زبان تبری پویاست یا ناپویا؟
چندی پیش یکی از مسئولان استان مازندران از مدیران مناطق مختلف استان خواسته بود که هنگام ارائه گزارش به مردم، به جای آنکه به زبان فارسی حرف بزنند، با زبان تبری صحبت کنند و زبان تبری را در دستور کار خود قرار دهند.
این سخن به نوبۀ خود بسیار امیدوارکننده است که برخی از مدیران استانی حداقل دغدغههای فرهنگ بومی را دارند و سعی میکنند به طریقی این فرهنگ را حفظ کنند. شاید یکی از خوبیهای حضور مدیران استانی در هر استان این باشد که آنان چون به آداب، سنن و باورهای منطقهای که در آن مدیریت میکنند، آگاه هستند و دلمشغولیهای مردم، بخشی از دلمشغولیهای آنان نیز است، پس برای حفظ فرهنگ بومی تلاش میکنند. یکی از مهمترین عناصر حفظ هر فرهنگ زبان است. زبان هر جامعه نشانهای انکار ناشدنی از فرهنگ آن جامعه را به همراه دارد.
زبان فرهنگ است و فرهنگساز. زبان هر جامعهای در فرهنگ افراد آن تنیده شده است. مجموعه اصطلاحات، آرزوها، باورها حتی عقایدی که از یک زبان تراوش میکند نشانه فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ ارتباطی ارگانیک با اقلیم دارد و اقلیم خود را در تاروپود زبان پنهان میکند. البته شاید در بعضی از زبانها اقلیم به وضوح قابل مشاهده نباشد. هرچه اقلیم در زبان نمایانتر باشد، به موازات آن فرهنگ نمود بیشتری دارد.
وقتی مدیری از زبانی صحبت میکند، مطمئناً این زبان زنده است، یعنی این زبان هنوز حیات دارد و چند میلیون نفر از آن استفاده میکنند. تردید نباید کرد که هنوز 90درصد از مردم مازندران زبان تبری را میشناسند و شاید همین تعداد در محافل غیررسمی با این زبان تکلم میکنند.
وقتی از زبان تبری صحبت میشود به این معنی است که این زبان وجود دارد. زبانی نیست که در خلأ وجود داشته باشد و کسی بخواهد فقط از روی احساسات سخن بگوید یا بر اساس حس نوستالژیک، یک آرزوی دیرینه را بیان کرده باشد. اصولاً هیچ زبانی در خلأ وجود ندارد. زبان در جامعۀ انسانی و برای ایجاد ارتباط به کار برده میشود، بنابر این دارای معنی است. وقتی از معنی سخن گفته میشود، منظور اهمیت واژه یا کلمهای است که به شکل زبان بروز میکند.
معمولاً در مبحث زبانشناسی عامل معنی به عنوان یک ملاک قطعی در تعیین اینکه آیا یک صورت یا صدا دارای نقشی هست یا نه، در نظر گرفته میشود. آنچه که به زبان فایده میبخشد و تنها علت وجود آن است، معنی است. اگر به سبب انتقال معنی و در نتیجه به دلیل فایدهای که مردم از استعمال زبان به دست میآورند، نبود، هیچ کس حاضر نمیشد چنین دستگاه پیچیدهای مرکب از عادات صوتی را به بازی بگیرد.
به گفته «رابرت.هال» -زبانشناس بزرگ آمریکا- «دلیل وجود زبان، کاربرد آن به عنوان یک دستگاه علائم در میان انسانهاست. معنی هر علامت زبانی، موقعیتهایی است که در ارتباط با آنها، آن علامت به کار برده میشود... «معنی» تجربه ما را از جهانی که در آن زندگی میکنیم، منعکس میکند. بدیهی است اگر ما در باره چیزی تجربهای نداشته باشیم، معنی آن را درک نخواهیم کرد، یعنی نه فقط آن را از نظر زبانی درک نمیکنیم، بلکه از نظر عاطفی و همسازی اجتماعی خود نیز نمیتوانیم تغییر کنیم.»[1]
هال در ادامه یادآور میشود «وقتی که از زبانی به زبان دیگر میرویم، فوراً آشکار میشود که برش تجربه در زبانها فرق میکند. یعنی زبانهای مختلف، معانی مختلفی به صورتهای خود میدهند.»
هدفم از ارائه سخنان «هال»- به عنوان یک زبانشناس- این است که نشان دهم زبان تبری، میتواند همان قدرت و ویژگی زبانی زبانهای قدرتمند امروزی را داشته باشد. مردمی که میتوانند با این زبان زندگی کنند و تمام علائم و نشانههای موجود که ذات یک زبان است، در آن دیده میشود، در نتیجه تلاش برای حفظ و اشاعه آن عبث نخواهد بود.
زبان تبری مهمترین عناصر زبانی را دارد. از دستور زبان خاص خود بهره میگیرد و گسترۀ واژگانی آن چنان است که در صورت نیاز میتواند برای هر مؤلفهای واژهای بسازد.
شاید برخی از افراد که به حفظ زبانهای محلی اعتقاد نداشته باشند، یا زبانهای پویایی مثل تبری، گیلکی و آذری را به دلیل نداشتن خط محکوم به فنا میدانند، گمان کنند آنچه که زبان را حفظ میکند، خط و نوشتار است. شاید این سخن بخشی از واقعیت باشد، اما همه واقعیت نیست. آیا زبانی که تا امروز به حیاتش ادامه داد، خط و نوشتار بود که آن را حفظ کرد، یا خودِ گفتار بود که باعث حفظ و تداوم آن شد؟ گفتار زمانی تداوم پیدا میکند که مردم احساس کنند، آن زبان میتواند نیازهای روزمرهشان را برآورده سازد.
