه‌تاسیس امارات متحده عربی که از زمان شکل‌گیری این کشور کوچک بیش از 40 سال نمی‌گذرد، مطرح است.

این جزیره در اسناد تاریخی با نام "بوموو" (BOUMOU) و "بوم‌او" یعنی آب (معرب آن بومف) و "بوموسو" و "گپ سبزو" نام داشته (به معنای جای سبز) است.

در نقشه‌های قدیمی بوموف یا بوموسو ثبت شده (بوم به معنی مکان است و "سو" چند معنی دارد "سو" مخفف سوز (SOUZ) نام یک نوع سبزی است و بطور کلی نیز در زبان فارسی کهن معنی سبز می‌دهد و در مجموع می‌توان آن را به معنای سرزمین‌ سبز نامید.

نام "ابو‌موسی" یک نام جدید است که سابقه آن به حدود بیش از 100 سال قبل باز می‌گردد که یکی از ساکنان بنام ابوموسی این نام را بجای بوموسو (BOUMOUSOU) رایج کرد.

جمعیت ابوموسی 75 میلیون نفر!

جمعیت ابوموسی، بر طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵، برابر با یک میلیون و 700 هزار نفر نفر بوده ‌است که بیشتر این ساکنان، شهروندان ایرانی هستند و اقلیت اماراتی که در آن ساکن هستند بر اساس قراردادی میان ایران و امارات حق اقامت دائم در ابوموسی را دارند. شهروندان ایرانی ساکن در جزایر به ویژه در بوموسی غالبا جمعیت جزیره خود را ۷۵ میلیون نفر می دانند. این بدان معناست که این قطعه نه تنها بخشی تفکیک ناپذیر از ایران زمین می باشد بلکه خط مقدم سرزمین ایران است.

جزیره ابوموسی آب و هوای مرطوب و گرم‌تری دارد. این جزیره فاقد آب و اراضی مناسب کشاورزی است، ولی کشت و زرع محدودی در آن صورت می‌گیرد و بیشتر مردم بومی محل به صید ماهی اشتغال دارند اما این جزیره یکی از مراکز صدور نفت خام کشور است که با ظرفیتی قابل توجه فعالیت می‌کند.

یک فرودگاه‌، یک موج شکن و اسکله کوچک برای پهلوگیری شناورهای سبک با آبخور محدود و یک جاده کمربندی آسفالته از جمله تاسیسات جزیره ابوموسی است؛ ناهمواری‌های خاک جزیره ابوموسی به سوی شمال افزایش می‌یابد که سرانجام به بلندترین نقطه جزیره به نام کوه حلوا که نزدیک به ۱۱۰ متر ارتفاع دارد، می‌رسد.

حاکمیت ایران بر ابوموسی و 2 تنب بر اساس اسنادتاریخی

بررسی‌های تاریخی انجام شده بیانگر آن است که در هزاره دوم قبل از میلاد این 3 جزیره همانند سایر جزایر دریای پارس توسط ایرانیان اداره می‌شده و جزو قلمرو حکومت‌های ایرانی بوده است. در دوران اسلامی نیز این جزایر همواره جزو قلمرو ایالت‌های جنوبی ایران از جمله فارس بوده‌اند با ورود پرتغالی‌ها به دریای پارس این ۳ جزیره به اشغال آنها در آمد که در روزگار شاه عباس صفوی توسط نیروهای ایرانی آزاد شد‌. نادرشاه افشار و کریم‌خان زند به این جزایر اعمال حاکمیت کامل کرده‌اند و در روزگار سلطنت فتعلی شاه قاجار نیز جزایر دریای پارس مانند کیش، بحرین، ابوموسی، هندورابی، تنب بزرگ، کوچک و فارور جزو ایالت های فارس محسوب می شدند. در سال ۱۲۶۳ هجری قمری نیز کرانه‌ها و جزایر خلیج فارس از جمله جزیره ابوموسی بخشی از ایالت بنادر خلیج فارس محسوب می‌شد. بررسی دقیق اسناد و کتب تاریخی بر مالکیت و حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر سه گانه تردید باقی نمی گذارد.

در نقشه‌های چاپ شده از سال ۱۸۸۷ به بعد بریتانیا نیز جزیره ابوموسی و 2 تنب با رنگ پرچم ایران مشخص شده است؛ اعمال حاکمیت، همواره از ناحیه حکومت انجام می‌شود و در آن زمان، ایران دولت حاکم تلقی می‌شد و امیرنشین‌های شارجه در رأس الخیمه به عنوان نهادهای سیاسی و حقوقی مستقل در نظر گرفته نمی‌شده‌اند و حتی از داشتن رابطه سیاسی با سایر کشورها منع می‌شده‌اند.

طبق داده‌های تاریخی، جزایر مزبور تا سال ۱۸۸۷ متعلق به شیخ لنگه بوده است و شیخ لنگه، وابسته به طایفه «جواسیم» بوده و در نتیجه از متعلقات ایران به محسوب می‌شده است چرا که شیخ لنگه به حکومت ایران خراج می‌پرداخته و بر جزایر سیری، ابوموسی و 2 تنب، حکومت می‌کرده است.

اشغال جزایر ایرانی توسط انگلیسی‌ها

در سال ۱۸۱۹، بریتانیا عملیاتی تنبیهی علیه «جواسیم» اعمال می کند که معروف به ساحل راهزنان بوده است. حکومت ایران در این تهاجم، از جواسیم بندر لنگه دفاع کرد و کشتی‌هایش آسیب دید که به این خاطر، در سال ۱۸۸۲، خسارات وارده از طرف بریتانیا به ایران پرداخت شد؛ در آن تاریخ، حاکم لنگه از طرف حکومت مرکزی انتخاب می‌شد و موظف به پرداخت خراج به دولت مرکزی بوده است و حاکم لنگه، چندین بار به عنوان داور به حکمیت میان رأس الخیمه و ابوظبی و دوبی پرداخت که خود مبین وحدت سیاسی و حقوقی میان آنها بوده است.

