شهید رجایی
متن زیر مصاحبه با لطف الله میثمی در مورد شهید رجایی هست. این دو به خاطر همکاری در سازمان مجاهدین با هم رابطه نزدیکی داشتند. و البته هر دو هم این سازمان را همزمان با پیدایش انحرافات فکری کنار می گذارند.
در زمان نخستوزیری پنهان از دید محافظین به خانه ما میآمد
گفتوگو با لطفالله میثمی
علی ملیحی :رجایی
در سالهای قبل از انقلاب از نیروهای مرتبط با سازمان مجاهدین خلق بوده است
و در این راستا جلسات مشتركی را با محمد توسلی و لطفالله میثمی در خانه
خود داشته است. با میثمی در خصوص ارتباط رجایی با مجاهدین و همچنین
فعالیتهای او در دهه 50 به گفتوگو نشستیم.
آقای مهندس میثمی آشنایی شما با شهید رجایی از چه دورانی آغاز میشود؟
آشنایی من با مرحوم رجایی از مسجد هدایت بود. معمولا در شبهای جمعه
دانشجویان از دانشكدههای مختلف به مسجد هدایت میآمدند و در كلاس تفسیر
قرآن و تفسیر سوره بقره مرحوم طالقانی شركت میكردند. بعدها مجموعه این
تفاسیر را آقای طالقانی در زندان منتشر كردند و چاپ هم شد. وقتی نهضت
آزادی تشكیل شد رجایی هم به عضویت نهضت آزادی درآمد. آقای رجایی دانشجوی
ریاضی در دانشكده علوم بود و به مسجد دانشكده فنی میآمد و نماز میخواند
و من در آنجا او را میدیدم. همین طور در جلسات نهضت آزادی به صورت مرتب
شركت میكرد. رجایی بعد از دانشگاه در جریان حوادث 15 خرداد سال 1342 مدتی
را به جرم همراه داشتن اعلامیه در زندان بود.
پس از آزادی هم، در مدرسه كمال كه مرحوم دكتر سحابی تاسیس كرده بود تدریس
میكرد. من بعد از سال 42 و تا سال 52 دیگر زیاد او را ندیدم. در سال 52
من از زندان شیراز آزاد شدم و به مدت 4 ماه از شهریور 52 فعالیت علنی
میكردم. در این دوره همسرم، خانم حوریه بازرگان در مدرسه دخترانه رفاه
تدریس میكرد و آقای رجایی هم در این مدرسه به تدریس و همچنین نظامت
میپرداخت. روزی قصد سفر به مشهد را داشتیم و در برابر مدرسه رفاه رجایی
دوربینی را به خانم بازرگان داد و من بعدها فهمیدم كه حوریه خانم رابط
میان من و سازمان مجاهدین از طریق مرحوم رجایی بوده است. به هر شكل سازمان
ازطریق آقای رجایی و به واسطه همسرم به بنده پیام میداد. اولین پیامی كه
گرفتم نحوه مخفی شدن بود و اینكه چگونه مخفی شوید و یا بر سر قرارها حاضر
شوید. من حتی تا این موقع هم نمیدانستم كه مرحوم رجایی با سازمان همكاری
دارد.
بعد از مخفی شدن، چند روزی را با دكتر كریم رستگار بودم كه وی دستگیر شد و
من فراری شدم فردای آن شب، به شاخه بهرام آرام در خیابان آقا شیخ هادی وصل
شدم و چند روز بعد بهرام قراری را برای من معین كرد و گفت سر قرار برو و
تاكید كرد كه فرد مورد نظر را میشناسی. من رفتم و دیدم آقای رجایی است.
رجایی مرا به منزل برد و زیر كرسی نشاند و یك سری از فعالیتهای خود را شرح
داد. رجایی گفت كه با بنی صدر و جلال الدین فارسی هم كار كرده است و آنها
را افرادی مغرور دیده است. رجایی گفت «در ارتباط با شهید حنیف نژاد مشاهده
كردم كه او از ابتدا در بحث بر قرآن تاكید دارد و او را فرد صادق و با
بینشی دیدم».
بدین شكل آشنایی و ورود رجایی به سازمان مجاهدین به چه شكل بوده است؟با
توجه به صحبتهای رجایی، حنیف نژاد قضیه سازمان را با رجایی مطرح میكند.
