سبكشناسى در آثار مشايخى
با بررسى مجموعه آثار مشايخى خصوصاً با مطالعه گفتارها و صحبتهايش در مصاحبههاى مختلف، توجه به چندين نكته كليدى جلب مىشود كه از نظر شناخت موسيقى او و سبكشناسى آنها، حائز اهميت فراوان است. مهمترين اين نكات در قالب اصطلاحاتى نمود يافتهاند كه، عبارتند از "تمركز گسترده"، "موسيقى نسبى" و " Meta-x ". در اين بخش با نگاهى كلى ابتدا، اين مفاهيم را توضيح مىدهيم و سپس بعد از بررسى آثار او در سبكها و شيوههاى گوناگون، موشكافانهتر به آنها مىپردازيم: <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
Meta-x به طور قطع چترى است كه مجموعه آثار مشايخى را به نحوى در بر مىگيرد. اين اصطلاح عنوان يكى از نظريههاى فلسفه هنر مشايخى نيز به شمار مىرود. او در موسيقى Meta-x در جستجوى منطق برترى است كه به كمك آن، همه ابعاد موسيقى را، چه از نظر فنى و چه از ديدگاه هويت فرهنگى، توضيح دهد.
ريشه پيدايش چنين تفكرى در آثار مشايخى، تعليم و تربيت چند فرهنگى او از يك سو و گرايش به فلسفه، از سوى ديگر است. با توجه به اين توضيح، مىتوان دو سبك اصلى ديگر را كه زير اين چتر Meta-x پرورش يافتهاند، بررسى نمود.
اين دو سبك با اصطلاح "تمركز گسترده" ( به پيشنهاد هوشنگ طاهرى ) و "موسيقى نسبى "( به پيشنهاد كامبيزمشايخى ) شناخته مىشوند.
در يك سرى از آثار آغازين مشايخى، گرايشى به نهايت ايجاز در بيان هنرى ديده مىشود. در مرحله نخستين اين گرايش، آهنگساز در جستجوى بيانى كاملا متمركز در موسيقى است و عامل تمركز در تمام سطوح آن به چشم مىخورد. به بيان ديگر، آهنگساز در اين سبك از متفاوت ترين اختلاف سطوح ابعاد صدا، در زمانى كوتاه بهره مىبرد. مأنوس شدن شنوندگان با اين شيوه بيان در آهنگسازى مشايخىبه ممارست و پىگيرى در شنيدن آثار او نيازمند است. در شيوه "موسيقى نسبى" كه با گذشتن از شيوه "تمركز گسترده" ايجاد مىشود، يك بعد يا يكى از پارامترهاى موسيقى يا يك ديدگاه فنى يا فلسفى، موضوع اصلى تأليف موسيقى قرار مىگيرد و تمام ابعاد به نسبت آن، تعريف و مشخص مىشود. به عنوان نمونه اگر در يك قطعه موسيقى نسبى، منظور مؤلف، سرعت است، سازها به نسبت توان اجرايى در خدمت "بعد سرعت" قرار مىگيرد و اگر رنگآميزى هدف باشد، "سرعت" است كه در پس زمينه "كمپوزيسيون رنگ" قرار خواهد گرفت.
به زبانى سادهتر، ابعاد مورد نظر، نقشى مشابه آنچه ملودى در موسيقى قديم ايفا مىكرد برعهده مىگيرند و همانگونه كه چند ملودى در كنار يكديگر حركت مىكردند در "موسيقى نسبى" نيز "ابعاد" مختلف در يك زمان بسط مىيابند. يعنى در حقيقت موسيقى از سلطه "بينش خطى" اندك اندك آزاد مىشود و به نوبه خود راه را براى Meta-x هموار مىسازد. )آثار غير ايرانى مشايخى پس از سالهاى 1974-75 تحت تأثير اين سبك به وجود آمدهاند.( براى شناخت بهتر آثار اين آهنگساز از ديدگاه سبكشناسى، لازم است كه انگيزههاى بنيانى او مورد توجه قرار گيرد.
