چرخنامه ی زاگرس
نوروز امسال به همراه برادرم جواد سفری دیگر داشتیم با دوچرخهمان به چند شهر زیبای ایران زمین در دل کوههای زاگرس. محلات و گلپایگان و خوانسار با شعار "مهر و مادر" تا تقدیمی باشد به تمامی مادران مهرورز و مهربان.
و چرخنامهای دیگر نگاشتم از این سفر و اینک شما دوستان را همسفر می کنم در این سفر دوچرخه ای.
روز 29 اسفند آغازي بود براي اين سفر.
صبح زود را برای سفر بر میگزینیم چرا که راه طولانی است و سخت.
در ابتدای خروج از شهر هواپيمايي را ميبينيم در بیابان كه رستوراني دارد در درون! به گمانم توپولوف است، خوب فهمیده اند کجا استفاده کنند آن را.
از چندين روستا و قصبه می گذریم، هنوز چهل کیومتری دور نشده ایم كه پنجه ركاب دوچرخه جواد دچار مشكل می شود و دست بر قضا آچاري نبود برای تعمیر این قسمت.
و جواد براي پیشگیری از هرزگی چند کیلومتری را رکاب می زند آن هم تک پا. البته بند فیکس، او را در این رکاب زدن یاری می کند.
كاميوني مي بينيم ایستاده در کنار جاده. از راننده آن كمك مي خواهيم او نيز با خوشرويي تمام آچاري را مي آورد وخودش دست به كارمي شود و تعمير مي كند دوچرخه را . و تعجب اش از اين است كه چگونه مي پيماييم اين مسير را وتحسين مان مي كند و ما نيز با روحيه حركت مان را ادامه مي دهيم. البته بارها چنین رانندگانی ما را شرمنده اخلاق و منش خود کرده اند.
حوالی ظهر پس از عبور از سلفچگان در 60 کیلومتری نزدیک نيزار سبزه زاری می یابیم برای استراحت و تغذیه.
در میان سبزه زار کفش دوزکی می بینم که به همراه مورچگان زندگی مسالمت آمیزی دارد. غبطه ای می خورم به حالش. غصه ندارد! کرایه خانه، مشکل کار، ازدواج، استرس، نان شب، سیاست، اقتصاد، الگوی مصرف، نظام هماهنگ و ... و به تنهایی هم به جنگ با مورچگان دیگر نمی رود.
پس از مدت زمانی حرکت را از سر می گیریم.
مسیری که باید بپیماییم آبگرم محلات است در دل کوه ها.
به آرامی رکاب می زنیم فقط صدای چرخ های دوچرخه است و آوازپرندگان و نفس هایمان.
سرودی را در این آرامش طبیعت زیر لب زمزمه می کنم
خورشید از آن دور
از آن قله پر برف
آغوش کند باز همه مهر همه ناز
سیمرغ طلایی پروبالی است که چون من
از لانه برون آمده دارد سر پرواز
پرواز به آنجا که نشاط است و امید است
پرواز به آنجا که سرود است و سرور است
پس از آبگرم شيب بسيار زيادتر و بايست كه گردنه ای را بپيماييم با باد مخالف.
سرعتمان بسيار كم است و به کمتر از ده كيلومتررسيده. همچنان كه سرمان پايين است و به سختي ركاب مي زنيم نگاهم به كنار جاده مي افتد. انبوه كيسه هاي پلاستيكي و نايلكس و بطري هاي آب معدني و نوشیدنی های دیگر!! و... را در كنار جاده مي بينم و افسوسي مي خورم عميق به حال اين مردمان.
جام جم: روزانه حدود 750 تا یک کیلوگرم زباله به وسیله هر فرد بویژه در جوامع شهری تولید می شود. زبالهها چشم اندازهای طبیعی را کمرنگ تر می کنند.
اینها که به خود رحم نکردند تا چه رسد به طبیعت!
براي آنكه خستگي از تنمان خارج شود شوخي اي را با جواد مي كنم و آن یک پیشگویی است از نوع آداموسی!
اگراين سربالايي را طي كنيم، به سر پاييني خواهيم رسید با سرعتي بالاتر از پنجاه كيلومتردر ساعت.
اما گويي اين پيشگويي با کمال تعجب! براي اولين بار درست از آب درآمده شيب چنان رو به پايين است و باد چنان موافق كه سرعت مان نه تنها به پنجاه بلكه به شصت و هفت کیلومتر نيز مي رسد و چه حس خوشحالي دست می دهد وصف ناپذير.
اما اين خوشي دیری نمی پاید. به قسمت پايين كوه كه مي رسيم سرعتمان باز كم مي شود باد هم مخالف.
در هفت كيلومترمانده به محلات سرعتمان بسيار كم مي شود و بالاخره ساعت شش ونيم غروب پس از طی 126 کیلومتر به شهر مي رسيم، خسته و كوفته.