از سال 1348 رجایی با حنیف نژاد در ارتباط بوده است و خصوصا در جریان ضربه
سال 50 و اتفاقات آن سال خیلی فعال عمل كرده است. در 7 ماهی كه من مخفی
بودم هفتهای دو روز آقای رجایی را در خیابان میدیدم و به محلی میرفتیم
و به بحث و تبادل نظر میپرداختیم كم كم مهندس محمد توسلی هم به ما اضافه
شد و من به خاطر دارم كه چند بار در همین دیدارها به كرج و جاده فشم
رفتیم. من یك شب در میان به منزل تیمی كه با صمدیه لباف و ناصر انتظار
مهدی داشتیم میرفتم و صبح از آنجا به منزل رجایی تلفن میكردم و میگفتم
«آنجا باطری سازی است»؟ و رجایی میگفت «اشتباه گرفتهاید».
این رمز میان ما بود مبنی بر اینكه سلامت هستیم. بهرام آرام هم از طریق
همین تلفن من به رجایی از سلامتی ما كسب اطلاع میكرد. البته شماره منزل
رجایی شبیه شماره تلفن یك باطریسازی در نزدیكی منزلش بود و این اشتباهی
متداول بود. رجایی در این 7 ماه رابط بنده با شهید بهشتی، مرحوم طالقانی
مرحوم بازرگان و آقای هاشمی رفسنجانی هم بود. گاهی با وی به شاه عبدالعظیم
میرفتیم و او خانهای را جهت خانه تیمی به ما معرفی میكرد. او همچنین
میگفت كه میتوانید خانه مرا بفروشید و پول آن را صرف سازمان كنید و تا
بدین حد در راه هدف جدی بود.
آقای میثمی شما در خاطرات تان اشاره میكنید كه همراه مهندس توسلی و رجایی
كتاب تضاد مائو را خواندهاید. دیدگاه رجایی نسبت به این كتاب چه بود و
اساسا رجایی در خصوص بحرانهای ایدئولوژیك سازمان در آن سالها چه موضعی
داشت؟
شهید رجایی معتقد بود كه حرف مائو مبنی بر اینكه «جهان چیزی جز ماده متحرك
نیست»، غلط است و بحث ماتریالیسم مطرح در این كتاب را قبول نداشت. در
جریان بحثها و بحرانهای ایدئولوژیكی هم كه پیش آمد مسایلی را كه به صورت
شبهه مثلا از سوی بهرام آرام با من مطرح میشد، با رجایی مطرح میكردم
مثلا آیه «ویسالونك عن الروح قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم
الا قلی» كه این شبهه مطرح میشد كه مطابق با این آیه علم را خدا به شما
نداده است. اما رجایی با تاكید بر عبارت «قلیل» میگفت كه منظور یك علم
نسبی است و خداوند علم نسبی را به بندگان داده است و یا قاعده «مسلطون» كه
ماركسیستها میگفتند كه این بر مالكیت فردی تاكید دارد اما رجایی معتقد
بود كه مسلطون و ناس جمع است و بنابراین منظور مالكیت جمعی است. البته در
زمانی كه فداییان خلق، محمد صادق فاتح یزدی صاحب كارخانه جهان چیت را كه
یك سرمایهدار ملی بود ترور كردند، آقای رجایی از این اقدام ابراز ناراحتی
میكرد، من هم منتقل كردم كه بچههای سازمان نیز از این حركت فداییان خلق
انتقاد كردهاند و انتقاد خود را به چریكهای فدایی منتقل كردهاند.
نحوه بازداشت آقای رجایی چگونه بود؟
من در زمان بازداشت آقای رجایی در زندان بودم. بنده در شب 28 مرداد 53
بازداشت شدم و شب قبل از آن در خیابانهای پشت سرچشمه با رجایی وداع كردم.
به او گفتم كه عملیاتی در پیش است. آن شب مقداری هم تب داشتم و رجایی برای
من دعا كرد. در زندان هم من اسمی از او نبردم.
اسم رجایی در بازجوییها مطرح نبود؟
خیر، اما خب به هرحال ما را میزدند تا از افرادی نام ببریم. من نه از او
و نه از توسلی و یا دوستان دیگری مانند مهندس غرضی و مهندس جلالی كه كادر
علنی سازمان بودند نامی نبردم چرا كه لو دادن كادرهای علنی ضربه سنگینی به
سازمان و خیانت عظیمی محسوب میشد. بعدها در سال 54 من از طریق یكی از
شاگردان رجایی به نام سید جلال در زندان، متوجه شدم كه بازداشت شده است.