اين آهنگساز، صراحتاً اعلام مىكند كه موسيقى، از نظر او "زبان" است . پذيرش اين اصل، پرسشهاى جديدى به همراه مىآورد كه پاسخ به آنها، در درك سبكشناسى آثار مشايخى، موثر واقع خواهد شد. هنگامى كه موسيقى به عنوان نوعى زبان تعريف شود، بلافاصله مسئله حضور مخاطب تداعى خواهد شد. او از زواياى ديگرى نيز به اين موضوع پرداخته است. به عنوان نمونه تأكيد بر منتقل ساختن تعهد، از "هنر" به آهنگساز در حقيقت عنصرى است براى اينكه، زمينه دريافت اثر هنرى براى مخاطب او، مهيا شود. به عبارت ديگر او پيش از هر چيز، توجه ما را به اين نكته معطوف مىكند كه موسيقى را به عنوان "تفكر" مورد توجه قرار دهيم و خود را از اين منظر براى دريافت آن آماده كنيم. بنابراين، توجه به مخاطب به معناى ساده انديشى آهنگساز نيست و در واقع آگاهى نسبت به ساده نينديشيدن او است.
نتيجه ديگر اين ديدگاه مشايخى موضوع تنوع در گفتار است. اگر قرار است موسيقى نوعى بيان باشد لازم است كه براى شنوندگان متفاوت، به انواع مختلف عرضه شود. تنوع در بيان را مىتوان يكى از مهمترين مشخصههاى موسيقى مشايخى محسوب كرد و آن را ريشهاى براى سبكشناسى آثار او در نظر گرفت.
سومين موضوعى كه در ارتباط با موسيقى به عنوان يك زبان مطرح مىشود، چگونگى بيان يك موضوع واحد به مخاطبان متفاوت است. خود آهنگساز در اين رابطه مثالى مىزند، او مىگويد: "در روزهايى كه دور از ايران، دائماً اخبار غمانگيزى، از شرايط اجتماعى ايران مىشنيدم، عميقاً نگران بودم كه بعضى از آشنايان خود را از دست بدهم. در اين ميان به ياد فروشندهاى در محل زندگى دوران كودكىام افتادم كه در هنگام فروش شاه توت، تمى را زمزمه مىكرد. اين تم توسط شاه توت فروشان در آن روزها، خوانده مىشد و هميشه مورد توجه من بود، زير بار فشارهاى احساسى و عاطفى مصمم شدم قطعهاى با الهام از آن تم بنويسم و به اين ترتيب، قطعه الكترونيك "ياد" در زمستان 1357 به وجود آمد". )اپوس 66)
با در نظر گرفتن مطالعاتى كه او، در زمينه موسيقى چند صدايى ملهم از بخش اصلى داشته است اين تم، هرگز از ياد نرفت و هر بار متناسب با "شرايط" و " مخاطب " به نحو ديگرى مورد استفاده آهنگساز قرار گرفت. چنانكه در قسمت دوم اولين قطعه از مجموعه پنج گانه پيانو ( داستانهاى كوت ا ه ) ، با تنظيمهاى متفاوتى در قطعه داستانهاى كوتاه براى پيانو و اركستر ( اپوس 106، شماره 2) و كلارينت پيانو ( اپوس 106، شماره 3)، استفاده شد، ضمن اينكه همين تم، اساس موومان اول سمفونى شماره پنج واقع شد ( اپوس 112) و يكبار ديگر به نوعى متفاوت در قسمت "زندانى" از مجموعه شهرزاد ( اپوس 115) بكار رفت. از اين دست نمونهاى ديگر نيز مىتوان مثال زد و آن تمى است كه آهنگساز به كمك كامپيوتر و براى قطعه كامپيوترى "بختيارى" تصنيف كرده است. اين تم بعدها در قسمت دوم قطعه " نامهها " و در قسمت دوم "سوئيت سمفونيك لحظههاى ايرانى" و در "سوئيت ايرانى" براى سازهاى زهى مورد استفاده قرار گرفت.