واقعیت این است که از نظر منشأ تاریخی، از نظر کارکرد امروزه و مقایسه اهمیت گفتار و نوشتار در زمان حاضر، گفتار بر نوشتار تقدم دارد. «نوشتار اساساً طریقی است برای نمایاندن گفتار، طریقی که همیشه ناقص و تقریبی است.» نوشتار را میتوان به شکلهای گوناگون پیدا و ابداع کرد. اصواتی که در موسیقی به کار برده میشوند همان ساخت و کارکرد زبان را دارند، اما آیا نوشتاری که امروزه با آن میتوان نتهای مختلف را نواخت، فقط با همین خط میسر است؟ آیا نمیتوان خط دیگری را برای موسیقی برگزید. مسلماً جواب مثبت است. خط را میتوان تغییر داد، اما تغییر زبان، آن هم از یک فرهنگ زنده و دیرینه، کاری سخت و زمانبر است. نمونه بارز آن زبانهای مختلف در گستره سرزمینی ایران و زبان فارسی در ایران و دیگر کشورهای فارسیزبان است.
«هال» میگوید:«نوشتار بعد از گفتار در تاریخ تکامل انسان ظاهر شده است. با توجه به جنبههای روابط انسانی، نوشتار به مراتب کمتر ازگفتار به کار برده میشود، حتی در پیشرفتهترین جوامع متمدن.» درست است که نوشتار در تمدن معاصر ما اهمیت دارد؛ درست است که ما با نوشتار بعضی کارهایی را میتوانیم انجام دهیم که با گفتار نمیتوانیم؛ ولی با وجود این، نوشتار از گفتار اهمیت کمتری دارد.
به گفته زبانشناسان، انسان حداقل از 500هزار تا یک میلیون سال پیش دارای زبان بوده است، ولی فقط حدود 8000 سال است که نوشتن و خط را ابداع کرده است. آیا همه زبانهایی که در گذشته خط داشتند، امروزه کسی به آن زبان سخن میگوید. اختراع خط خیلی دیر در تاریخ بشر ظاهر شد، به همین دلیل میتوان گفت که یک زبان را صرفاً به این دلیل که کمتر کتابت میشود یا خطی ندارد، نمیتوان یا نباید حفظ کرد.
در این نگاه نه منطق و علمی در آن نهفته است و نه آنکه با واقعیتها همخوانی داد. مگر زبان فارسی که ما امروزه با آن سخن میگویم و با خطی که آن را مینویسیم، خط خاص خود زبان فارسی است؟ خط یک چیز نسبی و قابل تغییر است.
شک نباید کرد که هر زبان پویا و کاملی را میتوان با هر خطی نوشت و خواند. مهم این است که بتوان از طریق خط با زبان ارتباط برقرار کرد.
با وجود این مصداقهاست که معتقدیم زبان تبری پویایی و زایایی خود را دارد و فقط باید آن را باور کرد.
آنچه که زبان تبری را در حاشیه راند و دارد این روند را ادامه میدهد، نداشتن خط و کتابت نکردن آن نیست، بلکه نبود باور به جانمندی و توانایی و نشناختن تواناییهای خاص این زبان است. شاید بدترین بلایی که سر زبانهای منطقهای میآید به سخره گرفتن آن باشد. زمانی که کسی اجازه میدهد دیگران زبانش را به سخره بگیرند، در حقیقت اجازه میدهند که به تمام هستی و فرهنگ او اهانت کنند. زبان آینه فرهنگ یک ملت است، سزاوار نیست که به راحتی این آینه شکسته شود و فرهنگی از بین برود.
[1] - زبان و زبان شناسی، نوشته رابرت .ا. هال. ترجمه دکتر محمدرضا باطنی، چاپ دوم 1363. نشر امیرکبیر
مطالب مشابه :
حفظ زبان تبری
در باره زبان تبری، سیاحان و هر یك از گویشهای مازندرانی دارای لهجه، اصطلاحات و فرهنگ
زبان تبری پویاست یا ناپویا؟
آرتميزيا - زبان تبری پویاست یا ناپویا؟ - فرهنگی- هنری- اجتماعی و گاهی سیاسی
کلمات و اصطلاحات ترکی و فارسی بجنوردی
بجنورد1400 - کلمات و اصطلاحات ترکی و فارسی بجنوردی فارسی تَبَری tabarri (متبرک)
قدمت تکواندو ـــــ اصطلاحات مربوط به تکواندو
taekwondo.wtfayoub - قدمت تکواندو ـــــ اصطلاحات مربوط به تکواندو - تکواندو دهلران لگد تبری.
آموزش زبان انگلیسی (جاوا)
دیکشنری اصطلاحات انگلیسی آمریکایی: نام مبارک رسول الله ص و تولی و تبری در کتاب انجیل
تولی و تبری (جنگ نرم)
اصطلاحات و سئوال خیلی جدی است «تولی و تبری». مقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند:
زبان عامیانه، اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی
بانک مقالات و مطالب گوناگون - زبان عامیانه، اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی - دبیات،تاریخ
دریافت نمونه سوال نهایی و هماهنگ کشوری
اصطلاحات ادبی(بخش دوم) اصطلاحات ادبی (بخش اول) نمونه سوالات نهایی سال سوم نظری از سال 86 تا89
فرهنگ لغت مازندرانی
بین این دو زبان وجود دارد.اين فرهنگ لغت اساس ان بر کتاب فرهنگ لغات تبری دیگر اصطلاحات
برچسب :
اصطلاحات تبری