ظاهرا او كتاب دفاعیات مجاهدین را به خواهرزادهاش میدهد و او به فرد
دیگری میدهد و بدین شكل مرحوم رجایی لو میرود. رجایی در زندان سخت ترین
شكنجهها را تحمل كرد، اما هیچ كس را لو نداد. او لااقل 5 نفر از كادرهای
علنی سازمان را میشناخت كه حتی اگر یكی را لو میداد ضربه بسیار سنگینی
برای سازمان بود. اما او به طرز عجیبی شكنجههای سخت را تحمل كرد. رجایی
اسمی از من و یا مهندس توسلی هم نبرده بود، چرا كه در این صورت قطعا مرا
برای بازجویی میبردند. او بعدها آثار این شكنجهها بر كف پایش را در
سازمان ملل نشان داد.
آیا شما در دوران زندان ملاقاتی با رجایی نداشتید؟
دیدار من با ایشان در سال 57 و بعد از اینكه از اوین به زندان شماره 3 قصر و بعد به مركزی منتقل شد، بود.
چه بحثهایی را با رجایی مطرح كردید؟
در آنجا بحث اصلی در مورد وضعیت ایدئولوژیك سازمان بود. من
دستاوردها را برای او تشریح كردم و خاطرم هست كه رجایی به من گفت «لطفی
خیلی تحول ایجاد كردید و خیلی كار كردهاید» در آن زمان من از سوی مجاهدین
متهم به تجدید نظر بنیادین در اصول و رویههای كلی مجاهدین شده و مغضوب
مسعود رجوی بودم.
نحوه رفتار اعضای مجاهدین در زندان با رجایی چگونه بود؟
دیدگاه مجاهدین و رجوی به مرحوم رجایی اصلا خوب نبود و رفتار آنها
ناجوانمردانه بود. با اینكه رجایی اسرار زیادی از سازمان میدانست كه هیچ
كدام را لو نداده بود و حتی این مسایل را به مسوولین سازمان مانند رجوی و
موسی خیابانی در زندان هم نگفته بود تا مبادا از آن طریق لو برود، اما با
او بسیار بد رفتار میكردند و حتی در چند زندان شایعه كردند كه رجایی نادم
شده است در حالیكه او تقریبا تا پیروزی انقلاب در زندان بود و آزاد نشده
بود.
شما فعالیت مشتركی بعد از پیروزی انقلاب با آقای رجایی داشتید؟
در بحبوحه پیروزی انقلاب من با رجایی دیدار كردم و او پرسید كه
«چه میكنید» گفتم «ما هنوز مشغول ریشهیابی ضربه سال 54 هستیم و تاریشه
یابی درستی نكنیم نمیتوانیم سر خود را بلند كنیم». بعد از پیروزی انقلاب
هم او به ما گفت « شما چرا كار اجرایی نمیكنید؟» من اشاره كردم كه بچهها
به جبهه جنگ میروند و به رجایی گفتم «زمانی ما در جبهه فعال بودیم و شما
در پشت سر كمك میكردید، امروز شما در میانه جبهه هستید و ما از پشت به
شما كمك خواهیم كرد». من در دوران نخست وزیری و ریاست جمهوری برای رجایی
نامه مینوشتم و نظرات و پیشنهادات خود را به او میدادم كه بعضا محقق هم
میشد.
مثال مشخصی در این مورد به یاد دارید؟
مثلا به خاطر دارم كه در ابتدای جنگ و هنگامی كه رجایی نخست وزیر بود،
تیمسار ظهیر نژاد تهدید كرده بود كه ما تنگه هرمز را میبندیم. من شبانه
به دیدار رجایی رفتم آن زمان دفتر او در وزارت فرهنگ در خیابان اكباتان
بود، با او دیدار كردم و گفتم الان 5 استان ما مورد حمله دشمن است و شما
اگر چنین كاری بكنید همه شركتهای نفتی و تجاری با شما دشمن خواهند شد. این
دشمن تراشی به ضرر است. رجایی گفت «خب در نهایت حمله خواهند كرد و اصالت
انقلاب معلوم خواهد شد» به او گفتم «آقای رجایی مگر شما در اصالت انقلاب
شك دارید كه میخواهید دشمن را زیاد كنید؟» ما از پیش ایشان رفتیم اما
فردا اطلاعیهای داده شد و این مساله تنگه هرمز را به گونهای پس گرفتند.
این اطلاعیه اولین اطلاعیه دولت رجایی هم بود.