از ديگر مشخصههاى اصلى موسيقى مشايخى، علايق همزمان او به موسيقى ايرانى و موسيقى غير ايرانى است. اين مشخصه از طرفى، با تنوع انديشى او همخوانى دارد و از جانب ديگر به اشتياق خستگىناپذير او براى "جستجوى نو" در موسيقى. اين هر دو، در انديشه او قابل تعقيب است به گونهاى كه؛ از نقطه نظر تنوعطلبى، گرايش او به موسيقى ايران منبسط شده و به تدريج به تمايلى به در مقابل هم قراردادن موسيقى ايرانى و غير ايرانى منجر مىشود و تدريجاً، به سوى توجه و بهرهگيرى از فرهنگهاى مختلف سوق مىيابد و در نهايت به موسيقى Meta-x مىرسد.
در اين بين علاقه و شتاب او براى درك، دريافت و تحليل، تدوين و در حقيقت مكاشفه "نو" از اولين انگيزههاى تمايل به "آهنگسازى" است واين چنين نوگرايى، بعدها از نظر او براى آهنگسازى در ايران و ممالك ديگر، به صورت اجتناب ناپذير در مىآيد.
او در اين مورد صراحتاً بيان مىكند: " درممالكى شبيه ايران، اگر نوگرا نباشيم، مقلّد خواهيم ماند " يا " با در نظر گرفتن اينكه در زمينه موسيقى هنرى فاقد دوران باروك، كلاسيك و رمانتيك هستيم، اگر نخواهيم مقلد مغرب زمين شويم، محكوميم كه مبتكر باشيم. "
<?xml:namespace prefix = v ns = "urn:schemas-microsoft-com:vml" />
تكنيك و ابزار در آثار مشايخى
ضمن مباحث گذشته، زواياى اصلى چگونگى نگرش، به مجموعه آثار آهنگساز دسته بندى شد، حال روند آهنگسازى او از نقطه نظر تكنيكى و مصالح ساختمانى مورد بررسى قرار مىگيرد. موسيقى مشايخى از نظر چگونگى بكارگيرى ابزار صوتى به چهار دسته اصلى، آثار سازى، الكترونيكى و كامپيوترى، الكترونيك و كامپيوترى در تلفيق با سازهاى اكوستيك و آثار صحنه و چند رسانهايى تقسيم مىشود.
بر خود او با قطعات سازى شامل: آثار سولو ( همچون سوناتهاى ويولون سولو ) قطعات موسيقى براى گروههاى كوچك ( همچون سوناتهاى سولو به همراهى پيانو، چهار كوارتت زهى، تريوى زهى و قطعات متعدد براى گروههاى كوچك بادى چوبى، بادى برنجى و زهى ) ، آثار اركستر ( همچون قطعاتى براى اركسترهاى كوچك - ما باغهاى نيشابور را هرگز نخواهيم ديد - براى پيانو و اركستر - پرماننت براى پانزده ساز زهى ) ، قطعات سمفونيك ( هشت سمفونى كه در اين ميان سمفونى سوم، كامپيوترى است و در دستهبندى قطعات اركسترى به شمار نمىآيد و سمفونى هفتم كه چند رسانهاى است و از اركستر نيز بهره مىگيرد ) است.
غالب آثار الكترونيك و كامپيوترى مشايخى در انستيتو زنولوگى دانشگاه اوترخت هلند تصنيف شده و اكثر قطعات كامپيوترى او در استوديوهاى خصوصى. برخى از اين قطعات به عنوان نمونه عبارتند از يك سمفونى قديمى براى كامپيوتر ( سمفونى سوم اپوس 76)، پانپتيكوم70 ( اپوس 27) و پوليفونى 82 ( اپوس 91).
