معرفی بخش گله دار
ويژگيهاي جغرافيايي گلهدار
گلهدار ، يكي از كهنترين بخشهاي شهرستان لامرد در استان فارس بوده كه از سال 1380 به دليل شهرستان شدن مُهر جزء شهرستان مُهر در آمده است . بخش مركزي در عرض جغرافيايي 27 درجه و 42 دقيقه شمالي و طول جغرافيايي 52 درجه و 45 دقيقه شرقي قرار دارد . مساحت كل بخش در حدود 2200 كيلومتر است . از طرف شمال به بهش علامرودشت از شهرستان لامرد و از جنوب به شهرستان كنگان و از غرب به بخش فراشبند در شهرستان فيروزآباد و از شرق به بخش مركزي شهرستان مُهر محدود است و جمعيت آن بالغ بر 30000 نفر ميباشد . اين نواحي در قديم بلوك فال بود كه در اصل پال است و قصبهي آن را نيز فال ميگفتند . گلهدار ازجنوبيترين مناطق استان فارس به شمار ميآيد كه فاصلهي مركز شهرستان مُهر تا مركز بخش حدوداً 35 كيلومتر ميباشد . كه دو ناحيه را در بر ميگيرد .
رودخانهها
رودخانههاي منطقه فصلي ميباشند كه به دليل فرسايش خاك و عبور آن در فصل زمستان كه از كوههاي اطراف سرازير ميشود و در محدودهي دشت گلهدار و كوهپايههاي آن به وجود آمده است ؛ رودخانهي اسير ، مسير طولاني در بر داشته و به طرف مشرق يعني شهرستان مُهر و لامرد ادامه مييابد و از كوههاي مشكآويز و رشته كوه غربي سرازير شده و در دامنهي رشته كوه شمالي به طرف شرف ادامه مييابد . تنها در سال چندبار ،آنها با ريزش باران جاري ميشود و پس از يك روز پايان مييابد . از رودخانههاي دائمي اين منطقه ، چشمهي چكچك ميباشد كه در تمام فصلهاي سالي ، حتي تابستان ، آب آن جاري است . اين چشمه در درهي چكچك واقع شده است . اين چشمه در موقع بارندگي پر آب ميشود و پس از پايان بارندگي ، آب آن در سراسر سال جاري است و جايگاه تفريحي مردم منطقه را تشكيل ميدهد . رودخانهي مهم ديگر آن ، بلبلي است . اين رودخانه از منطقهي علامرودشت جريان مييابد و از منطقهي بلبلي و دارالميزان گذشته و به استان بوشهر ميريزد . در رودخانه دالكي كه مدت جريان آب آن از ديگر رودخانههاي فصلي ، بيشتر ميباشد ، پس از باران ، آّ فراواني در آن جاري ميشود كه عبور از آن به مدت چندين شبانه روز غير ممكن ميشود . اما در پايان بارندگي ، مقدار آب آن كم شده و معمولاً در تابستان نيز جاري است . سومين رودخانهي گلهدار ، رودخانهي شور گلهدار ميباشد كه از شوري به كار زراعت نميخورد و رودخانهي اسير چون به صحراي گلهدار رسد ، آن را رودخانهي شور گلهدار گويند . كه از بلوك گلهدار عبور ميكرده و به آن چشمهي آب گرمِ ركن آباد در ناحيهي نيخهي فال پيوند ميخورد .