در چنین موقعیتی، بریتانیا برای پیشگیری از وصول احتمالی روسیه به جزایر سوق الجیشی خلیج فارس، در سال ۱۹۰۳ (۱۲۸۱ شمسی) به نام شیوخ شارجه و رأس الخیمه، جزایر 3 گانه را تصرف کرد. بریتانیا دلیل این اقدام را توسل به نظریه تصاحب سرزمین بلاصاحب از طریق اشغال و تصرف دانست اما باید دانست که این جزایر، از سال ۱۷۸۰ (۱۱۶۰ هجری) در اداره شیوخ لنگه بود و این شیوخ، منصوب و خراجگزار دولت ایران بودند. از سال ۱۸۸۸ تا ۱۹۰۳ (۱۲۶۷ ۱۲۸۱) نیز والی بوشهر اداره امور 3 جزیره را در دست داشت.

ادعای طنزآمیز امارات درخصوص جزایرایرانی

ادعایی که در مورد ابوموسی و دو تنب وجود دارد مربوط به قرارداد منعقده میان ایران و شارجه درباره ابوموسی و عدم وجود قراردادی میان ایران و رأس الخیمه در خصوص 2 تنب کوچک و بزرگ است؛ نخستین سؤالی که در این خصوص مطرح است، مربوط به وضعیت شارجه به عنوان عضوی از اتحادیه امارات است.

اما بخش طنزآمیز ادعای امارات متحده عربی در خصوص جزایر ایرانی در این نکته است که شیخ نشین‌های تشکیل‌دهنده امارات متحده عربی پیش از سده نوزدهم میلادی وجود نداشته‌اند. شیخ‌نشین راس‌الخیمه حتی در آغاز سده بیستم میلادی وجود نداشته که بتواند ادعای داشتن سرزمین‌ها و دریاها را مطرح کنند‌.

شیوخ آنها روسای قبایل نسبتا بزرگ بودند که بعد سرزمین حکومت آنها در دهه ۱۹۶۰ از سوی بریتانیا به رسمیت شناخته شد و تا آن تاریخ اقتدار شیوخ تنها بر افراد قبیله واقعیت پیدا می‌کرد و نه بر سرزمین‌ها همچنین توجه به این نکته نیز خالی از لطف نیست که بهانه بریتانیا برای ورود به خلیج فارس در اوایل قرن نوزدهم این بود که می‌خواهد جلوی دست‌اندازی‌های همین قبایل که آنها را دزدان دریایی بی‌بهره از موجدیت سیاسی و سرزمینی نام نهاده بود، بگیرد. به تدریج و با اتخاذ سیاسی‌های جدید استعماری حکومت روسای قبایل توسط انگلستان به رسمیت شناخته شد و این بار امارات متحده عربی تحت الحمایه بریتانیا ها شدند. از اواسط قرن بیستم این امارات به صورت کشورهای عربی با مرزهای مجعول و ساختگی توسط استعمار انگلستان به رسمیت شناخته شد که آخرین آنها امارات متحده عربی بود که بعد از خروج انگلیسی ها از خلیج فارس در دهه هفتاد میلادی به صورت آخرین میراث استعمارگران در منطقه شکل گرفت.

از سوی دیگر تفاهمنامه ۱۹۷۱ ایران و شارجه در مورد جزیه ابوموسی نیز سندی رسمی است که به هیچ دولت یا نهاد دیگر اجازه دخالت در این مورد را نمی‌دهد؛ دو جزیره تنب بزرگ و کوچک هم براساس توافق غیرمکتوب با بریتانیا به ایران بازگردانده شده‌اند چرا که از نظر دولت وقت ایران هرگونه توافق مکتوب ممکن بود در مورد حاکمیت و مالکیت مطلق ایران بر این 2 جزیره جای تردید باقی بگذارد و همه موارد فوق مورد تایید دولت وقت بریتانیا بوده است.

لازم به یادآوری است شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب که با بیانیه‌ها و اقدامات غیرقانونی به ادعاهای واهی امارات دامن می‌زنند در زمان انعقاد تفاهم‌نامه ایران و شارجه (۱۹۷۱) هنوز وجود خارجی نداشته‌اند.



مطالب مشابه :


نارضایتی دانشجویان پیام نور

دانشگاه پیام نور شهر لردگان در سال 1378 تأسيس شد و در ساختمان اجاره اي اداره مي شد و از مهر ماه




ابوموسی جزیره ای با 75 میلیون نفر جمعیت

مقر سایبری افسران و فرماندهان جبهه مقابله با جنگ نرم دانشگاه پیام نور




بیوگرافی کاندیداها مجلس

اخبار لردگـــــــــــــــــان محض خود را از دانشگاه یزد دانشگاه پیام نور




بعداز 18 سال دانشگاه ازاد از راه رسید!

اخبار لردگـــــــــــــــــان دانشگاه ازاد لردگان بیش از جاده پیام نور بوده




افتتاح مرکز جوار دانشگاهي آموزش فنی و حرفه ای ASD در شهرستان لردگان

دانشگاه پیام دانشگاه پیام نور لردگان ، معاونان آموزش و پژوهش دانشگاه و جمعي از مسئولان




زندگی نامه علی چامه (کاندیدای شورای اسلامی شهر لردگان دوره چهارم خرداد 92)

به شمار می آید در حین تدریس در مقطع ابتدایی ادامه تحصیل را در دانشگاه پیام نور لردگان از




برچسب :