در زمينه قطعات كامپيوترى و الكترونيكى در تلفيق با سازهاى اكوستيك مىتوان به قطعات ماهور شماره سه ( اپوس 72) به طرف شرق، (ا پوس 92) و تناقضات شماره سه ( اپوس 84) اشاره كرد.
و سرانجام اينكه از آثار صحنه و چند رسانه او مىتوان به بالت بوف كور و اپراى ناتمام شهرزاد و قطعاتى چون به طرف شرق ( اپوس 92) و سمفونى هفتم ( اپوس 143) اشاره كرد. )
موسيقى ملهم از موسيقى ايرانى
مشايخى همواره از علايق ملى خود به عنوان عنصرى تأثير گذار در آهنگسازىاش ياد مىكند. او به ده شيوه مختلف در آثار خود، با موسيقى ايرانى برخورد كرده است، اين شيوههاى برخورد عبارتند از:
آثار الكترونيك بدون استفاده از كامپيوتر، همچون؛ "ياد" و "شور" ( اپوس 15 و اپوس 66).
آثار الكترونيك در تلفيق با سازهاى ايرانى و به كارگيرى كوك ايرانى، همچون؛ "از شرق تا غرب شماره يك" ( اپوس 45).
آثار كامپيوترى ملهم از موسيقى ايرانى مثل بختيارى ( اپوس 88).
قطعاتى ملهم از موسيقى ايران، براى سازهاى ايرانى در تلفيق با سازهاى غربى بدون بهرهگيرىاز كوك ايرانى همچون؛ "در جستجوى زمان از دست رفته براى پيانو و اركستر" ( اپوس 111).
آثار ايرانى با استفاده از كامپيوتر در تلفيق با سازهاى اكوستيك همچون: "ميترا" ( اپوس 90).
قطعات ايرانى براى اركستر ايرانى همراه با تكنوازى سازهاى غير ايرانى مثل " آواز شماره يك" ( اپوس141، براى ويلنسل و اركستر ) .
قطعات ايرانى براى اركستر ايرانى با بداهه نوازى سازهاى ايرانى، همچون "آواز شماره 2" )اپوس 149).
موسيقى ايرانى براى پيانو همچون "مجموعههاى پنج گانه"
موسيقى ايرانى براى اركستر زهى يا اركستر سمفونيك همچون "سوئيت ايرانى ( اپوس 137) و سمفونى پنجم" ( اپوس 112).
و سرانجام آثار ايرانى در موسيقى متاايكس كه خود به دو دسته تقسيم مىشوند:
قطعاتى كه روابط ايرانى آنها به عنوان اجزائى از نظمهاى از پيش ساخته شده، پيش بينى شدهاند. به اين ترتيب كه نتهاى دلخواه براى روابط ملوديك ايرانى از درون نظم از پيش ساخته انتخاب مىشوند، مانند قطعه سمپوزيوم ( اپوس 146) و قطعاتى كه در آنها، بداهه نوازى نسبتاً آزاد اساس كار را تشكيل مىدهد. از چنين تكنيكى در دشتى شماره2 ( اپوس 87) و چهارگاه شماره2 ( اپوس 140)، بهره برده شده است.
موسيقى غير ايرانى
عنوان فوق، در برگيرنده كليّتى است كه بايد با آن محتاطانه برخورد نمود. آثار اصطلاحاً غير ايرانى مشايخى، از بسيارى جهات و در خيلى موارد عميقاً ايرانى هستند. عنوان غير ايرانى براى سهولت بحث انتخاب شده است و بيشتر به اين نكته اشاره دارد كه روابط ملوديك، آنگونه كه نزد اكثر مخاطبان شناخته شده است، ايرانى نيست. بنابراين به طور كلى، دو سبك بسيار مهم آثار او زير چتر متاايكس گسترش پيدا كردهاند. قطعات او از نقطه نظر ارتباط غير مستقيم با موسيقى ايرانى نيز مىتوانند به دو گروه دسته بندى شوند:
الف - از قطعاتى كه اصولاً، ارتباط قابل تعقيب با موسيقى ايرانى و تفكرات ايرانى ندارند.