كوهها
گلهدار از طرف دو رشته كوه در امتداد هم و از سوي دنباله كوههاي زاگرس ، محدود گرديده است . هر كدام از روستاهاي كوهپايهاي براي كوههاي منطقهي خود ، نامهايي برگزيدهاند كه به همان نام معرفي است . اكنون در ذيل به تعدادي از اين كوهها اشاره ميگردد :* كوههاي هورو : نزديك مركز بخش واقع گرديده است .* كوه ظالمي : در كنار روستاي مزيجان از بخش گلهدار واقع شده است * كوه بارسا : در كنار روستاي اسير قرار دارد .* كوه بندري : در كنار روستاي چاه كبكان ميباشد .* كوه كافري : در روستاي شلدان واقع گرديده است كه اكنون به غير از چند خانوار كسي در آن زندگي نميكند * كوه گِل : در قسمت مشكآويز قرار دارد . در زير نقشهي جغرافيايي شهرستان لامرد و مُهر مشاهده مينماييد كه بخش گلهدار در كجاي آن واقع گرديده است
ويژگيهاي تاريخي
منطقه گلهدار در گذشته ، منطقهي فال و اسير نام داشته است . در سدهي يازدهم ه ق ملا فريدون لُر با هزار خانوار از منطقه كهكيلويه به صحراي فال و اسير ميآِد . ملافريدون و همراهانش مدتي به صورت صحراگردي زندگي ميكردند تا اينكه در 6 كيلومتري غرب فال ساكن شدند . چون ملا و قبيلهاش داراي گله و رمههايي بودند به آن گلهدار نيگفتند . و به محل جديدي كه آنها تأسيس كرده بودند گلهدار گفتند . گلهدار اگر چه موقعيت استراتژيكي گذشته را اندكي از دست داده ولي پيش بيني ميرَود با توجه به توسعهي فازهاي مختلف پارس جنوبي دوباره بتواند به عنوان دروازهي اتصال مناطق جنوبي كشور مورد توجه قرار گيرد . زيرا اين منطقه در عهد باستان در مواقعي كه ساكنيم سيراف ( بندر طاهري ) و مرزهاي جنوبي مورد هجوم دزدان دريايي واقع ميشدهاند مأمن امني براي آنان بوده است . پس از ملا فريدون و پسرش ملا شكرالله در سال 1140 ه ق ضابطي گلهدار به عبدالكريم خان گلهداري رسيد ؛ و پس از او در سال 1268 حكومت گلهدار به محمد طاهر خان پسر حسن خان رسيد . وي نيز در سال 1294 به دليل سرپيچي از حكومت مركزي به دستور معتمدالدوله ، دستگير و در شيراز به دار آويخته شد . مردم گلهدار در طول تاريخ همواره مدافعآزادي و استقلال مملكت بودهاند و چندين مورد در طول مشروطيبت به نداي عالم جليل القدر آيت الله عبدالحسين لاري لبيك گفتهاند و آيت الله فال اسيري نيز نقش ارزندهاي در نهضت تنباكو داشته است و همچنين در جريان ملي شدن ، چنانچه كاوهي بيات در كتاب خود تحت عنوان « شورش عشاير فارس » مينويسد : « علي اكبر خان گلهداري با حدود بيش از صد هزار نفر به ياري ، خان قشقايي ميشتابد و او را ياري مينمايد . »چون در بالا اسمي از آيت الله فالي اسيري آمد ؛ جا دارد كه در اينجا نيز از نظر تاريخي اشارهاي به روستاي اسير گردد . وجه تسميه اسير اين است كه بلوك اسير در قسمت شمالي آن گردنهي كافري و در قسمت جنوبي گردنهي ظالمي قرار داشته است و در اين ميان مردم ميان كافر و ظالم اسير بودهاند . حاكم بلوك اسير ،در حدود سال 1200 عابدين خان اسيري بوده است كه او از خوانين مملكت فارس شمردهاند و تا سال 1275 حكومت اسير به دست فتح الله خان اسيري نوادهي عابدين خان بوده است . صاحب فارسنامهي ناصري معتقد است كه : « مردم گلهدار موقع مهاجرت از كهكيلويه مذهب شيعه داشتهاند و به علت مواصلت و معاشرت با اعراب سواحل خليج فارس به مذهب اهل سنت در آمدهاند ولي به طوري كه از مُعَمرين معتمد شنيده ميشود . اين است كه در موقع مهاجرت پيرو مذهب اهل سنت و شافعي مذهب بودهاند و به خاطر همكيشي ، به ساحل خليج و به عربها نزديك شدهاند . و اولاد ملافردين با مشايخ آل نصور كه جكومت ملوك الطوايفي سواحل خليج از كنگان تا گاوبندي داشتهاند ، مواصلت نموده و الآن اين دو فاميل عرب و عجم در اصر وصلت با يكديگر به حالت يك فاميل واحد در آمدهاند .