به شهرداري شهر مي رويم. مردان و زنانی می بینم مشغول آماده کردن سفره هفت سین. اکنون مادر چه می کند؟
شهردار محترم خود آنجا حضور دارند شخصا نامه اي را كه همراه داشتيم پاراف مي كند تا شبي را سپري كنيم در خانه معلم در منطقه سرچشمه محلات. در دسترس بودن مسئولان خود نعمتی است.
و اما محلات
محلات در جنوب غربی تهران و در فاصله 262 کیلومتری آن قرار دارد و یکی از شهرستان های استان مرکزی محسوب می شود که در جنوب شرقی آن واقع گردیده است. این شهر از طرف شمال به قم و آشتیان و از طرف جنوب به اصفهان و گلپایگان و از طرف غرب به خمین و اراک و از طرف شرق به دلیجان محدود می باشد. شهرستان محلات دارای 2 شهر، یک بخش مرکزی و 2 دهستان به نامهای دهستان باقر آباد و دهستان خورهه و در مجموع 61 آبادی است.
این شهرستان از جانب شمال به جنوب گسترده شده است که تصور می رود علت آن مسطح شدن زمین در این جهت باشد شهرستان محلات به دو قسمت محلات علیا و محلات سفلی تقسیم می شود که چشمه همیشه جوشان و چنارهای سربه فلک کشیده زینت بخش محلات علیا و زمین های کشت، گلهای متنوع و رنگارنگ زینت بخش محلات سفلی می باشد بطور کلی این شهرستان دارای تابستان های خنک و زمستان های سرد است.
هنر گلکاری و پرورش گل به عنوان یک فعالیت اقتصادی در ایران به آغاز قرن حاضر و حدود سال 1300 بر می گردد و شهر محلات به عنوان پایه گذار، ایجاد کننده و توسعه دهنده این صنعت نقش پر اهمیت و ویژه ای داشته است.
خانه معلم است كه با گرمي از ما استقبال مي كنند و چه استقبال خوبي. اتاقي مناسب را در اختيارمان مي گذارند با امكانات يك سوئیت کامل و مجهز. با اين خستگي نه تنها اين اتاق يك نياز بلكه يك ضرورت است، این هم تنها دلخوشی معلمان. چون ناهاري هم نتوانسته ايم بخوريم مي رويم به رستوران زيبا نزديك محل اتراق مان. و سر كيسه مان را خالي مي كنيم و شكم هامان را انبوه با غذاهاي لذيذ.
شب را پس از تماشای فیلمی در تختخوابی نرم به صبح می رسانیم.
تا ساعت نه صبح حیفمان می آید که خواب را از بدن فراری دهیم. از خواب که بر می خیزم به مرکز شهر می روم برای تهیه صبحانه.
نزدیک سرچشمه، پارک سرچشمه می روم وتصاویری از این پارک تهیه می کنم.
نان لواشی ها تا ساعت هشت ونیم صبح بیشتر پخت ندارند!به ناچار نان بربری می خرم با کنجد فراوان.
پس از صرف صبحانه ساعت یازده حرکت به سمت گلپایگان را پیش میگیریم.
مطالب مشابه :
نقشه ستاد اسکان (خانه معلم) شهرستان محلات
صـــــــــــــــــبــــــــــــــــــــا - نقشه ستاد اسکان (خانه معلم) شهرستان محلات - ای
5500 مسافر نوروزی در مدارس محلات اسکان یافتند
کارشناس روابط عمومی آموزش و پرورش شهرستان محلات از اسکان 5500 مسافر نوروزی در خانه معلم و
اسكان مسافران نوروزی در مدارس محلات 60 درصد افزایش یافت
وبلاگ خبری شهرستان محلات 10 آموزشگاه در قالب 60 كلاس درس و خانه معلم محلات استفاده
اسکان 9890 مسافر نوروزی در ستاد اسکان فرهنگیان محلات
وبلاگ خبری تحلیلی گل سیتی - اسکان 9890 مسافر نوروزی در ستاد اسکان فرهنگیان محلات - ایمان داشته
شهر ما خانه ما
محلات سیتی - شهر ما خانه ما خانه ی ماست.آنقدر تا قبل از اینکه معلم بخواهد به کار
چرخنامه ی زاگرس
محلات و گلپایگان و خوانسار با شعار خانه معلم است كه با گرمي از ما استقبال مي كنند و چه
جدیدترین مونوگرافی شهرستان سروآباد
دلنوشته مهمانان خانه معلّم شیب محلات قدیمی شهر سروآباد در بعضی جاها از ۹ درصد بیش تر
علت انتشار بوی گاز در برخی از محلات گنبد کاووس مشخص شد.
( یک معلم ) - علت انتشار بوی گاز در برخی از محلات گنبد کاووس مشخص شد. -
هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه.
توی محلات هم به خانه ی معلم رفتیم جای کثیفی نبود رفتیم خانه ای زیبا و مظلومانه ای بود
برچسب :
خانه معلم محلات