ب - آثارى كه بدون داشتن روابط ملوديك ايرانى، زير نفوذ تفكر ايرانى هستند.
در اينجا از "قطعات گسترش" يا "سمفونى شماره يك" و يا قطعات كامپيوترى "سريلشماره يك و دو" مىتوان ياد كرد كه هيچگونه ارتباط مستقيمى با موسيقى ايرانى، ندارند و از طرف ديگر قطعاتى چون " ما باغهاى نيشابور را هرگز نخواهيم ديد " و قطعه " آن طرف اتمسفر " عميقاً برگرفته از الهامات ايرانى، به شمار مىروند.
به طور كلى آن دسته از آثار مشايخى كه ارتباط مستقيم با موسيقى ايرانى ندارند، بدون در نظر گرفتن اينكه چه مكانى زير چتر متاايكس اشغال كردهاند، در دو سبك اصلى قابل توضيح خواهند بود.
اگر اين روند را از روى شماره آثار او پىگيرى كنيم، تا حدود اپوس 40، تمركز در بيان به عنوان يك موضوع اصلى در غالب قطعات، حضور اصلى دارد. تا جائيكه، هوشنگ طاهرى، لغت "تمركز گسترده" را براى معرفى اين سبك از آثار او پيشنهاد كرد. اين موضوع حائز اهميت فراوان است كه چند اثر مهم او، كه به نوعى دريچه هايى به سوى موسيقى متاايكس محسوب مىشوند، چنانكه شور ( اپوس 15) و از " شرق تا غرب " ( اپوس 45) از نظر زمانى، در اين دوره نگاشته شدهاند ضمن اينكه، قطعاتى ديگر مانند سكوت شماره يك ( اپوس 12)، سكوت شماره دو ( اپوس 17)، "پرماننت براى پانزده ساز زهى" ( اپوس 33) " گسترش شماره پنج، نيما " ( اپوس 39)، كه اندك اندك راه را به سوى "موسيقى نسبى" مىگشايند نيز در اين دوره به وجود آمدند. كوارتت شماره يك )اپوس 21)، همچنين سونات ويولون و پيانو )اپوس 36) و سوناتهاى ويولون شماره يك و دو)اپوس 19 و 34) و يا دولوپمان شماره چهار براى پيانو سولو ( اپوس 35)، نيز بهترين نمونهها براى شناخت سبك تمركز گسترده هستند و در آنها بيشترين مطالب با كمترين واژگان بيان شده است.
در آثار اوليه اين دوره بلافاصله متوجه تأثير "آنتون وبرن" مىشويم. مشايخى به دليل آشنايى با "يلىنك" با تمام جلوههاى موسيقى آوانگارد، عميقاً درگير و از طرفى بسيار مجذوب وبرن بود و حتى در يك كنسرت تحت عنوان "نوادگان مكتب دوم وين" معرفى شده بود. به گفته خودش تنها به دليل شناختى كه به عنوان يك ايرانى، از فرهنگهاى غير اروپايى داشت، توانست استقلال فكرى خود را از نقطه نظر سبكشناسى حفظ نمايد. از نظر او مكتب دوم وين يا موسيقى دوازده تنى، بيشتر معرف مصالح ساختمانى است تا تظاهرات سبكشناسى چنانكه در سه شخصيت برجسته آغازگر اين مكتب يعنى )آلبان برگ، شوئنبرگ، وبرن، شاهد سه شيوه بيان متفاوت هستيم( با تأثيرى كه آنتون وبرن، بر موسيقى پس از جنگ دوم جهانى نهاد هر آهنگساز جوانى مىتوانست براى مدت طولانى "گرفتار" سبكشناسى ملهم از وبرن شود، حتى گاه آهنگساز كهنسالى چون استراونيسكى نيز از اين جريان، دور نماند. در قطعات دوره "تمركز گسترده مشايخى"، در عين آنكه قطعات زيادى به اتمسفر دوازده تنى نزديك هستند، آثار كمى، با وفادارى به شيوه شوئنبرگ نگاشته شدهاند. مانند نه اكسپرسيون براى كلارنيت، و باس كلارنيت ( اپوس 1) و موزيك براى تريوى زهى ( اپوس 2،شماره 2).