» ويژگيهاي اقتصادي كشاورزي و دامداري
در آمد قسمتي از مردم منطقه از طرق كشاورزي و دامپروري تأمين ميگردد . در گذشته مردم براي امرار معاش و تهيهي مواد مورد نياز ، به كشاورزي و باغذاري به صورت محدود ميپرداختند كه به صورت ارباب رعيتي اداره ميشد . به علت كمبود آب ، مقداري از آبهاي منطقه كه به صورت جاري وجود داشته ، در اختيار حاكمان بوده است . با توجه به اهميت كشاورزي و سياست دولت مبني بر رونق كشاورزي ، اين شغل از رشد چشمگيري بهرهمند شده كه باعث بالا رفتن ميزان در امدها نيز گرديده است . هماكنون مهمترين محصولات كشاورزي منطقه ، گندم ،جو ، ذرت ، مركبات، خرما و محصولات صيفي است . در ذيل همين صلحه برداشتي از محصولات كشاورزي در هر هكتار در سال 1381 بر حسب تُن يا كيلوگرم نشان داده شده است . در كنار كشاورزي ، دامپروري نيز رايج بوده كه نيازهاي مردم را تأمين ميكرده است . افزون بر كشاورزي و دامپروري ، قريب 20 % افراد ، براي امرار معاش به كشورهاي خليج فارس از قبيل قطر ، بحرين ، امارات متحده عربي ، كويت و ... عزيمت ميكنند كه از وع مالي نسبتاً خوبي برخوردارند و تقريباً ميتوان گفت سرمايهداران بخش را تشكيل ميدهند ، به طوري كه هر كدام از آنها دو يا چند خانواده ديگر را زير پوشش خود داشتهاند . ولي متأسفانه افراد جامعهي رفاه طلب امروزي آن سخاوت و جوانمردي گذشته را رها كردهاند و فقط در لاك خود هستند و خانوادهي خود را ، آن هم با سختي و مشقت ، زير پوشش دارند و دليل ان هم ميتوان خسّت و چشم بر چشمي بودن ذكر كرد.
گندم آبي |
كندم ديم |
جو آبي |
جو ديمي |
ذرت |
مركبات |
صيفي جات |
4 تن |
800 كيلوگرم |
3 تن |
700 كيلوگرم |
9 تن |
4 تن |
40 تن |
در نمودار بالا با مقدار توليد محصول در هر هكتار بر حسب تُن يا كيلو اشاره گرديد . پس جا دارد كه مقدار زمينهاي زير كشت نيز بر حسب سال 1381 نيز اشارهاي بنماييم الف) گندم آبي 2500 هكتار ب) گندم ديم : 2000 هكتار ج) جو آبي : 100 هكتار د) جو ديم : 500 هكتار ه ( 1000 هكتار ي ) صيفي جات : 100 هكتاركارخانههاي موجود در منطقه كارخانههاي منطقه عبارتند از : اسير ماكارون ،اسير گاز ، اسير شكلات كه هر سه در روستاي اسير در 5 كيلومتري گلهدار واقع شده است ، پلاستيك سازي در هورمه و تراشكاري در گلهدار و اسير و بهرهبرداي از منباع گاز كه در نزديك شهرستان مُهر قرار دارد شكوفايي و رشد و توسعهي منطقه را نويد ميدهد . صنايع دستي در گذشته ، از قبيل حصير بافي ، گليم بافي ، زنبيل بافي ، گهواره سازي ، و ... رايج بوده است . ولي اكنون به همت جهاد سازندگي ، كلاسهاي گوناگوني براي امرار معاش و كمك مالي به خانوادهها از قبيل : قالي بافي ، گلدوزي ، گلسازي و خياطي داير گرديده است كه نقش اساسي و حياتي در درآمد خانوادهها ميتواند داشته باشد . . در كار صنايع دستي 90 % خواهران نقش اساي را ايفا مينمايند . ساير درآمدها سواي كشاورزي ، دامپروري ، كارخانههاي توليد و صنايع دستي ، درصدي از درآمد مردم اين منطقه كارهاي تجاري ، كارمند بودن ، كارگري كردن ، كارهاي فني و رفتن به كشورهاي خليج فارس تشكيل ميدهد .