در خاطراتتان به آمدن رجایی به منزلتان اشاره كردهاید، چه بحثهایی در این دیدارها طرح میشد؟
آقای رجایی در دوران نخست وزیری به منزل ما میآمد. حتی یك بار به من گفت
«شما وزیر خارجه ما در خانه باشید» و تاكید كردند كه«بچههای مجاهدین
انقلاب با شما مخالف هستند. آنها اگرچه شما را محارب نمیدانند اما
معتقدند كه شما مخاصم هستید» من گفتم « شما میدانید كه اینطور نیست».
رجایی تایید كرد اما گفت كه به هر شكل با این تیم كار میكند. رجایی در
اولین سخنرانی ریاست جمهوری نیز به نام من اشاره كرد و گفت «این آقای
میثمی كه چشمهایش را در مبارزه از دست داده است دوست ماست و من به همراه
او و مهندس توسلی با هم جلسات بحث و تحلیل داشتیم» اما آن زمان روزنامهها
این سخنان رجایی را منعكس نكردند. بعدها هم صداوسیما این سخنرانی را پخش
نكرد.
ظاهرا آقای رجایی برای آمدن به منزل شما، ماشین خود را چند خیابان آن طرفتر پارك میكرده و به نوعی محذوریت داشته است؟
بله، رجایی یك بار كه به منزل ما میآمد ماشین را چند خیابان قبلتر در
آبشار پارك میكند و به گونهای به منزل ما میآید تا مبادا محافظین خودش،
او را ببینند. البته محافظین او را به طرز جالبی تعقیب كرده بودند و به
منزل ما آمده و پلاك را هم یادداشت كرده بودند آن موقع كه رجایی میآمد ما
تعدادی از بچهها را مامور حفاظت از او میكردیم كه در كوچه و بر روی بام
نگهبانی میدادند. من خبر ترور آقای رجایی را در كرمانشاه شنیدم كه بچهها
برای جنگ در جبهه بودند. بسیار برای من ناراحت كننده بود. جا دارد در
اینجا از زحمات و تلاشهای فراوان همسر محترم او هم یادی بكنیم كه در دوران
سختی و مبارزات مخفی یار و یاور ما بود.
در آن سالها مهندس سحابی كتاب ناسیونالیسم در ایران را در زندان قصر ترجمه كرده بود و از طریق فریدون سحابی این ترجمه به ما داده شد. خانم رجایی با دست خودشان این كتاب را استنسل الكلی كردند و بعدها سازمان این كتاب را چاپ كرد. بعدها ترجمه دیگری از این كتاب را انتشارات كویر منتشر ساخت. در منزل رجایی ما اجازه تمرین و تیراندازی داشتیم منزل رجایی جایی بود كه برادران رضایی هم مدتی در آن مخفی بودهاند.
شاید چند ساله اخیر مقداری افراد را در شناخت رجایی محدود کرده باشد. او هم نیاز به شناخت دارد.
مطالب مشابه :
پذیرش دانشگاه فرهنگیان در کنکور 93
چوتال - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - پذیرش دانشگاه فرهنگیان در کنکور 93 - - چوتال - دانشگاه
چگونگی مصاحبه برای دانشگاه فرهنگیان:شهید رجایی و مراکز تربیت معلم
دانشگاه علوم پزشکی شهید چگونگی مصاحبه برای دانشگاه فرهنگیان:شهید رجایی و مراکز تربیت
روز شمار مقاومت در خرمشهر 2
دانشگاه شهید رجایی تهران. دکتر مهدی عربی - روز شمار مقاومت در خرمشهر 2 - دکتر مهدی عربی
نقد فیلم ..................نقد عملکرد
دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید رجایی شیراز - نقد فیلم نقد عملکرد - دانشگاه
شهید رجایی
رجایی بعد از دانشگاه در جریان حوادث 15 خرداد سال شهید رجایی معتقد بود كه حرف مائو مبنی بر
یادداشت یک دانشجو معلم...
چوتال - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - یادداشت یک دانشجو معلم - - چوتال - دانشگاه تربیت دبیر
انتخاب واحد ترم 3
چوتال - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - انتخاب واحد ترم 3 - - چوتال - دانشگاه تربیت دبیر شهید
نقد عملکرد برگزاری مسابقه ی تفسیر قرآن
دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید رجایی شیراز - نقد عملکرد برگزاری مسابقه ی تفسیر قرآن -
برچسب :
دانشگاه شهید رجایی