در مقابل اين قطعات همانطور كه گفته شد، با قطعاتى مانند "سكوت" برخورد مىكنيم كه افق ديگرى را پيش روى مىگشايند، قطعات الكترونيك را مىشنويم كه از جانبى ما را به سمت و سوى متاايكس سوق مىدهد و از جانب ديگر ما را از منطق دوازده تنى دور مىكند.
همانطور كه گفته شد پيش از آنكه مشايخى تفكر متاايكس را صريحاً مورد بحث و گفتگو قرار دهد، شاهد دوران وسيعى از آثار او هستيم كه به عنوان يك زبان مستقل، تحت عنوان "موسيقى نسبى" نقش بزرگ و مهمى را در زندگى هنرى او ايفا مىكند. مسئله نسبى تلقى كردن ابعاد، در واقع مسئله آزاد سازى ابعاد صدا در خدمت خلاقيت است.
او معتقد است كه اكثر جنبشهاى مهم موسيقى "يك بعدى" بودهاند و هر چند به طور همزمان حلقههاى تشكيل دهنده وجود موسيقايى تمدن را به وجود آوردند در امتداد "يك خط" تفسير شدند. امپرسيونيستها به يك جنبه مىپرداختند، اكسپرسيونيستها جنبهاى ديگر را مد نظر قرار مىدادند. استراوينسكى گرفتار يك جلوه خاص بود و شوئنبرگ جلوهاى ديگر را برمىگزيد. آهنگسازانى بودند كه متوجه استراوينسكى شدند و آهنگسازانى، راه شوئنبرگ را برمىگزيدند. مشايخى افسوس مىخورد كه موسيقى و موسيقى دانان، كمتر از آنچه كه لازم بوده، فلسفه وجوه موسيقى را مورد توجه قرار دادهاند. او تمايل دارد خود را از يك بعدى بودن رها كند و اولين قدم بزرگ او در اين رهايى، توجه به "نسبت ابعاد به يكديگر" در مقاطع خاص قطعه موسيقى بود.
به اين ترتيب هر بعدى، به نوعى استقلال در موسيقى او دست يافت و نهايتاً موسيقى نسبى زمينهاى شد براى طرز تفكر متاايكس.
از قطعات مهم موسيقى نسبى مىتوان از تناقضات اپوس 51، سمفونىهاى شماره 4، اپوس 103 و سمفونى شماره 6 اپوس 125 ، كنسرتو ويولون و اركستر اپوس 96 و كنسرتوى كلارنيت و اركستر اپوس 99 نام برد. از نقطه نظر سبكشناسى، دوره موسيقى نسبى، در شيوهاى تكامل مىيابد كه هميشه به نحوى بر موسيقى مشايخى حاكم بوده است: متاايكس .
مشايخى پس از بازگشت به ايران و اقامت در تهران، در حركتى كه در محيط موسيقى تهران تأثير شوكآورى داشت، " اركستر موسيقى نو " را بنا نهاد. اركسترى كه در آن سازهاى ايرانى اكثريت اركستر را تشكيل مىدهند و در كنار سازهاى غير ايرانى موسيقى نو و پيشرو را عرضه مىكنند. از طرف ديگر در همين سالها بود كه او به تصنيف موسيقى ايرانى براى گام تعديل شده پرداخت، با كمى تعمق در مىيابيم كه طيف وسيعى از اصوات كه بين دو قالب موسيقى ايرانى و پيكرههاى اتماتيك و ارتعاشات غير دورهاى، در اين پروسه از آثار مشايخى مورد بررسى او بودهاند، به نحوى در حدود سى و پنج سال پيش و در قطعاتى مانند شور، اپوس 15 و از شرق تا غرب اپوس 45 مورد توجه او بودهاست. به همين دليل با قاطعيت مىتوان گفت كه متاايكس، كه در حقيقت توجه چند بعدى به دنياى اصوات است، هميشه به صورت چترى در زندگى آهنگسازى او حضور داشته است. به زبانى ساده با الهام از عقايد هنرى او، مىتوان گفت در متاايكس ابزارى جستجو مىشود كه تفكرات گوناگون سبكشناسى را متحد كند. او در نظريههاى خود تا جايى پيش مىرود كه "عدم همگن بودن" را به عنوان پلى براى "همگن بودن هنرى" تأليف مىكند.