ويژگيهاي اجتماعي و فرهنگي
براساس اين كه اكثريت مردم منطقهي گلهدار روستانشين هستند ، فرهنگ روستا نيز بر منطقه حاك است . و اين سخن به منزلهي اين است كه بيشتر مردم و يا حتي همهي مردم همديگر را ميشناسند و با خلق و خوي هم به خوبي آشنا هستند و با هم روابط حسنه دارند و فرهنگ روستايي آنها اين قدر در سطح بالا قرار دارد كه دست كمي از فرهنگ شهري و يا انهايي كه ادعاي فرهنگ ميكنند ندارد . بخش گلهدار مانند ديگر مناطق كشور ، داراي فرهنگ و آداب و رسوم ويژگيهاي اجتماعي مردم اين منطقه را به اثبات ميرساند . مساجد و حسينيههاي زيادي در كل بخش وجود دارد كه از پير و جوان و زن و مردم براي اداي واجبات و مستحبات دين ، پايبندي راسخ و استوار خود را به خوبي نشان ميدهند . آنها نيز در مراسمهاي شادي همديگر شركت ميكنند و يار و مددكار همديگر ميباشند . پوشش مردم در قديم به صورت تقريباً لُري بوده كه در ظرف همين ده بيست سال به پوشش همگاني تبديل شده است . واكثريت زنان چادر ميپوشند . فرهنگ مردم انصافاً از هر لحاظ غير قابل توصيف ميباشد چه از نظر برخورد اجتماعي ، متواضع بودن ، سبقت گرفتن در سلام نسبت به كوچك و بزرگ ، ميهمان نوازي ، خوش مشربي ، فرهنگي ديني و مذهبي و حتي ميتوان گفت فرهنگ عاشورايي آنها نيز اگر بي نظير نباشد لااقل كم نظير ميباشد . از ديرباز مردم به به شيوههاي گوناگون در فرصتهاي مختلف براي فراگيري علم تلاش زيادي مي كدند ، رنج و سخني به قسمت جان ميخريدند و به امر تحصيل علوم در مختلف ميپرداختند . اكنون نيز به حول و قوهي خداوند همت آنها در راستاي تحصيل بي نظير ميباشد و خانوادههاي فقير و بي بضاعت نيز از نان شب خود ميكاهند ولي دست از تحصيل علم بر نميدارند كه اين خود جاي بسي سپاسگزاري از خداوند متعال دارد . اكنون صدها دانشجو در رشتههاي مختلف پزشكي ، مهندسي و مقاطع كارشناسي ارشد ، كارشناسي و كارداني و رشتههاي گوناگون و مورد نياز جامعه فارغ التحصيل شدهاند كه اكثريت آنها در اين خطه از ميهن اسلامي و بعضي از آنها در جاهاي ديگر مشغول خدمت به اين مرز و بوم و ايران عزيز هستند و خيليها هم در دانشگاهها مشغول به تحصيل ميباشند كه خداوند بزرگ يار و مددكار همهي آنها باشد
منبع:وبسایت شهر گله دار
مطالب مشابه :
دانستنیهای هرمزگان
اين قيطان توسط بانوان بندرى معمولاً روى نقاب و يا گلدوزى و يا اينکه با دوخت
بخش گله دار؟
كوه بندري : قالي بافي ، گلدوزي ، گلسازي و خياطي داير گرديده است كه نقش اساسي و حياتي در
معرفی بخش گله دار
كوه بندري : قالي بافي ، گلدوزي ، گلسازي و خياطي داير گرديده است كه نقش اساسي و حياتي در
برچسب :
گلدوزي بندري