در قطعه جشن اپوس 133، موسيقى تماتيك در مقابل موسيقى اتماتيك و موسيقى "تنال" در مقابل موسيقى "اتنال" قرار مىگيرد. قالبهاى متقارن ريتميك در مقابل پارههاى نامتقارن ريتميك واقع مىشوند و موسيقى ايرانى در مقابل موسيقى غير ايرانى. تمامى اين در "مقابل هم قرار گرفتن"ها تبديل به روندى يكسان مىشود و سپس مجدداً به صورت تز و آنتىتز به خدمت تلفيقات جديد در مىآيد. بنابراين وحدتى از "متفاوتها"، "متضادها" و حتى "تناقضات" مىشنويم كه به هيچ عنوان به كلاژ شباهتى ندارد.
براى درك و شناخت سبكشناسى موسيقى مشايخى، از بررسى ايدههاى هنرى او، گريزى نيست. اين ايدهها، روشنگر راه فكرى او هستند ضمن اينكه اين نكته مهم نيز فراموش نشدنى است كه او به تعريف نهايى هنر و تعريف نهايى موسيقى اعتقادى ندارد و آنچه بيشتر، نظر او را جلب مىكند "هدفمند بودن" راه است. به اين ترتيب او در تفكرى سيال، از طريق راهى- كه معتقد است تا پيموده نشود، شناخته نخواهد شد و مكاشفات دائمى راز وجود آن است، به هدفى كه تنها از طريق موسيقى دستيابى به آن ممكن است، حركت مىكند و به گفته خود، مىكوشد با گفتگويى ساده، مخاطب را در جريان افكارش قرار دهد. در اينجا طرح برخى از ايدههاى هنرى مشايخى كه ترجمان برداشتهاى فلسفى او است ضرورى به نظر مىرسد
مطالب مشابه :
بسته ارزشمند نرم افزار آهنگسازی FL Studio ( ورژن ایرانی )
كرده و با كيبورد كامپيوتر يا Studio و نواختن سازهای KORG با شامل سنتور، نی
سبكشناسى در آثار مشايخى
آثار ايرانى با استفاده از كامپيوتر در تلفيق با سال شروع به نواختن سنتور و تمبک
نواختن زنگ انقلاب
نكات مهم براي بالا بردن سرعت كامپيوتر . نواختن زنگ انقلاب . مکالمه شوهر روستایى با تلفن
بیوگرافی خواننده ها ی ایرانی
سالگی با نواختن سنتور که هنگامی که با چیره دستی او در نواختن گیتار كامپيوتر)
دانلود برنامه Touch Guitar برای نوکیا 5530 5230 n8 n97 5800 - گیتار لمسی برای Symbian 9.4
آن میتوانید به آسانی شروع به نواختن موسیقی های با کیفیت با ابزار ياهو-كامپيوتر
اخبار موسيقي ايران
تازه هاي كامپيوتر. بود، یعنی نواختن آن به صورتی بود که و ابعاد سنتور را با کلاف
آشنايي باسازهاي ايراني
قيمت بروز قطعات كامپيوتر. در موقع نواختن گشته.ساز سنتور پيشتر با 12 وتر سيم
برچسب :
نواختن سنتور با كامپيوتر